آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۸

چکیده

این نوشتار بر اساس آخرین اثر هوسرل بحران علوم اروپایی و پدیده شناسی هوسرل بر دو مقوله اصلی تاکید می کند: از یک سو علم جدا شده از زندگی و فرهنگ بشر به بحران می انجامد و ریشه یابی بحران نیازمند تامل غایت شناختی-تاریخی است. هوسرل با پژوهش غایت شناختی-تاریخی درباره معنای اولیه علم و جستجوی بداهت های اولیه ای که علم بر آن استوار شده، می کوشد تا راهی برای خروج از بحران بیابد. از سوی دیگر او زیست جهان را به عنوان بنیاد و زمینه ای که علم بر آن استوار می شود معرفی می کند و با تشخیص تقدم زیست جهان از حیث اعتبار وجودی، سعی دارد به سرچشمه های شهودی علم بازگردد. زیست جهان به مثابه «بنیاد معنی» علم جدید، افق رسوب تاریخی معناها و آگاهی از آن متضمن آگاهی از تاریخ قصدی است. بنابراین در پدیده شناسی متاخر هوسرل، هم بر نقش تامل تاریخی به مثابه رویکردی برای شناخت سیر تفکر و علم تاکید می شود و هم تاریخ همچون افق و بستر علم درنظر گرفته می شود. ایده اساسی این نوشتار آنست که در تدوین یک فلسفه تاریخ برای علم در چارچوب اندیشه متاخر هوسرل، مفهوم بحران نقش اصلی ایفا می کند. با توجه به بحران علم، هوسرل چگونه از مولفه تاریخ بهره می جوید؟ آیا هوسرل با تشخیص بحران، از مفاهیم عقل، فلسفه و علم رویگردان شده و به نسبی گرایی و تاریخ گرایی متوسل می شود یا همچنان به رویای «فلسفه به مثابه علم متقن» باور دارد و در جهت احیای عقل و بهبود علم می کوشد؟

The plan of the philosophy of history for science in Husserl’s later thought

This article, accordance with Husserl’s later work, insists on two main categories. On the one hand, the science departed from human life and culture leads to crisis. Husserl seeks to find a way to get rid of the crisis through teleological-historical inquiry into the primal meaning of science and search for original self-evidences on which have grounded science. On the other hand, he presents the life-world as a ground on which is grounded science and strives to regress science’s intuitional sources through realization of the life-world’s priority in order of the ontic validity. The life-world as the meaning-fundament of the modern science sounds as a horizon of historical sediment meanings and consciences of this horizon involves awareness of the intentional history. Accordingly, in Husserl’s later phenomenology be insisted on both the role of historical reflection as an attitude to know the route of thought and science and history be considered as the horizon and context of science. The main idea of present article is that in order to planning a philosophy of history for science in the framework of Husserl’s later thought, the concept of crisis plays main role. How does Husserl use due to crisis the component of history? Does he relinquish by recognizing the crisis concepts of reason, philosophy and science and to appeal relativism and historicism or does he likewise believe the dream of “philosophy as strong science” and to strive in order to revive the reason and to improve science?

تبلیغات