وحدت امت اسلامى (مقاله پژوهشی حوزه)
درجه علمی: علمی-پژوهشی (حوزوی)
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
«وحدت اسلامى» در شرایط کنونى جهان ضرورت نخست دنیاى اسلام است. هر چنددر همهء زمانها مسلمانان داراى دشمنان مشترکى بوده اند که وحدت و همدلى میان آنها راایجاب مى کرده، اما امروز توطئه هاى رنگارنگى که بر علیه مسلمانان طراحى مى شود،ضرورت وحدت را دو چندان نموده است.
وحدت و پرهیز از تفرقه از دستورهاى اکید قرآن کریم و پیشوایان دینى ماست. دستوراعتصام به ریسمان الهى (واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لاتفرقوا...)،
[1] برادرى مؤمنان بایکدیگر (انما المؤمنون اخوة...)[2] و مشترک بودن اعتقادات دینى مسلمانان و یکى بودنکتاب آسمانى و قبله گاه آنان همگى از وحدت حقیقى بین مسلمانان حکایت دارد. چنان کهپیامبر با هجرت به مدینه و زمانى که مسلمانان متشکل از دو گروه مهاجر و انصار بودند وطبعاً زمینهء اختلاف بین آنان فراهم بود، میان آنان عقد اخوّت بست و بدین وسیله با ایجادپیوند برادرى زمینهء هر گونه اختلاف و دو دستگى را از بین برد.
مع الاسف تلاش دشمنان اسلام و مسلمین براى ایجاد تفرقه در طول تاریخ از یک سو وساده لوحى برخى از مسلمانان از سوى دیگر سبب افزایش شکاف بین پیروان مذاهب اسلامى شده است.
[1] آل عمران: 103
[2] سوره حجرات: 10
|6|
در صدر اسلام که با رحلت پیامبر اکرم(ص)جامعه دچار تشتّت واختلاف شد و امر خلافت از مسیر اصلى خویش منحرف گشت،امیرمؤمنان على(ع)به منظور حفظ مصالح اسلام و مسلمین، ایجادوحدت و جلوگیرى از افزایش اختلاف بین مسلمانان راوجههء همت خویش قرار داد و براى تثبیت جامعهء نوپاى اسلامى از هیچ کوششى فروگذار ننمود.
[1]
دشمنان کینه توز اسلام در طول تاریخ به منظور دستیابى به اهداف خود «وحدت اسلامى» را به عنوان مانعى جدّى هدف قرار داده و به گروه گروه کردن مسلمانان پرداخته و ایجاد اختلاف و دشمنى و دامن زدن به اختلافات جزیى و در پاره اى موارد با نفوذ دادن عوامل خود تاجنگ و خونریزى و قتل و غارت دنبال کردند. شهرهاى مختلف اسلامى از قرون اولیّه تاکنون نمونه هاى تلخى از این نزاع ها وکشمکش ها را در کارنامهء خود دارند.
در سده هاى اخیر هم که استعمارگران هر مانعى را از پیش روى خود بر مى داشتند، به قطعه قطعه کردن ممالک اسلامى پرداخته وشعارهاى فریبنده ملى گرایى و تقسیم مسلمانان به عرب، ترک،فارس و... آنان را از یکدیگر جدا کرده، مرزهاى کاذبى بین آنان ترسیم نمودند، شوکت و قدرت آنان را شکسته و با تکه تکه کردن آنان یکى پس از دیگرى بر سرنوشتشان مسلط شده و حاکمان سرسپرده را برگرده شان سوار کردند. حاکمان وابسته که به منظور حفظ تاج وتخت خود از هیچ تلاشى فروگذار نمى کنند، از عوامل مهم تفرقه و جدایى مسلمانانند، آنان براى حفظ مقام و موقعیت خود، نه تنها قدمى در راه وحدت اسلامى بر نمى دارند، بلکه ذخایر مسلمین را نیز به حلقوم استعمارگران مى ریزند تا چند روزى بیشتر اجازهء حکمرانى پیداکنند. یک نمونهء بارز آن در دوران م، شکستن حرمت ارتباط ودوستى با رژیم غاصب صهیونیستى دشمن قسم خوردهء مسلمانان است. برخى از سران خیانتکار کشورهاى اسلامى با ارتباط پنهان و
[1] نهج البلاغه، خطبه 74 و نامه 78
|7|
آشکار با این رژیم، وحدت و یکپارچگى جهان اسلام را در این زمینه بر هم زده و در صف متّحد کشورهاى اسلامى رخنه ایجاد کردند و مسأله مهم مبارزه با رژیم نژادپرست اسرائیل را، که از اصول مشترک مسلمانان بود، به مسأله اى مورد اختلاف مبدّل ساختند. قبح ارتباط بااین رژیم غاصب را شکستند و راه نفوذ دشمن در جبههء مسلمین را گشودند. دشمنان اسلام از هیچ عاملى مانند تفرقه و جدایى مسلمانان بهره بردارى نمى کنند. آنچه امروز در عراق،افغانستان و لبنان مى گذرد، از نمونه هاى بارز و آشکار این سیاست است.
غیر از دولت هاى وابسته، آخوندهاى دربارى نیز از عوامل دیگر تفرقه و جدایى اند. آنان نیز اختلافات موهوم یا جزیى مسلمانان را تئوریزه نموده و آتش کینه اى که توسط دشمنان بین پیروان مذاهب برافروخته شده، شعله ور مى سازند. آنان که همواره بازیچه دست قدرت طلبان بوده اند، تلاش فراوانى مى کنند تا شیعیان و پیروان اهل بیت را کافر و سنّیان محبّ اهل بیت را ناصبى معرفى کنند. در این میان فرقه هاى دروغینى که به دست استعمارگران ایجادشده، نقش تعیین کننده داشته اند.
در یکصدسال اخیر مصلحان دلسوزى ظهور کردند و به سهم خود قدمهایى در جهت ایجاد وحدت برداشتند. سیدجمال الدین اسدآبادى، میرزا محمدحسن شیرازى، شیخ محمدحسین کاشف الغطاء، سید عبدالحسین شرف الدین، سیدمحمد حسین بروجردى، شیخ عبدالمجید سلیم و شیخ محمود شلتوت، از جمله منادیان وحدت شیعه و سنى اند کهقدم هاى مثبتى در این عرصه برداشتند.
ظهور امام خمینى رهبر کبیر انقلاب اسلامى و تأسیس جمهورى اسلامى به عنوانپایگاهى مستحکم و منادى وحدت مسلمانان «نهضت بیدارى اسلامى» را وارد مرحلهءجدیدى کرد. بسیارى از مسلمانان در اقصى نقاط جهان از خواب غفلت بیدار شده و به نداى وحدت امام لبیک گفتند. حرکت فزایندهء بیدارى اسلامى منافع استکبار جهانى وایادى او را در منطقه با تهدید جدى روبرو ساخت. متأسفانه انتظارى که از عالمان وفرهیختگان و نخبگان جهان اسلام مى رفت، آنگونه که شایسته جایگاه آنان در جوامع اسلامى بود، برآورده نشد. از آنجا که عموم مردم پیرو رهبران مذهبى و اجتماعى خویش هستند، اگر عالمان و اندیشمندان اسلامى اهل ایثار و فداکارى بوده و وحدت اسلامى را با جدیت دنبال مى کردند، امید مى رفت که ملتها نیز پیوند بیشترى با یکدیگرپیداکرده، اختلافات به حداقل برسد؛ گرچه نمى توان موانع مهمى که دراین عرصه وجوددارند مثل دولتهاى سرسپرده و آخوندهاى دربارى در کشورهاى اسلامى را نادیده
|8|
گرفت.حتى در دههء اخیر آرمان وحدت اسلامى در کشور ایران نیز از سوى گروه هایى که قدرت درک واقعیات دنیاى امروز را ندارند، با چالش روبرو شده است. ذلت و نکبت میلیون ها مسلمان و سلطه بیگانگان بر سرنوشت ملل مسلمان نادیده گرفته شده و برطبل اختلافات تاریخى و جزیى و کم اهمیت کوبیده مى شود.
بر این گروه نادان، احزاب و جریانات سیاسى را نیز بیفزایید که براى رسیدن به امیال سیاسى خود بر اختلافات قومى و مذهبى دامن زده و با رهبران اقوام و قبایل و مذاهب درشهرهاى مرزى کشور وارد معامله شده و با طمع کسب آراى انتخاباتى منافع ملى و مصالح کلى کشور را نادیده گرفتند.
دستهء دیگر مدعیان ولایت اهل بیت پیامبرند که با اهانت به مقدسات مذاهب دیگر، تنورمجالس و محافل خود را گرم کرده و از هر فرصتى به اختلافات دامن مى زنند در حالى که اگرواقعاً پیرو اهل بیت پیامبر بودند، تنها سیرهء امیرمؤمنان على(ع)در حفظ وحدت جامعهءاسلامى و گذشتن از حق مسلّم خود به خاطر مصالح مهم دنیاى اسلام براى آنان کافى است.در نقطه مقابل نیز مدعیان پیروى از سنت پیغمبرند که با ارتزاق از دلارها و ریال هاى بیگانگان به انکار حقایق مسلم تاریخى پرداخته و حرمت اعتقادات اکثریت شیعه را در این کشور پاس نمى دارند. کسانى که از بیشترین آزادى ها که یک اقلیت مذهبى ممکن است از آن برخوردار باشد، بهره مندند و نیک مى دانند که همکیشان آنان در کشورهاى اسلامى یک دهم آزادى آنان را به شیعیان نمى دهند.
در چنین شرایطى که نخبگان و عالمان نسبت به وحدت اسلامى حساسیت لازم را ندارندو عموم مردم را به درستى ارشاد و هدایت نمى کنند و عوامل تفرقه نیز فضا را براى اقدامات خود خالى مى بینند، تحقق کامل وحدت اسلامى دشوار مى نماید.
بارى، اگر وحدت اسلامى به حکم عقل و شرع ضرورت دارد و براى ایستادگى در برابردشمنان اسلام و مسلمین گریزى از آن نیست، باید به اصولى چند پاى بند بود که به برخى ازآنها اشاره مى شود:
1. تکیه بر اشتراکات مذهبى
مسلمانان داراى یک کتاب آسمانى، یک پیامبر و یک قبله گاه هستند و اعتقادات دینى آنان یکسان است. عقل و شرع اقتضا مى کنند که بر مشترکات فراوان تکیه شود و از برجسته کردن اختلافات جزیى پرهیز گردد. مسلمانان از هر فرقه و مذهبى مى توانند با شعار توحید و زیر
|9|
پرچم «لا اله الاّ الله» گرد هم آیند و در عین کثرت و تعدد، وحدتى مثال زدنى خلق نمایند.
2. پرهیز از دامن زدن به اختلافات
وجود اختلاف بین پیروان مذاهب گوناگون امرى طبیعى است، بحث و تبادل نظر علمى دربارهء آنها هم مسأله اى عادى است، اما اختلافات بیش از آن که در اصول باشد، درفروع است و نمى تواند و نباید مانع وحدت امت اسلامى شود. مطرح کردن مسائل اختلافى ودامن زدن به آنها در بین پیروان مذاهب و در فضاهاى غیرعلمى، نه تنها مشکلىازمشکلات امروز مسلمانان را حل نخواهد کرد، بلکه روز به روز فاصلهء آنها را از یکدیگربیشتر خواهد نمود.
3. حفظ حرمت یکدیگر
افزون بر مقدسات مشترکى که همهء مسلمانان از آن برخوردارند، یکسرى اعتقادات هم از مختصات هر مذهب است. نباید پیروان مذاهب اسلامى مقدسات یکدیگر را مورد هتک و اهانت قرار دهند و به تحریک یکدیگر بپردازند. اگر پیروان اسلام حرمت یکدیگر را نگاه ندارند، یکى از نتایجش آن است که دشمنان قسم خوردهء اسلام مقدسات مشترک همهءمسلمانان مثل قرآن کریم، رسول اکرم(ص)و اماکن مقدس آنان را مورد اهانت قرار مى دهند.به راستى چرا در دو دههء اخیر دامنهء اهانت به مقدسات مسلمانان گسترش یافته ؟ چرا هر ازچند گاهى در گوشه اى از دنیا مقدسات مسلمانان مورد هتک قرار مى گیرد؟ و پس از مدتى تعدادى از مسلمانان از خود حساسیت نشان داده و مسأله به فراموشى سپرده مى شود؟ آیا جزاین است که راه هتک حرمت مسلمانان گشوده شده و مسلمانان حساسیت لازم را از خودنشان نمى دهند؟ اگر در نخستین حلقه از این حلقات عکس العمل مناسب نشان داده مى شد،حلقات دیگر این زنجیره ادامه نمى یافت. اگر مسلمانان مقدسات یکدیگر را محترم شمرده واختلافات خود را کاهش دهند، چنین فرصتى براى دشمنان مشترک مسلمانان فراهمنمى شد. تأسف بارتر آنکه برخى بیش از آنچه نسبت به هتک مقدسات اسلامى از خودحساسیت نشان دهند، نسبت به مسائل عادى مذهبى و اختلافاتى که بین پیروان مذاهب اسلامى وجود دارد، از خود حساسیت نشان مى دهند. از کنار اهانت به قرآن به سادگى مى گذرند، اما به هنگام طرح یک پرسش در خصوص مسأله اى از مسائل تاریخى سینه چاک مى کنند!
|10|
4. گفتگوى رهبران مذاهب اسلامى
تفاهم و همدلى علماى برجسته مذاهب اسلامى و کاستن از سوءتفاهمات و تشویق پیروان مذاهب به همدلى و وحدت و وادار کردن دولتمردان خود به اتحاد با کشورهاى اسلامى به جاى اعتماد به دشمنان اسلام، اصل مهم دیگرى است که در این عرصه قابل توجه است. این امر بدون گفتگوى مستمرّ و ارتباط سالم علمى و فرهنگى مداوم امکان پذیر نیست. قطعاً براى جهان اسلام «گفتگوى بین مذاهب اسلامى» بر «گفتگوى بین ادیان و تمدن ها» تقدم دارد. اگردنیاى اسلام در مرحلهء نخست قدمهایى بردارد، در عرصهء گفتگوى بین ادیان و فرهنگ ها و تمدن ها نیز توفیقات بیشترى کسب خواهدکرد. حج بهترین فرصتى است که مى تواند ارتباط و همفکرى عالمان و نخبگان جهان اسلام را فراهم سازد. هیچ دین و دولتى از چنین ظرفیت و فرصتى که اسلام در اختیار پیروانش قرار داده، برخوردارنیست. اجتماع دو میلیون انسان از اقوام و ملل و مذاهب گوناگون درموسم حج بهترین نماد و جلوهء وحدت اسلامى است که نباید به سادگى از کنارش گذشت. حضور رهبران مذهبى در این مراسم استثنایى و ملاقات با یکدیگر و تبادل نظر در مسائل اساسى جهان اسلام و کاستن از اختلافات نقش بسزایى در وحدت امت اسلامى خواهد داشت.
5. تعمیق روابط کشورهاى اسلامى
تعمیق روابط دولت هاى اسلامى و کاهش اختلافات و تنش هایکى دیگر از اصول لازم الرعایه در این عرصه است. هر چندوابستگى بسیارى از دولت هاى اسلامى به قدرت هاى بزرگ، روابطحسنهء بین کشورهاى اسلامى را با مشکل روبرو ساخته، اما نزدیکترشدن دولت هاى اسلامى به یکدیگر و تأکید بر منافع مشترک بر محورتعالیم اسلامى، زمینهء سوء استفادهء دشمنان اسلام را از جدایى بین کشورهاى اسلامى کاهش خواهد داد. این مهم مى تواند با فعالتر شدن
|11|
عالمان و نخبگان کشورهاى اسلامى و دعوت توده هاى مردم به وحدت و همدلى و در نتیجه واداشتن دولت هاى اسلامى به تعمیق روابط با یکدیگر تحقق یابد.
امید است که در پرتو رعایت اصول یاد شده مسلمانان حرکت به سمت ایجاد امت اسلامى وتشکیل جبهه متحد کشورهاى اسلامى را آغاز کنند. آنچه در دنیاى امروز متداول است که باتشکیل اتحادیه ه، اهداف مشترک خود را پیش مى برند، مى تواند میان کشورهاى اسلامى نیز تحقق یابد. مسلمانان با جمعیتى یک و نیم میلیاردى و برخوردارى از امکانات کم نظیر،توانایى تبدیل شدن به یک قطب نیرومند بین المللى را دارند. با تشکیل قطب نیرومنددنیاى اسلام، همهء اجزاى این پیکره احساس قدرت نموده و از تعرض بیگانگان درامان خواهند بود.
چرا امروزه قدرتمندترین کشورها هم جرأت تعرض به یکى از اعضاى اتحادیه هاى موجوددر جهان را ندارند، ولى کشورهاى اسلامى به بهانه هاى مختلف در معرض تعرض و تجاوزکفّار و مشرکان اند؟ امام خمینى با طرح «دولت اسلامى با جمهورى هاى آزاد و مستقل»،آرمان خود را در عصر کنونى در ارتباط با کشورهاى اسلامى ترسیم کردند.
[1] حرکت به اینسمت و سو قطعاً موازنهء قدرت را در جهان به نفع مسلمانان و مستضعفان تغییر خواهد داد.
ان شاءالله
سردبیر
[1] صحیفه امام، ج21، ص448
[1] برادرى مؤمنان بایکدیگر (انما المؤمنون اخوة...)[2] و مشترک بودن اعتقادات دینى مسلمانان و یکى بودنکتاب آسمانى و قبله گاه آنان همگى از وحدت حقیقى بین مسلمانان حکایت دارد. چنان کهپیامبر با هجرت به مدینه و زمانى که مسلمانان متشکل از دو گروه مهاجر و انصار بودند وطبعاً زمینهء اختلاف بین آنان فراهم بود، میان آنان عقد اخوّت بست و بدین وسیله با ایجادپیوند برادرى زمینهء هر گونه اختلاف و دو دستگى را از بین برد.
مع الاسف تلاش دشمنان اسلام و مسلمین براى ایجاد تفرقه در طول تاریخ از یک سو وساده لوحى برخى از مسلمانان از سوى دیگر سبب افزایش شکاف بین پیروان مذاهب اسلامى شده است.
[1] آل عمران: 103
[2] سوره حجرات: 10
|6|
در صدر اسلام که با رحلت پیامبر اکرم(ص)جامعه دچار تشتّت واختلاف شد و امر خلافت از مسیر اصلى خویش منحرف گشت،امیرمؤمنان على(ع)به منظور حفظ مصالح اسلام و مسلمین، ایجادوحدت و جلوگیرى از افزایش اختلاف بین مسلمانان راوجههء همت خویش قرار داد و براى تثبیت جامعهء نوپاى اسلامى از هیچ کوششى فروگذار ننمود.
[1]
دشمنان کینه توز اسلام در طول تاریخ به منظور دستیابى به اهداف خود «وحدت اسلامى» را به عنوان مانعى جدّى هدف قرار داده و به گروه گروه کردن مسلمانان پرداخته و ایجاد اختلاف و دشمنى و دامن زدن به اختلافات جزیى و در پاره اى موارد با نفوذ دادن عوامل خود تاجنگ و خونریزى و قتل و غارت دنبال کردند. شهرهاى مختلف اسلامى از قرون اولیّه تاکنون نمونه هاى تلخى از این نزاع ها وکشمکش ها را در کارنامهء خود دارند.
در سده هاى اخیر هم که استعمارگران هر مانعى را از پیش روى خود بر مى داشتند، به قطعه قطعه کردن ممالک اسلامى پرداخته وشعارهاى فریبنده ملى گرایى و تقسیم مسلمانان به عرب، ترک،فارس و... آنان را از یکدیگر جدا کرده، مرزهاى کاذبى بین آنان ترسیم نمودند، شوکت و قدرت آنان را شکسته و با تکه تکه کردن آنان یکى پس از دیگرى بر سرنوشتشان مسلط شده و حاکمان سرسپرده را برگرده شان سوار کردند. حاکمان وابسته که به منظور حفظ تاج وتخت خود از هیچ تلاشى فروگذار نمى کنند، از عوامل مهم تفرقه و جدایى مسلمانانند، آنان براى حفظ مقام و موقعیت خود، نه تنها قدمى در راه وحدت اسلامى بر نمى دارند، بلکه ذخایر مسلمین را نیز به حلقوم استعمارگران مى ریزند تا چند روزى بیشتر اجازهء حکمرانى پیداکنند. یک نمونهء بارز آن در دوران م، شکستن حرمت ارتباط ودوستى با رژیم غاصب صهیونیستى دشمن قسم خوردهء مسلمانان است. برخى از سران خیانتکار کشورهاى اسلامى با ارتباط پنهان و
[1] نهج البلاغه، خطبه 74 و نامه 78
|7|
آشکار با این رژیم، وحدت و یکپارچگى جهان اسلام را در این زمینه بر هم زده و در صف متّحد کشورهاى اسلامى رخنه ایجاد کردند و مسأله مهم مبارزه با رژیم نژادپرست اسرائیل را، که از اصول مشترک مسلمانان بود، به مسأله اى مورد اختلاف مبدّل ساختند. قبح ارتباط بااین رژیم غاصب را شکستند و راه نفوذ دشمن در جبههء مسلمین را گشودند. دشمنان اسلام از هیچ عاملى مانند تفرقه و جدایى مسلمانان بهره بردارى نمى کنند. آنچه امروز در عراق،افغانستان و لبنان مى گذرد، از نمونه هاى بارز و آشکار این سیاست است.
غیر از دولت هاى وابسته، آخوندهاى دربارى نیز از عوامل دیگر تفرقه و جدایى اند. آنان نیز اختلافات موهوم یا جزیى مسلمانان را تئوریزه نموده و آتش کینه اى که توسط دشمنان بین پیروان مذاهب برافروخته شده، شعله ور مى سازند. آنان که همواره بازیچه دست قدرت طلبان بوده اند، تلاش فراوانى مى کنند تا شیعیان و پیروان اهل بیت را کافر و سنّیان محبّ اهل بیت را ناصبى معرفى کنند. در این میان فرقه هاى دروغینى که به دست استعمارگران ایجادشده، نقش تعیین کننده داشته اند.
در یکصدسال اخیر مصلحان دلسوزى ظهور کردند و به سهم خود قدمهایى در جهت ایجاد وحدت برداشتند. سیدجمال الدین اسدآبادى، میرزا محمدحسن شیرازى، شیخ محمدحسین کاشف الغطاء، سید عبدالحسین شرف الدین، سیدمحمد حسین بروجردى، شیخ عبدالمجید سلیم و شیخ محمود شلتوت، از جمله منادیان وحدت شیعه و سنى اند کهقدم هاى مثبتى در این عرصه برداشتند.
ظهور امام خمینى رهبر کبیر انقلاب اسلامى و تأسیس جمهورى اسلامى به عنوانپایگاهى مستحکم و منادى وحدت مسلمانان «نهضت بیدارى اسلامى» را وارد مرحلهءجدیدى کرد. بسیارى از مسلمانان در اقصى نقاط جهان از خواب غفلت بیدار شده و به نداى وحدت امام لبیک گفتند. حرکت فزایندهء بیدارى اسلامى منافع استکبار جهانى وایادى او را در منطقه با تهدید جدى روبرو ساخت. متأسفانه انتظارى که از عالمان وفرهیختگان و نخبگان جهان اسلام مى رفت، آنگونه که شایسته جایگاه آنان در جوامع اسلامى بود، برآورده نشد. از آنجا که عموم مردم پیرو رهبران مذهبى و اجتماعى خویش هستند، اگر عالمان و اندیشمندان اسلامى اهل ایثار و فداکارى بوده و وحدت اسلامى را با جدیت دنبال مى کردند، امید مى رفت که ملتها نیز پیوند بیشترى با یکدیگرپیداکرده، اختلافات به حداقل برسد؛ گرچه نمى توان موانع مهمى که دراین عرصه وجوددارند مثل دولتهاى سرسپرده و آخوندهاى دربارى در کشورهاى اسلامى را نادیده
|8|
گرفت.حتى در دههء اخیر آرمان وحدت اسلامى در کشور ایران نیز از سوى گروه هایى که قدرت درک واقعیات دنیاى امروز را ندارند، با چالش روبرو شده است. ذلت و نکبت میلیون ها مسلمان و سلطه بیگانگان بر سرنوشت ملل مسلمان نادیده گرفته شده و برطبل اختلافات تاریخى و جزیى و کم اهمیت کوبیده مى شود.
بر این گروه نادان، احزاب و جریانات سیاسى را نیز بیفزایید که براى رسیدن به امیال سیاسى خود بر اختلافات قومى و مذهبى دامن زده و با رهبران اقوام و قبایل و مذاهب درشهرهاى مرزى کشور وارد معامله شده و با طمع کسب آراى انتخاباتى منافع ملى و مصالح کلى کشور را نادیده گرفتند.
دستهء دیگر مدعیان ولایت اهل بیت پیامبرند که با اهانت به مقدسات مذاهب دیگر، تنورمجالس و محافل خود را گرم کرده و از هر فرصتى به اختلافات دامن مى زنند در حالى که اگرواقعاً پیرو اهل بیت پیامبر بودند، تنها سیرهء امیرمؤمنان على(ع)در حفظ وحدت جامعهءاسلامى و گذشتن از حق مسلّم خود به خاطر مصالح مهم دنیاى اسلام براى آنان کافى است.در نقطه مقابل نیز مدعیان پیروى از سنت پیغمبرند که با ارتزاق از دلارها و ریال هاى بیگانگان به انکار حقایق مسلم تاریخى پرداخته و حرمت اعتقادات اکثریت شیعه را در این کشور پاس نمى دارند. کسانى که از بیشترین آزادى ها که یک اقلیت مذهبى ممکن است از آن برخوردار باشد، بهره مندند و نیک مى دانند که همکیشان آنان در کشورهاى اسلامى یک دهم آزادى آنان را به شیعیان نمى دهند.
در چنین شرایطى که نخبگان و عالمان نسبت به وحدت اسلامى حساسیت لازم را ندارندو عموم مردم را به درستى ارشاد و هدایت نمى کنند و عوامل تفرقه نیز فضا را براى اقدامات خود خالى مى بینند، تحقق کامل وحدت اسلامى دشوار مى نماید.
بارى، اگر وحدت اسلامى به حکم عقل و شرع ضرورت دارد و براى ایستادگى در برابردشمنان اسلام و مسلمین گریزى از آن نیست، باید به اصولى چند پاى بند بود که به برخى ازآنها اشاره مى شود:
1. تکیه بر اشتراکات مذهبى
مسلمانان داراى یک کتاب آسمانى، یک پیامبر و یک قبله گاه هستند و اعتقادات دینى آنان یکسان است. عقل و شرع اقتضا مى کنند که بر مشترکات فراوان تکیه شود و از برجسته کردن اختلافات جزیى پرهیز گردد. مسلمانان از هر فرقه و مذهبى مى توانند با شعار توحید و زیر
|9|
پرچم «لا اله الاّ الله» گرد هم آیند و در عین کثرت و تعدد، وحدتى مثال زدنى خلق نمایند.
2. پرهیز از دامن زدن به اختلافات
وجود اختلاف بین پیروان مذاهب گوناگون امرى طبیعى است، بحث و تبادل نظر علمى دربارهء آنها هم مسأله اى عادى است، اما اختلافات بیش از آن که در اصول باشد، درفروع است و نمى تواند و نباید مانع وحدت امت اسلامى شود. مطرح کردن مسائل اختلافى ودامن زدن به آنها در بین پیروان مذاهب و در فضاهاى غیرعلمى، نه تنها مشکلىازمشکلات امروز مسلمانان را حل نخواهد کرد، بلکه روز به روز فاصلهء آنها را از یکدیگربیشتر خواهد نمود.
3. حفظ حرمت یکدیگر
افزون بر مقدسات مشترکى که همهء مسلمانان از آن برخوردارند، یکسرى اعتقادات هم از مختصات هر مذهب است. نباید پیروان مذاهب اسلامى مقدسات یکدیگر را مورد هتک و اهانت قرار دهند و به تحریک یکدیگر بپردازند. اگر پیروان اسلام حرمت یکدیگر را نگاه ندارند، یکى از نتایجش آن است که دشمنان قسم خوردهء اسلام مقدسات مشترک همهءمسلمانان مثل قرآن کریم، رسول اکرم(ص)و اماکن مقدس آنان را مورد اهانت قرار مى دهند.به راستى چرا در دو دههء اخیر دامنهء اهانت به مقدسات مسلمانان گسترش یافته ؟ چرا هر ازچند گاهى در گوشه اى از دنیا مقدسات مسلمانان مورد هتک قرار مى گیرد؟ و پس از مدتى تعدادى از مسلمانان از خود حساسیت نشان داده و مسأله به فراموشى سپرده مى شود؟ آیا جزاین است که راه هتک حرمت مسلمانان گشوده شده و مسلمانان حساسیت لازم را از خودنشان نمى دهند؟ اگر در نخستین حلقه از این حلقات عکس العمل مناسب نشان داده مى شد،حلقات دیگر این زنجیره ادامه نمى یافت. اگر مسلمانان مقدسات یکدیگر را محترم شمرده واختلافات خود را کاهش دهند، چنین فرصتى براى دشمنان مشترک مسلمانان فراهمنمى شد. تأسف بارتر آنکه برخى بیش از آنچه نسبت به هتک مقدسات اسلامى از خودحساسیت نشان دهند، نسبت به مسائل عادى مذهبى و اختلافاتى که بین پیروان مذاهب اسلامى وجود دارد، از خود حساسیت نشان مى دهند. از کنار اهانت به قرآن به سادگى مى گذرند، اما به هنگام طرح یک پرسش در خصوص مسأله اى از مسائل تاریخى سینه چاک مى کنند!
|10|
4. گفتگوى رهبران مذاهب اسلامى
تفاهم و همدلى علماى برجسته مذاهب اسلامى و کاستن از سوءتفاهمات و تشویق پیروان مذاهب به همدلى و وحدت و وادار کردن دولتمردان خود به اتحاد با کشورهاى اسلامى به جاى اعتماد به دشمنان اسلام، اصل مهم دیگرى است که در این عرصه قابل توجه است. این امر بدون گفتگوى مستمرّ و ارتباط سالم علمى و فرهنگى مداوم امکان پذیر نیست. قطعاً براى جهان اسلام «گفتگوى بین مذاهب اسلامى» بر «گفتگوى بین ادیان و تمدن ها» تقدم دارد. اگردنیاى اسلام در مرحلهء نخست قدمهایى بردارد، در عرصهء گفتگوى بین ادیان و فرهنگ ها و تمدن ها نیز توفیقات بیشترى کسب خواهدکرد. حج بهترین فرصتى است که مى تواند ارتباط و همفکرى عالمان و نخبگان جهان اسلام را فراهم سازد. هیچ دین و دولتى از چنین ظرفیت و فرصتى که اسلام در اختیار پیروانش قرار داده، برخوردارنیست. اجتماع دو میلیون انسان از اقوام و ملل و مذاهب گوناگون درموسم حج بهترین نماد و جلوهء وحدت اسلامى است که نباید به سادگى از کنارش گذشت. حضور رهبران مذهبى در این مراسم استثنایى و ملاقات با یکدیگر و تبادل نظر در مسائل اساسى جهان اسلام و کاستن از اختلافات نقش بسزایى در وحدت امت اسلامى خواهد داشت.
5. تعمیق روابط کشورهاى اسلامى
تعمیق روابط دولت هاى اسلامى و کاهش اختلافات و تنش هایکى دیگر از اصول لازم الرعایه در این عرصه است. هر چندوابستگى بسیارى از دولت هاى اسلامى به قدرت هاى بزرگ، روابطحسنهء بین کشورهاى اسلامى را با مشکل روبرو ساخته، اما نزدیکترشدن دولت هاى اسلامى به یکدیگر و تأکید بر منافع مشترک بر محورتعالیم اسلامى، زمینهء سوء استفادهء دشمنان اسلام را از جدایى بین کشورهاى اسلامى کاهش خواهد داد. این مهم مى تواند با فعالتر شدن
|11|
عالمان و نخبگان کشورهاى اسلامى و دعوت توده هاى مردم به وحدت و همدلى و در نتیجه واداشتن دولت هاى اسلامى به تعمیق روابط با یکدیگر تحقق یابد.
امید است که در پرتو رعایت اصول یاد شده مسلمانان حرکت به سمت ایجاد امت اسلامى وتشکیل جبهه متحد کشورهاى اسلامى را آغاز کنند. آنچه در دنیاى امروز متداول است که باتشکیل اتحادیه ه، اهداف مشترک خود را پیش مى برند، مى تواند میان کشورهاى اسلامى نیز تحقق یابد. مسلمانان با جمعیتى یک و نیم میلیاردى و برخوردارى از امکانات کم نظیر،توانایى تبدیل شدن به یک قطب نیرومند بین المللى را دارند. با تشکیل قطب نیرومنددنیاى اسلام، همهء اجزاى این پیکره احساس قدرت نموده و از تعرض بیگانگان درامان خواهند بود.
چرا امروزه قدرتمندترین کشورها هم جرأت تعرض به یکى از اعضاى اتحادیه هاى موجوددر جهان را ندارند، ولى کشورهاى اسلامى به بهانه هاى مختلف در معرض تعرض و تجاوزکفّار و مشرکان اند؟ امام خمینى با طرح «دولت اسلامى با جمهورى هاى آزاد و مستقل»،آرمان خود را در عصر کنونى در ارتباط با کشورهاى اسلامى ترسیم کردند.
[1] حرکت به اینسمت و سو قطعاً موازنهء قدرت را در جهان به نفع مسلمانان و مستضعفان تغییر خواهد داد.
ان شاءالله
سردبیر
[1] صحیفه امام، ج21، ص448