هدف از مطالعه حاضر بررسی آرایش مختلف تمرین بر یادگیری زمانبندی نسبی یک تکلیف حرکتی بود. بدین منطور 64 شرکت کننده بصورت در دسترس با دامنه سنی (4= انحراف معیار ،22= میانگین) انتخاب و به صورت تصادفی در پنج گروه (کنترل، کم خطا، پرخطا، تصادفی و نظام دار فزاینده) تقسیم شدند. این پژوهش در چهار مرحله: الف) پیش آزمون (10 کوشش)، ب) سه جلسه اکتساب برای هر گروه آزمایشی(45 کوشش در هر جلسه در مجموع 135 کوشش تمرینی)، ج) یادداری10دقیقه و 24 ساعته (10 کوشش برای هر آزمون) پس از مرحله اکتساب، د) انتقال 10 دقیقه و 24 ساعته (10 کوشش برای هر آزمون) پس از مرحله اکتساب انجام شد. در مرحله اکتساب، چهار گروه آزمایشی، بجز گروه کنترل، تکلیف زمانبندی را با سه سطح دشواری متفاوت(ساده، متوسط، دشوار) با دریافت بازخورد تمرین کردند. تحلیل داده ها با استفاده از آنالیز واریانس مرکب، تحلیل واریانس یک طرفه (ANOVA) و آزمون تعقیبی LSD انجام گرفت. یافته ها در زمانبندی نسبی (RMSE) نشان داد که در پیش آزمون تفاوت معناداری بین گروه ها وجود ندارد. به علاوه، در آزمون های یادداری و انتقال، گروه های کم خطا و نظام دار فزاینده عملکرد بهتری نسبت به گروه های دیگر داشتند، همه (05/0≥PS). همچنین در آزمون انتقال تکیف ثانویه (24 ساعت) گروه های کم خطا و نظام دار فزاینده عملکرد بهتری در مقایسه با سایر گروه ها داشتند، همه (05/0≥PS). نتایج حاکی از آن است که تمرین در گروه های کم خطا و نظام دار فزاینده منجر به یادگیری بهتر تکلیف و تعمیم دهی بهتر آن به شرایط جدید می گردد. این یافته ها مطابق با نظریه های یادگیری پنهان و بازپردازش آگاهانه می باشند.