احمد علیپور

احمد علیپور

سمت: دانشیار
مدرک تحصیلی: استاد گروه روانشناسی دانشگاه تهران و پیام نور

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۲۴۵ مورد.
۶۲.

اثر بخشی توان بخشی شناختی بر بهبود حافظه روزمره بیماران دچار سکته مغزی نوع ایسکمیک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: توان بخشی شناختی حافظه روزمره بیماران مبتلا به سکته مغزی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۴۳ تعداد دانلود : ۳۴۹
مقدمه: این پژوهش با هدف برسی اثربخشی توان بخشی شناختی بر بهبود حافظه روزمره بیماران مبتلا به سکته مغزی صورت گرفته است روش : پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون در دو گروه آزمایشی با حجم نمونه 20بیمار دچار سکته مغزی نوع ایسکمیک به شیوه تصادفی انتخاب شدند و سپس     به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. ارزیابی شناختی بیماران شامل ارزیابی قبل از مداخله ، بلافاصله پس از مداخله و پنج هفته بعد از مداخله با استفاده از آزمون حافظه روزمره (1983) انجام گرفت. گروه آزمایش جلسات توان بخشی شناختی را به مدت هشت هفته یک ساعته دریافت کردند ولی گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. داده ها بااستفاده از روش واریانس با اندازه گیری مکررتحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که برنامه توان بخشی شناختی بر بهبود عملکرد حافظه روزمره  بیماران مبتلا به سکته مغزی درگروه آزمایش تاثیر مثبت داشته است. این نتایج در مرحله پیگیری که 6 هفته پس از مداخله شناختی بود نیز بدست آمد(05/0 p£) . نتیجه گیری: این مطالعه شواهدی برای اثربخشی برنامه توان بخشی شناختی بر عملکرد  حافظه روزمره بیماران مبتلا به سکته مغزی نوع ایسکمیک فراهم کرده است. توان بخشی شناختی می تواند اختلالات حافظه را در این دسته از بیماران بهبود بخشد و اثر مثبت بر عملکرد حافظه بیماران بگذارد.  
۶۳.

Cognitive Remediation in Diabetics with Combining Mindfulness-based Relaxation and Trans-cranial Electrical Stimulation(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: Executive Functions Memory MBR CES type 2 diabetes

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۹ تعداد دانلود : ۱۰۸
Objective: The present research aimed to determine the pure and combined effect of both techniques of mindfulness based-relaxation (MBR) and Transcranial Electrical Simulation (tCES) on decreasing prospective and retrospective memory errors and failure of executive functions of patients with type 2 diabetes. Method: The study is a randomized three-group double-blind clinical trial with repeated measures designs. The sample of the study consisted of 30 patients selected with convenience and purposive sampling method from Diabetes Association of Bonab city, and they were randomly assigned to the three groups of 10 subjects: MBR, CES, MBR+CES groups; and they received interventions related to their group in 10 individual sessions. All patients were assessed by the Barkley Deficits in Executive Functioning Scale (BDEFS) and Prospective and Retrospective Memory Questionnaire (PRMQ), before and after the intervention, and one month after the intervention. Result: The results of split-plot analysis of variance (SPANOVA) indicated the change of the mean of retrospective and prospective memory over time, and the change of prospective memory over time in different groups. The results of covariance analysis and the post hoc test of Ben Foruni indicated that in the follow-up phase, the prospective memory errors in the MBR+CES group were significantly lower than both the MBR and CES group (P <0.05). Conclusion: The results of the study provide many theoretical and practical implications for improving the cognitive function of type 2 diabetic patients following MBR and CES therapeutic techniques.
۶۴.

اعتباریابی مقدماتی مقیاس اضطراب بیماری کرونا (CDAS) در نمونه ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اعتباریابی اضطراب؛ کرونا ویروس سلامت روانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۷۷ تعداد دانلود : ۱۰۹۴
مقدمه: ابزارهای اندازه گیری اضطراب برای بیماری های مهم تهدیدکننده سلامتی مانند سارس و مرس توسعه یافته است. در زمینه سنجش اضطراب کرونا ابزار اندازه گیری مشخصی وجود ندارد. هدف از پژوهش حاضر اعتباریابی مقدماتی مقیاس اضطراب کرونا در نمونه ایرانی بود . روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. 308 نفر از طریق فراخوان اینترنتی در تحقیق شرکت کردند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته اضطراب کرونا 18 سؤالی استفاده شد. داده ها با استفاده از روش همسانی درونی به شیوه آلفای کرونباخ و 2- λ گاتمن و برای بررسی روایی سازه از تحلیل عاملی تائیدی (CFA) با استفاده از نرم افزار Lisrel - 8 . 8 استفاده شد. جهت استاندارد کردن نمرات خام این نمرات با استفاده از نرم افزار Jmetrik - 4.1.1 به نمرات استاندارد T و رتبه درصدی تبدیل و به صورت جدول های هنجاری تهیه شدند . یافته ها: مقدار 2-λ گاتمن برای کل پرسشنامه (922/0=2- λ ) و ضریب آلفای کرونباخ برای علائم روانی (879/0=α)، علائم جسمانی (861/0=α) و برای کل پرسشنامه (919/0=α) به دست آمد. داده های این پژوهش با مدل دوعاملی برازش مناسبی دارد. جداول نمرات استاندارد رسم شد و دامنه نمرات عامل های پرسشنامه و نمره کل شدت اضطراب کرونا بر اساس نمرات استاندارد T به سه دامنه عدم اضطراب یا خفیف، متوسط و شدید تقسیم شد . نتیجه گیری: پرسشنامه اضطراب کرونا در اعتباریابی مقدماتی از اعتبار و روایی مطلوبی برخوردار است و می توان از آن به عنوان یک ابزار علمی و معتبر برای سنجش اضطراب کرونا ویروس استفاده نمود.
۶۵.

مقایسه توانایی بازشناسی حالات هیجانی چهره با کنترل دست برتری در زنان دریافت کننده درمان بوتولینوم (بوتاکس) و افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بازشناسی حالات هیجانی دست برتری بوتاکس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۷ تعداد دانلود : ۲۷۳
مقدمه: بررسی ضعف های شناختی زنان دریافت کننده درمان بوتولینوم (بوتاکس) و همچنین نحوه بازشناسی هیجانات مختلف چهره با کنترل دست برتری توسط آنان می تواند گامی موثر در درمان و بهبود بازشناسی هیجانات توسط آنان باشد. هدف از این مطالعه مقایسه توانایی بازشناسی حالات هیجانی چهره با کنترل دست برتری در زنان دریافت کننده درمان بوتولینوم (بوتاکس) و افراد عادی بود. روش: پژوهش حاضر از نوع پژوهش های علی-مقایسه ای است. جامعه تحقیق عبارت است از کلیه زنان دریافت کننده درمان بوتولینوم (بوتاکس) مراجعه کننده به مراکز زیبایی شهر رشت در فصل بهار 1397، که در این مطالعه دو گروه 46 نفره از زنان دریافت کننده درمان بوتاکس و افراد عادی به عنوان نمونه و به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. از آزمون بازشناسی هیجانات مختلف چهره اکمن و فرایسن و آزمون دست برتری چاپمن  به منظور تعیین بازشناسی هیجانات (شادی، غم، خشم) به عنوان ابزار سنجش استفاده شد. نتایج  بدست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS-23 و با آمارهای توصیفی و آزمون کوواریانس صورت گرفت. یافته ها: نتایج نشان دادکه توانایی دوگروه آزمودنی در بازشناسی حالات هیجانی(شادی، غم و خشم) با کنترل دست برتری یکسان نیست و تفاوت معناداری بین دو گروه وجود دارد. نتیجه گیری: توانایی زنان دریافت کننده درمان بوتولینوم (بوتاکس) در تشخیص هیجانات (شادی، غم و خشم) ضعیف تر از افراد عادی است.
۶۶.

رابطه بین شفقت به خود با افسردگی زنان متبلا به سرطان پستان با میانجی گری اضطراب مرگ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سرطان پستان شفقت به خود اضطراب مرگ افسردگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۱۳ تعداد دانلود : ۵۴۷
مقدمه: پژوهش حاضر بررسی ارتباط میان شفقت به خود با افسردگی در زنان دارای سرطان پستان با میانجیگری اضطراب مرگ بود.روش: این پژوهش در دسته پژوهش های توصیفی از نوع همبستگی بود و جامعه آماری آن شامل کلیه زنان مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به بیمارستان ها و مرکز پزشکی مهدیه، بیمارستان امام خمینی، بیمارستان فیروزگر و بیمارستان پارس تهران در سال 1396 بود که با استفاده از فرمول کوکران 397 نفر از آنان به صورت در دسترس انتخاب و به پرسشنامه های پژوهش شامل پرسشنامه افسردگی بک (2001)، پرسشنامه سبک دلبستگی به خدا روات و کرک پاتریک (2002) و پرسشنامه اضطراب مرگ تمپلر (1979) پاسخ دادند و داده های آن با روش معادلات ساختاری و به وسیله نرم افزار آماری smart PLS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.یافته ها: یافته ها نشان داد تمام مسیرهای واردشده در مدل حاضر در سطح معنی داری (p>0/01) تائید می گردد. این نتایج بیانگر آن است که هم مسیرهای مستقیم و هم مسیرهای غیرمستقیم با افسردگی تأثیر معنی داری دارد ولی مسیرهایی که به مسیر اضطراب مرگ بر افسردگی نسبت به مسیرهای دیگر اعتبار بیشتری دارد. نتیجه گیری: در شکل گیری افسردگی زنان مبتلا به سرطان پستان عوامل معنوی و روانی ازجمله سبک های دلبستگی به خدا و اضطراب مرگ نقش دارد. این امر دلالت بر کارآمدی متغیرهای معنویت با متغیرهای روان شناختی ازجمله اضطراب و افسردگی دارد.
۶۷.

اثربخشی امیددرمانی بر کاهش نگرش های ناکارآمد بیماران زن مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: امیددرمانی نگرش های ناکارآمد بیماران زن مولتیپل اسکلروزیس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۵ تعداد دانلود : ۲۳۸
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی امیددرمانی بر کاهش نگرش های ناکارآمد بیماران مبتلا به ام اس شهر تهران انجام شد. طرح این پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه پژوهش به حجم 30 نفر از بین تمامی بیماران زن عضو انجمن ام اس در شهر تهران به روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. هر دو گروه به پرسشنامه نگرش های ناکارآمد وایزمن و بک در پیش آزمون پاسخ دادند. در گروه آزمایش، امیددرمانی در 8 جلسه 90 دقیقه اجرا شد؛ اما در گروه کنترل مداخله ای صورت نگرفت. آمودنی ها پرسشنامه نگرش های ناکارآمد را در مرحله پیش آزمون (قبل از مداخله) و پس آزمون (بعد از مداخله) و پیگیری (یک ماه بعد) از آخرین جلسه درمانی را تکمیل کردند. نتایج تحلیل واریانس اندازه مکرر نشان دادند اثر زمان و اثر تعاملی زمان و گروه بر کاهش نگرش های ناکارآمد بیماران مبتلا به ام اس معنادار بوده است. همچنین گروهها در پیش آزمون تفاوت نداشته اند؛ ولی در پس آزمون و پیگیری تفاوت داشتند. نتایج پژوهش نشان دادند امیددرمانی روشی کارآمد برای کاهش نگرش های ناکارآمد در بیماران مبتلا به ام اس است و اثربخشی مداخلات را در یک ماه حفظ می کند.
۶۸.

اثربخشی طرحواره درمانی گروهی بر کاهش نشانگان اضطراب مرگ در بیماران قلبی-عروقی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: طرح واره درمانی گروهی اضطراب مرگ بیماران قلبی- عروقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۶ تعداد دانلود : ۵۴۹
زمینه و هدف: اضطراب می تواند در یک بازه ده ساله به بیماری های قلبی منجر شود و بیماری های قلبی به نوبه خود به اضطراب؛ اضطراب مرگ. هدف پژوهش حاضر؛ تعیین تأثیر طرح واره درمانی گروهی بر کاهش اضطراب مرگ در بیماران قلبی- عروقی صورت بود. مواد و روش ها: جامعه آماری دربردارنده کلیه بیماران مبتلابه بیماری های قلبی-عروقی مراجعه کننده به مرکز قلب تهران بود. روش نمونه گیری از نوع در دسترس و طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با گروه آزمایش و کنترل همراه با پیش آزمون و پس آزمون بود. ابتدا از بین مراجعین، داده های حاصل از مقیاس اضطراب مرگ تمپلر (Templer’s Death Anxiety Scale) از ۱۱۳ نفر اخذ و پس از بررسی اولیه، تعداد 30 نفر (18 زن و 12 مرد) از افراد که بالاترین نمرات را در آزمون کسب کرده بودند در پژوهش دخالت داده شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گماشته شدند. پیش ازاین در نظر گرفته شد تا شرکت کنندگان به وضعیت های عصبی مختل کننده هوشیاری اعم از ضربه مغزی و دمانس دچار نبوده باشند. سپس اعضای گروه آزمایش به مدت ۱۲ جلسه ۹0 دقیقه ای تحت درمان طرح واره درمانی گروهی قرار گرفتند و پس ازآن دوباره ازلحاظ میزان اضطراب مرگ مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SPSS 23 استفاده شد. یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که پس از اجرای مداخله طرح واره درمانی گروهی از میزان اضطراب مرگ اعضای گروه آزمایش به طور معنا داری (05/0 p< و 147/4F= ) کاسته شده است؛ بنابراین فرضیه پژوهش مبنی بر اثربخشی طرح واره درمانی گروهی بر کاهش میزان اضطراب مرگ تائید می شود. نتیجه گیری: این یافته ممکن است به خلأ پژوهشی موجود در مورد اضطراب مرگ در بیماران قلبی-عروقی و همچنین کاربردهای بالینی در مواجهه با این پدیده کمک کنند.
۶۹.

اثربخشی بسته امیددرمانی مبتنی بر رویکرد مثبت نگر بر خودکارآمدی و احساس تنهایی بیماران پارکینسون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آموزش امیددرمانی مبتنی بر رویکرد مثبت نگر خودکارآمدی احساس تنهایی پارکینسون

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۷ تعداد دانلود : ۳۹۳
مقدمه: بروز بیماری های مزمن همچون پارکینسون، علاوه بر سلامت جسمی، سلامت روان شناختی مبتلایان را نیز با آسیب جدی مواجه می سازد. بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی بسته امیددرمانی مبتنی بر رویکرد مثبت نگر بر خودکارآمدی و احساس تنهایی بیماران پارکینسون انجام گرفت . روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل افراد مبتلا به بیماری پارکینسون شهر اصفهان در سه ماهه زمستان سال 1397 بود. در این پژوهش تعداد 40 فرد مبتلا به بیماری پارکینسون با روش نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل گمارده شدند (20 بیمار در گروه آزمایش و 20 بیمار در گروه کنترل). گروه آزمایش مداخله آموزشی امیددرمانی مبتنی بر رویکرد مثبت نگر را طی سه ماه در 10 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورداستفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه خودکارآمدی (شرر و آدامز، 1982) و پرسشنامه احساس تنهایی (راسل، 1996) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با استفاده از نرم افزار آماری 23SPSS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت . یافته ها: نتایج نشان داد که بسته آموزشی امیددرمانی مبتنی بر رویکرد مثبت نگر بر خودکارآمدی و احساس تنهایی بیماران پارکینسون تأثیر معنادار دارد (0001/0>p). این در حالی بود که این تأثیر در مرحله پیگیری نیز ثبت خود را حفظ کرده بود . نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر بیانگر آن بودند که بسته آموزشی امیددرمانی مبتنی بر رویکرد مثبت نگر به دلیل برخورداری از روش های امیددرمانی و روان درمانی مثبت نگر، می تواند منجر به بهبود خودکارآمدی و احساس تنهایی بیماران پارکینسون شود.
۷۰.

تاثیراهمال کاری تحصیلی بر بهزیستی روانشناختی: نقش های واسطه ای شناور بودن، عواطف مثبت -منفی و رضایت از زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بهزیستی روانشناختی اهمال کاری تحصیلی شناور بودن عواطف مثبت رضایت از زندگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۶ تعداد دانلود : ۱۹۹
مقدمه: بهزیستی روانشناختی از منظر روانشناسان اجتماعی نوعی احساس رضایت است. از آنجایی که بهزیستی روانشناختی پیامدهای روانشناختی مثبت زیادی به همراه دارد، بررسی عوامل مؤثر بر آن بسیار حائز اهمیت است. هدف اصلی پژوهش حاضر تدوین مدل ساختاری بهزیستی روانشناختی بر پایه اهمال کاری تحصیلی و نقش واسطه ای شناور بودن، عواطف مثبت - منفی و رضایت از زندگی بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دبیرستان های شهر ری در سال 97-1396 بود که 464 نفر از ایشان به صورت خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و به مقیاس های بهزیستی روانشناختی (1989)، رضایت از زندگی (2001)، اهمال کاری (1390)، شناور بودن (2003) و مقیاس عواطف مثبت -منفی (1988) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از رویکرد حداقل مربعات جزئی (PLS) تحلیل شدند. یافته ها: از یافته های قابل توجه پژوهش حاضر می توان به تاثیر مستقیم و معنادار اهمال کاری تحصیلی بر رضایت از زندگی و عواطف مثبت و نیز نقش واسطه ای این دو متغیر در تاثیر بر بهزیستی روانشناختی اشاره کرد. در مجموع مدل پژوهش حاضر توانست 54 درصد از واریانس بهزیستی روانشناختی را تبیین کند. نتیجه گیری: مطابق نتایج پژوهش حاضر پیشنهاد می شود، روانشناسان اجتماعی و تربیتی جهت ارتقاء بهزیستی روانشناختی و کاهش اهمال کاری تحصیلی بر اساس عواطف مثبت و رضایت از زندگی دانش آموزان، برنامه های آموزشی مناسبی تدوین نمایند.
۷۱.

مقایسه سطوح تاب آوری و سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت در افراد مبتلا به اختلالات عملکرد تیروئید با گروه سالم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تاب آوری سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت اختلالات عملکردی تیروئید کم کاری تیروئید پُرکاری تیروئید

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۷ تعداد دانلود : ۳۱۵
هدف از پژوهش حاضر، مقایسه سطوح تاب آوری و سبک زندگی ارتقاء دهنده ی سلامت در بیماران مبتلا به اختلالات عملکرد تیروئید با گروه سالم است. پس از بررسی ملاک های ورود و خروج، 200 نفر شامل 1 00 بیمار مبتلا به اختلالات عملکرد تیروئید و 1 00 نفر افراد سالم وارد مطالعه شدند. تمام افراد، با استفاده از پرسش نامه تاب آوری (کونور و دیویدسون) و پرسش نامه سبک زندگی ارتقاء هنده سلامت (والکر و همکاران) سنجش شدند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره تحلیل شد. یافته های این مطالعه نشان داد که ارتباط تاب آوری و سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت در بیماران با اختلالات عملکرد تیروئید با گروه سالم متفاوت است. میانگین نمرات بیماران با اختلالات عملکرد تیروئید در متغیرهای تاب آوری و سبک زندگی ارتقاء دهنده ی سلامت و مؤلفه های آنها (بجز مدیریت استرس) به طور معناداری کم تر از گروه سالم بود. با توجه به اینکه در پژوهش حاضر بیماران با اختلالات عملکرد تیروئید در شاخص های تاب آوری و سبک زندگی ارتقاء دهنده ی سلامت رابطه معنادار شد، به نظر می رسد که سطوح تاب آوری و سبک زندگی ارتقاء دهنده ی سلامت می تواند با بروز اختلالات عملکرد تیروئید مرتبط باشد. یافته های پژوهش حاضر را می توان به عنوان اطلاعاتی مقدماتی درباره ی اقداماتی در راستای ارتقای سازه شخصیتی تاب آوری و بهبود و اصلاح سبک زندگی ارتقاء دهنده ی سلامت، وضعیت بیماران با اختلالات عملکرد تیروئید در نظر گرفت.
۷۲.

اثربخشی درمان ذهن آگاهی بر کیفیت زندگی و بهزیستی روانشناختی بیماران پارکینسون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: درمان ذهن آگاهی کیفیت زندگی بهزیستی روانشناختی پارکینسون

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۹ تعداد دانلود : ۴۰۴
زمینه: بروز بیماری های مزمن همچون پارکینسون، علاوه بر سلامت جسمی، کیفیت زندگی و بهزیستی روانشناختی مبتلایان را نیز با آسیب جدی مواجه می سازد. اما آیا درمان ذهن آگاهی به بهبود کیفیت زندگی و بهزیستی روانشناختی بیماران پارکینسون کمک می کند؟ هدف: بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان ذهن آگاهی بر کیفیت زندگی و بهزیستی روانشناختی بیماران پارکینسون انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه ودوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل افراد مبتلا به بیماری پارکینسون شهر اصفهان در سه ماهه زمستان سال 1397 بود. در این پژوهش تعداد 30 فرد مبتلا به بیماری پارکینسون با روش نمونه گیری غیرتصادفی دردسترس انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (15 بیمار در گروه آزمایش و 15 بیمار در گروه گواه). گروه آزمایش مداخله درمان ذهن آگاهی (سیگل، 2010) را طی سه ماه در 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه کیفیت زندگی (سازمان بهداشت جهانی، 1994) و پرسشنامه بهزیستی روانشناختی (ریف، 1980) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان ذهن آگاهی بر کیفیت زندگی (0/001 P< ). و بهزیستی روانشناختی (0/001 P< ). بیماران پارکینسون تأثیر معنادار دارد. میزان تأثیر بسته درمان ذهن آگاهی بر کیفیت زندگی و بهزیستی روانشناختی بیماران پارکینسون به ترتیب 68 و 67 درصد بود. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر بیانگر آن بودند که درمان ذهن آگاهی با بهره گیری از فنونی همانند افکار، هیجانات و رفتار آگاهانه می تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت افزایش کیفیت زندگی و بهزیستی روانشناختی بیماران پارکینسون شود.
۷۳.

بررسی اثربخشی آموزش خود-دلسوزی شناختی بر تغییر سبک های تبادل اجتماعی زوجین متقاضی طلاق(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: سبک های تبادل اجتماعی خود-دلسوزی شناختی زوجین طلاق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶۱ تعداد دانلود : ۳۸۸
زمینه و هدف: بر اساس تبیین های نظری متفاوت از نظریه تبادل اجتماعی، کاهش تبادلات منفی و ارتقاء تبادلات مثبت هدف منطقی هر مداخله زوج درمانی هست. ازاین رو، هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش خود-دلسوزی شناختی (cognitive self-compassion training) بر سبک های تبادل اجتماعی (Social Exchange Styles) زوجین بود. مواد و روش ها: این مطالعه نیمه آزمایشی با گروه گواه و طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زوجین متقاضی طلاق مراجعه کننده به مراکز مشاوره دادگستری، بهزیستی و خصوصی شهرضا در هفت ماهه اول سال ۱۳۹۶ بود (زوج ۳۰۰ =N). نمونه شامل ۳۰ زوج داوطلب بود که به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. در گروه آزمایش ۱۰ جلسه آموزش ۹۰ دقیقه ای اجرا شد. شرکت کنندگان در پژوهش در سه موقعیت پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری به مقیاس سبک های تبادل اجتماعی (Social Exchange Styles Scale) پاسخ دادند. جهت تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس آمیخته (Mixed Model ANOVA) استفاده شد. یافته ها: آموزش خود-دلسوزی شناختی بر تغییر سبک های تبادل انصاف (۰۳۵/۰> p )، ارزیابی (۰۴۳/۰> p ) و سرمایه گذاری افراطی (۰۰۱/۰> p )، در مرحله پس آزمون تأثیر معناداری داشته و این تأثیر در پیگیری سه ماهه پایدار مانده است. همچنین نتایج نشان داد، در هر دو مرحله پس آزمون و پیگیری در گروه آزمایش نمرات سبک های انصاف، ارزیابی و سرمایه گذاری زنان کمتر از مردان است (۰۰۱/۰> p )؛ که نشان می دهد آموزش خود-دلسوزی شناختی به طور معناداری بر کاهش برابری خواهی و ارزیابی دقیق هزینه سود زنان و نیز افزایش سرمایه گذاری مردان و باقی ماندن تأثیر مداخله در آنان مؤثرتر عمل نموده است. نتیجه گیری: بنابراین می توان از آن به عنوان روش مداخله ای مؤثر برای کاهش برابری خواهی، نظارت دقیق هزینه- سود و افزایش سرمایه گذاری افراطی در روابط تبادلی زوجین استفاده کرد.
۷۴.

جامعه پسندی و هوش اجتماعی در دانشجویان باتوجه به دست برتری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: برتری جانبی جامعه پسندی هوش اجتماعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۴ تعداد دانلود : ۲۳۱
.هدف این پژوهش، مقایسه جامعه پسندی و هوش اجتماعی در افراد با توجه به دست برتری آنها بود. جامعه آماری این پژوهش، کلیه دانشجویان دانشگاه های محلات در سال 94-95 می باشد که با استفاده از روش نمونه گیری داوطلبانه، تعداد 100 نفر به عنوان نمونه (50 نفر راست برتر و 50 نفر چپ برتر) انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها، از پرسشنامه های دست برتری اودینبورگ، جامعه پسندی پنر، هوش اجتماعی ترومسو استفاده گردید. برای تجزیه و تحلیل داده-ها، آزمون تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA) به کار گرفته شد. نتایج نشان داد که هوش اجتماعی و شخصیت جامعه پسند دردانشجویان چپ دست و راست دست تفاوت معنا داری دارد. به این صورت که افراد چپ دست از هوش اجتماعی و جامعه پسندی بیشتری نسبت به افراد راست دست برخوردارند. افراد چپ دست در مؤلفه هایی چون مهارت های اجتماعی (001/0P <)، آگاهی اجتماعی ( 001/0P <)، ارتباط همدلانه ( 001/0P <) ، پریشانی فردی ( 001/0P <)، نگاه از منظر دیگران (001/0P <)، مسئولیت اجتماعی ( 001/0P <)، استدلال اخلاقی دوجانبه (001/0p <)، استدلال اخلاقی جهت گیری شده- دیگران( 001/0P <) بالاتر از افراد راست دست بودند و در توانایی نوع دوستی خودگزارشی تفاوت معنادار نبود (23/ 0p=).
۷۵.

نقش واسطه ای حافظه سرگذشتی بیش کلی گرا در رابطه بین نشخوار ذهنی و نقص در کارکردهای اجرایی با حل مسأله ناکارآمد در بیماران مبتلا به افسردگی اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نشخوار فکری کارکرد اجرایی حل مسأله حافظه سرگذشتی بیش کلی گرا افسردگی اساسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۱۳ تعداد دانلود : ۴۹۷
مقدمه: حل مسئله به عنوان یک عامل مهم در بیماری افسردگی  اساسی شناخته می شود. چند بررسی اخیر نشان می دهد که نشخوار ذهنی و نقص در کارکرد اجرایی ممکن است یک متغیر تأثیر گذار در حل مسئله ناکارآمد در افراد افسرده باشد. اما مطالعات کمی درباره سازوکارهای درگیر در این رابطه انجام شده است. پژوهش حاضر با تأکید بر مدل ویلیامز، در قالب یک مدل علّی به بررسی نقش واسطه ای حافظه سرگذشتی بیش کلی گرا در رابطه بین نشخوار ذهنی و نقص در کارکردهای اجرایی با حل مسأله ناکارآمد در افراد افسرده می پردازد. روش: بدین منظور 50 فرد مبتلا به افسردگی اساسی به روش نمونه گیری در دسترس در فاصله زمانی اردیبهشت 96 تا مهر96 انتخاب به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. همگی آزمودنی ها به مرکز مشاوره دانشگاه پیام نور، مرکز مشاوره آفرینش و بیمارستان شریعتی شهر فسا مراجعه کرده بودند. جهت گردآوری داده ها، پس از تشخیص افسردگی اساسی توسط روانشناس، از آزمون حافظه سرگذشتی، آزمون حل مسئله وسیله- غایت، پرسشنامه نشخوار ذهنی و دسته بندی کارت های ویسکانسین استفاده شد. جهت تحلیل داده های پژوهش از روش تحلیل مسیر از نوع مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد نشخوار ذهنی بصورت مستقیم (471/0 - ) و غیرمستقیم (103/0-) بر حل مسئله  تأثیر دارد. اثر کل نشخوار بر حل مسئله ( 573/ 0- )می باشدکه در سطح 95 درصد معنی دار می باشد. بنابراین با توجه به معناداری اثر مستقیم و غیر مستقیم،  حافظه سرگذشتی بعنوان متغیر میانجی جزئی در تأثیر بین نشخوار بر حل مسئله  عمل می کند. همچنین اثر مستقیم ( 309/0)  و اثر غیرمستقیم کارکرد اجرایی (057/0 - ) بر حل مسئله  معنی دار می باشد. بنابراین،  حافظه سرگذشتی بعنوان متغیر میانجی جزئی در تأثیر بین کارکرد اجرایی بر حل مسئله  عمل می کند. نتیجه گیری: پژوهش حاضر  به قسمی مدل سه عاملی ویلیامز را تایید می کند. نتایج نشان داد که افراد افسرده به دلیل خلق منفی، نشخوار ذهنی و نقص در کارکردهای اجرایی، در بازیابی خاطرات سرگذشتی به طور اختصاصی دچار مشکل می شوند و این مشکل در بازیابی، حل مسائل و مشکلات آنها را نیز تحت تأثیر قرار می دهد و باعث می شود که راه حل های کمتر مؤثری را تولید کنند.
۷۶.

اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر تصمیم گیری، خودکارآمدی بر نظم جویی شناختی-هیجانی، کنترل فکر و میزان درد در بیماران مبتلا به درد مزمن با توجه به مدل فرانظری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: درمان شناختی مبتنی بر مدل فرانظری نظم جویی شناختی-هیجانی کنترل فکر درد بیماران مبتلا به درد مزمن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰۳ تعداد دانلود : ۳۹۱
هدف پژوهش حاضر اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر تصمیم گیری، خودکارآمدی بر نظم جویی شناختی-هیجانی و کنترل فکر و میزان درد در بیماران مبتلا به درد مزمن با توجه به مدل فرانظری بود. این مطالعه یک طرح نیمه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. ابتدا، آزمودنی ها با استفاده از ملاک های ورود و خروج غربال شدند، سپس، 70 بیمار واجد ملاک های ورود با روش نمونه گیری در دسترس از بین بیماران زن مبتلا به درد مزمن مراجعه کننده به مرکز درمانی دکتر قلی پور بوکان انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه تقسیم شدند. افراد در گروه درمان بر اساس مدل فرانظری طی 8 جلسه تحت درمان قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده گردید. نتایج نشان داد که بین دو گروه از لحاظ نظم جویی شناختی- هیجانی و کنترل فکر و میزان درد تفاوت معناداری وجود دارد. بنابراین، درمان شناختی مبتنی بر مدل فرانظری که یکی از درمان های گروه شناختی- رفتاری است به عنوان یک مداخله موثر در بیماران مبتلا به درد مزمن اساسی تلقی می گردد.
۷۷.

مدل یابی رابطه بین نقص در کارکرد اجرایی با حل مسئله ناکارآمد در افراد مبتلا به افسردگی اساسی: نقش واسطه ای حافظه سرگذشتی بیش کلی گرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نقص در کارکرد اجرایی حل مساله ناکارآمد حافظه سرگذشتی بیش کلی گرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۸ تعداد دانلود : ۴۲۵
پژوهش حاضر با تاکید بر مدل CaR-FA-X ویلیامز ، در قالب یه مدل علی به بررسی نقش واسطه ای حافظه سرگذشتی بیش کلی گرا در رابطه بین نقص در کارکردهای اجرایی با حل مساله ناکارآمد در افراد افسرده می پردازد. روش: نمونه پژوهش شامل 56 فرد مبتلا به افسردگی اساسی که به روش نمونه گیری زمانی در دسترس در فاصله زمانی اردیبهشت 96 تا مهر96 انتخاب شدند، بودند. جهت گردآوری داده ها ، پس از تشخیص افسردگی اساسی توسط روانشناس، از آزمون حافظه شرح حال (سرگذشتی) ،آزمون حل مسئله وسیله-غایت و نرم افزار کارتهای ویسکانسین استفاده شد. جهت تحلیل داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار spss و ایموس و روش تحلیل مسیر از نوع مدل یابی معادلات  ساختاری استفاده شد.یافته ها:  نتایج نشان داد اثر مستقیم کارکرد اجرایی بر حل مسئله  با مقدار 283/0 در سطح 05/0 معنی دار نیست. اثر غیرمستقیم کارکرد اجرایی بر حل مسئله  با مقدار130/0 در سطح 05/0 معنی دار است. اثر کل کارکرد اجرایی بر حل مسئله  413/0 است که در سطح 05/0 معنی دار است. بنابراین با توجه به عدم معناداری اثر مستقیم و معناداری اثر غیر مستقیم، حافظه سرگذشتی به عنوان متغیر میانجی کلی در تاثیر بین کارکرد اجرایی بر حل مسئله  است. نتیجه گیری: بنابراین پژوهش حاضر با تایید مدل CaR-FA-X ویلیامز، نشان داد که افراد افسرده به دلیل خلق منفی و نقص در کارکردهای اجرایی ، در بازیابی خاطرات سرگذشتی به طور اختصاصی دچار مشکل می شوند و  این مشکل در بازیابی، حل مسائل و مشکلات آنها را نیز تحت تاثیر قرار می دهد و باعث می شود که راه     حل های کمتر موثری را تولید کنند. بنابراین بیش کلی گرایی از حافظه سرگذشتی به عنوان یک مکانیسم واسطه ای در رابطه بین نقص در کارکرد اجرایی و حل مساله ناکارآمد در افراد افسرده عمل می کند.
۷۸.

مقایسه اثربخشی مداخله شناختی مبتنی بر مدل فرانظری و فراشناخت درمانی بر میزان درد و درآمیختگی افکار در بیماران مبتلا به درد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مداخله شناختی مبتنی بر مدل فرانظری فراشناخت درمانی درد درآمیختگی افکار بیماران مبتلا به درد مزمن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵۶ تعداد دانلود : ۵۳۷
مقدمه: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی مداخله شناختی مبتنی بر مدل فرانظری و فراشناخت درمانی بر میزان درد و درآمیختگی افکار در بیماران مبتلا به درد مزمن بود که به مراکز درمانی شهر بوکان مراجعه کردند و تشخیص درد مزمن در مورد آنان داده شد. روش: در این پژوهش روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل به کار گرفته شد. 105 بیمار واجد ملاک های ورود با روش نمونه گیری در دسترس از بین بیماران زن مبتلا انتخاب و به طور تصادفی در گروه های آزمایش (مداخله فرانظری و فراشناخت درمانی) و گروه کنترل جایگزین شدند. در این پژوهش  برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون آماری مانکوا استفاده شد. یافته ها: نتایج به روشنی بیانگر اثربخشی هر دو مدل درمانی بر کاهش درد و درآمیختگی افکار مبتلایان به درد مزمن است. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از آن است که فراشناخت درمانی  با تمرکز و چالش بر باورهای فراشناختی و مدل فرانظری  با تمرکز بر چگونگی درمان منطبق با مراحل تغییر می تواند برای ایجاد تغییر مثبت و مناسب در مبتلایان به درد مزمن، مورد استفاده قرار گیرد.
۷۹.

اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم از روی جمجمه بر بهبود مشکلات رفتاری در کودکان مبتلا به اختلال ADHD(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کودکان ADHD تحریک الکتریکی کورتکس مغز اختلالات رفتاری سیاهه رفتاری کودکان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸۳ تعداد دانلود : ۴۰۴
چکیده مقدمه : این پژوهش به منظور بررسی کارایی تحریک الکتریکی مستقیم کورتکس مغز(tDCS) بر کاهش و بهبود مشکلات رفتاری کودکان دارای اختلال ADHD 7 الی 12 سال انجام گردید. روش: 22 نفر از کودکانی 7 الی 12 ساله که اختلال ADHD در ایشان توسط یک روانشناس یا روانپزشک تایید شده بود و یا توسط انجام مصاحبه بالینی بر اساس ملاک های تشخیصی DSM-V و تست کانرز والدین مبتلا به اختلال ADHD تشخیص داده شده بودند به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. پیش از مداخله،سیاهه رفتاری کودکان برای کودکان هر دو گروه اجرا گردید.برای گروه آزمایشی در نقاط FC3 و FC4 طی مدت 15 روز مداخله تحریک الکتریکی کورتکس مغز انجام گرفت.سیاهه رفتاری کودکان پس از مداخله و مجددا به فاصله دو ماه از اتمام مداخله از کودکان گرفته شد. یافته ها: تحلیل داده های پژوهش به کمک شاخص های مرکزی میانگین و انحراف معیار و به کارگیری واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد میان ویژگی های رفتاری کودکان تحت مداخله با روش (tDCS) و کودکان گروه گواه تفاوت معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: تحریک الکتریی کورتکس مغز در نواحی FC3 و FC4 می تواند به بهبود ویژگی های رفتاری و کاهش علایم اختلال ADHD در کودکان دارای اختلال ADHD کمک نماید.
۸۰.

بررسی اثر موسیقی بر امواج مغزی: مطالعه الکترو انسفالوگرافی کمی

تعداد بازدید : ۲۰۵۱ تعداد دانلود : ۶۱۲
مقدمه: بیش از دوهزار سال است که غرب و شرق به قدرت موسیقی در برانگیختن احساسات اذعان کرده اند و از آن زمان، ظرفیت درمانی موسیقی مورد توجه بوده است. اما تشریح این امر که موسیقی چگونه چنین تأثیری بر انسان می گذارد دشوار است. شیوه تاثیر موسیقی بر افکار و احساس و رفتار انسان همیشه برای محققین حوزه های مختلف علوم جالب بوده و هست. در این پژوهش نیز تلاش شده است تاثیر موسیقی بر امواج مغز در نواحی مختلف آن به کمک الکتروانسفالوگرافی کمی(QEEG) بررسی گردد. روش: بدین منظور امواج مغزی ده نفر داوطلب به صورت عادی و در حین گوش دادن به موسیقی مورد علاقه ایشان ثبت گردید و نتایج به کمک بررسی نسبت واریانس ها مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج تغییرات معناداری در امواج دلتا، تتا، آلفا، بتا و بتا با طول موج بالا در نواحی متفاوتی از مغز را نشان می دهد. نتیجه: با توجه به تغییر امواج مختلف در نواحی متفاوت کرتکس مغز، موسیقی می تواند به عنوان ابزرای برای درمان و ارتقا عملکرد مورد استفاده قرار گیرد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان