آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۸

چکیده

غالب منطق دانان مسلمان، علم حصولی را با ملاک فکر به بدیهی و نظری تقسیم می کنند. هدف این پژوهش، بررسی مفیدبودن این تقسیم در منطق تصدیقات است. فایده اصلی این تقسیم با غرض رسیدن به حقیقت در دانش منطق، نشان دادن نیاز به منطق در گذر از گزاره های بدیهی به گزاره های نظری است؛ اما در بدیهیات به دلیل یقینی بودنشان، نیازی به این دانش نیست. با تحلیل فکر و قضایای مختلف بدیهی به این نتیجه می رسیم که «بداهت» نمی تواند عامل یقینی بودن تصدیق باشد چراکه برخی بدیهیاتِ افرادِ دیگر از نظر ما کاذب است. یقینی بودن هرکدام از بدیهیات به عاملی غیر از بداهت آن ها مربوط است. هرچند همه بدیهیاتِ ما برای خودمان یقینی است اما در سنجش افکار دیگران به عامل تصدیقِ شخصِ مقابل توجه نداریم و استدلال او را از حیث قواعد صوری و مادی استدلال، بررسی می کنیم. فکر در هیچ مبحثی در منطق به جز تقسیم علم به بدیهی و نظری موردبحث واقع نشده و این شاهدی بر مفیدنبودن این تقسیم است. تقسیم جایگزین، با ملاک وجود یا عدم وجود استدلال، علم را به مبنایی و بنایی تقسیم می کند. بررسی صحت استدلال در تصدیق های بنایی، در دانش منطق صورت می گیرد. منطق تصدیقات، علم خطایابی در استدلال است نه فکر.

Usefulness of the Famous Division of Science into Obvious and Theoretical in Logic of Affirmations

Most Muslim logicians divide the acquired science into the obvious and theoretical with the criterion of thought. The purpose of this study is to investigate the usefulness of this division in the logic of affirmations. The main benefit of this division, with the aim of finding out the truth in the science of logic, is to show the need to the science of logic in moving from the obvious propositions to theoretical ones; but in relation to the obvious immediate perceptions, because of their being certain, there is no need for this science. Analyzing the thought and various obvious propositions, we can conclude that "obviousness" cannot be a factor in the certainty of affirmation, because some of other people's immediate perceptions are false in our view. The certainty of each immediate perception is related to factors other than their being obvious. Although all our immediate perceptions are certain for us, we do not pay attention to the other people's acknowledgment factor in evaluating their thoughts. We examine their arguments in terms of the formal and material rules of reasoning. The thought is not discussed anywhere in the science of logic except in the division of science into the obvious and the theoretical, and this is a proof of the uselessness of this division. An alternative division, based on the existence or absence of argument, divide science into sub-structural and super-structural. The validity of the argument in super-structural affirmations is checked in the science of logic. The logic of affirmations is the science of error detection in reasoning, not thought.

تبلیغات