آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۷

چکیده

جُستارها نوع جدیدی از ادبیات روایی اند که در بازنمایی واقعیت از پراکسیس و گفتمان های فرهنگی-سیاسی متأثر می شوند؛ گفتمان مسلط الگوهای کنشی و حیات مطلوب خود را به نمایش می گذارد و ادبیات داستانی یکی از مجراهای آن است. این مطالعه با هدف توصیف برساخت مفهوم زن مهاجر افغانستانی در ادبیات داستانی معاصر افغانستان و بهره مندی از رویکرد نظری هومی بابا و آدورنو انجام شده است تا بازنمایی های زن مهاجر افغانستانی را در ژانر ادبی جُستار (داستان کوتاه) شناسایی و متناظر با بافت فرهنگی سرزمین مقصد تفسیر کند. برای نیل به این هدف، جُستار مرز از مجموعه داستان های کوتاه «چرا تاریکی را خدای خود نکنم»، نوشتهٔ مرضیه جعفری به عنوان نمونه انتخاب و با استفاده از روش تحلیل روایت «سیمور چتمن» در سه بخش داستان، گفتمان و ایدئولوژی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت تا از زبان روایی و مواضع ایدئولوژیک آن در رابطه با مفهوم زن مهاجر افغانستانی پرده برداری کند. یافته ها نشان می دهند که هویت زن مهاجر افغانستانی متناسب با گفتمان فرهنگی حاکم بر فضای جامعه مقصد دستخوش تغییر شده و به نوعی هویت سرگردان (هویت آشفته یا هویت مغشوش) را زیست می کند و برای رهایی از این بحران تصمیم می گیرد در راه مهاجرت مجدد به سرزمین های جدید و نه موطن خود قدم بردارد. بازتاب گسیختگی و تداخل فرهنگی جامعه میزبان با زن مهاجر افغانستانی در جُستار مرز با صدای حاشیه ای و معترض نویسنده به وضع موجود و متن واقعیت های مسلط بازتاب نموده است که به کارکرد «انتقادی» و نقش «رهایی بخشی» هنر در راستای تحلیل و نقد ساختارهای سلطه و سرکوب ارجاع دارد.

The semantic construction of Afghan immigrant women in the contemporary fictional literature of Afghanistan: A case study of nonfiction border from the collection of short stories Why Shouldn’t Make Darkness My God?

Nonfiction is a new type of narrative literature influenced by the praxis of cultural-political discourses in the representation of reality. The dominant discourse seeks to display its desired patterns of action and life, with fictional literature being one of its channels. This study was conducted with the aim to highlight the semantic construction of Afghan immigrant women in the contemporary fictional literature in Afghanistan through the theoretical perspective of Homi K. Bhabha and Theodor W. Adorno. It also aims to identify the representations of these women in the nonfiction literary genre and interpret them according to the cultural context of the destination. To achieve this goal, "Border" from Why Shouldn’t Make Darkness My God? A collection of short stories by Masoumeh Jafari, a contemporary Afghan writer, was selected as the case study. It was analyzed using Seymour Chatman's narrative method in three sections of story, discourse, and ideology to illustrate the concept of Afghan immigrant women from lingual and ideological perspectives. The findings show that the identity of Afghan immigrant women was changed according to the cultural discourse governing the society, leading to identity diffusion (confusion) and their re-immigration to new land rather than their homeland to deal with this crisis. The interruption and cultural interference of the host society with the Afghan immigrant women is represented through the marginal and protesting voice of the author of "Border" to the existing situation and the context of the dominant realities, reflecting the "critical" function and "emancipation" of art in the analysis and criticism of the structures of domination and oppression. 

تبلیغات