ارزیابی انتقادی اقتصاد نئوکلاسیک در مسئله گذار به اقتصاد دانش بنیان: رویکردی نهادی (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
وقوع انقلاب دانایی و طرح الگوی اقتصاد دانش بنیان به واسطه دستاوردهای خیره کننده خود، نگاه جوامع و سیاست گذاران را معطوف به خود ساخته است. با آنکه طی چند دهه اخیر اغلب جوامع ضرورت گذار به اقتصادی دانش بنیان را دریافته اند اما با کامیابی متفاوتی در این عرصه روبرو بوده اند. مقاله حاضر با لحاظ همین نکته و به کمک ارزیابی اقتصاد نئوکلاسیک و اقتصاد نهادی در پی یافتن رویکردی مناسب جهت تحلیل و تسهیل گذار به اقتصاد دانش بنیان می باشد. برای این منظور، با روشی توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر مبانی نظری نهادگرایی، ابتدا به تقابل رویکردهای اقتصاد نئوکلاسیک و اقتصاد نهادی در مسئله"گذار"، فارغ از اقتصاد دانش بنیان پرداخته و در بخش دوم، تحلیلی نهادی از اقتصاد برآمده از انقلاب دانایی ارائه شده است. ملاحظات این تحقیق بیانگر آن است که رویکرد نئوکلاسیک در محور نخست با ضعف هایی همچون پیامدگرایی، ایستایی و فروض بحران آفرین و در محور دوم نیز با شکست در سازوکار بازار و دگرگونی ماهوی پاره ای از فروض بنیادین خود همچون کمیابی مواجه است. در برابر این کاستی ها، گسست نهادی پدیدآمده در پی انقلاب دانایی، اتخاذ رویکرد نهادی در تحلیل مسئله گذار به اقتصاد دانش بنیان را ضروری می سازد.A Critical Assessment of Neoclassical Economics in the Problem of Transition to the Knowledge-based Economy: an Institutional Approach
The occurrence of the knowledge revolutionand introducing the knowledge-based economy model have attracted societies and policy makers' attention, due to their striking achievements. Although during recent decades, most of the countries have found the necessity of transition to a knowledge economy, but they have had different success in this case. This essay with taking into account of this point and by assessing the neoclassical and institutional economics tries to find a proper approach to analyzing transition to the knowledge economy. To this purpose, first, no matter of the knowledgebased economy, we explore the neoclassical and institutional economics in the problem of "transition", with a descriptive-analytical method and based on the institutional theoretical foundations; and second, providing an institutional analysis of the economy resulted from the knowledge revolution. The results show that neoclassical approach, in the first part, has flaws such as staticity and crisis-producing assumptions, and in the second part, It suffers from market failures and basic transformation of some its fundamental assumptions like scarcity. Moreover, institutional discontinuity resulted from the knowledge revolution necessitates adopting an institutional approach for analyzing the problem of transition to the knowledge-based economy.