آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۱

چکیده

متن

امروز و پس از گذشت دو دهه از استقرار نظام جمهورى اسلامى ایران، بى تردید یکى از مهمترین و در عین حال پردامنه ترین حوزه هاى پژوهش، پژوهش در اندیشه و فقه سیاسى اسلام و تبیین مدیریت اسلامى جامعه و مسایل نظام اسلامى به معناى وسیع آن مى باشد. اگر از منظرى که اسلام به نظام سیاسى و دستگاه مدیریت و رهبرى جامعه مى نگرد نگاه شود و اگر ارتباط تنگاتنگى که نظام امامت امت و ولایت امر با کلیت دین و احکام شریعت و هدایت جامعه دارد در نظر آید اذعان خواهیم کرد که یکى از اساسى ترین و گسترده ترین مباحث در حوزه هاى کلامى و فقهى، ترسیم و تبیین نظام سیاسى و مسایل آن مى باشد؛ هر چند که سهمى از دیگر حوزه هاى علوم اسلامى و انسانى نیز به فراخور خود، به این مهم اختصاص دارد.
آنچه این نیاز را دو چندان مى کند کاستیهاى گسترده اى است که در این زمینه به عللى که ناپیدا نیست، وجود دارد و تبعات آن دامنگیر شده است.
پس از قرنها، آنچه مى تواند تجربه عملى حضور اندیشه ناب اسلامى در قدرت سیاسى به شمار آید، عمرى بسیار کوتاه است به اندازه دو دهه حکومت با آنهمه مشغله و مشکلات! در همین فرصت اندک، تلاشهاى بسیارى صورت گرفته و ثمرات ارزشمندى به بار نشسته است اما نمى تواند کفاف اینهمه نیاز باشد چه رسد به اینکه همه نیازها را برآورده سازد. دیگران اگر در قرون گذشته به مقتضاى حضورشان در حکومت و احساس نیازى که از این بابت مى کرده اند تلاشهاى علمى قابل ذکرى را سامان داده اند اما اندیشه ناب اسلامى و متفکران، عالمان و فقیهان شیعى، قرنها از این فرصت محروم مانده اند و نتیجه اینکه کمتر توانسته اند آفاق جدید و جدیدتر را به روى اندیشه خلاق و اجتهاد پویا و ادبیات دین شناسى خویش در حوزه مباحث حکومت و نظام امامت و حاکمیت سیاسى دین، بگشایند. و با این سرگذشت، جاى شگفتى نیست که رهبرى معظم انقلاب، در بیاناتى که در همین شماره مجله آمده،آرزو مى کنند «اى کاش از اول انقلاب، یکصد نفر از قبیل شماها پیدا مى شدند که نه به جنگ کار داشتند و نه به دولت، مى رفتند، مى نشستند و این مسایل را براى این نظام اسلامى تحقیق مى کردند!»
آنچه در این فرصت و در استقبال از بیانات رهبرى معظم در جمع محققان مرکز تحقیقات دبیرخانه مجلس خبرگان و دست اندرکاران مجله حکومت اسلامى، مورد نظر است تأکید بر بایسته هایى چند در موضوع پژوهش در اندیشه و فقه سیاسى اسلام است که در سخنان معظّم له به آن اشاره شده است، هر چند ایشان در مقام استقراى همه آنچه که در این خصوص، شرط راه محققان است نبودند اما نکات آمده، همه لازم و راهگشایند و باید دستمایه صاحبان اندیشه و قلم و مراکز مسؤول در حوزه هاى علوم اسلامى و اندیشه سیاسى اسلام قرار گیرد.

یکم. رسالت توجیه، تبیین و تعمیق اندیشه سیاسى

تعبیر بلند و زیباى جعفرى(ع) در وصف عالمان شیعه را بارها خوانده ایم که آنان را «مرزبانان اندیشه و ایمان» به شمار مى آورد؛ مرزبانانى که در مرزهاى فکرى و اعتقادى سنگر گرفته و مانع نفوذ و تأثیر شیطان و عوامل او بر جامعه اسلامى مى شوند. نفوذگاهها را مى شناسند و راه ورود عاملان گمراهى و سلطه مبلغان انحراف از حق را مى بندند:
«علماء شیعتنا مرابطون فى الثغر الذى یلى ابلیس و عفاریته، یمنعونهم عن الخروج على ضعفاء شیعتنا و عن أن یتسلط علیهم ابلیس و شیعته النواصب».[1]
امروز مرزبانى از اندیشه ها و باورهاى ناب اسلامى و نفوذناپذیر کردن مرزهاى فکرى و اعتقادى جامعه بویژه نسل پاک و مستعدّ جوان، جز به مدد تبیین، توجیه و تعمیق این اندیشه ها و باورها امکان ندارد. و این مسؤولیتى دشوار و در عین حال بى بدیل ولى راهگشاست که بر دوش عالمان دین و پژوهشگران علوم اسلامى سنگینى مى کند. و تردیدى نیست طرح و تبیین اندیشه سیاسى اسلام و مباحث حکومت اسلامى و مدیریت دینى به شرحى که گذشت بیشترین سهم را دارد. این مهم، افزون بر اداى نقش در مرزهاى اندیشه و اعتقاد، در ذات خود موجب شکوفایى بیشتر اندیشه و بارورى پژوهش و دستیابى به فضاهاى نو مى گردد.
اگر در سخن حضرت باقر(ع) «بیان»، پایه و عماد دانش به شمار رفته است مى تواند ناظر به همین امر باشد چرا که «علم» بى بیان سرنوشتى جز زوال ندارد و «عالم» بى بیان، با کدام ابزار مى خواهد مرزبانى کند.[2] مرزبانان اندیشه توحید و ولایت، نه تنها مانع نفوذ افکار بیگانه به داخل سرزمین اندیشه و عمل مردمانى که تاب برابرى و مقاومت ندارند مى شوند بلکه به تعبیر بلند تقوى(ع) چه بسیار مردگانى را که به کتاب الهى شفا مى دهند و زنده مى کنند و چه بسیار کشتگان به دست شیطان را که حیات دوباره مى بخشند و چه گمراهان سرگردانى را که به زلال حقیقت هدایت مى کنند، اینان عالمانى اند که خون خویش را نثار نجات بندگان از هلاکت مى سازند:
«اِنّهم یُحْیُون بِکتاب اللهِ الموتى، و یبصرون بنورالله من العمى، کَمْ مِن قتیلٍ لابلیس قد أحْیَوْه و کَمْ مِن تائهٍ ضالٍ قد هَدَوْه، یبذلون دماءَ هم دونَ هلکةِ العباد.»[3]
سخن رهبرى معظم نیز تأکیدى است بر همین مسؤولیت:
«فضاى جوان کشور، امروز نیازمند توجیه و تبیین است؛ همه چیز هم با تبیین درست مى شود. بنده از اول هم عقیده ام همین است؛ قبل از انقلاب هم عمده کارى که من بر عهده خودم مى دانستم و دنبال بودم همین بود؛ کار تبیین و توجیهى و تعمیق یک فکر در ذهن نسلهاى فعال،یعنى نسل جوان. امروز هم قضیه ما همین است.»

دوم. گسترش زمینه هاى پژوهش و گشودن آفاق جدید

ضرورت گسترش زمینه هاى تحقیق در حوزه هاى مختلف علوم اسلامى، و گشودن افقهاى جدید به روى خود، موضوعى است که تا کنون بارها و بارها از سوى شخصیتهاى اجتماعى و فکرى و محافل علمى مورد تأکید قرار گرفته است و گامهاى زیادى در این زمینه برداشته شده است.
گذشته حوزه هاى علوم اسلامى و آثار علمى که از گذشته نه چندان دور بر جاى مانده نشان مى دهد که مراکز دانش و حوزه هاى پژوهش ما به فراخور نیازهاى روز و گشوده شدن درهاى جدید و پرسشهاى نوپیدا به روى معرفت و دانش، موفقیتهاى شایان توجهى داشته اند اما نمى توان انکار کرد که عمده تلاش علمى حوزه هاى علوم اسلامى در یکى، دو سده اخیر، مصروف تعمیق علوم موجود گشته و عمدتاً در فقه و اصول محدود شده است و در عین ژرف کاوى، در گسترش آن به تناسب نیازها تلاش لازم صورت نگرفته است. هر چه در توان بوده است به تحقیقات فقهى و اصولى عمق بخشیده شده اما نوعاً از گشودن زمینه هاى تازه فکرى و پژوهشى باز مانده ایم و این کاستى بزرگى است که تلاشهاى گسترده این دو دهه تنها توانسته است بخش کوچکى از آن را از میان ببرد.
«بدون تحقیق، بدون تعمق و فتح سرزمینهاى تازه فکرى، هیچ کار نمى شود کرد. عیب کار ماها در حوزه هاى علمیه، این بوده است که در زمینه مسایل فقهى یا اصولى هم که تحقیق کرده ایم ـ عمدتاً اغلب تحقیقات ماها در همین دو مقوله است ـ غالباً آفاق جدید را کمتر مورد نظر قرار داده ایم و همین طور عمیق، پایین رفته ایم. این کارهایى را که فقهاى بزرگ کرده اند، مى بینید دیگر، گاهى اوقات شگفت آور است! اما همه، همین طور عمقى به طرف پایین است، هیچ سعه آفاقى ندارد و انسان سرزمینهاى جدید را مشاهده نمى کند.»[4]
امروز گشوده شدن مباحث اندیشه و فقه سیاسى اسلام و مدیریت جامعه و پرسشهاى بسیارى که در این باب وجود دارد و هر روز بر حجم آن افزوده مى شود افقهاى گسترده و جدیدى را پیش روى محققان و صاحب نظران علوم اسلامى مى گشاید که چاره اى جز پرداختن به آنها و استقبال از آنها وجود ندارد.

سوم. گسترش تحقیقات کاربردى

اینک پژوهشگران اندیشه و فقه سیاسى اسلام در حالى به این مهم مى پردازند که حکومتى مقتدر بر اساس اسلام و برخاسته از خواست مسلمانان به نام «جمهورى اسلامى ایران» و به عنوان نسخه اى منحصر به فرد، زمام مدیریت یکى از مهمترین کشورهاى اسلامى را در دست دارد. تردیدى نیست که تحقیق و تلاش علمى در مبانى معرفتى و کلامى و خاستگاه دینى فقهى آن امرى مهم و در جاى خود لازم است اما حضور این نظام به عنوان واقعیتى پذیرفته شده را حتى دشمنان آن نیز نمى توانند نادیده بگیرند. این نظام در کنار همه مسؤولیتهایى که همانند دیگر نظامهاى سیاسى بر دوش دارد، به عنوان حکومتى دینى و متعهد به اسلام و ارزشهاى دینى، رسالتى سنگین و مسؤولیتى گسترده را بر عهده دارد. کارآمدى این نظام و درآمدن آن به عنوان الگویى موفق از یک حکومت دینى که به «دنیا» و «آخرت» مردمان، هر دو، بها مى دهد و خود را مسؤول مى داند، در گرو برآوردن نیازهاى بسیارى است که پیش روى آن است. آنچه در زمینه هاى مختلف سیاسى، اقتصادى و فرهنگى، نیاز نخست نظام اسلامى به شمار مى رود هر چه کاربردى تر کردن سیاست، اقتصاد و فرهنگ اسلامى مى باشد. و این امر، ضرورت گسترش
تحقیقات کاربردى را آشکار مى سازد. آنچه در منابع دینى و متون فقهى آمده هر چند منبع اصلى مدیریت جامعه بر مدار دین و دیانت مى باشد اما پرواضح است این منابع و متون براى قرار گرفتن به عنوان مبنا و چارچوب تنظیم همه مناسبات اجتماعى و از آن جمله، مناسبات حکومت و اجزاى آن با شهروندان و شیوه مدیریت جامع کشور بر مدار دین، راه دراز و پرفراز و نشیبى را پیش روى دارد. کما اینکه در زمینه هاى فکرى و فرهنگى، بیش از همه باید به نیازهاى روز پرداخت و نگریست که کدام کاستى هاست که بیش از همه موجب خسارت و گسست پیوندهاى ایمانى و اعتقادى میان نظام سیاسى و مردم مى شود. اگر به حجم نیازهایى که در این خصوص وجود دارد توجه شود اذعان خواهیم کرد که اولویت نخست در تحقیقات، تحقیقات کاربردى و گسترش آن است؛ به تعبیر رهبرى معظم:
«باید تحقیقات ما کاربردى باشد؛ یعنى تحقیق خشک خارج از زمینه عمل، راه دور و دراز پیمودن در زمان و فرصت کم است. باید شماها ببینید این نظام اسلامى که یک آرزوى بزرگ همه موحدین و مصلحین و مؤمنین بالله و به اسلام بوده و تحقق پیدا کرده است، امروز به چه چیزهایى احتیاج دارد؛ باید دنبال این بگردید. انصافاً ما دیر به این پرداختیم.»

چهارم. کتاب و سنت، پیش فرض قطعى تحقیقات

مهمترین ویژگى تحقیقات اسلامى همان اسلامى بودن آن است. آنچه به عنوان منبع و ملاک اصلى تحقیقات از منظر دین به شمار مى رود کتاب و سنت است که باید با روشهاى پذیرفته شده و صحیح مورد استفاده قرار گیرد. گشودن آفاق جدید و نوآورى در عرصه دانش دین و پژوهشهاى اسلامى و ارائه تصویرى جامع از حکومت اسلامى و مدیریت دینى، تنها و تنها باید بر اساس منابع دینى و به دور از گرایشهاى بیرونى و فارغ از تأثیر اندیشه و خواست دنیایى باشد که مبانى معرفتى، اندیشه و فرهنگ و طبعاً ارزشها و اهداف آن متفاوت با اسلام و جامعه اسلامى است. همه همت محققان بویژه در حوزه اندیشه و فقه سیاسى و تبیین مبانى و مسایل نظام سیاسى اسلام، باید بر این نقطه متمرکز باشد که با پرهیز از جمود فکرى و همراه با تلاش براى نوآورى در طرح پرسشهاى جدید و پاسخگویى به نیازها، به زیرکى تمام از افتادن در دام اندیشه و فرهنگ بیگانه و مشخصاً غرب پرهیز کنند. بسیارى از منابع مطالعاتى در حوزه اندیشه سیاسى بلکه عمده آن، منابعى است غربى و برخاسته از اندیشه سیاسى غرب و در توجیه بلکه تحمیل آن. دموکراسى غربى با همه قرائتهایى که دارد و نظامهاى مدیریتى و دست
گاه اندیشه سیاسى غرب نمى تواند و نباید در تحقیقاتى که به نام اسلام صورت مى گیرد تأثیر بگذارد و آن را آلوده کند. تنها خواسته و ملاک محققان و صاحب نظران ما و طبعاً مدیران فکرى و فرهنگى جامعه ما، مرّ اسلام و موازین آن است. حتى اگر در مقام تبلیغ و ارائه نیز ملاحظاتى وجود داشته باشد اما جایگاه تحقیق، این ملاحظات را نیز برنمى تابد؛ به بیان رهبرى:
«بایستى آن مرّ دین و فهم را در نظر گرفت و آن را بیان کرد. در همه زمینه ها این جور است؛ بایستى نگذاریم فرهنگ رایج و مسلط غربى، هیچ گونه دخالت، تصرف و نفوذى در فکر ما بکند. انسان گاهى در زمینه هاى تحقیقات در گوشه و کنار مشاهده مى کند که بعضیها دچار خطاهایى مى شوند؛ من مى بینم منشأ اغلب این خطاها این است که در یک مسأله به جاى اینکه حجیت کتاب و سنت و پیش فرض حقانیت نظام اسلامى را در نظر بگیرند و وارد میدان تحقیق بشوند، پیش فرض تفکرات رایج غرب را در نظر مى گیرند!»

پنجم. پیش فرض اداره جامعه بشرى توسط اسلام

یکى از بایسته هاى پژوهش، این پیش فرض است که اسلام دین اداره مادى و معنوى جامعه بشرى است. اسلام، در حاشیه و تماشاچى مدیریت جامعه به دست دیگران نیست. اسلامى که قدرت را در دست دارد و به انتظار پاسخگویى به نیازهاى بشرى و حل مشکلات آن توسط دیگران نیست. داراى نظامى سیاسى است و داعیه دار تأمین مصالح بشرى و تنظیم و مدیریت مناسبات اجتماعى مى باشد. اسلامى که در کوچکترین مصالح انسانى و نیازهاى اجتماعى نیز، دست نیاز به سوى دیگران دراز نمى کند، چه رسد به مصلحت و نیاز بزرگى چون برخوردارى مردمان از حکومت صالحى که نقش اول را در ساماندهى سلوک فردى و تنظیم روابط اجتماعى بر عهده دارد. با این پیش فرض است که باید به نیازهاى فکرى و کاربردى پرداخت و تحقیقات را جهت داد. البته وقتى عرصه پژوهش و بیان از حاملان واقعى دین و راست اندیشان حوزه معرفت و دین شناسى خالى باشد، کسانى تلاش خواهند کرد اساساً حاکمیت دین و طبعاً حکومت برخاسته از آن را به زیر مهمیز ناآگاهى یا غرض ورزى خویش گیرند و بر آن خرده روا دارند؛ ولى آنچه عرصه را بر خرده گیران تنگ خواهد کرد حمایت همه جانبه فکرى و علمى صاحب نظران و محققان از
مبانى فکرى و نیازهاى فرهنگى و علمى جامعه و حکومت است. چنان که پیامبر اکرم(ص) فرمود:
«بار این دین را در هر دوره اى، عادلانى چند بر دوش مى کشند؛ حاملانى که به سان زدودن زنگار از آهن زنگ زده، دین را از تأویلها و توجیه هاى نارواى ناحقان، و تحریف کج اندیشان گزافه گو، و استقبال و پذیرش ناآگاهان، مى زدایند.»[5]
این ضرورت را رهبرى معظم نیز یادآور شده اند:
«ما بایستى با این فرض بحث کنیم که اسلام آمده است تا اینکه یک جامعه و یک مجموعه بشرى را ـ که این مجموعه بشرى، اندازه مشخصى هم ندارد؛ ممکن است شامل همه بشر بشود ـ از جهت مادى و معنوى اداره کند؛ حالا این به چه چیزهایى احتیاج دارد؟ پایه ها و أسس آن چه چیزهایى هستند؟ لیکن فرض بر این است که اقتدار در دست اسلام و نظام اسلامى است و او مى خواهد اداره بکند؛ نمى خواهد بنشیند و تماشاچى اداره دیگران باشد. با این پیش فرض باید همه تحقیقاتمان را جهت بدهیم و نیازهایمان را بسنجیم، ببینیم چه چیزى لازم داریم و وارد بشویم.»
ششم. گسترش مخاطبان
امروز براى همه کسانى که ناظر جریانات فکرى فرهنگى و فضاى سیاسى اجتماعى موجود هستند این واقعیت که نیاز نسل جوان و جامعه رو به رشد ما به شناخت درست دین و آگاهى عمیق از مبانى فکرى، فقهى حاکمیت دین و تبیین حکومت اندیشه سیاسى اسلام و حکومت دینى بسیار گسترش یافته است، امرى بى نیاز از شاهد و دلیل مى باشد. حضور نسلى که دوران پیش از انقلاب را تجربه نکرده است، تقویت و ترویج علم گرایى و حقیقت جویى که در ذات اسلام و شریعت وجود دارد، گسترش عرصه نفوذ و تأثیرگذارى رسانه ها، رشد بسیار بالاى نرخ باسوادى و قشر تحصیل کرده، تجربه عملى دو دهه استقرار نظام دینى که طبعاً پرسشهاى بسیارى را در صحنه عمل مطرح ساخته است و تلاش بسیار وسیعى که براى فاصله انداختن میان این نسل و مبانى معرفت دینى و اندیشه اسلامى وى و انباشتن فضاى ذهن و شخصیت او از افکار وارداتى صورت مى گیرد، همه و همه ضرورت پرداختن صد چندان به نیازهاى فکرى، علمى و فرهنگى این نسل و قانع ساختن روح آگاهى طلب و حقیقت جوى او توسط حاملان دین و اندیشه اسلامى را گوشزد مى کند. بخش عمده بلکه بیشتر پژوهشهایى که اینک در حوزه اندیشه و فلسفه و فقه سیاسى
و تبیین مبانى حکومت دینى و ولایت فقیه صورت مى گیرد، گرد شمع وجود محدود صاحب نظران و مخاطبان خاصى مى گردد که با ادبیات خاصى این پژوهشها و آثار گفتارى و نوشتارى آن آشنایند و انس دارند، اما در میان عموم جامعه و نسل گسترده اى که سخت تشنه سخن دین اند راه چندانى ندارد. اگر در رهنمودهاى اولیاى عظیم الشأن دین(ع)، جایگاه یک عالم دینى از صدها عبادت پیشه والاتر است درست از همین نقطه است که عالم دین به گسترش دین و دیندارى در میان عموم و تقویت باورهاى دینى مردم همت مى گمارد و توانایى چنین اقدامى را دارد؛ توانایى گسترش امر دین و شناخت آن در میان مردم و به تعبیر امام صادق(ع) «بثّ فى الناس»:
«راویة لحدیثنا یبثّ فى الناس و یشدّد فى قلوب شیعتنا أفضل من الف عابد.»[6]
امروز به مرهم گذارانى نیازمندیم که به تعبیر امیرالمؤمنین(ع) در وصف پیامبر اکرم(ص)، پیامبرگونه، پزشکانى دوره گرد و سیار باشند و به سوى مخاطبان نیازمند خویش دست بگشایند و بر نیازهاى روحى و جراحتهاى فکرى آنان مرهم بگذارند:
«او پزشکى است که با طب خویش در پى بیماران مى گردد، داروهاى خود را آماده کرده است و ابزار جرّاحى را به خوبى گداخته است تا آنها را براى درمان قلبهاى کور، و گوشهاى کر و زبانهاى لال به کار گیرد. با داروى خود غفلت گاهها و حیرت گاهها را جوید.»[7]
رهبرى معظم انقلاب، در بیانات یادشده در همین خصوص یادآور شدند:
«کار خود را وسعت بدهید؛ حالا البته اینترنت هم کار خیلى جالبى است ـ ورود در این کار اطلاع رسانى جهانى ـ ولى حداقل به همان اندازه هم به دانشگاهها توجه کنید؛ یعنى شما همان قدر که مى خواهید مطالبتان را به اینترنت بدهید که جوانى در فلان جاى دنیا ـ با غیر جوانى ـ آن مطلب و عنوان شما را بگیرد و به عمق مطلبتان برسد و حرف شما را بشنود، همان قدر باید بدانید در دانشگاه صنعتى شریف و دانشگاه تهران و دانشگاه امیرکبیر و دانشگاه فلان، یک مشت جوان هستند که امت و بچه هاى ما هستند؛ اینها به حرفهاى شما احتیاج دارند؛ کار باارزش خودتان را به اینها وصل کنید.»
هفتم. هنرمندى در تبیین
آخرین نکته اى که در این فرصت در ردیف بایسته هاى پژوهش در اندیشه و فقه سیاسى اسلام مورد تأکید قرار مى گیرد ضرورت تبیین و ارائه هنرمندانه افکار و دستاوردهاى فکرى و علمى توسط محققان و صاحب نظران علوم اسلامى مى باشد. این مهم که رهبرى معظم با تعبیر «بسته بندى و ویترین سازى و ارائه هنرمندانه» سخت بر آن تأکید ورزیده اند یکى از نخستین شرطهاى موفقیت در تبیین و تعمیق اندیشه اسلامى و معارف دینى در سطح جامعه و در میان قشر تحصیل کرده مى باشد. با شناخت مخاطب و سخن گفتن با او با زبان و ادبیات جذاب، قابل فهم و تأثیرگذار، مى توان در رشد علمى و تربیت فکرى جامعه موفق بود حتى اگر شخص از نظر قوت پژوهشى و علمى و گستردگى آگاهى در سطح متوسطى قرار داشته باشد؛ اما گسترده ترین آگاهیها و قوى ترین اندیشه ها اگر در دسترس مخاطبان نباشد، در بازار رقابت، شکست خواهد خورد. این آرایشهاى گفتارى و نوشتارى است که جاذبه لازم را براى جذب مخاطبان ایجاد مى کند و دشوارترین مباحث را به سطح فهم آنان نزدیک مى سازد. اینجاست که صرف بحق بودن، آگاهى داشتن، پژوهش کردن، قوت و عمق اندیشه و گستردگى معلومات کافى نیست. باید راهى براى
انتقال اینها به ذهن و فهم و روح مخاطب جست. در سطح فهم مخاطبان و با زبان آنان سخن گفتن، یک اصل روشن در هدایت جامعه به شمار مى رود. یک علت اساسى در تأثیرگذارى قرآن، بیان هنرمندانه آن است. اینکه در روایات ما تأکید شده است در چارچوب آنچه مردم مى شناسند و پذیرش دارند سخن بگویید[8] یک وجه آن همین است. و یا این سخن معروف پیامبر(ص) «انّا أمرنا، معاشر الانبیاء، أن نکلّم الناس بقدر عقولهم»[9] سخن گفتن با مردم در سطح فهم و با ادبیات قابل فهم براى آنان را یک مأموریت الهى و یک اصل در دعوت مردم به شمار مى آورد. شرح بیشتر این مهم را به کلام رهبرى خطاب به محققان مرکز تحقیقات دبیرخانه پیوند مى دهیم:
«یکى از کارهایى که به نظر من باید در همین مجموعه، یک مرکز داشته باشد و نباید واگذار به سلایق و به پیشامد بشود ـ که حالا ببینیم چه جور مى شود ـ و باید یک مأمور و مسؤول داشته باشد، عبارت است از بسته بندى کردن و ویترین سازى! باید ویترین آرایى کنید؛ صرف این کافى نیست که ما انبارمان پُر از کالاهاى باارزش است؛ بایستى ویترین خوبى داشته باشید که بتواند جذب کند. اگر نکردید، آن جنس پلاستیکى کم ارزش مى آید و بازار این جنس اصیل پر ماده قوى شما را بدون تردید خواهد شکست! زبان، مؤثر است؛ تعبیرات و قالبها مؤثر است؛ غلاف این کتاب و این جزوه اى که مى دهید و نوع چاپ، مؤثر است؛ نحوه ورود و خروج در مطلب و آمیختگى با هنر هم مؤثر است.
برادران عزیز، هر چه مى توانید، هم در زمینه نوشتار، هم در زمینه گفتار، هنرمندى کنید. در زمینه گفتار هم همین جور، باید هنرمندى به خرج بدهید؛ صرف اینکه ما این جا یک حرف درست و حسابى داریم، اینجا مى ایستیم و بنا مى کنیم حرفمان را همین طور گفتن، کافى نیست؛ بایستى بتوانید با زیر و بمهاى مناسب و آرایشهاى گوناگونِ بیانى، این حرف را در ذهن آن مخاطب خودتان آرایش بدهید که او بتواند این را بگیرد و جذب کند. اینها جزو کارهاى لازم است.»
اینها تنها برخى نکات است که باید در امر پژوهش در حوزه اندیشه و فقه حکومت لحاظ گردد. نکات دیگرى از جمله در شیوه چنین پژوهشهایى وجود دارد که باید در فرصتى دیگر به آن پرداخت. ان شاء الله.________________________________________
پى نوشت ها:
1 ـ احتجاج طبرسى، ج2، ص155.
2 ـ البیان عماد العلم، بحارالانوار، ج1، ص181.
3 ـ امام جواد(ع)، کافى، ج8، ص56.
4 ـ حضرت آیت الله خامنه اى، همین شماره حکومت اسلامى.
5 ـ امام صادق(ع): قال رسول الله: یحمل هذا الدین فی کل قرن عدول ینفون عنه تأویل المبطلین و تحریف الغالین و انتحال الجاهلین، کما ینفى الکیر خبث الحدید. رجال کشى، ص4.
6 ـ متن کامل حدیث به نقل معاویة بن عمار چنین است: قلت لابى عبدالله(ع): رجل راویة لحدیثکم یبثّ ذلک الى الناس و یشدّده فى قلوب شیعتکم و لعلّ عابداً من شیعتکم لیست له هذه الروایة، أیّهما افضل؟ قال: راویة لحدیثنا یبثّ فى الناس و یشدّد فى قلوب شیعتنا افضل من الف عابد. بحارالانوار، ج2، ص145.
7 ـ طبیب دوّار بطبّه قد احکم مراهمه، و أحمى مواسمه، یضع ذلک حیث الحاجة الیه من قلوب عمىٍ و آذان صمّ و ألسنة بکم. متبع بدوائه مواضع الغفلة و مواطن الحیرة. نهج البلاغه، خطبه 108.
8 ـ از جمله: امام رضا(ع): یا یونس! حدّث الناس بما یعرفون و اترکهم ممّا لا یعرفون. رجال کشى، ص487.
9 ـ بحارالانوار، ج2، ص69.

تبلیغات