سند چشم انداز پیام ها و هدف ها (مقاله پژوهشی حوزه)
درجه علمی: علمی-پژوهشی (حوزوی)
آرشیو
چکیده
به دنبال ارائه پیشنهاد کمیسیون سیاسى - اجتماعى مجلس خبرگان رهبرى به هیأت رئیسه این مجلس مبنى بر دعوت از یکى از دستاندرکاران تدوین سند چشمانداز بیستساله در چهاردهمین اجلاسیه مجلس خبرگان، حجةالاسلام والمسلمین سید محمد خاتمى رئیس جمهور سابق که به عنوان رئیس دستگاه اجرایى کشور در به سامان رسیدن این سند نقش مهمى داشت، براى این منظور دعوت شد تا پیرامون «الزامات سند چشمانداز» سخن بگوید. وى با طولانى توصیف کردن این بحث، با اشارهاى به تاریخچه تدوین این سند، از دو پیام مهم آن سخن گفت. سپس ظرفیتهاى ایران براى رسیدن به اهداف ترسیم شده در سند چشمانداز را به اختصار تبیین نمود. متن این سخنرانى را در این شماره که ویژه سند چشمانداز بیست ساله جمهورى اسلامى تهیه شده، ملاحظه مىکنید.متن
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام على خیر خلقه و أشرف بَریَّتِه، خاتم الأنبیأ و المرسلین، أبى القاسم محمد(ص) و عَلى آله الطّیبین الطاهرین.
این روزها و این ماههاى مبارک را به شما خبرگان معزّز و معظمِ ملّت تبریک عرض مىکنم و امیدوارم که خداوند همه ما را از برکات این ایام و لیالى و این اعیاد مبارک برخوردار فرماید! چند روز از بعثت پیامبر گرامى(ص) مىگذرد و در آستانه ولادت حضرت سیدالشهد(ع) و حضرت بقىة الله(عج) هستیم و نیز براى ورود به ماه مبارک رمضان آماده مىشویم، اکنون فرصت مغتنمى است که انشأالله همه ما از برکات و فیض این ایام برخوردار شویم.
از این که کمى دیر کردم عذر مىخواهم. مجلسى بود که مجبور بودم در آن جا صحبت کنم و در اختیار بنده نبود. انشأالله با بزرگوارى خودتان مىبخشید! بحث در باره چشم انداز و الزامات آن، بحث دراز دامنى است که طبعاً در یک جلسه و دو جلسه نمىتوان حق مطلب را ادا کرد. خوشبختانه حضرت آقاى هاشمى در نماز جمعه این بحث را شروع کردند و امیدوارم مثل همه بحثهاى پرثمر و پربار و گرانقدر ایشان، شاهد یک بحث خوب و روشنگرى در زمینه چشمانداز، که بسیار اهمیت دارد، باشیم.
طبعاً همه ابعاد چشم انداز را نمىشود این جا باز کرد و الزامات آنها را گفت. باید به هر حال انتخابى کرد که من فکر مىکنم دو نکته را در این جا اگر مطرح کنیم، شاید بتوانیم از این وقت استفاده کنیم:
1. قدرت اول منطقه شدن در پایان دوران چشمانداز.
2. الهام بخش شدن و در واقع سر مشق و الگو شدن براى جهان اسلام.
تاریخچه تکوین چشم انداز
پیش از بررسى دو محور فوق، تاریخچه تکوین چشمانداز را عرض مىکنم و عنایتى از ذکر این مقدمه دارم.در سال 1381 که مشغول تدوین برنامه چهارم اقتصادى، فرهنگى و سیاسى شدم، مطالعات وسیعى صورت گرفت. 35 مؤسسه پژوهشى و علمى و دهها دانشمند، با ارائه مقالاتشان و با بیش از 24 هزار ساعت نفر کار، در واقع یک تحقیق همه جانبهاى براى تدوین برنامهاى شایسته و مناسب و با توجه به امکانات کشور، مقتضیات موجود و وضعیتى که در آینده داریم، انجام گرفت. ستاد در چهل جلسه بحث کرد. هفت کمیته مشترک و بیست و دو کمیته تخصصى و ده جلسه ستاد دولت که تعدادى از وزرا بودند، و بالاخره 35 ساعت در دولت مورد بحث قرار گرفت تا برنامه چهارم تنظیم گردید. در ضمن کار متوجه شدیم که اگر این برنامه، در یک چارچوب سنجیده و با توجه به آمادگىهاى کشور باشد و تکلیف ما را در طى دو دهه آینده روشن کند، بیشتر مىتوانیم به نتیجه برسیم. همزمان با آن و قبل از آن، مقام معظم رهبرى با توجه به اهمیت قضیه، امر تعیین چشمانداز را به مجمع تشخیص مصلحت محوّل کرده بودند که بحثهاى خوبى هم در آن جا صورت گرفت. دولت هم بر اساس این مطالعات، سند چشمانداز را تدوین و خدمت رهبرى تقدیم کرد و معظم له آن را به مجمع ارجاع دادند که چون کار سنجیدهاى بود، مبناى کار مجمع همین سند قرار گرفت. سند، دهها ساعت در آن کمیته مخصوص مورد بحث قرار گرفت و در پنج - شش جلسه (حالا دقیقاً یادم نیست)، در مجمع تمام همّ و غمّ اعضاى محترم مجمع تشخیص مصلحت صرف آن شد و بالاخره این سند از نظر مجمع، تصویب و خدمت مقام معظم رهبرى داده شد و در تاریخ 82/8/13، رهبرى با نظریاتى که داشتند، این سند را به دولت ابلاغ کردند و یک ی دو ماهبعد از آن، سیاستهاى کلى برنامه چهارم را نیز تصویب و به دولت ابلاغ کردند و در واقع،مبناى کار دولت و نظام، قرار گرفت.
آنچه مىخواهم عرض کنم، این است که خاستگاه و سرچشمه برنامه چهارم و سند بیست ساله، یکى است و مطالعاتى که در این زمینه انجام گرفته، مطالعات مشترکى است و اصولاً ما در تنظیم برنامه چهارم بود که به این نتیجه رسیدیم، مىتوان به سند بیست ساله رسید و بنابراین، برنامه پنج ساله چهارم در واقع بخش مهم و اول اجرایى شدن سند چشمانداز بیست ساله است.
پیامهاى سند چشمانداز
خلاصه و لُبّ سند چشمانداز این است که ایران در بیست سال آینده: کشورى است توسعه یافته، با جایگاه اول اقتصادى، علمى و فناورى در سطح منطقه، با هویّت اسلامى و انقلابى، الهام بخش در جهان اسلام و با تعامل سازنده و مؤثر در روابط بینالمللى، که بندهاى مختلفى دارد و در واقع بسط این نکته و هدف کلّى است و چگونگى دست یابى به این هدف و نیز الزاماتى که باید ملحق به سند چشمانداز شود تا انشأالله به نتیجه مطلوب برسد.
چرا ما مىتوانیم سند چشم انداز داشته باشیم؟ معتقدم که این سند دو پیام مهم دارد: 1. ایران در بحرانىترین منطقه عالم، یک نقطه ثبات و امن است که مىتواند براى بیست سال آینده خود نیز برنامهریزى کند. این مسأله، مسأله مهمى است. شما وضع منطقه ما را مىدانید و این که بسیارى از کشورها تکلیف فرداى خود را هم نمىدانند، ولى ایران آنقدر اعتماد به نفس دارد و آنقدر خودش را امن مىبیند که نه تنها براى سال آینده و دو سال آیندهاش که براى بیست سال آیندهاش هم مىتواند چشمانداز داشته باشد و برنامهریزى کند که این از برکات انقلاب اسلامى ماست. 2. اعتماد به نفسى است که در ایران هست و اعتقاد به این که م پایهها و مایهها و مقدمات لازم را براى یک جهش عظیم در کشور فراهم آوردهایم و مىتوانیم اگر تدبیر به خرج دهیم، به آن هدفه برسیم. من بارها گفتهام که اهداف چشمانداز بسیار بلند است، ولى اگر واقعبینانه نگاه کنیم، بلند پروازانه نیست، گرچه رسیدن به آن مشکل است. این دو، پیام مهمى است که چشمانداز دارد; چرا م مىتوانیم این کار بزرگ را انجام دهیم؟ به علّت مزایاى فوقالعادهاى که در ایران به لحاظ معنوى و مادى داریم; مانند: الف) ما در حساسترین منطقه عالم قرار گرفتهایم، منطقه راهبردى جغرافیایى، ژئواستراتژیک و منطقه راهبردى سیاسى; یعنى جغرافیاى سیاسى ژئوپلتیک منطقه، به طورى که ما دالان ارتباط شرق به غرب و غرب به شرق هستیم، با دسترسى به منابع مهم سوقالجیشى دریاى خزر در شمال و خلیج فارس و دریاى عمان در منطقه جنوب کشور، و نیاز مبرمى که کشورهاى منطقه و جهان به ایران دارند، این امتیاز بزرگى است که اگر آن را درک کنیم، در روابط خارجىمان، در مذاکراتمان، در کسب منافعمان مىتوانیم بسیار از آن استفاده بکنیم. در واقع ایران به حق، قلب جهان است و نقش کلیدى در شکل دهى در نظام اقتصادى و سیاسى و امنیتى جهان مىتواند ایفا کند. فرق مىکند با کشورى که در یک گوشهاى واقع است.
ب) گرچه ما در منطقه نیمه خشک به سر مىبریم ولى تنوّع اقلیمى، وضعیت مناسب خاک و حتى آب در بسیارى از مناطق، ما را کشورى به لحاظ تولیدات کشاورزى و نیز تولیدات اساسى و مهم، در موقعیت ممتازى قرار داده است. منابع طبیعى و کانى فراوان، تقریباً انواع منابع و معادن، در بسیارى از اینها ایران جزو ده کشور برتر جهان است.
ج) داشتن 70% نفت و 40% گاز دنیا که متعلق به این منطقه است، این براى کلّ منطقه وبراى ما امتیاز دیگرى است.
د) ایران داراى جمعیت جوان و رو به آیندهاى است که زمینههاى رشد او فراهم شده است. امروز کشور ما با داشتن 2/270/000 نفر دانشجو تحولى عظیم در آموزش عالى و فراگیرى فنون و علوم ایجاد کرده است. به علاوه اتصال میان دانشگاه و مدیریت و صنعت و تولید، به خصوص در سالهاى اخیر، منشأ تحوّلات فراوانى گشته است. ما امروز نیروى فنى بسیار خوبى داریم. زیر ساختهاى بسیار مناسبى داریم، که از برکات دوران سازندگى و تداوم آن است. کشورى که روزى نیاز به ابتدایىترین امور داشت، امروز در بسیارى از امور نه تنها بىنیاز شده بلکه برطرف کننده نیاز دیگران هم هست. در سالى که گذشت، 11/000/000/000 دلار صدور خدمات و کالا داشتیم که حدود3/000/000/000 آن خدمات بود و حدود 1/900/000 دلار صدور خدمات فنى و مهندسى است. یعنى از یک کشور مصرف کننده، در اثر این سرمایهگذارىها، در اثر این تدبیرها و سازندگىها، به کشورى تبدیل شدهایم که مىتوانیم خدمات فنى و مهندسىمان را به خارج صادر کنیم. امروز در بسیارى از امور پیشرفتهاى عظیمى داریم. در ساختن سد، صد درصد خودکفا هستیم و در ساخت نیروگاه، حدود 80% به خودکفایى رسیدهایم. اینها حاصل سرمایه گذارى و تلاشهایى است که در سالهاى گذشته انجام گرفته است.
در زمینه تولید خودرو، که این همه صحبت مىشود، صددرصد در اجرا خودکفا هستیم و اوّلین طرح ایرانى نیز آماده شده است که امیدوارم به دست دولت محترم کنونى، در سال جارى یا سال آینده، اوّلین خودروى ساخت و طراحى شده ایرانى بیرون بیاید; یعنى در صنعت خودرو، ما به مرحله خودکفایى تا این حد رسیدهایم. با این توضیح که تنها سازندگان ماشین در منطقه، ترکیه و ایران هستند. با این تفاوت که در قطعهسازى، که کار بسیار مهمى است، ترکیه خیلى حرف براى گفتن ندارد و ما یکى از قطعه سازان مهم منطقه و دنیا هستیم. بسیارى از کمپانىها و سازمانهاى بزرگ تولید کننده، الاَّن قطعات خود را به ما سفارش مىدهند. اینه زمینههاى موجود براى یک جهش است.
برخوردارى از سابقه تاریخى ممتاز ملّتى تمدنساز; ملتى که ب طلوع آفتابِ اسلام، جان او درخشانتر هم شده است و در واقع التقاى خورشید اسلام و جانِ ایرانى سبب یک تمدن بزرگى شده است که واقعاً نشان دهنده هم اهمیت و عظمت اسلام و هم شایستگى و ظرفیت ایرانى است. انقلاب اسلامى هم نشانه امتیاز فوقالعاده ملت ما نسبت به ملتهاى دیگر است. انقلابهاى فراوانى به وجود آمده، کشورهاى فراوان مسلمانى بودهاند، ولى این انقلاب، با این خصوصیات در ایران رخ مىدهد که نشان دهنده ظرفیت ما است.
اینها زمینههایى است که ما را به این حد از توان مىرساند که هدف بلندى را اتخاذ کنیم. در واقع اگر بخواهیم تشبیه کنیم، ایران مانند هواپیمایى است که لب باند قرار گرفته و مىخواهد از زمین کنده شود و پرواز کند. البته کار هنوز مشکل است. خیال نکنید که به نتیجه رسیدهایم. مشکلات فراوانى داریم و باید به آنها توجه کنیم.
عدم تعادل جمعیت در گستره کشور و وجود مناطق محروم، که البته از دوران سازندگى به این طرف و از جمله در این سالها، براى رفع محرومیت تلاش شد، که آخرینش مسأله توازن منطقهاى بود.بالا بودن عرضه نیروى کار و عدم کشش بازار براى جذب این نیرو، اوج ورود نیروى آماده به کار در طى برنامه سوم و بخشهایى از برنامه چهارم و بالأخره رشد چهار درصدى جمعیت اول انقلاب وارد بازار شدند که نیاز به سرمایه گذارى وسیع و فعالیتهاى زیاد دارد و با این که در برنامه سوم به یک رکورد فوقالعادهاى در ایجاد اشتغال رسیدیم و 580/000 شغل در سال ایجاد شد، اما هنوز نتوانستهایم به هدفمان، که بالاى حدود 670/000 نفر بود برسیم.
بنابراین، مسأله بیکارى یک مسأله مهم در کشور ماست و مىتواند تهدید بزرگى براى ماباشد.
ما در برنامههاى اول و دوم، رشد منفى بهرهورى داشتیم. در برنامه سوم، هدف 0/8% ر گرفتیم که به هدف رسیدیم. ولى براى اینکه به چشمانداز برسیم حدود 32% از رشد تولید و اقتصاد ما باید به بهرهورى باشد; یعنى توان بهرهگیرى بهتر، کم هزینهتر و پرثمرتر از امکانات. در واقع ما هدف گذارى 2/5% را (تقریباً) براى این دو برنامه آینده در زمینه بهرهورى کردیم. انتقال ناکارامد پساندازها به سرمایهگذارى و فراهم نبودن زمینههاى لازم براى ایجاد فعالیتها بخصوص فعالیتهاى بخش خصوصى، که هنوز بخش خصوصىما که موتور اصلى تحرک اقتصادى است مشکلات فراوانى دارد. گسترش حاشیهنشینى که در همه شهرها، بخصوص در شهرهاى بزرگ شاهد آن هستیم و تبعات اقتصادى، سیاسى و امنیتى که دارد و بالاخره عدم جامعیت و کفایت نظام تأمین اجتماعى، با همه فعالیتهایى که شده، از کمبودها و مشکلات ما است.
البته در این زمینهها کار بسیار شده است ولى از یاد نبریم که هنوز زمان بهرهبردارى نیست. زمان کارکردن است و در ضمن کارکردن، بهرهبردارى و انشأالله بهره نهایىآن را در پایان کار بگیریم.
من چند آمار مىدهم تا متوجه شوید که، کار ما چقدر سنگین است! طى سالهاى 1335 تا 1375 یعنى در طول چهل سال، جمعیت ایران 3/2 برابر شده، در حالى که در انگلستان و فرانسه از سال 1880 تا 2000 یعنى در 120 سال، جمعیت دو برابر شده است! یعنى در کشور ما اول نسل تازهاى آمد و جمعیت زیاد شد. سپس جامعه عوض شد; یعنى با ورود نسل جوان و کنار رفتن نسل قدیم، نوعى زمینه انقطاع نسلى در جامعه ما فراهم آمد.
مشکل دیگر ما این است که نفت، که مهمترین نعمت خدا است، براى ما همواره یک مشکل بوده است; یعنى همیشه مشکلات خود را با آسانترین وجه، با رجوع به درآمد نفتى حل کردهایم.
در طول برنامه سوم، با همه تلاشهایى که شده، 27/7% نزدیک به 28% بودجه کشور از مالیات تأمین مىشود، در حالى که در کشورهاى دیگر، میان 90 تا 100% از مالیات است، لااقل ما بتوانیم بودجه جارى خودمان را از مالیات تأمین کنیم. (بودجه کشور، با کمال تأسف، حدود 70/3% بودجه جارى است و 23% بودجه عمرانى است;) یعنى بقیه آن که 73% است باید از پول نفت یا سایر منابع بدهیم که این مشکل حتماً باید حل شود.
در سالهاى 90 تا 99، نسبت صادرات کالا و خدمات به تولید ناخالص داخلى در ایران 23% بوده و در مالزى93%، ببینید ما چقدر فاصله داریم تا بتوانیم صادراتمان را به سطح این کشورها برسانیم! نسبت صادرات خدمات به کل صادرات، یعنى نه مواد اولیه یا کالا، خدمات علمى و فنى و مهندسى که صادر کردیم، در ایران 4% و در ترکیه، که ما بیست سال بعد باید از او جلوتر باشیم 37/6% بوده است. این نشان دهنده امکانات فنى بیشتر آن کشور است.
واردات خدمات; یعنى نیاز ما به علم، تکنولوژى و امور دیگر خارجىها در ایران 18/6% بوده و در ترکیه 14/4% و این نشان مىدهد که خودکفایى ترکیه و نیز امکانات صادراتىاش از ما بیشتر است. اگر شما بخواهید قدرت اول منطقه باشید، این فاصله را باید طى کنید. در سال 83 مانند سال 82 بیش از 5/6 میلیارد دلار سرمایه به کشور وارد شده است، که متأسفانه بخش بسیار کمى از آن، سرمایهگذارى مستقیم خارجى در ایران بوده است که فواید عمده در سرمایه گذارى خارجى در ایران است. اگر وضع به همین گونه ادامه یابد و ما نتوانیم تحوّلى ایجاد کنیم، وضع خوبى در بیست سال دیگر نخواهیم داشت.من متأسفم و معذرت مىخواهم که آمار مىگویم، آمار خسته کننده است ولى چارهاى نیست. اگر این وضع ادامه پیدا کند. چه خواهیم شد؟! میزان سرمایهگذارى در برنامه سوم مجموعاً 132 هزار میلیارد تومان بوده است. خالص ورود ارز و سرمایه خارجى به کشور 9/162/000/000 بود، البته قرار دادهاى ما بسیار بیش از این است. آنچه که وارد و روى زمین پیاده شده کمتر از 2/000/000/000 هم سرمایهگذارى خارجى بوده است، ما9/162/000/000 ارز وارد کردهایم و ترکیه توانسته است در این مدت 46/8 میلیارد دلار ارز وارد کشورش کند. صادرات کالا و خدمات در طول برنامه سوم، 183/000/000/000 و همزمان با آن، ترکیه 259/000/000/000 دلار صادرات کالا و خدمات داشته است.
اگر این وضع ادامه داشته باشد، ما در پایان برنامه پنجم، چه وضعیتى خواهیم داشت! درآمد سرانه کنونى ما، که حدود 1649 دلار است، در پایان برنامه چهارم به 2380 دلار خواهد رسید. این یک رشد است. اما 2380 دلار در پنج سال دیگر.
درآمد سرانه کنونى چند کشور: ما که مىخواهیم کشور اول بشویم ببینیم کشورهاى دیگر چه وضعى دارند؟ در تایلند الاَّن درآمد سرانه 2850 دلار است. ما پنج سال دیگر اگر با این روند پیش برویم، 2300 دلار خواهیم داشت. درآمد سرانه ترکیه الاَّن 3134 دلار است. کره 13062 دلار و مالزى 4797 دلار درآمد سرانه دارد; یعنى اگر روند اینگونه باشد و فرض کنیم این کشورها هیچ پیشرفتى نکنند، که حتماً پیشرفت خواهند کرد، ما چهار سال دیگر، به مراتب از امروز این کشوره عقبتر خواهیم بود. در حالى که نه تنها باید از امروز جلوتر باشیم، بلکه لااقل نسبت به ترکیه باید جلوتر باشیم.
اگر وضع به این منوال باشد; یعنى با رشد اقتصادى کمى بیش از 5%، که متوسط برنامه سوم بوده است، و 8/5% رشد سرمایهگذارى که البته از سقف برنامه بالاتر است و ایجاد اشتغال مثلاً 550 نفرى، در این صورت در پایان دو برنامه، بیکارى ما از 3/000/000 نفرفعلى به 5/3 میلیون نفر خواهد رسید. نرخ بیکارى از حدود 11% فعلى به 17/5% خواهد رسید و صادرات غیرنفتى از حدود 8/000/000/000 دلار فعلى به 11/000/000/000 دلار مىرسد.
تراز تجارى که در سال 81 مازاد44/000/000/000 دلار داشت با احتساب نفت، در سال 1394 با 19/8 میلیارد دلار کسرى مواجه خواهد بود. با روند فعلى، میانگین نسبت هزینه دهک ثروتمندترین جامعه به فقیرترین آنان، از حدود 19 برابر به حدود 22/3 برابر خواهد رسید; یعنى رسیدن به وضعیت عدالت، باز مشکلتر مىشود.
براى این که بتوانیم در این برنامه و چشمانداز، در برنامه چهارم این مسیر را طى کنیم، اهدافى را در نظر گرفتیم که باید آنها را انجام دهیم و الزاماتش را فراهم کنیم. ما در نظر گرفتیم به جاى 5% رشد، ناخالص داخلى در سال 84 تا 94; یعنى دو برنامه، 8/6% باشد و نرخ دو رقمى بیکارى در پایانِ دو برنامه، 7% شود و به یک رقمى برسد.
ایجاد اشتغال
همچنین در نظر گرفتیم که زمینه را براى ایجاد 936000 نفر شغل در سال ایجاد کنیم. نرخ تورم در سال 94 از رقم 15 - 16% فعلى به 5% کاهش یابد. لازمه آن این است که در بخش سرمایهگذارى در برنامه سوم، به وسیله بخش خصوصى، رقم 86 هزار میلیارد تومان در برنامه چهارم، به 248 هزار میلیارد تومان برسد، (سه برابر سرمایهگذارى فعلى). در طول برنامه چهارم، ما نیاز به 542 میلیارد دلار سرمایهگذارى ارزى و ورود ارز داریم; اعم از نفت و غیرنفت، که از این مبلغ، در ظرف دو برنامه، 96/9 میلیارد دلار نیاز به ارز خارجى است که اگر نباشد، نمىتوانیم این مسیر را طى کنیم.
در سال اول; یعنى برنامه اول 222 میلیارد دلار که 36/1 میلیارد دلار آن خارجى است.
در برنامه پنجم، 230 میلیارد دلار، که 65/3 میلیارد دلارش خارجى است.
لازم ا ست براى رسیدن به این حد از رشد، کارهاى زیادى را انجام دهیم: اول این که، عرض کردم، کارهاى خیلى بزرگى شده، ولى اینها مقدمه است براى یکجهش. اگر آماده جهش نباشیم و لوازم آن جهش را فراهم نکنیم، آنچه که به صورتچشمانداز بیست ساله است، یک رؤیاى قشنگى براى ما خواهد بود; اول ادامهاصلاحات اقتصادى براى فعالتر شدن بخش خصوصى، براى کم هزینهتر شدن تولید،براى تشویق انتقال سرمایه به کارهاى تولیدى و سایر امور است; مانند آنچه که تاکنونشده و باید ادامه پیدا کند; مثل اصلاح قانون مالیاتها که انجام شده و تکنرخى شدنارز، که انجام گرفته، لایحه سرمایهگذارى خارجى در ایران که تثبیت گردیده و مسائلىمانند آن، گرچه براى سرمایهگذارى امتیازاتى ایجاد شده ولى هنوز موانع فراوانى وجود دارد. اصلاحات اقتصادى به عنوان یک ضرورت باید در برنامه چهارم و بعد از آن،ادامه یابد.
من همین جا مىخواهم تشکر کنم از حضرت آیت الله آقاى شاهرودى، به خاطر عنایتى که به این مسأله داشتند و همکارىهایى که در دوران ما انجام دادند، از ما نظر مىخواستند و ادامه دارد، اصلاً نگاه قوه قضاییه ما، به تشویق سرمایهگذارى و ایجاد امنیت در امر سرمایهگذارى است. اگر اینگونه نباشد، ما نمىتوانیم به این نتایج برسیم. اگر سرمایهگذارى و تولید ثروت، امرى پلید باشد، ما به این چشمانداز نخواهیم رسید. اگر سرمایهگذارى ارزش باشد و جامعه ما; از مقام معظم رهبرى گرفته تا روحانیت و دولت، تاکوچه و بازار، به عنوان یک ارزش به آن بنگرند ما مىتوانیم این مسیر را طى کنیم، البته کسى که سرمایه مىگذارد، پول زیادترى هم دارد، طبعاً پرداخت بیشترى هم به دولت مىکند. اگر ما درست رفتار کنیم، نسبت 27/7% مالیات ما به کل بودجه، به 50 و 70 و 80% مىرسد. در عین حال که تولید ثروت مىشود و آن 290 میلیارد تومانى که باید به وسیله بخش خصوصى سرمایهگذارى شود، مىتواند سرمایهگذارى کند. سرمایهگذارىهاى زیربنایى همچنان لازم است. این که خیال کنیم چون کارهاى بزرگى شده است، حالا دیگر باید بهرهبردارى کرد! بله، باید بهرهبردارى کرد ولى کارهاى بزرگ باید ادامه پیدا کند. شما اگر مىبینید در این مملکت خاموشى نیست براى این است که در ظرف این هشت سال حدود 17 هزار مگاوات برق تولید شده است. الاَّن اگر در همین سال 84، 2هزار مگاوات برق تولید نشود، شما در آخر همین سال خاموشى خواهید داشت. سرمایهگذارى ما در پتروشیمى هم باید ادامه پیدا کند.
عربستان سعودى 4% پتروشیمى جهان را تأمین مىکند و سرمایهگذارىهاى عظیمى کرده است. ما مىترسیم ترکیه که هیچ، از عربستان و دیگران هم عقب بمانیم. ما زیر 1% تولید پتروشیمى جهان را داریم. در حالى که گازهایمان مىسوزد! از افتخارات نظام ما است که بعد از انقلاب، 84 سد ساخته است. قبل از انقلاب تنها 13 سد ساخته شده بود. امروزه دهها سد در دست اجرا و در دست مطالعه است که باید انجام شود و آبها مهار گردد.
در صنعت و ا مور دیگر نیاز به سرمایهگذارى اساسى داریم.
باید سرمایهگذارىهاى صنایع کوچک و متوسط را گسترش داد و از این موقعیت صنعت پتروشیمى یا فولاد براى صنایع پایین دستى که اشتغالزاست و با هزینه کمتر مىتواند اشتغال و تولید بیشترى را ایجاد کند استفاده کرد.
در کشور ما تحوّل عظیمى در بخش آموزش و پژوهش ایجاد شده است ولى براى چشمانداز کافى نیست. ما متأسفیم که نتوانستهایم بیش از 810 درصد تولید ناخالص داخلى ر به امر پژوهش اختصاص دهیم. در این دو برنامه، 2/5% از تولید ناخالص داخلى باید صرف تحقیقات شود، 8 تا 9/5% یعنى باید حدود سه برابر بودجه تحقیقات ما افزایش یابد.
گردش اطلاعات
آزادى گردش اطلاعات از مسائل ضرورى است. امروزه بزرگترین مانع پیشرفت کشور، انحصارى بودن اطلاعات است. باید مراکز کنترل کننده درکشور عمومى شود; مراکزى که دادن موافقت اصولى به دست آنها است یا براى ارز باید به آنجا مراجعه کرد و... در دستگاههاى دولتى اطلاعات نباید فقط براى بعضى نورچشمىها باشد که به اطلاعات دست پیدا کنند و درآمدهاى بزرگى داشته باشند. این وضعیت حتماً باید از بین برود و اطلاعات هم باید عمومى شود و هم گردش اطلاعات در جامعه آزاد و در چارچوب قانون باشد تا مردم بتوانند در همه جهات آگاهى کسب کنند.
ایجاد شرکتهاى بزرگ
تقویت و ایجاد شرکتهاى مهمى که قادر به رقابت با شرکتهاى بزرگ دنیا باشند، از مسائل ضرورى است. شما در مقابل شرکت شل، بریتیش پترولیوم و دیگر شرکتها، با یک مهندس و پنج آدم برجسته نمىتوانید بایستید. مجبورید همه کارهایتان را به آنها بدهید.
کارهایى که در این سالها شده، بخشى از آنها مربوط به دوره جناب آقاى هاشمى است. اینکه مىگویم در سدسازى صددرصد، سیلوسازى صددرصد و نیروگاهسازى هشتاد درصد خودکفا هستیم، این کارها را شرکتهایى مانند مبنا و فراب انجام دادهاند که ب مشکلات فراوانى ایجاد شدند. امروز این شرکتها در مناقصات بینالمللى برنده مىشوند; یعنى اینها هستند که مىتوانند با کارتلها و شرکتهاى بزرگ مقابله کنند و نمونه کار آنها در عرصه نفت و گاز یعنى پتروپارس بود که با مشکلاتى هم روبرو شد ولى الحمدلله ج افتاد. شما امروز این پولهایى را که مىبینید به ایران آمده; به صورت بیع متقابل یا بى.یو.تى و هر چیز دیگر، 60% این پولها را ایرانى گرفته و خرج کرده و کارایى آن را بالا برده و... همه اینها به خاطر وجود شرکتها و مؤسسات خصوصى کارآمدى است که در کشور کار مىکنند و فعال هستند. باید اینها را تقویت کرد.
تعامل با جهان در روابط خارجى
من نکتهاى را خدمت شما عرض کنم و قضاوت در مورد آن را به عهده خودتان مىگذارم.چین تصمیم گرفت که در سال 2020 قدرت برتر دنیا یا دومین قدرت برتر دنیا و قابل رقابت با آمریکا باشد. براى رسیدن به این تصمیم برنامهریزى کرد; برنامهریزى در ایجاد مناطق آزاد، در سیستمهاى اقتصادى، در روشهاى سیاسى و در دیپلماسى خارجى.
در تمام این موارد یک تغییر اساسى ایجاد کرد، بدون این که از اصولخودش دست بردارد.چینىها بر اصول خود پاىفشردند و به همین دلیل هم با فروپاشى شوروى، سرجاى خود ماندند. حالا با غلط یا درستش کارى ندارم.
خلاصه اینکه هم اصولگرایىاش را دارد و هم براى خودش هدف اصفهان که همه قرار دادهایش بستهU.C.Fمعین کرد. آنها در مورد شده و همه مشکلاتش حل شده بود و مىبایست ادامه دهند، ب صراحت گفتند: ما نمىتوانیم به همکارى خود ادامه دهیم.
آمریکایىها خوششان نمىآید. هدف ما این است که رشد کنیم و حاضر نیستیم با شما همکارى اتمى داشته باشیم.
اگر رسیدن به چشمانداز هدف ما است، به هیچ وجه نباید به سوى بحران آفرینى برویم، بلکه باید سیاست ما تنشزدایى باشد.
تنشزدایى پایین آمدن از اصول و معیارها نیست. اصل اولیه، داشتن ایرانى قوى و قدرتمند است که بتواند از موضع قدرت با دنیا تعامل کند. اگر بعضى بحرانها پیش بیاید، حتى از وضعیت فعلى نیز عقب خواهیم افتاد. البته من فکر مىکنم که سیاست کلّى نظام ما هم همین است. ما به دنبال بحران نیستیم. نمونهاش کارى است که در مسأله هستهاى انجام دادیم و ان شأ الله همین شیوه را ادامه مىدهیم و جلو مىرویم. مىشود با دنیا دعوا کرد و مىشود با شعار برخورد کرد، ام باید دید در این برخوردها چه چیزى به دست مىآید و چه چیزى از دست مىرود.
اگر مىخواهیم در ظرف پنج سال، 96 میلیارد دلار پول به کشور بیاید، که اگر نیاید امکان پیشرفت و رسیدن به رشد 8/5% نیست، باید با دنیا تعامل کنیم، تعامل غیر از ساختن و سازش کردن و از اصول دست برداشتن است; تدبیر مىخواهد.
از الزامات مهمّ رسیدن به چشمانداز، داشتن یک سیاست خارجى واقعبینانه و تقویت همگرایى ایجاد شده در منطقه است. یک روز بزرگترین تهدید شما کشور عربستان و تهدید عربستان ما بودیم. امّ امروز جناب آقاى روحانى رفتند و قرارداد جامع امنیتى با عربستان سعودى بستند. این یعنى بحرانزدایى، یعنى تنشزدایى، استقبال نکردن از بحران. اگر هدف چشمانداز است باید براساس چشمانداز، سیاست خارجى و داخلىمان را تنظیم کنیم و اگر مسأله دیگرى است، آن باید مشخص بشود، که خوب، طبعاً رهبرى باید معین بفرمایند.
اینها مسائلى است که اگر ما مىخواهیم به چشمانداز برسیم بایدرعایت کنیم و انجام دهیم. البته اینها خیلى خلاصه بود، من همچون وقتم دیر شده و نمىخواهم وقت دوستان عزیز را بگیرم خلاصه کردم.
ایران، الگوى مردمسالارى دینى
نکته دیگرى را خدمت شما عرض مىکنم و مطالبم را خاتمه مىدهم. البته این احتیاج به بحث فراوانترى دارد، چون در کشور ماالاَّن معرکه آرا است و متأسفانه بحثهاى انحرافى زیادى در این زمینه انجام مىگیرد و در هیاهو انسان نمىتواند واقعیتها ر بیانکند.
اینکه گفته مىشود ما مىخواهیم الهام بخش جهان اسلام باشیم و الگو شویم یعنى چه؟ اگر ظواهر امر است، که عربستان خیلى از م جلوتر است، اگر اسم «جمهورى اسلامى» است که بعضى از کشوره عنوان جمهورى اسلامى را دارند. در چه چیز مىخواهیم الگو باشیم؟ صرفنظر از آن مراحل اولیه، که گفتم; در علم و اقتصاد و فنآورى ودانش گامهاى خوبى هم برداشته شده و باید همچنان جلو برویم ت نشان دهیم که جمهورى اسلامى با پیشرفت، ترقى، توسعه و ب برخوردارى سازگار است. ما در جمهورى اسلامى چه مزایایى ر باید داشته باشیم که بتوانیم نظر مردم دنیا و جهان ا سلام را جذب کنیم؟ اتفاقاً این مسألهاى است که اهل علم و علما و بزرگواران و متفکّران باید بیشتر دربارهاش فکر و بحث کنند. انقلاب ما، انقلاب ممتاز و منحصر به فردى است، انقلابى است که با سلاح پیروز نشد. انقلاب ضد خشونت بود و با خشونت درگیر شد. انقلابى بود که فقط به فکر ویران کردن نبود، بلکه بلافاصله به فکر تأسیس افتاد و تأسیسش هم، جمهورى اسلامى بود. من معتقدم که اگر بخواهیم الگو باشیم باید بتوانیم مردمسالارى دینى را در کشورمان پیاده کنیم. بدون تعارف عرض مىکنم باید تکلیفمان را با دیدگاههاى افراطى و تفریطى روشن کنیم. امروز دو نظریه وجود دارد که در ریشه مشترکاند و در جهت مختلف، و آن این که: دین و دموکراسى با هم سازگار نیستند، در دو طیف افراطى قضیه، این ناسازگارى مورد قبول قرار گرفته، منتها یکى مىگوید براى این که دین حفظ شود، باید دموکراسى و لوازم دموکراسى را (که البته مامىگوییم «دموکراسى دینى»; یعنى مقید به چارچوبهاى اصیل و روشن دینى) به نفع دین کنار گذاشت، و دیگرى مىگوید به نفع مردمسالارى، باید دین را کنار گذاشت. الگو شدن ما ب تعارف نمىشود، باید تکلیف خود را روشن کنیم که مراد ما از مردمسالارى دینى چیست؟ البته بنده معتقدم که در وراى این بحثهاى تئوریک و فلسفى و سفسطى و اینجور مسائلىکه پیش مىآید، قانون اساسى ما قانون اساسىاى است که کاملاً همه جهات ر روشنکرده است.
نکته اساسى دیگرى هم در دموکراسى هست، حالا اسلامىاش یا غیراسلامىاش، البته متأسفانه خلطى میان لیبرال دموکراسى و دموکراسى مىشود و دموکراسى را عین لیبرال دموکراسى مىدانند; لیبرالیسم به لحاظ مبانىاش با اسلام و با بسیارى از مکتبهاى فلسفى مخالفت دارد. در واقع طعنى که به دموکراسى مىشود، طعن به لیبرال دموکراسى مىشود. در حالى که دموکراسى یک طریق و یک راه است. ممکن است منجر به جامعه لیبرالى یا نظام دینى شود، فرقى در این زمینه نمىکند، البته خود نظام دینى که مىخواهد دموکراسى باشد، باید به حداقلها و مقدمات دموکراسى نیز وفادار بماند، همچنانکه دموکراسى نمىتواند به ریشهها و اساس دین لطمه بزند. این بحثى است که در جاى خود مىتوان انجام داد. بالاخره باید تکلیف این مسأله روشن شود و از محورىترین کارهایش مهار قدرت است، هیچ قدرت بىمهارى در مردمسالارى پذیرفته نیست، حتى معصوم که مقام عصمت دارد، مردم را دعوت مىکند که سؤال کنید، بحث و گفتگو کنید، ما که در زمان غیبت معصوم هستیم، در اینجا است که به نظر من نقش مجلس شوراى اسلامى، نقش مجلس خبرگان، نقش مجمع تشخیص مصلحت بسیار مهم است. ما در عین حال که به دین و موازین دینىمان پایبند هستیم، باید صورتى و حداقلى از امور دموکراسى را هم داشته باشیم تا بتوانیم الگو باشیم براى دنیا، الگو شدن ما در صورتى است که: به لحاظ تئورى، نسبت به مردمسالارى نظریه نظام آزاد باشد، هر کس مىخواهد بحث کند، نظریه نظام در این زمینه روشن باشد و همه ما بکوشیم این الگو را که مورد خواست امام بزرگوار ما بود و در قانون اساسى هم آمده است، به درستى همراه با توسعه و پیشرفت و همراه با عدالت باشد و اگر عدالت مىخواهیم باید تولید ثروت کنیم و بعد توزیع ثروت. تصور نشود که این بحث، بحث انحرافى است که عدالت مقدم است یا توسعه؟! امروز نظریات نوى توسعه این است که توسعه بدون عدالت منحرف است و نتیجه نمىدهد. ما که پیرو مکتب اسلام هستیم و اساس عالم را عدل مىدانیم و هدف بعثت پیامبران ر این مىدانیم که مردم به قسط قیام کنند، اول باید تولید کنیم و همه جامعه را برخوردار کنیم و این برخوردارى را در میان جامعه به درستى توزیع کنیم.
اخلاق
امروز، غایب بزرگ زندگىِ بشر اخلاق است. نظام جمهورى اسلامى ایران اگر بتواند برپایه دین، مردمسالارى متناسب با دین و عدالت و پیشرفت اخلاق را پیاده کند، طبعاً سرمشق جهان اسلام و حتى دنیا خواهد شد.
از این که سرتان را درد آوردم معذرت مىخواهم، همه شما را به خدا مىسپارم و التماس دعا دارم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام على خیر خلقه و أشرف بَریَّتِه، خاتم الأنبیأ و المرسلین، أبى القاسم محمد(ص) و عَلى آله الطّیبین الطاهرین.
این روزها و این ماههاى مبارک را به شما خبرگان معزّز و معظمِ ملّت تبریک عرض مىکنم و امیدوارم که خداوند همه ما را از برکات این ایام و لیالى و این اعیاد مبارک برخوردار فرماید! چند روز از بعثت پیامبر گرامى(ص) مىگذرد و در آستانه ولادت حضرت سیدالشهد(ع) و حضرت بقىة الله(عج) هستیم و نیز براى ورود به ماه مبارک رمضان آماده مىشویم، اکنون فرصت مغتنمى است که انشأالله همه ما از برکات و فیض این ایام برخوردار شویم.
از این که کمى دیر کردم عذر مىخواهم. مجلسى بود که مجبور بودم در آن جا صحبت کنم و در اختیار بنده نبود. انشأالله با بزرگوارى خودتان مىبخشید! بحث در باره چشم انداز و الزامات آن، بحث دراز دامنى است که طبعاً در یک جلسه و دو جلسه نمىتوان حق مطلب را ادا کرد. خوشبختانه حضرت آقاى هاشمى در نماز جمعه این بحث را شروع کردند و امیدوارم مثل همه بحثهاى پرثمر و پربار و گرانقدر ایشان، شاهد یک بحث خوب و روشنگرى در زمینه چشمانداز، که بسیار اهمیت دارد، باشیم.
طبعاً همه ابعاد چشم انداز را نمىشود این جا باز کرد و الزامات آنها را گفت. باید به هر حال انتخابى کرد که من فکر مىکنم دو نکته را در این جا اگر مطرح کنیم، شاید بتوانیم از این وقت استفاده کنیم:
1. قدرت اول منطقه شدن در پایان دوران چشمانداز.
2. الهام بخش شدن و در واقع سر مشق و الگو شدن براى جهان اسلام.
تاریخچه تکوین چشم انداز
پیش از بررسى دو محور فوق، تاریخچه تکوین چشمانداز را عرض مىکنم و عنایتى از ذکر این مقدمه دارم.در سال 1381 که مشغول تدوین برنامه چهارم اقتصادى، فرهنگى و سیاسى شدم، مطالعات وسیعى صورت گرفت. 35 مؤسسه پژوهشى و علمى و دهها دانشمند، با ارائه مقالاتشان و با بیش از 24 هزار ساعت نفر کار، در واقع یک تحقیق همه جانبهاى براى تدوین برنامهاى شایسته و مناسب و با توجه به امکانات کشور، مقتضیات موجود و وضعیتى که در آینده داریم، انجام گرفت. ستاد در چهل جلسه بحث کرد. هفت کمیته مشترک و بیست و دو کمیته تخصصى و ده جلسه ستاد دولت که تعدادى از وزرا بودند، و بالاخره 35 ساعت در دولت مورد بحث قرار گرفت تا برنامه چهارم تنظیم گردید. در ضمن کار متوجه شدیم که اگر این برنامه، در یک چارچوب سنجیده و با توجه به آمادگىهاى کشور باشد و تکلیف ما را در طى دو دهه آینده روشن کند، بیشتر مىتوانیم به نتیجه برسیم. همزمان با آن و قبل از آن، مقام معظم رهبرى با توجه به اهمیت قضیه، امر تعیین چشمانداز را به مجمع تشخیص مصلحت محوّل کرده بودند که بحثهاى خوبى هم در آن جا صورت گرفت. دولت هم بر اساس این مطالعات، سند چشمانداز را تدوین و خدمت رهبرى تقدیم کرد و معظم له آن را به مجمع ارجاع دادند که چون کار سنجیدهاى بود، مبناى کار مجمع همین سند قرار گرفت. سند، دهها ساعت در آن کمیته مخصوص مورد بحث قرار گرفت و در پنج - شش جلسه (حالا دقیقاً یادم نیست)، در مجمع تمام همّ و غمّ اعضاى محترم مجمع تشخیص مصلحت صرف آن شد و بالاخره این سند از نظر مجمع، تصویب و خدمت مقام معظم رهبرى داده شد و در تاریخ 82/8/13، رهبرى با نظریاتى که داشتند، این سند را به دولت ابلاغ کردند و یک ی دو ماهبعد از آن، سیاستهاى کلى برنامه چهارم را نیز تصویب و به دولت ابلاغ کردند و در واقع،مبناى کار دولت و نظام، قرار گرفت.
آنچه مىخواهم عرض کنم، این است که خاستگاه و سرچشمه برنامه چهارم و سند بیست ساله، یکى است و مطالعاتى که در این زمینه انجام گرفته، مطالعات مشترکى است و اصولاً ما در تنظیم برنامه چهارم بود که به این نتیجه رسیدیم، مىتوان به سند بیست ساله رسید و بنابراین، برنامه پنج ساله چهارم در واقع بخش مهم و اول اجرایى شدن سند چشمانداز بیست ساله است.
پیامهاى سند چشمانداز
خلاصه و لُبّ سند چشمانداز این است که ایران در بیست سال آینده: کشورى است توسعه یافته، با جایگاه اول اقتصادى، علمى و فناورى در سطح منطقه، با هویّت اسلامى و انقلابى، الهام بخش در جهان اسلام و با تعامل سازنده و مؤثر در روابط بینالمللى، که بندهاى مختلفى دارد و در واقع بسط این نکته و هدف کلّى است و چگونگى دست یابى به این هدف و نیز الزاماتى که باید ملحق به سند چشمانداز شود تا انشأالله به نتیجه مطلوب برسد.
چرا ما مىتوانیم سند چشم انداز داشته باشیم؟ معتقدم که این سند دو پیام مهم دارد: 1. ایران در بحرانىترین منطقه عالم، یک نقطه ثبات و امن است که مىتواند براى بیست سال آینده خود نیز برنامهریزى کند. این مسأله، مسأله مهمى است. شما وضع منطقه ما را مىدانید و این که بسیارى از کشورها تکلیف فرداى خود را هم نمىدانند، ولى ایران آنقدر اعتماد به نفس دارد و آنقدر خودش را امن مىبیند که نه تنها براى سال آینده و دو سال آیندهاش که براى بیست سال آیندهاش هم مىتواند چشمانداز داشته باشد و برنامهریزى کند که این از برکات انقلاب اسلامى ماست. 2. اعتماد به نفسى است که در ایران هست و اعتقاد به این که م پایهها و مایهها و مقدمات لازم را براى یک جهش عظیم در کشور فراهم آوردهایم و مىتوانیم اگر تدبیر به خرج دهیم، به آن هدفه برسیم. من بارها گفتهام که اهداف چشمانداز بسیار بلند است، ولى اگر واقعبینانه نگاه کنیم، بلند پروازانه نیست، گرچه رسیدن به آن مشکل است. این دو، پیام مهمى است که چشمانداز دارد; چرا م مىتوانیم این کار بزرگ را انجام دهیم؟ به علّت مزایاى فوقالعادهاى که در ایران به لحاظ معنوى و مادى داریم; مانند: الف) ما در حساسترین منطقه عالم قرار گرفتهایم، منطقه راهبردى جغرافیایى، ژئواستراتژیک و منطقه راهبردى سیاسى; یعنى جغرافیاى سیاسى ژئوپلتیک منطقه، به طورى که ما دالان ارتباط شرق به غرب و غرب به شرق هستیم، با دسترسى به منابع مهم سوقالجیشى دریاى خزر در شمال و خلیج فارس و دریاى عمان در منطقه جنوب کشور، و نیاز مبرمى که کشورهاى منطقه و جهان به ایران دارند، این امتیاز بزرگى است که اگر آن را درک کنیم، در روابط خارجىمان، در مذاکراتمان، در کسب منافعمان مىتوانیم بسیار از آن استفاده بکنیم. در واقع ایران به حق، قلب جهان است و نقش کلیدى در شکل دهى در نظام اقتصادى و سیاسى و امنیتى جهان مىتواند ایفا کند. فرق مىکند با کشورى که در یک گوشهاى واقع است.
ب) گرچه ما در منطقه نیمه خشک به سر مىبریم ولى تنوّع اقلیمى، وضعیت مناسب خاک و حتى آب در بسیارى از مناطق، ما را کشورى به لحاظ تولیدات کشاورزى و نیز تولیدات اساسى و مهم، در موقعیت ممتازى قرار داده است. منابع طبیعى و کانى فراوان، تقریباً انواع منابع و معادن، در بسیارى از اینها ایران جزو ده کشور برتر جهان است.
ج) داشتن 70% نفت و 40% گاز دنیا که متعلق به این منطقه است، این براى کلّ منطقه وبراى ما امتیاز دیگرى است.
د) ایران داراى جمعیت جوان و رو به آیندهاى است که زمینههاى رشد او فراهم شده است. امروز کشور ما با داشتن 2/270/000 نفر دانشجو تحولى عظیم در آموزش عالى و فراگیرى فنون و علوم ایجاد کرده است. به علاوه اتصال میان دانشگاه و مدیریت و صنعت و تولید، به خصوص در سالهاى اخیر، منشأ تحوّلات فراوانى گشته است. ما امروز نیروى فنى بسیار خوبى داریم. زیر ساختهاى بسیار مناسبى داریم، که از برکات دوران سازندگى و تداوم آن است. کشورى که روزى نیاز به ابتدایىترین امور داشت، امروز در بسیارى از امور نه تنها بىنیاز شده بلکه برطرف کننده نیاز دیگران هم هست. در سالى که گذشت، 11/000/000/000 دلار صدور خدمات و کالا داشتیم که حدود3/000/000/000 آن خدمات بود و حدود 1/900/000 دلار صدور خدمات فنى و مهندسى است. یعنى از یک کشور مصرف کننده، در اثر این سرمایهگذارىها، در اثر این تدبیرها و سازندگىها، به کشورى تبدیل شدهایم که مىتوانیم خدمات فنى و مهندسىمان را به خارج صادر کنیم. امروز در بسیارى از امور پیشرفتهاى عظیمى داریم. در ساختن سد، صد درصد خودکفا هستیم و در ساخت نیروگاه، حدود 80% به خودکفایى رسیدهایم. اینها حاصل سرمایه گذارى و تلاشهایى است که در سالهاى گذشته انجام گرفته است.
در زمینه تولید خودرو، که این همه صحبت مىشود، صددرصد در اجرا خودکفا هستیم و اوّلین طرح ایرانى نیز آماده شده است که امیدوارم به دست دولت محترم کنونى، در سال جارى یا سال آینده، اوّلین خودروى ساخت و طراحى شده ایرانى بیرون بیاید; یعنى در صنعت خودرو، ما به مرحله خودکفایى تا این حد رسیدهایم. با این توضیح که تنها سازندگان ماشین در منطقه، ترکیه و ایران هستند. با این تفاوت که در قطعهسازى، که کار بسیار مهمى است، ترکیه خیلى حرف براى گفتن ندارد و ما یکى از قطعه سازان مهم منطقه و دنیا هستیم. بسیارى از کمپانىها و سازمانهاى بزرگ تولید کننده، الاَّن قطعات خود را به ما سفارش مىدهند. اینه زمینههاى موجود براى یک جهش است.
برخوردارى از سابقه تاریخى ممتاز ملّتى تمدنساز; ملتى که ب طلوع آفتابِ اسلام، جان او درخشانتر هم شده است و در واقع التقاى خورشید اسلام و جانِ ایرانى سبب یک تمدن بزرگى شده است که واقعاً نشان دهنده هم اهمیت و عظمت اسلام و هم شایستگى و ظرفیت ایرانى است. انقلاب اسلامى هم نشانه امتیاز فوقالعاده ملت ما نسبت به ملتهاى دیگر است. انقلابهاى فراوانى به وجود آمده، کشورهاى فراوان مسلمانى بودهاند، ولى این انقلاب، با این خصوصیات در ایران رخ مىدهد که نشان دهنده ظرفیت ما است.
اینها زمینههایى است که ما را به این حد از توان مىرساند که هدف بلندى را اتخاذ کنیم. در واقع اگر بخواهیم تشبیه کنیم، ایران مانند هواپیمایى است که لب باند قرار گرفته و مىخواهد از زمین کنده شود و پرواز کند. البته کار هنوز مشکل است. خیال نکنید که به نتیجه رسیدهایم. مشکلات فراوانى داریم و باید به آنها توجه کنیم.
عدم تعادل جمعیت در گستره کشور و وجود مناطق محروم، که البته از دوران سازندگى به این طرف و از جمله در این سالها، براى رفع محرومیت تلاش شد، که آخرینش مسأله توازن منطقهاى بود.بالا بودن عرضه نیروى کار و عدم کشش بازار براى جذب این نیرو، اوج ورود نیروى آماده به کار در طى برنامه سوم و بخشهایى از برنامه چهارم و بالأخره رشد چهار درصدى جمعیت اول انقلاب وارد بازار شدند که نیاز به سرمایه گذارى وسیع و فعالیتهاى زیاد دارد و با این که در برنامه سوم به یک رکورد فوقالعادهاى در ایجاد اشتغال رسیدیم و 580/000 شغل در سال ایجاد شد، اما هنوز نتوانستهایم به هدفمان، که بالاى حدود 670/000 نفر بود برسیم.
بنابراین، مسأله بیکارى یک مسأله مهم در کشور ماست و مىتواند تهدید بزرگى براى ماباشد.
ما در برنامههاى اول و دوم، رشد منفى بهرهورى داشتیم. در برنامه سوم، هدف 0/8% ر گرفتیم که به هدف رسیدیم. ولى براى اینکه به چشمانداز برسیم حدود 32% از رشد تولید و اقتصاد ما باید به بهرهورى باشد; یعنى توان بهرهگیرى بهتر، کم هزینهتر و پرثمرتر از امکانات. در واقع ما هدف گذارى 2/5% را (تقریباً) براى این دو برنامه آینده در زمینه بهرهورى کردیم. انتقال ناکارامد پساندازها به سرمایهگذارى و فراهم نبودن زمینههاى لازم براى ایجاد فعالیتها بخصوص فعالیتهاى بخش خصوصى، که هنوز بخش خصوصىما که موتور اصلى تحرک اقتصادى است مشکلات فراوانى دارد. گسترش حاشیهنشینى که در همه شهرها، بخصوص در شهرهاى بزرگ شاهد آن هستیم و تبعات اقتصادى، سیاسى و امنیتى که دارد و بالاخره عدم جامعیت و کفایت نظام تأمین اجتماعى، با همه فعالیتهایى که شده، از کمبودها و مشکلات ما است.
البته در این زمینهها کار بسیار شده است ولى از یاد نبریم که هنوز زمان بهرهبردارى نیست. زمان کارکردن است و در ضمن کارکردن، بهرهبردارى و انشأالله بهره نهایىآن را در پایان کار بگیریم.
من چند آمار مىدهم تا متوجه شوید که، کار ما چقدر سنگین است! طى سالهاى 1335 تا 1375 یعنى در طول چهل سال، جمعیت ایران 3/2 برابر شده، در حالى که در انگلستان و فرانسه از سال 1880 تا 2000 یعنى در 120 سال، جمعیت دو برابر شده است! یعنى در کشور ما اول نسل تازهاى آمد و جمعیت زیاد شد. سپس جامعه عوض شد; یعنى با ورود نسل جوان و کنار رفتن نسل قدیم، نوعى زمینه انقطاع نسلى در جامعه ما فراهم آمد.
مشکل دیگر ما این است که نفت، که مهمترین نعمت خدا است، براى ما همواره یک مشکل بوده است; یعنى همیشه مشکلات خود را با آسانترین وجه، با رجوع به درآمد نفتى حل کردهایم.
در طول برنامه سوم، با همه تلاشهایى که شده، 27/7% نزدیک به 28% بودجه کشور از مالیات تأمین مىشود، در حالى که در کشورهاى دیگر، میان 90 تا 100% از مالیات است، لااقل ما بتوانیم بودجه جارى خودمان را از مالیات تأمین کنیم. (بودجه کشور، با کمال تأسف، حدود 70/3% بودجه جارى است و 23% بودجه عمرانى است;) یعنى بقیه آن که 73% است باید از پول نفت یا سایر منابع بدهیم که این مشکل حتماً باید حل شود.
در سالهاى 90 تا 99، نسبت صادرات کالا و خدمات به تولید ناخالص داخلى در ایران 23% بوده و در مالزى93%، ببینید ما چقدر فاصله داریم تا بتوانیم صادراتمان را به سطح این کشورها برسانیم! نسبت صادرات خدمات به کل صادرات، یعنى نه مواد اولیه یا کالا، خدمات علمى و فنى و مهندسى که صادر کردیم، در ایران 4% و در ترکیه، که ما بیست سال بعد باید از او جلوتر باشیم 37/6% بوده است. این نشان دهنده امکانات فنى بیشتر آن کشور است.
واردات خدمات; یعنى نیاز ما به علم، تکنولوژى و امور دیگر خارجىها در ایران 18/6% بوده و در ترکیه 14/4% و این نشان مىدهد که خودکفایى ترکیه و نیز امکانات صادراتىاش از ما بیشتر است. اگر شما بخواهید قدرت اول منطقه باشید، این فاصله را باید طى کنید. در سال 83 مانند سال 82 بیش از 5/6 میلیارد دلار سرمایه به کشور وارد شده است، که متأسفانه بخش بسیار کمى از آن، سرمایهگذارى مستقیم خارجى در ایران بوده است که فواید عمده در سرمایه گذارى خارجى در ایران است. اگر وضع به همین گونه ادامه یابد و ما نتوانیم تحوّلى ایجاد کنیم، وضع خوبى در بیست سال دیگر نخواهیم داشت.من متأسفم و معذرت مىخواهم که آمار مىگویم، آمار خسته کننده است ولى چارهاى نیست. اگر این وضع ادامه پیدا کند. چه خواهیم شد؟! میزان سرمایهگذارى در برنامه سوم مجموعاً 132 هزار میلیارد تومان بوده است. خالص ورود ارز و سرمایه خارجى به کشور 9/162/000/000 بود، البته قرار دادهاى ما بسیار بیش از این است. آنچه که وارد و روى زمین پیاده شده کمتر از 2/000/000/000 هم سرمایهگذارى خارجى بوده است، ما9/162/000/000 ارز وارد کردهایم و ترکیه توانسته است در این مدت 46/8 میلیارد دلار ارز وارد کشورش کند. صادرات کالا و خدمات در طول برنامه سوم، 183/000/000/000 و همزمان با آن، ترکیه 259/000/000/000 دلار صادرات کالا و خدمات داشته است.
اگر این وضع ادامه داشته باشد، ما در پایان برنامه پنجم، چه وضعیتى خواهیم داشت! درآمد سرانه کنونى ما، که حدود 1649 دلار است، در پایان برنامه چهارم به 2380 دلار خواهد رسید. این یک رشد است. اما 2380 دلار در پنج سال دیگر.
درآمد سرانه کنونى چند کشور: ما که مىخواهیم کشور اول بشویم ببینیم کشورهاى دیگر چه وضعى دارند؟ در تایلند الاَّن درآمد سرانه 2850 دلار است. ما پنج سال دیگر اگر با این روند پیش برویم، 2300 دلار خواهیم داشت. درآمد سرانه ترکیه الاَّن 3134 دلار است. کره 13062 دلار و مالزى 4797 دلار درآمد سرانه دارد; یعنى اگر روند اینگونه باشد و فرض کنیم این کشورها هیچ پیشرفتى نکنند، که حتماً پیشرفت خواهند کرد، ما چهار سال دیگر، به مراتب از امروز این کشوره عقبتر خواهیم بود. در حالى که نه تنها باید از امروز جلوتر باشیم، بلکه لااقل نسبت به ترکیه باید جلوتر باشیم.
اگر وضع به این منوال باشد; یعنى با رشد اقتصادى کمى بیش از 5%، که متوسط برنامه سوم بوده است، و 8/5% رشد سرمایهگذارى که البته از سقف برنامه بالاتر است و ایجاد اشتغال مثلاً 550 نفرى، در این صورت در پایان دو برنامه، بیکارى ما از 3/000/000 نفرفعلى به 5/3 میلیون نفر خواهد رسید. نرخ بیکارى از حدود 11% فعلى به 17/5% خواهد رسید و صادرات غیرنفتى از حدود 8/000/000/000 دلار فعلى به 11/000/000/000 دلار مىرسد.
تراز تجارى که در سال 81 مازاد44/000/000/000 دلار داشت با احتساب نفت، در سال 1394 با 19/8 میلیارد دلار کسرى مواجه خواهد بود. با روند فعلى، میانگین نسبت هزینه دهک ثروتمندترین جامعه به فقیرترین آنان، از حدود 19 برابر به حدود 22/3 برابر خواهد رسید; یعنى رسیدن به وضعیت عدالت، باز مشکلتر مىشود.
براى این که بتوانیم در این برنامه و چشمانداز، در برنامه چهارم این مسیر را طى کنیم، اهدافى را در نظر گرفتیم که باید آنها را انجام دهیم و الزاماتش را فراهم کنیم. ما در نظر گرفتیم به جاى 5% رشد، ناخالص داخلى در سال 84 تا 94; یعنى دو برنامه، 8/6% باشد و نرخ دو رقمى بیکارى در پایانِ دو برنامه، 7% شود و به یک رقمى برسد.
ایجاد اشتغال
همچنین در نظر گرفتیم که زمینه را براى ایجاد 936000 نفر شغل در سال ایجاد کنیم. نرخ تورم در سال 94 از رقم 15 - 16% فعلى به 5% کاهش یابد. لازمه آن این است که در بخش سرمایهگذارى در برنامه سوم، به وسیله بخش خصوصى، رقم 86 هزار میلیارد تومان در برنامه چهارم، به 248 هزار میلیارد تومان برسد، (سه برابر سرمایهگذارى فعلى). در طول برنامه چهارم، ما نیاز به 542 میلیارد دلار سرمایهگذارى ارزى و ورود ارز داریم; اعم از نفت و غیرنفت، که از این مبلغ، در ظرف دو برنامه، 96/9 میلیارد دلار نیاز به ارز خارجى است که اگر نباشد، نمىتوانیم این مسیر را طى کنیم.
در سال اول; یعنى برنامه اول 222 میلیارد دلار که 36/1 میلیارد دلار آن خارجى است.
در برنامه پنجم، 230 میلیارد دلار، که 65/3 میلیارد دلارش خارجى است.
لازم ا ست براى رسیدن به این حد از رشد، کارهاى زیادى را انجام دهیم: اول این که، عرض کردم، کارهاى خیلى بزرگى شده، ولى اینها مقدمه است براى یکجهش. اگر آماده جهش نباشیم و لوازم آن جهش را فراهم نکنیم، آنچه که به صورتچشمانداز بیست ساله است، یک رؤیاى قشنگى براى ما خواهد بود; اول ادامهاصلاحات اقتصادى براى فعالتر شدن بخش خصوصى، براى کم هزینهتر شدن تولید،براى تشویق انتقال سرمایه به کارهاى تولیدى و سایر امور است; مانند آنچه که تاکنونشده و باید ادامه پیدا کند; مثل اصلاح قانون مالیاتها که انجام شده و تکنرخى شدنارز، که انجام گرفته، لایحه سرمایهگذارى خارجى در ایران که تثبیت گردیده و مسائلىمانند آن، گرچه براى سرمایهگذارى امتیازاتى ایجاد شده ولى هنوز موانع فراوانى وجود دارد. اصلاحات اقتصادى به عنوان یک ضرورت باید در برنامه چهارم و بعد از آن،ادامه یابد.
من همین جا مىخواهم تشکر کنم از حضرت آیت الله آقاى شاهرودى، به خاطر عنایتى که به این مسأله داشتند و همکارىهایى که در دوران ما انجام دادند، از ما نظر مىخواستند و ادامه دارد، اصلاً نگاه قوه قضاییه ما، به تشویق سرمایهگذارى و ایجاد امنیت در امر سرمایهگذارى است. اگر اینگونه نباشد، ما نمىتوانیم به این نتایج برسیم. اگر سرمایهگذارى و تولید ثروت، امرى پلید باشد، ما به این چشمانداز نخواهیم رسید. اگر سرمایهگذارى ارزش باشد و جامعه ما; از مقام معظم رهبرى گرفته تا روحانیت و دولت، تاکوچه و بازار، به عنوان یک ارزش به آن بنگرند ما مىتوانیم این مسیر را طى کنیم، البته کسى که سرمایه مىگذارد، پول زیادترى هم دارد، طبعاً پرداخت بیشترى هم به دولت مىکند. اگر ما درست رفتار کنیم، نسبت 27/7% مالیات ما به کل بودجه، به 50 و 70 و 80% مىرسد. در عین حال که تولید ثروت مىشود و آن 290 میلیارد تومانى که باید به وسیله بخش خصوصى سرمایهگذارى شود، مىتواند سرمایهگذارى کند. سرمایهگذارىهاى زیربنایى همچنان لازم است. این که خیال کنیم چون کارهاى بزرگى شده است، حالا دیگر باید بهرهبردارى کرد! بله، باید بهرهبردارى کرد ولى کارهاى بزرگ باید ادامه پیدا کند. شما اگر مىبینید در این مملکت خاموشى نیست براى این است که در ظرف این هشت سال حدود 17 هزار مگاوات برق تولید شده است. الاَّن اگر در همین سال 84، 2هزار مگاوات برق تولید نشود، شما در آخر همین سال خاموشى خواهید داشت. سرمایهگذارى ما در پتروشیمى هم باید ادامه پیدا کند.
عربستان سعودى 4% پتروشیمى جهان را تأمین مىکند و سرمایهگذارىهاى عظیمى کرده است. ما مىترسیم ترکیه که هیچ، از عربستان و دیگران هم عقب بمانیم. ما زیر 1% تولید پتروشیمى جهان را داریم. در حالى که گازهایمان مىسوزد! از افتخارات نظام ما است که بعد از انقلاب، 84 سد ساخته است. قبل از انقلاب تنها 13 سد ساخته شده بود. امروزه دهها سد در دست اجرا و در دست مطالعه است که باید انجام شود و آبها مهار گردد.
در صنعت و ا مور دیگر نیاز به سرمایهگذارى اساسى داریم.
باید سرمایهگذارىهاى صنایع کوچک و متوسط را گسترش داد و از این موقعیت صنعت پتروشیمى یا فولاد براى صنایع پایین دستى که اشتغالزاست و با هزینه کمتر مىتواند اشتغال و تولید بیشترى را ایجاد کند استفاده کرد.
در کشور ما تحوّل عظیمى در بخش آموزش و پژوهش ایجاد شده است ولى براى چشمانداز کافى نیست. ما متأسفیم که نتوانستهایم بیش از 810 درصد تولید ناخالص داخلى ر به امر پژوهش اختصاص دهیم. در این دو برنامه، 2/5% از تولید ناخالص داخلى باید صرف تحقیقات شود، 8 تا 9/5% یعنى باید حدود سه برابر بودجه تحقیقات ما افزایش یابد.
گردش اطلاعات
آزادى گردش اطلاعات از مسائل ضرورى است. امروزه بزرگترین مانع پیشرفت کشور، انحصارى بودن اطلاعات است. باید مراکز کنترل کننده درکشور عمومى شود; مراکزى که دادن موافقت اصولى به دست آنها است یا براى ارز باید به آنجا مراجعه کرد و... در دستگاههاى دولتى اطلاعات نباید فقط براى بعضى نورچشمىها باشد که به اطلاعات دست پیدا کنند و درآمدهاى بزرگى داشته باشند. این وضعیت حتماً باید از بین برود و اطلاعات هم باید عمومى شود و هم گردش اطلاعات در جامعه آزاد و در چارچوب قانون باشد تا مردم بتوانند در همه جهات آگاهى کسب کنند.
ایجاد شرکتهاى بزرگ
تقویت و ایجاد شرکتهاى مهمى که قادر به رقابت با شرکتهاى بزرگ دنیا باشند، از مسائل ضرورى است. شما در مقابل شرکت شل، بریتیش پترولیوم و دیگر شرکتها، با یک مهندس و پنج آدم برجسته نمىتوانید بایستید. مجبورید همه کارهایتان را به آنها بدهید.
کارهایى که در این سالها شده، بخشى از آنها مربوط به دوره جناب آقاى هاشمى است. اینکه مىگویم در سدسازى صددرصد، سیلوسازى صددرصد و نیروگاهسازى هشتاد درصد خودکفا هستیم، این کارها را شرکتهایى مانند مبنا و فراب انجام دادهاند که ب مشکلات فراوانى ایجاد شدند. امروز این شرکتها در مناقصات بینالمللى برنده مىشوند; یعنى اینها هستند که مىتوانند با کارتلها و شرکتهاى بزرگ مقابله کنند و نمونه کار آنها در عرصه نفت و گاز یعنى پتروپارس بود که با مشکلاتى هم روبرو شد ولى الحمدلله ج افتاد. شما امروز این پولهایى را که مىبینید به ایران آمده; به صورت بیع متقابل یا بى.یو.تى و هر چیز دیگر، 60% این پولها را ایرانى گرفته و خرج کرده و کارایى آن را بالا برده و... همه اینها به خاطر وجود شرکتها و مؤسسات خصوصى کارآمدى است که در کشور کار مىکنند و فعال هستند. باید اینها را تقویت کرد.
تعامل با جهان در روابط خارجى
من نکتهاى را خدمت شما عرض کنم و قضاوت در مورد آن را به عهده خودتان مىگذارم.چین تصمیم گرفت که در سال 2020 قدرت برتر دنیا یا دومین قدرت برتر دنیا و قابل رقابت با آمریکا باشد. براى رسیدن به این تصمیم برنامهریزى کرد; برنامهریزى در ایجاد مناطق آزاد، در سیستمهاى اقتصادى، در روشهاى سیاسى و در دیپلماسى خارجى.
در تمام این موارد یک تغییر اساسى ایجاد کرد، بدون این که از اصولخودش دست بردارد.چینىها بر اصول خود پاىفشردند و به همین دلیل هم با فروپاشى شوروى، سرجاى خود ماندند. حالا با غلط یا درستش کارى ندارم.
خلاصه اینکه هم اصولگرایىاش را دارد و هم براى خودش هدف اصفهان که همه قرار دادهایش بستهU.C.Fمعین کرد. آنها در مورد شده و همه مشکلاتش حل شده بود و مىبایست ادامه دهند، ب صراحت گفتند: ما نمىتوانیم به همکارى خود ادامه دهیم.
آمریکایىها خوششان نمىآید. هدف ما این است که رشد کنیم و حاضر نیستیم با شما همکارى اتمى داشته باشیم.
اگر رسیدن به چشمانداز هدف ما است، به هیچ وجه نباید به سوى بحران آفرینى برویم، بلکه باید سیاست ما تنشزدایى باشد.
تنشزدایى پایین آمدن از اصول و معیارها نیست. اصل اولیه، داشتن ایرانى قوى و قدرتمند است که بتواند از موضع قدرت با دنیا تعامل کند. اگر بعضى بحرانها پیش بیاید، حتى از وضعیت فعلى نیز عقب خواهیم افتاد. البته من فکر مىکنم که سیاست کلّى نظام ما هم همین است. ما به دنبال بحران نیستیم. نمونهاش کارى است که در مسأله هستهاى انجام دادیم و ان شأ الله همین شیوه را ادامه مىدهیم و جلو مىرویم. مىشود با دنیا دعوا کرد و مىشود با شعار برخورد کرد، ام باید دید در این برخوردها چه چیزى به دست مىآید و چه چیزى از دست مىرود.
اگر مىخواهیم در ظرف پنج سال، 96 میلیارد دلار پول به کشور بیاید، که اگر نیاید امکان پیشرفت و رسیدن به رشد 8/5% نیست، باید با دنیا تعامل کنیم، تعامل غیر از ساختن و سازش کردن و از اصول دست برداشتن است; تدبیر مىخواهد.
از الزامات مهمّ رسیدن به چشمانداز، داشتن یک سیاست خارجى واقعبینانه و تقویت همگرایى ایجاد شده در منطقه است. یک روز بزرگترین تهدید شما کشور عربستان و تهدید عربستان ما بودیم. امّ امروز جناب آقاى روحانى رفتند و قرارداد جامع امنیتى با عربستان سعودى بستند. این یعنى بحرانزدایى، یعنى تنشزدایى، استقبال نکردن از بحران. اگر هدف چشمانداز است باید براساس چشمانداز، سیاست خارجى و داخلىمان را تنظیم کنیم و اگر مسأله دیگرى است، آن باید مشخص بشود، که خوب، طبعاً رهبرى باید معین بفرمایند.
اینها مسائلى است که اگر ما مىخواهیم به چشمانداز برسیم بایدرعایت کنیم و انجام دهیم. البته اینها خیلى خلاصه بود، من همچون وقتم دیر شده و نمىخواهم وقت دوستان عزیز را بگیرم خلاصه کردم.
ایران، الگوى مردمسالارى دینى
نکته دیگرى را خدمت شما عرض مىکنم و مطالبم را خاتمه مىدهم. البته این احتیاج به بحث فراوانترى دارد، چون در کشور ماالاَّن معرکه آرا است و متأسفانه بحثهاى انحرافى زیادى در این زمینه انجام مىگیرد و در هیاهو انسان نمىتواند واقعیتها ر بیانکند.
اینکه گفته مىشود ما مىخواهیم الهام بخش جهان اسلام باشیم و الگو شویم یعنى چه؟ اگر ظواهر امر است، که عربستان خیلى از م جلوتر است، اگر اسم «جمهورى اسلامى» است که بعضى از کشوره عنوان جمهورى اسلامى را دارند. در چه چیز مىخواهیم الگو باشیم؟ صرفنظر از آن مراحل اولیه، که گفتم; در علم و اقتصاد و فنآورى ودانش گامهاى خوبى هم برداشته شده و باید همچنان جلو برویم ت نشان دهیم که جمهورى اسلامى با پیشرفت، ترقى، توسعه و ب برخوردارى سازگار است. ما در جمهورى اسلامى چه مزایایى ر باید داشته باشیم که بتوانیم نظر مردم دنیا و جهان ا سلام را جذب کنیم؟ اتفاقاً این مسألهاى است که اهل علم و علما و بزرگواران و متفکّران باید بیشتر دربارهاش فکر و بحث کنند. انقلاب ما، انقلاب ممتاز و منحصر به فردى است، انقلابى است که با سلاح پیروز نشد. انقلاب ضد خشونت بود و با خشونت درگیر شد. انقلابى بود که فقط به فکر ویران کردن نبود، بلکه بلافاصله به فکر تأسیس افتاد و تأسیسش هم، جمهورى اسلامى بود. من معتقدم که اگر بخواهیم الگو باشیم باید بتوانیم مردمسالارى دینى را در کشورمان پیاده کنیم. بدون تعارف عرض مىکنم باید تکلیفمان را با دیدگاههاى افراطى و تفریطى روشن کنیم. امروز دو نظریه وجود دارد که در ریشه مشترکاند و در جهت مختلف، و آن این که: دین و دموکراسى با هم سازگار نیستند، در دو طیف افراطى قضیه، این ناسازگارى مورد قبول قرار گرفته، منتها یکى مىگوید براى این که دین حفظ شود، باید دموکراسى و لوازم دموکراسى را (که البته مامىگوییم «دموکراسى دینى»; یعنى مقید به چارچوبهاى اصیل و روشن دینى) به نفع دین کنار گذاشت، و دیگرى مىگوید به نفع مردمسالارى، باید دین را کنار گذاشت. الگو شدن ما ب تعارف نمىشود، باید تکلیف خود را روشن کنیم که مراد ما از مردمسالارى دینى چیست؟ البته بنده معتقدم که در وراى این بحثهاى تئوریک و فلسفى و سفسطى و اینجور مسائلىکه پیش مىآید، قانون اساسى ما قانون اساسىاى است که کاملاً همه جهات ر روشنکرده است.
نکته اساسى دیگرى هم در دموکراسى هست، حالا اسلامىاش یا غیراسلامىاش، البته متأسفانه خلطى میان لیبرال دموکراسى و دموکراسى مىشود و دموکراسى را عین لیبرال دموکراسى مىدانند; لیبرالیسم به لحاظ مبانىاش با اسلام و با بسیارى از مکتبهاى فلسفى مخالفت دارد. در واقع طعنى که به دموکراسى مىشود، طعن به لیبرال دموکراسى مىشود. در حالى که دموکراسى یک طریق و یک راه است. ممکن است منجر به جامعه لیبرالى یا نظام دینى شود، فرقى در این زمینه نمىکند، البته خود نظام دینى که مىخواهد دموکراسى باشد، باید به حداقلها و مقدمات دموکراسى نیز وفادار بماند، همچنانکه دموکراسى نمىتواند به ریشهها و اساس دین لطمه بزند. این بحثى است که در جاى خود مىتوان انجام داد. بالاخره باید تکلیف این مسأله روشن شود و از محورىترین کارهایش مهار قدرت است، هیچ قدرت بىمهارى در مردمسالارى پذیرفته نیست، حتى معصوم که مقام عصمت دارد، مردم را دعوت مىکند که سؤال کنید، بحث و گفتگو کنید، ما که در زمان غیبت معصوم هستیم، در اینجا است که به نظر من نقش مجلس شوراى اسلامى، نقش مجلس خبرگان، نقش مجمع تشخیص مصلحت بسیار مهم است. ما در عین حال که به دین و موازین دینىمان پایبند هستیم، باید صورتى و حداقلى از امور دموکراسى را هم داشته باشیم تا بتوانیم الگو باشیم براى دنیا، الگو شدن ما در صورتى است که: به لحاظ تئورى، نسبت به مردمسالارى نظریه نظام آزاد باشد، هر کس مىخواهد بحث کند، نظریه نظام در این زمینه روشن باشد و همه ما بکوشیم این الگو را که مورد خواست امام بزرگوار ما بود و در قانون اساسى هم آمده است، به درستى همراه با توسعه و پیشرفت و همراه با عدالت باشد و اگر عدالت مىخواهیم باید تولید ثروت کنیم و بعد توزیع ثروت. تصور نشود که این بحث، بحث انحرافى است که عدالت مقدم است یا توسعه؟! امروز نظریات نوى توسعه این است که توسعه بدون عدالت منحرف است و نتیجه نمىدهد. ما که پیرو مکتب اسلام هستیم و اساس عالم را عدل مىدانیم و هدف بعثت پیامبران ر این مىدانیم که مردم به قسط قیام کنند، اول باید تولید کنیم و همه جامعه را برخوردار کنیم و این برخوردارى را در میان جامعه به درستى توزیع کنیم.
اخلاق
امروز، غایب بزرگ زندگىِ بشر اخلاق است. نظام جمهورى اسلامى ایران اگر بتواند برپایه دین، مردمسالارى متناسب با دین و عدالت و پیشرفت اخلاق را پیاده کند، طبعاً سرمشق جهان اسلام و حتى دنیا خواهد شد.
از این که سرتان را درد آوردم معذرت مىخواهم، همه شما را به خدا مىسپارم و التماس دعا دارم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته