بررسی نقش تعارضات زناشویی و شیوه های برخورد با تعارض در گرایش به طلاق (مورد مطالعه: شهروندانِ دارایِ همسرِ شهر اردبیل) (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش دو مقوله تعارضات زناشویی و سبک های حل تعارض در شکل گیریِ گرایش به طلاق در جامعه اردبیل در دو بخش کیفی (تحلیل محتوای مصاحبه ها) و کمی (پیمایش) به انجام رسیده است. نتایج کیفی نشان داد که تعارضات زناشویی در جامعه اردبیل در 5 مقوله «تعارضات عاطفی»، «تعارضات فرهنگی» و «تعارضات اخلاقی»، «تعارضات اقتصادی» و «تعارضات ارتباطی» و شیوه های برخورد با تعارضات در قالب مقولاتِ «برخورد عاطفی»، «برخورد دموکراتیک»، «برخورد عقلانی»، «فرار از موقعیت» و «برخورد قهری یا ابزاری» قابل شناسایی است. همچنین، طبق نتایج کمی، اکثریت قریب به اتفاق زوجین (بیش از 95درصد) کم و بیش با مسئله تعارضات زناشویی دست به گریبان هستند که از این میان، بیشترین میزان مربوط به تعارضات عاطفی و کمترین میزان مربوط به تعارضات فرهنگی می باشد. از سوی دیگر، میزان بسیار کمِ استفاده از شیوه های قهری در برخورد با تعارضات در مقابلِ میزان قابل توجه استفاده از برخوردهای عقلانی و دموکراتیک بیانگر اولویت شیوه های نرم نسبت به راهبردهای سخت در بین زوجین است. طبق نتایج، زوجین در برخورد با تعارضات عاطفی-اخلاقی از شیوه های برخورد سخت (قهری) و در برخورد با تعارضات فرهنگی-ارتباطی از شیوه های برخورد نرم (عقلانی و دموکراتیک) بیشتر استفاده می کنند. در بحث تبیین گرایش به طلاق نیز نتایج نشان داد که شیوه های حل تعارض از قدرت تبیین کنندگی بیشتری در مقایسه با تعارضات زناشویی برخوردارند. بنابراین، با توجه به اجتناب ناپذیر بودن تعارض زناشویی، تمرکز بر تقویت مهارت های حل مسئله در سیاست گذاری های حوزه-خانواده، به مراتب سودمندتر و حتی به صرفه تر از تمرکز بر شکل گیریِ زناشویی های عاری از تضاد و تعارض خواهد بود.Examining the role of marital conflicts and methods of dealing with conflicts in the tendency to divorce (Case of study: Citizens with spouses of Ardabil city)
The current research aims to investigate the role of marital conflicts and conflict resolution styles in the tendency to divorce in Ardabil society in two qualitative (content analysis of interviews) and quantitative (survey) parts. Qualitative results showed that marital conflicts in 5 categories "emotional conflicts", "cultural conflicts" and "moral conflicts", "economic conflicts" and "communication conflicts" and methods of dealing with conflicts in the form of "emotional conflict" categories. , "democratic encounter", "rational encounter", "escape from the situation" and "forced or instrumental encounter" can be identified. Also, according to the quantitative results, the vast majority of couples (more than 95%) are more or less struggling with the issue of marital conflicts, of which the highest rate is related to emotional conflicts and the lowest rate is related to cultural conflicts. On the other hand, the very low rate of using coercive methods in dealing with conflicts in contrast to the significant rate of using rational and democratic approaches indicates the preference of soft methods over hard strategies among couples. According to the results, couples use hard (coercive) methods of dealing with emotional-moral conflicts and soft (rational and democratic) methods of dealing with cultural-relational conflicts. In the discussion of explaining the tendency to divorce, the results showed that conflict resolution methods have more explanatory power compared to marital conflicts. Therefore, considering the inevitability of marital conflict, focusing on strengthening problem-solving skills in family policy-making will be far more beneficial and even more economical than focusing on the formation of conflict-free marriages.