آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۱

چکیده

به دنبال ارائه پیشنهاد کمیسیون سیاسى - اجتماعى مجلس خبرگان رهبرى به‏ هیأت رئیسه این مجلس مبنى بر دعوت از یکى از دست‏اندرکاران تدوین سند چشم‏انداز بیست‏ساله در چهاردهمین اجلاسیه مجلس خبرگان، حجة‏الاسلام‏ والمسلمین سید محمد خاتمى رئیس جمهور سابق که به عنوان رئیس دستگاه‏ اجرایى کشور در به سامان رسیدن این سند نقش مهمى داشت، براى این منظور دعوت شد تا پیرامون «الزامات سند چشم‏انداز» سخن بگوید. وى با طولانى توصیف‏ کردن این بحث، با اشاره‏اى به تاریخچه تدوین این سند، از دو پیام مهم آن سخن گفت. سپس ظرفیت‏هاى ایران براى رسیدن به اهداف ترسیم شده در سند چشم‏انداز را به‏ اختصار تبیین نمود. متن این سخنرانى را در این شماره که ویژه سند چشم‏انداز بیست ‏ساله جمهورى اسلامى تهیه شده، ملاحظه مى‏کنید.

متن

بسم الله الرحمن الرحیم‏
الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام على خیر خلقه و أشرف بَریَّتِه، خاتم الأنبیأ و المرسلین، أبى القاسم محمد(ص) و عَلى‏ آله الطّیبین الطاهرین.
این روزها و این ماه‏هاى مبارک را به شما خبرگان معزّز و معظمِ ملّت تبریک عرض‏ مى‏کنم و امیدوارم که خداوند همه ما را از برکات این ایام و لیالى و این اعیاد مبارک برخوردار فرماید! چند روز از بعثت پیامبر گرامى‏(ص) مى‏گذرد و در آستانه ولادت حضرت‏ سیدالشهد(ع) و حضرت بقىة الله(عج) هستیم و نیز براى ورود به ماه مبارک رمضان آماده‏ مى‏شویم، اکنون فرصت مغتنمى است که ان‏شأالله همه ما از برکات و فیض این ایام‏ برخوردار شویم.
از این که کمى دیر کردم عذر مى‏خواهم. مجلسى بود که مجبور بودم در آن جا صحبت‏ کنم و در اختیار بنده نبود. ان‏شأالله با بزرگوارى خودتان مى‏بخشید! بحث در باره چشم انداز و الزامات آن، بحث دراز دامنى است که طبعاً در یک جلسه و دو جلسه نمى‏توان حق مطلب را ادا کرد. خوشبختانه حضرت آقاى هاشمى در نماز جمعه این‏ بحث را شروع کردند و امیدوارم مثل همه بحث‏هاى پرثمر و پربار و گرانقدر ایشان، شاهد یک بحث خوب و روشن‏گرى در زمینه چشم‏انداز، که بسیار اهمیت دارد، باشیم.
طبعاً همه ابعاد چشم انداز را نمى‏شود این جا باز کرد و الزامات آنها را گفت. باید به هر حال انتخابى کرد که من فکر مى‏کنم دو نکته را در این جا اگر مطرح کنیم، شاید بتوانیم از این‏ وقت استفاده کنیم:
 1. قدرت اول منطقه شدن در پایان دوران چشم‏انداز.
2. الهام بخش شدن و در واقع سر مشق و الگو شدن براى جهان اسلام.
 تاریخچه تکوین چشم ‏انداز
پیش از بررسى دو محور فوق، تاریخچه تکوین چشم‏انداز را عرض مى‏کنم و عنایتى از ذکر این مقدمه دارم.در سال 1381 که مشغول تدوین برنامه چهارم اقتصادى، فرهنگى و سیاسى شدم، مطالعات وسیعى صورت گرفت. 35 مؤسسه پژوهشى و علمى و ده‏ها دانشمند، با ارائه‏ مقالاتشان و با بیش از 24 هزار ساعت نفر کار، در واقع یک تحقیق همه جانبه‏اى براى تدوین‏ برنامه‏اى شایسته و مناسب و با توجه به امکانات کشور، مقتضیات موجود و وضعیتى که در آینده داریم، انجام گرفت. ستاد در چهل جلسه بحث کرد. هفت کمیته مشترک و بیست و دو کمیته تخصصى و ده جلسه ستاد دولت که تعدادى از وزرا بودند، و بالاخره 35 ساعت در دولت مورد بحث قرار گرفت تا برنامه چهارم تنظیم گردید. در ضمن کار متوجه شدیم که اگر این برنامه، در یک چارچوب سنجیده و با توجه به آمادگى‏هاى کشور باشد و تکلیف ما را در طى دو دهه آینده روشن کند، بیشتر مى‏توانیم به نتیجه برسیم. همزمان با آن و قبل از آن، مقام‏ معظم رهبرى با توجه به اهمیت قضیه، امر تعیین چشم‏انداز را به مجمع تشخیص مصلحت‏ محوّل کرده بودند که بحث‏هاى خوبى هم در آن جا صورت گرفت. دولت هم بر اساس این‏ مطالعات، سند چشم‏انداز را تدوین و خدمت رهبرى تقدیم کرد و معظم له آن را به مجمع‏ ارجاع دادند که چون کار سنجیده‏اى بود، مبناى کار مجمع همین سند قرار گرفت. سند، ده‏ها ساعت در آن کمیته مخصوص مورد بحث قرار گرفت و در پنج - شش جلسه‏ (حالا دقیقاً یادم نیست)، در مجمع تمام همّ و غمّ اعضاى محترم مجمع تشخیص مصلحت‏ صرف آن شد و بالاخره این سند از نظر مجمع، تصویب و خدمت مقام معظم رهبرى داده شد و در تاریخ 82/8/13، رهبرى با نظریاتى که داشتند، این سند را به دولت ابلاغ کردند و یک ی دو ماه‏بعد از آن، سیاست‏هاى کلى برنامه چهارم را نیز تصویب و به دولت ابلاغ کردند و در واقع،مبناى کار دولت و نظام، قرار گرفت.
آنچه مى‏خواهم عرض کنم، این است که خاستگاه و سرچشمه برنامه چهارم و سند بیست ساله، یکى است و مطالعاتى که در این زمینه انجام گرفته، مطالعات مشترکى است و اصولاً ما در تنظیم برنامه چهارم بود که به این نتیجه رسیدیم، مى‏توان به سند بیست ساله‏ رسید و بنابراین، برنامه پنج ساله چهارم در واقع بخش مهم و اول اجرایى شدن سند چشم‏انداز بیست ساله است.
پیام‏هاى سند چشم‏انداز
خلاصه و لُبّ سند چشم‏انداز این است که ایران در بیست سال آینده: کشورى است‏ توسعه یافته، با جایگاه اول اقتصادى، علمى و فناورى در سطح منطقه، با هویّت اسلامى و انقلابى، الهام بخش در جهان اسلام و با تعامل سازنده و مؤثر در روابط بین‏المللى، که بندهاى‏ مختلفى دارد و در واقع بسط این نکته و هدف کلّى است و چگونگى دست یابى به این هدف‏ و نیز الزاماتى که باید ملحق به سند چشم‏انداز شود تا ان‏شأالله به نتیجه مطلوب برسد.
چرا ما مى‏توانیم سند چشم انداز داشته باشیم؟ معتقدم که این سند دو پیام مهم دارد: 1. ایران در بحرانى‏ترین منطقه عالم، یک نقطه ثبات و امن است که‏ مى‏تواند براى بیست سال آینده خود نیز برنامه‏ریزى کند. این مسأله، مسأله مهمى است. شما وضع منطقه ما را مى‏دانید و این که بسیارى از کشورها تکلیف فرداى خود را هم نمى‏دانند، ولى ایران آنقدر اعتماد به نفس دارد و آنقدر خودش را امن مى‏بیند که نه تنها براى سال آینده‏ و دو سال آینده‏اش که براى بیست سال آینده‏اش هم مى‏تواند چشم‏انداز داشته باشد و برنامه‏ریزى کند که این از برکات انقلاب‏ اسلامى ماست. 2. اعتماد به نفسى است که در ایران هست و اعتقاد به این که م پایه‏ها و مایه‏ها و مقدمات لازم را براى یک جهش عظیم در کشور فراهم آورده‏ایم و مى‏توانیم اگر تدبیر به خرج دهیم، به آن هدف‏ه برسیم. من بارها گفته‏ام که اهداف چشم‏انداز بسیار بلند است، ولى‏ اگر واقع‏بینانه نگاه کنیم، بلند پروازانه نیست، گرچه رسیدن به آن‏ مشکل است. این دو، پیام مهمى است که چشم‏انداز دارد; چرا م مى‏توانیم این کار بزرگ را انجام دهیم؟ به علّت مزایاى فوق‏العاده‏اى‏ که در ایران به لحاظ معنوى و مادى داریم; مانند: الف) ما در حساس‏ترین منطقه عالم قرار گرفته‏ایم، منطقه‏ راهبردى جغرافیایى، ژئواستراتژیک و منطقه راهبردى سیاسى; یعنى‏ جغرافیاى سیاسى ژئوپلتیک منطقه، به طورى که ما دالان ارتباط شرق‏ به غرب و غرب به شرق هستیم، با دسترسى به منابع مهم‏ سوق‏الجیشى دریاى خزر در شمال و خلیج فارس و دریاى عمان در منطقه جنوب کشور، و نیاز مبرمى که کشورهاى منطقه و جهان به‏ ایران دارند، این امتیاز بزرگى است که اگر آن را درک کنیم، در روابط خارجى‏مان، در مذاکرات‏مان، در کسب منافع‏مان مى‏توانیم بسیار از آن استفاده بکنیم. در واقع ایران به حق، قلب جهان است و نقش‏ کلیدى در شکل دهى در نظام اقتصادى و سیاسى و امنیتى جهان مى‏تواند ایفا کند. فرق مى‏کند با کشورى که در یک گوشه‏اى واقع است.
ب) گرچه ما در منطقه نیمه خشک به سر مى‏بریم ولى تنوّع اقلیمى، وضعیت مناسب‏ خاک و حتى آب در بسیارى از مناطق، ما را کشورى به لحاظ تولیدات کشاورزى و نیز تولیدات اساسى و مهم، در موقعیت ممتازى قرار داده است. منابع طبیعى و کانى فراوان، تقریباً انواع منابع و معادن، در بسیارى از این‏ها ایران جزو ده کشور برتر جهان است.
ج) داشتن 70% نفت و 40% گاز دنیا که متعلق به این منطقه است، این براى کلّ منطقه‏ وبراى ما امتیاز دیگرى است.
د) ایران داراى جمعیت جوان و رو به آینده‏اى است که زمینه‏هاى رشد او فراهم شده‏ است. امروز کشور ما با داشتن 2/270/000 نفر دانشجو تحولى عظیم در آموزش عالى و فراگیرى فنون و علوم ایجاد کرده است. به علاوه اتصال میان دانشگاه و مدیریت و صنعت و تولید، به خصوص در سال‏هاى اخیر، منشأ تحوّلات فراوانى گشته است. ما امروز نیروى فنى‏ بسیار خوبى داریم. زیر ساخت‏هاى بسیار مناسبى داریم، که از برکات دوران سازندگى و تداوم آن است. کشورى که روزى نیاز به ابتدایى‏ترین امور داشت، امروز در بسیارى از امور نه تنها بى‏نیاز شده بلکه برطرف کننده نیاز دیگران هم هست. در سالى که گذشت، 11/000/000/000 دلار صدور خدمات و کالا داشتیم که حدود3/000/000/000 آن خدمات بود و حدود 1/900/000 دلار صدور خدمات فنى و مهندسى‏ است. یعنى از یک کشور مصرف کننده، در اثر این سرمایه‏گذارى‏ها، در اثر این تدبیرها و سازندگى‏ها، به کشورى تبدیل شده‏ایم که مى‏توانیم خدمات فنى و مهندسى‏مان را به خارج‏ صادر کنیم. امروز در بسیارى از امور پیشرفت‏هاى عظیمى داریم. در ساختن سد، صد درصد خودکفا هستیم و در ساخت نیروگاه، حدود 80% به خودکفایى رسیده‏ایم. اینها حاصل سرمایه گذارى و تلاش‏هایى است که در سال‏هاى گذشته انجام گرفته است.
در زمینه تولید خودرو، که این همه صحبت مى‏شود، صددرصد در اجرا خودکفا هستیم و اوّلین طرح ایرانى نیز آماده شده است که امیدوارم به دست دولت محترم کنونى، در سال‏ جارى یا سال آینده، اوّلین خودروى ساخت و طراحى شده ایرانى بیرون بیاید; یعنى در صنعت خودرو، ما به مرحله خودکفایى تا این حد رسیده‏ایم. با این توضیح که تنها سازندگان‏ ماشین در منطقه، ترکیه و ایران هستند. با این تفاوت که در قطعه‏سازى، که کار بسیار مهمى‏ است، ترکیه خیلى حرف براى گفتن ندارد و ما یکى از قطعه سازان‏ مهم منطقه و دنیا هستیم. بسیارى از کمپانى‏ها و سازمان‏هاى بزرگ‏ تولید کننده، الاَّن قطعات خود را به ما سفارش مى‏دهند. این‏ه زمینه‏هاى موجود براى یک جهش است.
برخوردارى از سابقه تاریخى ممتاز ملّتى تمدن‏ساز; ملتى که ب طلوع آفتابِ اسلام، جان او درخشان‏تر هم شده است و در واقع التقاى‏ خورشید اسلام و جانِ ایرانى سبب یک تمدن بزرگى شده است که‏ واقعاً نشان دهنده هم اهمیت و عظمت اسلام و هم شایستگى و ظرفیت ایرانى است. انقلاب اسلامى هم نشانه امتیاز فوق‏العاده ملت‏ ما نسبت به ملت‏هاى دیگر است. انقلاب‏هاى فراوانى به وجود آمده، کشورهاى فراوان مسلمانى بوده‏اند، ولى این انقلاب، با این‏ خصوصیات در ایران رخ مى‏دهد که نشان دهنده ظرفیت ما است.
اینها زمینه‏هایى است که ما را به این حد از توان مى‏رساند که هدف‏ بلندى را اتخاذ کنیم. در واقع اگر بخواهیم تشبیه کنیم، ایران مانند هواپیمایى است که لب باند قرار گرفته و مى‏خواهد از زمین کنده شود و پرواز کند. البته کار هنوز مشکل است. خیال نکنید که به نتیجه‏ رسیده‏ایم. مشکلات فراوانى داریم و باید به آنها توجه کنیم.
عدم تعادل جمعیت در گستره کشور و وجود مناطق محروم، که‏ البته از دوران سازندگى به این طرف و از جمله در این سال‏ها، براى‏ رفع محرومیت تلاش شد، که آخرینش مسأله توازن منطقه‏اى بود.بالا بودن عرضه نیروى کار و عدم کشش بازار براى جذب این نیرو، اوج ورود نیروى آماده به کار در طى برنامه سوم و بخش‏هایى از برنامه چهارم و بالأخره رشد چهار درصدى جمعیت اول انقلاب‏ وارد بازار شدند که نیاز به سرمایه گذارى وسیع و فعالیت‏هاى زیاد دارد و با این که در برنامه سوم به یک رکورد فوق‏العاده‏اى در ایجاد اشتغال رسیدیم و 580/000 شغل در سال ایجاد شد، اما هنوز نتوانسته‏ایم به هدفمان، که بالاى حدود 670/000 نفر بود برسیم.
بنابراین، مسأله بیکارى یک مسأله مهم در کشور ماست و مى‏تواند تهدید بزرگى براى‏ ماباشد.
ما در برنامه‏هاى اول و دوم، رشد منفى بهره‏ورى داشتیم. در برنامه سوم، هدف 0/8% ر گرفتیم که به هدف رسیدیم. ولى براى اینکه به چشم‏انداز برسیم حدود 32% از رشد تولید و اقتصاد ما باید به بهره‏ورى باشد; یعنى توان بهره‏گیرى بهتر، کم هزینه‏تر و پرثمرتر از امکانات. در واقع ما هدف گذارى 2/5% را (تقریباً) براى این دو برنامه آینده در زمینه‏ بهره‏ورى کردیم. انتقال ناکارامد پس‏اندازها به سرمایه‏گذارى و فراهم نبودن زمینه‏هاى لازم‏ براى ایجاد فعالیت‏ها بخصوص فعالیتهاى بخش خصوصى، که هنوز بخش خصوصى‏ما که‏ موتور اصلى تحرک اقتصادى است مشکلات فراوانى دارد. گسترش حاشیه‏نشینى که در همه‏ شهرها، بخصوص در شهرهاى بزرگ شاهد آن هستیم و تبعات اقتصادى، سیاسى و امنیتى که‏ دارد و بالاخره عدم جامعیت و کفایت نظام تأمین اجتماعى، با همه فعالیت‏هایى که شده، از کمبودها و مشکلات ما است.
البته در این زمینه‏ها کار بسیار شده است ولى از یاد نبریم که هنوز زمان بهره‏بردارى‏ نیست. زمان کارکردن است و در ضمن کارکردن، بهره‏بردارى و ان‏شأالله بهره نهایى‏آن را در پایان کار بگیریم.
من چند آمار مى‏دهم تا متوجه شوید که، کار ما چقدر سنگین است! طى سال‏هاى 1335 تا 1375 یعنى در طول چهل سال، جمعیت ایران 3/2 برابر شده، در حالى که در انگلستان و فرانسه از سال 1880 تا 2000 یعنى در 120 سال، جمعیت دو برابر شده است! یعنى در کشور ما اول نسل تازه‏اى آمد و جمعیت زیاد شد. سپس جامعه عوض شد; یعنى با ورود نسل جوان‏ و کنار رفتن نسل قدیم، نوعى زمینه انقطاع نسلى در جامعه ما فراهم آمد.
مشکل دیگر ما این است که نفت، که مهم‏ترین نعمت خدا است، براى ما همواره یک‏ مشکل بوده است; یعنى همیشه مشکلات خود را با آسان‏ترین وجه، با رجوع به درآمد نفتى‏ حل کرده‏ایم.
در طول برنامه سوم، با همه تلاش‏هایى که شده، 27/7% نزدیک به 28% بودجه کشور از مالیات تأمین مى‏شود، در حالى که در کشورهاى دیگر، میان 90 تا 100% از مالیات است، لااقل ما بتوانیم بودجه جارى خودمان را از مالیات تأمین کنیم. (بودجه کشور، با کمال تأسف، حدود 70/3% بودجه جارى است و 23% بودجه عمرانى است;) یعنى بقیه آن که 73% است‏ باید از پول نفت یا سایر منابع بدهیم که این مشکل حتماً باید حل شود.
در سال‏هاى 90 تا 99، نسبت صادرات کالا و خدمات به تولید ناخالص داخلى در ایران‏ 23% بوده و در مالزى‏93%، ببینید ما چقدر فاصله داریم تا بتوانیم صادراتمان را به سطح این‏ کشورها برسانیم! نسبت صادرات خدمات به کل صادرات، یعنى نه مواد اولیه یا کالا، خدمات‏ علمى و فنى و مهندسى که صادر کردیم، در ایران 4% و در ترکیه، که ما بیست سال بعد باید از او جلوتر باشیم 37/6% بوده است. این نشان دهنده امکانات فنى بیشتر آن کشور است.
واردات خدمات; یعنى نیاز ما به علم، تکنولوژى و امور دیگر خارجى‏ها در ایران 18/6% بوده و در ترکیه 14/4% و این نشان مى‏دهد که خودکفایى ترکیه و نیز امکانات صادراتى‏اش از ما بیشتر است. اگر شما بخواهید قدرت اول منطقه باشید، این فاصله را باید طى کنید. در سال 83 مانند سال 82 بیش از 5/6 میلیارد دلار سرمایه به کشور وارد شده است، که‏ متأسفانه بخش بسیار کمى از آن، سرمایه‏گذارى مستقیم خارجى در ایران بوده است که فواید عمده در سرمایه گذارى خارجى در ایران است. اگر وضع به همین گونه ادامه یابد و ما نتوانیم‏ تحوّلى ایجاد کنیم، وضع خوبى در بیست سال دیگر نخواهیم داشت.من متأسفم و معذرت مى‏خواهم که آمار مى‏گویم، آمار خسته کننده است ولى چاره‏اى‏ نیست. اگر این وضع ادامه پیدا کند. چه خواهیم شد؟! میزان سرمایه‏گذارى در برنامه سوم‏ مجموعاً 132 هزار میلیارد تومان بوده است. خالص ورود ارز و سرمایه خارجى به کشور 9/162/000/000 بود، البته قرار دادهاى ما بسیار بیش از این است. آنچه که وارد و روى‏ زمین پیاده شده کمتر از 2/000/000/000 هم سرمایه‏گذارى خارجى بوده است، ما9/162/000/000 ارز وارد کرده‏ایم و ترکیه توانسته است در این مدت 46/8 میلیارد دلار ارز وارد کشورش کند. صادرات کالا و خدمات در طول برنامه سوم، 183/000/000/000 و همزمان با آن، ترکیه 259/000/000/000 دلار صادرات کالا و خدمات داشته است.
اگر این وضع ادامه داشته باشد، ما در پایان برنامه پنجم، چه وضعیتى خواهیم داشت! درآمد سرانه کنونى ما، که حدود 1649 دلار است، در پایان برنامه چهارم به 2380 دلار خواهد رسید. این یک رشد است. اما 2380 دلار در پنج سال دیگر.
درآمد سرانه کنونى چند کشور: ما که مى‏خواهیم کشور اول بشویم ببینیم کشورهاى دیگر چه وضعى دارند؟ در تایلند الاَّن درآمد سرانه 2850 دلار است. ما پنج سال دیگر اگر با این روند پیش برویم، 2300 دلار خواهیم داشت. درآمد سرانه ترکیه الاَّن 3134 دلار است. کره 13062 دلار و مالزى 4797 دلار درآمد سرانه دارد; یعنى اگر روند اینگونه باشد و فرض کنیم این کشورها هیچ پیشرفتى‏ نکنند، که حتماً پیشرفت خواهند کرد، ما چهار سال دیگر، به مراتب از امروز این کشوره عقب‏تر خواهیم بود. در حالى که نه تنها باید از امروز جلوتر باشیم، بلکه لااقل نسبت به ترکیه‏ باید جلوتر باشیم.
اگر وضع به این منوال باشد; یعنى با رشد اقتصادى کمى بیش از 5%، که متوسط برنامه‏ سوم بوده است، و 8/5% رشد سرمایه‏گذارى که البته از سقف برنامه بالاتر است و ایجاد اشتغال مثلاً 550 نفرى، در این صورت در پایان دو برنامه، بیکارى ما از 3/000/000 نفرفعلى‏ به 5/3 میلیون نفر خواهد رسید. نرخ بیکارى از حدود 11% فعلى به 17/5% خواهد رسید و صادرات غیرنفتى از حدود 8/000/000/000 دلار فعلى به 11/000/000/000 دلار مى‏رسد.
تراز تجارى که در سال 81 مازاد44/000/000/000 دلار داشت با احتساب نفت، در سال‏ 1394 با 19/8 میلیارد دلار کسرى مواجه خواهد بود. با روند فعلى، میانگین نسبت هزینه دهک ثروتمندترین جامعه به فقیرترین آنان، از حدود 19 برابر به حدود 22/3 برابر خواهد رسید; یعنى رسیدن به وضعیت عدالت، باز مشکل‏تر مى‏شود.
براى این که بتوانیم در این برنامه و چشم‏انداز، در برنامه چهارم این مسیر را طى کنیم، اهدافى را در نظر گرفتیم که باید آنها را انجام دهیم و الزاماتش را فراهم کنیم. ما در نظر گرفتیم‏ به جاى 5% رشد، ناخالص داخلى در سال 84 تا 94; یعنى دو برنامه، 8/6% باشد و نرخ دو رقمى بیکارى در پایانِ دو برنامه، 7% شود و به یک رقمى برسد.
ایجاد اشتغال
همچنین در نظر گرفتیم که زمینه را براى ایجاد 936000 نفر شغل در سال ایجاد کنیم. نرخ‏ تورم در سال 94 از رقم 15 - 16% فعلى به 5% کاهش یابد. لازمه آن این است که در بخش‏ سرمایه‏گذارى در برنامه سوم، به وسیله بخش خصوصى، رقم 86 هزار میلیارد تومان در برنامه چهارم، به 248 هزار میلیارد تومان برسد، (سه برابر سرمایه‏گذارى فعلى). در طول‏ برنامه چهارم، ما نیاز به 542 میلیارد دلار سرمایه‏گذارى ارزى و ورود ارز داریم; اعم از نفت‏ و غیرنفت، که از این مبلغ، در ظرف دو برنامه، 96/9 میلیارد دلار نیاز به ارز خارجى است که‏ اگر نباشد، نمى‏توانیم این مسیر را طى کنیم.
در سال اول; یعنى برنامه اول 222 میلیارد دلار که 36/1 میلیارد دلار آن خارجى است.
در برنامه پنجم، 230 میلیارد دلار، که 65/3 میلیارد دلارش خارجى است.
لازم ا ست براى رسیدن به این حد از رشد، کارهاى زیادى را انجام دهیم: اول این که، عرض کردم، کارهاى خیلى بزرگى شده، ولى اینها مقدمه است براى‏ یک‏جهش. اگر آماده جهش نباشیم و لوازم آن جهش را فراهم نکنیم، آنچه که به‏ صورت‏چشم‏انداز بیست ساله است، یک رؤیاى قشنگى براى ما خواهد بود; اول ادامه‏اصلاحات اقتصادى براى فعال‏تر شدن بخش خصوصى، براى کم هزینه‏تر شدن‏ تولید،براى تشویق انتقال سرمایه به کارهاى تولیدى و سایر امور است; مانند آنچه که‏ تاکنون‏شده و باید ادامه پیدا کند; مثل اصلاح قانون مالیات‏ها که انجام شده و تک‏نرخى‏ شدن‏ارز، که انجام گرفته، لایحه سرمایه‏گذارى خارجى در ایران که تثبیت گردیده و مسائلى‏مانند آن، گرچه براى سرمایه‏گذارى امتیازاتى ایجاد شده ولى هنوز موانع فراوانى‏ وجود دارد. اصلاحات اقتصادى به عنوان یک ضرورت باید در برنامه چهارم و بعد از آن،ادامه یابد.
من همین جا مى‏خواهم تشکر کنم از حضرت آیت الله آقاى شاهرودى، به خاطر عنایتى‏ که به این مسأله داشتند و همکارى‏هایى که در دوران ما انجام دادند، از ما نظر مى‏خواستند و ادامه دارد، اصلاً نگاه قوه قضاییه ما، به تشویق سرمایه‏گذارى و ایجاد امنیت در امر سرمایه‏گذارى است. اگر اینگونه نباشد، ما نمى‏توانیم به این نتایج برسیم. اگر سرمایه‏گذارى‏ و تولید ثروت، امرى پلید باشد، ما به این چشم‏انداز نخواهیم رسید. اگر سرمایه‏گذارى‏ ارزش باشد و جامعه ما; از مقام معظم رهبرى گرفته تا روحانیت و دولت، تاکوچه و بازار، به‏ عنوان یک ارزش به آن بنگرند ما مى‏توانیم این مسیر را طى کنیم، البته کسى که سرمایه‏ مى‏گذارد، پول زیادترى هم دارد، طبعاً پرداخت بیشترى هم به دولت مى‏کند. اگر ما درست‏ رفتار کنیم، نسبت 27/7% مالیات ما به کل بودجه، به 50 و 70 و 80% مى‏رسد. در عین حال که‏ تولید ثروت مى‏شود و آن 290 میلیارد تومانى که باید به وسیله بخش خصوصى‏ سرمایه‏گذارى شود، مى‏تواند سرمایه‏گذارى کند. سرمایه‏گذارى‏هاى زیربنایى همچنان لازم‏ است. این که خیال کنیم چون کارهاى بزرگى شده است، حالا دیگر باید بهره‏بردارى کرد! بله، باید بهره‏بردارى کرد ولى کارهاى بزرگ باید ادامه پیدا کند. شما اگر مى‏بینید در این مملکت‏ خاموشى نیست براى این است که در ظرف این هشت سال حدود 17 هزار مگاوات برق‏ تولید شده است. الاَّن اگر در همین سال 84، 2هزار مگاوات برق تولید نشود، شما در آخر همین سال خاموشى خواهید داشت. سرمایه‏گذارى ما در پتروشیمى هم باید ادامه پیدا کند.
عربستان سعودى 4% پتروشیمى جهان را تأمین مى‏کند و سرمایه‏گذارى‏هاى عظیمى کرده‏ است. ما مى‏ترسیم ترکیه که هیچ، از عربستان و دیگران هم عقب بمانیم. ما زیر 1% تولید پتروشیمى جهان را داریم. در حالى که گازهایمان مى‏سوزد! از افتخارات نظام ما است که بعد از انقلاب، 84 سد ساخته است. قبل از انقلاب تنها 13 سد ساخته شده بود. امروزه ده‏ها سد در دست اجرا و در دست مطالعه است که باید انجام‏ شود و آب‏ها مهار گردد.
در صنعت و ا مور دیگر نیاز به سرمایه‏گذارى اساسى داریم.
باید سرمایه‏گذارى‏هاى صنایع کوچک و متوسط را گسترش داد و از این موقعیت صنعت‏ پتروشیمى یا فولاد براى صنایع پایین دستى که اشتغال‏زاست و با هزینه کمتر مى‏تواند اشتغال‏ و تولید بیشترى را ایجاد کند استفاده کرد.
در کشور ما تحوّل عظیمى در بخش آموزش و پژوهش ایجاد شده است ولى براى‏ چشم‏انداز کافى نیست. ما متأسفیم که نتوانسته‏ایم بیش از 810 درصد تولید ناخالص داخلى ر به امر پژوهش اختصاص دهیم. در این دو برنامه، 2/5% از تولید ناخالص داخلى باید صرف تحقیقات شود، 8 تا 9/5% یعنى باید حدود سه برابر بودجه تحقیقات ما افزایش یابد.
گردش اطلاعات
آزادى گردش اطلاعات از مسائل ضرورى است. امروزه بزرگترین مانع پیشرفت کشور، انحصارى بودن اطلاعات است. باید مراکز کنترل کننده درکشور عمومى شود; مراکزى که‏ دادن موافقت اصولى به دست آن‏ها است یا براى ارز باید به آنجا مراجعه کرد و... در دستگاه‏هاى دولتى اطلاعات نباید فقط براى بعضى نورچشمى‏ها باشد که به اطلاعات دست‏ پیدا کنند و درآمدهاى بزرگى داشته باشند. این وضعیت حتماً باید از بین برود و اطلاعات هم‏ باید عمومى شود و هم گردش اطلاعات در جامعه آزاد و در چارچوب قانون باشد تا مردم‏ بتوانند در همه جهات آگاهى کسب کنند.
ایجاد شرکت‏هاى بزرگ
تقویت و ایجاد شرکت‏هاى مهمى که قادر به رقابت با شرکت‏هاى‏ بزرگ دنیا باشند، از مسائل ضرورى است. شما در مقابل شرکت شل، بریتیش پترولیوم و دیگر شرکت‏ها، با یک مهندس و پنج آدم برجسته‏ نمى‏توانید بایستید. مجبورید همه کارهایتان را به آن‏ها بدهید.
کارهایى که در این سال‏ها شده، بخشى از آنها مربوط به دوره‏ جناب آقاى هاشمى است. اینکه مى‏گویم در سدسازى صددرصد، سیلوسازى صددرصد و نیروگاه‏سازى هشتاد درصد خودکفا هستیم، این کارها را شرکت‏هایى مانند مبنا و فراب انجام داده‏اند که ب مشکلات فراوانى ایجاد شدند. امروز این شرکت‏ها در مناقصات‏ بین‏المللى برنده مى‏شوند; یعنى اینها هستند که مى‏توانند با کارتل‏ها و شرکت‏هاى بزرگ مقابله کنند و نمونه کار آنها در عرصه نفت و گاز یعنى پتروپارس بود که با مشکلاتى هم روبرو شد ولى الحمدلله ج افتاد. شما امروز این پول‏هایى را که مى‏بینید به ایران آمده; به صورت‏ بیع متقابل یا بى.یو.تى و هر چیز دیگر، 60% این پول‏ها را ایرانى گرفته‏ و خرج کرده و کارایى آن را بالا برده و... همه اینها به خاطر وجود شرکت‏ها و مؤسسات خصوصى کارآمدى است که در کشور کار مى‏کنند و فعال هستند. باید اینها را تقویت کرد.
تعامل با جهان در روابط خارجى
من نکته‏اى را خدمت شما عرض کنم و قضاوت در مورد آن را به‏ عهده خودتان مى‏گذارم.چین تصمیم گرفت که در سال 2020 قدرت برتر دنیا یا دومین‏ قدرت برتر دنیا و قابل رقابت با آمریکا باشد. براى رسیدن به این‏ تصمیم برنامه‏ریزى کرد; برنامه‏ریزى در ایجاد مناطق آزاد، در سیستم‏هاى اقتصادى، در روش‏هاى سیاسى و در دیپلماسى خارجى.
در تمام این موارد یک تغییر اساسى ایجاد کرد، بدون این که از اصول‏خودش دست بردارد.چینى‏ها بر اصول خود پاى‏فشردند و به همین دلیل هم با فروپاشى‏ شوروى، سرجاى خود ماندند. حالا با غلط یا درستش کارى ندارم.
خلاصه اینکه هم اصول‏گرایى‏اش را دارد و هم براى خودش هدف‏ اصفهان که همه قرار دادهایش بسته‏U.C.Fمعین کرد. آن‏ها در مورد شده و همه مشکلاتش حل شده بود و مى‏بایست ادامه دهند، ب صراحت گفتند: ما نمى‏توانیم به همکارى خود ادامه دهیم.
آمریکایى‏ها خوششان نمى‏آید. هدف ما این است که رشد کنیم و حاضر نیستیم با شما همکارى اتمى داشته باشیم.
اگر رسیدن به چشم‏انداز هدف ما است، به هیچ وجه نباید به سوى‏ بحران آفرینى برویم، بلکه باید سیاست ما تنش‏زدایى باشد.
تنش‏زدایى پایین آمدن از اصول و معیارها نیست. اصل اولیه، داشتن‏ ایرانى قوى و قدرتمند است که بتواند از موضع قدرت با دنیا تعامل‏ کند. اگر بعضى بحران‏ها پیش بیاید، حتى از وضعیت فعلى نیز عقب‏ خواهیم افتاد. البته من فکر مى‏کنم که سیاست کلّى نظام ما هم همین‏ است. ما به دنبال بحران نیستیم. نمونه‏اش کارى است که در مسأله‏ هسته‏اى انجام دادیم و ان شأ الله همین شیوه را ادامه مى‏دهیم و جلو مى‏رویم. مى‏شود با دنیا دعوا کرد و مى‏شود با شعار برخورد کرد، ام باید دید در این برخوردها چه چیزى به دست مى‏آید و چه چیزى از دست مى‏رود.
اگر مى‏خواهیم در ظرف پنج سال، 96 میلیارد دلار پول به کشور بیاید، که اگر نیاید امکان پیشرفت و رسیدن به رشد 8/5% نیست، باید با دنیا تعامل کنیم، تعامل غیر از ساختن و سازش کردن و از اصول‏ دست برداشتن است; تدبیر مى‏خواهد.
از الزامات مهمّ رسیدن به چشم‏انداز، داشتن یک سیاست خارجى‏ واقع‏بینانه و تقویت همگرایى ایجاد شده در منطقه است. یک روز بزرگترین تهدید شما کشور عربستان و تهدید عربستان ما بودیم. امّ امروز جناب آقاى روحانى رفتند و قرارداد جامع امنیتى با عربستان‏ سعودى بستند. این یعنى بحران‏زدایى، یعنى تنش‏زدایى، استقبال‏ نکردن از بحران. اگر هدف چشم‏انداز است باید براساس چشم‏انداز، سیاست خارجى و داخلى‏مان را تنظیم کنیم و اگر مسأله دیگرى است، آن باید مشخص بشود، که خوب، طبعاً رهبرى باید معین بفرمایند.
اینها مسائلى است که اگر ما مى‏خواهیم به چشم‏انداز برسیم‏ بایدرعایت کنیم و انجام دهیم. البته اینها خیلى خلاصه بود، من‏ هم‏چون وقتم دیر شده و نمى‏خواهم وقت دوستان عزیز را بگیرم‏ خلاصه کردم.
ایران، الگوى مردمسالارى دینى
نکته دیگرى را خدمت شما عرض مى‏کنم و مطالبم را خاتمه‏ مى‏دهم. البته این احتیاج به بحث فراوانترى دارد، چون در کشور ماالاَّن معرکه آرا است و متأسفانه بحث‏هاى انحرافى زیادى در این‏ زمینه انجام مى‏گیرد و در هیاهو انسان نمى‏تواند واقعیت‏ها ر بیان‏کند.
اینکه گفته مى‏شود ما مى‏خواهیم الهام بخش جهان اسلام باشیم و الگو شویم یعنى چه؟ اگر ظواهر امر است، که عربستان خیلى از م جلوتر است، اگر اسم «جمهورى اسلامى» است که بعضى از کشوره عنوان جمهورى اسلامى را دارند. در چه چیز مى‏خواهیم الگو باشیم؟ صرف‏نظر از آن مراحل اولیه، که گفتم; در علم و اقتصاد و فن‏آورى‏ ودانش گام‏هاى خوبى هم برداشته شده و باید همچنان جلو برویم ت نشان دهیم که جمهورى اسلامى با پیشرفت، ترقى، توسعه و ب برخوردارى سازگار است. ما در جمهورى اسلامى چه مزایایى ر باید داشته باشیم که بتوانیم نظر مردم دنیا و جهان ا سلام را جذب‏ کنیم؟ اتفاقاً این مسأله‏اى است که اهل علم و علما و بزرگواران و متفکّران باید بیشتر درباره‏اش فکر و بحث کنند. انقلاب ما، انقلاب‏ ممتاز و منحصر به فردى است، انقلابى است که با سلاح پیروز نشد. انقلاب ضد خشونت‏ بود و با خشونت درگیر شد. انقلابى بود که فقط به فکر ویران کردن نبود، بلکه بلافاصله به‏ فکر تأسیس افتاد و تأسیسش هم، جمهورى اسلامى بود. من معتقدم که اگر بخواهیم الگو باشیم باید بتوانیم مردم‏سالارى دینى را در کشورمان پیاده کنیم. بدون تعارف عرض مى‏کنم‏ باید تکلیف‏مان را با دیدگاه‏هاى افراطى و تفریطى روشن کنیم. امروز دو نظریه وجود دارد که‏ در ریشه مشترک‏اند و در جهت مختلف، و آن این که: دین و دموکراسى با هم سازگار نیستند، در دو طیف افراطى قضیه، این ناسازگارى مورد قبول قرار گرفته، منتها یکى مى‏گوید براى‏ این که دین حفظ شود، باید دموکراسى و لوازم دموکراسى را (که البته مامى‏گوییم‏ «دموکراسى دینى»; یعنى مقید به چارچوب‏هاى اصیل و روشن دینى) به نفع دین کنار گذاشت، و دیگرى مى‏گوید به نفع مردم‏سالارى، باید دین را کنار گذاشت. الگو شدن ما ب تعارف نمى‏شود، باید تکلیف خود را روشن کنیم که مراد ما از مردم‏سالارى دینى چیست؟ البته بنده معتقدم که در وراى این بحث‏هاى تئوریک و فلسفى و سفسطى و اینجور مسائلى‏که پیش مى‏آید، قانون اساسى ما قانون اساسى‏اى است که کاملاً همه جهات ر روشن‏کرده است.
نکته اساسى دیگرى هم در دموکراسى هست، حالا اسلامى‏اش یا غیراسلامى‏اش، البته‏ متأسفانه خلطى میان لیبرال دموکراسى و دموکراسى مى‏شود و دموکراسى را عین لیبرال‏ دموکراسى مى‏دانند; لیبرالیسم به لحاظ مبانى‏اش با اسلام و با بسیارى از مکتب‏هاى فلسفى‏ مخالفت دارد. در واقع طعنى که به دموکراسى مى‏شود، طعن به لیبرال دموکراسى مى‏شود. در حالى که دموکراسى یک طریق و یک راه است. ممکن است منجر به جامعه لیبرالى یا نظام‏ دینى شود، فرقى در این زمینه نمى‏کند، البته خود نظام دینى که مى‏خواهد دموکراسى باشد، باید به حداقل‏ها و مقدمات دموکراسى نیز وفادار بماند، همچنانکه دموکراسى نمى‏تواند به‏ ریشه‏ها و اساس دین لطمه بزند. این بحثى است که در جاى خود مى‏توان انجام داد. بالاخره‏ باید تکلیف این مسأله روشن شود و از محورى‏ترین کارهایش مهار قدرت است، هیچ‏ قدرت بى‏مهارى در مردم‏سالارى پذیرفته نیست، حتى معصوم که مقام عصمت دارد، مردم‏ را دعوت مى‏کند که سؤال کنید، بحث و گفتگو کنید، ما که در زمان غیبت معصوم هستیم، در اینجا است که به نظر من نقش مجلس شوراى اسلامى، نقش مجلس خبرگان، نقش مجمع‏ تشخیص مصلحت بسیار مهم است. ما در عین حال که به دین و موازین دینى‏مان پایبند هستیم، باید صورتى و حداقلى از امور دموکراسى را هم داشته باشیم‏ تا بتوانیم الگو باشیم براى دنیا، الگو شدن ما در صورتى است که: به لحاظ تئورى، نسبت به مردم‏سالارى نظریه نظام آزاد باشد، هر کس مى‏خواهد بحث کند، نظریه نظام در این زمینه روشن باشد و همه‏ ما بکوشیم این الگو را که مورد خواست امام بزرگوار ما بود و در قانون اساسى هم آمده است، به درستى همراه با توسعه و پیشرفت و همراه با عدالت باشد و اگر عدالت مى‏خواهیم باید تولید ثروت کنیم و بعد توزیع ثروت. تصور نشود که این بحث، بحث انحرافى است که‏ عدالت مقدم است یا توسعه؟! امروز نظریات نوى توسعه این است که‏ توسعه بدون عدالت منحرف است و نتیجه نمى‏دهد. ما که پیرو مکتب‏ اسلام هستیم و اساس عالم را عدل مى‏دانیم و هدف بعثت پیامبران ر این مى‏دانیم که مردم به قسط قیام کنند، اول باید تولید کنیم و همه‏ جامعه را برخوردار کنیم و این برخوردارى را در میان جامعه به‏ درستى توزیع کنیم.
اخلاق
امروز، غایب بزرگ زندگىِ بشر اخلاق است. نظام جمهورى‏ اسلامى ایران اگر بتواند برپایه دین، مردم‏سالارى متناسب با دین و عدالت و پیشرفت اخلاق را پیاده کند، طبعاً سرمشق جهان اسلام و حتى دنیا خواهد شد.
از این که سرتان را درد آوردم معذرت مى‏خواهم، همه شما را به‏ خدا مى‏سپارم و التماس دعا دارم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته‏

تبلیغات