اسماعیل جهانی دولت آباد

اسماعیل جهانی دولت آباد

مدرک تحصیلی: استادیار جامعه شناسی دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران
پست الکترونیکی: sml.jahani@gmail.com

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۲ مورد از کل ۱۲ مورد.
۱.

آسیب شناسی امر اجتماعی و فرهنگی در مدیریت شهری تهران با تأکید بر قانون شهرداری ها

تعداد بازدید : ۲۵۴ تعداد دانلود : ۱۸
یکی از مسائلی که حوزه اجتماعی و فرهنگیِ شهرداری تهران همواره در سال های اخیر با آن مواجه بوده است، بحث انطباق فعالیت ها و به طور کلی شرح وظایف این حوزه با کارکردهای ذاتی و قانونیِ مدیریت شهری است. موضوعی که بحث ها و نقد و نظرهای زیادی را در چند سال اخیر برانگیخته و خود را به عنوان یک مسئله در مدیریت شهری تهران مطرح ساخته است. بر این اساس در مطالعه حاضر به آسیب شناسی فعالیت های اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران پرداخته شده است. در این پژوهش، مطابق با مبانی نظری موضوع، سه مقوله اصلی شاملِ انطباق مفهومی، انطباق قانونی و انطباق سازمانی، جهت آسیب شناسیِ اقدامات مدنظر قرار گرفت. روش اجرای پژوهش به این ترتیب بود که فهرست فعالیت های اجتماعی و فرهنگی سازمان شهرداری در قالب پرسشنامه دلفی در اختیار ده نفر کارشناس قرار گرفت و از آنها خواسته شد تا هر فعالیت را در سه مقیاس جداگانه ارزیابی نمایند. طبق نتایج پژوهش، مهم ترین چالش در حوزه فعالیت های اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران در وهله اول، ورود این سازمان به برخی امور و فعالیت هایی است که خارج از وظایف ذاتی و قانونی آن است. در وهله دوم، موازی کاری و هم پوشانی بخشی از این فعالیت ها با سایر سازمان ها قرار دارد و در نهایت در سطحِ سوم، غلبه رویکرد نمایشی در برخی فعالیت هایی است که ذیل عنوان وظایف اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران دسته بندی می شود. بر این اساس کاربست پژوهش حاضر بر بازنگریِ همه جانبه فعالیت ها برحسبِ ترکیبِ شاخص های سه گانه تکیه دارد. این بازنگری بر اساس امتیاز نهاییِ محاسبه شده برای هر فعالیت انجام شد و در نتیجه آن، فعالیت های هر حوزه در سه مقوله «تداوم»، «تعدیل» و «تغییر» دسته بندی شد.
۲.

مطالعۀ عوامل مؤثر بر بیگانگی شغلی: فراتحلیل پژوهش های بازه زمانی 1383 الی 1400(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۵ تعداد دانلود : ۵
  بیگانگی شغلی به معنی انفصال، جدایی، بی علاقگی و اشتیاق نداشتن فرد به انجام یک شغل یا وظیفه سازمانی است. در جامعه امروزه بیگانگی شغلی در حال افزایش است. هدف اصلی این پژوهش، مطالعه عوامل مؤثر بر بیگانگی شغلی بود. روش تحقیق از نوع فراتحلیل-کمی و با پرسشنامه معکوس در بازه زمانی 1383 تا 1400 بود. جامعه آماری، 45 پژوهش بود که 37 تحقیق با رعایت ملاک های ورود و خروج و با رعایت اعتبار و روایی انتخاب شدند. نتایج نشان می دهد، بین عوامل زمینه ای (میزان تحصیلات = 0.354، درآمد = 0.266، پایگاه اجتماعی-اقتصادی = 0.357، افزایش سابقه خدمت = 0.339، سن = 0.161)، اجتماعی (اعتماد اجتماعی = 0.292، مشارکت اجتماعی = 0.181، حمایت اجتماعی = 0.345، انسجام اجتماعی = 0.280، عدالت سازمانی = 0.269، رهبری تحول آفرین = 0.385، تعلق سازمانی = 0.429، فرهنگ سازمانی = 0.335)، شغلی (امنیت شغلی = 0.277، رضایت شغلی = 0.380، ارتقای شغلی = 0.251، استرس شغلی = 0.217) و عوامل فرهنگی (افزایش آگاهی و دانش علمی = 0.273، باورهای دینی = 0.352، اخلاق کار اسلامی = 0.183) با بیگانگی شغلی رابطه معنا داری وجود دارد.
۳.

واکاوی پدیده مزاحمت های خیابانی فیزیکی با رویکرد مردم نگاری(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۵۹۶ تعداد دانلود : ۲۴۲
مطالعه حاضر، با تأکید بر شباهت مزاحمت های خیابانی فیزیکی با پدیده «تجاوز جنسی» و تأثیر زیان بارتر این مزاحمت ها به ویژه برای زنان، این پدیده را واکاوی کرده است. این مقاله، با رویکرد مردم نگاری انجام شده و در طیِ آن، اطلاعات گردآوری شده از 45 مصاحبه عمیق با قربانیان، عاملان و شاهدان مزاحمت های خیابانی فیزیکی و نیز داده های حاصل از مشاهده رفتارهای 44 نفر از این مزاحمان، در قالب متن های مشاهده و مصاحبه پیاده سازی و درنهایت، با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی تجزیه وتحلیل شده است. نتایج حاصل شده، 5 مقوله اصلی سیمای کنشگران، آیین عضویت، مطلوبیت زمان و مکان، قواعد رفتار و تجارب مشترک، را در برمی گیرد و به کمک آنها «خرده فرهنگ مزاحمت جنسی» را ارزیابی می کند. طبق نتایج، عاملان مزاحمت های فیزیکی در 2 تیپ «فرصت طلب ها» و «پوست کلفت ها» و قربانیان در 5 تیپ شاملِ «معترض پرخاشگر»، «معترض محترم»، «معترض محافظه کار»، «معترض منفعل» و «قربانی بی اعتنا» مقوله بندی شده اند (سیمای کنشگران). عاملان مزاحمت های فیزیکی در طی فرایند جستجوی راه برای ارضاء غریزه تا تبدیل شدن به یک مزاحم خیابانی پوست کلفت، به عرصه ای از کنش های متقابل وارد می شوند (آیین عضویت) که در آن «کنش های جنسی» و «رفتارهای جنسیتی» آنها در اماکن عمومی با پاسخ هایی از جنسِ «برخورد آشکار»، «برخورد ضمنی»، «فرار از موقعیت»، «انفعال» و «بی اعتنایی»  قربانیان مواجه می شود (قواعد رفتار). در این عرصه، مطلوبیت فضا و زمان معنای متفاوتی دارد و بر مبنای اختلاط و ازدحام جمعیت تعریف می شود (مطلوبیت زمان و مکان). همچنین، در این عرصه تجارب مشترک کنشگران به مثابه عامل پیونددهنده و هویت بخش عمل می کند (تجارب مشترک).
۴.

تحلیل نقش روش زندگی طبقات اجتماعی در الگوی مسکن؛ نمونه موردی: خانه های اواخر دوره قاجار و اوایل پهلوی در اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۵۷۱ تعداد دانلود : ۵۷۷
بیان مسئله: انسان ها بر مبنای شیوه زندگی خود، نحوه سازماندهی، نوع و ساختار سکونتگاه های خود را شکل می دهند. در یک محیط ثابت وجود اختلاف هایی در سرمایه های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و نمادین به شکل گیری طبقات اجتماعی مختلف و بالطبع به تفاوت هایی در روش زندگی می انجامد. بر همین اساس جستجو در چگونگی اثرپذیری الگو و ساختار خانه های طبقات اعیان و متوسط شهری اردبیل در اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی از وضعیت طبقه اجتماعی ساکنان، از طریق بررسی تمایزها در ترکیب سرمایه ها و روش زندگی، مسئله اصلی تحقیق را شکل داده است.هدف: اهمیت و ضرورت تحقیق در توجه به گونه های مختلف مسکن، به ویژه خانه های طبقه متوسط، پرتوافکنی بر بخشی از تاریخ معماری شهر اردبیل و توجه به نقش مؤلفه های غیرکالبدی (فرهنگ و جامعه) در معماری مسکونی است. تبیین تأثیر سرمایه های طبقات اعیان و متوسط جامعه در شیوه زندگی، و چگونگی اثرپذیری ساختار خانه ها از روش زندگی در نمونه های موردی هدف تحقیق حاضر است.روش تحقیق: روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است. پس از تحلیل ابعاد کالبدی -فضایی خانه ها، طی یک بررسی تطبیقی، تأثیر روش زندگی بر ساختار خانه ها براساس نسبت های سرمایه در طبقات اعیان و متوسط مورد بحث قرار گرفته است. اطلاعات مورد نیاز از طریق روش های مطالعات اسنادی، مصاحبه، مشاهده و بررسی های میدانی استخراج شده است.نتیجه گیری: براساس نتایج تحقیق، تفاوت عمده میان طبقات اعیان و متوسط شهر اردبیل در اواخر دوره قاجار و اوایل پهلوی که موجب تفاوت های کالبدی و فضایی در خانه ها شده است، متأثر از میزان سرمایه های اقتصادی آنها بوده است. مردم اردبیل در بسیاری از مؤلفه های سرمایه های اجتماعی و فرهنگی دارای اشتراکاتی با یکدیگر بوده اند. در این میان آنچه موجب تمایز طبقات می شده، نوع برخورد متفاوت در قبال این مؤلفه ها بوده است، به نحوی که طبقه اعیان اغلب در مواجهه با موضوعاتی چون جایگاه، روابط و هویت اجتماعی، سلیقه، ذائقه و... به صورت پرتکلف تر و همراه با القای حس تمایز و تفاخر عمل می کردند. نمود فضایی-کالبدی این موارد را می توان در ورودی، نما، فضای مهمان، فضاهای خدماتی، اثاث خانه، تزئینات و... در خانه های طبقه اعیان و متوسط مشاهده کرد.
۵.

تبیین نارسایی های کارکردی- فضایی مناطق آزاد با تأکید بر حوزه تجارت و بازرگانی (مورد مطالعه: منطقه آزاد تجاری- صنعتی ارس)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۳۲۶ تعداد دانلود : ۲۱۹
مطالعات و پژوهش های انجام یافته، کم و بیش بر نارسایی های کارکردی مناطق آزاد در کشور ایران اذعان داشته اند. از نگاه این مطالعه، ریشه نارسایی های کارکردی در منطقه آزاد مستتر در الگوهای فضایی فعالیت های اقتصادی آن است. این مقاله در نظر دارد نارسایی های کارکردی- فضایی و منطق شکل گیری آن در حوزه تجارت و بازرگانی منطقه آزاد ارس را با رویکردی انتقادی و با تأکید بر ابعاد و زوایای پنهان آن، مورد کشف و احصاء قرار دهد. گردآوری داده ها بر اساس روش کیفی و با استفاده از تکنیک مصاحبه های انجام یافته است. از روش تحلیل محتوای جهت دار یا هدایت شده برای تجزیه و تحلیل اطلاعات و از روش گلوله برفی نیز جهت انتخاب نمونه ها استفاده گردید. تعیین میزان حجم نمونه نیز بر اساس روش اشباع نظری صورت گرفت. نتایج مقاله نشان می دهد که کارکرد و فضاهای حوزه تجارت و بازرگانی در منطقه آزاد ارس با نارسایی هایی عمده ای همچون ضعف مدیریتی، اقتصاد ناسالم، عدم برون گرایی و اقتصاد ناپایدار عجین شده است. شکل گیری فضای ناسالم اقتصادی همچون قاچاق کالا، خرید و فروش پروانه و ... در این حوزه تؤام با تغییرات پی درپی مدیریتی و تشدید سیستم بوروکراتیک، همه نشان از استفاده ابزاری از فضاهای این حوزه و ناپایداری اقتصاد منطقه بواسطه عملکردهای فضایی آن دارد. از این منظر و با روند موجود، به جای اینکه منطقه آزاد روزنه ای برای خروج کشور از اقتصاد وابسته و ضعیف باشد، برعکس محلی برای یادگیری و تمرینِ خصیصه های چنین اقتصادی است.
۶.

راهکارهای توانمندسازی اقشار کم درآمد با تکیه بر مشاغل خانگی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۷۵۴ تعداد دانلود : ۳۱۸
در تمام جوامعِ دارای قشربندی اجتماعی، همواره اقشارِ کم درآمدی یافت می شوند که از توانایی اداره کردن زندگی خود و تهیه امکانات حداقلی لازم برای زندگی برخوردار نیستند. این گروه ها بیشتر از اقشار دیگر در معرض آسیب های مختلف قرار دارند و در مقابل بیماری ها، بحران های اقتصادی و بلایای طبیعی، آسیب پذیرتر از بقیه مردم اند. یکی از راهکارهایی که در جوامع امروزی به منظور فراهم ساختن زمینه اشتغال این گروه ها و کاستن از مشکلات آن ها به کار گرفته می شود استفاده از ظرفیت مشاغل خانگی است که این امر معمولاً در قالب شرکت های تعاونی صورت می گیرد. بر همین اساس، در مطالعه حاضر سعی شده است عملکرد شرکت های تعاونی در توانمندسازی اقشار کم درآمد از طریق مشاغل خانگی مورد بررسی قرار گرفته و با شناخت نقاط ضعف و قوت این شرکت ها، الگویی مطلوب برای توانمندسازی این اقشار ارائه شود. برای این منظور، پرسشنامه محقق ساخته در بین 30 نفر از مدیران شرکت های تعاونی فرش دست بافت و پرسشنامه AHP در بین 20 نفر از کارشناسان بخش تعاون و مشاغل خانگی توزیع شده و اطلاعات گردآوری شده در قالب مدل های سوات ( SWOT ) و تحلیل سلسله مراتبی ( AHP ) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج حاکی از آن است که به طورکلی وضعیت توانمندی اقشار کم درآمد تحت تأثیر عملکرد ضعیف شرکت های تعاونی در حوزه مشاغل خانگی، به ویژه از بُعد اقتصادی، چندان رضایت بخش نیست. در همین راستا، الگوی پیشنهادیِ پژوهش حاضر، به عنوان یک الگوی اقتصادی، دستیابی به توانمندی اقشار کم درآمد توسط تعاونی ها و مشاغل خانگی را معلول بکارگیری اقداماتِ راهبرد تدافعی در ابتدای کار و بهره گیری از اقدامات بازنگری، محافظه کارانه و تهاجمی در ادامه می داند.  
۷.

بررسی میزان انطباق واقعیتِ روابط زناشویی در ایران با مفهوم رابطه ناب گیدنز؛ مورد مطالعه شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۹۱۰ تعداد دانلود : ۲۴۷
گیدنز، تحولات اخیر در حوزه روابط صمیمی را در قالب فرایند تغییر شکل صمیمیت به سوی رابطه ناب توضیح می دهد و آن را فرایندی جهانی می داند. تعبیری که در بسیاری از تحلیل هایی که از تحولات خانواده و روابط زناشویی در ایران صورت می گیرد نیز مورد توجه قرار گرفته و برخی از پژوهشگران این حوزه از تغییر شکل روابط زناشویی در ایران به سمت رابطه ناب گیدنزی سخن به میان آورده اند. بر همین اساس در مقاله حاضر، که با تکیه بر یافته های یک مطالعه پیمایشی با حجم نمونه 482 نقر در شهر تهران به مرحله نگارش درآمده است، به دنبال پاسخ به این سئوال هستیم که با توجه به واقعیت روابط زناشویی در جامعه امروز ایران، آیا می توان از ایده شکل گیری رابطه ناب گیدنزی در این جامعه دفاع نمود؟ برای این منظور در مطالعه حاضر مدلی مفهومی از ابعاد مختلف رابطه ناب مورد نظر گیدنز مرکب از 5 شاخص اصلیِ «نقش های زناشویی»، «منطق زناشویی»، «اعتماد زناشویی»، «دوام زناشویی» و «اهمیت زناشویی» ساخته و این مدل را در مطالعه پیمایشی یاد شده در معرض آراء پاسخگویان قرار دادیم. نتایج حاکی از آن است که رابطه ناب مورد نظر گیدنز با میانگین درصدیِ نزدیک به 32% (در مقابل رابطه سنتی با میانگین درصدیِ بیش از 68%) تعبیر مناسبی برای توصیف وضعیت روابط زناشویی در جامعه ما فراهم نمی آورد و با توجه به عدم توازن نمرات به دست آمده برای ابعاد مختلف روابط زناشویی می توان اذعان نمود که شاخصه اصلی این جامعه را باید در ترکیب های نگرشی نامتوازن در خصوص زناشویی خلاصه نمود.
۸.

نقش مشارکت جوامع محلی در صنعت گردشگری پایدار (مطالعه موردی: سرعین)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مشارکت جوامع محلی سرعین گردشگری جامعه محور صنعت گردشگری پایدار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۹۳ تعداد دانلود : ۸۲۸
غفلت از جوامع محلی در فعالیت های صنعت گردشگری خلأیی اساسی در برنامه ریزی مشارکتی به منظور دستیابی به توسعة پایدار گردشگری محسوب می شود. الگوی توسعة گردشگری جامعه محور می کوشد بخشی از این خلأ اساسی را پر کند. تحقیق حاضر با محوریت الگوی توسعة گردشگری جامعه محور به دنبال تعیین وضعیت مشارکت ساکنان محلی سرعین در زمینة گردشگری پایدار و همچنین معرفی رویکرد مشارکتی به عنوان راهبردی برای توسعة پایدار گردشگری در منطقة مورد مطالعه بوده است. روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و برای تبیین و تشریح موضوع مورد نظر از دو روش اسنادی و میدانی استفاده شده است. در این زمینه، مطالعة پیمایشی با استفاده از نرم افزار Spss و بهره گیری از ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه و تحلیل مسیر انجام گرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهد سازوکار صنعت گردشگری در سرعین به گونه ای است که بیشتر ساکنان بومی در آن نقشی ندارند و مشارکتی عینی در فعالیت های گردشگری ندارند. با این همه، پتانسیل مشارکتی در آن به منظور دستیابی به توسعة پایدار گردشگری به ترتیب اولویت از طریق ملاحظات اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی و زیست محیطی گردشگری قابل حصول است. موارد اخیر به ترتیب با ضرایب بتای 611/0، 198/0 و 118/0 و مجموع همبستگی 683/0 و ضریب تعیین 467/0 نقش مؤثری در توسعة پایدار گردشگری سرعین داشته اند. بدین ترتیب، مشارکت اقتصادی در درجة اول و مشارکت زیست محیطی در درجة دوم از طریق تأثیرگذاری بر مشارکت اجتماعی- فرهنگی ساکنان، زمینة توسعة پایدار گردشگری را در سرعین فراهم می سازند.
۹.

تبیین نظری تعارضات زناشویی با رویکرد پارادایمی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۸۰۱ تعداد دانلود : ۲۶۲
در دهه های اخیر دگرگونی های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و به دنبال آن دگرگونی هایی که در شکل و وظایف خانواده و انتظارات افراد از ازدواج و زناشویی پدید آمده است، نهاد خانواده و زناشویی را با چالش ها و تعارضاتی متفاوت و مضاعف نسبت به گذشته دست به گریبان ساخته است که از نتایج چنین وضعیتی سستی روابط زناشویی، تضاد و طلاق در جامعه ایران است. بر این اساس، در مقاله حاضر که به شیوه فراتحلیل و استنتاج مبتنی بر تحلیل مفاهیم و مفهوم پردازی مجدد نتایج پژوهش های پیشین انجام شده است، سعی شده است با تکیه بر رویکردهای نظری مختلف و به ویژه نظریه کنش متقابل نمادین، به عنوان تبیین کننده اصلی و به کارگیری مفهوم «پارادایم زناشویی»، به عنوان حلقه گم شده مطالعات پیشین در این حوزه، مدلی مناسب و در عین حال متفاوت برای تبیین تعارضات زناشویی ارائه گردد. این مدل، تعارضات زناشویی را بر اساس تضاد پارادایمی میان زوجین توضیح می دهد و ایده اساسی آن این است که تعارضات زناشویی نه نتیجه یک یا چند عامل ثابت و مشخص، بلکه محصول برخورد پارادایم های مخالف (یا متفاوت) با هم است.
۱۰.

بررسی رابطه ی بین سطح توسعه یافتگی با میزان اعتبارات و منابع مالی در کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: عدالت توزیعی اعتبارات منابع مالی کلانشهر تهران سطح توسعه یافتگی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی جغرافیا جغرافیای انسانی جغرافیای شهری جغرافیای اقتصادی
  2. حوزه‌های تخصصی جغرافیا جغرافیای انسانی جغرافیای شهری توسعه پایدار شهری
تعداد بازدید : ۹۰۳ تعداد دانلود : ۶۹۴
امروزه تخصیص و توزیع نامناسب اعتبارات در مناطق شهری بویژه در کلان شهرها به یک مسئله حاد اقتصادی- اجتماعی بدل گشته است. به گونه ای که بخشی از نابرابری ها در ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و در مجموع توسعه نیافتگی مناطق، اغلب متأثر از توزیع ناعادلانه اعتبارات بوده است. این پژوهش با هدف سنجش و مقایسه مناطق 22 گانه کلان شهر تهران از منظر رابطه بین سطح توسعه یافتگی و میزان اعتبارات و منابع متمرکز هر منطقه در راستای عدالت توزیعی انجام یافته است. بنابراین از نظر هدف، تحقیقی کاربردی و بر حسب ماهیت تحقیقی توصیفی- تحلیلی می باشد. محدوده جغرافیایی مورد پژوهش، کلان شهر تهران و جامعه آماری آن مناطق 22 گانه شهرداری تهران است. تعداد نمونه این پژوهش بر حسب ماهیت موضوع و حجم پایین تعداد جامعه آماری، همان 22 منطقه در نظر گرفته شد. گردآوری داده ها بصورت کتابخانه ای بوده است. برای سطح بندی مناطق بر اساس شاخص های توسعه یافتگی (شاخص های کاربری زمین، عناصر خدماتی و اقتصادی شهر)، از مدل تاپسیس استفاده شده است. همچنین از روش های آماری نظیر ضرایب رابطه دو متغیره ترتیبی از جمله گاما و جدول تقاطعی برای نشان دادن نوع و چگونگی رابطه بین متغیرهای تحقیق استفاده گردیده است. از نرم افزارهای تجزیه و تحلیل مورد استفاده در این رابطه نیز می توان به نرم افزارهای EXCEL، SPSS، GIS اشاره کرد. نتایج این پژوهش نشان داد بین سطح توسعه یافتگی و میزان اعتبارات در بین مناطق 22 گانه کلان شهر تهران رابطه معنی دار وجود دارد. بدین ترتیب که مناطق توسعه یافته اعتبارات زیادتری نسبت به مناطق در حال توسعه و یا توسعه نیافته به خود اختصاص می دهند. اما این موضوع با عدالت توزیعی منافات داشته و در واقع وضعیت حاکم بر مناطق 22 گانه کلان شهر تهران از این منظر رضایتبخش نبوده و در راستای عدالت نیست.
۱۱.

سنجش میزان هویت محله ای با تأکید بر نقش نهادهای مردمی در منطقه 7 تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هویت هویت محله ای نهادهای مردمی شورایاری محله ها منطقه 7 تهران

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی جغرافیا جغرافیای انسانی جغرافیای شهری جغرافیای رفتاری و فرهنگی
  2. حوزه‌های تخصصی جغرافیا جغرافیای انسانی جغرافیای شهری توسعه پایدار شهری
تعداد بازدید : ۱۳۳۷ تعداد دانلود : ۷۱۴
احیاء هویت محله­ای و تعلقات اجتماعی به منظور مدیریت بهینه و ارتقاء کیفیت زندگی شهروندان، همواره مورد تأکید محققان و کارشناسان شهری بوده است. در این بین، ایجاد ساختار مدیریت محله­ای به منظور فراهم کردن فضای مشارکتی، بواسطه شکل­گیری نهادهای مردمی بویژه شورایاری­ها را می­توان حرکتی در این راستا تلقی کرد. بر همین اساس، پژوهش حاضر به سنجش میزان هویت محله­ای در منطقه هفت تهران و نقش نهادهای مردمی بویژه شورایاری­ها در تقویت آن پرداخته است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و پیمایشی است. داده­ های مورد استفاده از ابزار پرسشنامه در میان 500 نفر از ساکنان 15 سال به بالای منطقه 7 تهران گردآوری شده است. روش نمونه­­گیری مورد استفاده در این پژوهش، خوشه­ ای چندمرحله بوده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که احساس تعلق و حساسیت به محله در بین شهروندان منطقه مورد مطالعه چندان پررنگ و قابل قبول نیست. یکی از مهمترین علل این موضوع فقدان تعامل سازنده­ بین نهادهای مردمی و شهروندان در این منطقه است. انتظارات شهروندان منطقه از نهادهای مردمی در خصوص تقویت عوامل هویت­بخش محله­ها قابل توجه است. این موضوع نشان می­دهد که حساسیت نسبت به محله و پتانسیل شکل­گیری هویت محله­ای در بین شهروندان منطقه هفت وجود دارد و در صورتی که به انتظارات آنان در این خصوص به نحو مطلوب جامه عمل پوشانده شود، وضعیت مناسبتری بر محله­ها حاکم خواهد شد.
۱۲.

ساختار روابط انسانی در خانواده و گرایش به مهاجرت

کلید واژه ها: فرار مغزها مهاجرت شبکه خویشاوندی عمق روابط خویشاوندی فراوانی روابط خویشاوندی وسعت شبکه خویشاوندی گستره روابط خویشاوندی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۳۷ تعداد دانلود : ۸۹۵
مقاله حاضر سعی دارد پدیده گرایش به مهاجرت را در ارتباط با نهاد خویشاوندی مورد بررسی قرار دهد. کمتر محققی این پدیده را از منظر رابطه آن با شبکه خویشاوندی بررسی کرده است. برهمین اساس، بر آن شدیم تا در این مقاله، از منظری خاص و جدید، به مسأله فرار مغزها نگاه کنیم و نقش بازدارنده و یا تسهیل کننده خانواده و روابط خویشاوندی در امر مهاجرت تحصیل کرده ها را مورد بررسی قرار دهیم. در مقاله حاضر از رهیافت نظری «کارکردگرایی ساختاری» و همچنین از تئوری «فاصله اجتماعی» بهره برده ایم. بنابراین، برخلاف رویکردهایی که مهاجرت نیروهای متخصص از کشور را ناشی از وجود برخی عوامل کششی در کشورهای مقصد می دانند، مقاله حاضر این امر را بیشتر ناشی از ناکارآمدی ساختارهای جامعه می داند. برای تحلیل این ناکارآمدی ساختاری در سطح نظام خویشاوندی، از تئوری فاصله اجتماعی استفاده شده است. با استفاده از این تئوری می توان گفت که با بیشتر شدن فاصله اجتماعی میان افراد خویشاوند، نفوذ متقابل آنها بر همدیگر کاهش یافته و در نتیجه نظام خویشاوندی آن، کنترل سنتی خود بر فرد را از دست می دهد، و همین عدم وابستگی و همبستگی فرد با خویشانش، زمینه ای را فراهم می سازد تا او به محض رویاروبی با مشکلات و یا مهیا شدن امکانات سفر، اندیشه خروج از کشور و اقامت در نقطه ای دیگر از جهان را در سر بپروراند. در این پژوهش از روش پیمایش استفاده شده است. جامعه آماری را دانشجویان رشته های انسانی (علوم اجتماعی) و فنی (مهندسی برق) دانشگاه تهران تشکیل می دهند. جمع آوری داده ها نیز از طریق پرسشنامه و در قالب طیف لیکرت انجام گرفته است. یافته های تحقیق بیانگر این امر هستند که میان چهار متغیر اصلی، یعنی وسعت نظام خویشاوندی، گستره روابط خویشاوندی، فراوانی روابط خویشاوندی و عمق روابط خویشاوندی، و متغیر گرایش به مهاجرت از کشور، رابطه ای معنی دار و معکوس وجود دارد. همچنین، از بین چهار متغیر مستقل، دو متغیر «گستره روابط خویشاوندی» و «عمق روابط خویشاوندی» رابطه ای معنی دار با متغیر گرایش به مهاجرت داشته اند. به عبارت بهتر، افرادی که روابط بیشتر و صمیمی تری با خویشان خود دارند، گرایش کمتری به مهاجرت از کشور از خود نشان می دهند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان