هدف پژوهش حاضر شناخت چگونگی اسناد حالتهای ذهنی، پیش بینی رفتار عاملهای انسان و غیرانسان (خدا، فرشته و جادوگر) و چگونگی تحوّل آنها در کودکان بود. 150 کودک (79 دختر و 71 پسر) 3 تا 7 ساله از مهدکودکها و مراکز پیش دبستانی شهر شیراز انتخاب شدند. برای هر کودک، دو تکلیف باور غلط (خانة عروسک و محتوای شگفت انگیز) به شیوة انفرادی اجرا شد و چگونگی پیش بینی رفتار عاملها براساس باور های غلط مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان دادند که کودکان رفتار جادوگر (عامل غیرانسان) را شبیه به عامل انسان پیش بینی می کنند. در مورد دیگر عوامل غیرانسان) فرشته و خدا)، نتایج با یافته های مربوط به جادوگر همسو نبودند. به عبارت دیگر، از دیدگاه کودکان این عوامل با کمترین سطح باور غلط عمل می کنند. در مجموع، نتایج حاکی از آن بود که با افزایش سن، کودکان به شیوه های متفاوتی رفتار عاملهای انسان و غیرانسان را پیش بینی می کنند. به نظر می رسد که فرهنگ و آموزه های خانواده نقش بسزایی در پیش بینی رفتار عاملها و تفکیک آنها دارند.