آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۱

چکیده

متن

ابوالحسن, على بن محمدبن حبیب الماوردى (364ـ450قمرى) از بزرگان صاحب نظر در مباحث سیاسى اسلام, شافعى مذهب, داراى تمایلات معتزلى 1 . و دانشآموختهء حوزه هاى بصره و بغداد بود. با این که تخصص عمده اش فقه بود ولى در علوم دیگر و دانش هاى عقلى بهرهء وافر داشت. بیش تر عمر را در بغداد و در خدمت دستگاه خلافت عباسى گذراند. در دورهء خلافت القادر (38ـ422ق) و القائم (422ـ467ق) از اعضاى دستگاه, به ویژه در زمان وزارت ابوالقاسم على بن مسلمه (مقتول به سال 450قمرى) از کارگزاران عمده خلافت محسوب مى شد. از منصب هاى وى قاضى القضاتى تا ارتقا به اقضى القضاه است 2 . وى از سلسله جنبانان اندیشه سیاسى اسلام است و نظریه پردازان سیاست اسلامى بعد از او تا حال به نحوى به اندیشه ها و دیدگاه هاى او معطوف بوده اند3 . در عصرى مى زیست که امپراتورى بزرگ اسلامى دچار تشتت بود و ملیت هاى مختلف که آل بویه و سلجوقیان در مناطق شرقى از مهم ترین آن ها بودند, داعیه استقلال داشتند, افکار و آراى جدید در زمینه هاى کلامى, فقهى, سیاسى و رونق داشت.
خلافت مرکزى با ضعف هاى تئوریک و عملى فراوان مواجه و مشروعیت آن به شدت تنزل یافته بود. از این رو عصر ماوردى داراى مولفه هاى دوگانه بود: از یک سو تمدن و فرهنگ اسلامى در اوج شکوفایى و از طرف دیگر بنیان هاى سیاسى اسلام دچار مخاطرات بود. ماوردى با بهره گیرى از فرهنگ شکوفاى اسلام به بازسازى و پى ریزى نظریه خلافت در قالبى کارآمد پرداخت.
ماوردى در سیاست اسلامى, هم سان ابن سینا در فلسفه مشاء و شهاب الدین سهروردى در فلسفه اشراق, از متفکران درجه اول محسوب مى گردد. با این که دربارهء ماوردى گفته ها و نوشته ها زیاد است ولى هم چنان جاى پژوهش باقى است. در این مقاله نه قصد پرداختن به تمام ابعاد شخصیتى و اندیشهء وى و نه تحلیل همهء مسائل اندیشهء سیاسى اش است بلکه در صدد مقایسه و تطبیق چهار کتاب سیاسى وى و نشان دادن جامعیت نسبى او در مسائل نظرى سیاست اسلامى هستم. حتى به بررسى مقایسه اى دیدگاه هاى سیاسى وى با دیگر مذاهب و آرا مانند شیعه نمى پردازم هرچند از جمله پژوهش هاى عاجل در این زمینه است .4

کتاب هاى سیاسى و غیرسیاسى ماوردى

براى به دست آوردن سیماى علمى ماوردى, فهرستى از آثار منتشر شده اش با مشخصات کتاب شناختى هریک ارائه مى شود:
1ـ الاحکام السلطانیه.
قاهره, مطبعه الوطن, 1298ق. بیروت, دارالکتب العلمیه, 1398ق / 1978م.افست: قم, دفتر تبلیغات اسلامى, 1406ق.264ص.
توسط محمد بدرالدین النعسانى الحلبى تصحیح و منتشر (قاهره, مکتبه الخابفى, 1327 ق1909/م) و به کوشش انگرEnger در بن به سال 1915میلادى نشر یافته است.
این کتاب به زبان هاى مختلف ترجمه شده است, آقاى محمدتقى دانش پژوه گزارشى از ترجمه فارسى آن توسط قوام الدین یوسف بن حسن حسینى (درگذشت 922ق) براى رستم بهادر آق قوینلو داده است 5 . س,کیسر(S.KEYZER) به هلندى (لاهه, 1862م) و فاگنان (E.FAGNAN.E)به فرانسه (الجزائر 1915م) 6 ترجمه کرده اند
2ـ ادب الدنیا والدین
. با تحقیق مصطفى سقا (بیروت, دارالفکر و ترجمه فارسى آن توسط عبدالعلى صاحب (مشهد, بنیاد پژوهشهاى اسلامى, 1372 ) منتشر شده است.
3ـ اعلام النبوه.
چاپ اول: بیروت, دارالکتب العلمیه, 1393ق / 1973م,263ص.
4ـ الاقناع مختصر کتاب الحاوى الکبیر.
یک دوره فقه در قلمرو همهء مذاهب اهل سنت و متمایل به فقه شافعى و به فرمان القادر بالله نوشته و به کوشش خضر محمد خضر در قاهره منتشر شده است.
5ـ الامثال والحکم.
با تحقیق فواد عبدالمنعم احمد (قطر, دارالحرمین, 1983م) منتشر شده است.
6ـ تسهیل النظر وتعجیل الظفر فى اخلاق الملک وسیاسه الملک.
توسط محیى هلال السوعان تصحیح و منتشر شده است (بیروت, دارالنهضه العربیه, 1981م). نیز با تحقیق و مقدمه مفصل و تحلیلى رضوان السید (بیروت, دارالعلوم العربیه, 1987م) منتشر شده است.
7ـ الحاوى الکبیر (شرح مختصر المزنى).
متن از ابوابراهیم اسماعیل بن یحیى المزنى و شرح از ماوردى و یک دوره فقه استدلالى شافعى است. قبلا بخش هایى از آن در دانشگاه هاى مختلف مصر به صورت پایان نامه هاى دکترا یا کارشناسى ارشد تصحیح شده و اخیرا چاپ منقحى از آن به کوشش على محمد معوض و عادل احمد عبدالموعود (بیروت, دارالکتب العلمیه, 1424ق1994/م) انجام یافته است. بخشى از آن زیر عنوان ادب القاضى در دو جلد با تحقیق محیى هلال السرحان (بغداد, احیاءالتراث الاسلامى, 92ـ1391ق) منتشر شده است, نیز بخشى دیگر از آن با عنوان الاقرار بالحقوق والمواهب والمواریث به کوشش طاهر اسماعیل محمد البرزنجى (بغداد, مکتبه الشرق الجدید, 1407ق) نشر یافته است.
8ـ قوانین الوزاره.
7 قاهره, بى نا, 1329ق - با تحقیق فواد عبدالمنعم احمد و محمدسلیمان داود (اسکندریه, موسسه شباب الجامعه,1411ق) و زیر عنوان قوانین الوزاره وسیاسه الملک با تحقیق رضوان السید (بیروت, دارالطلیعه, 1979م) انتشار یافته است.
9ـ نصیحه الملوک.
با تحقیق فواد عبدالمنعم احمد (اسکندریه, موسسه شباب الجامعه, 1988م) و با تحقیق خضر محمد خضر (الکویت, مکتبه الفلاح, 1403ق1983/م). و با تحقیق محمد جاسم الحدیثى (عراق, وزاره الثقاقه) الاعلام, 1406ق1886/م) منتشر شده است.
این اثر منسوب به ماوردى است و احتمال داده شده از احمدبن سهل (ابوزید بلخى) باشد.8 نسخه شناسى و بررسى انتساب یا عدم انتساب آن به ماوردى در حوصله این مقاله نیست, حاجى خلیفه آن را از ماوردى دانسته 9, بر همین نظر اکتفا مى کنیم.
10ـ النکت والعیون (تفسیرالماوردى).
شش جلد با تحقیق السید بن عبدالمقصودبن عبدالرحیم (بیروت, دارالکتب العلمیه و موسسه الکتب الثقافیه, 1412ق1992/م) منتشر شده است.
چهار اثر از ده اثر مزبور مستقلا به سیاست پرداخته اند: الاحکام السلطانیه, قوانین الوزاره, تسهیل النظر و نصیحه الملوک. در الاقناع والحاوى مبحثى در زمینه فقه سیاسى وجود ندارد ولى مباحث قضا و جزا آمده است.

نظام و ساختار مباحث سیاسى در آثار ماوردى

تبویب و تنظیم مباحث سیاسى در چهار اثر الاحکام السلطانیه , نصیحه الملوک, تسهیل النظر وتعجیل الظفر و قوانین الوزاره همانند نیست. بررسى تطبیقى ساختار صورى آن ها گویاى نظام فکرى در هریک از آن آثار است.
الاحکام السلطانیه از اولین آثارى است که به نظام سیاسى خلافت پرداخته 10 و داراى بیست باب و هر باب شامل فصل هایى است. ماوردى در مقدمه به طبقه بندى بیست گانه از مباحث حکومتى فقه تصریح کرده است.11 ترتیب این باب ها چنین است:
عقدالامامه, تقلید الوزاره, تقلید الاماره على البلاد, تقلید الاماره على الجهاد, الولایه على حروب المصالح, ولایه القضاء, ولایه المظالم, ولایه النقابه على ذوى الانساب, الولایه على امامه الصلوات, الولایه على الحج, ولایه الصدقات, الفىء والغنیمه, الجزیه والخراج, فیما تختلف احکامه من البلاد, احیاء الموات واستخراج المیاه, الحمى والارفاق, احکام الاقطاع, وضع الدیوان واحکامه, احکام الجرائم, احکام الحسبه.
غیر از باب اول که به چگونگى شکل گیرى رهبرى و شیوه مشروعیت یابى و نقش مردم در تکوین دولت پرداخته, بقیه باب ها به بررسى شئون و مناصب سیاسى, بین المللى, اقتصادى, ادارى, قضایى و جزایى زمامدار اسلامى پرداخته است.
نصیحه الملوک, تقسیم ده گانه اى از موضوع هاى سیاسى ارائه کرده است: البحث على قبول النصائح, فضائل الملوک وما یجب علیهم ان یاخذوا به انفسهم, الخلال التى من جهتها یعرض الفساد فى الممالک والملک, معالجه قساوه القلب, سیاسه النفس وریاضتها, سیاسه الخاصه من الاهل والولد والقرابه والخدم والجند, سیاسه العامه وتدبیر اهل المملکه, تدبیر الاموال, تدبیر الاعداء واهل الجنابات, تقدیم النیات وطلب التاولات.
سیماى مباحث این اثر موعظه گرى, نصیحت و اخلاق سیاسى نه همانند الاحکام السلطانیه بیان وجوب و حرمت هاى فقهى است12 ماوردى در مقدمه, خود را ملتزم به احادیثى همچون انما الدین النصیحه, قیل: لمن یا رسول الله, قال: لله ولرسوله ولائمه المسلمین وجماعتهم.13 دانسته و مصداق اتم نصیحت را موعظه زمامدار مى داند:
الملوک اولى الناس بان تهدى الیهم النصائح....اذ کان فى صلاحهم صلاح الرعیه وفى فسادهم فساد البریه.... من غش الامام فقد غش العامه... من کتم السلطان نصیحته والاطباء مرضه والاخوان بثه فقد خان نفسه.... لهذا ماجرت العاده فى الانبیاء ان یبعثهم الله الى ملوک الامم.14
اخلاق سیاسى در کنار مباحث دیگر سیاست مانند فلسفه و فقه سیاسى, داراى اهمیت فراوان است, از این رو ماوردى جنبه هاى مختلف اخلاق سیاسى را در این اثر بررسى کرده است. وظایف زمامدار در تهذیب و تزکیه نفس خودش, تربیت و بهسازى روانى و اخلاقى نزدیکان و خانواده اش و تربیت مستمر خادمان و حفاظت از اخلاقیات ممدوح و بازداشتن آنان از خصال ناپسند, هم چنین روش هاى اکتساب صفات نیکو بخشى ازمباحث این اثر و بخش دیگر اخلاقیات دستگاه هاى دولتى است. حاکم عهده دار ایجاد و حراست از صفات و خصایل نیکو در نظامیان, مسئولان اقتصادى و مسئولان ادارى است. حتى اخلاق شرعى هرگونه برخورد عذرآمیز با دشمنان را برنمى تابد و ماوردى مناسبات صحیح با دشمن و اهل جنایت را برشمرده است.15 این که حاکم چه نوع لباسى بپوشد و در کدام ظرف تناول طعام نماید از دیدگاه اخلاق دینى جاى سخن دارد.16 علل اخلاق همانند علل احکام در زمینه سیاست در خور توجه و در باب سوم و لا به لاى فصل هاى دیگر مطرح شده و پىآمدهاى اخلاق مذموم که به تباهى کیان دولت منجر مى گردد تعلیل گردیده است.
مقبولیت دولت به دو نوع مشروعیت حقوقى و مشروعیت اخلاقى یا روان شناسانه منقسم است. هر نظام حکمرانى از دو منبع حقوق و اخلاق کسب وجاهت و مشروعیت مى نماید.
تمام سعى ماوردى در نصیحه الملوک, تبیین مشروعیت اخلاقى نظام سیاسى خلافت و در الاحکام السلطانیه, تشریح مشروعیت حقوقى آن است.
ماوردى در کتاب قوانین الوزاره به وزارت به عنوان یک نهاد که معین رهبرى با ضوابط, قوانین و وظایف حقوقى ویژه, پرداخته است. این نهاد بعد از رهبرى عهده دار عالى ترین منصب در تدبیر امور و اداره جامعه است. مباحث مربوط به وزارت در هشت فصل در این اثر ارائه شده است: معنى الوزاره وانواعها, التنفیذ, الدفاع, الاقدام, الحذر, التقلید والعزل, وزاره التنفیذ, الحقوق, العهود والوصایا.
دو نوع وزارت تنفیذ و تفویض, وظایف هریک , روابط آن ها با رهبرى , چگونگى تکوین و عزل آن ها, شرایط آن ها ذیل عناوین مزبور بررسى شده است.
باب دوم الاحکام السلطانیه نیز به سه مبحث از مباحث وزارت پرداخته بود: انعقاد وزارت تفویض, کم تر بودن شروط وزارت تنفیذ, انتصاب بیش از یک وزیر توسط خلیفه.
اما در قوانین الوزاره مسائل وزارت, مفصل تر با نگاه حقوقى بررسى شده است.
تسهیل النظر وتعجیل الظفر فى اخلاق المکلک وسیاسه الملک, همان گونه که از نامش پیداست داراى دو مبحث کلى اخلاق زمامدار و کشوردارى است. مبحث اول خلاصه اى از کتاب نصیحه الملوک است و به فضایل و رذایل حاکم مى پردازد. مبحث اسباب اختلال الدول این کتاب با باب سوم کتاب نصیحه الملوک شباهت دارد. ماوردى در مبحث دوم, مقوله هاى سیاسى را نه از نگاه یک حقوق دان و فقیه بلکه از منظر یک فیلسوف و عالم سیاسى نگریسته و تحلیل کرده است. تحلیل هاى وى صبغه فقهى ندارد بلکه تعلیل و غایت سنجى و استدلال عقلى از مهم ترین ویژگى هاى آن است. بحث هایى همچون مناسبات زمامدار و مردم و دین قواعد دولت و کشور اقشار اجتماعى و رابطه هریک با نظام حاکم چگونگى اداره جامعه گویاى ذهنیت اصلى نویسنده است. البته مسائل فقهى در مطاوى مباحث نه به منظور ارائه ابحاث فقهى بلکه براى تشیید و تحکیم مباحث عقلى و استدلالى است.

منابع و مصادر اندیشه هاى سیاسى ماوردى

تبحر ماوردى در علوم مختلف اسلامى و بهرهء وى از تجارب, امکان ارائه نوشته هایى در مقوله هاى مختلف سیاست را به او مى داد. فقه را نزد استادان بزرگى هم چون ابوالقاسم الصیمرى (درگذشت 386ق) 17 و شیخ ابوحامد الاسفراینى (درگذشت 406ق) آموخت. مهارت وى در این دانش به اندازه اى رسید که او را از امامان مذهب شافعى نامیده اند.18 ابن صلاح و ابن خلکان وى را از وجوه فقیهان شافعى مى دانند.19 آثار فقهى او مانند الحاوى الکبیر گواه این امر است.
ماوردى حدیث را از استادان مبرزى هم چون حسن بن على بن محمد الجبلى, محمد بن على بن زجر المنقارى و محمدبن المعلى الازدى فراگرفت.20 دانش وى از تفسیر قرآن به گونه اى است که کتاب تفسیرى وى النکت والعیون21 مورد توجه عالمان بوده است.
درحالى که اکثر اندیشمندان تفسیر وى را ستوده اند, برخى بر مواضع اعتزالى آن خرده گرفته اند.22
با این که در عصرى مى زیست که دانش هاى فلسفى رونق داشت و متفکرانى با اتکا بر میراث فلسفه یونان در متافیزیک, طبیعیات, ریاضیات, اخلاق فلسفى و سیاست مدن آثارى مىآفریدند ولى مشى ماوردى شباهتى به آنان نداشت و در دانش هاى عقلى متکلم بود. البته آگاهى به آراء فلسفى داشته است. کتاب اعلام النبوه گواه کلام اعتدالى اوست. در مورد گرایش وى به اشعریت یا اعتزال بین صاحب نظران, آراى متهافتى وجوددارد.23
هر چهار اثر سیاسى ماوردى مشحون از دانش هاى فقهى, کلامى, تفسیرى و حدیثى, اما نه به یک اندازه است. آقاى رضوان السید مصادر گفته هاى ماوردى را در تسهیل النظر, در پاورقى ها و نیز در فهارس پایانى آورده است. غیر از استفاده از قرآن, احادیث نبوى و نهج البلاغه, جملات و عبارت هاى فراوانى از آثار یونانى, ایرانى و عربى قبل از اسلام آورده است. نقل قول هاى فراوان از اسکندر, اردشیر, انوشیروان کسرى سابور, بزرگمهر, سقراط, لقمان حکیم, متنبى, جالینوس هم چنین از خلیفه ها و سردمداران اسلامى به عنوان تجربه هاى زمامدارى مانند مامون و هارون الرشید آورده است. تعبیر قال بعض الخلفاء زیاد دارد. در باب اول نظامى که از فضایل و رذایل ارائه کرده شبیه اخلاق نیکو ماخوس ارسطو است. در باب دوم از واژه هاى الحزم, الحذر, تدبیر و که گویاى اهمیت عقل و تجربه در کشوردارى است بهره گرفته است. مبحث اقسام الملوک ماخوذ از الادب الکبیر ابن مقفع است.24 از نظر بهره ورى از منابع و مصادر دینى و غیردینى, کتاب نصیحه الملوک همانند تسهیل النظر است. با این که حدود سیصد شاهد قرآنى و صدوپنجاه روایت نبوى در کل کتاب آورده ولى فقط پنجاه مورد از ارسطو نقل قول هایى دارد و فراوان از انوشیروان, بزرگمهر, بهرام گور, اسکندر مقدونى, افلاطون, اردشیر و دیگر متفکران ایران و یونان مضراب هایى نقل کرده است:
لاننفرد فى کتابنا بآرائنا ولانعتمد فى شىء نقوله على هو انا دون ان نحتج لما نقوله فیه ونذکره بقول الله المنزل فى کتابه واقاویل رسول(ص) المرویه وآثاره ثم سیدالملوک الاولین والائمه الماضین والخلفاء الراشدین والحکماء المتقدمین فى الامم الخالیه والایام الماضیه.25 مطاوى کتاب قوانین الوزاره بیش تر به نصوص روایى و قرآنى و متون دینى متکى است. وزارت به صورت یک نهاد در فرهنگ هاى سیاسى ایران و یونان معلول و معمول بوده است.
به شهادت آیه قرآن که از قول موسى مى فرماید: واجعل لى وزیرا من اهلى, هارون اخى 26 وزارت در مصر باستان هم وجودداشته است. به هر رو, پس از گذشت سالیانى از ظهور اسلام, وزارت از فرهنگ ایرانى و یونانى به سیاست اسلامى راه یافت و ماوردى از اولین نظریه پردازانى بود که از منظر حقوقى آن را بحث کرد و ابعاد مختلف آن را تحلیل و قواعد و شروطى براى آن درنظر گرفت و بالاخره ساختار آن را تکامل و لباس شریعت بر آن پوشاند.27 البته قبل از ماوردى کتاب هایى در زمینه تاریخ وزارت نوشته اند مانند: کتاب الوزراء از جهشیارى و کتاب الوزراء از ابوبکر محمدبن یحیى الصولى.
با توجه به پیشینه وزارت در غیر فرهنگ اسلامى, لاجرم ماوردى بایست از تحقیقات دیگران استفاده کرده باشد. محققان این اثر در مقدمه مى نویسند:
ان الماوردى قد حصل کتابه من مصادر سیاسیه و تاریخیه وادبیه متفرقه الف بینها بالضافه الى ما اضافه الى هذا الکتاب من خبره واقع عاش حیاته السیاسیه بین الخلفاء والسلاطین والوزراء. وقراء اته فى الکتب الفارسیه ومعرفته بحکم الهند والروم والفرس والحکماء و شعراء العرب.28 آنان الادب الکبیر و الادب الصغیر از ابن مقفع, کلیله و دمنه, اخلاق الملوک و البیان و التبیین از جاحظ و عیون الاخبار از ابن قتیبه را از منابع ماوردى در قوانین الوزاره نامیده اند.
ماوردى در الاحکام السلطانیه با شیوه هاى فقهى و در چهارچوب فقه شافعى و با عصاى منابع فقه (قرآن, سنت, عقل, اجماع و قیاس) به تحلیل و تبیین مسائل سیاسى پرداخته است. در عین حال مصلحت عمومى, عرف, رویه ادارى و عملى و شرایط زمان و مقتضیات آن براى وى اهمیت داشته است29 چرا که ماوردى از یک سو در صدد نظریه پردازى و تاسیس نظام حقوقى خلافت و زمامدارى است و از سوى دیگر, واقع گرا و واقع بین مى باشد.30 برخلاف برخى از محققان که الاحکام السلطانیه را آرمانى محض و تئورى پردازى به دور از واقعیت ها مى دانند 3, ماوردى در مقدمه خلافت را تمهیدى براى مصالح امت و تدبیر امور که برنامه هاى عملى فرمانروایى مى باشند, معرفى کرده است.

رویکردها و مشربهاى سیاسى ماوردى

دانش سیاست منقسم به فلسفه سیاست, علم سیاست, تاریخ سیاسى, اخلاق سیاسى و حقوق سیاسى است. فلسفه و علم سیاست توصیفى, تاریخ سیاسى, گزارشى, و اخلاق و حقوق سیاسى دستورى و توصیه اى است.
سیاست نگارى در فرهنگ اسلامى, محصول تعامل و تعاطى اندیشه هاى درونى و بیرونى است. سیاست نگاران مسلمان با پیرایش و پالایش فرهنگ هاى سیاسى ایران و یونان و روم 32 و عرب جاهلى, تطبیق آن ها با شریعت, تفسیر نصوص سیاسى دین به نظریه پردازى پرداخته اند. همین ارتباط با فرهنگ هاى سیاسى بیرونى و تفسیرهاى مختلف دینى, به تدریج مشرب هاى مختلف سیاسى در جهان اسلام را پدیدآورد. کتاب هایى که ذیل سیاست توسط متفکران مسلمان نوشته شده از نظر کمیت فراوان و از نظر اختلاف مشارب , هرکدام به گونه اى ویژه مباحث سیاسى را تحلیل کرده اند. این کتاب ها را مى توان ذیل پنج عنوان طبقه بندى کرد:
فلسفه سیاست:
متونى که به بررسى سیاست پرداخته یا تاملات عقلى و استدلالى دربارهء مقوله هاى سیاسى اند. مقدمه ابن خلدون و بدائع السلک ابن ازرق در بین متفکران گذشته و کتاب هایى مانند الاسلام و فلسفه الحکم از محمد عماره و تطور الفکر السیاسى فى الاسلام از دکتر فتحیه النبراوى و دکتر محمدنصر مهنا از متفکرین جدید در این طبقه قراردارند.
شریعت نامه ها:
خلافت نامه ها (کتاب هایى که در اهل سنت براى اثبات یا تثبیت نظریه خلافت و نهادهاى آن نوشته شده است), ولایت فقیه نامه ها, شرح نصوص سیاسى مانند شرح هایى که بر نامه مالک اشتر نوشته اند.
سیاست نامه ها:
این گونه منابع خود چند گونه اند, برخى به باید و نبایدهاى اخلاقى و توصیه اى براى فرمانروایان پرداخته اند, کتاب هایى هم وجوددارد که به بیان نظام ادارى و تشکیلات حکومتى مى پردازد. مهم ترین خصیصه این منابع تکیه آن ها بر تجارت بشرى است.
سیاست مدن ها:
آثارى مقتبس از تفکرات یونانى و رومى و جزئى از حکمت عملى است.
تاریخ هاى سیاسى:
آثارى که با روش گزارشى به نقل و روایت و گاهى تحلیل حوادث تاریخى مى پردازند. تاریخ وزراء, تاریخ خلفاء, تاریخ ملوک و سلاطین, تاریخ هاى خاندان هاى حکومت گذار از این زمره اند.
اهمیت ماوردى اهتمام به مشرب هاى مختلف سیاسى است. در بین فقیهان از نوادر کسانى است که غیر از فقه و فقه سیاسى از زوایاى دیگر به مسائل سیاست پرداخته است. همه سویه نگرى و جامعیت وى در خور توجه است.
فى تسهیل النظر قد خصصه للبحث فى ماهیه السلطه وبنیتها وفلسفتها وقوانین صیرورتها لا لاشکال السلطه .... اما کتابه الاحکام السلطانیه فقد خصصه لدراسه الشکل الاسلامى للسلطه او الدوله الاسلامیه.33
عمده آراى ماوردى در الاحکام السلطانیه وجوب رهبرى34, شرایط انتخاب کنندگان, شرایط انتخاب شوندگان, روش هاى انعقاد زمامدارى, بیعت35 و دیگر مسائل حقوق اساسى و حقوق عمومى است ولى در تسهیل النظر (بخش دوم) تاسیس دولت و مولفه هاى موثر در آن36, انحطاط دولت و عوامل آن37, کارکرد دین در کشوردارى 38 و مشابه این گونه مسائل مطرح است. فقیهان دیگرى بوده اند که به سیاست روى آورده اند ولى چون از آگاهى هاى غیر فقه سیاسى, تهى بوده اند, ناکام و ناموفق مانده اند. بنابراین چهار عنصر فلسفه سیاست, فقه سیاسى, اخلاق سیاسى و علم سیاست (مدیریت و چگونگى تهشیت امور) از ماوردى شخصیتى کامل و موفق ساخته است.
این داورى نقدى است بر کسانى همچون گیبHamilton Alexander Gibb که ماوردى را فقط فقیه مى دانند.39
________________________________________
پى نوشت ها:
1. زرکلى, الاعلام, ج4, ص327.
2. ابن الصلاح, طبقات الفقهاء الشافعیه , ج2, ص636.
3. دکتر طه حسین حتى ابن خلدون را متاثر از ماوردى دانسته است. نک: فلسفه
ابن خلدون الاجتماعیه, ترجمه محمد عبدالله عنان, ص127.
4. دربارهء ماوردى کتاب ها و مقاله هاى فراوانى نوشته اند. از مهم ترین آن ها مقدمه الحاوى در یک جلد مستقل از محمد بک اسماعیل و عبدالفتاح ابوسنه, ابوالحسن الماوردى من اعلام الاسلام از فواد عبدالمنعم و محمدسلیمان داود, الفکر السیاسى عند الماوردى از صلاح الدین بسیونى اسلان, الفکر السیاسى عند ابى الحسن الماوردى از احمد مبارک البغدادى, دوله الخلافه دراسه فى التفکیر السیاسى عند الماوردى از سعید بنسعید است. در فارسى دو مقاله یکى از آقاى حسن حبیبى با عنوان اندیشه و عمل سیاسى ماوردى در مجموعهء آیینه حقوق و دیگرى از آقاى چنگیز پهلوان زیر عنوان ماوردى نگاهى به زندگى و آثار او (مجله کلک, شماره47و48) و پایان نامه کارشناسى ارشد از محمدرضا صلح جوى زیر عنوان فلسفه اجتماعى و ساخت اجتماعى از نظر ماوردى (دانشکده علوم انسانى دانشگاه تربیت مدرس, 1369) شایسته ذکر است.
5. فقه هزار و چهارصد ساله اسلامى, ص 145.
6. مشخصات این ترجمه عبارت است از:
.Mawardi:Les status governementaux Alger,1915
7. عنوان دیگر ادب الوزیر.
8. نصیحه الملوک, تحقیق فواد عبدالمنعم احمد, ص33.
9. کشف الظنون, ج3, ص1958. از محققین جدید دکتر رضوان السید در مقدمه تسهیل النظر ص7و8 و الاعلام, للزرکلى, ج4, ص327 آن را از ماوردى دانسته اند.
10. صبحى صالح, النظم الاسلامیه. ص8.
11. الاحکام السلطانیه, ص4.
12. پاره اى از مباحث آن دو اثر مشترک اند ولى حیثیت الاحکام السلطانیه فقهى و حیثیت نصیحه الملوک اخلاقى است. رابطه دو دانش فقه و اخلاق با این که على رغم قلمرو متباین در برخى مسائل و محدوده مشترک در بعضى دیگر از مسائل, داراى دو غایت مى باشند: یکى به بیان احکام مکلفین مى پردازد و دیگرى در مورد تهذیب نفوس است.
13. نصیحه الملوک, ص43.
14. همان, ص44ـ45.
15. همان, ص333ـ369.
16. همان, ص377ـ379.
17. ابن الصلاح, طبقات الفقهاء الشافعیه, ص636.
18. الموسوعه الفقهیه الکویتیه. ج1, ص369.
19. ابن الصلاح, طبقات الفقهاء الشافعیه, ج2, ص636 وفیات الاعیان, ج2, ص444.
براى داورىهاى دیگران نک: الحاوى الکبیر (المقدمه). ص77.
20. نک: طبقات الفقهاء الشافعیه, ج2, ص640ـ641. کتاب الاقرار بالحقوق والمواهب
والمواریث من الحاوى, تحقیق طاهر اسماعیل محمد البرزنجى, ص102ـ105 الحاوى الکبیر (المقدمه), ص57.
21. کشف الظنون, ج1, ص458.
22. نک: السبکى, طبقات الشافعیه الکبرى, ج3, ص303ـ314 ابن الصلاح, طبقات
الفقهاء الشافعیه, ج2, ص628ـ642.
23. نک: زرکلى, الاعلام, ج4, ص327 کتاب الاقرار بالحقوق والمواهب والمواریث من
الحاوى. ص109ـ110 طبقات الشافعیه الکبرى, ج3, ص303ـ314 ابن عباد, شذرات الذهب, ج3.
24. تسهیل النظر وتعجیل الظفر, تصحیح رضوان السید, ص91.
25. نصیحه الملوک, ص46.
26. طه (20) آیه هاى 29ـ30.
27. آن لمبتون معتقد است نهادهاى دیگر هم چون دیوان مظالم از تشکیلات دیوانى شاهان ساسانى به ارث رسیده است. نک: تداوم و تحول در تاریخ میانهء ایران, ترجمه یعقوب آژند, ص81.
28 . قوانین الوزاره, تحقیق فواد عبدالمنقم احمد و محمد سلیمان داود, ص21.
29. هانرى لائوست, سیاست و غزالى, ترجمه مهدى مظفرى, ج1, ص18.
30. براى آگاهى از پیشینه نظریه هاى سیاسى در اسلام و فرایند تکاملى آن تا دورهء ماوردى و ابتناى دیدگاه هاى ماوردى بر تئورىهاى پیشین نگاه کنید به : مقاله احکام السلطانیه. دائره المعارف بزرگ اسلامى, ج6, ص674ـ678. هم چنین مقاله ماوردى از محمد قمرالدین مغان در تاریخ فلسفه در اسلام, میان محمد شریف , ج2, ص185.
31. دو داورى یکى از سوى بروکلمان و سواژه که ماوردى را سیاست مدار غیر رئالیست و دیگر از سوى گیب و روزنتال که وى را واقع گرا مى دانند ابراز شده است. نک: حسن حبیبى, آیینهء حقوق, مقاله اندیشه و عمل سیاسى ماوردى ص350 و 351 و 397.
32. در سه قرن اول هجرى بسیارى از کتاب هاى مشهور پهلوى که حاوى مطالب تاریخى, ادبى, حکم, فلسفه, سیاست و علم بود به عربى درآمد و از جمله مهم ترین آن هاست:
خداینامه , داستان اسکندر, صورت پادشاهان, گامنامه در آداب و رسوم دولتى, کتاب التاج در سیرت انوشیروان, کتاب سیرت اردشیر, نامه تنسر ابن مقفع.
از سوى دیگر اندیشه هاى افلاطون, ارسطو, تامسطیوس, فرفوریوس و ینقولاوش توسط مترجمانى مانند حنین بن اسحاق به عربى درآمد.
33. مقدمه تسهیل النظر از دکتر رضوان السید. ص7ـ8.
34. الاحکام السلطانیه, ص5.
35. همان, ص6ـ9.
36. تسهیل النظر و تعجیل الظفر. ص202ـ207.
37. همان, ص264.
38. همان, ص201.
39. نک:
Gibb,H.A.Studies on the Civilization of Islam.
.PP.153_155.London ,Rootlege,1962

تبلیغات