مریم سیف نراقی

مریم سیف نراقی

سمت: دانشیار
مدرک تحصیلی: استاد گروه علوم تربیتی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۷۹ مورد.
۱.

تاثیر آموزش کارکرد های اجرایی بر عملکرد ریاضیات و خواندن دانش آموزان دبستانی با ناتوانیهای یادگیری ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اختلال خواندن کارکردهای اجرایی اختلال ریاضیات

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلالات دوران شیر خوارگی، کودکی و نوجوانی اختلالات یادگیری
  2. حوزه‌های تخصصی علوم تربیتی آموزش کودکان استثنایی ناتوانان یادگیری
تعداد بازدید : ۶۱۶۰ تعداد دانلود : ۲۹۷۲
هدف: در پژوهش حاضر به بررسی تاثیر آموزش کارکردهای اجرایی در چهار عامل سازمان دهی، برنامه ریزی، حافظه فعال و بازداری پاسخ بر بهبود عملکرد خواندن و ریاضیات دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه پرداخته شده است. روش: با توجه به ماهیت موضوع از روش نیمه تجربی و طرحهای بلوکی تصادفی ساده با پیش آزمون- پس آزمون و مرحله پیگیری استفاده شد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل دانش آموزان دختر و پسر پایه چهارم دبستان با اختلال خواندن و اختلال ریاضیات شهر اصفهان به تعداد 209 نفر بوده است. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده 90 دانش آموز به شکل تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل به شکل تصادفی قرار گرفتند.در مرحله پیش آزمون از آزمونهای حافظه فعال کورنولدی و آزمون عصب شناختی کولیج برای اندازه گیری کارکردهای اجرایی و از آزمونهای ریاضیات کی- مت و آزمون تشخیص سطح خواندن به ترتیب برای اندازه گیری عملکرد ریاضیات و خواندن استفاده شد. آموزش کارکردهای اجرایی به شکل گروهی و برای هر کارکرد در هر بلوک ده ساعت آموزش اعمال شد. تمرکز اصلی آموزش بر فعالیتهایی بود که موجب تحریک و تقویت پیوندهای عصب شناختی کودک می شد. پس از آموزش ، پس آزمون و بیست و پنج روز بعد مرحله پیگیری به اجرا درآمد. از روش تحلیل واریانس چندمتغیره آمیخته همراه با اندازه گیری مکرر برای آزمون فرضیه ها استفاده شد. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره نشان داد که بین کارکردهای اجرایی در دو گروه دانش آموزان با اختلال خواندن و اختلال ریاضیات به تفکیک جنسیت تفاوت معنادار آماری وجود دارد . همچنین تاثیر آموزش کارکردهای اجرایی بر بهبود عملکرد خواندن و عملکرد ریاضیات به لحاظ آماری معنادار است (p < .01) . نتیجه گیری: آموزش و توجه به تقویت کارکردهای اجرایی به مثابه کارکردهایی با زیربنای عصب شناختی می تواند به صورت رویکردی نوین در درمان اختلالهای یادگیری ویژه، مطرح شود.
۲.

مقایسه ویژگیهای جسمانی کودکان میکروسفال، ماکروسفال و کودکان عقب مانده ذهنی (بدون علت مشخص) با کودکان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸۴۵
هدف: هدف از این تحقیق شناخت بیشتر ویژگیهای جسمانی کودکان میکروسفال، ماکروسفال و عقب ماندگی ذهنی با علل ناشناخته و مقایسه آن با دانش آموزان عادی در سنین 6 تا 12 سال است .روش: بدین منظور از هر گروه میکروسفال، ماکروسفال، عقب مانده ذهنی ناشناخته و عادی، 15 نفر از طریق نمونه گیری در دسترس از مجتمع های بهزیستی (شمال، جنوب، شرق و غرب) تهران انتخاب شدند. در سنجش ویژگی های انسان سنجی از ترازو، متر نواری و کولیس استفاده شده است. یافته ها: تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس و آزمون شفه نشان داد که تفاوت ها در شاخص های تن سنجی در سطح 0.05 معنادار است. نتایج همچنین نشان داد که تفاوتهایی در شاخصهای تن سنجی مانند وزن، قد نشسته، دور سر، عرض بینی، طول بینی، طول دست، مچ پا و طول پا در بین چند گروه از کودکان یاد شده وجود دارد. یعنی وزن کودکان عادی بیشتر از وزن کودکان عقب مانده ذهنی میکروسفال، ماکروسفال و علل ناشناخته است. میانگین قد نشسته کودکان عادی کوتاه تر از کودکان میکروسفال است. میانگین دور سر کودکان ماکروسفال بیشتر از کودکان عادی، میکروسفال و علل ناشناخته است. میانگین طول بینی کودکان ماکروسفال بلند تر از کودکان عقب مانده با علل ناشناخته است. میانگین عرض بینی کودکان ماکروسفال بزرگ تر از عرض بینی کودکان عادی است. میانگین طول دست کودکان میکروسفال و ماکروسفال بزرگ تر از کودکان عقب مانده با علل ناشناخته و کودکان عادی است، همچنین میانگین مچ پا و طول پای کودکان عادی بزرگتر از کودکان میکروسفال، ماکروسفال و علل ناشناخته است.نتیجه گیری: نتایج این پژوهش بر نقش سبب شناسی در بروز ویژگی های جسمانی و انسان سنجی کودکان عقب مانده ذهنی تاکید می کند.
۳.

موانع تفکر انتقادی در برنامه درسی آموزش متوسطه (با تاکید بر مهارتهای تجزیه و تحلیل، ترکیب، ارزشیابی و قضاوت)

کلید واژه ها: تفکر انتقادی پژوهش کیفی پژوهش کمّی پژوهش ترکیبی برنامه درسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۵۸ تعداد دانلود : ۲۶۲۴
هدف مقاله حاضر بررسی کیفی و کمی (روش ترکیبی) موانع تفکر انتقادی در برنامه درسی آموزش متوسطه از دید متخصصان برنامه درسی با تاکید بر مهارتهای تجزیه و تحلیل، ترکیب، ارزشیابی و قضاوت می باشد. گرایش مورد نظر در پژوهش کیفی نظریه زمینه ای (Ground theory) و روش پژوهش کمی روش تحقیق پیمایشی است. جامعه مورد بررسی در بخش کیفی متخصصان برنامه درسی شاغل در آموزش و پرورش که بر دوره متوسطه اشراف دارند می باشند که از این جامعه با نمونه گیری هدفمند تا رسیدن به اشباع 18 متخصص برنامه درسی به عنوان موردهای مطالعه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه های عمیق بودند. در بخش پژوهش کمی جامعه مورد بررسی کلیه متخصصان برنامه درسی (شامل متخصصان برنامه درسی و دبیران مقطع متوسطه شهر تهران) هستند، حجم نمونه با عنایت به جدول مورگان به ترتیب برای کارشناسان 97 نفر و برای دبیران 375 نفر بر آورد گردید. روش نمونه گیری شیوه تصادفی ساده برای انتخاب کارشناسان و خوشه ای چند مرحله ای برای انتخاب دبیران استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته 24 سوالی بر مبنای طیف پنج گزینه ای لیکرت می باشد. جهت تحلیل داده ها از تکنیک های جداول توزیع فراوانی، شاخص های میانگین، انحراف استاندارد و از ازمون های تی، تک نمونه و فریدمن در آزمون فرضیات استفاده شد.نتایج پژوهش کمی بیانگر آنند که پرورش تفکر انتقادی در دوره متوسطه با موانعی روبروست که عبارتند از: کم توجهی به مهارت تجزیه و تحلیل، مهارت ترکیب، ارزشیابی، قضاوت و جمع بندی که این کم توجهی در عناصر برنامه درسی (هدف، محتوا، روش تدریس و ارزشیابی) دوره متوسطه قابل مشاهده است.نتایج پژوهش کیفی: در مرحله کدگذاری باز که در دو سطح صورت گرفت (تولید مفاهیم اولیه) 26 مفهوم اولیه کشف و استخراج شدند، در مرحله کدگذاری محوری 7 مقوله (تولید مقوله های اصلی) و در مرحله کدگذاری گزینشی مقوله هسته ای استخراج گردید. با توجه به این که نظریه زمینه ای حول محور مقولات شرایطی، فرآیندی و پیامدی شکل می گیرد مقولات شرایطی شامل سیاست ها و رسالت های نظام آموزشی و شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه و، مقولات فرآیندی شامل معلم، محتوا، اهداف و روش تدریس و مقولات پیامدی شامل تربیت شهروند خوب و تربیت متخصص خوب تعیین و درنهایت تئوری زمینه ای ارایه شد.
۴.

تاثیر آموزش کارکردهای اجرایی بر عملکرد ریاضیات و خواندن دانش آموزان دبستانی با ناتوانیهای یادگیری ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اختلال خواندن کارکردهای اجرایی اختلال ریاضیات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۴۱
هدف: در پژوهش حاضر به بررسی تاثیر آموزش کارکردهای اجرایی در چهار عامل سازمان دهی، برنامه ریزی، حافظه فعال و بازداری پاسخ بر بهبود عملکرد خواندن و ریاضیات دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه پرداخته شده است. روش: با توجه به ماهیت موضوع از روش نیمه تجربی و طرحهای بلوکی تصادفی ساده با پیش آزمون - پس آزمون و مرحله پیگیری استفاده شد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل دانش آموزان دختر و پسر پایه چهارم دبستان با اختلال خواندن و اختلال ریاضیات شهر اصفهان به تعداد 209 نفر بوده است. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده 90 دانش آموز به شکل تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل به شکل تصادفی قرار گرفتند. در مرحله پیش آزمون از آزمونهای حافظه فعال کورنولدی و آزمون عصب شناختی کولیج برای اندازه گیری کارکردهای اجرایی و از آزمونهای ریاضیات کی - مت و آزمون تشخیص سطح خواندن به ترتیب برای اندازه گیری عملکرد ریاضیات و خواندن استفاده شد. آموزش کارکردهای اجرایی به شکل گروهی و برای هر کارکرد در هر بلوک ده ساعت آموزش اعمال شد. تمرکز اصلی آموزش بر فعالیتهایی بود که موجب تحریک و تقویت پیوندهای عصب شناختی کودک می شد. پس از آموزش، پس آزمون و بیست و پنج روز بعد مرحله پیگیری به اجرا درآمد. از روش تحلیل واریانس چندمتغیره آمیخته همراه با اندازه گیری مکرر برای آزمون فرضیه ها استفاده شد. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره نشان داد که بین کارکردهای اجرایی در دو گروه دانش آموزان با اختلال خواندن و اختلال ریاضیات به تفکیک جنسیت تفاوت معنادار آماری وجود دارد . همچنین تاثیر آموزش کارکردهای اجرایی بر بهبود عملکرد خواندن و عملکرد ریاضیات به لحاظ آماری معنادار است (p<0.01). نتیجه گیری: آموزش و توجه به تقویت کارکردهای اجرایی به مثابه کارکردهایی با زیربنای عصب شناختی می تواند به صورت رویکردی نوین در درمان اختلالهای یادگیری ویژه، مطرح شود.
۵.

تأثیر تمرین های ادراکی – حرکتی بر بهبود قابلیت های حرکتی دانش آموزان با اختلال هماهنگی رشدی دورة ابتدایی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کودکان دبستانی حرکتی تمرین ادراکی آزمون ارزیابی حرکتی کودکانMABC اختلال هماهنگی رشدیDCD

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلالات دوران شیر خوارگی، کودکی و نوجوانی اختلال مهارتهای حرکتی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی رفتار حرکتی
تعداد بازدید : ۳۹۲۸ تعداد دانلود : ۱۹۷۸
هدف اصلی تحقیق حاضر، بررسی تأثیر تمرین های ادراکی _ حرکتی بر بهبود قابلیت های حرکتی کودکان با اختلال هماهنگی رشدی است. روش انجام تحقیق نیمه تجربی است. جامعة آماری پژوهش دانش آموزان دورة ابتدایی با اختلال هماهنگی رشدی (دختر و پسر) از سه منطقة انتخابی شهر تهران هستند که در سال تحصیلی 87-86 مشغول تحصیل بودند. نمونة آماری شامل 194 کودک است که به صورت تصادفی به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. ابتدا از کل شرکت کنندگان پیش آزمون به عمل آمد. سپس گروه تجربی به مدت 2 ماه (24 جلسه) فعالیت های ادراکی – حرکتی را انجام دادند و بعد از طی این مدت، پس آزمون برای هر دو گروه به اجرا درآمد. کودکان توسط آزمون ارزیابی حرکتی که شامل مهارت های دستی، تعادل ایستا و پویا و مهارت های توپی بود. به منظور پاسخ به این سؤال که آیا تمرین های ادراکی – حرکتی انجام شده در بهبود اختلال هماهنگی رشدی کودکان مؤثرند یا خیر، مورد مطالعه قرار گرفتند. بعد از طی مراحل مذکور، اطلاعات با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی و نرم افزار کامپیوتری SPSS : PC نسخة 13 تجزیه و تحلیل شد. نتایج بیانگر بهبود اختلال هماهنگی رشدی گروه تجربی نسبت به گروه کنترل است. از یافته های این تحقیق می توان استنباط کرد که تمرین های ادراکی – حرکتی سبب بهبود اختلال هماهنگی رشدی کودکان می شوند. بنابراین پیشنهاد می شود برای افزایش آمادگی حرکتی کودکان در مدارس و در نتیجه بهبود اختلال های رشدی، برنامه های تمرینی ادراکی – حرکتی اجرا شود.
۶.

مقایسه ویژگی های روان شناختی دانش آموزان نارسانویس و عادی پایه سوم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلالات دوران شیر خوارگی، کودکی و نوجوانی اختلالات یادگیری
  2. حوزه‌های تخصصی علوم تربیتی آموزش کودکان استثنایی ناتوانان یادگیری
تعداد بازدید : ۳۷۷۷ تعداد دانلود : ۳۲۰۶
هدف: پژوهش حاضر به منظور مقایسه ویژگیهای روان شناختی دانش آموزان نارسانویس و عادی اجرا شد. روش: در این پژوهش 160 دانش آموز پای سوم ابتدایی (40 دانش آموز پسر نارسانویس، 40 دانش آموز دختر نارسانویس، 40 دانش آموز پسر عادی نویس و 40 دانش آموز دختر عادی) از شهرستان های شمال، مرکز و جنوب استان آذربایجان غربی (ماکو، ارومیه و اشنویه) شرکت داشتند. این پژوهش در دو مرحله اجرا شد: در مرحله اول، پس از انتخاب تصادفی شهرستانها و مدارس، دانش آموزان نارسانویس بر اساس نتایج آزمون هوشی اسلوسن، نمرات املا دانش آموزان و و میزان سلامت بینایی و شنوایی شناسایی شدند. در مرحله بعد، آزمونها و پرسشنامه های مرتبط با سنجش ویژگی های روان شناختی از قبیل آزمون تشخیص توای حافظه شنوایی – بینایی، آزمون توالی حافظه بینایی – ترسیمی، آزمون تشخیص شنوایی و پرسشنامه ارزیابی رفتاری راتر بر اساس دستورالعملهای مربوطه بر روی دانش آموزان نارسانویس و عادی اجرا شد. یافته ها: نتایج حاصل از آزمونهای آماری نشان داد که: (1 دانش آموزان گروه های نارسانویس و عادی در ویژگیهای روان شناختی اضطراب – افسردگی، ناسازگاری اجتماعی و کمبود توجه، تفاوت معنی داری دارند، اما در ویژگی هایی نظیر پرخاشگری – بیش فعالی و رفتارهای ضد اجتماعی تفاوت ها معنی دار نبود. (2 تفاوت بین گروه های نارسانویس و عادی در متغیرهای روان شناختی مربوط به حافظه دیداری، شنیداری و همچنین حساسیت شنیداری معنی دار بود. نتیجه گیری: در این مقاله نتایج، محدودیت ها و پیشنهادهایی برای پژوهش های بعدی مورد بحث قرار گرفته است.
۷.

بررسی ساختار برنامه ریزی درسی آموزش متوسطه ایران از دیدگاه استادان و متخصصان برنامه ریزی درسی به منظور طراحی الگویی راهنما برای زمینه سازی پرورش خلاقیت دانش آموزان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلید واژه ها: یادگیری سازمانی سازمان یادگیرنده

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۵۸ تعداد دانلود : ۳۰۵۵
چکیده هدف پژوهش حاضر بررسی ساختار برنامه ریزی درسی آموزش متوسطه ایران در خصوص میزان توجه به مولفه های خلاقیت از دیدگاه استادان و متخصصان برنامه ریزی درسی ،به منظور ارائه الگوی جهت زمینه سازی خلاقیت در فرایند یادگیری دانش آموزان بود.پژوهش به روش، زمینه ای انجام شد. جامعه آماری آن، کلیه استادان، متخصصان و کارشناسان برنامه درسی به تعداد 104 نفر بودند حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان 92 نفر برآورد گردید و به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بوده است که با روشهای آزمون لوین،تی تست ، تحلیل واریانس (f) و جدول دانکن تجزیه و تحلیل شدند .یافته های پژوهش نشان داد کاربرد رویکردهای خلاق (توسعه فرآیندهای شناختی، دانش آموز مداری، انسان اجتماعی و انسان گرایی )در برنامه درسی دوره متوسطه گرایش به سمت "" نامطلوب و پایین"" دارد. همچنین میزان پرداخته شدن به مولفه های خلاقیت از عناصر مختلف فردی ،گروهی و سازمانی گرایش به سمت ""پایین"" دارد؛ اما میزان کاربرد رویکردهای معنویت گرایی، موضوع مداری در برنامه ریزی درسی گرایش به سمت بالا دارد و رویکردهای همچون انتقال میراث فرهنگی و صلاحیت مداری گرایش به سمت متوسط و پایین دارد .
۸.

بررسی تأثیر یادگیری مبتنی بر وب (وبلاگ) با رویکرد حل مساله بر رشد تفکر منطقی در دانشجویان رشته زبان دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلید واژه ها: رضایت شغلی تعارض کتابداران کتابخانه های عمومی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۸۰ تعداد دانلود : ۱۶۸۸
هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر یادگیری مبتنی بر وب (وبلاگ) با رویکرد حل مساله بر رشد تفکر منطقی دانشجویان رشته زبان انگلیسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل است. داده های لازم در این مطالعه از طریق پرسشنامه تفکر منطقی که توسط کمبر و همکاران براساس نظریه مزیرو طراحی شده است بصورت پیش آزمون و پس آزمون از دو گروه آزمایش و کنترل که هر کدام 15 نفر بودند جمع آوری شد. تحلیل داده های بدست آمده نشان داد که بین دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنیداری از نظر سطح تفکر در سه مقوله درک و فهم، تامل و تفکر و تفکر انتقادی وجود دارد و در آزمون t در سطح 05/0 معنیدار است و این نشان میدهد که یادگیری مبتنی بر وبلاگ بر رشد تفکر منطقی دانشجویان تأثیر دارد.
۹.

تأثیر راهبرد مرورذهنی بر عملکرد حافظه فعال دانش آموزان نارساخوان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: حافظه فعال نارساخوان مرور ذهنی مجموعه تست حافظه فعال برای کودکان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۹۱ تعداد دانلود : ۱۷۷۸
"مقدمه: تحقیق حاضر به­منظور بررسی تأثیر راهبرد مرور ذهنی بر عملکرد حافظه فعال دانش­آموزان نارساخوان اجرا شد. روش: در این تحقیق که از نوع کاربردی است و با روش نیمه­تجربی به اجرا درآمده است، 15 دانش­آموز نارساخوان به­روش نمونه­گیری در دسترس و 15 دانش­آموز عادی به­روش تصادفی انتخاب شدند. نمونه­های انتخاب شده از لحاظ میانگین سنی و پایه تحصیلی با یکدیگر وضعیت مشابهی داشتند. برای جمع­آوری داده­ها از آزمون WMTB-C که توسط پیکرینگ و گدرکول در سال 2001 تهیه شده است، استفاده شد. راهبرد مرور ذهنی با استفاده از روش آموزش مستقیم در گروه نارساخوان به اجرا درآمد . یافته­ها : عملکرد حافظه فعال دانش­آموزان نارساخوان از دانش­آموزان عادی ضعیف­تر بود. نتیجه­گیری: راهبرد مرور ذهنی تأثیر معنی­داری بر عملکرد حافظه فعال دانش­آموزان نارساخوان ندارد. "
۱۰.

مقایسه ویژگیهای حافظه شنیداری کودکان با نارسایی توجه بیش فعالی و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کمبود توجه بیانی بیش فعالی (ADHA) توالی حافظه شنوایی جملات ا مری همزمان

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلالات دوران شیر خوارگی، کودکی و نوجوانی اختلالات رفتار مخرب و کمبود توجه
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی یادگیری شناخت
تعداد بازدید : ۳۲۸۰ تعداد دانلود : ۱۳۹۲
هدف: هدف کلی این پژوهش، مقایسه توالی حافظه شنوایی- بیانی، تشخیص شنوایی، درک زبانی از جملات امری همزمان و تشخیص صداها در اول، وسط و آخر کلمات کودکان ADHD و عادی است. روش: این تحقیق، از نوع کاربردی و روش انجام آن زمینه ای است. جامعه آماری این پژوهش را کودکان منطقه 2 شهر تهران تشکیل می دهند که در محدوده سنی 3 تا 8 سال قرار داشتند. تعداد کل نمونه 195 نفر بود که برای انتخاب نمونه کودکان عادی، از روش نمونه گیری تصادفی ساده و برای انتخاب نمونه کودکان ADHD از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شده است. برای جمع آوری داده ها از چهار چک لیست تهیه و تنظیم شده توسط سیف نراقی و نادری بهره گرفته شده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات گردآوری شده، از آمار توصیفی(فراوانی، فراوانی تراکمی، درصد و امثال آن) استفاده شده است. از آزمون خی دو برای بررسی فرضهای تحقیق بهره گرفته شده است. یافته ها: یافته ها نشان داد که در فرضیه یک و در مقاطع سنی 3 تا 4، 4 تا 5 و 6 تا 7 سال تفاوت معنی داری بین کودکان ADHD و عادی در توالی حافظه شنوایی – بیانی مشاهده نشده است، اما در مقاطع سنی 5 تا 6 و 7 تا 8 سال تفاوت معنی داری بین کودکان ADHD و عادی در این زمینه، مشاهده شده است. در فرضیه دوم و در همه مقاطع سنی، تفاوت معنی داری بین کودکان ADHD و عادی در تشخیص شنوایی، مشاهده شده است. در فرضیه سوم و در همه مقاطع سنی، به غیر از 7 تا 8 سالگی تفاوت معنی داری بین کودکان ADHD و عادی در درک جملات امری همزمان مشاهده شده است. در نهایت در فرضیه چهارم در هیچ کدام از مقاطع سنی، تفاوت معنی داری بین کودکان ADHD و عادی در تشخیص صداها در اول، وسط و آخر کلمات مشاهده نشده است. نتیجه گیری: نتایج کلی این تحقیق نشان می هد که کودکان ADHD درمقایسه با کودکان عادی در زمینه های توالی حافظه شنوایی- بیانی، تشخیص شنوایی و درک جملات امری همزمان، پایین تر عمل می کنند.
۱۳.

بررسی میزان تقویت توانمندسازی شغلی در برنامه درسی دانش آموزان کم توان ذهنی، از دیدگاه کارشناسان ستادی، متخصصان برنامه ریزی درسی و دبیران ذیربط

کلید واژه ها: دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر مقطع متوسطه حرفه ای مهارتهای عمومی خودکفایی فردی توانبخشی حرفه ای رغبتهای شغلی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم تربیتی آموزش کودکان استثنایی کودکان عقب مانده ذهنی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم تربیتی برنامه ریزی درسی
تعداد بازدید : ۲۸۵۶ تعداد دانلود : ۱۴۹۳
هدف این پژوهش بررسی میزان تقویت توانمند سازی شغلی در برنامه درسی دانش آموزان کم توان ذهنی است. جامعه آماری این پژوهش، کلیه کارشناسان ستادی سازمان آموزش و پرورش استثنایی، کلیه متخصصان برنامه ریزی درسی در مقطع متوسطه حرفه ای و کلیه دبیران مقطع متوسطه کم توان ذهنی استان قزوین میباشد که از بین آنان به ترتیب (40)، (80)، (93) نفر به عنوان نمونه آماری و به شیوه تصادفی ساده و از طریق فرمول کوکران انتخاب شدند. ابزار پژوهش در این بررسی پرسشنامه محقق ساخته بود که پایایی آن بر اساس آلفای کرانباخ (0.95=) محاسبه و روایی آن بر اساس نظریه اساتید صاحب نظر مورد تایید قرار گرفت.تجزیه و تحلیل یافته ها نشان داد دبیران بر خلاف کارشناسان ستادی و متخصصان برنامه ریزی درسی معتقدند برنامه های درسی دوره متوسطه حرفه ای با علایق و رغبتهای شغلی دانش آموزان دوره متوسطه حرفه ای تناسب کمتری دارد، کمتر توانسته فارغ التحصیلان را به خودکفایی فردی برساند و در توانبخشی حرفه ای دانش آموزان کم توان ذهنی نقش کمرنگی ایفا نموده است.
۱۴.

بررسی چگونگی تعامل اولیا، معلمان، دانش آموزان عادی و دیرآموز و رابطه آن با افت تحصیلی دیرآموزان در مدارس عادی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: افت تحصیلی دانش آموزان دیرآموز تعامل اولیا و مربیان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۲۹ تعداد دانلود : ۳۵۸۲
هدف از پژوهش حاضر بررسی و مقایسه نگرش اولیاء دانش آموزان دیر آموز در مورد معلمان فرزندانشان و بالعکس و نیز تعامل دانش آموزان دیرآموز با سایر دانش آموزان در مدارس عادی و رابطه چگونگی این تعامل با افت تحصیلی دیرآموزان است. این پژوهش از نوع کاربردی است که به روش همبستگی انجام شده است. به این منظور، 30 نفر معلم دارای دانش آموز دیرآموز و 30 نفر از اولیا دیرآموزان از هر دوره تحصیلی ابتدایی و راهنمایی به شیوه تصادفی از میان 16 مدرسه دخترانه و پسرانه ناحیه یک آموزش و پرورش شهر زنجان به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته «خودسنجی معلم» با تعیین ضریب محتوایی لاشه و «نظرخواهی از والدین» در زمینه ویژگی های دانش آموزان دیرآموز با تعیین پایایی و روایی بهره گرفته شد. روش های آماری مورد استفاده برای تجزیه و تحلیل داده ها، آمار توصیفی و آمار استنباطی (آزمون همبستگی اسپیرمن) است. یافته ها نشان می دهد که بین افت تحصیلی دانش آموزان دیرآموز و وضعیت تعامل والدین آن ها با معلمان رابطه معنادار وجود دارد. معلمان « تعامل اولیاء با مربیان و فرزندان» و «تعامل دیرآموزان با سایر دانش آموزان» را به ترتیب با فراوانی نسبی 3/73 درصد و 80 درصد در حد ضعیف برشمرده اند و نتایج « نظر خواهی از والدین » نیز موید نامناسب بودن تعامل معلمان با آنهاست به طوری که 3/63 درصد از والدین اظهار نموده اند که محیط یادگیری فرزندان دیرآموزشان، مشوق یادگیری نیست. در پایان پژوهش به منظور بهبود کیفیت فرایند آموزش و پرورش دانش آموزان دیرآموز در مدارس عادی دوره ابتدایی و راهنمایی، پیشنهادهایی شده است تا ارتقاء «کارآمدی معلمان در مواجهه با دیرآموزان» و« تعامل اولیا با معلمان و فرزندان» را فراهم سازد.
۱۵.

ارزشیابی برنامه درسی هنر دوره راهنمایی تحصیلی براساس رویکرد دیسیپلین محور(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلید واژه ها: دانشگاه آزاد اسلامی رهبران پژوهشی 5 جوسازمانی 6

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۰۶ تعداد دانلود : ۳۱۱۹
هدف این پژوهش ارزشیابی برنامه درسی هنر دوره راهنمایی تحصیلی براساس رویکرد دیسیپلین محور بود. تحقیق حاضر، از نوع تحقیق های کاربردی محسوب می شود که در آن از روش شبه تجربی برای آزمون فرضیه ها استفاده شد. جامعه مورد مطالعه شامل تمامی دانش آموزان کلاس های دوره راهنمایی تحصیلی 1387 بود. از این رو، دو گروه دانش آموزان در دو کلاس دوره - شهرستان تنکابن در سال تحصیلی 1386 راهنمایی تحصیلی به شکل تصادفی خوشه ای انتخاب شدند، که یک گروه به عنوان گروه آزمایش و دیگری گروه کنترل در نظر گرفته شدند. جهت جمع آوری داده ها از آزمون محقق ساخته ای به نام "" تن تز"" به دو صورت پیش آزمون و پس آزمون برای هر دو گروه استفاده شد. آزمودنی ها با پاسخ دادن به 55 پرسش پنج گزینه ای در چهار مؤلفه تولید هنری، نقد هنری، تاریخ هنری، و زیبایی شناسی، در حقیقت میزان تربیت هنری را نمایان ساختند. جهت تحلیل داده ها از آمار توصیفی (فراوانی، (DBAE) در دیسیپلین های فرعی رویکرد 4 مستقل) استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که حوزه تولید هنری، t درصد و میانگین) و آمار استنباطی (آزمون در برنامه درسی موجود آموزش هنر در دوره راهنمایی تحصیلی وجود دارد. در حالی که حوزه های نقد هنری، تاریخ هنری، و زیبایی شناسی، در برنامه درسی موجود آموزش هنر در دوره راهنمایی تحصیلی وجود ندارند.
۱۶.

میزان آشنایی معلمان دوره متوسطه استان مازندران از مبانی برنامه ریزی درسی و اصول یادگیری

کلید واژه ها: تعلیم و تربیت اصول یادگیری مبانی برنامه ریزی درسی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم تربیتی برنامه ریزی درسی اصول و روشها
  2. حوزه‌های تخصصی علوم تربیتی برنامه ریزی درسی متوسطه
تعداد بازدید : ۲۳۹۲ تعداد دانلود : ۱۱۹۵
هدف این پژوهش بررسی میزان آشنایی معلمان دوره متوسطه با مبانی برنامه ریزی درسی و اصول یادگیری به منظور ارائه راهکارهای بهبود و ارتقای دانش و مهارت های آنان است. روش انجام پژوهش از نوع ارزشیابی و جامعه آماری کلیه معلمان شاغل به تدریس در مدارس متوسطه استان مازندران در سال تحصیلی 85 ـ84 است. نمونه آماری 360 نفر از معلمان است که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و تصادفی ساده انتخاب شدند. در این تحقیق از دو ابزار محقق ساخته شامل پرسشنامه (حاوی 30 سؤال بسته پاسخ با طیف لیکرت) و آزمون محقق ساخته (حاوی 30 سؤال چهارگزینه ای) استفاده شده است. داده ها در دو سطح توصیفی (با استفاده از جدولهای توزیع فراوانی، درصد فراوانی، میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (با استفاده از آزمون ، Z و F) تجزیه و تحلیل شدند. عمده ترین یافته های پژوهش این است که میزان شناخت معلمان دوره متوسطه از مبانی برنامه ریزی درسی و اصول یادگیری در حد پایین تر از متوسط بود. میانگین نمره آزمون سنجش میزان شناخت معلمان دوره متوسطه از مبانی برنامه ریزی درسی و اصول یادگیری 89/10 (در مقیاس 20 نمره ای) به دست آمده و بین میانگین نمره ها بر حسب متغیرهای جنسیت، مدرک تحصیلی، رشته تحصیلی و سابقه خدمت تفاوت معنادار وجود دارد. بیشترین میانگین نمره ها مربوط به معلمان گروه علوم تربیتی با مدرک فوق لیسانس و سابقه 10 تا 19 سال و کمترین آنها مربوط به معلمان گروه علوم پایه با مدرک لیسانس و سابقه بالای 20 تا 29 سال بود.
۱۸.

میزان آگاهی معلمان دوره راهنمایی و متوسطه از مبانی برنامه ریزی درسی و اصول یادگیری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلید واژه ها: مبانی برنامه ریزی اصول یادگیری معلمان دوره راهنمایی و متوسطه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۰۵ تعداد دانلود : ۱۰۵۸
هدف این پژوهش بررسی میزان آگاهی معلمان دوره راهنمایی و متوسطه از مبانی برنامه ریزی درسی و اصول یادگیری است. روش انجام پژوهش زمینه ای است و جامعه ی آماری کلیه معلمان شاغل به تدریس در مدارس راهنمایی و متوسطه شهرستان بهشهر در سال تحصیلی 88 - 87 است، نمونه ی آماری 382 نفر از معلمان زن و مرد میباشند که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. در این تحقیق از ابزار آزمون محقق ساخته (حاوی 40 سؤال چهار گزینه ای) استفاده شده است. داده ها در دو سطح توصیفی (با استفاده از جداول توزیع فراوانی، در صد، میانگین) و استنباطی ( با استفاده از آزمون 2x و با نرم افزار Spss مورد توصیف و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. عمده ترین یافته های پژوهش این است که میزان آگاهی معلمان دوره راهنمایی و متوسطه از مبانی برنامه ریزی درسی و اصول یادگیری با کسب میانگین 83/10 (در مقیاس 20 نمره ای) در حد متوسط است. همچنین چون مقدار 2x به دست آمده در سطح اطمینان 95 درصد از مقدار 2x جدول بزرگ تر است بنابراین پراکندگی پاسخ ها واقعی است و بین فراوانی پاسخ های مشاهده شده و فراوانی مورد انتظار تفاوت معنیدار است. لذا میتوان گفت که آگاهی معلمان دوره راهنمایی و متوسطه از مبانی برنامه ریزی درسی و اصول یادگیری در حد متوسط است.
۱۹.

تبیین ویژگی های مطلوب عناصر برنامه درسی مطالعات اجتماعی به منظور ارایه الگویی برای ارتقای مهارت های حل مسأله دانش آموزان دبستانی و ارزشیابی آن از دیدگاه متخصصان برنامه درسی و معلمان ذی ربط(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۹۲ تعداد دانلود : ۵۸۰
هدف: این پژوهش با هدف تبیین ویژگی های مطلوب عناصر برنامه درسی مطالعات اجتماعی به منظور ارایه الگویی برای ارتقای مهارت های حل مسأله دانش آموزان دبستانی و ارزشیابی آن از دیدگاه متخصصان برنامه درسی و معلمان ذی ربط انجام گرفته است. روش : پژوهش حاضر جزء تحقیقات کاربردی بوده که با روش تحقیق زمینه ای انجام شده است. از این رو، ابتدا مبتنی بر مبانی نظری پیرامون موضوع تحقیق، به شناسایی ویژگی های مطلوب چهار عنصر (هدف، محتوا، راهبردهای یاددهی- یادگیری و ارزشیابی) در برنامه درسی مطالعات اجتماعی و ارایه الگو برای ارتقای مهارت های حل مسأله دانش آموزان دبستانی در این درس پرداخته شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه متخصصان برنامه درسی و معلمان دوره ابتدایی استان گیلان (45 متخصص و 8641 معلم) در سال تحصیلی 95-1394 بود که از این میان، کلیه متخصصان برنامه درسی به شیوه نمونه گیری تمام شماری و 360 معلم دوره ابتدایی به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه ای محقق ساخته بود که روایی آن طبق نظر متخصصان برنامه درسی و معلمان دوره ابتدایی و پایایی آن به روش آزمون آلفای کرونباخ (98/0) مورد تأیید قرار گرفته است. داده های به دست آمده با استفاده از آمار توصیفی (جدول فراوانی و درصد) و آمار استنباطی (آزمون خی دو) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته ها نشان داد که الگوی پیشنهادی برای برنامه درسی مطالعات اجتماعی جهت ارتقای مهارت های حل مسأله دانش آموزان دبستانی از دیدگاه متخصصان برنامه درسی و معلمان دوره ابتدایی مطلوب بوده است. همچنین، بین دیدگاه این دو گروه در مورد میزان مطلوب بودن الگوی پیشنهادی تفاوت معناداری گزارش نشده است (05/0 <P). بنابراین، می توان از این الگو برای پرورش مهارت های حل مسأله دانش آموزان در درس مطالعات اجتماعی دبستان استفاده نمود.
۲۰.

بررسی ملاک های دوستی و دوست یابی افراد سندرم داون 14-24 سال و مقایسة آن با سایر گروه های عقب ماندة ذهنی آموزش پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان