آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۸

چکیده

رورتی با نقد و رد سنت متافیزیکی غرب، که در پی مفهوم مطلق حقیقت است، حقیقتِ باورها را امری نسبی و وابسته به زمینه پیدایش شان توصیف می کند. در سوی دیگر، علامه طباطبائی، با تفکری اساساً متافیزیکی، با طرح نظریه ای بدیع در سنت فلسفه اسلامی، به قسمی از ادراکات معتبر در حوزه «عمل»، موسوم به «ادراکات اعتباری»،  قائل می شود که به تصریح او، نقش اصلی در تکاملِ حیات انسان بر عهده دارند. این ادراکات، بر خلاف ادراکات حقیقی، اموری نسبی، و بسته به اقتضائات محیطی و اجتماعی، دائم در تطورند. در این مقاله، با رویکردی مقایسه ای-تحلیلی، نشان خواهیم داد که نظریه «ادراکات اعتباری» علامه قرابت زیادی با دیدگاه رورتی در باب «حقایق نسبی» دارد. هرچند رورتی، بر خلاف علامه، هیچ جایگاهی برای مفهوم مطلق حقیقت قائل نیست، با تحلیل این اختلاف درصددیم امکانی برای هم خوانی اندیشه این دو فیلسوف مطرح کنیم.

A Comparative Analysis of Allameh Tabatabaʾi’s Theory of Iʿtibari Perceptions and Rorty's Pragmatism

Criticizing and rejecting the Western metaphysical tradition, which searches for an absolute notion of Truth, Rorty describes the truth of beliefs as relative and dependent on the context of their origin. On the other hand, Allameh Tabatabaʾi, with a fundamentally metaphysical background, presents an innovative theory within the tradition of Islamic philosophy with similar consequences. This theory considers some valid perceptions in the sphere of action, namely, ‘Iʿtibārī perceptions,’ which, he specifies, play a central role in the historical evolution of human life. Unlike true perceptions, Iʿtibārī perceptions are relative and constantly evolving depending on environmental and social conditions. In this paper, with a comparative-analytical approach, we will show that Tabatabaʾi’s theory of Iʿtibārī perceptions has a significant affinity with Rorty’s view on relative truths. Although Rorty, unlike Tabatabaʾi, does not leave room for the absolute notion of Truth, we will investigate this difference to explore the possibility of congruence and compatibility between the thoughts of these two philosophers.

تبلیغات