آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۸

چکیده

شناخت انسان یکی از محورهای اساسی معارف بشری است . اندیشمندان بسیاری از روزگار کهن در خصوص نوع ساختار انسان به بحث و کاوش پرداخته و هر یک کوشیده اند تا با پاسخ به پرسش های اساسی در این عرصه، از اضطراب ها و احساس رنج درونی بشر بکاهند. پرسش هایی مانند اینکه: آیا آدمی ساختاری صرفا مادی دارد؟ آیا موجودی دو سرشتی است که علاوه بر بعد جسمانی، دارای بن مایه های وجودی درونی (امور فطری) نیز می باشد که از آن رهگذر از موجودات دیگر متمایز می شود؟ آیا پذیرش نظریه درون ساختاری به معنای آن است که پاره ای امور را بالفعل دارد؟ و یا اینکه منفعل محض است که هر نقشی به او داده می شود می پذیرد؟ وجه تمایز امر فطری از غیر فطری چیست ؟ رسالت اصلی این مقاله تبیین دیدگاه علامه طباطبایی مفسر بزرگ معاصر بر اساس تفسیر گرانسنگ المیزان در خصوص پرسش های فوق است (گر چه در فرایند کاوش، دیدگاه اندیشمندان دیگر نیز مطرح شده است). در بررسی نظر علامه به این حقیقت دست می یابیم که وی در چگونگی شناخت های فطری، دیدگاهی متمایز ازدیگران ارایه کرده است. مساله فوق از مسایلی بنیادین است که بر حوزه هایی مانند: مدیریت، اقتصاد، فرهنگ، سیاست و ... اثر گذار است .

تبلیغات