زن و سیاست گرایش ها و نگارش ها (مقاله پژوهشی حوزه)
درجه علمی: علمی-پژوهشی (حوزوی)
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
مسئلهء مشارکت سیاسى زنان, در کتاب هاى فقهى شیعه و اهل سنت کم تر مطرح و مورد گفت وگو بوده است.
در متون فقهى شیعه درکتاب القضاء1 و نیز در مسئلهءاجتهاد و تقلید2 ضمن بحث از شرایط قاضى و مجتهد, اشارتى بدان مى رفته است. در متون اهل سنت نیز درکتاب القضاء3 و نیزکتاب الامامه والاماره4 ضمن مباحث قضاوت و حکومت به اختصار از آن سخن رفته است. به جز این دسته از کتاب ها, آثاردیگرى نیز که در این زمینه عرضه شده باشد و با نگاه فقهى و دینى به تحلیل مسئله پرداخته باشد, کم است. گروهى را گمان بر آن است که در طرح این گونه بحث ها ضرورتى نیست, ولى از آن جا که اذهان جامعه بدان مشغول است و در محافل علمى به عنوان یک مسئله بدان نگریسته مى شود,جا دارد که عالمان به تفصیل بدان بپردازند و حدود مسئله را با نگاه دینى روشن سازند. در این مقاله برآنیم نخست گرایش هاى موجود در باب حضور سیاسى زن را گزارش کرده و ادلهءهریک را به اجمال برشماریم, پس از آن نگارش هاى ویژهء این موضوع را به اجمال معرفى کنیم.
یک: زن و سیاست, گرایش ها
در ابتدا باید تعریفى روشن از موضوع ارائه گردد و دانسته شود که کدام مشارکت سیاسى مورد منع یا جواز قرار گرفته است.
به نظر مى رسد بتوان مشارکت سیاسى زنان را در چهار حوزه تحدید نمود:
ـ حضور در تصمیم گیرى هاى اجتماعى و سیاسى از قبیل: مجلس شورا و شوراهاى دیگر ; ـ 1 تصدى منصب هاى مدیریتى چون وزارت, ریاست دولت و ...;
ـ شرکت در انتخابات و برگزیدن افراد براى دوبخش فوق ; ـ حضور در تشکل ها و احزاب سیاسى و....5
حال سخن در این است که حکم دینى مشارکت سیاسى زنان در این عرصه ها چیست؟ و در میان اندیشمندان مسلمان چند نظریه1 گرایش موجوداست؟
مى توان در یک نگاه کلى دیدگاه ها و گرایش ها را در سه راى خلاصه کرد, گرچه هر کدام در درون خود مى تواند تفاصیلى را جاى دهد.
الف - منع مطلق
یک دیدگاه این است که زن با توجه به ویژگى هاى روانى, فیزیکى و روحى نباید در این عرصه ها شرکت جوید. خداوند عالم از زن چیز دیگر خواسته است و کمالش را نیز باید در جاى دیگر بجوید اینان براین باورند که:
سلامت و سعادت زن در این است که یا حامله باشد و یا بچه در زیر پستان خود داشته باشد.6
در مجلس دوم(1329 ق) وقتى مسئلهء حق انتخاب زن در مجلس مطرح شد, برخى از شخصیت هاى سیاسى, خطابه اى تند ایرادکرده و گفتند چرا کمیسیون گفته: زنان حق انتخاب ندارند, این بدان ماند که گفته شود دیوانه ها حق انتخاب ندارند, علت آن است که عنوان زنان چنین استعدادى ندارد.7
برخى نویسندگان عرب در پاسخ این پرسش: هل للمراه حقوق سیاسیه؟ آیا زن داراى حقوق سیاسى است؟ نوشته اند:
لیس فى استطاعه المراه ان تصبح رجلا وقد قسمت الطبیعه المخلوقات الى ذکر و انثى, وحددت لکل نوع مکانه فى المجتمع واتجاهد فى الحیاه ورسالته التى یجاهد فى سبیلها ولیس من شک فى ان رساله المراه الاولى مملکتها 1المنزلیه: تربى اطفالها وتهیئ عرشها, و تنظم اسباب سعادتها وان الحمایه الجسمیه للرجل لن تنتقل الى المراه مهما سعت الیها فلم تترجل فى سلوکها و تطلا مالا یتفق وطبیعتها 8 در توان زنان نیست که مرد شوند. طبیعت, موجودات را به ماده و نر تقسیم کرده و جایگاه هریک را در جامعه و زندگى مشخص کرده است. بدون شک وظیفهء نخست زن, خانهءاو است: فرزندان را تربیت مى کند و اسباب خوش بختى را فراهم مى سازد. حمایت جسمانى مرد به زن منتقل نمى شود, هر قدر برایش تلاش کند. زن نباید درمشى و مرام, مردگونه شود و چیزى را که با طبیعت او سازگار نیست, دنبال کند.
استدلال هایى را که این گروه بدان استناد جسته و قائل به منع شده اند, را مى توان این گونه دسته بندى کرد:
اول: قرآن
به چند آیه از قرآن استدلال شده که فهرست وار بیان مى شود:
1 ـ آیهء قوامیت مردان بر زنان: ((الرجال قوامون على النساء, بما فضل الله بعضهم على بعض وبما انفقوا))9 مردان,سرپرست زنان اند, به دلیل آن که خدا برخى از ایشان را بر برخى برترى داده و نیز به دلیل آن که از اموالشان خرج مى کنند.
کسانى که به این آیه استدلال کردند, دایرهء قوامیت را فراتر از محیط خانواده گرفته و تمامى عرصه هاى زندگى را مستفاد از آیه دانسته اند.10
2ـ آیهء حلیه:((او من ینشوا فى الحلیه وهو فى الخصام غیر مبین))11 آیا کسى را شریک خدا مى کنند که در زر و زیور پرورش یافته و هنگام مجادله بیانش غیر روشن است.
با این توضیح که زنان تمایل به زینت دارند و احساسات و عواطف در آنان غالب است, و سیاست نیازمند تعقل و تفکر است.12
3ـ آیهء نشستن در خانه:((وقرن فى بیوتکن ولا تبرجن تبرج الجاهلیه الاولى)) 13 و در خانه هایتان قرار گیرید و مانند روزگار جاهلیت قدیم زینت هاى خود را آشکار مکنید. چنین استدلال مى کنند که مشارکت سیاسى زن با در خانه نشستن وى مغایرت دارد, و در این آیه زنان مامور شده اند که در خانه بنشینند.
دوم: روایات
به روایت هاى عدیده اى در این باب استدلال شده که برخى آن را تا ده 14 و برخى تا هفده حدیث15 رسانده اند. این احادیث را مى توان در چهار نوع فهرست کرد:
احادیث
1ـمنع از امارات زنان چون: ((لن یفلح قوم ولوا امرهم امراه.))16 یا((ولا تولى المراه القضاء ولا تلى الاماره.))17 و یا حدیث ((...فعند ذلک یکون السلطان بمشوره النساء واماره الصبیان.))18و((امورکم الى نساءکم فبطن الارض خیر لکم من ظهرها.))19
2ـاحادیث منع از مشورت زنان چون:((ایاکم و مشاوره النساء فان فیهن الضعف والوهن والعجز.))20 و یا ((وایاک و مشاوره النساء فان رایهن الى افن.))21
3ـاحادیث نقص عقول زنان چون: ((فانهن ضعاف القوى والانفس والعقول))22و23
4ـاحادیث منع از اطاعت و تدبیر زنان چون:((کل امرى تدبره امراه فهو ملعون.))24
یا((طاعه المراه ندامه.))25 و26
سوم: اجماع
گفته شده فقیهان شیعه و اهل سنت اتفاق نظر دارند که زن نمى تواند مناصب سیاسى را احراز کند. این اجماع در قضاوت نیز که شعبه اى از ریاست و ولایت مى باشد, ادعا شده است.27
چهارم: سیره ادعا شده که سیرهء مستمره از زمان پیامبر و ائمه بر این قائم است که زنان عهده دار چنین مناصبى نبوده اند.28
پنجم: اصل عملى
شک در جواز مشارکت سیاسى زن برابر است با عدم جواز, زیرا اصل اولى آن است که کسى بر کسى ولایت نداشته باشد و دلیلى که این اصل را از میان بردارد در دست نیست, بنابراین همان اصل اولى حاکم خواهد بود.29
ششم: وجوه استحسانى
گاه گفته مى شود که: از مذاق شریعت استفاده مى شود که زن باید در خانه بنشیند و به کارهاى بیرون از خانه نپردازد 30 و گاه حجاب زن را مانعى از حضور اجتماعى و سیاسى او مى دانند و این وظیفهء شرعى را ناسازگار با مشارکت هاى سیاسى و اجتماعى مى دانند.31 و گاه نیز به ناتوانى او در جسم و روان استناد مى کنند.32
وابسته بودن خروج زن از منزل به اجازه و اذن شوهر نیز یکى دیگر از این وجوه است, 33 چنان که تمسک به عدم صلاحیت زن براى امامت جماعت از طریق اولویت وجهى دیگر است.34 اینها وجوهى است که طرفداران منع مطلق بدان استناد جسته اند.
ب - جواز مطلق
در برابر راى سابق ـ که از طرفداران فراوانى برخوردار است ـ گروهى قائل به جواز شده و هیچ گونه منعى در مشارکت سیاسى زنان نمى بینند 35. این دسته تمامى عرصه هاى مشارکت سیاسى را براى زن روا دانسته اند. براى اثبات این نظریه کافى است عالى ترین عرصهء مشارکت که حاکمیت است تثبیت شود, زیرا به اولویت سایر عرصه ها را نیز زن مى تواند حائز شود, از این رو این گروه تمام سعى شان بر آن است که بتوانند حاکمیت زن را به اثبات رسانده و دلیل مخالفان را پاسخ گویند.
در این جا ابتدا مرورى بر پاسخ اینان داشته و سپس ادلهءشان را فهرست خواهیم کرد.
ادله قرآنى
پاسخ اینان به ادلهء قرآنى این است که آیهء قوامیت, به قرائن ذیل آیه و تعلیل آن, مختص دایرهء زندگى خانوادگى است و از آن نمى توان حکمى فراتر اثبات کرد.
در تعلیل, دو امر مطرح شده است: یکى ((بما فضل الله)) و دیگرى ((بماانفقوا)) و این دو با هم علت قوامیت قرار گرفته است. تعمیم آیه, خلع آیه از تعلیل و محتواى ذیل آن خواهدبود. چنان که آیهء حلیه, مفاد اعتقاد جامعهء جاهلى معنا کرده اند نه آن که واقعیت و هویت زن از دیدگاه الهى چنان باشد.
هم چنین آیهء نشستن در خانه, ویژهء زنان پیامبراست وآیه با خطاب ((یانساءالنبى)) آغاز شده است.36
ادلهء روایى
در پاسخ به دستهء اول از احادیث, چند پاسخ ایراد شده است:
1ـ شهید مطهرى پس از آن که تصریح مى کند که این حدیث را در مصادر شیعى نیافته,37 معتقداست ماهیت حکومت امروز با گذشته تفاوت دارد و نمى توان این روایات را بر حکومت هاى امروزى تطبیق داد.
وضع حکومت امروز با حکومت هاى گذشته فرق دارد. شایستگى هایى که امروز است با گذشته فرق دارد در گذشته حکومت ها استبدادى بود. همین که حکومت را به دست یک کسى مى دادند, معنایش این بود که تمام مقدرات در اختیار این است.38
هم چنین ایشان ادلهء منع صلاحیت را ارشادى دانسته است.39
برخى از اندیشمندان اهل سنت نیز همین تفسیر را براى این گونه روایات برگزیده اند:
((اذا کانت المراه والیه فى اى حکومه دیموقراطیه فلاباس بها فان الوالى لیس فى الحقیقه والیا وانما هو رکن من ارکان الشورى والوالى الحقیقى هو مجموعه ارکان الشورى 40 در حکومت هاى دموکراسى منعى براى حاکمیت زن نیست, زیرا زن رکنى از ارکان شورااست و والى حقیقى, مجموعهء ارکان شورا مى باشند.))
اندیشمندانى دیگر نیز این خرده را در دلالت این حدیث روا دانسته اند.41
2ـ برخى دیگر بر این باورند که این حدیث با عقل و نقل مغایر است 42 با نقل مغایر است زیرا قرآن کریم قصهء بلقیس و حکومت او را نقل کرده و بر آن نقدى نداشته است. و اما با عقل مغایر است, زیرا از یک سو هرجا زنان به حکومت نشسته اند خدمات ارزنده اى به بشر عرضه کرده اند, از بلقیس گرفته که طراح و سازندهء سد مارب است و میوه هایى در شهرهاى حکومتش بود که در جملهء عالم نبود, تا دیگران.
من در باب آن چه بیهقى نقل کرده تردید نمى کردم اگر به چشم در روزگار خودمان نمى دیدم که زنانى مثل خانم گاندى, دختر نهرو, هفتصد میلیون آدم را اداره کرد, و مشتى فقیر را که از گرسنگى در کنار خیابان جان مى دادند, در اثر انقلاب سبز, به جایى رساند که خود صادر کنندهء گندم شدند.43
و از سوى دیگر: آن اسوهء زمان و مصلح بزرگ آگاه تر و والاتر از آن بودکه حرفى بر زبان آورد که نیمى از کل جمعیت عالم را ناخشنود و آزرده مى ساخت, در حالى که خود, اسلام را مدیون توجه این طبقه از عالمیان مى دانست.44
نسبت به ادلهء مشورت نیز جواب هاى عدیده اى داده شده است: این که در برخى از این احادیث تتمهء الا من جربت بکمال عقل وجود دارد و نیز رسول خدا در صلح حدیبیه با ام سلمه مشورت کرد و نظر وى را راجح دانست,45 یااین که در احادیث مشورت با مردان نیز تعبیر مشورت با مرد عاقل آمده است و.46
در مورد روایات نقص عقل جواب هاى گوناگون ارائه شده, مانند این که ناظر به قضیهء جهل بود47 یا این که مراد عقل عملى ـکه سیاست نیز از آن است ـنیست بلکه منظور عقل نظرى است48.
احتمالات دیگرى نیز در معناى این روایت ها گفته شده 49, گرچه به نظر مى رسد ناظر به عقل تجربى اکتسابى است و به اوضاع و احوال جوامع بشرى مربوط است.
پاسخ دستهء چهارم ازاحادیث نیز در لابه لاى گفته هاى قبل نهفته است.
اجماع
در پاسخ گفته شده در فقه امامیه, مسئلهء ریاست دولت و حاکمیت مطرح نبوده تا بتوان دعواى توافق و اجماع نمود. آن چه ممکن است بر آن اجماع اقامه کرد, قضاوت است که در آن جا نیز شرط ذکوریت و رجولیت قبل از شیخ طوسى مطرح نبوده است.50
اصل عملى
اصل عملى با اقامهء دلیل قابل اجرا نیست و اینان مدعى اند ادله اى روشن بر تایید نظر خویش اقامه مى کنند.
وجوه استحسان
اما مذاق شریعت امرى منضبط نیست و همهء عالمان دینى و فقیهان چنین استفاده اى از شریعت نداشته اند.51
چنان1 که حجاب زن مسلمان را مانعى براى مشارکت سیاسى وى نمى دانند. اینان معتقدند که مشارکت سیاسى و حضور اجتماعى زن آدابى دارد که یکى از آن ها حجاب است.52
استدلال هایى که بر جواز مطلق ارائه شده عبارت است از:
1ـ داستان ملکهء سبا: بلقیس که در قرآن آمده و هیچ گونه طعن و انکارى بر آن نشده, شاهدى قوى است بر این که از دیدگاه این کتاب آسمانى زن ـ1 اگر لایق باشد ـ مى تواند عهده دار منصب هاى بزرگ گردد. به ویژه که قرآن او را فردى اهل نظر و مشورت و نیز حق طلا معرفى کرده که وقتى نامهء سلیمان به او رسید با درایت به حل مشکل پرداخت و سپس ایمان آورد.53
2ـ1 بیعت زنان: زنان در عصر رسول خدا(ص) در مقاطعى چند با ایشان بیعت کردند54 و قرآن از آن یاد کرده 55 و در کتاب هاى سیره و تاریخ بخشى به برشمردن زنان بیعت کننده اختصاص یافته است.56 پس از رسول خدا نیز زنان با حضرت امیر(ع) بیعت کردند.57
31هجرت زنان: هجرت یک عمل سیاسى است نوعى مبارزهء اجتماعى با طاغوت و حکومت هاى ستم پیشه است. در تاریخ صدر اسلام در هجرت از مکه به حبشه زنان نیز شرکت داشتند, چنا1که در هجرت به مدینه نیز چنین بود 58. قرآن نیز بر هجرت زنان مومن صحه گذارده و آن را تایید کرده است.59
4ـشرکت زنان در جهاد: این نیز یکى از ادلهء موافقان است60. در تاریخ جنگ هاى پیامبر زنان حضورى فعال داشتند.
5 - سیرهء بانوان بزرگ صدر اسلام چون ام سلمه, زهرا(س) زینب و برخى از همسران پیامبر(ص) گواهى است بر حضور جدى آنان در فعالیت هاى سیاسى و اجتماعى.61
برخى مدعى شده اند در تاریخ ائمه نیز زنانى بزرگ به برخى منصب ها گماشته شدند مانند حضرت زینب, حکیمه خاتون و.62
در دوران پس از اسلام نیز برخى مدعى شده اند حاکمان زن وجود داشته و بر مسند شاهى نشسته اند.63
ج - نظریهء تفصیل
گروهى زن را براى منصب حاکمیت صالح ندانسته اما تصدى و حضور وى را در دیگر مناصب و عرصه ها بدون مانع مى دانند.اخوان المسلمین بر این راى تصریح کرده اند.64 در این میان بحثى است که آیا ریاست دولت هم مانند حاکمیت است و زن مى تواند آن را تصدى کند یا خیر؟ اخوان المسلمین بر تشابه این دو منصب تاکید ورزیدند.65
در قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران نیز همین گونه مشى شده است 66, گرچه در تفسیر واژهءرجال در اصل یکصد و پانزدهم قانون اساسى بحث هایى صورت گرفته است.67
مستند این گروه, تلفیقى از ادله گروه اول و دوم است. از این رو از تکرار آن صرف نظر مى شود:
در پایان این بخش باید اشاره کرد که طرفداران مشارکت سیاسى زنان به اصولى عقیده داشته و تعدى از آن را ناروا مى دانند:
1ـ وظیفهء مادرى براى زنان وظیفهء اول و اهم است, و رویکرد زن به دیگر امور پس از این وظیفه است و نباید بدان آسیب رساند. البته این گروه عقیده دارند که بسیارى از زنان در برهه اى طولانى از زندگى مى توانند به وظایف دیگر خود بپردازند 68
2ـ حضور سیاسى و اجتماعى زنان مشروط به آدابى است که دین معین کرده و در راس آن رعایت حریم عفاف و حجاب و محدود کردن جانب انوثت به خانه و زندگى است. عرصهء فعالیت اجتماعى و سیاسى عرصهء بروز و ظهور انوثت, نیست,بلکه آفت آن است. البته در نزد ایشان حجاب مانع و دست و پاگیر نیست به سخن دیگر, جمع میان حجاب و این چنین فعالیت ها میسور و ممکن است.69
در این جا این گزارش را به پایان مى بریم و در انتظار تجزیه و تحلیل و تعمیق این مسئله از سوى اندیشمندان ایم.
دو: زن و سیاست, نگارش ها
در این جا معرفى اجمالى اى از کتاب ها ومقاله هایى که ویژهء این موضوع است, ارائه مى گردد. و در تنظیم, ترتیب الفبایى عناوین کتاب ها و مقاله ها منظور شده است.70
الف ـ کتاب ها
1ـ اثرالمراه السیاسى والاجتماعى فى العصر العباسى الاول, رائده حسام الدین جارالله, جامعه القاهره, 1946م, پایان نامهء کارشناسى ارشد, عربى.
2ـ اهلیه المراه لتولى السلطه, محمد مهدى شمس الدین, چاپ اول: موسسه المنار, قم, 168ص,عربى.
3- بیعه النساء للنبى1(ص), محمد على قطب, چاپ اول: مطبعه خالدبن ولید, دمشق, 1406ق ـ 1986م, 110ص,عربى.
4ـ تحریرالمراه فى عصرالرساله, عبدالحلیم محمد ابوشقه, چاپ اول: دارالقلم, کویت, 1410ق ـ1990م, ج2و3, 461+223 ص, عربى.
5- الحریم السیاسى النبى والنساء,فاطمه المونیسى, ترجمه عبدالهادى عباس, چاپ دوم: دارالحصاد, 1993م, 280ص عربى.
6- الحقوق السیاسیه للمراه فى الاسلام, عبدالحمید الشورابى, منشاالمعارف, اسکندریه, 1987 م, 278ص, عربى.
7ـ الحقوق السیاسیه للمراه فى الاسلام والفکر والتشریع المعاصر, محمدانس قاسم جعفر, دارالنهضه العربیه, قاهره, 1987, 160ص, عربى.
8- دراسات فى ولایه الفقیه, حسینعلى منتظرى, چاپ اول: المرکز العالمى للدراسات الاسلامیه, قم, 1408, ج1, ص 334 ـ 361, عربى.
9ـ رساله بدیعه فى تفسیر آیه الرجال قوامون على النساء, سید محمد حسین حسینى تهرانى, منشورات الحکمه, تهران, 151ص, عربى.
چاپ دیگرى از کتاب با این مشخصه ها وجود دارد:
قضا و حکومه وجهادالمراه, دارالمحجه البیضاء, بیروت, 1993, 167ص, عربى.
این کتاب به فارسى هم برگردانده شده است.
10ـ زن بر سریر قدرت, محمود طلوعى, چاپ دوم: انتشارات اسپرک, 1370, 397ص, فارسى.
11ـ زن و انتخابات, گروهى از نویسندگان, کتاب فروشى طباطبایى, قم, 1339, 145ص,
فارسى.
12ـ زن و پیامآورى, مرتضى فهیم کرمانى, چاپ اول: دفتر نشر فرهنگ اسلامى, تهران, 1371, 243ص, فارسى.
13ـ زنان مقتدر و نامآور جهان, مرى ال دیویس, ترجمهء بهروز محمودى بختیارى, چاپ اول: نشر آثار, 1375, 85, فارسى.
14ـ السلطانات المنسیات, فاطمه المونیسى, ترجمه: جمیل معلى وعبدالهادى عباس, چاپ اول: دارالحصاد, دمشق,1994, 318ص, عربى.
15ـ عایشه والسیاسه, سعید الافغانى,چاپ اول: مطبعه لجنه التالیف الترجمه والنشر, القاهره, 1947م, عربى.
16ـ قضیه المراه المصریه السیاسیه والجنسیه, نوال السعداوى, چاپ اول: دارالثقافه, قاهره, 1977م, 51 ص.
17ـ کتاب الحضاره الاسلامیه, احمدالکبیسى, موسسهآل البیت, عمان, 1407 ق 111986, ج2, ص11ـ66, عربى.
18ـ المراه بین واقعها و حقها فى الاجتماع السیاسى الاسلامى, سید محمد حسین فضل الله, چاپ اول: دارالثقلین, بیروت, 1415 ق - 1995 م, 108ص, عربى.
19ـ المراه فى السیاسه والاجتماع, هاشم المدنى, دارالانصاف, بیروت, 1950م, 112ص, عربى.
20ـ المراه والحقوق السیاسیه فى الاسلام, مجید محمود ابوحجیر, چاپ اول:
مکتبه الرشد, الریاض, 1417ق, 582, عربى.
21ـ المراه والسیاسه فى صدرالاسلام, احمد الکبیسى, چاپ اول: مکتبه المکتبه, ابوظبى, 1980م, عربى.
22ـ المراه والعمل السیاسى رویه اسلامیه, هبه رووف عزت, چاپ اول: المعهد العالمى للفکر الاسلامى, امریکا, 1416ق ـ 1995م, 311 ص , عربى.
23ـ نفوذالنساء فى الدول الاسلامیه فى العراق وفى مصر, وفاء محمد على, دارالفکر العربى, قاهره, 1986م, 137ص, عربى.
ب ـ مقاله ها
24ـ حق انتخاب زنان, شمس الدین امیر علاتى, مجموعهء حقوقى, سال هفتم, ش2, ص49ـ54, فارسى.
25ـ حق راى زنان 1341ـ1358, مراد ثقفى, گفتگو, ش9, 1374,ص53 - 63, فارسى.
26ـ حقوق سیاسى زن در ایران از بهمن 57 تا امروز, مهرانگیز کار, زنان, ش20, 1373,ص 18ـ 25, فارسى.
27ـ الحقوق الساسیه للمراه فى الاسلام, عبدالحمید الانصارى, حولیه کلیه الشریعه والدراسات الاسلامیه, ش2, 1982م, ص293ـ347, عربى.
28ـ حکم الشریعه الاسلامیه فى اشتراک المراه فى الانتخاب للبارلمان, لجنه الفتوى بالجامع الازهر, مجله رساله الازهر, سال چهارم, ش3, 1371 ق, ص314ـ323, عربى.
29ـ حکم الشریعه الاسلامیه فى اشتراک المراه فى انتخاب للبرهان, مجله رساله الاسلام, سال چهارم, ش3, 1376ق, ص314, عربى.
30ـ زن و انتخابات در ایران, فاطمه سیام, آینده, سال سوم, ش10, 1324,ص 516 - 519, فارسى.
31ـ زن و جنبش انتخابات, مهرانگیز کار, آدینه, سال اول, ش105.
32- زن و زمامدارى, منیر گرجى, بازنویسى زهرا امى, فرزانه, سال اول, ش1, ص9ـ32, فارسى.
33- زن وسیاست, شهید مرتضى مطهرى, پیام زن,سال اول, 1371, ش2, ص11 ش3, ص10 ش4, ص13 ش5, ص19 ش6, ص6.
34- زن بر مسند حکومت, جواد محدثى, پیام زن, سال اول, ش10, ص22ـ23.
35ـ نقش مشارکت سیاسى در تواناسازى زنان, نسرین مصفا, سیاست خارجى, سال هشتم, ش2, بهار 1373, ص 371ـ388 فارسى.
36- شرعیه قیاده المراه للحکم فى الدول الاسلامیه, محمد رفیع عثمانى, مجله البحث الاسلامى, مجلهء سى و چهارم, ش2, 1409 ق, عربى.
37- لیس للمراه شرعا ان تمارس السیاسه, مجله الازهر, مجلهء بیست و پنجم, جزء 4, 1373ق, عربى.
38- المراه فى المجتمع الاسلامى: حق المراه فى الولایات المتحده وفى الانتخابات, مجله العربى, ش144, 1970م, ص34, عربى.
39ـ المراه المصریه الرشیده وحق الانتخاب, ابوالوفاالمرغى, مجله الازهر, مجلهء بیست وهفتم, جزء 10, 1375ق, عربى.
40ـ المراه والامامه, نادره شنن, مجله المسلمون, ش2, 1384ق, ص134ـ143, عربى. 41ـ المراه و مناصب الدوله فى الاسلام, ابوالاعلى المودودى, مجلهء ترجمان القرآن, 1372ق, ص84 ـ 85, عربى.
42ـ الموقف من مشارکه المراه فى الانتخاب والتوشیح وتولى المناصب العامه, مجله النور, سال چهارم, ش40, عربى.
43ـ الوعى السیاسى عندالمراه فى الاسلام, احمد عبیدالکبیسى, مجله آفاق ثقافیه, 1977ـ1978, ص57ـ77, عربى.
44ـ ولایه المراه, فکرى یاسین, مجله الازهر, مجلهء بیست1 یکم, جزء8, 1369ق, عربى.
45ـ هل للمراه حقوق سیاسیه, محمد صابر عاشور, مجلهء الازهر, مجلهء بیست و هفتم, جزء 2, 1375ق, عربى.
________________________________________
پى نوشت ها:
1. ر.ک: الخلاف, ج3, ص311 الشرایع, ج4, ص67 جواهرالکلام, ج4, ص12و....
2 . ر.ک: التنقیح فى شرح العروه الوثقى, ج, ص224ـ225 مستمسک العروه الوثقى, ج, ص43.
3. ر.ک: المغنى, ج1, ص380 الفقه الاسلامى1ادله, ج6, ص765.
4. ر.ک: المحلى, ج9, ص359 الفقه على المذاهب الاربعه, ج5, ص416 الفقه الاسلامى و ادله, ج6, ص693و....
5.ر.ک: رساله بدیعه فى تفسیر آیه الرجال قوامون على النساء, زن و انتخابات, در اسات فى ولایه الفقیه, ج, ص335ـ361 اهلیه المراه لتولى السلطه, ص59ـ147 تحریرالمراه فى عصرالرساله, ج3.
6.انوار ملکوت, ج1, ص178,(مشهد, انتشارات علامهء طباطبائى).
7.منصوره اتحادیه,زن در جامعهء قاجار, مجلهء کلک, ش 55-56, ص45.
8. 1هل للمراه حقوق سیاسیه,مجله الازهر, مجلد 27, ش2,س1375ق, محمد صابر عاشور.
9. نساء(4) آیهء 34.
10. المیزان, ج4, ص343 دراسات فى ولایه الفقیه, ج, ص348.
11 . زخرف(143) آیهء 18.
12 . دراسات فى ولایه االفقیه, ج, ص252.
13 . احزاب(33) آیهء 33.
14 . اهلیه المراه لتولى السلطه, ص79.
15 . دراسات فى ولایه الفقیه, ج, ص353.
16 . صحیح البخارى, ج3, ص90 سنن النبى, ج8, ص227 سنن الترمذى, ج3,ص360, ح2365 مسند احمد, ج5, ص38 النهایه, ج4, ص135 کنزالعمال, ج6, ص40, ح14763 تحف العقول, ص35.
17 . الخصال, ج2, ص585, ح12 من لایحضره الفقیه,ج4, ص363, ح821 وسائل الشیعه, ج20, ص212(آل البیت).
18 . نهج البلاغه, حکمت 102.
19 . تحف العقول, ص36 سنن الترمذى, ج3, ص361.
20 . الکافى, ج5, ص517, ح8 وسائل الشیعه, ج20, ص182(آل البیت).
21 . نهج البلاغه, نامه 31.
22 . الکافى, ج5, ص39 نهج البلاغه, نامه 14.
23 . نهج البلاغه, خطبه 80 سنن ابن ماجه, ج2, ص1326, ح4003.
24 . الکافى, ج5, ص518, ح10.
25 . همان, ص517, ح4 وسائل الشیعه, ج20, ص181(آل البیت).
26 . الکافى,ج5, ص518, ح19 من لایحضره الفقیه, ج3, ص299, ح1424.
27 . دراسات فى ولایه الفقیه, ج, ص339 - 340 اهلیه المراه لتولى السلطه, ص121.
28 . مجلهء پیام زن, ش4, ص15ـ 16 مجله الازهر, مجلد 27, جزء2, مقالهء هل للمراه حقوق سیاسیه.
29 . اهلیه المراه لتولى السلطه, ص143.
30 . التنقیح فى شرح العروه الوثقى, ج, ص226.
31 . اهلیه المراه لتولى السلطه, ص138.
32 . همان, ص131.
33 . همان, ص 138ـ139.
34 . دراسات فى ولایه الفقیه, ج1, ص361.
35 . ر.ک: المراه والعمل السیاسى رویه اسلامیه, ص116ـ149 المراه بین واقعها و حقها فى الاجتماع السیاسى الاسلامى اهلیه المراه لتولى السلطه مجلهء پیام زن, ش4, ص12ـ14.
36. اهلیه المراه لتولى السلطه, ص63ـ76 مجلهء پیام زن, ش4, ص14ـ15.
37 . این روایت در برخى کتاب هاى حدیثى شیعهآمده است: تحف العقول, ص35.
38 . مجلهء پیام زن, سال اول, ش6, ص17.
39 . همان, ش5, ص24.
40 . مجلهء البحث الاسلامى, ج34, ش3, مقالهءشرعیه قیاده المراه للحکیم فى الدول الاسلامیه.
41 . ر.ک: اهلیه المراه لتولى السلطه, ص83 ـ83.
42 . محمد ابراهیم باستانى پاریزى, جامع المقدمات, ج2, ص916.
43 . همان, ص911.
44 . همان, ص916.
45 . ابن اثیر, الکامل فى التاریخ, ج2, ص205.
46 . اهلیه المراه لتولى السلطه, ص96ـ98 محمد تقى جعفرى, ترجمه و تفسیر نهج البلاغه, ج1, ص302.
47 . آیه الله جوادى آملى,زن در آینهء جلال و جمال, ص 342.
48 . محمد تقى جعفرى, ترجمه و تفسیر نهج البلاغه, ج1, ص 291ـ299.
49 . زن در نهج البلاغه, ص111ـ136.
50. اهلیه المراه لتولى السلطه, ص121ـ123 دراسات فى ولایه الفقیه, ج, ص339ـ341.
51 . مجلهء حوزه, ش4, ص17ـ18.
52 . تحریرالمراه فى عصرالرساله, ج3, ص13 به بعد; اهلیه المراه لتولى السلطه, ص 138- 139.
53 . مجله البحث الاسلامى, مجلد 34, ش3, مقالهء شرعیه قیاده المراه للحکم فى الدول الاسلامیه مجلهء فرزانه, ش 1, ص 9 مجلهء پیام زن, ش3, ص14 المراه والعمل السیاسى رویه اسلامیه,ص 120.
54 . مجلهء پیام زن, ش3, ص12ـ13.
55 . ممتحنه(60) آیهء 12.
56 . ر.ک: محمد على قطب, بیعه النساء للنبى طبقات ابن سعد, ج8, ص 5 و ص222.
57 . مجلهء پیام زن, ش3, ص13ـ14.
58 . طبقات ابن سعد, ج8, ص276ـ313 تاریخ سیاسى اسلام, ص143 المیزان, ج11, ص246 میزان الحکمه, ج1, ص511ـ512 سفینه البحار, ج 1, ص118.
59 . ممتحنه(60) آیهء 10.
60 . المراه والعمل السیاسى رویه اسلامیه, ص149ـ163.
61 . مجلهء پیام زن, ش3, ص15.
62 . زن و پیام آورى, ص 205ـ243.
63 . باستانى پاریزى, همان, ج2, ص960ـ961و ص972و ص993.
64 . مجلهء النور, ش40, مقالهءالمراه المسلمه فى المجتمع المسلم, سال 1415ق.
65 . مجلهء النور, ش40.
66 . قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران, اصل 115.
67 . مجلهء زنان, ش35, ص3و10.
68 . اهلیه المراه لتولى السلطه, ج2, ص9.
69 . تحریرالمراه فى عصر الرساله, ج2, ص 79-103.
70 . در این فهرست واره از این منابع استفاده برده ام: مصادرالنظام الاسلامى, عبدالجبارالرفاعى, ج6, ص252ـ253 کتابشناسى فقه و زمان, محمد نورى, ص234ـ269 المراه بیلوغرافیا, فائق فضولى, ص 54 ـ 60.
در متون فقهى شیعه درکتاب القضاء1 و نیز در مسئلهءاجتهاد و تقلید2 ضمن بحث از شرایط قاضى و مجتهد, اشارتى بدان مى رفته است. در متون اهل سنت نیز درکتاب القضاء3 و نیزکتاب الامامه والاماره4 ضمن مباحث قضاوت و حکومت به اختصار از آن سخن رفته است. به جز این دسته از کتاب ها, آثاردیگرى نیز که در این زمینه عرضه شده باشد و با نگاه فقهى و دینى به تحلیل مسئله پرداخته باشد, کم است. گروهى را گمان بر آن است که در طرح این گونه بحث ها ضرورتى نیست, ولى از آن جا که اذهان جامعه بدان مشغول است و در محافل علمى به عنوان یک مسئله بدان نگریسته مى شود,جا دارد که عالمان به تفصیل بدان بپردازند و حدود مسئله را با نگاه دینى روشن سازند. در این مقاله برآنیم نخست گرایش هاى موجود در باب حضور سیاسى زن را گزارش کرده و ادلهءهریک را به اجمال برشماریم, پس از آن نگارش هاى ویژهء این موضوع را به اجمال معرفى کنیم.
یک: زن و سیاست, گرایش ها
در ابتدا باید تعریفى روشن از موضوع ارائه گردد و دانسته شود که کدام مشارکت سیاسى مورد منع یا جواز قرار گرفته است.
به نظر مى رسد بتوان مشارکت سیاسى زنان را در چهار حوزه تحدید نمود:
ـ حضور در تصمیم گیرى هاى اجتماعى و سیاسى از قبیل: مجلس شورا و شوراهاى دیگر ; ـ 1 تصدى منصب هاى مدیریتى چون وزارت, ریاست دولت و ...;
ـ شرکت در انتخابات و برگزیدن افراد براى دوبخش فوق ; ـ حضور در تشکل ها و احزاب سیاسى و....5
حال سخن در این است که حکم دینى مشارکت سیاسى زنان در این عرصه ها چیست؟ و در میان اندیشمندان مسلمان چند نظریه1 گرایش موجوداست؟
مى توان در یک نگاه کلى دیدگاه ها و گرایش ها را در سه راى خلاصه کرد, گرچه هر کدام در درون خود مى تواند تفاصیلى را جاى دهد.
الف - منع مطلق
یک دیدگاه این است که زن با توجه به ویژگى هاى روانى, فیزیکى و روحى نباید در این عرصه ها شرکت جوید. خداوند عالم از زن چیز دیگر خواسته است و کمالش را نیز باید در جاى دیگر بجوید اینان براین باورند که:
سلامت و سعادت زن در این است که یا حامله باشد و یا بچه در زیر پستان خود داشته باشد.6
در مجلس دوم(1329 ق) وقتى مسئلهء حق انتخاب زن در مجلس مطرح شد, برخى از شخصیت هاى سیاسى, خطابه اى تند ایرادکرده و گفتند چرا کمیسیون گفته: زنان حق انتخاب ندارند, این بدان ماند که گفته شود دیوانه ها حق انتخاب ندارند, علت آن است که عنوان زنان چنین استعدادى ندارد.7
برخى نویسندگان عرب در پاسخ این پرسش: هل للمراه حقوق سیاسیه؟ آیا زن داراى حقوق سیاسى است؟ نوشته اند:
لیس فى استطاعه المراه ان تصبح رجلا وقد قسمت الطبیعه المخلوقات الى ذکر و انثى, وحددت لکل نوع مکانه فى المجتمع واتجاهد فى الحیاه ورسالته التى یجاهد فى سبیلها ولیس من شک فى ان رساله المراه الاولى مملکتها 1المنزلیه: تربى اطفالها وتهیئ عرشها, و تنظم اسباب سعادتها وان الحمایه الجسمیه للرجل لن تنتقل الى المراه مهما سعت الیها فلم تترجل فى سلوکها و تطلا مالا یتفق وطبیعتها 8 در توان زنان نیست که مرد شوند. طبیعت, موجودات را به ماده و نر تقسیم کرده و جایگاه هریک را در جامعه و زندگى مشخص کرده است. بدون شک وظیفهء نخست زن, خانهءاو است: فرزندان را تربیت مى کند و اسباب خوش بختى را فراهم مى سازد. حمایت جسمانى مرد به زن منتقل نمى شود, هر قدر برایش تلاش کند. زن نباید درمشى و مرام, مردگونه شود و چیزى را که با طبیعت او سازگار نیست, دنبال کند.
استدلال هایى را که این گروه بدان استناد جسته و قائل به منع شده اند, را مى توان این گونه دسته بندى کرد:
اول: قرآن
به چند آیه از قرآن استدلال شده که فهرست وار بیان مى شود:
1 ـ آیهء قوامیت مردان بر زنان: ((الرجال قوامون على النساء, بما فضل الله بعضهم على بعض وبما انفقوا))9 مردان,سرپرست زنان اند, به دلیل آن که خدا برخى از ایشان را بر برخى برترى داده و نیز به دلیل آن که از اموالشان خرج مى کنند.
کسانى که به این آیه استدلال کردند, دایرهء قوامیت را فراتر از محیط خانواده گرفته و تمامى عرصه هاى زندگى را مستفاد از آیه دانسته اند.10
2ـ آیهء حلیه:((او من ینشوا فى الحلیه وهو فى الخصام غیر مبین))11 آیا کسى را شریک خدا مى کنند که در زر و زیور پرورش یافته و هنگام مجادله بیانش غیر روشن است.
با این توضیح که زنان تمایل به زینت دارند و احساسات و عواطف در آنان غالب است, و سیاست نیازمند تعقل و تفکر است.12
3ـ آیهء نشستن در خانه:((وقرن فى بیوتکن ولا تبرجن تبرج الجاهلیه الاولى)) 13 و در خانه هایتان قرار گیرید و مانند روزگار جاهلیت قدیم زینت هاى خود را آشکار مکنید. چنین استدلال مى کنند که مشارکت سیاسى زن با در خانه نشستن وى مغایرت دارد, و در این آیه زنان مامور شده اند که در خانه بنشینند.
دوم: روایات
به روایت هاى عدیده اى در این باب استدلال شده که برخى آن را تا ده 14 و برخى تا هفده حدیث15 رسانده اند. این احادیث را مى توان در چهار نوع فهرست کرد:
احادیث
1ـمنع از امارات زنان چون: ((لن یفلح قوم ولوا امرهم امراه.))16 یا((ولا تولى المراه القضاء ولا تلى الاماره.))17 و یا حدیث ((...فعند ذلک یکون السلطان بمشوره النساء واماره الصبیان.))18و((امورکم الى نساءکم فبطن الارض خیر لکم من ظهرها.))19
2ـاحادیث منع از مشورت زنان چون:((ایاکم و مشاوره النساء فان فیهن الضعف والوهن والعجز.))20 و یا ((وایاک و مشاوره النساء فان رایهن الى افن.))21
3ـاحادیث نقص عقول زنان چون: ((فانهن ضعاف القوى والانفس والعقول))22و23
4ـاحادیث منع از اطاعت و تدبیر زنان چون:((کل امرى تدبره امراه فهو ملعون.))24
یا((طاعه المراه ندامه.))25 و26
سوم: اجماع
گفته شده فقیهان شیعه و اهل سنت اتفاق نظر دارند که زن نمى تواند مناصب سیاسى را احراز کند. این اجماع در قضاوت نیز که شعبه اى از ریاست و ولایت مى باشد, ادعا شده است.27
چهارم: سیره ادعا شده که سیرهء مستمره از زمان پیامبر و ائمه بر این قائم است که زنان عهده دار چنین مناصبى نبوده اند.28
پنجم: اصل عملى
شک در جواز مشارکت سیاسى زن برابر است با عدم جواز, زیرا اصل اولى آن است که کسى بر کسى ولایت نداشته باشد و دلیلى که این اصل را از میان بردارد در دست نیست, بنابراین همان اصل اولى حاکم خواهد بود.29
ششم: وجوه استحسانى
گاه گفته مى شود که: از مذاق شریعت استفاده مى شود که زن باید در خانه بنشیند و به کارهاى بیرون از خانه نپردازد 30 و گاه حجاب زن را مانعى از حضور اجتماعى و سیاسى او مى دانند و این وظیفهء شرعى را ناسازگار با مشارکت هاى سیاسى و اجتماعى مى دانند.31 و گاه نیز به ناتوانى او در جسم و روان استناد مى کنند.32
وابسته بودن خروج زن از منزل به اجازه و اذن شوهر نیز یکى دیگر از این وجوه است, 33 چنان که تمسک به عدم صلاحیت زن براى امامت جماعت از طریق اولویت وجهى دیگر است.34 اینها وجوهى است که طرفداران منع مطلق بدان استناد جسته اند.
ب - جواز مطلق
در برابر راى سابق ـ که از طرفداران فراوانى برخوردار است ـ گروهى قائل به جواز شده و هیچ گونه منعى در مشارکت سیاسى زنان نمى بینند 35. این دسته تمامى عرصه هاى مشارکت سیاسى را براى زن روا دانسته اند. براى اثبات این نظریه کافى است عالى ترین عرصهء مشارکت که حاکمیت است تثبیت شود, زیرا به اولویت سایر عرصه ها را نیز زن مى تواند حائز شود, از این رو این گروه تمام سعى شان بر آن است که بتوانند حاکمیت زن را به اثبات رسانده و دلیل مخالفان را پاسخ گویند.
در این جا ابتدا مرورى بر پاسخ اینان داشته و سپس ادلهءشان را فهرست خواهیم کرد.
ادله قرآنى
پاسخ اینان به ادلهء قرآنى این است که آیهء قوامیت, به قرائن ذیل آیه و تعلیل آن, مختص دایرهء زندگى خانوادگى است و از آن نمى توان حکمى فراتر اثبات کرد.
در تعلیل, دو امر مطرح شده است: یکى ((بما فضل الله)) و دیگرى ((بماانفقوا)) و این دو با هم علت قوامیت قرار گرفته است. تعمیم آیه, خلع آیه از تعلیل و محتواى ذیل آن خواهدبود. چنان که آیهء حلیه, مفاد اعتقاد جامعهء جاهلى معنا کرده اند نه آن که واقعیت و هویت زن از دیدگاه الهى چنان باشد.
هم چنین آیهء نشستن در خانه, ویژهء زنان پیامبراست وآیه با خطاب ((یانساءالنبى)) آغاز شده است.36
ادلهء روایى
در پاسخ به دستهء اول از احادیث, چند پاسخ ایراد شده است:
1ـ شهید مطهرى پس از آن که تصریح مى کند که این حدیث را در مصادر شیعى نیافته,37 معتقداست ماهیت حکومت امروز با گذشته تفاوت دارد و نمى توان این روایات را بر حکومت هاى امروزى تطبیق داد.
وضع حکومت امروز با حکومت هاى گذشته فرق دارد. شایستگى هایى که امروز است با گذشته فرق دارد در گذشته حکومت ها استبدادى بود. همین که حکومت را به دست یک کسى مى دادند, معنایش این بود که تمام مقدرات در اختیار این است.38
هم چنین ایشان ادلهء منع صلاحیت را ارشادى دانسته است.39
برخى از اندیشمندان اهل سنت نیز همین تفسیر را براى این گونه روایات برگزیده اند:
((اذا کانت المراه والیه فى اى حکومه دیموقراطیه فلاباس بها فان الوالى لیس فى الحقیقه والیا وانما هو رکن من ارکان الشورى والوالى الحقیقى هو مجموعه ارکان الشورى 40 در حکومت هاى دموکراسى منعى براى حاکمیت زن نیست, زیرا زن رکنى از ارکان شورااست و والى حقیقى, مجموعهء ارکان شورا مى باشند.))
اندیشمندانى دیگر نیز این خرده را در دلالت این حدیث روا دانسته اند.41
2ـ برخى دیگر بر این باورند که این حدیث با عقل و نقل مغایر است 42 با نقل مغایر است زیرا قرآن کریم قصهء بلقیس و حکومت او را نقل کرده و بر آن نقدى نداشته است. و اما با عقل مغایر است, زیرا از یک سو هرجا زنان به حکومت نشسته اند خدمات ارزنده اى به بشر عرضه کرده اند, از بلقیس گرفته که طراح و سازندهء سد مارب است و میوه هایى در شهرهاى حکومتش بود که در جملهء عالم نبود, تا دیگران.
من در باب آن چه بیهقى نقل کرده تردید نمى کردم اگر به چشم در روزگار خودمان نمى دیدم که زنانى مثل خانم گاندى, دختر نهرو, هفتصد میلیون آدم را اداره کرد, و مشتى فقیر را که از گرسنگى در کنار خیابان جان مى دادند, در اثر انقلاب سبز, به جایى رساند که خود صادر کنندهء گندم شدند.43
و از سوى دیگر: آن اسوهء زمان و مصلح بزرگ آگاه تر و والاتر از آن بودکه حرفى بر زبان آورد که نیمى از کل جمعیت عالم را ناخشنود و آزرده مى ساخت, در حالى که خود, اسلام را مدیون توجه این طبقه از عالمیان مى دانست.44
نسبت به ادلهء مشورت نیز جواب هاى عدیده اى داده شده است: این که در برخى از این احادیث تتمهء الا من جربت بکمال عقل وجود دارد و نیز رسول خدا در صلح حدیبیه با ام سلمه مشورت کرد و نظر وى را راجح دانست,45 یااین که در احادیث مشورت با مردان نیز تعبیر مشورت با مرد عاقل آمده است و.46
در مورد روایات نقص عقل جواب هاى گوناگون ارائه شده, مانند این که ناظر به قضیهء جهل بود47 یا این که مراد عقل عملى ـکه سیاست نیز از آن است ـنیست بلکه منظور عقل نظرى است48.
احتمالات دیگرى نیز در معناى این روایت ها گفته شده 49, گرچه به نظر مى رسد ناظر به عقل تجربى اکتسابى است و به اوضاع و احوال جوامع بشرى مربوط است.
پاسخ دستهء چهارم ازاحادیث نیز در لابه لاى گفته هاى قبل نهفته است.
اجماع
در پاسخ گفته شده در فقه امامیه, مسئلهء ریاست دولت و حاکمیت مطرح نبوده تا بتوان دعواى توافق و اجماع نمود. آن چه ممکن است بر آن اجماع اقامه کرد, قضاوت است که در آن جا نیز شرط ذکوریت و رجولیت قبل از شیخ طوسى مطرح نبوده است.50
اصل عملى
اصل عملى با اقامهء دلیل قابل اجرا نیست و اینان مدعى اند ادله اى روشن بر تایید نظر خویش اقامه مى کنند.
وجوه استحسان
اما مذاق شریعت امرى منضبط نیست و همهء عالمان دینى و فقیهان چنین استفاده اى از شریعت نداشته اند.51
چنان1 که حجاب زن مسلمان را مانعى براى مشارکت سیاسى وى نمى دانند. اینان معتقدند که مشارکت سیاسى و حضور اجتماعى زن آدابى دارد که یکى از آن ها حجاب است.52
استدلال هایى که بر جواز مطلق ارائه شده عبارت است از:
1ـ داستان ملکهء سبا: بلقیس که در قرآن آمده و هیچ گونه طعن و انکارى بر آن نشده, شاهدى قوى است بر این که از دیدگاه این کتاب آسمانى زن ـ1 اگر لایق باشد ـ مى تواند عهده دار منصب هاى بزرگ گردد. به ویژه که قرآن او را فردى اهل نظر و مشورت و نیز حق طلا معرفى کرده که وقتى نامهء سلیمان به او رسید با درایت به حل مشکل پرداخت و سپس ایمان آورد.53
2ـ1 بیعت زنان: زنان در عصر رسول خدا(ص) در مقاطعى چند با ایشان بیعت کردند54 و قرآن از آن یاد کرده 55 و در کتاب هاى سیره و تاریخ بخشى به برشمردن زنان بیعت کننده اختصاص یافته است.56 پس از رسول خدا نیز زنان با حضرت امیر(ع) بیعت کردند.57
31هجرت زنان: هجرت یک عمل سیاسى است نوعى مبارزهء اجتماعى با طاغوت و حکومت هاى ستم پیشه است. در تاریخ صدر اسلام در هجرت از مکه به حبشه زنان نیز شرکت داشتند, چنا1که در هجرت به مدینه نیز چنین بود 58. قرآن نیز بر هجرت زنان مومن صحه گذارده و آن را تایید کرده است.59
4ـشرکت زنان در جهاد: این نیز یکى از ادلهء موافقان است60. در تاریخ جنگ هاى پیامبر زنان حضورى فعال داشتند.
5 - سیرهء بانوان بزرگ صدر اسلام چون ام سلمه, زهرا(س) زینب و برخى از همسران پیامبر(ص) گواهى است بر حضور جدى آنان در فعالیت هاى سیاسى و اجتماعى.61
برخى مدعى شده اند در تاریخ ائمه نیز زنانى بزرگ به برخى منصب ها گماشته شدند مانند حضرت زینب, حکیمه خاتون و.62
در دوران پس از اسلام نیز برخى مدعى شده اند حاکمان زن وجود داشته و بر مسند شاهى نشسته اند.63
ج - نظریهء تفصیل
گروهى زن را براى منصب حاکمیت صالح ندانسته اما تصدى و حضور وى را در دیگر مناصب و عرصه ها بدون مانع مى دانند.اخوان المسلمین بر این راى تصریح کرده اند.64 در این میان بحثى است که آیا ریاست دولت هم مانند حاکمیت است و زن مى تواند آن را تصدى کند یا خیر؟ اخوان المسلمین بر تشابه این دو منصب تاکید ورزیدند.65
در قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران نیز همین گونه مشى شده است 66, گرچه در تفسیر واژهءرجال در اصل یکصد و پانزدهم قانون اساسى بحث هایى صورت گرفته است.67
مستند این گروه, تلفیقى از ادله گروه اول و دوم است. از این رو از تکرار آن صرف نظر مى شود:
در پایان این بخش باید اشاره کرد که طرفداران مشارکت سیاسى زنان به اصولى عقیده داشته و تعدى از آن را ناروا مى دانند:
1ـ وظیفهء مادرى براى زنان وظیفهء اول و اهم است, و رویکرد زن به دیگر امور پس از این وظیفه است و نباید بدان آسیب رساند. البته این گروه عقیده دارند که بسیارى از زنان در برهه اى طولانى از زندگى مى توانند به وظایف دیگر خود بپردازند 68
2ـ حضور سیاسى و اجتماعى زنان مشروط به آدابى است که دین معین کرده و در راس آن رعایت حریم عفاف و حجاب و محدود کردن جانب انوثت به خانه و زندگى است. عرصهء فعالیت اجتماعى و سیاسى عرصهء بروز و ظهور انوثت, نیست,بلکه آفت آن است. البته در نزد ایشان حجاب مانع و دست و پاگیر نیست به سخن دیگر, جمع میان حجاب و این چنین فعالیت ها میسور و ممکن است.69
در این جا این گزارش را به پایان مى بریم و در انتظار تجزیه و تحلیل و تعمیق این مسئله از سوى اندیشمندان ایم.
دو: زن و سیاست, نگارش ها
در این جا معرفى اجمالى اى از کتاب ها ومقاله هایى که ویژهء این موضوع است, ارائه مى گردد. و در تنظیم, ترتیب الفبایى عناوین کتاب ها و مقاله ها منظور شده است.70
الف ـ کتاب ها
1ـ اثرالمراه السیاسى والاجتماعى فى العصر العباسى الاول, رائده حسام الدین جارالله, جامعه القاهره, 1946م, پایان نامهء کارشناسى ارشد, عربى.
2ـ اهلیه المراه لتولى السلطه, محمد مهدى شمس الدین, چاپ اول: موسسه المنار, قم, 168ص,عربى.
3- بیعه النساء للنبى1(ص), محمد على قطب, چاپ اول: مطبعه خالدبن ولید, دمشق, 1406ق ـ 1986م, 110ص,عربى.
4ـ تحریرالمراه فى عصرالرساله, عبدالحلیم محمد ابوشقه, چاپ اول: دارالقلم, کویت, 1410ق ـ1990م, ج2و3, 461+223 ص, عربى.
5- الحریم السیاسى النبى والنساء,فاطمه المونیسى, ترجمه عبدالهادى عباس, چاپ دوم: دارالحصاد, 1993م, 280ص عربى.
6- الحقوق السیاسیه للمراه فى الاسلام, عبدالحمید الشورابى, منشاالمعارف, اسکندریه, 1987 م, 278ص, عربى.
7ـ الحقوق السیاسیه للمراه فى الاسلام والفکر والتشریع المعاصر, محمدانس قاسم جعفر, دارالنهضه العربیه, قاهره, 1987, 160ص, عربى.
8- دراسات فى ولایه الفقیه, حسینعلى منتظرى, چاپ اول: المرکز العالمى للدراسات الاسلامیه, قم, 1408, ج1, ص 334 ـ 361, عربى.
9ـ رساله بدیعه فى تفسیر آیه الرجال قوامون على النساء, سید محمد حسین حسینى تهرانى, منشورات الحکمه, تهران, 151ص, عربى.
چاپ دیگرى از کتاب با این مشخصه ها وجود دارد:
قضا و حکومه وجهادالمراه, دارالمحجه البیضاء, بیروت, 1993, 167ص, عربى.
این کتاب به فارسى هم برگردانده شده است.
10ـ زن بر سریر قدرت, محمود طلوعى, چاپ دوم: انتشارات اسپرک, 1370, 397ص, فارسى.
11ـ زن و انتخابات, گروهى از نویسندگان, کتاب فروشى طباطبایى, قم, 1339, 145ص,
فارسى.
12ـ زن و پیامآورى, مرتضى فهیم کرمانى, چاپ اول: دفتر نشر فرهنگ اسلامى, تهران, 1371, 243ص, فارسى.
13ـ زنان مقتدر و نامآور جهان, مرى ال دیویس, ترجمهء بهروز محمودى بختیارى, چاپ اول: نشر آثار, 1375, 85, فارسى.
14ـ السلطانات المنسیات, فاطمه المونیسى, ترجمه: جمیل معلى وعبدالهادى عباس, چاپ اول: دارالحصاد, دمشق,1994, 318ص, عربى.
15ـ عایشه والسیاسه, سعید الافغانى,چاپ اول: مطبعه لجنه التالیف الترجمه والنشر, القاهره, 1947م, عربى.
16ـ قضیه المراه المصریه السیاسیه والجنسیه, نوال السعداوى, چاپ اول: دارالثقافه, قاهره, 1977م, 51 ص.
17ـ کتاب الحضاره الاسلامیه, احمدالکبیسى, موسسهآل البیت, عمان, 1407 ق 111986, ج2, ص11ـ66, عربى.
18ـ المراه بین واقعها و حقها فى الاجتماع السیاسى الاسلامى, سید محمد حسین فضل الله, چاپ اول: دارالثقلین, بیروت, 1415 ق - 1995 م, 108ص, عربى.
19ـ المراه فى السیاسه والاجتماع, هاشم المدنى, دارالانصاف, بیروت, 1950م, 112ص, عربى.
20ـ المراه والحقوق السیاسیه فى الاسلام, مجید محمود ابوحجیر, چاپ اول:
مکتبه الرشد, الریاض, 1417ق, 582, عربى.
21ـ المراه والسیاسه فى صدرالاسلام, احمد الکبیسى, چاپ اول: مکتبه المکتبه, ابوظبى, 1980م, عربى.
22ـ المراه والعمل السیاسى رویه اسلامیه, هبه رووف عزت, چاپ اول: المعهد العالمى للفکر الاسلامى, امریکا, 1416ق ـ 1995م, 311 ص , عربى.
23ـ نفوذالنساء فى الدول الاسلامیه فى العراق وفى مصر, وفاء محمد على, دارالفکر العربى, قاهره, 1986م, 137ص, عربى.
ب ـ مقاله ها
24ـ حق انتخاب زنان, شمس الدین امیر علاتى, مجموعهء حقوقى, سال هفتم, ش2, ص49ـ54, فارسى.
25ـ حق راى زنان 1341ـ1358, مراد ثقفى, گفتگو, ش9, 1374,ص53 - 63, فارسى.
26ـ حقوق سیاسى زن در ایران از بهمن 57 تا امروز, مهرانگیز کار, زنان, ش20, 1373,ص 18ـ 25, فارسى.
27ـ الحقوق الساسیه للمراه فى الاسلام, عبدالحمید الانصارى, حولیه کلیه الشریعه والدراسات الاسلامیه, ش2, 1982م, ص293ـ347, عربى.
28ـ حکم الشریعه الاسلامیه فى اشتراک المراه فى الانتخاب للبارلمان, لجنه الفتوى بالجامع الازهر, مجله رساله الازهر, سال چهارم, ش3, 1371 ق, ص314ـ323, عربى.
29ـ حکم الشریعه الاسلامیه فى اشتراک المراه فى انتخاب للبرهان, مجله رساله الاسلام, سال چهارم, ش3, 1376ق, ص314, عربى.
30ـ زن و انتخابات در ایران, فاطمه سیام, آینده, سال سوم, ش10, 1324,ص 516 - 519, فارسى.
31ـ زن و جنبش انتخابات, مهرانگیز کار, آدینه, سال اول, ش105.
32- زن و زمامدارى, منیر گرجى, بازنویسى زهرا امى, فرزانه, سال اول, ش1, ص9ـ32, فارسى.
33- زن وسیاست, شهید مرتضى مطهرى, پیام زن,سال اول, 1371, ش2, ص11 ش3, ص10 ش4, ص13 ش5, ص19 ش6, ص6.
34- زن بر مسند حکومت, جواد محدثى, پیام زن, سال اول, ش10, ص22ـ23.
35ـ نقش مشارکت سیاسى در تواناسازى زنان, نسرین مصفا, سیاست خارجى, سال هشتم, ش2, بهار 1373, ص 371ـ388 فارسى.
36- شرعیه قیاده المراه للحکم فى الدول الاسلامیه, محمد رفیع عثمانى, مجله البحث الاسلامى, مجلهء سى و چهارم, ش2, 1409 ق, عربى.
37- لیس للمراه شرعا ان تمارس السیاسه, مجله الازهر, مجلهء بیست و پنجم, جزء 4, 1373ق, عربى.
38- المراه فى المجتمع الاسلامى: حق المراه فى الولایات المتحده وفى الانتخابات, مجله العربى, ش144, 1970م, ص34, عربى.
39ـ المراه المصریه الرشیده وحق الانتخاب, ابوالوفاالمرغى, مجله الازهر, مجلهء بیست وهفتم, جزء 10, 1375ق, عربى.
40ـ المراه والامامه, نادره شنن, مجله المسلمون, ش2, 1384ق, ص134ـ143, عربى. 41ـ المراه و مناصب الدوله فى الاسلام, ابوالاعلى المودودى, مجلهء ترجمان القرآن, 1372ق, ص84 ـ 85, عربى.
42ـ الموقف من مشارکه المراه فى الانتخاب والتوشیح وتولى المناصب العامه, مجله النور, سال چهارم, ش40, عربى.
43ـ الوعى السیاسى عندالمراه فى الاسلام, احمد عبیدالکبیسى, مجله آفاق ثقافیه, 1977ـ1978, ص57ـ77, عربى.
44ـ ولایه المراه, فکرى یاسین, مجله الازهر, مجلهء بیست1 یکم, جزء8, 1369ق, عربى.
45ـ هل للمراه حقوق سیاسیه, محمد صابر عاشور, مجلهء الازهر, مجلهء بیست و هفتم, جزء 2, 1375ق, عربى.
________________________________________
پى نوشت ها:
1. ر.ک: الخلاف, ج3, ص311 الشرایع, ج4, ص67 جواهرالکلام, ج4, ص12و....
2 . ر.ک: التنقیح فى شرح العروه الوثقى, ج, ص224ـ225 مستمسک العروه الوثقى, ج, ص43.
3. ر.ک: المغنى, ج1, ص380 الفقه الاسلامى1ادله, ج6, ص765.
4. ر.ک: المحلى, ج9, ص359 الفقه على المذاهب الاربعه, ج5, ص416 الفقه الاسلامى و ادله, ج6, ص693و....
5.ر.ک: رساله بدیعه فى تفسیر آیه الرجال قوامون على النساء, زن و انتخابات, در اسات فى ولایه الفقیه, ج, ص335ـ361 اهلیه المراه لتولى السلطه, ص59ـ147 تحریرالمراه فى عصرالرساله, ج3.
6.انوار ملکوت, ج1, ص178,(مشهد, انتشارات علامهء طباطبائى).
7.منصوره اتحادیه,زن در جامعهء قاجار, مجلهء کلک, ش 55-56, ص45.
8. 1هل للمراه حقوق سیاسیه,مجله الازهر, مجلد 27, ش2,س1375ق, محمد صابر عاشور.
9. نساء(4) آیهء 34.
10. المیزان, ج4, ص343 دراسات فى ولایه الفقیه, ج, ص348.
11 . زخرف(143) آیهء 18.
12 . دراسات فى ولایه االفقیه, ج, ص252.
13 . احزاب(33) آیهء 33.
14 . اهلیه المراه لتولى السلطه, ص79.
15 . دراسات فى ولایه الفقیه, ج, ص353.
16 . صحیح البخارى, ج3, ص90 سنن النبى, ج8, ص227 سنن الترمذى, ج3,ص360, ح2365 مسند احمد, ج5, ص38 النهایه, ج4, ص135 کنزالعمال, ج6, ص40, ح14763 تحف العقول, ص35.
17 . الخصال, ج2, ص585, ح12 من لایحضره الفقیه,ج4, ص363, ح821 وسائل الشیعه, ج20, ص212(آل البیت).
18 . نهج البلاغه, حکمت 102.
19 . تحف العقول, ص36 سنن الترمذى, ج3, ص361.
20 . الکافى, ج5, ص517, ح8 وسائل الشیعه, ج20, ص182(آل البیت).
21 . نهج البلاغه, نامه 31.
22 . الکافى, ج5, ص39 نهج البلاغه, نامه 14.
23 . نهج البلاغه, خطبه 80 سنن ابن ماجه, ج2, ص1326, ح4003.
24 . الکافى, ج5, ص518, ح10.
25 . همان, ص517, ح4 وسائل الشیعه, ج20, ص181(آل البیت).
26 . الکافى,ج5, ص518, ح19 من لایحضره الفقیه, ج3, ص299, ح1424.
27 . دراسات فى ولایه الفقیه, ج, ص339 - 340 اهلیه المراه لتولى السلطه, ص121.
28 . مجلهء پیام زن, ش4, ص15ـ 16 مجله الازهر, مجلد 27, جزء2, مقالهء هل للمراه حقوق سیاسیه.
29 . اهلیه المراه لتولى السلطه, ص143.
30 . التنقیح فى شرح العروه الوثقى, ج, ص226.
31 . اهلیه المراه لتولى السلطه, ص138.
32 . همان, ص131.
33 . همان, ص 138ـ139.
34 . دراسات فى ولایه الفقیه, ج1, ص361.
35 . ر.ک: المراه والعمل السیاسى رویه اسلامیه, ص116ـ149 المراه بین واقعها و حقها فى الاجتماع السیاسى الاسلامى اهلیه المراه لتولى السلطه مجلهء پیام زن, ش4, ص12ـ14.
36. اهلیه المراه لتولى السلطه, ص63ـ76 مجلهء پیام زن, ش4, ص14ـ15.
37 . این روایت در برخى کتاب هاى حدیثى شیعهآمده است: تحف العقول, ص35.
38 . مجلهء پیام زن, سال اول, ش6, ص17.
39 . همان, ش5, ص24.
40 . مجلهء البحث الاسلامى, ج34, ش3, مقالهءشرعیه قیاده المراه للحکیم فى الدول الاسلامیه.
41 . ر.ک: اهلیه المراه لتولى السلطه, ص83 ـ83.
42 . محمد ابراهیم باستانى پاریزى, جامع المقدمات, ج2, ص916.
43 . همان, ص911.
44 . همان, ص916.
45 . ابن اثیر, الکامل فى التاریخ, ج2, ص205.
46 . اهلیه المراه لتولى السلطه, ص96ـ98 محمد تقى جعفرى, ترجمه و تفسیر نهج البلاغه, ج1, ص302.
47 . آیه الله جوادى آملى,زن در آینهء جلال و جمال, ص 342.
48 . محمد تقى جعفرى, ترجمه و تفسیر نهج البلاغه, ج1, ص 291ـ299.
49 . زن در نهج البلاغه, ص111ـ136.
50. اهلیه المراه لتولى السلطه, ص121ـ123 دراسات فى ولایه الفقیه, ج, ص339ـ341.
51 . مجلهء حوزه, ش4, ص17ـ18.
52 . تحریرالمراه فى عصرالرساله, ج3, ص13 به بعد; اهلیه المراه لتولى السلطه, ص 138- 139.
53 . مجله البحث الاسلامى, مجلد 34, ش3, مقالهء شرعیه قیاده المراه للحکم فى الدول الاسلامیه مجلهء فرزانه, ش 1, ص 9 مجلهء پیام زن, ش3, ص14 المراه والعمل السیاسى رویه اسلامیه,ص 120.
54 . مجلهء پیام زن, ش3, ص12ـ13.
55 . ممتحنه(60) آیهء 12.
56 . ر.ک: محمد على قطب, بیعه النساء للنبى طبقات ابن سعد, ج8, ص 5 و ص222.
57 . مجلهء پیام زن, ش3, ص13ـ14.
58 . طبقات ابن سعد, ج8, ص276ـ313 تاریخ سیاسى اسلام, ص143 المیزان, ج11, ص246 میزان الحکمه, ج1, ص511ـ512 سفینه البحار, ج 1, ص118.
59 . ممتحنه(60) آیهء 10.
60 . المراه والعمل السیاسى رویه اسلامیه, ص149ـ163.
61 . مجلهء پیام زن, ش3, ص15.
62 . زن و پیام آورى, ص 205ـ243.
63 . باستانى پاریزى, همان, ج2, ص960ـ961و ص972و ص993.
64 . مجلهء النور, ش40, مقالهءالمراه المسلمه فى المجتمع المسلم, سال 1415ق.
65 . مجلهء النور, ش40.
66 . قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران, اصل 115.
67 . مجلهء زنان, ش35, ص3و10.
68 . اهلیه المراه لتولى السلطه, ج2, ص9.
69 . تحریرالمراه فى عصر الرساله, ج2, ص 79-103.
70 . در این فهرست واره از این منابع استفاده برده ام: مصادرالنظام الاسلامى, عبدالجبارالرفاعى, ج6, ص252ـ253 کتابشناسى فقه و زمان, محمد نورى, ص234ـ269 المراه بیلوغرافیا, فائق فضولى, ص 54 ـ 60.