گیدنز، تحولات اخیر در حوزه روابط صمیمی را در قالب فرایند تغییر شکل صمیمیت به سوی رابطه ناب توضیح می دهد و آن را فرایندی جهانی می داند. تعبیری که در بسیاری از تحلیل هایی که از تحولات خانواده و روابط زناشویی در ایران صورت می گیرد نیز مورد توجه قرار گرفته و برخی از پژوهشگران این حوزه از تغییر شکل روابط زناشویی در ایران به سمت رابطه ناب گیدنزی سخن به میان آورده اند. بر همین اساس در مقاله حاضر، که با تکیه بر یافته های یک مطالعه پیمایشی با حجم نمونه 482 نقر در شهر تهران به مرحله نگارش درآمده است، به دنبال پاسخ به این سئوال هستیم که با توجه به واقعیت روابط زناشویی در جامعه امروز ایران، آیا می توان از ایده شکل گیری رابطه ناب گیدنزی در این جامعه دفاع نمود؟ برای این منظور در مطالعه حاضر مدلی مفهومی از ابعاد مختلف رابطه ناب مورد نظر گیدنز مرکب از 5 شاخص اصلیِ «نقش های زناشویی»، «منطق زناشویی»، «اعتماد زناشویی»، «دوام زناشویی» و «اهمیت زناشویی» ساخته و این مدل را در مطالعه پیمایشی یاد شده در معرض آراء پاسخگویان قرار دادیم. نتایج حاکی از آن است که رابطه ناب مورد نظر گیدنز با میانگین درصدیِ نزدیک به 32% (در مقابل رابطه سنتی با میانگین درصدیِ بیش از 68%) تعبیر مناسبی برای توصیف وضعیت روابط زناشویی در جامعه ما فراهم نمی آورد و با توجه به عدم توازن نمرات به دست آمده برای ابعاد مختلف روابط زناشویی می توان اذعان نمود که شاخصه اصلی این جامعه را باید در ترکیب های نگرشی نامتوازن در خصوص زناشویی خلاصه نمود.