هدف از پژوهش حاضر، بررسی تعداد خطاهای ایجاد شده برای یادگیری یک مهارت حرکتی شامل ضربه به توپ فوتبال جهت ایجاد نوع متفاوتی از یادگیری (یادگیری ضمنی در برابر یادگیری آشکار) بود. بدین منظور، 36 آزمودنی از دانش آموزان دختر 12 10 سال در سه گروه 12 نفری کم خطا، پرخطا و تمرین متغیر، هشت بلوک 25 تایی را در مرحله اکتساب برای هر هشت فاصله متفاوت اجرا کردند. سپس، از آزمودنی ها خواسته شد تا هرگونه تکنیکی که برای انجام موفقیت آمیز تکلیف استفاده کرده اند را گزارش کنند و عملکرد آن ها یک هفته بعد در یادداری، تکلیف دوگانه و انتقال در فاصله جدید با استفاده از خطای مطلق و متغیر ارزیابی شد. نتایج در مرحله اکتساب، پیشرفت معنا داری را برای سه گروه نشان داد (P=0.001). با این وجود، گروه کم خطا دارای خطای کمتری بودند (P=0.001). همچنین، تعداد قوانین گزارش شده در گروه کم خطا پس از تمرین، به طور معنا داری کمتر از دو گروه دیگر بود (P=0.001). نتایج آزمون یادداری و تکلیف دوگانه نیز عملکرد بهتر؛ یعنی خطای مطلق و متغیر کمتری را برای گروه کم خطا نسبت به دو گروه دیگر نشان می دهد (P=0.001). در انتقال فاصله جدید نیز گروه تمرین متغیر، خطای مطلق، متغیر کمتر (P=0.001) و عملکرد بهتری داشتند. از یافته ها استنباط می شود که کاهش خطا در طول تمرین منجر به یادگیری ضمنی مهارت ضربه فوتبال در کودکان کم سن می شود و این نوع یادگیری در شرایط اختلال (تکلیف دوگانه) در مقایسه با یادگیری آشکار، باثبات باقی می ماند، اما تعمیم پذیری و انتقال مهارت در شرایط جدید در یادگیری آشکار بهتر است.