آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۱

چکیده

هدف: این پژوهش با هدف اعتباریابی الگوی برنامه درسی وارونه مبتنی برتوجه انتخابی و یادگیری خودراهبر در درس کار و فناوری متوسطه ی اول انجام شد. روش شناسی: پژوهش کاربردی از نوع توصیفی- پیمایشی بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه ی دبیران درس کار و فناوری متوسطه ی اول در استان فارس به تعداد 800 نفر (315 مرد و 485 زن) هستند که  تعداد 340 نفر از دبیران کار و فناوری به عنوان نمونه آماری با روش نمونه گیری خوشه ای نسبی چندمرحله ای با فرمول کوکران انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، دو پرسشنامه ی محقق ساخته یادگیری خودراهبر دارای 24 گویه و پرسشنامه محقق ساخته توجه انتخابی دارای 24 گویه با مقیاس پنج درجه ای لیکرت تنظیم شده بود. جهت تعیین روایی پرسشنامه ها از روایی محتوایی و جهت پایایی پرسشنامه ها از پایایی مرکب استفاده شد که دارای وضعیت مناسب و قابل قبولی بود. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی، با استفاده از نرم افزارهای SPSS و AMOS استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد مولفه های حافظه فعال، انتخاب رقابتی، کنترل بالانورد و کنترل پایین نورد در تبیین الگوی برنامه درسی وارونه مبتنی بر توجه انتخابی موثر بوده است. همچنین مولفه های خودمدیریتی، خودانگیختگی و خودنظارتی درتبیین الگوی برنامه درسی وارونه مبتنی بر یادگیری خودراهبر موثر بوده است و مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود. نتیجه گیری: الگوی برنامه درسی وارونه مبتنی بر توجه انتخابی و یادگیری خودراهبر در پرورش دانش آموزانی خلاق، خودراهبر، مسئولیت پذیر موثر بوده است.

تبلیغات