۱.
کلید واژه ها:
یادنامه مصححان جلالالدین همایی
استاد جلال الدین همایی، از محققان و مولفان نامبردار روزگار است. از وی آثار فراوانی در زمینه های مختلف می شناسیم، درباره زندگی، احوال و آثار او کتابها و مقالات متعددی نوشته اند. نوشته حاضر با دید دیگری به کارهای آن استاد محقق پرداخته است.
۲.
کلید واژه ها:
نظامی همای و همایون خواجو خسروشیرین نظیره گویی تصویر و توصیف
خواجوی کرمانی یکی از چهره های برجسته در عرصه ادب فارسی و غالب اشعارش گواه قدرت و مهارت وی در شاعری است. وی پدیدآوردنده مثنوی هایی است به تقلید از بعضی شاعران پیشین و بخصوص نظامی گنجوی و از آن میان مثنوی همای و همایون است که از منظومه های غنایی و بزمی به شمار می رود. این منظومه غنایی است نظیره ای بر خسروشیرین و مشتمل بر 4435 بیت است، تاثیرپذیری خواجو را از داستان سرای گنجه هم در حوزه محتوا و هم در عرصه زبان و تصویرهای شاعرانه به خوبی نشان می دهد. این مقاله بر آن است که پس از معرفی اجمالی مثنوی همای و همایون به بررسی ارتباط آن با خسروشیرین بپردازد و گوشه هایی از تاثیرپذیری خواجو از نظامی را نشان دهد.
۳.
میرزا محمد صادق، معروف به ادیب الممالک فراهانی، از نام دارترین شاعران عصر مشروطه است. این مقاله به بررسی چگونگی طنز و گونه های هم خانواده - هزل و هجو - و تحلیل محتوای آنها در آثار شاعر پرداخته است. سیر تاریخی طنزهای ادیب، در سه دوره پیش از انقلاب مشروطه، دوره بیداری و انقلاب، و دوره سرخوردگی از انقلاب بررسی شده است. قالب ها و زبان طنز ادیب الممالک، شیوه ها و شگردها، تازگی ها، آماج ها و آسیب شناسی طنزهای او از بخش های دیگر این مقاله است.
۴.
سرود و خوش سرود که: «گر نبودی عشق هستی کی بدی» نه تنها دستمایه عارفان و شاعران و بیدلان که زیربنای هستی عشق است و یکی از سرسپردگان غمزه غمازه او که خود سلسله جنبان دگر دلباختگان است و خواهد بود مولاناست. و این داستان را در دیوان شمس رنگ و بویی دیگر است و در مثنوی معنوی سمت و سویی دیگر: در آنجا عشق است که مولانا را بر دوش جان می برد «می برد آنجا که خاطرخواه اوست»، اما در مثنوی که عنان اختیار به ظاهر در کف پرکفایت مولاناست این بیخودی از چیست؟ این مقاله بر آن است که شور مولانا را که در دیوان شمس مشهود است در مثنوی نیز به عرضه تماشا نشاند و بازگوید که هرجا که عشق آمد. عقل «نه سواری است که در دست عنانی دارد»
۵.
پیدایش شعر عرفانی فارسی تحولی بزرگ در تاریخ ادب پارسی و سیر تصوف اسلامی به شمار می رود چرا که در اینجا از یک سو مفاهیم و تعالیم عرفانی به زبان فارسی مجال بروز و ظهور بیشتری یافت و بخشی از مهمترین آثار عرفانی شعر فارسی پدید آمد و از سوی دیگر افق های تازه ای بر روی شاعران فارسی زبان گشوده شد و در بافت ها و مفاهیم عرفانی دستمایه این سخنوران گردید و مضامین بلند و متنوعی در شعر فارسی شکل گرفت. اما تدابیرپذیری شاعران پارسی گوی از این جریان فکری متفاوت بود، برخی از آنان شعر را به طور کامل برای بیان مفاهیم و دریافت های صوفیانه به کار بردند و آثار محض عرفانی پدید آوردند و عده ای دیگر به طرح اصطلاحات و مطالب عرفانی در کنار دیگر مضامین و مفاهیم پرداختند. گروه دوم در کاربرد این تعابیر انگیزه و هدف واحدی نداشتند. بعضی تنها از آن جهت از این اصطلاحات و تعبیرات در شعر خود استفاده می کردند که این کار در میان سخنوران پارسی رواج یافته بود و عده دیگر از روی علاقه و اعتقاد به تصوف به این کار روی آورده بودند. این بخش از اشعار فارسی که می توان آنها را صوفیانه خواند، اهمیت زیادی دارد و باید در کنار آثار محض عرفانی مورد توجه، بررسی و تحلیل قرار گیرد. یکی از شاعرانی که صوفیانه های زیادی سروده و علاقه و توجه خاصی به مفاهیم و تعابیر عرفانی نشان داده خاقانی است. در این تحقیق اشعار این شاعر برای پاسخ به دو پرسش زیر بررسی شده است 1- طرح مباحث عرفانی در اشعار خاقانی تا چه حد اصیل و واقعی است؟ -2 صوفیانه های خاقانی چه سمت و سویی دارد و بیشتر در چه موضوعات عرفانی متمرکز است؟
۶.
«نقش بر آب زدن» از تعابیر حیرت انگیز شعر حافظ است و با سابقه ای که در زبان شاعران و شعر فارسی دارد و روح تازه ای که هنر حافظ ساحرانه در آن دمیده است، دیدنی و خواندنی است، به خصوص که در بیشتر آنچه در این باب نوشته اند، کمتر به بعضی از جوانب آن توجه شده است. نگارنده با طرح دیگر باره آن، امید دارد که دریافت بعضی از زیبایی های سخن خواجه را آسان تر کرده باشد. بدیهی است که در تاکید مقصود خویش و رفع بعضی سوءفهم ها از عرضه شواهد متعدد ناگزیر بوده است.