تحلیل تأثیر سود نقدی بر احتمال نکول مطابق با نظریه علامت دهی و نمایندگی (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
هدف: احتمال نکول به خاطر نقشی که در ریسک اعتباری دارد، از عوامل تعیین کننده هزینه سرمایه است. سود نقدی به عنوان علامت جریان نقدی یا نشانه تصاحب ثروت، یکی از عوامل مؤثر بر احتمال نکول است. در خصوص تأثیر سود نقدی بر ریسک اعتباری، دو نظریه علامت دهی سود نقدی و نظریه نمایندگی وجود دارد. نظریه علامت دهی سود نقدی، بیانگر اطمینان مدیریت از جریان های نقدی آتی شرکت است و باعث می شود که فعالان بازار، ارزش دارایی های شرکت را بیشتر و نوسان دارایی های شرکت را کمتر برآورد کنند؛ بنابراین با کاهش عدم تقارن اطلاعاتی، باعث می شود که احتمال نکول برآوردی بازار کاهش یابد و بین سود نقدی و احتمال نکول برآوردی، ارتباط منفی ایجاد شود. از طرفی دیگر، نظریه نمایندگی بیانگر این موضوع است که سود نقدی باعث می شود که دارایی های شرکت کاهش و نسبت بدهی افزایش یابد و این موضوع، افزایش ریسک صاحبان بدهی و تصاحب ثروت آن ها توسط سهام داران را در پی دارد و تضاد منافع بین سهام داران و صاحبان بدهی را تشدید می کند. به همین خاطر باعث می شود که بین سود نقدی و احتمال نکول برآوردی ارتباط مثبتی ایجاد شود. هدف این مقاله بررسی رابطه بین سود نقدی و احتمال نکول و تطابق آن با نظریه علامت دهی سود نقدی و نظریه نمایندگی است. روش: در این مقاله برای محاسبه احتمال نکول، از مدل توسعه یافته روش مرتون، یعنی روش گسک استفاده شده است؛ سپس با استفاده از رگرسیون غیرخطی نامتوازن، رابطه درجه دوم بین سود نقدی و احتمال نکول در سال های ۱۳۸۰ تا ۱۴۰۰ بررسی شده است. جامعه آماری شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و فرابورس ایران است که از بین آن ها شرکت های مالی، شرکت هایی با بیش از شش ماه توقف معاملاتی و شرکت هایی که بیش از ۲۰درصد از عمر خود در بازار را وقفه معاملاتی داشته اند، حذف شده اند و در نهایت ۴۶۲ شرکت باقی مانده است. یافته ها: یافته ها حاکی از آن است که سود نقدی و احتمال نکول، رابطه غیرخطی درجه دوم یو (U) شکل دارند؛ به این صورت که ابتدا با افزایش سود نقدی، احتمال نکول با شیب کاهشی، کاهش یافته و با بیشتر شدن سود نقدی از یک آستانه، احتمال نکول با شیب افزایشی، افزایش می یابد. نتیجه گیری: مطابق نظریه علامت دهی سود نقدی، با افزایش سود نقدی تا آستانه ای مشخص، چشم انداز درآمدهای آتی شرکت مثبت ارزیابی می شود و بازار ارزش دارایی های شرکت را بیشتر و نوسان دارایی ها را کمتر برآورد می کند و به دلیل کاهش عدم تقارن اطلاعاتی احتمال نکول برآوردی بازار کاهش می یابد و هرچه سود نقدی از آن آستانه فراتر رود، به مثابه کاهش دارایی های شرکت، افزایش نسبت بدهی و افزایش ریسک صاحبان بدهی است و خارج کردن دارایی های شرکت و تصاحب ثروت صاحبان بدهی به نفع سهام داران خواهد بود و احتمال نکول افزایش می یابد که مطابق با یافته های تجربی مبنی بر رابطه درجه دوم U شکل بین سود نقدی و احتمال نکول است.Analyzing the Effect of Dividends on Default Probability According to Signaling and Agency Theories
Objective
The probability of default is one factor that determines the cost of capital due to its role in credit risk. Dividend as a sign of cash flow or as a sign of ownership of wealth is one of the factors affecting the probability of default. There are two theories of dividend signaling theory and agency theory regarding the effect of dividends on credit risk. The cash profit signaling theory expresses the management’s confidence in the company’s future cash flows and causes market participants to calculate the company’s assets as high and the company’s asset volatility as low, thus reducing information asymmetry, it causes the probability of default calculated by market decreases and there is a negative relationship between dividend and estimated default probability. Conversely, agency theory posits that cash dividends decrease the company’s assets and increase the debt ratio, and this increases the risk of debtholders and the acquisition of their wealth by shareholders, and the conflict of interests between shareholders and debtholders. Therefore, it causes a positive relationship between dividends and estimated default probability. This article aims to examine the relationship between dividends and the probability of default, exploring its alignment with both dividends signaling theory and agency theory.
Methods
In this article, Geske’s method, which is an extension of Merton’s method, is used to calculate the probability of default. Subsequently, an unbalanced nonlinear regression is applied to investigate the quadratic relationship between cash interest and the probability of default during the years 2001-2021. The statistical population comprises companies listed on the Tehran Stock Exchange and the Iran Farabourse, with the exclusion of financial companies, those with more than six months of consecutive trading suspension, and those that have experienced trading suspension for more than twenty percent of their market lifespan. Ultimately, 462 companies meet these criteria and are included in the study.
Results
The findings suggest a quadratic U-shaped nonlinear relationship between dividends and the probability of default. Initially, as dividends increase, the probability of default decreases with a diminishing slope. However, beyond a certain threshold of dividend increase, the probability of default starts to rise with an increasing slope.
Conclusion
According to the theory of dividend signaling, as dividends increase up to a certain threshold, the company's future earnings outlook is positively evaluated. The market, in turn, assesses the company's assets at a higher value with lower asset volatility. This positive assessment, attributed to the reduction of information asymmetry, leads to a decrease in the market's estimated probability of default. Once the dividend surpasses this threshold, it becomes advantageous for shareholders. This is due to a reduction in the company's assets, an elevation in the debt ratio, an increased risk for debtholders, and the potential transfer of the company's assets, ultimately leading to the appropriation of wealth from debtholders by shareholders. Therefore, the probability of default increases, which is in accordance with the empirical findings of the quadratic U-shaped relationship between dividend and the probability of default.