سید رسول موسوی حاجی

سید رسول موسوی حاجی

مدرک تحصیلی: استاد باستان شناسی دانشکده هنر و معماری دانشگاه مازندران
پست الکترونیکی: seyyed_rasool@yahoo.com

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۷۱ مورد.
۲۱.

پژوهشی در ساختار معماری کاخ مسعود سوم در غزنه(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۸۲۹ تعداد دانلود : ۵۴۹
دوره غزنوی یکی از دوران درخشان معماری تشریفاتی ایرانی است. یکی از آثار این دوره «کاخ مسعود سوم» است که در «ربض» شهر غزنه قرار دارد. به رغم انجام پژوهش هایی در ارتباط با این بنا، از جزئیات معماری، عناصر فضایی و خاستگاهِ الگوی ساخت شان شناخت فراگیری وجود ندارد. پژوهش پیش ِرو با طرح این مسأله می کوشد با مطالعات اسنادی که داده های آن با «رهیافت تاریخی» مورد تفسیر قرار گرفته اند، ساختار این کاخ را بررسی کند. برایند پژوهش نشان می دهد که این کاخ در نحوه ارتباط حجره ها از طریق یک پیش حجره با میانسرا در گونه معماری تشریفاتی، ساختاری نوآورانه عرضه کرده است. کالبد این کاخ به فرهنگ معماری ایرانی گرایشی بیش از دیگر کاخ های غزنوی داشته است. جز طرح قلعه مانند که آن را به نمونه های اُموی و عباسی در شامات و میان رودان نزدیک می کند و طرح چهارصفه ایِ میانسرا و «فرودسرا» که به رغم کاربرد فراگیر در معماری ایرانی، پیشینه اش به معماری اواخر هزاره چهارم ق.م بین النهرین بازمی گردد، در اجرای دیگر عناصر فضایی، گرایش ایرانی گری را به روشنی می توان دید؛ هشتی های چندگانه ورودی، تالار «نُه گنبدی» نگهبانان، ترکیب صفه بار و تالار تخت، ساختار فرهنگی-اجتماعی «اندرونی» و «بیرونی» کالبد و کتیبه ای با زبان «فارسی دری» و درون مایه حماسی ازاره مرمری میانسرا، این گرایش را اثبات می کنند.
۲۲.

Symbolic Figures in Sassanian Rock Reliefs and Stuccoes(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۴۰۲ تعداد دانلود : ۶۱۹
Symbolic figures, in addition to decorative aspects, are indicator of culture, religion, art and political and social structures of a government and country in ancient times. During the Sassanid era, symbolic figures flourished further with the mixture of religion and polity and their examples can be seen in most of the remaining artworks from the same era that could found during archaeological excavations. Investigation of symbolic figures in the Sassanian rock reliefs and stucco is a necessity but unfortunately, has not been independently and elaborately addressed to this date. It is necessary to investigate this significant aspect using archaeological and historical evidence. This study, which is considered as a kind of fundamental research based on its objective and a historical one with respect to its nature and methodology, obviously indicate that the dominant symbolic figures in Sassanian rock reliefs and stucco have had religious origins.
۲۳.

پژوهشی بر شاخص ترین نقوش نمادین گیاهی در گچبری های ساسانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ساسانی گچبری نقوش نمادین نقوش گیاهی مطالعات باستان شناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۳۲ تعداد دانلود : ۱۱۶۳
ر دوران باستان نقوش و نشا ن های نمادین علاوه بر جنبه های تزئینی بیانگر مسائلی مهم در باب فرهنگ، هنر و حتی ساختارهای اجتماعی یک حکومت و کشور است. در دوره ساسانی نیز نقوش نمادین با توجه به درهم آمیختگی دین و سیاست رونق بیشتری گرفته است، به نحوی که در اکثر آثار هنری به جای مانده از دوره ساسانی می توان نمونه ای از آن ها را مشاهده نمود. هنر گچبری در دوره ساسانی ازجمله هنرهای توسعه یافته ای است که نسبت به دوره های قبل به اوج پختگی خود رسیده و شاهد کاربرد وسیع آن به صورت اشکال متنوع نمادین در بناها و کاخ های ساسانی هستیم. بررسی نقوش گیاهی نمادین گچبری های دوره ساسانی، ضرورتی است که متأسفانه تاکنون به طور مستقل و مبسوط به آن پرداخته نشده است. این پژوهش بر اساس هدف از نوع تحقیقات بنیادی و بر اساس ماهیت و روش از نوع تحقیقات تاریخی به شمار می رود. نتیجه این بررسی نشان می دهد که غالب نقوش نمادین موجود در گچبری های دوره ساسانی ریشه مذهبی دارند، این نقوش هرچند در قالب نقوش متعدد و متنوع گیاهی به نمایش درآمده اند، لیکن هر یک از آن ها به عنوان یک سمبل از باورهای دینی و اعتقادی است. انگور و درخت زندگی ازجمله نمادهایی است که در ایران نمادی از باروری و برکت و جاودانگی هستند و همواره در این دوره این نقوش در آثار گچبری قابل مشاهده است، همچنین نقش نیلوفر معرف یکی ایزدان دین مزدیسنا است.
۲۴.

سیری در تحولات اجتماعی آیین سماع و موسیقی عرفانی ایران با توجه به نگاره های اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: موسیقی عرفانی تحولات اجتماعی نگاره های عرفانی سده میانی اسلامی دوره اسلامی متأخر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۷ تعداد دانلود : ۹۵
هنر موسیقی در دوره اسلامی همواره متأثر از اندیشه های اسلامی و شرایط اجتماعی و فرهنگی دوره های مختلف بوده است. جامعه تصوف با ساختار اعتقادی و اجتماعی، در پیوندی معنادار و عمیق با هنر موسیقی، تجلی پیدا کرد. آیین سماع و موسیقی عرفانی در جامعه تصوف، به دلیل نگرش ها و شرایط سیاسی و اجتماعی گوناگون به صورت یکنواخت پیش نرفت. این پژوهش در نظر دارد با مطالعه نگاره های عرفانی به چگونگی جایگاه اجتماعی جامعه تصوف و ارتباط آن با سیر تحول موسیقی عرفانی و آیین سماع در سده های میانی تا دوران اسلامی متأخر، بپردازد. پژوهش حاضر با رویکرد تاریخی و توصیفی- تحلیلی انجام شد و یافته اندوزی داده ها به روش کتابخانه ای صورت پذیرفته است. نتایج مطالعات بیانگر این مهم است که دیدگاه جامعه نسبت به آیین سماع و موسیقی عرفانی اغلب متأثر از چگونگی ساختار سیاسی و مواضع حاکمیت نسبت به اندیشه های عرفانی و تصوف بوده است؛ به نحوی که در سده ی پنجم تا اواسط سده نهم ه .ق، جایگاه اجتماعی ممتاز تصوف، دلیل رونق سماع و موسیقی عرفانی می شود اما در سده های دهم و یازدهم ه .ق با توجه به شکل گیری ساختار سیاسی آن دوره، این روند تنزل پیدا می کند. به نحوی که در دوره های بعد نیز نتوانست به دوران طلایی و حیات اجتماعی پیشین خود باز گردد.
۲۵.

مطالعه پوشاک زنان ایران در سده ششم هجری و تأثیر آن بر جایگاه اجتماعی زنان بر اساس نگاره های سفال مینایی

کلید واژه ها: پوشاک زنان باستان شناسی سده ششم هجری جایگاه اجتماعی نگاره سفال مینایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۶۳ تعداد دانلود : ۴۳۳
هدف از تحقیق حاضر بررسی چگونگی نوع پوشاک متداول زنان ایران در سده ششم هجری و تأثیر آن بر جایگاه اجتماعی زنان آن دوره بر اساس نگاره های سفال مینایی می باشد. جامعه تحقیق حاضر نقوش زنان بر سفالینه های مینایی است که با تکیه بر مستندات عینی از پوشش زنان مورد بررسی قرار گرفت. روش تحقیق این پژوهش توصیفی- تحلیلی است. شیوه گردآوری اطلاعات با کمک منابع کتابخانه ای و مطالعه میدانی به صورت بازدید از نقوش سفالینه های مجموعه های هنری صورت پذیرفته است. مطالعه منطقی و روشمند شواهد باستان شناختی، از جمله مشاهده چگونگی نوع پوشاک جوامع گذشته می تواند در بازسازی نظام اجتماعی و فرهنگی آنها نقش مهمی داشته باشد. شواهد باستان شناسی در دوره میانی اسلام همچون؛ نقاشی ها و نگاره های موجود بر سفالینه های مینایی و زرین فام، می تواند نقشی ارزشمند در شناخت و بازتاب نحوه نگرش و تأثیرات ساختار اجتماعی و فرهنگی بر نوع پوشاک زنان این دوره داشته باشد. برآیند مطالعه نشان می دهد که در این دوره عوامل مختلفی از جمله نوع اقلیم منطقه، الگوپذیری از سبک های کهن، سبک های بومی و نوع تقاضا بر کیفیت و چگونگی شکل ظاهری لباس تأثیرگذاربوده است. نوع پوشش زنان این دوره نیز متناسب با فضای اجتماعی و مجالسی که در آن حضور پیدا می کردند. در حقیقت مضامین و نوع نقوش روی پوشاک زنان دوره سلجوقی می تواند بیانگر بخشی از فرهنگ و جایگاه و مرتبه اجتماعی زنان آن دوره باشد.
۲۶.

بنای سرخه دیزه، قلعه ای ساسانی بر سر شاهراه خراسان

کلید واژه ها: قلعه سرخه دیزه کرند مرج القلعه ساسانی رویکرد جغرافیای تاریخی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴ تعداد دانلود : ۲۷
در روستای سرخه دیزه از توابع کرند غرب بقایای بنایی باستانی قرار دارد که گاهنگاری آن احتمالاً مربوط به دوران ساسانی است. در متون تاریخی و سفرنامه های دوران اسلامی اشاره های بسیاری به قلعه ای نظامی در منطقه ای به نام مَرج القلعه و روستای مورد بحث شده است. غرب ایران در اواخر دوران ساسانی اهمیت فراوانی پیدا کرد. کرمانشاه در این دوران مورد توجه شاهان ساسانی قرار گرفت. یکی از عواملی که این منطقه را مورد توجه قرار داد عبور شاهراه خراسان از کرمانشاه است، این جاده تجاری در واقع مسیر اصلی ورود از بین النهرین به نجد ایران است که مسیر تجاری پراهمیتی را به وجود آورده بود و از چند هزار سال پیش از میلاد مورد توجه بوده است. بنای مورد بحث درست در گردنة پاتاق قرار گرفته، این گردنه موقعیت استراتژیک و فوق العاده حساسی دارد و در طول تاریخ ارزش نظامی بسیاری داشته است. این نوشتار بر آن است تا با رویکرد جغرافیای تاریخی و تحلیل و تطبیق داده های باستان شناسی با اطلاعات ذکر شده در منابع صحت اطلاعات جغرافیانویسان در ارتباط با قلعه سرخه دیزه و مرج القلعه را بررسی کند و گاهنگاری و کاربری احتمالی آن را بیان کند.
۲۷.

کشف یک حقیقت مهم تاریخی: حضور «تنسر» در نقش برجسته های اردشیر بابکان

کلید واژه ها: نقش برجسته های ساسانی اردشیر بابکان تَنْسَر رهیافت تاریخی شواهد چهره شناسی نشانه شناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۴۰ تعداد دانلود : ۱۰۹۷
تاکنون تعداد 35 نقش برجسته از دوره ساسانی شناسایی شده است که از این تعداد، یک نقش برجسته در خارج از مرزهای سیاسی ایران و در محلی موسوم به رگ بی بی در خاک افغانستان واقع شده و 34 نقش برجسته دیگر در درون مرزهای سیاسی ایرانِ امروز و در مناطق مختلفی چون: شهرری، تاق بستان، سلماس، بَرمِ دِلک، گویوم، تنگ چوگان بیشاپور، نقش رستم، نقش رجب، سراب بهرام، تنگاب فیروزآباد، دارابگرد، تنگ قندیل و سرمشهد کشف شده است. هرچند یکایک این نقش برجسته ها بارها و بارها ازسوی باستان شناسان و متخصصان داخلی و خارجی مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته اند، اما غالب مطالعات انجام شده، معطوف به تعیین هویت شخصیت اصلی نقش برجسته ها، یعنی شاهنشاه ساسانی بوده و تلاش چندان جدی و نافذ در تعیین هویت دیگر شخصیت های حاضر در نقش برجسته های ساسانی انجام نگرفته است و در مواردی هم که اظهارنظر شده، این تعیین هویت ها عموماً بدون پشتوانه علمی و بدون آن که بر بنیان متون تاریخی و منابع مکتوب، شواهد چهره شناسی و مطالعات نشانه شناسی استوار باشند، صرفاً براساس حدس و گمان های شخصی و بافتار ذهنی پژوهشگران مطرح شده است. مهم ترین پرسشی که مقاله حاضر درصدد پاسخ گفتن به آن است این است که «شخصیت موردنظر در نقش برجسته اردشیر بابکان کیست؟». فرضیه متناظر با این پرسش نیز چنین است: «شخصیت موردنظر در نقش برجسته اردشیر بابکان با استناد به قرائن تاریخی، شواهد چهره شناسی و نشانه شناسی، تَنسَر (توسر، دوسر) است». در این پژوهش که براساس هدف از نوع تحقیقات بنیادی و براساس ماهیت و روش از نوع تحقیقات تاریخی است، سعی شد تا به مددِ قرائن تاریخی، شواهد چهره شناسی و مطالعات نشانه شناسی، هویت واقعی یکی از شخصیت های حاضر در نقش برجسته های اردشیر بابکان -که به غلط «خدمتکار بادبزن، خواجه مگس پران و یا نماینده یکی از خاندان های اشرافی» معرفی شده است - روشن شود. نتایج مطالعات مؤید آن است که شخصیت موردنظر در نقش برجسته های اردشیر بابکان، شخصیت بلندپایه روحانی و مذهبی، کسی نیست جز «تنسر» (توسر)؛ روحانی نامدار و بانفوذی که در اشاعه آیین مزدیسنا و تنظیم متون اوستا بسیار کوشید و بشارت آمدن اردشیر بابکان را پیش از آغاز فعالیت های فراگیر او، به مردم داد و هم در رسیدن به قدرت و هم در تثبیت آن، اردشیر را همراهی نمود.
۲۸.

سیمای شهر بم در سده های نخستین دوران اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سده های نخستین اسلامی شهر اسلامی کرمان بم ارگ بم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۰۰ تعداد دانلود : ۴۱۴
محور تاریخی شهر بم، مجموعه موسوم به «ارگ بم» است که در جبهه شمال شرقی شهر واقع شده است. علی رغم پژوهش های متعدد و متنوعی که تاکنون در حوزه های باستان شناسی و معماری و در ارتباط با ساختار و سیمای این شهر در سده های نخستین دوران اسلامی انجام گرفته است، هنوز هم پرسش های مهم و کلیدی وجود دارند که به آنها پاسخ های مناسب و متقنی داده نشده است. در پژوهش حاضر که، براساس هدف، از نوع تحقیقات بنیادی و، براساس ماهیت و روش، از نوع تحقیقات تاریخی است، تلاش می شود به این پرسش اساسی که سیمای شهر بم در سده های نخستین دوران اسلامی به چه صورت بوده است؟ پاسخ داده شود.گردآوری داده ها به دو شیوه اسنادی (کتابخانه ای) و میدانی صورت گرفته است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهند که شهر بم در سده های نخستین اسلامی دارای سه بخش ارگ، شارستان و ربض بوده است. در این دوره مجموعه ارگ بم، هسته مرکزی شهر بوده و شارستانی محصور با چهار دروازه آنرا محاط کرده است. ربض شهر بارو نداشته و دو رودخانه در شمال و جنوب به صورت فیزیکی بخش بزرگی از آن را از بدنه شارستان جدا ساخته است. موانع طبیعی در شمال و شرق باعث شدند تا شهر در جهات جنوب و غرب توسعه پیدا کند. مساحت تقریبی شارستان 260 هکتار (که با ربض و باغات و مزارع جمعاً مساحتی بیش از 900 هکتار)بوده و شهر سه مسجد جامع داشته یکی در درون مجموعه ارگ و دوتای دیگر در عرصه شارستان.
۲۹.

بررسی و مطالعه معنا و کارکرد واژگان «تچر» و «هدیش» در مجموعه های هخامنشی تخت جمشید و شوش(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: معماری دوره ی هخامنشی اندرونی شوش تخت جمشید تچر هدیش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۴ تعداد دانلود : ۱۸۹
معماری دوره ی هخامنشی یکی از دوران درخشان معماری ایران زمین است. شوش و تخت جمشید در کنار پاسارگاد در مقام مهمترین شهرهای این دوره، آثار شاخص معماری را در خود جای داده اند. با استناد به کتیبه های برجای مانده از دوره ی هخامنشی، تعداد قابل توجهی از آثار معماری موجود در محل های مذکور با نام مشخصی معرفی شده اند. «تچر» و «هدیش» از جمله ی این نام ها هستند. به رغم انجام پژوهش های بسیار در این باره، هنوز در علت نامگذاری و کارکرد عماراتی که با نام تچر و هدیش معرفی شده اند؛ پرسش های زیادی مطرح است که پاسخ درخوری نیافته اند. در این پژوهش که بر اساس روش از نوع تحقیقات تاریخی- توصیفی است، سعی بر آن است تا با استناد به قرائن تاریخی و ادبی و کنکاش در شواهد معماری و باستان شناختی به این مهم پرداخته شود. نتایج تحقیق نشان می دهد، عماراتی که در کتیبه ها با نام تچر یا هدیش خوانده شده اند، ساختاری «درونگرا» داشته و به گونه ای طراحی شده اند که با فضاهای عمومی کمترین وابستگی را داشته باشند. هدیش/نشیمن یا «خدیش» به معنای کدبانو و شهبانو با تچر/نهانخانه کارکرد برابری داشته است، به همین دلیل، در کتیبه ها یا با هم و یا به جای هم آمده اند. تچرها و هدیش ها درواقع «شبستان های ویژه» و «اندرون» شاهنشاهان هخامنشی بوده اند.
۳۰.

تحلیل، گونه شناسی و تاریخ گذاری گچ بُری های کاخ کوه خواجه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اوشیدا (کوه خواجه) کاخ کوه خواجه گچ بری گونه شناختی تاریخ گذاری دوره ساسانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۶۵ تعداد دانلود : ۵۱۸
«کوه اوشیدا» (کوه خواجه) در دشت سیستان، به دلیل موقعیت استراتژیک و منحصر به فردی که دارد، از دیرباز تا به امروز، به صورت متناوب مورد استفاده قرار گرفته است. در دامنه جنوب شرقی این کوه، آثارِ قلعه ای مشاهده می شود که پس از ورود و استیلای مسلمانان بر منطقه، به «قلعه کافران» شهرت پیدا کرده است. بر اساس کرونولوژی نسبی انجام شده بر روی نمونه های سفالین دو دوره استقراری در این قلعه مشخص شد، دوره نخست از سده سوم قبل میلاد تا پایان دوره ساسانی را در بر می گیرد و دوره دوم مربوط به سده ششم تا هشتم هجری قمری است. در پژوهش پیشِ رو که از نوع تحقیقات توصیفی-تحلیلی است، وضعیت گچ بُری های کاخ کوه خواجه، که از لحاظ شکل به سه گروه مدوّر، مربع و کنگره دار تقسیم می شوند. بر اساس گزارش های باستان شناسی مورد بررسی قرار گرفتند. یک تاریخ متقّن و مورد قبول، برای این گچ بُری ها وجود ندارد و از سوی دیگر مطالعه تطبیقی جامعی نیز پیرامون آن ها صورت نگرفته است؛ علاوه بر مطالعه معماری، بیش از صدها گچ بُری از محوطه های مختلفِ دوران تاریخی، مورد مشاهده، بررسی و مقایسه گونه شناختی قرار گرفتند و مشخص شد که این گچ بُری ها شباهت بسیار زیادی به گچ بُری های محوطه های ساسانی بیشاپور، حاجی آباد و کیش دارند. نکته دیگری که باید بدان توجه شود، الحاقی بودن رواق های بخش شمالی حیاط است که گچ بُری های کاخ کوه خواجه بر روی آن ها قرار گرفته که مطمئناً در دوره دوم ساخت و ساز در کاخ کوه خواجه، به بنا اضافه شده اند؛ این موضوع گواه و شاهدی محکم بر ساسانی بودن این گچ بُری هاست.
۳۱.

نقش قومس در دولت اسماعیلیه نزاری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اسماعیلیه قومس گردکوه رودبار الموت قهستان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۰۸ تعداد دانلود : ۶۷۱
ایالت قومس، پس از رودبار الموت و قهستان، سومین ناحیه ای بود که پایگاه های نزاریان به صورت گسترده در آن ایجاد شد. استراتژی اسماعیلیان برای تسلط بر یک ناحیه، تصرف قلعه های آن ناحیه و پایگاه قرار دادن آن قلعه ها برای تصرف کل ناحیه بود. در راستای این استراتژی، نزاریان، به رهبری حسن صباح، در 489ق با بهره گیری از اختلافات داخلی میان سلجوقیان، توانستند دژ گردکوه و چندین قلعه دیگر را در ایالت قومس به دست آورند و به تدریج قومس را به قلمرو خود منضم کنند. این پژوهش با گردآوری اطلاعات از منابع تاریخی، با روش تحلیلی استنتاجی و نیز تکیه بر نتایج بررسی میدانی باستان شناختی قلعه های اسماعیلیه قومس، به دنبال یافتن پاسخ برای این پرسش است: دلایل اهمیت قومس برای اسماعیلیان و نقش آن در اقتداربخشی به دولت اسماعیلیه نزاری ایران چه بوده است؟ حاصل پژوهش نشان داد که این ایالت از دو جنبه برای نزاریان مهم بوده است: نخست، قرار گرفتن آن در میان دو مرکز استراتژیک آنها یعنی رودبار الموت و قهستان و عملکرد آن به عنوان پل ارتباطی میان این دو ناحیه؛ دو دیگر، گذر شاهراه تجاری و مواصلاتی خراسان از این ناحیه. این ویژگی ها از طرفی سبب یکپارچگی قلمرو اسماعیلیان شد و از طرف دیگر تسلط بر قلعه های این ناحیه، به ویژه گردکوه، تسلط بر شاهراهِ خراسان و شاخه های آن را به دنبال داشت و مجموع این موقعیت ها به وضوح بر قدرت سیاسی و اقتصادی نزاریان افزود
۳۲.

A Research on Newly Discovered Architectural Remains of Fardaghan in Farahan (A Sassanian Fire Temple or an Islamic Castle)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۲۰ تعداد دانلود : ۲۹۷
In the early 21 st century, during an excavating of a village on Farahan plain, some remains of an important monument including part of a large brick column and several walls were discovered. For a decade, despite national registration, no scientific and comprehensive study was performed on these remains until the time when the remains captured the attention of the authors of this paper during their archaeological study of the Farahan plain. Therefore, considering two main objectives, the chronology of the discovered pieces and determining their real identity, initially, a comprehensive archaeological survey was carried out on the Fardaghan region and samples were collected from different areas of this plain; afterwards, the cultural data were typologically compared. At the next stage, historical evidence was sought in written sources using a historical approach in order to determine the identity of the site. The results indicate that the current building belonged to the Sassanid period that has been also used during the Islamic era after a functional change. It is highly probable that this building is the one mentioned in some written sources such as Ibn Yaghoubi’s Mokhtaser Alboldan . In early Islamic centuries, this fire temple was changed into a fortified castle.
۳۳.

آیین سوگواری در نقوش تاتارلی آناتولی و مقایسه آن با شاهنامه و مراسم کُتل در غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شاهنامه هخامنشیان آیین سوگواری تومولوس تاتارلی مراسم کتل

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تاریخ گروه های ویژه باستان شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی تاریخ تاریخ جهان تاریخ عثمانی
تعداد بازدید : ۲۰۲۷ تعداد دانلود : ۱۳۵۷
آیین سوگواری و تدفین همواره در طول حیات بشر، منعکس کننده ی اندیشه های آیینی، فرهنگی، تاریخی و اساطیری اقوام است. وسعت امپراتوری هخامنشیان، تنوع فرهنگی گسترده ای را در سرزمین های تابعه داشته؛ که اشتراکاتی در بین آنها مشاهده می گردد. آسیای صغیر یکی از ایالت های مهم هخامنشیان بوده که در برخی از مناطق آن، تومولوس هایی با مضامین و نقوش سوگواری مشاهده شده است. صحنه های نقاشی های این محوطه، یادآور رفتارهای آیینی- فرهنگی در سوگ برخی شخصیت های پهلوانی و اساطیری ایرانی در شاهنامه است. از سوی دیگر امروزه در مراسم سوگواری ایلات لر و بختیاری غرب ایران، مراسمی به نام کُتَل برگزار می شود که به نحوی با مراسم شاهنامه و نقوش تاتارلی قابل مقایسه است. این پژوهش با روش تاریخی- توصیفی انجام گرفته است. نتایج نشان می دهد که این جریان فرهنگی از زمان های دور تا به امروز در یک منطقه وسیع جغرافیایی تداوم یافته و ضمن حفظ ساختار و کلیات، تغییراتی نیز در آن حاصل شده است.
۳۴.

مطالعه نقش مایه های هندسی در سفالینه های دوران میانی اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نقوش هندسی ظروف سفالی نمادپردازی دوران میانه اسلامی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۵ تعداد دانلود : ۱۷۳
آثار هنری ایران،از جنبه های گوناگون همواره مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. سفالینه های منقوش از دیرباز به عنوان نمادی از هنر ماندگار انسان، مطرح بوده است. از گذشته تا به حال به کارگیری هنرهای تزیینی به ویژه نقوش هندسی در تزیینات معماری، سفالگری و... امری رایج بوده است. نقوش سفالینه ها که بسیاری از آنها با نقش مایه های هندسی پرداخته شده اند، همواره بیانگر دیدگاه ها، مفاهیم نمادین و ارتباطات فرهنگی جوامع در ادوار مختلف بوده است. در هنر متعالی اسلامی هندسه جایگاه والایی دارد چراکه اشکال آن می توانست بصورت غیرمستقیم تجلی گاه مفاهیم اسلامی باشد. در واقع این عامل سبب ایجادپیوندی عمیق میان عرصه های مختلف هنری ازجمله هنر سفالگری و علم هندسه شد. پژوهش پیش رو در نظر دارد با مطالعه، بررسی و تحلیل عناصر بصری نقش مایه های هندسی سفالینه های دوران میانی اسلامی، به چگونگی ساختار هندسی این نقوش دست یابد. این پژوهش با استفاده از مطالعه داده های بصری نمونه نقوش موجود در سفالینه های مجموعه های هنری و همچنین یافته اندوزی منابع کتابخانه ای صورت پذیرفته است. نتایج مطالعات حاکی از آن است که نقوش هندسی به کار رفته بر روی سفالینه های این مجموعه ها، نشانگر استفاده از تنوع و دقت در نظم هندسی و نمادپردازی در آنها بوده و طرح این نقوش نیز، با علوم ریاضی و مثلثات قابل ارزیابی است.
۳۵.

پرسپکتیو در برخی نگارکندهای صخره ای ساسانی: ژرفانمایی یا بازتابی سیاسی؟(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ساسانی نگارکندهای صخره ای پرسپکتیو حق ولیعهدی حق تباری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۶ تعداد دانلود : ۶۱۷
دو ویژگی بنیادین هنر یادمانی ساسانی، یعنی سنت واقع گرایی و سنت مقامی به بهترین شکل در نگارکندهای صخره ای این دوره نمود یافته اند؛ به گونه ای که در کنار هم یک نظام نشانه ای رمزآلود را پدید آورده اند. معناکاوی این نظام نشانه ای با توسل به «رویکرد نشانه شناختی: بافت گرایی و پیوستار متنی (تصویرشناسی مقایسه ای)» میسر خواهد شد. آنچه بن مایه این جستار شد، خطای دید ناشی از اجرای پرسپکتیو در نگارکند صخره ای بهرام دوم در نقش رستم فارس است. این مسأله که امر را در شخصیت شناسی برخی پیکره ها بر محققان مشتبه ساخته است، بسی پرسش برانگیز است. چرا هنرمند عصر ساسانی در مواقعی عامدانه به اجرای پرسپکتیوی بی ضرورت دست زده است؟ نتیجه مطالعات حاکی از آن است که ترفندهای هنری چون پرسپکتیو نیز نقش یک عنصر نشانه ای نمادین را در این آثار ایفا نموده اند؛ چنان که این ترفند در نگارکند بهرام دوم در نقش رستم فارس به دور از هر گونه ژرفانمایی، تنها با مفهومی سیاسی مبنی بر حق ولیعهدی همراه است. پرسپکتیو عینیت یافته در نگارکند صخره ای شاپور اول در نقش رجب فارس نیز در عین ژرفانمایی، نشانه ای مبنی بر اولویت در حق ولیعهدی است. پژوهش حاضر از نظر ماهیت و روش از نوع پژوهش های تاریخی است که با رویکرد نشانه شناختی به تحلیل مسأله پرداخته است.
۳۶.

مطالعه کوشک ها و آرامگاه های چند اشکوبه در شبه قاره هند، ایران و آسیای میانه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ایران شبه قاره معماری اسلامی هشت بهشت کوشک های چند اشکوبه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۰۶ تعداد دانلود : ۹۹۷
ایران کنونی، آسیای میانه و شبه قاره ی هند، قلمرو شرقی جهان اسلام بوده اند . آثار زیادی در حوزه ی معماری در این سرزمین ها ساخته شدند که از الگو و عناصر معماریِ برابری برخوردار بودند.  یکی از این الگوها، گونه ای از عمارات موسوم به «هشت بهشت» با اندامی چند اشکوبه است. به رغم انجام پژوهش های بسیار در حوزه ی معماری، این گونه ی خاص به طور جامع مطالعه نشده است. پژوهش حاضر کوشیده است با بهره مندی از چارچوب نظری موسوم به «رهیافت تاریخی» این موضوع را مطالعه کند. نتایج تحقیق نشان می دهد در ایران و آسیای میانه این الگو کارکرد تشریفاتی داشته و در شبه قاره همانند عموم هشت بهشت ها، استفاده ی یادمانی و آرامگاهی داشته است. به رغم اقلیم های متفاوت، ساختار این گونه بناها یکسان است. طرح برونگرای آنها در اقلیم خشک ایران و آسیای میانه با باغ و فضای سبز هویت پیدا می کرد و در اقلیم گرم و مرطوب شبه قاره طرح این بناها، پاسخی مناسب به محیط بود. طرح ساختاری این گونه از معماری باعث شد تا با نام های مختلفی چون، «نمکدان»، «مُثَمَن» و «چوکَندی» خوانده شوند. بخش زیادی از این سرزمین ها در سده های متأخر یا در قلمرو جغرافیای سیاسی ایران بوده اند یا از نظر فرهنگی به شدت از آن اثر پذیرفته اند. این موضوع باعث شکل گیری فرهنگ هنری و معماری همسانی شد.
۳۷.

بازشناسی فرم معماری کاخ هشت بهشت تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: منطقه آذربایجان اس‍ن‍اد ت‍اری‍خ‍ی کاخ هشت بهشت ترکمانان آق قویونلو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۰۹ تعداد دانلود : ۱۱۴۵
پیرامون مطالعات تاریخ معماری اسلامی، تحلیل فضایی و گونه شناسیِ کاربری های غیر مذهبی از جمله «کاخ»، شامل فضایی به جهت ترفیع زیاده خواهی های شاهانه، به دلیل ماهیت آن، با ابهاماتی مواجه بوده است. نتایج به دست آمده از نوآوری های معماری ایرانی، ابداع کاخی با طرح «هشت بهشت» را مربوط به دوران صفویه دانسته اند، در حالی که بر اساس متون تاریخی، نخستین گونه از سبک مزبور، ضمن شکل گیری ترکمانان در تبریز، به سایر نقاط ایران و مرزهای همجوار سرایت کرده است. این تحقیق بر آن است تا به روش تحلیل محتوایی متون به تبیین فرم کاخ هشت بهشت تبریز و تأثیرپذیری کاخ های ایرانی و غیر ایرانی از آن بپردازد. پیرو نتایج به دست آمده، شکل گیری طرح هشت بهشت تبریز، با کوچ اجباری هنرمندان و معماران شمال غرب ایران توسط تیمور به آسیای مرکزی و تجربة چادرنشینی اقوام مزبور مرتبط بوده است؛ به گونه ای که با انتقال پایتخت ترکمانان به تبریز، گونه هشت بهشت ابداع و طیِ دوره صفویه، نمونه های قزوین و اصفهان را تأثیرگذاشته است. به نظر می رسد، موقعیت جغرافیایی آذربایجان و تنش های سیاسی مداوم با دولت عثمانی در انتشار فرم معماری هشت بهشت و بازتاب آن در چینیلی کوشک موُثر بوده است؛ همچنین، حضور نمایندگان هند در ایران و روابط حسنه آنان بادولت صفویه، ناقل فرم هشت بهشت در شبه قاره هند بوده است.
۳۸.

A Review on Chronology of Palace of Kuh-e Khajeh (Qaleh Kaferun) Relying on the Surface Potsherd(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۳۱۶ تعداد دانلود : ۴۱۹
Kuh-e Khajeh in Sistan, a mesa 120m height in respect of Sistan plain flat, is located 20 Km south-west of Zabol. This is one of most important historical area in Sistan. In account of its religious and political importance, a series remarkable of structures were built on its flat surface and eastern slight slopes since very ancient times. Despite of the studies of archaeologists and scholars, there have been provided no certain chronology about it and a few studies which have been done are merely based on the architecture of this site. In this research, based on the pottery data it is tried to make a relative chronology on palace of Kuh-e Khajeh. In doing so, the required data was gathered under systematic survey method in the castle’s area. Considering that the recognizing the potteries’ specifications is an important task in the archaeological studies, therefore, the study of potteries’ specifications was given a specific priority. And in doing so, the collected remarkable potteries from the site were classified and typologically studied, accordingly. According to the results obtained from the typology of potteries, Kuh-e Khajeh palace has had three different settlement phases: the first was Parthians, the second was Sassanids and the third was known to be the Islamic phase (6-8 AH centuries), respectively.
۳۹.

پژوهشی در نقوش و نشان های نمادین و اساطیری مشترک در ایران و هند (با تکیه بر مطالعات سنگ نگاره ها و گچ بری های دوره ی ساسانی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نماد هنر اسطوره تمدن ساسانی تمدن هند

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۷۶ تعداد دانلود : ۱۰۲۶
ایران و هند دارای مشترکات فرهنگی هنری بسیاری می باشند؛ این اشتراکات را می توان نتیجه ارتباط گسترده و همزیستی تاریخی این دو تمدن بزرگ دانست. در این پژوهش سعی برآن است با تکیه بر نقوش و نشان های نمادین و اساطیری موجود در سنگ نگاره ها و گچ بری های دوره ی ساسانی و مقایسه ی آنها با نقوش نمادین موجود در هنر هند، نقوش و نشان های نمادین و اساطیری مشترک در این دو تمدن بررسی و ارزیابی شود. نتایج حاصل از این پژوهش که بر اساس هدف از نوع تحقیقات بنیادی و بر اساس ماهیت از نوع تحقیقات تاریخی به شمار می رود آشکارا نشان می دهد: در غالب مفاهیم و بازنمایی ها در هر دو تمدن، یک هدف مشترک دنبال می شود و آن مبارزه در مقابل نیروهای شیطانی و اهریمنی است. نقوش و نشان های نمادین و اساطیری بکار رفته در ایران و هند را می توان در ارتباطی تنگاتنگ با اعتقاد و مذهب آن روزگار دانست که تعدادی از آنها همانند گراز و شیر در کالبد خدایان و ایزدان تجلی یافته اند.
۴۰.

بررسی نقوش تزیینی کاخ های لشکری بازار و مسعود سوم غزنوی در افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هنر غزنویان کاخ لشکری بازار کاخ مسعود سوم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۰۵ تعداد دانلود : ۱۱۴۹
غزنویان در اواسط قرن چهارم هجری به قدرت رسیدند و بر نواحی گسترده ای از هند، ایران، افغانستان و آسیای مرکزی تسلط یافتند. پادشاهان غزنوی توانستند با حملات مکرر به هندوستان ثروتی عظیم را به چنگ آورند و با این پشتوانه، برای نمایش اقتدار خود بناهای با شکوهی را احداث نمایند. بسیاری از متون تاریخی از شکوه و عظمت این بناها که عمدتاً در افغانستان امروزی قرار دارند، یاد کرده اند. یکی از عوامل شهرت کاخ های غزنوی تزیینات غنی، متنوع و گاه بی سابقه آنها می باشد. بررسی و تحلیل این تزیینات در مطالعه تاریخ تزیینات وابسته به هنر معماری در ایران و آسیای میانه از اهمیت زیادی برخوردار است. تاثیرگذاری فرهنگ های مختلف به خصوص ترکی، ایرانی و هندی در بستری اسلامی، نقش مایه هایی به غایت متنوع و تأمل برانگیز را پدید آورده است، همچنین فنون و نوآوری هایی که در اجرای این تزیینات به کار رفته است تا آن زمان در قلمرو هنر اسلامی بی سابقه بوده است. در این مقاله تلاش بر آن است که با بررسی و تحلیل نقوش به کار رفته در تزیینات کاخ های غزنوی و مقایسه تطبیقی آنها با موتیف های فرهنگ های همجوار، شناخت بهتری از سبک و خاستگاه نقوش و تزیینات دوره غزنوی و همچنین تأثیرات این سبک بر سنت های هنری پس از خود، به دست آید. مهم تر از همه، در این تحقیق با ارایه مستندات پیشنهاد می شود که سبک هنری غزنوی که در معماری غیر مذهبی استفاده شده، سبکی است که ریشه در سنت ها هنری پیش از اسلامِ ایرانی، ترکی و هندی دارد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان