بهار و نوروز و آنچه بدان مربوط است از قبیل دگرگونى در طبیعت و آداب و رسوم ویژه آن، موضوع سخن شاعرانى فراوان قرارگرفته است. اما از چشم اندازه شاعران طنزپرداز به آن نگریستن لطفى دیگر دارد. در این مقال کوشش شده مهمترین نکته هایى که به لحاظ مایه هاى طنز مورد توجه شاعران واقع شده، دسته بندى و تقدیم گردد. گرچه موضوعات مورد عنایت بسیار زیاد است ولى به شانزده مورد اشاره مى گردد. دگرگونى هاى شگرفى که در طبیعت، موجودات زنده، پرندگان و انسان حاصل مى شود در رأس آن است و بقیه شامل: خانه تکانى و دشواریهاى آن، هزینه هاى گزاف براى نونوار شدن و درآمدهای ناچیز، اجناس نامرغوب و بنجل و اجحاف فروشندگان، و آنگاه ناشکیبى و تنک حوصلگى خانواده ها، چهارشنبه سورى، هفت سین، عیدى گرفتن و عیدى دادن، سورچرانى، میهماندارى و سیزده به در مى باشد. خالى از لطافت و کیفیتى نیست که مى شنوید شاعرى آغاز بهار را چنین توصیف مى کند: هر درختى چون جنون ما ز نوگل مى کند هرگلى هم خنده ها بر ریش بلبل مى کند
این پژوهش به منظور شناخت جنبه ای از اسطوره کوه یعنی قداست و ارتباط معنوی این جلوه پر شکوه طبیعت با عالم ماورایی است. نوعی ارتباط اسرار آمیز، که مطابق اساطیر و اصول اعتقادی ادیان و سرزمینهای مختلف و با دیدی جزئی تر مطابق ادب و آیین مزدیسنا، کوه ها را مکانی مقدس با ویژگیهای اسرار آمیز مختص به خود قرار می دهد؛ ویژگیهایی که شکل دهنده ارتباط معنوی آدمیان با پروردگار قلمداد می شود. همچنین این ارتباط در اساطیر ایران باستان به صورت جایگاه خدایان و ایزدان و قربانگاه مخصوص عابدان برای این ایزدان و الهگان بر بلندای کوه ها آشکار، و در واقع کوه ها مکانی برای عروج و سیر اندیشه از درهای آسمان به جهان علومی تلقی می گردد. فردوسی، بزرگترین شاعر حماسه سرا و اسطوره پرداز ایران زمین این مطلب را چنان در خود متجلی می نماید که ما در سراسر این اثر بزرگ، جایگاه عبادت عابدان و ارتباط معنوی آنان را با پروردگار در اوج کوه ها، که نزدیکترین مکان به آسمان است، می یابیم. در این پژوهش سعی شده علاوه بر کتابهای دینی اوستایی و پهلوی، که بیانگر این ارتباط اسرار امیز است، تمامی مواردی که حکیم توس در شاهنامه خود کوه را مکان برافروش آتش مقدس و یا ارتباط معنوی عابدان و زاهدان با پروردگار خود دانسته است، بیان گردد.
میرزا محمد صادق، معروف به ادیب الممالک فراهانی، از نام دارترین شاعران عصر مشروطه است. این مقاله به بررسی چگونگی طنز و گونه های هم خانواده - هزل و هجو - و تحلیل محتوای آنها در آثار شاعر پرداخته است. سیر تاریخی طنزهای ادیب، در سه دوره پیش از انقلاب مشروطه، دوره بیداری و انقلاب، و دوره سرخوردگی از انقلاب بررسی شده است. قالب ها و زبان طنز ادیب الممالک، شیوه ها و شگردها، تازگی ها، آماج ها و آسیب شناسی طنزهای او از بخش های دیگر این مقاله است.
در این نوشته تلاش شده است از روی منابع تاریخی و اسطوره ای موجود در باب داستان می در میان ایرانیان مطالبی ذکر گردد سپس به استناد چند اثر مهم زبان فارسی همچون تاریخ بیهقی، قابوسنامه، سیاست نامه و ... به موضوع باده گساری ایرانیان خصوصاً درباریان اشاره شود و منظور آن است که توصیفات می و لوازم آن در شعر فارسی انعکاس یک رفتار اجتماعی است که ایرانیان از قدیم الایام با آن مانوس بوده اند و با اینکه دین به تحریر این رفتار و اخلاق اقدام کرده، با این وجود، چنین خوی و خصلتی همچنان در بین طبقات حاکم و جامعه پایدار مانده و به حیات خود ادامه داده است.