جامعه شناسی نهادهای اجتماعی
جامعه شناسی نهادهای اجتماعی دوره 10 بهار و تابستان 1402 شماره 21 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
اهداف: نسبت میان توسعه و نابرابری در ایران معاصر همواره از موضوعات مهم و چالش برانگیز بوده است که اذهان بسیاری از اندیشمندان جامعه ایران را به خود مشغول داشته است. در همین راستا، در مطالعه حاضر تلاش شده است با تکیه بر تحلیل همبستگی کانونیکال، ارتباط میان مجموعه متغیرهای سازنده سازه توسعه اقتصادی_اجتماعی و مجموعه متغیرهای سازنده سازه نابرابری اجتماعی در جامعه ایران مورد بررسی تجربی قرار گیرد. روش مطالعه: با توجّه به ماهیت موضوع و همچنین پرسش اصلی، پژوهش حاضر از حیث نوع مطالعه، تبیینی می باشد که از روش تطبیقی ِکمّی درون کشوری با واحد تحلیل "ایران/ سال" برای دوره زمانی 1368 تا 1398 استفاده شده است. یافته ها: مقدار ضریب همبستگی کانونیکال برای ریشه اصلی اول معادل 898/0 بوده است که مبین رابطه ای قوی بین ترکیبی از دو مجموعه متغیرهای نشانگر سازه های توسعه اقتصادی_اجتماعی و نابرابری اجتماعی است. مجذور این همبستگی معادل با 806/0 بدست آمد که مبین آن بود که مجموعه متغیرهای سازنده توسعه اقتصادی _ اجتماعی توانسته اند حدود 81 درصد از تغییرات مجموعه متغیرهای سازنده نابرابری اجتماعی را پیش بینی و تبیین کنند. مقدار ضریب همبستگی کانونیکال تابع دوم نیز معادل 692/0 بدست آمد که با توجه به سطح معناداری آن مورد تفسیر قرار گرفت. نتیجه گیری: نتایج همبستگی کانونیکال ریشه اول نشان داد که رابطه ای بسیار قوی (با ضریب همبستگی 90/0) میان ترکیبی خطی از دو مجموعه از متغیرهای سازنده توسعه اقتصادی-اجتماعی و نابرابری اجتماعی در ایران وجود داشته که از لحاظ آماری نیز کاملاً معنادار بوده است. نتیجه نهایی آن که، افزایش شاخص های توسعه اقتصادی-اجتماعی در دوره زمانی 1368 تا 1398 در ایران، احتمال عمیق تر شدن میزان نابرابری اجتماعی را بشدت افزایش داده است.
شناسایی مسیرهای علّی منتهی به موقعیت پیرامونی در نظام جهانی علم (یک تحلیل تطبیقی کیفی با رویکرد مجموعه های فازی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهداف: چهار هدف اصلی مطالعه حاضر عبارتند از: 1- شناسایی موقعیت کشورها در نظام جهانی علم؛ 2- شناسایی شروط لازم برای قرار گرفتن در موقعیت پیرامونی؛ 3- شناسایی مسیرهای علی منتهی به موقعیت پیرامونی؛ 4- توصیف شیوه های بهبود موقعیت پیرامونی. روش مطالعه: پژوهش مبتنی بر دو روش تحلیل شبکه و تحلیل تطبیقی کیفی با رویکرد مجموعه های فازی بود. داده های ثانویه برمبنای مدل نظری پژوهش از پایگاه های داده بین المللی و مجموعه داده های متعدد برای بازه 2017-2002 گردآوری شدند. تعداد مشاهدات سال - کشور برابر با 2644 بود. یافته ها: تحلیل موقعیت کشورها در نظام جهانی علم حاکی از اینکه در سال 2002، حدود 82 درصد کشورها در موقعیت پیرامونی نظام جهانی علم قرار داشتند که از این میزان فقط 7 درصد در فاصله زمانی مورد بررسی به موقعیت نیمه پیرامونی ارتقا یافتند. تحلیل شروط لازم نشان داد که دو شرط ارزش صادرات اندک و تبادل ضعیف دانشجوی بین الملل لازمه قرار گرفتن در موقعیت پیرامونی هستند، اما هیچ کدام به تنهایی به موقعیت پیرامونی نمی انجامند. سایر شروط عبارت بودند از: لیبرال دموکراسی، کارایی حکومت، توسعه انسانی، مشابهت اجتماعی، زبان انگلیسی و وابستگی به روابط استعماری. یافته های تحلیل کافی بیانگر اینکه ترکیب ارزش صادرات اندک و تبادل ضعیف دانشجوی بین الملل به موقعیت پیرامونی در نظام جهانی علم منتهی می شود. ترسیم فضای فاز کشورهای ارتقایافته نشان داد که افزایش ارزش صادرات در سنگاپور، افزایش تبادل دانشجوی بین الملل در ایران، آفریقای جنوبی، ترکیه، عربستان سعودی و کلمبیا و افزایش هر دو در رومانی به بهبود موقعیت این کشورها در نظام جهانی علم کمک نموده است. نتیجه گیری: تغییر موقعیت پیرامونی به نیمه پیرامونی غالباً مقارن با یک تغییر کیفی در نظام اجتماعی است که این تغییر کیفی خود محصول تغییر عناصری از خرده نظام های اقتصادی یا اجتماعی یا هر دو است.
«بررسی نقش خانواده های خاستگاه و خودساخته بر کارآفرینی زنان، با رویکرد نظریه زمینه ای» (مورد مطالعه: زنان دانش آموخته آموزش عالی ساکن تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهداف: هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش خانواده های خاستگاه و خودساخته بر کارآفرینی زنان دانش آموخته آموزش عالی است. این هدف به دلیل تأثیر کارآفرینی زنان بر بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی جامعه اهمیت دارد و به دلیل نیاز پژوهشی، تحقیق آن ضرورت می یابد. روش مطالعه: پژوهشی کیفی با روش نظریه زمینه ای، رویکرد طبیعت گرایی توصیفی- تحلیلی و ابزار مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته انجام شد. مشارکت کنندگان شامل زنان کارآفرین دانش آموخته آموزش عالی ساکن تهران و مطلعین است که از طریق نمونه گیری هدفمند و متوالی با تکنیک گلوله برفی انتخاب شدند و مصاحبه پژوهش با 52 تن به اشباع رسید. برای تحلیل داده ها با استفاده از تکنیک سه مرحله ای کدگذاری (باز، محوری و گزینشی)، مفاهیم ، مقولات و مضامینی به دست آمد که محتوای مدل پارادایمی و روایت داستان را تشکیل داد. برای تعیین روایی و پایایی از تکنیک های بازاندیشی، تکرارپذیری و تأیید استفاده شده است. یافته ها: یافته ها حاکی از تأثیر خانواده خاستگاه در ایجاد سرمایه های فرهنگی-توسعه ای، ارتباطی- انطباقی و عاطفی در فرد کارآفرین است؛ همچنین با ایفای نقش های تربیتی، الگویی، انگیزشی، فرصتی و حمایتی خواسته یا ناخواسته آنان را به سوی کارآفرینی هدایت می کنند. خانواده های خودساخته نیز با ایفای نقش-های الگویی، انگیزشی، فرصتی و حمایتی بر کارآفرینی آنان مؤثر هستند. نتیجه گیری: با توجه به چگونگی تأثیر دو نوع خانواده، خانواده های خاستگاه می توانند با اصلاح سبک« ارتباطی- انطباقی» و گسترش فرهنگ «توسعه مدارانه»، بستر جامعه پذیری مناسبی را برای زنان فراهم آورند. خانواده های خودساخته نیز با حمایت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، فرصت های برانگیختگی را برای آنان مهیا می کنند.
تجربه طرد اجتماعی ساکنان روستایی ( مورد مطالعه: شهرستان شفت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهداف: طرد اجتماعی به عنوان یک پدیده مدرن می تواند بخشی از جامعه را از حقوق و فرصت ها محروم نماید. سیاستگذاران برای جلوگیری از تولید نارضایتی ها توجه بیشتری در دو دهه اخیر به این مسأله نشان داده اند. در دنیای مدرن به دلیل توجه به شهرنشینی، روستاییان در معرض طرد اجتماعی قرار دارند. مطالعه حاضر با توجه به حساسیت نظری این مفهوم به تجربه طرد اجتماعی روستاییان شهرستان شفت استان گیلان پرداخته است. روش مطالعه: این پژوهش با روش کیفی و استراتژی نظریه داده بنیاد در پی فهم تجربه طرد اجتماعی روستائیان بوده و میدان مطالعه روستاهای راسته کنار و چماچای شهرستان شفت است. مشارکت کنندگان شامل ۲۲ نفر از روستائیان بودند که به صورت هدفمند و با معیار اشباع نظری انتخاب شدند. اعتبار داده های حاصل از مصاحبه ها پس از تحلیل، با روش بازبینی توسط محققین در حوزه علوم اجتماعی تعیین شد. یافته ها: مقوله ی هسته ی پژوهش «تجربه های طرد از مقاومت تا مهاجرت» است؛ مفاهیم به دست آمده 78 مورد بوده و مقولات اصلی عبارت اند از سنت، سیاست های تبعیض آمیز، ساختارهای ناکارآمد، بازتولید نارضایتی و استراتژی مواجهه به صورت فعالانه و منفعلانه است. همچنین تعداد مقولات فرعی 16 مورد است که مهم ترین آنها شامل فرهنگ روستایی، ارث، ناکارآمدی مسؤولان، حاکمیت دلالی، مشکلات اقتصادی، احساس محرومیت و تغییر بافت فرهنگی روستا است. نتیجه گیری: طبق یافته ها دو نوع تجربه طرد رخ می دهد، برخی ها روستاها را ترک می کنند و تاب تحمل گرفتاری های روستا را ندارند و در عوض پشیمانی و مشکلات شهری در انتظارشان است و برخی دیگر به ترک روستا راضی نمی شوند و در برابر سختی ها مقاومت می کنند. مهم ترین عامل برای کنترل طرد اجتماعی در روستاهای مورد مطالعه افزایش امکانات و زیرساخت ها و کاهش احساس محرومیت است.
جایگزینی نسلی و خانواده گرایی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهداف: خانواده گرایی به عنوان ویژگی بارز جامعه ایرانی طی دهه های اخیر با تغییراتی همراه بوده است. هدف مطالعه حاضر، بررسی تأثیر جایگزینی نسلی بر وقوع این تغییرات با استفاده از تحلیل داده های پیمایش ارزش های جهانی طی دوره 1399-1379 است. هرم های جمعیتی بر حسب تحصیلات نشان داد جایگزینی نسلی سبب ایجاد تغییرات گسترده ای در ساختار جمعیتی ایران شده است. روش مطالعه: پژوهش حاضر به روش کمی و با استفاده از تکنیک تحلیل ثانویه انجام گرفته است. داده های مورد استفاده برای این مطالعه از پیمایش ارزش های جهانی اقتباس شد. جامعه ی آماری شامل همه ی ایرانیان 15 ساله و بالاتر است. نمونه گیری نیز با روش خوشه ای چند مرحله ای انجام گرفته است. یافته ها: ماهیت کلّی خانواده، اهمیت و اعتماد به آن در همه نسل ها مشابه است. اما در مورد رفتارهای درون خانواده، تفاوت ها آشکار است. نسل های جوان تر دیدگاه های رادیکال تری دارند. پذیرش طلاق و سقط جنین، منسوخ دانستن ازدواج و مخالفت با مراقبت از والدین توسط فرزندان در بین آن ها بیشتر است. تفاوت های معناداری در میزان خانواده گرایی نسل ها مشاهده شد و تفاوت متولدین 1370 و پس از آن با پیشینیانشان چشمگیرتر است. دلیل آن می تواند دوران جامعه پذیری متفاوت آن ها باشد که مشخصه ی اصلی آن گسترش رسانه های جمعی و اینترنت است که بر شکل گیری اندیشه های مدرن جوانان اثرگذار است. سکولاریسم، ارزش های پسامادی گرایانه و بی اعتقادی مذهبی که تاثیر منفی بر خانواده گرایی داشتند، در بین آن ها بیشتر است. نتیجه گیری: انتظار می رود با گسترش این ارزش ها و تداوم روند جایگزینی نسلی، میزان خانواده گرایی در آینده کاهش بیشتری داشته باشد. هرچند سیاست ها و برنامه های دولت می تواند این روند را تسریع یا آهسته سازد.
مطالعه کیفی تجارب زیسته زنان تنها-زیست در زندگی پس از طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهداف: طی دهه های اخیر، تنها-زیستی در میان زنان مطلقه شهر سنندج روند روبه رشدی داشته است. توصیف تجارب، تفسیر و درک زنان از تنهازیستی و جهان پدیداری و پاسخ به اینکه «جهان تنها-زیستی» در تجربه زیسته یک زن مطلقه تنها-زیست، به چه شکلی حضور دارد، از اهمیت زیادی برخوردار است. روش مطالعه: روش شناسی پژوهش حاضر کیفی است؛ به همین منظور با رویکرد پدیدارشناسی تفسیری با 23 نفر از زنان مطلقه تنها-زیست در شهر سنندج مصاحبه شده است. جهت تجزیه وتحلیل داده ها، از روش شش مرحله ای ون مانن استفاده شد. یافته ها: یافته های به دست آمده از تجربه زیسته زنان تنها-زیست پس از طلاق نشان از درک تنها-زیستی به مثابه گسترش دامنه اختیارات و آزادی های بیشتر، نبود بار مضاعف بر دوش پدر و مادر و حفاظت از فرزندان دارد. به همین جهت احساس متفاوتی نسبت به تنها-زیستی پس از طلاق در بین زنان مشارکت کننده شکل گرفته که برای دسته ای زنان احساس تنها-زیستی به مثابه تجربه ای ناخوشایند و برای دسته ای دیگر، به مثابه استعاره ای رهایی بخش تلقی شده است. درک و تفسیر زنان تنها-زیست از جهان پدیداری بر خود-حمایت گری و تاب آوری رشددهنده در برابر مشکلات، دگردیسی در رفتارها و خودانگاره زنانه، بازمعنابخشی به زیست جهان و خودکنترلی و مهار نیاز جنسی دلالت دارد. نتیجه گیری: تنهازیستی آثار و پیامدهای متفاوتی بر زندگی زنان بر جای گذاشته که در ذیل چهار مضمون کلی «رشد فردیت»، «استقلال شخصی»، «طرد اجتماعی» و «خلأ تکیه گاه در فرزندان» دسته بندی شده است. برساخت های معنایی پژوهش حاضر نشان می دهد که زنان تنها-زیست، در حال تجربه زیست جهانی دشوار توأم با مشکلات خاص خود هستند که حمایت از سوی جامعه را به صورتی همه جانبه می طلبد.
مطالعه کیفی دینداری طبقه متوسط جدید به شیوه نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهداف: وظیفه جامعه شناسی دین، شناخت صورت های گوناگون بهره گیری از دین است که افراد به کار می گیرند. بنابراین، دینداری همان بهره و کاربرد دین در چارچوب زندگی روزمره افراد است که به فراخور موقعیتِ اقتصادی و اجتماعی آنان شکل های متنوعی پیدا کرده است. هدف پژوهش حاضر، بررسی وضعیت دینداری طبقه متوسط جدید است. روش مطالعه: این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش نظریه داده بنیاد انجام گرفته است. مشارکت کنندگان در این پژوهش دینداران طبقه متوسط جدید در شهرکرد هستند که از طریق نمونه گیری هدفمند از نوع ملاک محور انتخاب شده اند. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساخت یافته با شانزده نفر از افراد این طبقه جمع آوری شده است. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی و برای تأمین روایی و پایایی از معیارهای گوبا و لینکلن استفاده شده است. یافته ها: یافته های تحقیق بیانگر نوزده مقوله منتخب است که در قالب یک مدل پارادایمی با مقوله محوری (عرفی شدن کنشگری دینی طبقه متوسط جدید)، شرایط علّی (نوگرایی، عقل گرایی، علم گرایی، فردگرایی و مادی گرایی)، شرایط زمینه ای (جامعه پذیری دینی غیر الزام آور)، شرایط مداخله ای (پایگاه اقتصادی - اجتماعی بالا)، راهبردها (دینداری عقلانی، دینداری نوگرا، دینداری اخلاق گرا، دینداری گزینشی و دینداری سکولار)، و پیامدها (کاهش نقش دین در زندگی روزمره، نگرش این جهانی به دین، خود تشخیصی در امور دینی، مدارای دینی، تقدس زدایی و گرایش به معنویت های جدید) سازمان یافته است.نتیجه گیری: نتایج بیانگر آن است که گر-چه دینداری طبقه متوسط جدید از شکل سنتی آن فاصله و شکل های متفاوتی را به خود گرفته، اما عناصر دینی هنوز از ذهنیت جمعی این طبقه رخت برنبسته و با آن همنشین و همراه است.
تاثیر شاخص های کلان اقتصادی بر نرخ خام ازدواج استان های کشور در بازه زمانی 1390- 1400(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهداف: ازدواج، قراردادی اجتماعی بوده و مبنی بر عرف، قانون و مذهب هر جامعه ای تعیین می شود. بنیان شکل گیری و پایداری نهاد خانواده، بستگی به فرهنگ ازدواج دارد. تمایل به ازواج در جامعه ایرانی با گذار از جهان سنتی به مدرنیته، تغییرات ارزشی- هنجای، تحول از نظام خانواده گسترده به هسته ای و همچنین سبک زندگی نوین؛ روند کاهشی داشته است. هدف اصلی تحقیق مطالعه تأثیر شاخص های کلان اقتصادی بر نرخ ازدواج در استان های کشور طی بازه زمانی 1390-1400 است. روش مطالعه: روش تحقیق این پژوهش اسنادی و بر پایه تحلیل ثانویه است. یافته ها: نتایج نشان می دهد که امروزه ازدواج کنشی عقلانی - عاطفی بوده و در اثر فشارهای اقتصادی؛ بعد عقلانی آن نقش تعیین کننده در نرخ و میزان ازدواج دارد. افزایش آمارهای طلاق؛ فشارهای مالی بر زندگی زوجین؛ بی ثباتی اقتصادی؛ فضای کسب وکار نامساعد و ناپایدار به کنش های محتاطانه (سود- زیان، کنش مبادله ای، گریز از زیان اقتصادی-اجتماعی) در مسئله ازدواج شده است و در نتیجه با در دهه 90 (فاصله زمانی 1390-1400) هم زمان با افزایش ضریب جینی، نرخ تورم و بیکاری و همچنین کاهش نرخ مشارکت اقتصادی ) در کنار آگاهی جامعه از شرایط موجود (افزایش طلاق و مهریه سنگین)؛ تمایل به ازدواج کاهش یافته است، نتیجه گیری: انتظار می رود که برای حفظ پنجره جمعیتی جامعه و پایداری نهاد و فرهنگ نظام خانواده ایرانی؛ به طوری جدی در شاخص های کلان اقتصادی برنامه ریزی و سیاست گذاری علمی بلندمدت صورت بگیرد.
تحلیل گفتمانی زمینه های نارضایتی و رفتارهای اعتراضی دو دهه اخیر (با تأکید بر روش تحلیل گفتمان لاکلو و موف)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهداف: پژوهش حاضر با هدف تبیین جامعه شناختی زمینه های نارضایتی و رفتارهای اعتراضی دو دهه اخیر (1380- تابستان 1400) در ایران با تأکید بر اعتراضات در استان خوزستان صورت گرفت. روش مطالعه: پژوهش برای دستیابی به هدف فوق از روش تحلیل گفتمان بهره برده است. مشارکت کنندگان پژوهش 34 نفر از افراد مطلع، معتمدین محلی و افراد دارای قدرت تحلیل مسائل اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، مدیران و کارشناسان سازمان های مختلف در حوزه فضای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و امنیتی، اساتید دانشگاه و کارشناسان متخصص و آشنا به موضوع و متون موجود در زمینه وضعیت نارضایتی و اعتراضات موجود در دو دهه اخیر می باشد. این مشارکت کنندگان با استفاده از نمونه گیری نظری در فرآیند جمع آوری و تجزیه و تحلیل داده ها انتخاب شده اند. داده ها با استفاده از روش مصاحبه عمیق جمع آوری و به کمک روش تحلیل گفتمان لاکلو و موف از طریق مراحل سه گانه (ترسیم فضای گفتمانی، غیریت سازی و مفصل بندی) تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: تحلیل گفتمان متون بازگوکننده آن بود که دال شناور اعتراضات و نا آرامی های در خوزستان با برجسته سازی «انباشت مطالبات مردم» به عنوان دال اصلی، رویکرد گفتمان اعتراضات و نا آرامی های در دو دهه اخیر در خوزستان را برای ما آشکار می نماید. چنین برجسته سازی ای، معرّف وقته ها یا مدلول هایی خاص خود می باشد؛ بطوریکه «نابرابری منطقه ای» «بحران آبی و خشکسالی» «معضلات زیست محیطی» «عدم حکمرانی خوب شهری» «احساس ناکامی و ناامیدی» «طایفه گرایی» «کنشگری بازیگران مختلف» «معیشت محوری» «احساس محرومیت نسبی» به عنوان وقته ها و دال های اصلی مفصل بندی گفتمان نارضایتی در دو دهه اخیر در خوزستان را سامان می دهند. نتیجه گیری: تحلیل گفتمان به روش لاکلاو و موف در خصوص نارضایتی ها در دو دهه اخیر در خوزستان، مبیّن آن است که مشکلات به جامانده از انبوه مسائل حل نشده استان خوزستان، کار را به نقطه جوش رسانده است و در این میان، ترکیبی از احساسات و ادراکات مردم خوزستان نیز بر رفتار و کنش سیاسی آنان تأثیر گذار بوده و در نهایت، بروز رفتار اعتراضی و پدیده ناآرامی را شکل داده است. بر اساس نتایج، مفصل بندی گفتمان حاکم بر رفتارهای اعتراضی و نارضایتی های اجتماعی در دو دهه اخیر ترسیم گردیده است.
مطالعه جامعه شناختی سمن های مریوان: از مطالبه گری و روشنگری تا سیاست هویت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهداف: سازمان های مردم نهاد (سمن) به مثابه پدیده های نوظهور در واکنش به ناکارآمدی بخش خصوصی و دولتی و در پاسخ به ملزومات گفتمان توسعه در نیمه دوم قرن بیستم گسترش یافته و امروزه به عنوان یکی از مهمترین بازیگران جامعه مدنی نقش انکارناپذیری در توسعه مشارکتی و دموکراسی ایفا می کنند. در این چارچوب مقاله حاضر به مطالعه سازمان های مردم نهاد شهر مریوان از خلال بیانیه هایی می پردازد که این نهادها در طول یک دهه اخیر منتشر کرده اند. بیان نظری موضوع با بررسی ادبیات موجود و با استناد به نظریه های جامعه مدنی، سرمایه اجتماعی و نظریه جنبش های اجتماعی جدید صورت بندی شده است. روش: این مطالعه به شیوه اسنادی و با کاربرد تکنیک تحلیل محتوا به اجرا درآمده است. واحد تحلیل بیانیه هایی است که تعدادی از سمن-های مریوان در فاصله 1391 تا 1400 منتشر کرده اند. یافته ها: بر طبق یافته ها عمده بیانیه ها به صورت جمعی و مشترک منتشر شده و سمن های محیط زیستی، علمی، اجتماعی و فرهنگی بیشترین مشارکت را در آن داشته اند. «محیط زیست»، «زنان» و «جامعه مدنی» موضوعاتی است که بیشترین اهمیت و اولویت را برای سمن ها دارد. لحن بیانیه ها بیانگر موضع مطالبه گرانه (انتقادی) از نهادهای حکومتی و ایفای نقش روشنگرانه نسبت به جامعه است. سیاست هویت و به عبارتی سیاسی شدن سمن ها متأثر از هویت کردی از دیگر یافته های مهم این مقاله است. نتیجه گیری: به طور کلی سمن های مریوان در بستر شرایط موجود توانسته اند نقش ها و کارکردهای مورد انتظار از سازمان های جامعه مدنی را به خوبی ایفا کنند.