مقالات
حوزه های تخصصی:
در بررسی دوره های مختلف تاریخ ایران، سده های اول تا سوم هجری به دلیل تحولات و دگرگونی های عمیق جامعه ایرانی، حضور گسترده اعراب در سرزمین های ایران شهر، مواجهه دو جهان بینی زردشتی و اسلامی و شیوه های مقاومت و پایداری جامعه نسبت به تسلط اعراب، اهمیت زیادی دارد. در این دوره، دین زردشتی از جایگاه غالب و مسلط گذشته تنزل یافت و دین اسلام با گسترش تدریجی جای آن را گرفت؛ بنابراین، صیانت از وحدت درونی جامعه زردشتی به دغدغه مؤبدان تبدیل شد که بازتاب آن را در متون آخرالزمانی زردشتی دیده می شود. بر اساس این، پایداری در برابر اعراب، جنبه های سیاسی و خشن ابتدایی خود را کنار گذاشت و در قالب حفظ یکپارچگی دینی و اجتماعی زردشتیان و تمرکز بر موضوع پایانِ جهان و رستگاری روحانی، به حیات خویش ادامه داد. در این چارچوب، بروز جنبش های ایرانی که عمدتاً در سده های دوم و سوم هجری بر ضد دستگاه خلافت رخ دادند و ماهیت غیرزردشتی داشتند، بدعت و چالشی خطرناک برای هویت اجتماعی زردشتیان تلقی شدند و متونِ آخرالزمانی زردشتی، آنها را نقد و نکوهش کردند. در این پژوهش تلاش شده است با شیوه ای توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از شواهد مکتوب برجای مانده تا سده یازدهم میلادی، تحولات جامعه ایرانی در سده های نخستین اسلامی از منظر جهان بینی زردشتی بررسی شوند.
جایگاه وجود در خداشناسی فرانسیسکو سوآرز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحث «خدا» و «وجود» در فلسفه مدرسی به هم گره می خورند. در متافیزیک سوآرز، «وجود» معانی مختلف و تقسیمات متفاوتی دارد و بررسی جایگاه «وجود» در خداشناسی سوآرز به بررسی معانی وجود به عنوان موضوع متافیزیک و تقسیمات وجود در خداشناسی نیاز دارد. پرسش ما این است که وجود مدنظر در موضوع متافیزیک سوآرز، چه نسبتی با وجود در بحث خداشناسی او دارد. آیا وجود در متافیزیک (جلد نخست مباحثات) با وجود خدا (بخش دوم مباحثات) نسبتی دارد. در این نوشتار، نسبت وجود در متافیزیک و خداشناسی سوآرز با دو رویکرد فلسفی و کلامی بررسی می شود. ازنظر فلسفی، خدا یکی از مصادیق اتم وجود در متافیزیک است و ازنظر کلامی، خدا «وجود» مطرح شده در جمله سفر خروج (۱۴: ۳) است. این مقاله در دو بخش بررسی شده است: در بخش نخست، بحث عام متافیزیکی درباره وجود و در بخش دوم، وجود خداوند و نسبت وجود با خداوند بررسی شده اند.
خاستگاه نفس در نگاه تکاملی صدرایی و نگاه تکاملی نوخاسته گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در الهیات مسیحی که با الهیات اسلامی بیگانه نیست، راجع به خاستگاه نفس، به طور سنتی سه دیدگاه وجود دارد: «آفرینش گرایی»، «تولدگرایی»، و «تقدم وجودی». «دوگانه انگاری جوهری نوخاسته» دیدگاه چهارمی است که به تازگی با تأثیر از نگاه علمی و تکاملی نوخاسته گرایان مطرح شده است. در این نگاه سیستمی و کل گرایانه، ذهن/نفس از نظام ارگانیک بدن و از طریق فرایندها و تعاملات طبیعی و شبکه ای پیچیده از ارتباطات عصبی تولید شده است، نه اینکه از بیرون بدن قرار داده شده باشد. در این مقاله با توجه به شباهت زیاد «دوگانه انگاری جوهری نوخاسته» و دیدگاه جسمانیه الحدوث صدرا، این دو نظریه درباره خاستگاه و منشأ نفس مطالعه می شوند. روش پژوهش، تطبیقی، تحلیلی و استدلالی است. هدف این پژوهش، کشف و طرح نقاط ضعف و قوت هریک از این دو نظریه و رسیدن به دیدگاه متعالی تر دراین باره است. یافته ها: تصور برخی شارحان از جسمانیه الحدوث صدرایی آن است که نفس با ترکیب عناصر و تحقق مزاج و از طریق حرکات اشتدادی و جوهری، از جسم تولید می شود؛ اما توجه دقیق تر به نگاه صدرایی، علاوه از اینکه او را پیشتاز نوخاسته گرایی معرفی می کند، با رفع خلأهای تبیینی این دیدگاه، او را در زمره آفرینش گرایان قرار می دهد. نگاهی که امروزه جامع بین علم، دین و فلسفه است و ازاین رو با نام «آفرینش گرایی نوخاسته صدرایی» در حکم گزینه و نظریه ای بسط پذیر و شایان توجه به فلاسفه دین و متکلمان پیشنهاد می شود.
بررسی و مقایسه امثال در قرآن کریم و عهد جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مراد از مثل در این پژوهش، خلاصه شده داستان در قالب تشبیه است. درحقیقت مثل، نوعی استدلال در خدمت اثبات موضوعی است که عموماً ذهنی و عقلی است. مثل، ترسیم خیال است که در وهم حالت تجسد پیدا می کند؛ به گونه ای که شنونده شخصاً در معرکه حضور دارد. حوادث را از نزدیک مشاهده می کند. بدون تردید خداوند از پنهانی های روان بشری آگاه و مطلع است؛ به همین دلیل مثل های دینی به مراتب بهتر از دیگر امثال بیان کننده حقایق پنهانی و غیرمادی است. مثل های دینی با ایجاد مشابهت و همگونی میان معانی معقول و اشیای محسوس به معانی تجسم می بخشند تا از رهگذر آن معانی دینی هرچه بیشتر به فهم و ادراک مخاطبان نزدیک تر شوند.این پژوهش از روش کتابخانه ای - اسنادی استفاده شده و با تکیه بر روش کیفی از نوع تحلیل محتوایی - استنباطی در پی آن است تا گامی هر چند اندک برای بسترسازی در زمینه گفتگوی ادیان بردارد؛ به همین دلیل در این پژوهش در وهله نخست موضوعات امثال قرآن کریم و عهد جدید بررسی شده است؛ بدین صورت که بیشترین تعداد امثال در قرآن به مسئله توحید و شرک و در عهد جدید به توصیف ملکوت خداوند اختصاص دارد و از لحاظ اقسام مثل، مثل های قرآنی تنوع بیشتری نسبت به مثل های عهد جدید دارند و به ترتیب در قرآن، رمزی، قیاسی، فردی، تاریخی و توصیفی اند؛ اما در عهد جدید به صورت رمزی، توصیفی، قیاسی و تاریخی اند. مراد قسم مثل فردی است، امثال به فردی، رمزی، قیاسی، تاریخی و ...
سنجش مرگ اندیشی با معنای زندگی از منظر حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حکمت متعالیه براساس مبانی نظری خود، یعنی اصالت وجود، تشکیک در مراتب هستی و حرکت جوهری موجودات، به عالی ترین وجه، انگیزه و هدف خلقت را توجیه کرده که در حدیث قدسی «کنز» آمده است. در مراتب تشکیکی وجود برای نفس ناطقه انسانی نشأتی وجود دارد که با اراده و اختیار این مراتب تکاملی را از مرتبه حس به عالم مثال و از عالم مثال به عالم آخرت طی می کند. مرگ، یکی از این مرحله های وجودی نفس است که از عالم محسوس به عالم مثال سوق پیدا می کند و سپس از عالم میانه (عالم برزخ) به عالم آخرت (عالم کمال) سیر می کند. صدرا در تبیین مرگ، آن را امری وجودی معرفی کرده و ازاین رو به امکان معرفت به آن قائل شده است. اهمیت و ضرورت این پژوهش توجیهی عقلی و آرام بخش بحران هویت و بی معنایی زندگی در جهان معاصر است که حیات معقول بشر را در معرض نومیدی و پوچ گرایی قرار داده است؛ بنابراین در نگرش صدرایی، مرگ بُعد ایجابی برای زندگی این جهانی دارد نه بُعد سلبی.
انسان موجودی رو به تعالی: انسان شناسی از دیدگاه علامه جعفری و عناصری از تفکر فروم در آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بی تردید بحث انسان و ابعاد مختلف وجود او، از موضوعات محوری آرای علامه جعفری محسوب می شود. نظرهای علامه جعفری، از آرای متفکران مسلمان تأثیر گرفته اند؛ آنها معتقدند انسان باید با به کمال رساندن خود، مصداقی از انسان کامل، جانشین و خلیفه خدا روی زمین شود؛ البته نظرهای علامه جعفری به مسایل یادشده محدود نمی شود؛ بلکه بر ابعاد دیگر وجود انسان، همچون بُعدهای اجتماعی و روان شناختی نیز تأکید می کند. چنین به نظر می رسد که آشنایی علامه با آرای متفکران غربی در این موضوع تأثیر داشته است. در این میان، فروم ازجمله اندیشمندانی است که علامه جعفری او را واجد تفکر متمایزی می یابد؛ اما وجود چه عناصری در اندیشه فروم موجب این تلقی شده است؟ بررسی آرای علامه و فروم نشان می دهد هر دو با ردِّ تعریف معین برای ماهیت انسان، معتقدند انسان موجودی برخوردار از دو سطح حیات است و نباید خود را در سطح حیات حیوانی محدود سازد؛ بلکه باید با اتکا بر استعدادهای خود، خویشتن را به سطح عالی حیات برساند و به سرشت واقعی خود و تعالی دست یابد؛ البته ممکن است در این سیر، از مسیر خود منحرف و دچار از خودبیگانگی شود. در این مقاله ضمن بررسی آرای دو متفکر، دیدگاههای آنها درباره انسان مقایسه و تحلیل شده اند و نشان داده شد چه عناصری از تفکر اریک فروم در نضج نظریه استاد جعفری درباره تعالی و معنای زندگی او نقش دارد.
مطالعه تطبیقی دیدگاههای تفاسیر شیعه و سنی درباره معناشناسی صفات انسان در قرآن؛ مطالعه موردی ظلوم و جهول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش پیش رو با هدف تبیین و تعیین مؤلفه های معناییِ دو واژه «ظلوم» و«جهول» از لابه لای دیدگاههای مختلف مفسران شیعه و سنی و براساس روابط جانشینی و هم نشینی انجام شده است تا تصویر واضح و روشنی از ظلوم و جهول بودن انسان عرضه کند. در این مقاله به روش تحلیلی توصیفی، دیدگاههای شمار درخور توجهی از مفسران دو مذهب ازنظر تطبیقی، بررسی و نشان داده شد بیشتر عالمان اهل سنت معتقدند «ظلوم و جهول» بودن جزو سرشت تمامی انسان هاست و هیچ انسانی از دایره این دو صفت نکوهیده، خارج نیست و در طرف مقابل، بیشتر علمای شیعه معتقدند ظلوم و جهول بودن جزو صفات ذاتی انسان نیست؛ بلکه مختص کسانی است که از جاده هدایت الهی منحرف شده و پرورش نیافته اند.
بررسی مقایسه ای انسان شناسی عرفانی از منظر شیخ نجم الدین رازی و عزیز نسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان شناسی از مهم ترین مباحث الهیات است که همواره شایان توجه عرفا و متصوفه بوده است. در عرفان اسلامی، انسان به عنوان نوع، مهم ترین مخلوق و مقصود خلقت تلقی شده و فرد و با نام «انسان کامل» مطرح شده است. نجم الدین رازی و عزیز نسفی، از عارفان بزرگ قرن هفتم اند که در آثار خود، به موضوع انسان اهمیت ویژه ای داده اند. رازی در آثار خود، درباره آفرینش و جایگاه انسان بحث کرده است. او پیامبر(ص) را برترین انسان و نخستین آفریده دانسته است. نسفی کتابی با نام النسان الکامل تألیف کرده و در آن، مباحث مربوط به انسان را مطرح کرده است. در پژوهش حاضر به روش توصیفی - مقایسه ای، دیدگاههای رازی و نسفی تبیین شده اند و اختلاف و شباهت آرا و نظرهای ایشان در جایگاه انسان، مراتب و بحث انسان کامل بررسی شده اند. نتایج نشان می دهند گرچه دو عارف تقریباً در یک عصر زیسته اند و در برخی آراءشان نزدیکی به چشم می خورد، رویکرد رازی به این مسئله، مانند رویکرد عرفای پیش از خود بوده است؛ در حالی که نسفی به پیروی از اندیشه های ابن عربی، اصطلاح انسان کامل را به کار برده و علاوه بر آن، ویژگی های انسانی والاتر از آن، را با نام «انسان کامل آزاد» تبیین کرده است.
رهیافتی تاریخی به نقد منابع در مطالعه اسفار خمسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه اسفار خمسه همیشه با چالش هایی روبه رو بوده است که گاه حل ناشدنی به نظر می رسند؛ المثنی ها و مکررات، تناقض ها، تفاوت های سبکی و زبانی از این دست مشکلات اند. عالمان یهودی این ناسازگاری ها را به صورت سنتی ظاهری دانسته و با اتخاذ رویکردهایی تفسیری، در مصالحه این بخش های اسفار خمسه با هم سعی داشته اند. از رنسانس به بعد، به ویژه از عصر روشنگری تاکنون که مطالعه علمی و روشمند متون ادبی مطرح شد، نظریه ها و فرضیه های متفاوت و گاه متعارضی درباره ماهیت اسفار خمسه مطرح شده اند. نقد منابع یکی از آنهاست که در این مقاله تلاش شده است با رهیافت تاریخی، پیشینه، شخصیت ها و اندیشه های اصلی آن بررسی شوند و نقدهای مبنایی به آن به اجمال یادآور شوند. اتخاذ این رویکرد در سده های هجدهم و نوزدهم باعث شد فرضیه هایی درباره ماهیت اسفار خمسه شکل بگیرند؛ ازجمله: فرضیه متقدم اسناد، فرضیه قطعه ها، فرضیه تکمیل و فرضیه متأخر اسناد. مفروض بنیادین فرضیه های مذکور این است که اسفار خمسه دارای وحدت ادبی نیست، بلکه در گذر زمان طول و تفصیل یافته و مشتمل بر لایه های ادبی متفاوتی است.
پیشینه دیدگاه صدرایی در عرفان ابن عربی پیرامون نقش عالم خیال در معاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سخنان ملاصدرا و ابن عربی یا برخاسته از بهر ه مشترک ایشان از آیات و روایات به عنوان منبع مشترک است یا بر مبنای اعتقاد ملاصدرا به اصالت وجود است که مساوق با وحدت وجود ابن عربی است. ملاصدرا این عقیده را با نظریه تشکیک و حرکت جوهری و ابن عربی با نظریه تجدد امثال و تجلی وجود ظلی و فرامنطقی بودن برخی ادراکات حضوری در بحث عالم خیال مطرح می کند؛ درنتیجه، هر دو در وجود عالم خیال، ویژگی ها و اقسام و مراتب آن، اثر و اهمیت آن در دو قوس نزول و صعود و نقش آن در معرفت شناسی یا وجودشناسی و فرجام شناسی هم رأی اند. همچنین به تبیین تجرد خیال، انتقال خلایق از این قوه به عالم دیگر، تبیین مراحل مرگ، نفخ صور و قبر پرداخته است؛ نیز استکمال نفس برای نفوسِ به فعلیت نرسیده، به صورت فردی در مقام خیال و برای نفوسِ به فعلیت رسیده، به صورت بقاء در مقام عقلانی است که با قیومیت واحد تعالی توضیح داده است. ایشان به اهمیت نقش خیال در دو قوس نزول و صعود و خزانه محسوسات قائل اند و می گویند خیال در قوس نزول با تجسد روح اعظم الهی و ارواح، موجب ظهور عالم معانی در عالم جسمانی و تجلی و ظهور حق تعالی در کاینات و درنتیجه، خزانه محسوسات می شود و از همین جاست که دنیای محسوس قائم به ذات نیست و جلوه ها و آیاتِ حقیقتی متعالی است که به گونه ای نمادین به آن حقایق اشاره می کند و اما در قوس صعود، خیال با ظهور حق در منامات و مکاشفات و استمداد از وحی الهی در عالم، زمینه صعود اجساد از عالم سایه ها به عالم نور محض را با مرگ اختیاری یا احتضاری و مرگ طبیعی یا ناگهانی فراهم می کند.
بررسی و نقد رابطه الاهیات و فرهنگ از نگاه پل تیلیش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نیمه قرن نوزدهم، بحث سازگاری ایمان مسیحی با یافته های جدید علمی، یکی از داغ ترین مباحث در اندیشه الاهی دانان غربی به ویژه در آلمان بود. بسیاری از الاهی دانان پروتستان به الاهی دانان لیبرال شهرت یافته و معتقد بودند ایمان مسیحی و الاهیات هر دو در سایه دستاوردهای جدید علمی به نحو یکسان به بازسازی نیاز دارند. این الاهی دانان به این نتیجه رسیدند که با این بازسازی، دین و فرهنگ با هم سازگار می شوند. در این میان، کار تیلیش تداوم همین نگرش به دین و فرهنگ است. درواقع تمام تلاش او این است که بین دین مسیحی و فرهنگ جدید، نوعی سازگاری منسجم و منطقی نشان دهد. او این کار را در مهم ترین کتاب خود یعنی الاهیات نظام مند (سیستماتیک) به انجام رسانده است. در این مقاله ضمن تبیین و تحلیل کار او در این کتاب، میزان توفیق ایشان بررسی شده است.
واکاوی جریان معاصر ضد تقریب فریقین در درون اهل سنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اندیشمندان مسلمان شیعه و سنی، باوجود اختلا های نگرشی، در راستای اتحاد امت اسلامی، همواره اقدامات تقریب گرایانه را در اولویت هدف های خویش گنجانده اند؛ این اتحاد بر مبنای آیات قرآنی، روایات معصومین و سیره عقلا استوار است؛ اما گروهی در هر دو فرقه به دلیل های مختلف از پیوستن به جریان تقریب درونی امت اسلامی ابا ورزیده و با آن مخالفت کرده اند. در این مقاله جریان معاصر ضدّ تقریب در درون اهل سنت، مطرح شده است و با استقراء در کتاب های آنان، علت های هم نوانبودن آنان با جریان تقریب، استخراج و با توجه به نوع و شدت مخالفتشان، در سه دسته معارضان، مخالفان و مرتدان تقریب تحلیل شده اند. همچنین دیدگاههایشان نقد شد تا معلوم شود دلایل آنان برای مخالفت با جریان تقریب امت اسلامی، ناموجه و بیشتر ناشی از رویکرد و تحلیل اشتباه آنان نسبت به موضوع تقریب است.