نویسندگان: حسن احمدیان

کلید واژه ها: عربستان سعودی وهابیت آل شیخ دین و دولت دولت وهابی

حوزه های تخصصی:
شماره صفحات: ۷ - ۳۲
دریافت مقاله   تعداد دانلود  :  ۱۱۰

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۴

چکیده

هدف از این مقاله بررسی و تبیین رابطه ی نظام سیاسی و نهاد دینی در عربستان سعودی است. این بررسی به فهم جامع تر و دقیق تر کنش سیاسی و اجتماعی رهبری سعودی در دو سطح داخلی و خارجی کمک می-کند. نویسنده از مجرای بررسیسیر قدرت و نفوذ علمای دین درعربستان در سطوح رسمی و اجتماعی، رویکرد نظام سیاسی در قبال آن نهاد، خواسته های نسل جوان، زنان، اقلیت ها و نیز مطالبات و فشارهای بین المللی برای پیشبرد اصلاحات رامورد واکاوی قرار می دهد. در این مقاله جویای پاسخگویی به این پرسش هستیم که رابطه ی نظام سیاسی و نهاد دینی در عربستان سعودی در یک چشم انداز تاریخی، چگونه و چرا متحول شد و در دوره ملک سلمان چگونه قابل ارزیابی است. فرضیه مقاله آن است که رابطه نظام سیاسی و نهاد دینی در عربستان در طول یک سده گذشته، به دلیل کاهش تدریجیِ استقلال نهاد دینی و نیز تمایل نظام سیاسی به بسط سلطه خود بر آن، به نحوی متحوّل شد که «دولت وهابی» ناشی از اتحاد آل-سعود و آل شیخ به مرور جای خود را به «دولتی شبه وهابی» داد که از وهابیت در برابر رقبا و مخالفان استفاده ابزاری (مشروعیت بخش) می کند. به عبارتی، این رابطه به تدریج به سود نظام سیاسی چربیده و نهاد دینی به تابعی از نهاد سیاسی تبدیل شده است. این فرایند در دوره ملک سلمان تحکیم شد به نحوی که تبعیتِ نهاد دینی از نظام سیاسی تشدید و نهاد دینی را در برابر نظام سیاسی به انفعال بی سابقه ای کشانده است.

Saudi Arabia’s Transition from a Wahhabi State to a State-Centered Wahhabism

This article is aimed at examining the relationship between Saudi Arabia’s political system and its religious establishment. Such a study can help better understand Saudi political and social policies in both domestic and foreign arenas. Through the study of the power and influence of religious scholars in Saudi Arabia at the official and social levels, I discuss the approach with which the political system acts towards demands of youth, women, minorities, as well as international demands and pressures for the advancement of reforms. The question I seek to answer in this article is how and why the relationship between Saudi Arabia’s political system and the religious establishment has changed over time. The hypothesis is that the relationship between the two has dramatically shifted over the past century due to the gradual decline in the religious establishment’ independent character as well as the political system’s desire to control it, giving way to the replacement of the traditional “Wahhabi state” with a "quasi-Wahhabi state" that uses Wahhabism as a tool (legitimizer) against its rivals and opponents. In other words, this relationship has gradually benefited the political system, and the religious establishment has become a dependent institute of the political power. This process was consolidated during the reign of King Salman in a way that intensified the religious establishment’s adherence to the political system and making it passive like never before.

تبلیغات