منطقه خاورمیانه در قرن بیستم میلادی به دلیل موقعیت ژئوپلتیک و ویژگی های ژئواکونومیک آن همواره یکی از مهم ترین مناطق استراتژیک در سیاست جهانی به حساب آمده است. درواقع، اگرچه خاورمیانه در ابتدا به عنوان مهد تمدن بشری و سپس در قالب تمدن اسلامی، در دوره هایی از تاریخ جهان از اهمیت بسیاری برخوردار بوده اما در عمل، این منطقه پس از گذشت بیش از شش سده، در قرن بیستم مجددا به هارتلند سیاست بین الملل بازگشت. این مساله بویژه با اکتشاف و استخراج نفت در این منطقه و اهمیت روزافزون آن در اقتصاد سیاسی بین الملل و رقابت قدرت های بزرگ بر سر منابع انرژی جهان، زمینه تشدید بی ثباتی و آشوب مستمر و منازعات درون منطقه ای را بوجود آورد. این مقاله تلاش دارد تا با بررسی عوامل مؤثر بر اهمیت خاورمیانه در استراتژی کلان روسیه، به این سوال اصلی اصلی بپردازد که مهم ترین زمینه های تغییر و استمرار راهبرد سیاسی- امنیتی روسیه در خاورمیانه پس از 11 سپتامبر تا کنون کدامند؟ فرضیه این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیل صورت گرفته بر این اساس استوار است که رویکرد روسیه در خاورمیانه از اولویت ها و اصول سیاست خارجی متعددی سرچشمه می گیرد که برخی از آن ها را می توان از دکترین روسیه و بیانیه های دولتی درک کرد. به طور کلی، راهبرد امنیت ملی روسیه به دنبال افزایش امنیت انرژی بوده و هدف دکترین نظامی روسیه، گسترش همکاری های «نظامی- سیاسی» و «نظامی- تکنیکی» با کشورهای خارجی است.