فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۴۱ تا ۹۶۰ مورد از کل ۶٬۸۱۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
امروزه زندگی شخصی و شغلی افراد، ارتباط و پیوستگی قابل ملاحظه ای با یکدیگر دارند؛ ازاین رو، توسعه دانش نظری در زمینه برهم کنش ها و روابط پیچیده میان این دو عرصه، درقالب پدیده مناسبات کار و زندگی حائز اهمیت است. هدف این تحقیق، فهم تجربه زیسته هشت نفر از زنان عضو هیئت علمی که متصدی مناصب مدیریتی یک پژوهشگاه بودند، در زمینه مناسبات و ترتیبات بین حوزه های کار و زندگی بود. بدین منظور، از روش پدیدارشناسی توصیفی زیست جهان تأملی داهلبرگ استفاده شد. دلیل استفاده از این روش، دستیابی به ساختاری کلی از پدیده مذکور بود که به تک تک تغییرات ایجادشده در داده ها وابسته باشد؛ نه تعمیم پذیری یافته ها. مصاحبه های عمیق با هشت نفر از اعضای هیئت علمی زن که پست مدیریتی داشتند، انجام شد. برای تأیید قابلیت اعتماد تحلیل ها و یافته ها از سه روش پرسشگری همتایان، تحلیل موارد منفی و اصالت پژوهش استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد، از دید مصاحبه شوندگان «پیشینه خانوادگی»، «ادراک خودکارآمدی»، «توان انطباق پذیری با شرایط»، «بلندپروازی و شهامت رویارویی با مصائب» و «حمایتگری خانواده و پروای مراقبت»، سویه مثبت مناسبات کار و زندگی را تشکیل می دهند. ازطرف دیگر، «قیاس های بازدارنده»، «تلقین کلیشه های جنسیتی»، «حس ناکامی در زندگی»، «اندیش پایه های جزمی» و «مطالبه گری حوزه های کار و زندگی»، قالب های اصلی تجربه منفی آنان از رویارویی این دو عرصه هستند.
طراحی مدل نوسازی استراتژیک کارآفرینانه در سازمان های رسانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به ویژگی های پویای صنعت رسانه و بازار محصولات رسانه ای، تحولات بیرونی و درونی این صنعت بسیار بالا هستند و سازگاری با این تغییرات از جمله نیازهای مدیریت است. نوسازی استراتژیک کارآفرینانه عاملی است که به موفقیت بلندمدت سازمان و چگونگی بهره برداری از فرصت های محیطی کمک خواهد کرد.پژوهش حاضر از لحاظ هدف توسعه ای-کاربردی و از لحاظ روش دارای رویکردی آمیخته اکتشافی است که باهدف طراحی مدل مفهومی نوسازی استراتژیک کارآفرینانه در سازمان های رسانه ای انجام شده است. جامعه پژوهش در بخش کیفی 17 نفر از مدیران ارشد سازمان های رسانه ای و متخصصان دانشگاهی هستند که سابقه فعالیت در حوزه رسانه را دارا بوده اند و با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و به صورت گلوله برفی انتخاب شدند. جامعه آماری بخش کمی پژوهش را نیز مدیران، کارشناسان، خبرگان و فعالان سازمان های رسانه ای تشکیل می دهند که با استفاده از فرمول کوکران برای جامعه نامعین تعداد 384 نفر از آن ها به عنوان نمونه آماری از طریق روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در مرحله کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته و در مرحله کمی پرسشنامه محقق ساخته است. برای تجزیه و تحلیل داده های کیفی روش تحلیل محتوا و برای داده های کمی از روش تحلیل عاملی به کمک نرم افزارهای معادلات ساختاری استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد تمامی ابعاد و مولفه های نوسازی استراتژیک کارآفرینانه در سازمان های رسانه ای مورد تأیید واقع شدند و عوامل موثر بر نوسازی استراتژیک کارآفرینانه به ترتیب چابکی استراتژیک، ایجاد قابلیت های سازمانی، کشف و بهره برداری از فرصت های محیطی، هم آفرینی ارزش و بازطراحی در مدل کسب وکار می باشد.
اثربخشی آموزش ارائه شده فناوری در آموزش مدیریت منابع انسانی
منبع:
منابع و سرمایه انسانی دوره اول زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
74 - 56
حوزه های تخصصی:
با ظهور فناوری اطلاعات و ارتباطات و رشد سریع آن در جامعه ، ضرورت آموزش آن بخصوص در سازمانهای دولتی از اهمیت ویژه ای برخوردار است . هدف پژوهش حاضر اثربخشی آموزش ارائه شده فناوری در آموزش مدیریت منابع انسانی بود که به روش توصیفی از نوع پیمایشی اجراشد. جامعه آماری شرکت فولاد پایا به تعداد 120 نفر با فرمول کوکران جهت نمونه آماری انتخاب گردید ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه آموزش فناوری اطلاعات برنان و هالیستر و آموزش مدیریت منابع انسانی می باشد که روایی آن از طریق 30 نفر از صاحب نظران بررسی و پایایی آن نیز با استفاده از آلفای کرنباخ محاسبه و ضریب پایایی 72/0بدست آمد. در تجزیه و تحلیل داده ها به منظور بررسی نقش آموزش فناوری اطلاعات و ارتباطات در مدیریت منابع انسانی در سازمان های آموزشی از معادلات ساختاری استفاده گردید. نتایج بدست آمده نشان دادکه، فن آوری اطلاعات و ارتباطات در مدیریت منابع انسانی در سازمان های آموزشی در ابعاد و مؤلفه های، جذب و به کارگیری، آموزش و یادگیری، انگیزش، حفظ و نگهداری منابع انسانی در سازمان های آموزشی مؤثر است.
طراحی الگوی خودسانسوری در سازمان های دولتی براساس نظریه داده بنیاد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات رفتاری در مدیریت سال دوازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۵
35 - 51
حوزه های تخصصی:
کارکنان در سازمان ها ممکن است با توجه به دلایل مختلفی تصمیم به خودسانسوری بگیرند. هدف این پژوهش طراحی الگوی خودسانسوری در سازمان های دولتی بر اساس نظریه داده بنیاد بوده است. پس از گردآوری داده ها از طریق روش نمونه گیری نظری در میان 13 نفر از مدیران سازمان های دولتی، اقدام به شناسایی مولفه های خودسانسوری از طریق طرح نظام مند استراس و کوربین گردید. پس از اعتبارسنجی مدل با معیارهای مقبولیت، نتایج نشان داد که شرایط علی شامل شرایط فردی، شغلی و سازمانی منجر به شکل گیری پدیده خودسانسوری در سازمان می شوند. ویژگی های اطلاعات و ویژگی های خودسانسورها به عنوان شرایط زمینه ای و عوامل فردی و مدیریتی به عنوان شرایط مداخله ای مورد شناسایی قرار گرفتند. حذف بوروکراسی، استفاده از سبک مدیریتی موثر و فعال سازی تیم ها به عنوان راهبردهای سازمان در کنترل پدیده مذکور و عوامل توسعه پویایی و توانمندسازی کارکنان به عنوان پیامدهای حاصل از بکارگیری راهبردها مورد شناسایی قرار گرفت و نهایتا مدل خودسانسوری در سازمان طراحی گردید. در این پژوهش یک الگوی جامع و بومی در حوزه مدیریت ارائه شد که براساس آن محققان را قادر می سازد تا پژوهش های خود در این خصوص را تکمیل نمایند.
توسعه یک مدل مدیریت منابع انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمرانی و توسعه دوره ۱ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
73 - 102
حوزه های تخصصی:
تغییرات بنیادی در فعالیت ها، رویه ها و کسب وکار مدیریت منابع انسانی در طول سال های گذشته، سبب شده اند که موضوع «شایستگی های مدیران منابع انسانی» مورد توجه سازمان ها و انجمن های ذی ربط قرار گیرد. شناسایی نقش های مورد انتظار از مدیریت منابع انسانی در سازمان های جهانی، چارچوب اصلی را برای تدوین الگوهای شایستگی مدیران منابع انسانی فراهم می کند. از طرفی این گونه مدل ها شایستگی های فردی را در نظر نمی گیرد. ما در این پژوهش به دنبال بهبود مدل مدیریت منابع انسانی شایسته محور اولریچ می باشیم. جامعه آماری این تحقیق 180 نفر از مدیران و کارکنان حوزه منابع انسانی بودند که با روش نمونه گیری سرشماری انتخاب شدند. ضریب آلفای کرونباخ 0.76 به دست آمد. روش تحقیق به کار رفته، توصیفی- تحلیلی و از روش تحلیل عاملی تاییدی و معادلات ساختاری استفاده شده است. نتایج به دست آمده از این پژوهش بیان گر تأیید اعتبار و روایی ابزار و عامل های شایستگی ها می باشد.
بررسی تاثیر مدیریت منابع انسانی بر سلامت کارکنان در مواجهه با بیماری کرونا (مورد مطالعه: بانک ملت استان مازندران)
منبع:
منابع و سرمایه انسانی دوره اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱
139 - 126
حوزه های تخصصی:
امروزه مدیریت منابع انسانی نقش بسیار مهمی در موفقیت سازمان ها دارد در واقع مدیریت منابع انسانی استفاده از نیروی انسانی در جهت اهداف سازمان است و شامل فعالیت هایی نظیر کارمندیابی ، آموزش، حقوق و دستمزد و روابط سازمانی می شود. بنابراین توجه به سلامت کارکنان امر مهمی به شمار می رود. بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر مدیریت منابع انسانی بر سلامت کارکنان در مواجهه با بیماری کرونا می که از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی و همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارمندان بانک ملت استان مازندران می باشد که حجم نمونه آماری با استفاده از جدول مورگان برابر با 384 نفر به دست آمد که بر اساس روش نمونه گیری غیر تصادفی در دسترس انتخاب شدند. به منظور اندازه گیری متغیرها از پرسشنامه استاندارد استفاده شد. روایی پرسشنامه به صورت تشخیصی، همگرا و واگرا و پایایی پرسشنامه نیز با ضریب آلفای کرونباخ بررسی گردید. آزمون مدل پژوهش بر اساس روش معادلات ساختاری و نرم افزار LISREL انجام گرفت. نتایج نشان داد که مدیریت منابع انسانی بر سلامت سازمانی تاثیر معناداری دارد. کارمندیابی بر سلامت سازمانی در بانک ملت آستان مازندران تاثیر مثبت و معناداری دارد. آموزش و بالندگی بر سلامت سازمانی در بانک ملت آستان مازندران تاثیر مثبت و معناداری دارد. ارزیابی عملکرد بر سلامت سازمانی در بانک ملت آستان مازندران تاثیر مثبت و معناداری دارد. جبران خدمات بر سلامت سازمانی در بانک ملت استان مازندران تاثیر مثبت و معناداری دارد و نهایتا شرایط کاری بر سلامت سازمانی در بانک ملت استان مازندران تاثیر مثبت و معناداری دارد.
طراحی و تبیین مدل شایستگی مدیران شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۱۱ بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۹
102 - 126
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: بهره وری پایدار و تعالی سازمان های پیشرو امروزین، در گرو برخورداری از مدیرانی شایسته است. تلاش سازمان برای ارتقای شایستگی های مدیران خود، به الگویی بومی و متناسب با مأموریت و راهبردهای آن نیاز دارد. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل شایستگی مدیران شهرداری تهران اجرا شده است. روش: اینپژوهش از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ نوع داده ها، آمیخته متوالی (کیفی و کمّی) است. مشارکت کنندگان بخش کیفی آن را 15 نفر از خبرگان علمی و صاحب نظران حوزه مدیریت منابع انسانی و خبرگان اجرایی شاغل در شهرداری تهران تشکیل داده اند که با روش نمونه گیری غیراحتمالی قضاوتی و هدفمند انتخاب شده اند. داده های این مرحله، با کمک مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری و به روش تحلیل مضمون تجزیه وتحلیل شده است. جامعه آماری بخش کمّی نیز، مدیران شهرداری شهر تهران بوده اند که از میان آنها 384 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده اند. داده های این مرحله با کمک ابزار پرسش نامه گردآوری و با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری تجزیه وتحلیل شده اند. یافته ها: 82 زیرمقوله استخراج شده از مصاحبه ها، در قالب 12 مقوله و 4 مقوله اصلی دسته بندی شدند که عبارت اند از: 1. ش ایستگی های فک ری (مهارت حل مسئله، تصمیم گیری، تفکر انتقادی و خلق و مفه وم س ازی)؛ 2. شایستگی های هوش اجتماعی و ارتباطی (تعامل برون سازمانی و تعامل درون سازمانی)؛ 3. شایستگی های فردی (دانش و آگاهی، ویژگی های شخصیتی و ارزش ها)؛ 4. شایستگی های اجرایی (نتیجه گرایی و توان اجرایی، مدیریت عملکرد کارکنان و هدایت و رهبری). یافته های حاصل از تحلیل عاملی تأییدی دو مرتبه ای نیز، معنادار بودن ارتباط میان شاخص ها، مؤلفه ها و ابعاد تشکیل دهنده مدل را تأیید کرده است. نتیجه گیری: یکی از اقدام های راهبردی مدیریت منابع انسانی، پرورش شایستگی های بایسته مدیران، برای ایفای مؤثر نقش ها و وظیفه های آنهاست که می تواند هم زمان زمینه ساز توسعه سرمایه های انسانی و ارتقای عملکرد شغلی و سازمانی شود. اهمیت این شایستگی ها و در اولویت قراردادن آنها، به ارتقای اثربخشی این برنامه های توسعه ای یاری می رساند.
درآمدهای رانتی و تاثیر آن بر روی ظرفیت دولت ها در بازارهای نوظهور و اقتصادهای در حال توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمرانی و توسعه دوره ۱ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
103 - 142
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تخمین تاثیر درآمدهای رانتی مشتمل بر رانت استراتژیک و رانت منابع طبیعی بر روی ظرفیت دولت در کشورهای متعلق به گروه بازارهای نوظهور و اقتصادهای در حال توسعه طی سنوات 2002 الی 2017 بوده است. جهت تخمین تاثیر درآمدهای رانتی بر روی ظرفیت دولت، در پژوهش حاضر تحلیل رگرسیون مقطعی مبتنی بر تخمین زننده مربعات حداقلی معمولی (OLS) مورد استفاده قرار گرفته است. همچنین روش های متفاوتی برای بررسی ثبات نتایج و حل مشکل درون زایی استفاده گردیده اند. با توجه به اینکه داده های مربوط به درآمدهای ناشی از رانت منابع طبیعی بسیاری از کشورها برای بازه زمانی پس از 2017 موجود نمی باشند، بازه زمانی پژوهش از سال 2002 الی 2017 لحاظ گردیده است. مبتنی بر یافته های پژوهش درآمدهای رانتی از عوامل تاثیرگذار بر شکل گیری ظرفیت دولت در کشورهای متعلق به گروه بازارهای نوظهور و اقتصادهای در حال توسعه طی سنوات 2002 الی 2017 بوده به نحوی که طی بازه زمانی پژوهش رانت استراتژیک دارای تاثیر مثبت و رانت منابع طبیعی دارای تاثیر منفی بر روی ظرفیت دولت بوده است. یافته های پژوهش حاضر بیانگر این امر است که درآمدهای رانتی به عنوان یکی از منابع درآمدهای عمومی دولت ها، متغیری تاثیرگذار بر روی ظرفیت دولت در بازارهای نوظهور و اقتصادهای در حال توسعه می باشند. البته بایستی این موضوع را مد نظر قرار داد که گروه های متفاوت درآمدهای رانتی، تاثیرات متفاوتی را بر روی ظرفیت دولت دارا بوده اند. یافته های پژوهش حاضر بیانگر این مهم است که پس از نشست پاریس در سال 2005 با موضوع اثربخشی کمک های توسعه ای و اتخاذ رویکردهای اصلاحی توسط نهادهای بین المللی فعال در حوزه توسعه، رانت استراتژیک دارای پیامدهای مثبت بر روی ظرفیت دولت در کشورهای متعلق به گروه مذکور گردیده است. اما در ارتباط با تاثیر منفی رانت منابع طبیعی بر روی ظرفیت دولت، شرایط نسبتاً پیچیده تر بوده و انجام اصلاحات مورد نیاز با چالش های حوزه اقتصاد سیاسی حکومت ها مواجه می باشد. به نحویکه به دلیل وجود پدیده نفرین منابع طبیعی، نخبگان سیاسی و حکمرانان در این کشورها عمدتاً دارای انگیزه مورد نیاز جهت انجام اصلاحات مورد نیاز نبوده و عمدتاً کشورهایی موفق به مدیریت رانت منابع طبیعی به سوی پیامدهای سازنده گردیده که پیش از دستیابی به رانت منابع طبیعی زیرساخت ها و نهادهای حکمرانی مطلوب در آنها ایجاد شده باشد.
سنجش هوش معنوی بر سرمایه ی انسانی با نقش تعدیل گر تناسب فرد- سازمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی تأثیر هوش معنوی بر سرمایه انسانی قرارگاه پدافند خاتم الانبیاء با نقش تعدیل گری تناسب فرد و سازمان است. این پژوهش در دو مرحله کیفی و کمی انجام شده است؛ در مرحله کیفی پس از مصاحبه با 6 نفر از افراد خبره در قرارگاه و با استفاده از روش تحلیل مضمون، مدل نهایی پژوهش تأیید شد و در مرحله دوم کلیه اعضای بخش ستادی پدافند به عنوان جامعه آماری پژوهش انتخاب شدند و به پرسشنامه طراحی شده بر اساس بخش اول پاسخ دادند. با توجه به حجم 600 نفر بخش ستادی پدافند، تعداد 234 نفر بر اساس فرمول نمونه گیری انتخاب شد که بر اساس روش نمونه گیری در دسترس، پرسشنامه ی طراحی شده میان آن ها توزیع گردید. برای تحلیل داده ها در بخش اول از Spss و در بخش معادلات ساختاری از Pls استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان داد که تأثیر هوش معنوی بر سرمایه انسانی قرارگاه، مثبت و معنادار بوده است؛ در بین ابعاد هوش معنوی شاخص آگاهی متعالی دارای بیشترین تأثیرگذاری بوده و تأثیر شاخص بسط حالت هوشیاری در سطح خطای 5 درصد مورد تأیید قرار نگرفت. هم چنین نقش متغیر تعدیل گر تناسب فرد – سازمان بر تأثیر هوش معنوی بر سرمایه انسانی قرارگاه مورد تأیید قرار گرفت.
منابع انسانی راکد پیشران یا بازدارنده عملکرد سازمان: مروری نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
1 - 23
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: وجود منابع انسانی بیش از نیاز واقعی در سازمان، تأثیرهای متفاوت و گاه متناقضی بر عملکرد سازمان در پی دارد. به منظور شناخت بهتر این تأثیرها و مدیریت مؤثر این وضعیت، پژوهش حاضر، به مرور نتایج مطالعات انجام شده در خصوص تأثیر منابع انسانی راکد بر عملکرد سازمان پرداخته است. روش: این پژوهش از نوع کیفی، کاربردی، تفسیری و استقرایی است. منابع اطلاعاتی آن را مقاله های منتشر شده در خصوص منابع انسانی راکد در دو پایگاه داده اسکپوس (الزویر) و مؤسسه علوم اطلاعات شبکه علمی (تامسون روترز) تشکیل می دهد. انتخاب مقاله ها بر پایه استفاده از شاخص های مدنظر انجام شده است. روایی پژوهش با استفاده از چک لیست استاندارد CASP و پایایی آن نیز به کمک شاخص کاپای کوهن در نرم افزار اس پی اس اس ارزیابی و تأیید شده است. یافته ها: پس از ترکیب نتایج مطالعات مرور شده، چارچوبی برای شناخت بهتر چگونگی تأثیرگذاری منابع انسانی راکد، بر عملکرد سازمان ارائه شده است. این چارچوب، از دو بُعد مازاد مطلق یا نسبی و دانشی یا غیردانشی بودن منابع انسانی شکل گرفته است. بر این اساس، منابع انسانی راکد، به چهار گونه دسته بندی شده اند: مازادمحور، انباشت محور، دانش محور و ارزش محور. در این میان، تأثیر گونه های ارزش محور و دانش محور بر عملکرد سازمان، مثبت و تأثیر گونه های مازادمحور و تا حدی انباشت محور، منفی ارزیابی شده است. نتیجه گیری: این چارچوب می تواند مبنایی برای تنظیم کارکردهای مدیریت منابع انسانی باشد و برای بهینه سازی منابع انسانی راکد در سازمان استفاده شود. مدیریت مؤثر منابع انسانی راکد، به گونه شناسی درست این وضعیت در سازمان نیاز دارد. با این حال، وجود شمار بیش از اندازه از هر گونه آن، برای عملکرد سازمان زیان بار است. کلیدواژه ها: منابع انسانی راکد، عملکرد سازمان، منابع انسانی دانشی و غیردانشی، مازاد مطلق و نسبی زمینه و هدف: وجود منابع انسانی بیش از نیاز واقعی در سازمان، تأثیرهای متفاوت و گاه متناقضی بر عملکرد سازمان در پی دارد. به منظور شناخت بهتر این تأثیرها و مدیریت مؤثر این وضعیت، پژوهش حاضر، به مرور نتایج مطالعات انجام شده در خصوص تأثیر منابع انسانی راکد بر عملکرد سازمان پرداخته است. روش: این پژوهش از نوع کیفی، کاربردی، تفسیری و استقرایی است. منابع اطلاعاتی آن را مقاله های منتشر شده در خصوص منابع انسانی راکد در دو پایگاه داده اسکپوس (الزویر) و مؤسسه علوم اطلاعات شبکه علمی (تامسون روترز) تشکیل می دهد. انتخاب مقاله ها بر پایه استفاده از شاخص های مدنظر انجام شده است. روایی پژوهش با استفاده از چک لیست استاندارد CASP و پایایی آن نیز به کمک شاخص کاپای کوهن در نرم افزار اس پی اس اس ارزیابی و تأیید شده است. یافته ها: پس از ترکیب نتایج مطالعات مرور شده، چارچوبی برای شناخت بهتر چگونگی تأثیرگذاری منابع انسانی راکد، بر عملکرد سازمان ارائه شده است. این چارچوب، از دو بُعد مازاد مطلق یا نسبی و دانشی یا غیردانشی بودن منابع انسانی شکل گرفته است. بر این اساس، منابع انسانی راکد، به چهار گونه دسته بندی شده اند: مازادمحور، انباشت محور، دانش محور و ارزش محور. در این میان، تأثیر گونه های ارزش محور و دانش محور بر عملکرد سازمان، مثبت و تأثیر گونه های مازادمحور و تا حدی انباشت محور، منفی ارزیابی شده است. نتیجه گیری: این چارچوب می تواند مبنایی برای تنظیم کارکردهای مدیریت منابع انسانی باشد و برای بهینه سازی منابع انسانی راکد در سازمان استفاده شود. مدیریت مؤثر منابع انسانی راکد، به گونه شناسی درست این وضعیت در سازمان نیاز دارد. با این حال، وجود شمار بیش از اندازه از هر گونه آن، برای عملکرد سازمان زیان بار است. کلیدواژه ها: منابع انسانی راکد، عملکرد سازمان، منابع انسانی دانشی و غیردانشی، مازاد مطلق و نسبی
شناسایی کارکردهای شناختی تاثیرگذار بر عملکرد شناختی مدیران راهبردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
50 - 70
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: عملکرد شناختی، مجموعه ای از ظرفیت هاست که توانایی بازشناسی، پردازش و پاسخ به اطلاعات ورودی را به فرد می دهد. عملکرد شناختی، ساختارهای ذهنی و کارکردهای شناختی مدیران راهبردی در سازمان ها، در موفقیت سازمان ها و رسیدن به اهداف استراتژیک آنها عواملی بسیار تأثیرگذار هستند. از این رو، پژوهش حاضر با هدف شناسایی کارکردهای شناختی تأثیرگذار در عملکرد شناختی مدیران راهبردی و اولویت بندی آنها اجرا شده است. روش: روش این پژوهش، آمیخته متوالی کیفی کمی است که در آن، به صورت متوالی، از ترکیب روش های کمّی و کیفی استفاده شده است. ﺩﺭ ﺍیﻦ پژوهش، ابتدا با استفاده از روش های کیفی، کارکردهای شناختی تأثیرگذار بر عملکرد شناختی مدیران شناسایی شد، سپس در فاز کمّی، به کمک تحلیل های آماری و یکی از روش های معتبر تصمیم گیری چندمعیاره، کارکردهای شناسایی شده، اولویت بندی شدند. یافته ها: در بخش کیفی، پس از مرور ادبیات، 14 کارکرد شناختی تأثیرگذار بر عملکرد شناختی مدیران استخراج شد و مدل مفهومی پژوهش به دست آمد. در بخش کمّی با استفاده از پیاده سازی روش های آماری و روش تصمیم گیری چندمعیاره، کارکردهای شناختی اولویت بندی شدند و وزن هر یک از این کارکردها محاسبه شد. «کارکرد برنامه ریزی» و «انجام چند تکلیف هم زمان»، دو کارکرد بسیار با اهمیت، در بین کارکردهای شناختی اولویت دار بودند و بیشترین میانگین وزن نهایی را به دست آوردند. نتیجه گیری: خطاهای مدیران که از ضعف سطوح عملکرد آنها در هر یک از کارکردهای شناختی نشئت می گیرد، به مشکلات جبران ناپذیری می انجامد که به صورت ناخودآگاه، کارایی سازمان را کاهش می دهد. در این پژوهش با شناسایی و اولویت بندی کارکردهای شناختی تأثیرگذار بر عملکرد شناختی مدیران، راهبردهایی برای پیشگیری از ایجاد خطاهای شناختی و کاهش ضریب دقت و افزایش صحت تصمیم ها به دست آمد.
مدل تأثیر جامعه پذیری سازمانی در پاسخگویی و رفتار اخلاقی با میانجیگری هویت سازمانی (مورد مطالعه: اعضای هیئت علمی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فرهنگ سازمانی سال نوزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۶۰)
227 - 250
حوزه های تخصصی:
اعضای هیئت علمی نقش اساسی در دانشگاه و جامعه دارند که نمی توان به آن بی توجه بود. بدین منظور پژوهش حاضر با هدف سنجش روابط علّی بین جامعه پذیری سازمانی با پاسخگویی و رفتار اخلاقی، با نقش میانجی هویت سازمانی، میان اعضای هیئت علمی واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی استان آذربایجان غربی انجام شد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش توصیفی همبستگی است. جامعه آماری همه استادان تمام وقت 13 واحد دانشگاهی و در مجموع 695 نفر بود که با روش نمونه گیری طبقه ای نسبی حجم نمونه از جدول کرجسی مورگان 263 نفر انتخاب شد. برای گردآوری اطلاعات از چهار پرسشنامه استاندارد (جامعه پذیری سازمانی تائورمینا، هویت سازمانی آشفورث و مائل، رفتار اخلاقی سوانسون و هیل، پاسخگویی هاچوارتر) استفاده شد. روایی محتوایی و روایی سازه ای پرسشنامه ها تأیید شد و پایایی نهایی با آلفای کرونباخ مناسب بود. نتایج به دست آمده نشان دهنده رابطه مثبت و معنادار بین جامعه پذیری سازمانی با پاسخگویی و رفتار اخلاقی با نقش میانجی هویت سازمانی بود. در نتیجه، جامعه پذیری سازمانی هم به طور مستقیم هم به طور غیرمستقیم با میانجیگری هویت سازمانی می تواند پاسخگویی و رفتار اخلاقی اعضای هیئت علمی را تحت تأثیر قرار دهد.
مبانی فلسفی نهضت های بخش عمومی: گذار از نهضت اداره امور عمومی سنتی به مدیریت ارزش عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمرانی و توسعه دوره ۱ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
41 - 75
حوزه های تخصصی:
بخش قابل توجهی از مطالعات دانشگاهی در حوزه مدیریت دولتی به سیر تطور نهضت های بخش عمومی در این رشته اختصاص یافته است. این نهضت ها که گاهی از آنها با عنوان نهضت، الگو، مدل، رویکرد، پارادایم یا شبه پارادایم یاد می شوند، دارای مبانی نظری و هستی شناسی، شناخت شناسی، انسان شناسی،روش شناسی و ارزش شناسی خاص خود هستند که توجه به این مبانی به درک عمیق تر ما از نهضت های بخش عمومی کمک قابل توجهی می کند. اداره امور عمومی در یک نگرش جامع و کولاژگونه، نیازمند درک همزمان مبانی فلسفی نهضت ه های بخش دولتی است. مدیران دولتی در جوامع مختلف بایستی درک صحیحی از این مبانی داشته باشند تا بتوانند به کاراترین شکل ممکن تصمیم گیری کنند. حاصل تضاد دیالکتیکی اداره امور عمومی سنتی (تز) و اداره امور عمومی نوین (آنتی تز)، شکل گیری سنتزهایی قاتل از جمله مدیریت دولتی نوین، خدمات عمومی نوین و مدیریت ارزش عمومی بود. پژوهش حاضر با بررسی سیر تطور نهضت ه های بخش عمومی، به دنبال دسته بندی مبانی فلسفی این پارادایم ها است و درنهایت طی جدولی، چارچوبی برای درک بهتر آنها ارائه می دهد.
طراحی مدل عوامل مؤثر بر نگه داشت سرمایه انسانی مبتنی بر برند کارفرما با استفاده از روش مدل یابی ساختاری تفسیری (مورد مطالعه: شرکت بیمه البرز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فرهنگ سازمانی سال نوزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۶۱)
551 - 575
حوزه های تخصصی:
امروزه سرمایه انسانی مهم ترین سرمایه هر سازمانی محسوب می شود و نگه داشتن کارکنان مستعد یکی از معضلات بزرگ مدیریت منابع انسانی در عصر رقابتی امروز است. هدف از این پژوهش طراحی مدل نگه داشت سرمایه انسانی مبتنی بر برند کارفرما بود. این پژوهش پژوهشی کاربردی است که از لحاظ گردآوری داده جزء پژوهش های پیمایشی محسوب می شود. مؤلفه های تأثیرگذار بر نگه داشت سرمایه انسانی با مرور پیشینه تحقیق و بررسی مراجع مرتبط استخراج شد و با استفاده از روش دلفی متغیرهای تأثیرگذار توسط خبرگان پژوهش غربال و تأیید شدند. خبرگان پژوهش 10 نفر از کارشناسان و مدیران و استادان دانشگاه بودند که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده بودند. پس از تأیید مؤلفه ها، از روش مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM) برای طراحی مدل و از تحلیل میک مک برای تحلیل مدل استفاده شد که به نظر می رسد با این روش برای اولین بار تأثیرگذاری و تأثیرپذیری عوامل مختلف در نقش آفرینی برند کارفرما برای نگه داشت سرمایه انسانی تعیین شده است. با اجرای این روش 14 مؤلفه تأثیرگذار بر نگه داشت سرمایه انسانی در 5 طبقه دسته بندی شد. یافته های تحقیق نشان داد عواملی چون فرهنگ سازمانی، اعتماد سازمانی، ارزش های اصلی، و شرایط کاری انعطاف پذیر بیشترین تأثیرگذاری را بر متغیرهای دیگر دارند و با تغییر آن ها کل سیستم دچار تغییر می شود.
ارائه الگوی آموزش حرفه ای کارکنان (مورد مطالعه: شرکت آژند قشم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سازمان ها برای بقای خود به کارکنان توانمند نیازمند است. در واقع محیط رقابتی کنونی سازمانها، به کارکنان اثربخش و کارآمد نیاز دارند تا بتوانند به اهداف خود در جهت رشد و توسعه همه جانبه دست یابند.در این راستا هدف تحقیق حاضر ارائه الگوی آموزش حرفه ای کارکنان می باشد. در این تحقیق جهت تلفیق داده های کیفی و کمی از روش تلفیقی اکتشافی متوالی، طبق مدل ایجاد طبقه بندی با تاکید بر داده های کیفی، استفاده شد.در بخش کیفی جامعه مشارکت کنندگان را خبرگان آشنا به موضوع پژوهش تشکیل دادند که با روش هدفمند تا اشباع نظری 15 مصاحبه صورت پذیرفت.به منظور تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده در بخش کیفی از رویکرد گرندد تئوری و نرم افزار MAXQDAاستفاده شد در بخش کمی نیز جامعه اماری شامل کلیه کارکنان شرکت آژند قشم ( پاناسونیک ) هستند که تعداد انها برابر با 3122 نفر هستند .نمونه اماری دراین تحقیق با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی و فرمول کوکران حجم نمونه 342 نفر تعیین شد. در بخش کمی از پرسش نامه محقق ساخته به منظور جمع آوری داده های مورد نیاز به منظور سنجش و اندازه گیری متغیرهای مورد بررسی استفاده شده است که روایی آن به نظرات خبرگان و پایایی با آلفای کرونباخ تایید شد.جهت تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی از تکنیک معادلات ساختاری و نرم افزارهای SPSS25-PLS2 استفاده شد.یافته های بخش کیفی نشان داد که ابعاد اصلی مدل را عوامل سازمانی،عوامل مدیریتی،عوامل فردی و عوامل ساختاری تشکیل می دهند و شامل 74 زیر مولفه هستند و نتایج بخش کمی نیز نشان می دهد که تمامی مقادیر بدست آمده از مولفه ها بر روی آموزش حرفه ای کارکنان تاثیر مثبتی دارند و روابط معنادار می باشد. همچنین یافته ها در خصوص اعتبار سنجی مدل نشان داد مدل ارائه شده از برازش مناسبی برخوردار است.
ارائه چارچوبی برای مدیریت منابع انسانی گیگ در کسب و کارهای پلتفرمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به رشد و توسعه کسب و کارهای پلتفرمی در سال های اخیر و اهمیت روزافزون منابع انسانی، نیاز است چگونگی مدیریت منابع انسانی کارکنان به اصطلاح «گیگ » در این شکل جدید از کسب و کار، مورد بررسی و پژوهش قرار گیرد. هدف این مقاله ارائه چارچوبی برای مدیریت منابع انسانی گیگ در کسب و کارهای پلتفرمی و در راستای ارزش آفرینی برای ذینفعان است. روش پژوهش کیفی و در قالب روش مطالعه چندموردی است. برای این منظور پنج پلتفرم ایرانی مورد مطالعه قرار گرفتند. روش اصلی گردآوری داده، استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته با برخی مدیران و انجام دهندگان کار در کسب و کار های پلتفرمی است که برای انتخاب آنها از نمونه گیری نظری استفاده شد. از روش تحلیل تِم برای تحلیل داده ها استفاده شد. در نتیجه تحلیل داده ها، 13 عامل محیطی، 7 کارکرد اصلی مدیریت منابع انسانی و چگونگی انجام آنها و 8 شیوه ایجاد ارزش شناسایی شد. یافته ها چارچوبی را برای مدیریت منابع انسانی گیگ در پلتفرم ها از راه شناسایی نیروها و عوامل اقتضایی مؤثر بر منابع انسانی، کارکردهای اصلی مدیریت منابع انسانی در پلتفرم ها و نحوه ارزش آفرینی کارکردها برای ذینفعان ارائه می کنند.
ارتباط کارکردهای مدیریت منابع انسانی و ستاده های سازمانی: پژوهش فراتحلیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر، فراتحلیلی بر پژوهش های انجام شده در حوزه مدیریت منابع انسانی است. هدف از این مطالعه ترکیب کمی نتایج پژوهش ها، در حوزه تأثیر کارکرد های مدیریت منابع انسانی با استفاده از مدل توانایی- انگیزش – فرصت ( A-M-O ) بر ستاده های سازمانی می باشد. با استفاده از روش محاسبه اندازه اثر و نرم افزار CMA2 تعداد 145 مقاله در بازه زمانی سال های 1387- 1397 برگرفته از مجله های پژوهشی مدیریت در ایران مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که ارتباط مثبت و معنی داری میان متغیر کارکردهای مدیریت منابع انسانی و متغیر ستاده های سازمانی وجود دارد. یافته های این پژوهش برای مدیران سازمان ها دلالت بر این دارد که سرمایه گذاری بر کارکردهای مهارت محور، انگیزش محور و فرصت محور در مدیریت منابع انسانی تأثیر معنی دار و مثبتی بر افزایش ستاده های مالی و عملیاتی سازمان ها خواهد داشت.
طراحی ابزار سنجش فرهنگ آموزش در دستگاه های اجرایی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فرهنگ سازمانی سال نوزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۶۲)
735 - 763
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر طراحی ابزاری برای سنجش فرهنگ آموزش در دستگاه های اجرایی کشور بود. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع پیمایشی و نمونه مورد بررسی 112 سازمان از بین سازمان های دولتی ایران بود که بر اساس فرمول کوکران و به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. در پژوهش حاضر از پرسشنامه محقق ساخته با 68 سؤال به عنوان ابزار جمع آوری اطلاعات استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و روش تحلیل عاملی اکتشافی و نیز آزمون t تک نمونه ای استفاده شد. در نهایت نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد فرهنگ آموزش دستگاه های اجرایی کشور در قالب 3 بعد یادگیری مستمر و وظیفه شناسی فراگیران و مناسبات اخلاق گرا و 9 مؤلفه تعهد و تمایل فراگیر، آموزش مبتنی بر نیاز شغلی، مشارکت فعال فراگیر، اجتناب از رفتارهای ناسالم، انگیزه یادگیری، احترام به مدرس، روابط دوستانه، تفکر انتقادی اخلاق گرا، احترام متقابل در کلاس قابل تبیین است. همچنین نتیجه آزمون t تک نمونه ای نشان داد وضعیت فرهنگ آموزش کارکنان دستگاه های اجرایی کشور نامناسب است و نیاز است برای بهبود و تقویت آن برنامه ریزی شود.
طراحی الگوی شایستگی های تخصصی رؤسای دانشکده های دانشگاه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و توسعه منابع انسانی سال هشتم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۱
209 - 231
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی شایستگی های تخصصی رؤسای دانشکده های دانشگاه تهران و ارائه دوره های آموزشی مبتنی بر آن انجام شده است. رویکرد پژوهش کیفی و از دو روش تحلیل محتوا و مرور نظام مند استفاده شده است. ابتدا با کدگذاری کیفی شرح وظایف رؤسای دانشکده های دانشگاه تهران، شایستگی های مربوطه استخراج شدند؛ سپس با مرور نظام مند مطالعات پیشین شایستگی های به دست آمده تکمیل و اصلاح شدند. درنهایت اعتبار یافته های پژوهش با روش تحلیل و بازبینی نخبگان و همکاران مورد تأیید قرار گرفت. بر اساس یافته های پژوهش، الگوی سه لایه شایستگی های تخصصی رؤسای دانشکده ها شامل 9 شایستگی تخصصی و 17 زیرشایستگی در قالب سه دسته بندی کلّی است. این دسته بندی ها شامل شایستگی های ارتباطی و حمایتی (توانایی نمایندگی مؤثر و دفاع از دانشکده و توانایی برقراری تعامل مؤثر)، شایستگی های آموزشی، پژوهشی و تخصصی (رهبری و مقبولیت علمی، توانمندی ارائه خدمات تخصصی دانشکده به جامعه، توانمندی ارتقاء فرآیندهای یاددهی- یادگیری دانشکده، توانایی ارتقاء فرآیندهای پژوهشی دانشکده و آگاهی از سیاست ها، قوانین و برنامه های مربوط به دانشکده) و شایستگی های مدیریت سرمایه انسانی (توانایی ارتقاء برنامه های کارکنان و دانشجویان دانشکده و توانایی جذب و توسعه مؤثر اعضای هیأت علمی دانشکده) می باشد. همچنین بر پایه الگوی شایستگی های تخصصی طراحی شده و با استفاده از نظر خبرگان به منظور توسعه و ارتقاء شایستگی های رؤسای دانشکده ها، عناوین دوره های آموزشی به همراه سرفصل های آموزشی شان پیشنهاد شدهاند.
شناسایی ابعاد تاب آوری مدیران مدارس ابتدایی بر اساس تحلیل مضمون(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
امروزه مدیران مدارس با چالش های گوناگونی مواجه هستند که برای رویارویی با آن ها می بایست به تاب آوری مجهز باشند. بنابراین هدف این پژوهش، شناسایی ابعاد تاب آوری مدیران مدارس ابتدایی بود. این پژوهش به شیوه کیفی و با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام شد. در این تحقیق، کلیه پژوهش های مرتبط با تاب آوری مدیران مدارس و رهبران آموزشی، به عنوان متن اصلی برای استخراج مفاهیم و مقولات در نظر گرفته شد. با نرم افزار MAXQDA2018 تجزیه وتحلیل داده ها انجام شد و یکصدو ده مضمون پایه استخراج گردید. از کل مضامین پایه، چهارده بعد به عنوان مضامین پیش سازماندهنده برای تاب آوری مدیران مدارس ابتدایی طراحی گردید. پیش سازماندهنده ها عبارت بودند از سلامت جسمانی و روانی، ویژگی های شخصیتی سالم، اقدامات و کارکردهای تاب آورانه، توانائی های تاب آورانه، ارزش ها و باورهای مذهبی و معنوی، ویژگی های مثبت شغلی، تعاملات مثبت و سازنده با اجزاء نظام آموزشی، تعهد سازمانی، مساله محوری و مدیریت تعارض ها، چالش پذیری و تبدیل آن ها به فرصت، کیفیت زندگی کاری، چشم انداز و اهداف سازمانی، شرایط محیطی مناسب و کمک طلبی و حمایت مناسب سیستم ها. ابعاد شناسایی شده تاب آوری مدیران مدارس ابتدایی می تواند به عنوان مؤلفه هایی قابل اعتماد در جهت تاب آوری هرچه بیشتر مدیران مدارس ابتدایی استفاده شود.