پدیده جهانی شدن با ایجاد دگرگونی در ابعاد مختلف زندگی به ویژه معماری شهرها، بعد خانواده و فرهنگ جوامع ، مسأله ای است که خواه ناخواه ذهن تحلیلگران اجتماعی را به خویش مشغول کرده است. بر این اساس، بیشترین دلمشغولی تحلیلگران، متمرکز بر آسیب های فرهنگی و خانوادگی است که جهانی شدن در کشورهای در حال توسعه و به ویژه ایران ایجاد می کند. شهرنشینی در کشورهای در حال توسعه امروزه نسبت به آنچه که در مورد سرزمین های توسعه یافته تر در طول دوران شکوفایی انقلاب صنعتی اتفاق افتاده بود، با شتاب بسیار دامنه تری در حال وقوع است. هزاران سال است که شهرها کانون فرهنگ، اندیشه، تعامل اجتماعی انسان ها و جایگاه بالندگی شهرنشینی هستند. گرچه از هنگام پیدایش انسان در کره زمین، اکثریت افراد در آبادی ها، دهکده ها، شهرک ها و بافت های جمعی می زیسته اند اما با فرارسیدن قرن بیست ویکم و به ویژه در دو دهه پایانی قرن بیستم میلادی زمان وقوع دو رخداد مهم جهانی در تاریخ حیات بشری است. یکی از این دو رخداد شهری شدن و دیگری ظهور شهرهای جهانی است که بیشتر در کشورهای در حال توسعه نمود پیدا کرده است، تحول شهرهای کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه را باید به صورت رابطه پیچیده در ارتباط با نظام شهری جهان تلقی کرد زیرا همه شهرهای جهانی در کشورهای توسعه یافته واقع نشده اند هر چند محتمل است که این اصطلاح بیشتر شهرهای واقع در آمریکای شمالی و اروپا را در بر گیرد، اما مهم بودن شهرهای آسیایی و افزایش اهمیت برخی مراکز شهری آمریکای لاتین، ابعاد جدیدی را به نظریه پردازی مربوط به شهرهای در حال توسعه در عصر جهانی شدن افزوده است. پژوهش حاظر بر آن است تاثیرات جهانی شدن را در زمینه های مختلف سیاسی، اجتماعی، جمعیتی، معماری و شکل فیزیکی شهرها، فرهنگی را در کشورهای در حال توسعه و ایران مورد بررسی و ارزیابی قرار دهد. روش مورد استفاده در این پژوهش تطبیقی است یعنی به بررسی تاثیر فرآیند جهانی شدن و چالش های آن در کشورهای در حال توسعه و روندها، رویدادها، و اثرات مثبت و منفی این پدیده بر کلان شهرهای جهان سوم به ویژه شهرهای ایران با استفاده از روش مطالعه تطبیقی با تکیه با مطالعات اسنادی و کتابخانه ای پرداخته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که با تشدید فرایند جهانی شدن، شهرهای کشورهای در حال توسعه از لحاظ الگوهای مصرف، فرهنگ عمومی و محیط ساخته شده به همتای غربی خود شبیه می شوند.