مقاله حاضر درصدد تحلیل رویکرد برنامه سازی سیمای جمهوری اسلامی ایران بر مبنای نظریه صنعت فرهنگ است. در ادبیات نظری پژوهش، رویکرد مکتب فرانکفورت به سرمایه داری مدرن، نظریه صنعت فرهنگ و رویکرد آن به رسانه های جمعی، به ویژه تلویزیون تبیین شده است. سپس برای منطق تحلیل از روش تفکر دیالکتیکی و قرائت توأمان امر جزئی و امر کلی، با درنظرداشتن رویکرد نقد درونی در نظریه انتقادی و توجه به رویکرد سلبی مکتب فرانکفورت به فرهنگ استفاده شده است. نمونه مورد مطالعه این تحقیق، برنامه ماه عسل شبکه 3 سیمای جمهوری اسلامی ایران در سال های 1392 تا 1397 است. در تحلیل برنامه، به روش نمونه گیری نظری و هدفمند، قسمت هایی از این برنامه با روش تحلیل محتوای کیفی تحلیل شده اند. براساس تحلیل یافته ها مهم ترین رویکردهای این برنامه تلویزیونی عبارت اند از: تحریف نیازهای واقعی (فردی کردن مسائل ساختاری)، ابزاری سازی خرد (تقلیل انسان ها به شیء برای رسیدن به هدف)، ترویج سازش و تمکین در برابر شرایط اقتصادی (ستایش و رمانتیزه کردن فقر) و تجاری کردن ارزش های اخلاقی و دینی. سپس این مؤلفه ها تفسیر انتقادی شدند. براساس یافته های پژوهش با درنظرگرفتن حاکم بودن ارزش های الگوی نئولیبرال و سرمایه دارانه بر اقتصاد و جامعه ایران، تلویزیون نیز با وجود ادعایش درباره انتقاد از نظام سرمایه داری، پیوندی وثیق با ارزش های سرمایه داری دارد؛ بنابراین می توان گفت براساس منطق نقد درونی غلبه ارزش های سرمایه داری بر برنامه های سیما مانع تحقق و تمهید اهدافی از قبیل تبدیل شدن به دانشگاه عمومی است.