زمینه و هدف: قاچاق کالا پدیده ای مخرب است که آسیب فراوانی بر اقتصاد کشورها وارد می کند؛ این فعالیت غیررسمی اقتصاد، برنامه ها و سیاست های توسعه کشورها را دچار اختلال می کند و مشکلات خرد و کلان فراوانی را گریبانگیر جامعه می کند. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر هریک از مؤلفه های عوامل سازمانی پلیس در پیشگیری از قاچاق کالا است. روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی – تحلیلی است که به روش پیمایشی انجام شد. جامعه آماری شامل همه کارکنان شاغل در شهرستان سروآباد و پلیس مبارزه با قاچاق کالا و ارز استان کردستان است که به صورت تمام شمار انتخاب شدند. ابزار جمع آوری پژوهش پرسشنامه محقق ساخته است که پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 86/0 محاسبه شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، با استفاده از نرم افزار « spss » از آمار توصیفی برای محاسبه درصد، میانگین و نسبت پاسخ ها و در بخش آمار استنباطی برای بررسی نرمال بودن توزیع داده ها از آزمون کولموگروف اسمیرنو ف، تأثیر مؤلفه ها از آزمون های خی2 و تی استیودنت و رتبه بندی مؤلفه ها از آزمون فریدمن استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که قوانین و مقررات (طرح ها، دستورالعمل ها، آیین نامه ها)، تجهیزات و منابع انسانی پلیس در پیشگیری از قاچاق کالا تأثیر دارند. براساس نتایج آزمون فریدمن، منابع انسانی با ضریب 23/3 در رتبه اول، تجهیزات با ضریب 06/2 در رتبه دوم و قوانین و مقررات با ضریب 98/1 در رتبه سوم قرار گرفت. نتیجه گیری: نیروی انتظامی با بکارگیری تجهیزات نوین الکترونیکی، اپتیکی، خودرویی، نرم افزاری و سخت افزاری در مبادی رسمی و غیررسمی، مسیرهای پرتردد عبور کالاهای قاچاق و با استفاده از سرمایه های انسانی مجرب و آموزش دیده، ضمن کشف علمی جرم قاچاق و همچنین با تدوین و تهیه طرح ها، دستورالعمل ها و آیین نامه های کارآمد و نظارت بر اجرای آنها می تواند منجر به افزایش هزینه های جرم قاچاق کالا شود.