امام خمینى (ره) و قانونگرایى (مقاله پژوهشی حوزه)
درجه علمی: علمی-پژوهشی (حوزوی)
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
نظم اجتماعى و روابط انسانى جامعه بشرى، که بستر آسایش، امنیت، رشد و بالندگىاست، بر تعیین وظایف و حقوق، و رعایت آن استوار است. قوانین، دولت، نهادهاىاجتماعى، قواى قهریه، همه ابزارى براى تحقق چنین نظم اجتماعى و روابط انسانىاند. از همین رو بخش مهمى از رسالت پیامبران به مرزبندى وظایف و حقوق انسانى برمىگردد، و چنان که بخش دیگر آن روشن ساختن وظایف بندگى و حریم عبودیت است. ادیان الهى، به ویژه آیین اسلام، به دقت و روشنى از این وظایف و حقوق سخن گفتهاند، خواه در حوزه زندگى خصوصى و یا زندگى اجتماعى. فروگذار نکردن تعیین خسارتخراش پوست (ارش الخدش) و نیز چگونگى اداى قراردادها و، از این دقت و شفافیتحکایت دارد. این دقت و روشنى در قوانین مربوط به عبادات و شعائر مذهبى نیزجاى تمثیل ندارد. به جز پرداختن به تبیین قوانین، تاکید بر انجام وظایف و رعایتحقوق، و نیزبرابرى انسان ها و شهروندان در برابر قانون، در سیره پیامبران و پیشوایاندینى بسى آشکار است. امیر مؤمنان مى فرمود: (اگر آن چه دخترم به امانت از بیت المال گرفته، شرط ضمان در آن نبود نخستین حد سرقت را در بنى هاشم بر او اجرامى کردم.) 1 و نیز مى فرمود: (به خدا قسم، اگر اقلیم هاى هفت گانه یا آن چه درزیر آسمان ها استبه من دهند که خداوند را با گرفتن پوست جوى از دهان مورچهاى نافرمانى کنم، هرگز نخواهم کرد.) 2 تشویق به انجام وظایف; بیان پاداش هاى اخروى و نیز تبیین کیفرهاى دنیوى درتخلف از وظایف همه از اجراى مقررات و قوانین گواهى مى دهد. اگر سه عنصر تبیین و شفافیت قوانین، اجراى قوانین و نیز تساوى انسان ها دربرابر قانون را ارکان مقوله قانونگرایى بدانیم، سابقه دینى و تاریخى آن بهقرن ها قبل برمى گردد. و فضل سبقت، از آن ادیان آسمانى و پیامبران الهى خواهد بود. امروزه پاى فشردن بر آن، فراتر از مشاجره هاى سیاسى، احیاى یک ارزش دینىانسانى است. امام خمینى (ره) که صدمین سال ولادتش را، مقام معظم رهبرى حضرت آیت الله خامنهاىمد ظله، سال امام نامگذارى کردند، درس آموخته همین مکتب است، وى گوى سبقت رادر عصر انقلاب اسلامى در احیا و تاکید بر قانونگرایى ربوده است، چرا که وى پیشاز پیروزى انقلاب اسلامى و پس از آن، قانونگرایى را یکى از عناصر کلیدى در نظام اسلامى معرفى مى کرد. او بر همه ارکان قانونمندى و قانونگرایى تاکید داشت; از این رو، همیشه تصویبقوانین، اجراى صحیح آن ها، برابرى در قبال قوانین و احترام به نهادهایى قانونگذار را گوشزد مى فرمود. در این جا به پاس گرامیداشتیاد و اندیشههاى والاى امام گزیده اى از سخنانش را در سه بخش مى آوریم:
یک. اهتمام به اجراى قانون
امام در پیامها و سخنان بسیارى از تاثیر تعهد به قانون در پیشرفت زندگى سخنراندند، و بى قانونى را سبب همه مفاسد اجتماعى مىدانستند: «در کشورى که قانون حکومت نکند خصوصا قانونى که قانون اسلام است این کشور را نمى توانیم اسلامى حساب کنیم.» 3 «در اسلام، قانون حکومت مىکند. پیغمبر اکرم هم تابع قانون بود; تابع قانونالهى، نمىتوانست تخلف بکند.» 4 «بارى حکومت در اسلام به مفهوم تبعیت از قانون است و فقط قانون بر جامعه، حکمفرمایى دارد. آن جا هم که اختیارات محدودى به رسول اکرم (ص) و ولات داده شده ازطرف خداوند است. حضرت رسول اکرم (ص) هر وقت مطلبى را بیان یا حکمى را ابلاغکردهاند، به پیروى از قانون الهى بوده است.» 5 «در اسلام آن چیزى که حکومت مىکند یک چیز است و آن قانون الهى است، پیغمبراکرم (ص) هم به همان عمل مىکرده است، خلفاى او هم به همان عمل مىکردند، حالاهم ما موظفیم که به همان عمل کنیم، قانون حکومت مىکند، شخص هیچ حکومتى ندارد،آن شخص ولو رسول خدا باشد، ولو خلیفه رسول خدا باشد، شخص مطرح نیست در اسلام، در اسلام قانون است، همه تابع قانوناند.» 6 «ما مىخواهیم یک حکومت داشته باشیم که این حکومت قانون را ملاحظه کند حکومتقانونى باشد.» 7 «آن حکومتى که تمام قوانین بشرى را، تمام قانون عالم را زیر پا بگذارد و هر جوردلش بخواهد با یک ملتى عمل بکند ما با او مخالفت داریم. ما مى خواهیم یکحکومتى باشد مثل حکومت اسلام که غیر از قانون هیچ چیز حکومت نکند، هیچ، قانون فقط حکومتبکند.» 8 «من امیدوارم، مملکت ما در سال آینده و در این سال در همین سالى که هستیممملکتى باشد که قانون فقط حکم کند. هیچ کس غیر قانون حکم نکند و تمام مجرىقانون باشند و کسى در حدود غیر قانونى عمل نکند و همه در حدود خودشان عملکنند.» 9 «ما اگر همه اشخاصى که در کشورمان هستند و همه گروههایى که در کشور هستند وهمه نهادهایى که در سرتاسر کشور هستند اگر به قانون خاضع بشویم و اگر قانونرا محترم بشمریم، هیچ اختلافى پیش نخواهد آمد. اختلافات از راه قانونشکنىهاپیش مىآید.» 10 «کسانى که مى خواهند قانون را بشکنند اینها دیکتاتورانى هستند که به صورتاسلامى پیش آمدهاند یا به صورت آزادى و امثال این حرفها.» 11 «بپذیرید قانون را، همهتان روى مرز قانون عمل بکنید و اگر همه روى مرز قانون عمل بکنند اختلاف دیگر پیش نمىآید. » 12 «قانون در راس واقع شده است و همه افراد هر کشور باید خودشان را با آن قانونتطبیق بدهند. اگر قانون برخلاف خودشان حکمى کرد، باید خودشان را در مقابلقانون تسلیم کنند. آن وقت است که کشور، کشور قانون مىشود.» 13
باید توجه داشت که پارهاى اختیارات فراقانونى که براى رهبران در هر نظامسیاسى و رهبرى فقیه عادل در جمهورى اسلامى ایران پیشبینى شده، امرى عقلایىاست، و براى خروج از بنبستها و تنگناهاى اجرایى و اداره جامعه مىباشد، واین خود امرى قانونى است، گرچه مدون و مکتوب نیست. بر این مطلب در سومینفرازى که از امام نقل شد نیز به صورت ضمنى اشاره شده است.
دو. برابرى در قبال قانون
تاکید امام بر مساوات همه اقشار و اصناف در برابر قانون اعجاببرانگیز است: «... قانون که همه بدون استثنا بایستى از آن پیروى و تبعیت کنند. حکم الهى براىرئیس و مرئوس متبع است، یگانه حکم و قانونى که براى مردم متبع و لازم الاجرااست، همان حکم و قانون خداست.» 14 «فرقى ما بین اشخاص نیست در قانون اسلام، فرقى میان گروهها نیست.» 15 همه باید مقید به این باشید که قانون را بپذیرید ولو برخلاف راى شما باشد.باید بپذیرید براى این که میزان اکثریت است. » 16
سه. احترام به نهادهاى قانونگذار
الف. مجلس شوراى اسلامى امام، مجلس شوراى اسلامى را بالاترین مقام و در راس تمام نهادها جاى مىداد و به هیچ کس حق نمىداد به این ارگان جسارت روا دارد: «من تکرار مىکنم مجلس بالاترین مقامى است در این مملکت، مجلس اگر راى داد وشوراى نگهبان هم آن راى را پذیرفت هیچ کس حق ندارد یک کلمه راجع به اینبگوید، من نمىگویم راى خودش را نگوید، بگوید راى خودش را بگوید، اما اگربخواهد فساد کند، به مردم بگوید که این شوراى نگهبان کذا و این مجلس کذا، اینفساد است و مفسد است و یک همچو آدمى، تحت تعقیب مفسد فى الارض، باید قراربگیرد.» 17 «مجلس شوراى اسلامى که در راس تمام نهادهاى نظام جمهورى اسلامى است از ویژگىهاىخاصى برخوردار است که مهمترین آنها اسلامى - ملى بودن آن است.» 18 «من تایید مىکنم مجلس را و همیشه سفارش مىکنم به ملت که مجلس را باید تاییدکنند و مجلس از ارگانهایى است که لازم استبر همه ما که او را تایید کنیم وهیچ کس حق ندارد که به مجلس جسارتى بکند.» 19
البته همیشه در پیامها و سخنرانىها، توصیهها و سفارشهایى داشت که به حفظمقام بلند مجلس و جایگاه دینى آن برمىگشت، در این جا به برخى از این نکتههاکه در پیام ایشان به مناسبت گشایش دومین دوره مجلس شوراى اسلامى مىباشد،فهرستوار اشاره مىشود: 1. عالم را جلوه خداوند دانستن; 2. اجراى سیاست نه شرقى و نه غربى; 3. رسیدگى هرچه بیشتر به امور محرومان و قشرهاى کمدرآمد; 4. رعایت اخلاق اسلامى و ارزشهاى انسانى در: - برخورد با یکدیگر در محیط مجلس و مباحثات بین مخالف و موافق. - برخورد با دولت و وزرا و سایر کارمندان و فرق گذاردن بین نظارت و عیبجویى و استیضاح و انتقامگیرى. - در نطقهاى قبل از دستور. و در همین جا مىنویسد که: «این نکته نیز قابل ذکر است که اگر در مجلس به کسى که حاضر نیست و راه به مجلسندارد که از خود دفاع نماید حملهاى شد، به او اجازه داده شود یا در مجلس ازخود دفاع کند و اگر قانونا اشکالى در این عمل مى بینید، رادیو تلویزیون ومطبوعات این وظیفه سنگین را به دوش کشند تا حق مظلومى ضایع نشود و شخصیتى بىدلیل خرد نگردد.» - رعایت ضوابط و جوانب حق در بررسى اعتبارنامهها و... - سادهزیستى و پرهیز از تعلق قلب به مال و منال و جاه و مقام. 20
ب. شوراى نگهبان امام با قاطعیت فراوان و در بحران ها از نهاد شوراى نگهبان و اعضاى آن دفاع مىکند و بر قوت و کارآمدى آن تاکید مىورزد: «من با نهاد شوراى نگهبان صد در صد موافقم و عقیدهام هست که باید قوى و همیشگى باشد.» 21 «شوراى محترم نگهبان که حافظ احکام مقدس اسلام و قانون اساسى هستند مورد تاییداین جانب مىباشند و وظیفه آنان بسیار مقدس و مهم است و باید با قاطعیتبهوظایف خود عمل کند.» 22 «من به این آقایان هشدار مىدهم که تضعیف و توهین به فقهاى شوراى نگهبان امرىخطرناک براى کشور و اسلام است. همیشه انحرافات به تدریج در یک رژیم وارد مىشودو در آخر رژیمى را ساقط مىنماید. لازم است همه به طور اکید به مصالح اسلام ومسلمین توجه کنیم و به قوانین هرچند مخالف نظر و سلیقه شخصىمان باشد احترامبگذاریم.» 23
البته در کنار تاکید بر حفظ حریم و جایگاه قانون شوراى نگهبان یادآورىهاى لازم را نیز گاهى بیان داشت: «من با نهاد شوراى نگهبان صد در صد موافقم و عقیدهام هست که باید قوى و همیشگىباشد ولى حفظ شورا مقدارى به دستخود شماست. برخورد شما باید به صورتى باشدکه در آینده هم به این شورا صدمه نخورد... شما روى مواضع اسلام قاطع بایستید، ولى به صورتى نباشد که انتزاع شود [که]شمادر همه جا دخالت مىکنید. صحبتهاى شما باید به صورتى باشد که همه فکر کنند درمحدوده قانونى خودتان عمل مىکنید نه یک قدم زیاد و نه یک قدم کم.» 24 «تذکر پدرانه به اعضاى عزیز شوراى نگهبان مىدهم که خودشان قبل از این گیرها،مصلحت نظام را در نظر بگیرند، چرا که یکى از مسائل بسیار مهم در دنیاى پرآشوبکنونى، نقش زمان و مکان در اجتهاد و نوع تصمیمگیرىها است.» 25
پایانبخش مقال را این سخن امام قرار مىدهم که: «اسلام به قانون نظر «آلى» دارد; یعنى آن را آلت و وسیله تحقق عدالت در جامعهمىداند، وسیله اصلاح اعتقادى و اخلاقى و تهذیب انسان مىداند. قانون براى اجراو برقرار شدن نظم اجتماعى عادلانه، به منظور پرورش انسان مهذب است.» 26 سردبیر
پىنوشتها:
1. بحار الانوار، ج40، ص338. 2. نهج البلاغه، خطبه 224. 3. صحیفه نور، ج14، ص268. 4. همان، ج10، ص29. 5. ولایت فقیه، ص34 35. 6. کوثر، ج2، ص215. 7. صحیفه نور، ج9، ص42. 8. کوثر، ج2، ص215. 9. صحیفه نور، ج14، ص148. 10. همان، ص268. 11. همان. 12. همان، ص244. 13. همان، ص268. 14. ولایت فقیه، ص34-35. 15. صحیفه نور، ج9، ص42. 16. همان، ج14، ص244. 17. همان، ص293. 18. همان، ج18، ص273. 19. همان، ج19، ص232. 20. همان، ص7. 21. همان، ص51. 22. همان، ص106. 23. همان، ج18، ص280. 24. همان، ج19، ص51. 25. همان، ج21، ص61. 26. ولایت فقیه، ص62.
یک. اهتمام به اجراى قانون
امام در پیامها و سخنان بسیارى از تاثیر تعهد به قانون در پیشرفت زندگى سخنراندند، و بى قانونى را سبب همه مفاسد اجتماعى مىدانستند: «در کشورى که قانون حکومت نکند خصوصا قانونى که قانون اسلام است این کشور را نمى توانیم اسلامى حساب کنیم.» 3 «در اسلام، قانون حکومت مىکند. پیغمبر اکرم هم تابع قانون بود; تابع قانونالهى، نمىتوانست تخلف بکند.» 4 «بارى حکومت در اسلام به مفهوم تبعیت از قانون است و فقط قانون بر جامعه، حکمفرمایى دارد. آن جا هم که اختیارات محدودى به رسول اکرم (ص) و ولات داده شده ازطرف خداوند است. حضرت رسول اکرم (ص) هر وقت مطلبى را بیان یا حکمى را ابلاغکردهاند، به پیروى از قانون الهى بوده است.» 5 «در اسلام آن چیزى که حکومت مىکند یک چیز است و آن قانون الهى است، پیغمبراکرم (ص) هم به همان عمل مىکرده است، خلفاى او هم به همان عمل مىکردند، حالاهم ما موظفیم که به همان عمل کنیم، قانون حکومت مىکند، شخص هیچ حکومتى ندارد،آن شخص ولو رسول خدا باشد، ولو خلیفه رسول خدا باشد، شخص مطرح نیست در اسلام، در اسلام قانون است، همه تابع قانوناند.» 6 «ما مىخواهیم یک حکومت داشته باشیم که این حکومت قانون را ملاحظه کند حکومتقانونى باشد.» 7 «آن حکومتى که تمام قوانین بشرى را، تمام قانون عالم را زیر پا بگذارد و هر جوردلش بخواهد با یک ملتى عمل بکند ما با او مخالفت داریم. ما مى خواهیم یکحکومتى باشد مثل حکومت اسلام که غیر از قانون هیچ چیز حکومت نکند، هیچ، قانون فقط حکومتبکند.» 8 «من امیدوارم، مملکت ما در سال آینده و در این سال در همین سالى که هستیممملکتى باشد که قانون فقط حکم کند. هیچ کس غیر قانون حکم نکند و تمام مجرىقانون باشند و کسى در حدود غیر قانونى عمل نکند و همه در حدود خودشان عملکنند.» 9 «ما اگر همه اشخاصى که در کشورمان هستند و همه گروههایى که در کشور هستند وهمه نهادهایى که در سرتاسر کشور هستند اگر به قانون خاضع بشویم و اگر قانونرا محترم بشمریم، هیچ اختلافى پیش نخواهد آمد. اختلافات از راه قانونشکنىهاپیش مىآید.» 10 «کسانى که مى خواهند قانون را بشکنند اینها دیکتاتورانى هستند که به صورتاسلامى پیش آمدهاند یا به صورت آزادى و امثال این حرفها.» 11 «بپذیرید قانون را، همهتان روى مرز قانون عمل بکنید و اگر همه روى مرز قانون عمل بکنند اختلاف دیگر پیش نمىآید. » 12 «قانون در راس واقع شده است و همه افراد هر کشور باید خودشان را با آن قانونتطبیق بدهند. اگر قانون برخلاف خودشان حکمى کرد، باید خودشان را در مقابلقانون تسلیم کنند. آن وقت است که کشور، کشور قانون مىشود.» 13
باید توجه داشت که پارهاى اختیارات فراقانونى که براى رهبران در هر نظامسیاسى و رهبرى فقیه عادل در جمهورى اسلامى ایران پیشبینى شده، امرى عقلایىاست، و براى خروج از بنبستها و تنگناهاى اجرایى و اداره جامعه مىباشد، واین خود امرى قانونى است، گرچه مدون و مکتوب نیست. بر این مطلب در سومینفرازى که از امام نقل شد نیز به صورت ضمنى اشاره شده است.
دو. برابرى در قبال قانون
تاکید امام بر مساوات همه اقشار و اصناف در برابر قانون اعجاببرانگیز است: «... قانون که همه بدون استثنا بایستى از آن پیروى و تبعیت کنند. حکم الهى براىرئیس و مرئوس متبع است، یگانه حکم و قانونى که براى مردم متبع و لازم الاجرااست، همان حکم و قانون خداست.» 14 «فرقى ما بین اشخاص نیست در قانون اسلام، فرقى میان گروهها نیست.» 15 همه باید مقید به این باشید که قانون را بپذیرید ولو برخلاف راى شما باشد.باید بپذیرید براى این که میزان اکثریت است. » 16
سه. احترام به نهادهاى قانونگذار
الف. مجلس شوراى اسلامى امام، مجلس شوراى اسلامى را بالاترین مقام و در راس تمام نهادها جاى مىداد و به هیچ کس حق نمىداد به این ارگان جسارت روا دارد: «من تکرار مىکنم مجلس بالاترین مقامى است در این مملکت، مجلس اگر راى داد وشوراى نگهبان هم آن راى را پذیرفت هیچ کس حق ندارد یک کلمه راجع به اینبگوید، من نمىگویم راى خودش را نگوید، بگوید راى خودش را بگوید، اما اگربخواهد فساد کند، به مردم بگوید که این شوراى نگهبان کذا و این مجلس کذا، اینفساد است و مفسد است و یک همچو آدمى، تحت تعقیب مفسد فى الارض، باید قراربگیرد.» 17 «مجلس شوراى اسلامى که در راس تمام نهادهاى نظام جمهورى اسلامى است از ویژگىهاىخاصى برخوردار است که مهمترین آنها اسلامى - ملى بودن آن است.» 18 «من تایید مىکنم مجلس را و همیشه سفارش مىکنم به ملت که مجلس را باید تاییدکنند و مجلس از ارگانهایى است که لازم استبر همه ما که او را تایید کنیم وهیچ کس حق ندارد که به مجلس جسارتى بکند.» 19
البته همیشه در پیامها و سخنرانىها، توصیهها و سفارشهایى داشت که به حفظمقام بلند مجلس و جایگاه دینى آن برمىگشت، در این جا به برخى از این نکتههاکه در پیام ایشان به مناسبت گشایش دومین دوره مجلس شوراى اسلامى مىباشد،فهرستوار اشاره مىشود: 1. عالم را جلوه خداوند دانستن; 2. اجراى سیاست نه شرقى و نه غربى; 3. رسیدگى هرچه بیشتر به امور محرومان و قشرهاى کمدرآمد; 4. رعایت اخلاق اسلامى و ارزشهاى انسانى در: - برخورد با یکدیگر در محیط مجلس و مباحثات بین مخالف و موافق. - برخورد با دولت و وزرا و سایر کارمندان و فرق گذاردن بین نظارت و عیبجویى و استیضاح و انتقامگیرى. - در نطقهاى قبل از دستور. و در همین جا مىنویسد که: «این نکته نیز قابل ذکر است که اگر در مجلس به کسى که حاضر نیست و راه به مجلسندارد که از خود دفاع نماید حملهاى شد، به او اجازه داده شود یا در مجلس ازخود دفاع کند و اگر قانونا اشکالى در این عمل مى بینید، رادیو تلویزیون ومطبوعات این وظیفه سنگین را به دوش کشند تا حق مظلومى ضایع نشود و شخصیتى بىدلیل خرد نگردد.» - رعایت ضوابط و جوانب حق در بررسى اعتبارنامهها و... - سادهزیستى و پرهیز از تعلق قلب به مال و منال و جاه و مقام. 20
ب. شوراى نگهبان امام با قاطعیت فراوان و در بحران ها از نهاد شوراى نگهبان و اعضاى آن دفاع مىکند و بر قوت و کارآمدى آن تاکید مىورزد: «من با نهاد شوراى نگهبان صد در صد موافقم و عقیدهام هست که باید قوى و همیشگى باشد.» 21 «شوراى محترم نگهبان که حافظ احکام مقدس اسلام و قانون اساسى هستند مورد تاییداین جانب مىباشند و وظیفه آنان بسیار مقدس و مهم است و باید با قاطعیتبهوظایف خود عمل کند.» 22 «من به این آقایان هشدار مىدهم که تضعیف و توهین به فقهاى شوراى نگهبان امرىخطرناک براى کشور و اسلام است. همیشه انحرافات به تدریج در یک رژیم وارد مىشودو در آخر رژیمى را ساقط مىنماید. لازم است همه به طور اکید به مصالح اسلام ومسلمین توجه کنیم و به قوانین هرچند مخالف نظر و سلیقه شخصىمان باشد احترامبگذاریم.» 23
البته در کنار تاکید بر حفظ حریم و جایگاه قانون شوراى نگهبان یادآورىهاى لازم را نیز گاهى بیان داشت: «من با نهاد شوراى نگهبان صد در صد موافقم و عقیدهام هست که باید قوى و همیشگىباشد ولى حفظ شورا مقدارى به دستخود شماست. برخورد شما باید به صورتى باشدکه در آینده هم به این شورا صدمه نخورد... شما روى مواضع اسلام قاطع بایستید، ولى به صورتى نباشد که انتزاع شود [که]شمادر همه جا دخالت مىکنید. صحبتهاى شما باید به صورتى باشد که همه فکر کنند درمحدوده قانونى خودتان عمل مىکنید نه یک قدم زیاد و نه یک قدم کم.» 24 «تذکر پدرانه به اعضاى عزیز شوراى نگهبان مىدهم که خودشان قبل از این گیرها،مصلحت نظام را در نظر بگیرند، چرا که یکى از مسائل بسیار مهم در دنیاى پرآشوبکنونى، نقش زمان و مکان در اجتهاد و نوع تصمیمگیرىها است.» 25
پایانبخش مقال را این سخن امام قرار مىدهم که: «اسلام به قانون نظر «آلى» دارد; یعنى آن را آلت و وسیله تحقق عدالت در جامعهمىداند، وسیله اصلاح اعتقادى و اخلاقى و تهذیب انسان مىداند. قانون براى اجراو برقرار شدن نظم اجتماعى عادلانه، به منظور پرورش انسان مهذب است.» 26 سردبیر
پىنوشتها:
1. بحار الانوار، ج40، ص338. 2. نهج البلاغه، خطبه 224. 3. صحیفه نور، ج14، ص268. 4. همان، ج10، ص29. 5. ولایت فقیه، ص34 35. 6. کوثر، ج2، ص215. 7. صحیفه نور، ج9، ص42. 8. کوثر، ج2، ص215. 9. صحیفه نور، ج14، ص148. 10. همان، ص268. 11. همان. 12. همان، ص244. 13. همان، ص268. 14. ولایت فقیه، ص34-35. 15. صحیفه نور، ج9، ص42. 16. همان، ج14، ص244. 17. همان، ص293. 18. همان، ج18، ص273. 19. همان، ج19، ص232. 20. همان، ص7. 21. همان، ص51. 22. همان، ص106. 23. همان، ج18، ص280. 24. همان، ج19، ص51. 25. همان، ج21، ص61. 26. ولایت فقیه، ص62.