آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۱

چکیده

هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش میانجی خودارزیابی بنیادین در ارتباط بین شخصیت و انطباق پذیری مسیر شغلی بر دانشجویان دو سال آخر مقطع کارشناسی دانشگاه اصفهان بود. روش: روش پژوهش توصیفی، از نوع همبستگی بوده که به روش معادلات ساختاری، تحلیل و مدل سازی شد. جامعه ی آماری، دانشجویان مشغول به تحصیل در دو سال آخر دوره کارشناسی دانشگاه اصفهان، در سال تحصیلی 97-96 بودند. از این جامعه نمونه ای401 نفری به روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی متناسب با جنسیت و شاخه تحصیلی مورد بررسی قرار گرفتند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل مقیاس های انطباق پذیری مسیرشغلی ساویکاس و پورفیلی (2012)، خودارزیابی بنیادین جاج و دورهام (2003) و پرسشنامه ی پنج عاملی بزرگ شخصیت مک کری و کاستا (2004) بود. یافته ها: نتایج نشان داد که خودارزیابی بنیادین در رابطه ی وجدان گرایی (001/0 p <) و برونگرایی (001/0 p <) با انطباق پذیری مسیر شغلی، میانجی نسبی محسوب می شد؛ درحالیکه ارتباط انطباق پذیری مسیر شغلی با تجربه گرایی (05/0 p <) و روان رنجوری (001/0 p <)، غیرمستقیم و با توافق پذیری (02/0 p <) مستقیم بود و خودارزیابی بنیادین در این سه ارتباط نقش میانجی برعهده نداشت. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر، تأییدی بر اهمیت نقش برونگرایی، وجدان گرایی و سازه ی خودارزیابی بنیادین بر افزایش سطح انطباق پذیری مسیر شغلی دانشجویان نزدیک به فراغت از تحصیل می باشد؛ در همین راستا، به نظر می رسد طراحی برنامه هایی به منظور افزایش خودارزیابی بنیادین افرادکه منجر به افزایش انطباق پذیری مسیر شغلی ایشان می شود، ضروری است؛ همچنین در طرح ریزی این برنامه ها، می بایست ویژگی های پنج عاملی بزرگ شخصیت افراد مورد توجه قرار گیرد.

تبلیغات