آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۳

چکیده

هدف پژوهش حاضر ادراک دیگری معلول در بستر اجتماعی ایران است. روش پژوهش کیفی و از نوع تحلیل مضمون و میدان پژوهش اساتید جامعه شناسی دانشگاه های شهر تهران بودند.  با استفاده از نمونه گیری گلوله برفی و رسیدن به اشباع داده ها، تعداد 13 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. جهت تعیین قابلیت اعتماد مصاحبه ها از راهبردهایی چون بازبینی توسط شرکت کنندگان و یک داور ناظر استفاده شد. تحلیل دادها نیز بر اساس روش شبکه مضامین آترید-استرلینگ صورت گرفت. نتایج در سه مضمون سازمان دهنده شامل: موانع نگرشی، موانع فیزیکی و موانع نهادی استخراج گردید. به طور کلی نتایج نشان داد که معلولان نسبت به دیگر گروه ها و اقلیت های جامعه، در نظام سیاست گذاری و برنامه ریزی کمتر لحاظ شده اند و مسائل آنها به خوبی شناسایی نشده است. لذا نظام تصمیم گیری جامعه نیازمند سیاست ها و برنامه هایی برای حضور و مشارکت فعال معلولان می باشد. بدون مشارکت فعال و برابر معلولان و سازمان های نماینده آنها، استراتژی ها و برنامه های توسعه موجب تداوم و تبعیض علیه افراد معلول می شود. با این حال، برای مؤثر بودن سیاست ها و برنامه ها، باید باورهای فرهنگی مربوط به ناتوانی را که در جامعه وجود دارد، در نظر بگیرند. اگر بخواهیم در این زمینه حقیقتاً یک گام به پیش رو داشته باشیم درک ناتوانی به عنوان نقص یا محدودیت باید به عنوان یک ویژگی منحصر به فرد از هویت کلی فرد بازتعریف شود. با توجه به نقش مؤسسات آموزشی در اجتماعی کردن نسل بعدی شهروندان، مدارس می توانند نقشی جدایی ناپذیر در پرورش جامعه عادلانه تر، به ویژه از طریق آموزش چندفرهنگی ایفا کنند  تا ضمن ترویج معلولیت به عنوان یکی از تنوع های فرهنگی موجبات کاهش اختلاف بین گروه ها و تقویت روابط بین گروهی را فراهم نمایند.

Perception of the Disabled "Other" in the Social Context of Iran from the Viewpoint of Sociologists

The present study aims to perceive the disabled’s “other” in the social context of Iran. The research method was qualitative and of the thematic analysis type and the research field was sociology professors of Tehran universities. Using purposive sampling and achieving data saturation, 10 people were selected as the sample. The data collection tool was a semi-structured interview. To determine the reliability of the interviews, strategies such as review by participants and an observer referee were used. Data analysis was performed based on thematic analysis steps. The results were extracted in three main categories, including people with autism, mentally disabled and physically-kinetically disabled and several sub-categories. In general, the results showed that the disabled are less included in the policy-making and planning system than other groups and minorities in society, and their problems are less identified. Therefore, the community decision-making system needs policies and programs for the active presence and participation of the disabled.

تبلیغات