یکی از بنمایه های داستانی منظومه های عاشقانه "مرگ عشّاق" است. سراینده در این متون هنر خود را به کار می گیرد تا مرگ قهرمان را همانند تولّد او، حادثه ای به یادماندنی توصیف کند. این تحقیق به روش توصیفی تحلیلی به این سؤالات پاسخ می دهد که بنمایه مرگ عشّاق در منظومه های عاشقانه فارسی را چگونه می توان طبقه بندی کرد و هر زیرگونه آن چه نقشی در روایت داستان ایفا می کند. برای این منظور کتاب " یک صد منظومه عاشقانه فارسی" (ذوالفقاری،1394) مبنای کار قرار گرفت و این نتیجه به دست آمد که سه گونه مرگ طبیعی، خودکشی و قتل به همراه زیرگونه ها و عللی برای عشّاق اتّفاق افتاده است.