هرچند دین به عنوان یک پدیده اجتماعی، تاریخی به درازای عمر انسانی داشته و در جوامع گوناگون از دیرباز تاکنون در اشکال و صورت های مختلف ظهور و بروز داشته است، اما بی تردید با روند فزاینده جمعیت جهان؛ گسترش ارتباطات میان جوامع بشری؛ تشدید تعارض منافع؛ رشد فزاینده رقابت های اقتصادی؛ سوء تفاهم ها و تعصبات، چالش های جوامع انسانی از گسترش و پیچیدگی بیشتری برخوردار شده است. بخشی از این چالش های بزرگ با حوزه دین مرتبط بوده و ستیز میان پیروان ادیان به درگیری های زیادی منجر شده است. لذا این مقاله در پی پاسخ به این پرسش است که دیپلماسی دینی چه جایگاهی در مدیریت منازعات فرقه ای دارد؟ فرضیه تحقیق حاضر این است که دیپلماسی دینی با اتخاذ رهیافتی کل نگر نسبت به انسان فارغ از طبقه؛ نژاد؛ جنسیت؛ ملیت، می تواند در مدیریت منازعات نقش مهمی ایفا نماید. این مقاله با اتخاذ روش توصیفی-تحلّیلی به بررسی ظرفیت های موجود در دیپلماسی دینی در مورد سفر پاپ فرنسیس به عراق می پردازد. یافته های تحقیق نشان می دهد برخلاف دیدگاهی که دین را مانع در برابر دیپلماسی می داند، تغییر ماهیت منازعات از واخر قرن بیستم، فرصت جدیدی برای ایفای نقش دیپلماسی دینی در مدیریت منازعات فراهم کرده است.