چند سالی است که اخبار مبتنی بر فساد از دستگاه های دولتی ایران شنیده می شود. نوعی از ارتباطات درون گروهی در ساخت قدرت که در آن ها اعضای هر جناح سیاسی برخلاف منفعت عمومی و به سود خود و دیگر اعضای گروه شان عمل می کنند. از طرف دیگر میان مردم با کارگزاران خُرد حکومتی در سطوح پایین تر سیستم اجرایی کشور همکاری مبتنی بر رشوه و باج دهی در سال های اخیر شکل گرفته است به طوری که شاخص ادراک فساد اداری در کشور در سالیان گذشته در مقایسه یا سایر دُول منطقه رو به کاهش نهاده است. ادعای مطرح شده این است که این نوع از همکاریِ نظامندِ مبتنی بر فساد، در یک بستر تاریخی و در تعاملات میان کارگزارن و شهروندان ایران شکل گرفته است. لذا این مقاله می کوشد تا از منظر جامعه شناسی تاریخی به فهمی جدید و البته تاریخی از مناسبات مالی میان حکومت و مردم دست یافته شود. در این راستا، بررسی اسناد و تحلیل های ثانویه معتبر تاریخی، مورد استفاده قرار گرفته اند. همچنین برای مشاهده بهتر مدارک تاریخی، مدلی مفهومی برای تبیین بهتر روابط میان اجزای رویدادی های مورد مشاهده طراحی شده است. در طراحی این مدل، از آرای نظریه پردازانی چون الیاس، گمبتا و تیلی در جهت دستیابی به استنتاجی مبتنی بر بهترین تبیین استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهند که در نقاط تعاملاتی کارگزارن حکومتی با شهروندان، مجموعه از مناسباتی مالی همراه با سختگیری، فساد و بدبینی حاکم بوده که از هیچ رموز آئینی شده ای نیز پیروی نمی کرده است.