آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۱

چکیده

متن

مهمترین ویژگى «جامعه مدنى‏» نهادینه شدن حکومت قانون و نهادهاى قانونى است . هنگامى که بى قانونى بر جامعه‏اى حاکم مى‏شود اولین دغدغه روشنفکران و مخصوصا حقوقدانان تصویب و اجراى قوانین مناسب است . نهادینه کردن جامعه مدنى ممکن نیست مگر اینکه در اولین گام تصویب و اجراى قانون، قانونمند شود .
نمونه بارز این دغدغه‏ها را مى‏توان پس از یک دوران حکومت نظامى سلطنتى مطلقه یا آنارشیستى مشاهده کرد . انقلاب کبیر فرانسه (1799 میلادى) و انقلاب اسلامى ایران (1357 هجرى خورشیدى) دو مصداق بارز این مدعا هستند . در فرداى پیروزى این انقلاب‏ها رهبران سیاسى جامعه و روشنفکران و فرهیختگان براى نهادینه کردن آزادى‏هاى اساسى و تعریف کردن روابط عادلانه سیاسى اجتماعى به فکر تصویب قوانین مورد نظر بوده‏اند . در قوانین اساسى این دوران، این دغدغه کاملا مشهود است . در کنار این نگرانى‏ها، نگرانى تولد قطب جدید قدرتمندى که خود قانون شکن شود کاملا بروز کرده است و قوانینى تصویب شده است تا از پیدایش این قطب جدید جلوگیرى شود . نمایندگان پارلمان که جلوه دموکراسى را نمایش مى‏دهند در لبه پرتگاه قانون شکنى قرار دارند . براى آنکه مبادا متولیان قانونگذارى با تصویب قوانینى قدرت خویش را افزایش داده و حرمت قانون‏اساسى و میثاق‏هاى عمومى ملت را بشکنند اهرمهایى جهت کنترل مصوبات مجلس قرار داده شده است . «شوراى قانون‏اساسى‏» در فرانسه و «شوراى نگهبان‏» در ایران عهده‏دار حریم قانون‏اساسى هستند تا مبادا با تصویب قانونى، این میثاق ملى مورد عهدشکنى قرار گیرد . البته پر واضح است که شوراى نگهبان جمهورى اسلامى ایران با توجه به «اسلامیت‏» این «جمهورى‏» همزمان با نگهبانى از اصول قانون‏اساسى، عهده‏دار مرزبانى از اصول اسلامى نیز مى‏باشد .
با توجه به شباهت‏ها و تفاوت‏هاى این دو نهاد، تلاش خواهد شد تا در بخش اول به «ساختار تشکیلاتى شورا» و اعضاى آن، و در بخش دوم به «فانکسیون و عملکرد» شورا توجه شود . براى رعایت اختصار، پس از توضیحات مربوط به شوراى قانون‏اساسى فرانسه، از تفصیل مطالب مربوط به شوراى نگهبان ایران خوددارى خواهد شد . در مطالعه تطبیقى این دو نهاد به ذکر نقاط اشتراک و تفاوتهاى شکلى و ماهوى آن بسنده مى‏شود .
بخش اول
ساختار تشکیلاتى شورا
شوراى قانون‏اساسى فرانسه بر خلاف شوراى نگهبان ایران که تلفیقى از انتصاب و انتخاب است، کاملا ترکیبى انتصابى دارد . اعضاى انتصابى شوراى قانون‏اساسى 9 نفر هستند: سه نفر توسط رییس جمهور، سه نفر به انتخاب رییس مجلس شوراى ملى و سه نفر توسط رییس مجلس سنا به مدت 9 سال منصوب مى‏شوند . هر سه سال، هر یک از سه نهاد انتصاب کننده، عضو جدیدى را منصوب مى‏کنند . در صورت فوت، استعفا یا از دست دادن صلاحیت هر یک
از اعضا، عضو جدید توسط نهاد انتصاب کننده عضو سابق، جایگزین مى‏شود و دوران باقى مانده آن عضو را به اتمام مى‏رساند . اگر این دوران کمتر از سه سال باشد انتخاب مجدد این فرد بلامانع است ولى چنانچه این دوران سه سال یا بیشتر باشد یک دوره کامل تلقى مى‏شود و انتخاب مجدد وى به عضویت‏شوراى قانون‏اساسى منع قانونى خواهد داشت .
یکى از ویژگى‏هاى منحصر به فرد شوراى قانون‏اساسى فرانسه، عضویت مادام العمرى رؤساى جمهور سابق است ولى این عضویت تاکنون جنبه عملى نیافته است: بعد از ژنرال دو گل، ژرژ پمپیدو قبل از اتمام دوران ریاست جمهوریش دنیا را ترک مى‏کند . و رییس جمهور اسبق فرانسه ژیسکار دستن با توجه به منع اشتغال اعضاى شورا در مناصب مهم سیاسى و محرومیت از عضویت در شوراها، ترجیح داد که در انتخابات میاندوره‏اى مجلس 1984 شرکت کرده و به مجلس راه یابد . رییس جمهور سابق، فرانسوا میتران نیز چند ماه پس از اتمام دوران ریاست جمهورى از دنیا مى‏رود .
برخى از حقوقدانان معتقدند که عضویت اتوماتیک رؤساى جمهور سابق فرانسه در شوراى قانون‏اساسى امرى غیر مفید است زیرا با توجه به منع برخى اشتغالات اعضاى شورا، رؤساى جمهور به دلیل اینکه مردان سیاسى هستند شرکت در انتخابات و حضور در صحنه‏هاى جنجالى سیاست را بر حضور در شورا ترجیح مى‏دهند . کمیته مشورتى تجدید نظر در قانون‏اساسى (1993) پیشنهاد نمود که این بند قانون‏اساسى حذف شود .
شوراى نگهبان ایران، در این زمینه، شیوه‏اى تلفیقى را پذیرا شده است (اصل‏91) . شش فقیه عضو شورا توسط رهبرى انتخاب مى‏شوند . نقش مردم در این زمینه بسیار کم رنگ است و به انتخاب نمایندگان مجلس خبرگان رهبرى محدود مى‏شود که این مجلس رهبر را بر مى‏گزیند و رهبر، فقهاى شورا را انتخاب مى‏کند . اینگونه انتخاب ناشى از نگرش دیرینه فقهى به مقوله انتخاب مرجع تقلید است که یکى از شیوه‏هاى آن مراجعه به اهل فن و خبره در زمینه شناخت مرجع مى‏باشد، لذا انتخاب رهبرى نیز توسط منتخبان خبره مردم صورت مى‏پذیرد .
معرفى شش حقوقدان عضو شورا توسط قوه قضائیه و راى مستقیم نمایندگان، ناشى از دو تئورى مدرن حقوقى مى‏باشد (تئورى مردمسالارى و تئورى تفکیک قوا) . در این زمینه شیوه قانون‏اساسى ایران از شیوه قانون‏اساسى فرانسه، به ملاک‏هاى مردم سالارى نزدیک‏تر است . زیرا از یکسو حقوقدانان با راى مستقیم نمایندگان مردم انتخاب مى‏شوند (هر چند قدرت انتخاب نمایندگان محدود است ولى به هر حال حقوقدانان مستظهر به راى نمایندگان مردم مى‏باشند) و از سویى دیگر «تئورى تفکیک قوا» به شکل مدرن‏ترى رعایت‏شده است زیرا در انتخاب اعضاى شورا، قوه مجریه هیچ نقشى ایفا نمى‏کند بر خلاف فرانسه که یک سوم اعضا به انتخاب رییس جمهور منصوب مى‏شوند .
در قانون ایران مدت عضویت اعضا شش سال پیش بینى شده است (اصل 92)، ولى متاسفانه قانون ایران در زمینه انتخاب مجدد اعضاء مسکوت است .
صلاحیت‏هاى حقوقى اعضاى شورا
اکثر سیستم‏هاى حقوقى جهان پیش‏بینى کرده‏اند که اعضاى شوراى قانون اساسى بایستى از حقوقدانان انتخاب شود ولى در فرانسه اعضا مى‏توانند حقوقدان باشند و مى‏توانند از میان دولتمردان و رهبران احزاب سیاسى انتخاب شوند . حقوقدانان معاصر فرانسه در سال‏هاى اخیر تلاش کرده‏اند جهت ایجاد توازن میان حقوقدانان و سیاستمداران عضو شورا، راهکارهاى قانونى تدارک ببینند، ولى ساختار سیاسى کهنه فرانسه این تلاش‏ها را ناکام گذشته است‏حتى
حقوقدانانى که منصوب مى‏شوند و دلیل عمده انتصاب آنان، گرایشات سیاسى ایشان مى‏باشد و دولتمرد بودن آنان بر حقوقدان بودنشان برترى دارد .
اینجا به این برترى غیر قابل انکار سیستم حقوقى ایران برخورد مى‏کنیم که «اعضاى فقیه‏» شورا توسط رهبر از میان فقیهان (که متخصص حقوق مذهبى هستند) و «اعضاى حقوقدان‏» بایستى از میان حقوقدانان توسط ریاست قوه قضاییه به مجلس معرفى شوند . این نکته حاکى از نقش قضایى (و نه سیاسى) اعضاى شورا مى‏باشد . قانونگزار ایران بسان اکثر کشورهاى اروپایى، البته بر خلاف قانونگزار فرانسه به چهره حقوقى و قضایى اعضا توجه صریحى کرده است . دلایل ترجیح «حقوقى‏» بودن اعضاء بر «سیاسى‏» بودنشان ناگفته پیداست .
از جنبه تئورى، حقوقى و قضایى بودن اعضا، هم با نظریه تفکیک قوا سازگارى بیشترى دارد و هم با تئورى‏هاى مدرن مربوط به نقش حاکمیت در توازن نهادهاى جامعه مدنى همخوانى بیشترى دارد .
منع اعضا از برخى مشاغل
اعضاى شوراى قانون‏اساسى فرانسه علاوه بر آنکه از اشتغال در برخى پست‏ها و مناصب حکومتى و سیاسى محروم هستند نمى‏توانند کاندیداى عضویت در شوراهاى شهرى، منطقه‏اى، مجلس شورا و سنا بشوند . تا قبل از تصویب قانون 19 ژانویه 1996 اعضاى شوراى قانون‏اساسى مى‏توانستند عضو شوراهاى محلى شوند ولى پس از تصویب این قانون از عضویت در این شوراها نیز منع شدند . این شیوه گامى مهم در جهت تفکیک قوا محسوب مى‏شود .
از دست دادن صلاحیت عضویت
در حقوق فرانسه در طول مدت عضویت اعضا، براى تامین استقلال آنان، هیچ نهادى حتى نهادى که آنان را به عضویت در شورا منصوب کرده است، نمى‏تواند آنان را عزل کند . فقط در سه مورد ذیل شوراى قانون‏اساسى مى‏تواند اعضایش را مستعفى تلقى کند:
1 . از دست دادن صلاحیت‏بهره ورى از حقوق مدنى
2 . از دست دادن صلاحیت‏بهره ورى از حقوق سیاسى
3 . از دست دادن تواناییهاى جسمانى براى ایفاى خدمت مربوطه
البته تاکنون هیچ عضوى از راههاى فوق مستعفى محسوب نشده است .
متاسفانه قانون‏اساسى ایران در این زمینه مسکوت است . قانون‏اساسى به هنگام تبیین وظایف و اختیارات رهبرى، یکى از این وظایف را نصب و عزل و قبول استعفاى فقهاى شوراى نگهبان بر مى‏شمارد (بند 6 اصل 110) .
ریاست‏شورا
رییس شوراى قانون‏اساسى توسط رییس جمهور منصوب مى‏شود . وى علاوه بر ریاست جلسات شورا، در زمینه سازماندهى و کارکرد شورا، از اختیارات قابل توجهى برخوردار است . به عنوان نمونه وى در مورد قوانین و لوایح تخصصى مى‏تواند فرد یا افرادى را مامور تهیه گزارش‏هاى مستند علمى و کارشناسى بنماید .
در صورت تساوى آراى اعضا، راى رییس شورا تعیین کننده است و حرف نهایى را مى‏زند . هر چند به دلیل مخفى بودن راى‏گیرى‏ها و منع قانونى آشکار نمودن نظریات اعضا، نمى‏توان تخمین زد که تا به حال چند مورد چنین حادثه‏اى اتفاق افتاده است ولى مطمئنا در موارد متعددى آراى اعضا مساوى بوده و راى رییس شورا کارساز بوده است .
قانون فرانسه، مدت ریاست رییس شورا را مشخص نمى‏کند و در حکم انتصاب وى توسط ریاست جمهورى نیز به این مدت تصریحى نمى‏شود . در عمل، دوران ریاست وى بستگى به دوران عضویت او در شورا دارد . وى تا زمانى که عضو شورا هست رییس شورا باقى مى‏ماند . در اکثر موارد وى همزمان با به عضویت درآمدن در شورا، به ریاست‏شورا منصوب مى‏شود و به تبع دوران ریاست، دوران عضویت وى نیز 9 سال طول مى‏کشد .
ولى در مورد رییس کنونى شورا وضعیت فرق مى‏کند . زیرا رییس قبلى «رولان دو ما» در پى تعقیب قضایى به اتهام ارتشا و سوء استفاده مالى مجبور به استعفا شد . ژاک شیراک در اول ماه مارس سال 2000 «ایوگنا» که از دوران عضویت وى در شورا چهار سال مى‏گذشت را به ریاست‏شورا منصوب کرد . بنابراین، دوره ریاست وى پنج‏ساله خواهد بود .
در برخى موارد رییس جمهور شخصى را به ریاست‏شورا منصوب نموده و طبق یک توافق پشت پرده از وى مى‏خواهد تا قبل از اتمام دوره 9 ساله استعفا بدهد تا رییس جمهور بتواند در سال‏هاى پایانى دوران ریاست جمهورى خویش، ریاست دیگرى را به مدت 9 سال براى شورا منصوب کند تا اهرم‏هاى نفوذى خویش را براى سالیانى در هرم قدرت حفظ کرده باشد . (این حادثه یک بار در دوران ریاست جمهورى فرانسوا میتران اتفاق افتاد) . حقوقدانان این نحوه انتخاب را «حیله قانونى‏» نامیده و معتقدند براى جلوگیرى از سوء استفاده از آن، ریاست‏شورا بایستى از میان اعضا و توسط خودشان انتخاب شود .
بخش دوم
عملکرد و فانکسیون شورا
در برخى از قوانین اساسى صلاحیت مداخله و نظارت بر همه اختلافات قانونگذارى به شوراى قانون اساسى یا به نهاد مشابه اعطا شده است . (3) ولى در قوانین ایران و فرانسه موارد مداخله و اظهار نظر شورا محدود و مشخص شده است . در این سیستم‏ها پاسدارى از آنچه به عنوان حقوق اساسى و بنیادین یک کشور مطرح است‏به عهده شورا گذارده شده است . نظارت بر برخى انتخابات و رفراندوم‏ها و معاهدات بین المللى نیز در همین چهارچوب قابل توجیه است زیرا این انتخاب‏ها و معاهده‏ها به نوعى مرتبط با حقوق بنیادین ملت مى‏باشد و در همین راستا، شورا نیز براى پاسدارى از این اصول موظف به مداخله و یا نظارت مى‏باشد .
موارد صلاحیت:
1 . بررسى انطباق قوانین مصوبه با قانون‏اساسى
این بخش، مهمترین وظیفه شورا و فلسفه وجودى آن را تشکیل مى‏دهد . قبل از آن‏که چگونگى بررسى انطباق و یا عدم انطباق را مطرح کنیم مناسب است که به توسعه مفهوم قوانین اساسى در فرانسه اشارتى داشته باشیم .
در سیستم حقوقى فرانسه، «قوانین اساسى‏» مفهومى وسیعتر از «اصول قانون اساسى‏» دارد و به «بلوک قانون‏اساسى‏» تعبیر مى‏شود، این مفهوم شامل موارد ذیل است:
- بیانیه حقوق بشر و شهروندان 1789: این بیانیه در زمان انقلاب کبیر فرانسه تصویب شد و علاوه بر آزادى‏هاى فردى و لغو مجازات‏هاى خشن، از حقوق و مالکیت فردى نیز دفاع مى‏کند .
- مقدمه قانون‏اساسى 1946: در این مقدمه مفاهیم جدید حقوق بشر مطرح شده است و همراه با تحولات اقتصادى و اجتماعى قوانین مربوط به اعتصاب کارگرى و حقوق سندیکاها به رسمیت‏شناخته شده است .
- مفاهیم بنیادین و اساسى که به وسیله قوانین و روح جمهورى تایید شده است: برخى از این مفاهیم بنیادین در مقدمه قانون‏اساسى 1958 به صورت غیر مستقیم مطرح شده است زیرا این مقدمه به مقدمه قانون‏اساسى 1946 ارجاع مى‏دهد .
- معاهدات و کنوانسیون‏هاى حقوق بشر: در دهه‏هاى اخیر، همزمان با توسعه روابط همکارى جامعه اروپا، این معاهدات (از قبیل کنوانسیون حقوق بشر 1950) در توسعه مفهوم حقوق بنیادین فرانسه، نقش قابل توجهى ایفا کرده‏اند .
با توجه به جدید بودن قانون‏اساسى ایران، قوانین بنیادین ایران، فقط شامل اصول و مقدمه قانون‏اساسى مى‏باشد و بررسى انطباق و عدم انطباق قوانین با قانون‏اساسى به عهده 12 عضو شورا (فقها و حقوقدانان) است . در این رابطه تفاوت مهم «شوراى نگهبان ایران‏» با «شوراى قانون‏اساسى فرانسه‏» در این نکته است که 6 عضو فقیه شوراى نگهبان موظف به بررسى انطباق و یا عدم انطباق قوانین با شرع مقدس اسلام نیز هستند (اصل 96) . این وظیفه شوراى نگهبان ناشى از «اسلامیت‏» این جمهورى است . در حالى که جمهورى فرانسه، خود را یک جمهورى «لائیک‏» مى‏داند (اصل دوم)، و بنابر این در این زمینه وظیفه و تکلیفى براى خویش قایل نیست .
در نظام حقوقى ایران، کنترل شوراى نگهبان، در همه موارد کنترل مستقیم است و راسا اقدام مى‏کند (اصول‏5 و 94) . ولى در حقوق
فرانسه، این کنترل گاهى جنبه آمرانه و «مستقیم‏» دارد و شوراى قانون‏اساسى راسا موظف به بررسى انطباق و یا عدم انطباق قوانین با قانون‏اساسى است (الف) . ولى در برخى موارد شورا در پى بروز اختلاف و «ارجاع‏» آن به شورا، موظف به بررسى است (ب) .
الف . کنترل مستقیم:
در مورد «قوانین اساسى‏» و «مصوبات پارلمان‏» ، (4) شوراى قانون‏اساسى راسا موظف به بررسى انطباق و یا عدم انطباق قوانین با قانون‏اساسى است . شورا هم وظیفه دادستان را انجام مى‏دهد و هم وظیفه قاضى را . به عبارت دیگر منتظر نمى‏ماند تا نهادى به دلیل عدم انطباق قانون، آن را به شورا ارجاع بدهد بلکه خود راسا اقدام به بررسى مى‏کند .
«قوانین اساسى‏» شامل قانون‏اساسى و قوانین مبنایى مشابه مى‏شود . قوانین مربوط به همه پرسى، رفراندوم و شرح وظایف پارلمان از قوانین مشابه قانون‏اساسى محسوب مى‏شود، زیرا این قوانین مى‏توانند مبنا و پایه‏هاى سیستم حکومتى را تغییر اساسى داده و تعادل قوا را بهم زنند . تجربه جمهورى چهارم و پنجم فرانسه نشان داد که مقررات و آیین نامه‏هاى پارلمان نیز از این ویژگى مهم برخوردار است و پارلمان مى‏تواند براى خویش اختیاراتى مقرر کند که توسط قانون‏اساسى به وى تفویض نشده است .
ب: کنترل پس از ارجاع:
1 . دفاع از حیطه‏هاى صلاحیت دولت: چنانچه به هنگام تصویب قانونى در مجلس، دولت احساس کند این قانونگذارى مداخله قوه مقننه در حیطه صلاحیت‏هاى تصویب مقررات و آیین‏نامه‏ها توسط دولت است‏به رییس مجلس متعرض مى‏شود و در صورتیکه مجلس این قانون را تعدیل نکند دولت پرونده را به شوراى قانون‏اساسى ارایه مى‏کند .
به نظر مى‏رسد در این مورد حقوق ایران راه حل جداگانه‏اى در پیش گرفته است زیرا مبحث تداخل قوا، در صورتیکه به شرح و تفسیر قوانین عادى مربوط شود، این شرح و تفسیر در صلاحیت‏خود مجلس است (اصل‏73)، و در مواردى که به شرح و تفسیر قانون‏اساسى منجر شود این امر به شوراى نگهبان واگذار شده است . (اصل‏98) .
2 . کنترل انطباق قوانین با قانون‏اساسى: طبق بند دوم اصل 61 قانون‏اساسى شخصیت‏هاى ذیل مى‏توانند قانونى را جهت‏بررسى انطباق و یا عدم انطباق به شورا ارجاع دهند: رییس جمهور، نخست وزیر، رییس مجلس شورا، رییس مجلس سنا، شصت نماینده مجلس و یا شصت‏سناتور .
در قانون‏اساسى ارجاع قوانین توسط نمایندگان پارلمان پیش‏بینى نشده بود ولى این قدرت در سال 1974 توسط مصوبه پارلمان به 60 نماینده مجلس شورا و یا 60 سناتور تفویض شد .
پس از تصویب قوانین در مجلس و قبل از توشیح آن، یکى از نهادهاى فوق که معترض باشد و مدعى عدم انطباق قانونى با قانون‏اساسى شود مى‏تواند طى نامه‏اى با ذکر دلایل، قانون را به شورا ارجاع بدهد، و شورا یک ماه وقت‏براى‏اظهار نظر دارد . در ایران مهلت اظهار نظر شورا کوتاهتر است (ده روز طبق اصل‏94)، البته شورا مى‏تواند در مواردى با ذکر دلایل از مجلس تقاضاى تمدید ده روز دیگر بنماید (اصل‏95) . ولى تفاوت اساسى در مورد «قوانین فورى‏» است که در فرانسه در مواردى که دولت قانونى را «فورى‏» اعلان کند فرصت اظهار نظر شورا از یک ماه به هشت روز تقلیل مى‏یابد و در ایران در چنین مواردى شوراى نگهبان موظف است در مجلس حضور یافته و فورا اظهار نظر کند (اصل‏97) . به نظر مى‏رسد شیوه اتخاذ شده توسط قانونگذار ایران در مورد لوایح و طرح‏هاى فورى، شیوه‏اى سریع‏تر از پیچ و خم‏هاى قانونگذارى در موارد مورد نیاز است .
شوراى قانون‏اساسى فرانسه تصمیم گیرنده نهایى و بالاترین مرجع رسیدگى کننده است . شورا پس از دریافت نامه، مراتب را به اطلاع دبیر هیئت دولت مى‏رساند و دولت که غالبا مدافع طرح‏ها و لوایح است نظرات خویش را مکتوب به شورا ارسال مى‏کند و شورا پاسخ را به اطلاع نهاد ارجاع کننده قانون مى‏رساند، نهاد مربوطه چنانچه متمایل باشد پاسخ خویش را به شورا اعلام مى‏کند .
اما در قانون ایران، «مجمع تشخیص مصلحت نظام‏» در مواردى به عنوان مرجعى بالاتر از شوراى نگهبان، نقش حکمیت میان مجلس و شوراى نگهبان را ایفا مى‏کند (اصل‏112) .
بر خلاف بسیارى از کشورها، (5) تصمیمات شوراى قانون‏اساسى فرانسه «تصمیم قضایى‏» محسوب شده و همراه با ذکر دلایل موافق و مخالف نیست . همچنانکه در مواردى که قضات به صورت گروهى اظهار نظر مى‏کنند قاضى یا قضاتى که در اقلیت قرار گرفته‏اند، حق ندارند اظهار مخالفت عمومى کرده و دلایل خود را بیان کنند، در تصمیمات شوراى قانون‏اساسى نیز راى شورا بدون ذکر دلایل موافق و مخالف بیان مى‏شود، زیرا بیم آن مى‏رود که انتشار دلایل مخالفین موجب تضعیف قدرت قضایى و تشتت آراء عمومى نسبت‏به حقانیت راى صادره شود . این مسئله ناشى از مفهوم جدید «آمریت قضایى‏» است که پس از انقلاب کبیر فرانسه طرح شد . در این توصیف، تصمیمات قضایى نمایشگر «قدرت‏» و «حاکمیت‏» نیست‏بلکه کاشف از «واقعیت‏» است، و واقعیت امرى نسبى و چندگانه نیست‏بلکه امرى مطلق مى‏باشد . البته این نگرش در سال‏هاى اخیر مورد اعتراض حقوقدانان قرار گرفته است زیرا در دنیاى نسبیت چگونه مى‏توان اندیشه چند نفر و راى قضایى آنان را ناشى از «واقعیت مطلق‏» دانست؟ و مگر اصلا «واقعیتى مطلق‏» در اعتباریات وجود دارد؟
سیستم حقوقى ایران نیز به سیستم فرانسه نزدیک است ولى در مجموع راه میانه‏اى در پیش گرفته شده است و شوراى نگهبان دلایل عدم انطباق قانون با قانون‏اساسى یا با شرع مقدس اسلام را اجمالا بیان مى‏کند و راى اقلیت نیز مخفى مى‏ماند . در مورد انطباق و یا عدم انطباق قوانین با شرع، با توجه به تشتت آراى فقیهان در مورد حکم یک موضوع مبتلا به، و بیان دلایل فقهى موافقت و مخالفت توسط آنان، قانون ملاک متقنى را تعیین نمى‏کند . ملاک «استناد به مشهور آراى فقها» معیار دقیقى نیست . و چون فقیهان در کتب فقهى دلایل خویش را به صراحت‏بیان مى‏کنند مردم ایران، کم و بیش بدین امر خو گرفته‏اند و فتاوى فقهى را کاشف از واقعیت نمى‏پندارند . بلکه این فتاوى به گفته فقیهان دین، «مبرى‏ء ذمه‏» و «رافع مسئولیت‏» است نه کاشف از «واقعیت‏» .
3 . همه پرسى: قانون فرانسه در این زمینه مبهم است و فرقى بین قوانین مختلف نمى‏گذارد . در سال 1962 هنگامى که شارل دوگل رییس جمهور وقت فرانسه تصمیم گرفت‏با انجام همه پرسى تغییرات بنیادینى را در ساختار سیاسى فرانسه ایجاد کند، رییس مجلس سنا از شورا خواست تا عدم انطباق آن را با قانون‏اساسى اعلام کند . شورا خود را براى اظهار نظر در مورد انطباق یا عدم انطباق همه پرسى با قانون اساسى فاقد صلاحیت اعلام کرد . در این زمینه قانون ایران از شفافیت‏بهترى برخوردار است و نظارت بر مراجعه به آراى عمومى و همه پرسى را به عهده شوراى نگهبان گذاشته است (اصل‏99) .
4 . تغییرات قانون‏اساسى: در این مورد نیز شوراى قانون‏اساسى فرانسه و شوراى نگهبان ایران (6) (و هرگونه نهاد مشابهى در سایر سیستم‏هاى حقوقى) به سختى توانایى اظهار نظر دارد . مشکل اساسى این است که تغییرات قانون اساسى که به دنبال خویش همه پرسى را مى‏آورد، ناشى از «آراى عمومى‏» است که قدرتى مافوق نهادهاى قانونى موجود دارد، و این آرا مى‏توانند زمینه‏هاى تغییرات اساسى و بنیادین را نیز فراهم آورند .
5 . معاهدات بین المللى: بر طبق اصل 54 قانون‏اساسى فرانسه، معاهدات بین المللى مثل سایر قوانین مصوبه و به وسیله نهادهاى خاص (مندرج در بند2) مى‏تواند قبل از اجرا شدن، به شورا ارجاع مى‏شود . در مواردى که رییس جمهور تصمیم بگیرد که این معاهدات را به رفراندوم بگذارد، مى‏تواند قبل از همه پرسى، معاهدات را براى بررسى انطباق و یا عدم انطباق آن با قانون‏اساسى به شورا ارجاع دهد . بر طبق اصل 77 قانون‏اساسى ایران معاهدات بین المللى بایستى به تصویب مجلس برسد . بنابراین مثل سایر مصوبات مجلس بایستى از فیلتر شوراى نگهبان عبور کند .
2 . نظارت بر انتخابات
مداخله شوراى قانون‏اساسى فرانسه بر انتخابات، محدود مى‏باشد و منحصرا در صورتى که با نحوه برگزارى انتخابات مجلس شورا یا سنا ابراز مخالفتى بشود شورا موظف است در مورد قانونى بودن یا قانونى نبودن نحوه برگزارى انتخابات اظهار نظر کند . حیطه نظارت بر نحوه انتخابات ریاست جمهورى و همه پرسى‏ها وسیعتر است .
به علاوه شورا در برخى امور مربوط به نمایندگان نیز اظهار نظر مى‏کند . مثلا در مورد نمایندگان مجلس مى‏تواند اظهار نظر کند که شغل نمایندگى مجلس با برخى از پست‏هاى سیاسى قابل جمع هستند یا نیستند؟ در مورد مشاغل رییس جمهورى، فقط در پى استعلام هیئت دولت مى‏تواند اظهار نظر کند که این مشاغل با پست ریاست جمهورى قابل جمع هستند یا نیستند؟
بر خلاف قانون‏اساسى فرانسه که نظارت شورا را محدود کرده و تعریف نموده است، هر چند در قانون‏اساسى ایران (اصل‏99) اصل نظارت بر انتخابات مجلس خبرگان رهبرى، ریاست جمهورى و مجلس شوراى اسلامى مشخص شده است اما حیطه مداخله و نحوه نظارت ابهام دارد .
مطمئنا هر نظامى براى استخدام کارمندان ساده خویش (چه رسد به عالیترین مقام اجرایى کشور) نیازمند فیلترهایى جهت تایید صلاحیت فرد مربوطه براى احراز پست مورد نظر مى‏باشد ولى این ملاک‏ها در جامعه مدنى بایستى تعریف شده باشد تا شهروندان قبل از ارایه درخواست کاندیداتورى، بدانند که آیا از حداقل صلاحیت‏ها برخوردار هستند یا نه؟
فرانسویان با شرط گذاشتن اکتساب 500امضاى تایید کاندیداتورى، فیلترى قرار داده‏اند تا فردى که مدعى صلاحیت ریاست جمهورى است‏بتواند حداقل امضاى 500 شخصیت کشور را به همراه خویش داشته باشد . این شرط امتیازى براى قانون فرانسه محسوب مى‏شود . هر چند این سیستم نیز ناکارآمدى‏هاى خاص خویش را دارد ولى حداقل ارائه ملاکى جهت ضابطه‏مند شدن کاندیداتورى مى‏باشد . در انتخابات اخیر ریاست جمهورى فرانسه (2002 میلادى)، وزیر کشور اسبق «شارل پاسکوا» نتوانست 500 امضاى لازم را کسب کند و از صحنه انتخابات حذف شد، در حالیکه یک جوان پستچى گمنام با کسب 500 امضا به صحنه مبارزات انتخاباتى راه یافت .
3 . اظهار نظر مشورتى براى رییس جمهور
اظهار نظر مشورتى شوراى قانون‏اساسى فرانسه براى ریاست جمهور جنبه قضایى و آمرانه ندارد بلکه فقط جنبه مشورتى دارد . چنین اظهار نظر مشورتى براى اعضاى شوراى نگهبان ایران پیش‏بینى نشده است . پیش‏بینى چنین کارکردى براى شوراى نگهبان، توانایى‏هاى رییس جمهور و هیئت دولت را افزایش داده و قبل از تصویب و ارایه لوایح به مجلس، مى‏توانند از نظریات شورا مطلع شوند . قانونمند شدن این اظهار نظر مشورتى، گامى در جهت تسریع مراحل قانونگذارى محسوب شود .
پى‏نوشت‏ها
1) با تشکر از پژوهشکده فقه و حقوق دفتر همکارى حوزه و دانشگاه که این مقاله را در اختیار مجله حکومت اسلامى قرار دادند .
2) دکتراى حقوق از فرانسه
3) به عنوان نمونه بند اول اصل 93 قانون‏اساسى آلمان مقرر مى‏دارد: «در صورت بروز هرگونه اختلاف بین حقوق و تعهدات سازمان‏هاى فدرال، دادگاه قانون‏اساسى صلاحیت و وظیفه مداخله دارد» .
4) پارلمان‏» در فرانسه مرکب از «مجلس شوراى ملى‏» و «سنا» است .
5) تصمیمات دادگاه عالى ایالات متحده آمریکا و دادگاه قانون‏اساسى همراه با ذکر دلایل موافق و مخالف است .
6) در سیستم حقوقى ایران به هنگام تشکیل «شوراى بازنگرى قانون‏اساسى‏» ، اعضاى شوراى نگهبان در کنار دهها عضو منصوب دیگر، عضوى از اعضاى این شورا هستند (اصل‏177) .

تبلیغات