آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۰

چکیده

برخی نظریه پردازان رویکرد انتخاب بخردانه در جامعه شناسی دین این استدلال را مطرح نمودند که همان طور که افزایش دانش و مهارت های فرد (= سرمایه انسانی) کیفیت کالاهای اقتصادی را افزایش می دهد، دانش و مهارت های مذهبی فرد (= سرمایه دینی) نیز موجب افزایش کیفیت فعالیت های مذهبی و در نتیجه مزایایی می شود که فرد از مشارکت مذهبی دریافت می کند. از این رو، هر چه فرد واجد سرمایه دینی بیشتری باشد، خشنودی بیشتری (یعنی افزایش مزایا) از فعالیت های مذهبی بدست می آورد که یکی از نتایج اصلی اش، افزایش مشارکت مذهبی او خواهد بود. در پژوهش حاضر تلاش گردید تا اعتبار این فرضیه، به محک تجربه زده شود.این مطالعه از روش «تطبیقی درون کشوری» استفاده نموده است. «واحد تحلیل» و «سطح تحلیل» در مطالعه حاضر به ترتیب «شهرستان» و «ایران» بوده که از داده های ثانویه برای وارسی مدعاهای نظری و تحلیل نهایی استفاده گردیده است.یافته های پژوهش برای فرضیه تحقیق مبنی بر ارتباط مثبت سرمایه دینی با مشارکت مذهبی در شهرستان های ایران- حتی وقتی که شاخص های توسعه یافتگی نیز کنترل شدند- دلالت تأییدی داشت، هر چند که شدت این ارتباط، ضعیف بود.نتایج بدست آمده گویای آن بود که اکثر تغییرات یا عمده تفاوت های موجود در مشارکت مذهبی در سطح شهرستان های ایران مربوط به عوامل دیگری غیر از سرمایه دینی می باشد. بنابراین، می توان گفت که برای تبیین مشارکت مذهبی در سطح شهرستان های ایران، نظریه سرمایه دینی فاقد توان تبیینی مکفی است و بایستی آن را مکمل نظریه های دیگر محسوب نمود.

A comparative analysis of the relationship between religious capital and religious participation in Iran

Some theorists of the rational choice approach in the sociology of religion put forward the argument that just as an increase in knowledge and skills of an individual (= human capital) increases the quality of economic goods, an individual's religious knowledge and skills (i.e., religious capital) also increases the quality of religious activities and as a result the benefits that a person receives from religious participation. Therefore, the more religious capital a person has, the more satisfaction (that is, the increase in benefits) he will get from religious activities, and one of the main results will be the increase in his religious participation. In the present study, an attempt was made to test the validity of this hypothesis.This study used the "within-national comparative method". "Unit of analysis" and "level of analysis" in the present study are "county" and "Iran" respectively, and secondary data were used to verify theoretical claims and final analysis.The findings of the research indicated a confirmation for the hypothesis of a positive relationship between religious capital and religious participation in Iranian counties- even when the indicators of development were also controlled - although the intensity of this relationship was weak.The obtained results indicated that most of the changes or major differences in religious participation at the level of Iranian counties are related to factors other than religious capital. Therefore, it can be said that to explain the religious participation at the level of Iranian counties, the theory of religious capital lacks sufficient explanatory power and it should be considered complementary to other theories.

تبلیغات