مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۰۱.
۲۰۲.
۲۰۳.
۲۰۴.
۲۰۵.
۲۰۶.
۲۰۷.
۲۰۸.
۲۰۹.
۲۱۰.
۲۱۱.
۲۱۲.
۲۱۳.
۲۱۴.
۲۱۵.
۲۱۶.
۲۱۷.
۲۱۸.
۲۱۹.
۲۲۰.
حاکمیت شرکتی
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش عوامل تاثیرگذار بر ریسک اعتباری بانک های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران از دو جنبه کفایت سرمایه و حاکمیت شرکتی مورد بررسی قرار گرفته است. جامعه پژوهش شامل ۱۵ بانک از کلیه بانک های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و فرابورس در بازه زمانی ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۵ است که داده های مورد نیاز برای آزمون فرضیه های تحقیق، صورت های مالی سالانه بانک ها و گزارش هیئت مدیره به مجمع عمومی صاحبان سهام استخراج شده و برای آزمون فرضیه ها از روش رگرسیون چند متغیره پانل مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان داد که کفایت سرمایه، سهامداران نهادی و استقلال هیئت مدیره بر ریسک اعتباری بانک ها تاثیر منفی و معناداری داشته و اندازه هیئت مدیره و دوگانگی مسئولیت مدیرعامل، تاثیر مثبت و معناداری بر ریسک اعتباری بانک های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران دارد.
تأثیر حاکمیت شرکتی بر رابطه بین مدیریت سود و سطح افشای اطلاعات شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی تحقیق بررسی تأثیر حاکمیت شرکتی بر رابطه بین مدیریت سود و سطح افشای اطلاعات شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1390 تا 1398 می باشد که در این راستا مدیریت سود به عنوان متغیر مستقل و سطح افشای اطلاعات به عنوان متغیر وابسته، مؤلفه های حاکمیت شرکتی (تعداد جلسات کمیته حسابرسی، مالکیت نهادی، استقلال هیئت مدیره و اندازه هیئت مدیره) نیز به عنوان متغیر تعدیل گر و متغیرهای اهرم مالی، اندازه شرکت و سودآوری نیز به عنوان متغیرهای کنترل در نظر گرفته شده اند. نمونه آماری تحقیق 159 شرکت می باشد. روش پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی با رویکرد کاربردی می باشد. روش گردآوری اطلاعات در بخش مبانی نظری از روش کتابخانه ای و در بخش آزمون فرضیات از روش اسنادکاوی صورتهای مالی می باشد. به طور کلی روش آزمون فرضیات از روش همبستگی و رگرسیون چندگانه است.نتایج تحقیق نشان داد بین مدیریت سود و سطح افشای اطلاعات ارتباط معکوس و معناداری وجود دارد و مؤلفه های حاکمیت شرکتی (به جز تعداد جلسات هیئت مدیره) موجب تضعیف این رابطه می گردد. نتایج مربوط به متغیرهای کنترلی نشان داد که بین اهرم مالی و سطح افشای اطلاعات رابطه معکوس و معناداری وجود دارد و رابطه اندازه شرکت و سودآوری با سطح افشای اطلاعات؛ مستقیم و معنادار می باشد.
بررسی نقش مدیران باتجربه خارجی (دارای شهرت و فعال در کمیته حسابرسی) بر اجتناب از پرداخت مالیات (مطالعه موردی: شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران)
منبع:
رویکردهای پژوهشی نوین در مدیریت و حسابداری سال پنجم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷۳ (جلد دوازدهم)
116-135
حوزه های تخصصی:
شرکت ها برای بهبود فعالیت های خود سعی می کنند از مدیران با تجربه که دارای شهرت و اعتبار می باشند و در کمیته حسابرسی فعالیت دارند استفاده نمایند؛ اجتناب از پرداخت مالیات موضوعی است که مورد توجه مدیران شرکت ها قرار گرفته است؛ به طوری که طبق مقاله لاتین ون و همکاران، نقش مدیران باتجربه دارای شهرت و فعال در کمیته حسابرسی را در اجتناب از پرداخت مالیات می توان دید. این مطالعه با هدف تعیین نقش مدیران باتجربه خارجی(دارای شهرت و فعال در کمیته حسابرسی) بر اجتناب از پرداخت مالیات شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران انجام گرفته است. جهت تحلیل فرضیه های پژوهش، جامعه آماری را از بین سال های 1394 الی 1399 و به مدت 6 سال انتخاب نموده و شامل شرکت های بورسی بوده اند که نمونه آماری با روش حذفی و به تعداد 124 شرکت انتخاب شد. روش پژوهش مورد استفاده نیز، روش توصیفی- تحلیلی بوده و داده های پژوهش از نوع تاریخی با مراجعه به صورت های مالی و گزارشات مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس تهران جمع آوری و طبقه بندی گردید. برای تجزیه و تحلیل داده های آماری از روش داده های پانل دیتا استفاده شد؛ و در بخش تجزیه و تحلیل از آمار توصیفی، آمار استنباطی و آزمون های مختلف مربوطه انجام گردید و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار Eviews نسخه 9 صورت گرفت. باتوجه به تحلیل مدل رگرسیونی، یافته های پژوهش نشان می دهد فرضیه اصلی مورد تأیید قرار گرفته است و مشخص شد که مدیران باتجربه خارجی (دارای شهرت و فعال در کمیته حسابرسی) بر اجتناب از پرداخت مالیات شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران نقش موثری دارد به طوری که در این پژوهش براساس آماره t میزان تأثیرپذیری متغیر مستقل بر متغیر وابسته به صورت معکوس و منفی می باشد و با پژوهش ون و همکاران در سال 2020، هم راستا می باشد.
قدرت برتر هیئت مدیره یا مدیرعامل؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت بهبود و تحول تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۰۰
65 - 105
حوزه های تخصصی:
قدرت نسبی مدیرعامل و هیئت مدیره، موضوعی بحث برانگیز در تئوری و اجرا است. سوال این پژوهش این است که غلبه هر طرف چگونگی تاثیری در فرایند مشارکت هیئت مدیره در استراتژی دارد؟ هدف این پژوهش دستیابی به درکی اقتضایی از روابط قدرت مدیرعامل-هیئت مدیره با بهره گیری از رویکردی چندنظری و رفتاری است. بر مبنای استراتژی مطالعه چندموردی، 49 مصاحبه نیمه ساخت یافته در شش بانک بر اساس روش نمونه گیری نظری انجام گرفت. تحلیل های درون موردی و بین موردی بر پایه کدگذاری نظام مند، منجر به ارائه 15 گزاره پیشنهادی و توسعه مدلی مفهومی شد. اگرچه در وهله اول مشاهده شد که حداقل در محیط ایران، برخلاف تجویز نظریه نمایندگی، آثار مخرب قدرت برتر هیئت مدیره نسبت به غلبه مدیرعامل بیشتر است، اما یافته مهم تر این تحقیق پیچیدگی و ضرورت تحلیل چندلایه برای فهم رجحان هر ساختار قدرت در شرایط گوناگون است. در سه سطح تحلیل گروهی، فردی و سازمانی، عواملی نظیر «همفکری»، «همدلی»، «احساس تعلق»، «گرایش به رفتارهای سیاسی»، «ثبات مدیریتی»، «پیوستگی اجرای استراتژیک» کشف و روابط آنها با مولفه کلیدی «تغییر استراتژیک»، به عنوان دستاورد مشارکت استراتژیک تبیین شد. همچنین با شناسایی نقش تعدیلگر «اعتماد» و «شخصیت» در روابط مولفه های گفته شده، درک کامل تری از پویایی های قدرت در سطح مدیریت ارشد سازمان ها بدست آمد.
بررسی رابطه بین ویژگی های کمیته حسابرسی و عملکرد شرکت با تأکید بر نقش تعدیلی مالکیت خانوادگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تجربی حسابداری سال دهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
217 - 234
حوزه های تخصصی:
تنوع ساختار مالکیت و افزایش چشمگیر شرکت های دارای مالکیت خانوادگی در سال های اخیر، انجام پژوهش های متعدد در این خصوص را ضروری ساخته است، به همین دلیل، پژوهش حاضر به بررسی نقش ساختار مالکیت (خانوادگی یا غیر خانوادگی بودن شرکت) بر رابطه بین ویژگی های کمیته حسابرسی و عملکرد شرکت ها می پردازد. نمونه آماری پژوهش شامل 32 شرکت خانوادگی و 144 شرکت غیرخانوادگی است که برای دوره زمانی 1393 تا 1397 از میان شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران انتخاب شده اند. تجزیه و تحلیل اطلاعات و آزمون فرضیه ها با بهره مندی از الگوی رگرسیون چندمتغیره و داده های ترکیبی انجام گرفته است. عملکرد شرکت ها بر اساس دو معیار بازده دارایی ها و ارزش افزوده بازار اندازه گیری می شود و منظور از ویژگی های کمیته حسابرسی نیز تخصص مالی اعضا و استقلال آن ها است. نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها حاکی از آن است که مالکیت خانوادگی، رابطه بین استقلال و تخصص مالی اعضای کمیته حسابرسی را با بازده دارایی ها تعدیل می کند. در حالیکه مالکیت خانوادگی بر رابطه بین استقلال و تخصص مالی اعضای کمیته حسابرسی با ارزش افزوده بازار تأثیرگذار نیست.
بررسی نقش تعدیل گری حاکمیت شرکتی در رابطه بین عملکرد پایندگی و عملکرد مالی شرکت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تجربی حسابداری سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۱
1 - 26
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش مطالعه تأثیر برخی مکانیزم های حاکمیت شرکتی(ساختار هیئت مدیره) بر عملکرد پایندگی شرکتی، تأثیر عملکرد پایندگی شرکتی بر عملکرد مالی شرکت و همچنین تأثیر تعدیل کنندگی حاکمیت شرکتی بر رابطه میان عملکرد پایندگی شرکتی و عملکرد مالی شرکت می باشد. تعداد 93 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1387 الی 1396 مورد بررسی قرار گرفت. برای اندازه گیری عملکرد پایندگی از شاخص کی ال دی در پنج بعد اقتصادی، اجتماعی، حاکمیتی، زیست محیطی و اخلاقی استفاده شده است. در این پژوهش از رگرسیون حداقل مربعات معمولی و حداقل مربعات مقاوم برای آزمون فرضیه های پژوهش استفاده گردید. نتایج حاکی از آن است که سطح حاکمیت شرکتی رابطه مثبت و معناداری با پایندگی شرکتی دارد. همچنین نتایج نشان داد که سطح حاکمیت شرکتی بالاتر می تواند تأثیر عملکرد پایندگی شرکتی را بر بازده دارایی ها و نسبت کیو-توبین شرکت افزایش دهد. به طور کلی سطح حاکمیت شرکتی بالاتر موجب افزایش عملکرد پایندگی شرکتی می گردد، که این امر موجب تشدید اثر مثبت عملکرد پایندگی شرکت بر عملکرد مالی و ارزش شرکت می شود. زیرا شرکتی که به طور مؤثر رهبری می شود، پایبند به اصول اخلاقی و مسئولیت اجتماعی است و به الزامات زیست محیطی متعهد است و می تواند در ایجاد عملکرد مالی بلندمدت، پایدار باشد.
تاثیر کارایی هیات مدیره بر موفقیت بلند مدت شرکت در شرکت ها پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تاثیر کارایی هیات مدیره بر موفقیت بلند مدت شرکت در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. این تحقیق، از جهت همبستگی و روش شناسی تحقیق، از نوع شبه تجربی و پس رویدادی در حوزه تحقیقات اثباتی حسابداری است که با اطلاعات واقعی صورت می گیرد. داده های موردنیاز تحقیق از مشاهده اسناد مربوط به صورت-های مالی شرکت ها در بورس اوراق بهادار تهران در طی سال های 92 تا 96 گردآوری شد. در تجزیه و تحلیل اطلاعات، از مدل های رگرسیون خطی چند متغیره استفاده شده و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار اقتصادسنجی Eviews نسخه 9 استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان دهنده رابطه معنادار بین کارایی هیئت مدیره و موفقیت بلند مدت شرکت است.
بررسی تأثیر حاکمیت شرکتی بر کیفیت حسابرسی داخلی و تصمیم گیری مدیران
حوزه های تخصصی:
از مسائل مهمی که در سال های اخیر در پی رسوایی های گسترده مالی در سطح شرکت های بزرگ مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته و به عنوان یکی از موضوعات مهم برای سرمایه گذاران مطرح شده، موضوع حاکمیت شرکتی است که به لزوم نظارت بر مدیریت شرکت و به تفکیک واحد اقتصادی از مالکیت آن و در نهایت حفظ حقوق سرمایه گذاران و ذینفعان می پردازد. نقش حاکمیت شرکتی در تصمیمات مدیریت از جمله مدیران شرکت های پذیرفته شده در بورس دارای اهمیت می باشد. حاکمیت شرکتی منجر به ایجاد فرصت مناسب برای مدیران می شود تا علاوه بر بهبود روند کسب سود در شرکت ها، سطح کیفیت حسابرسی داخلی را بهبود بخشد. لذا هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر حاکمیت شرکتی بر کیفیت حسابرسی داخلی و تصمیم گیری مدیران می باشد. جامعه آماری در پژوهش حاضر شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران برای دوره زمانی سال های 1393 الی 1398 به تعداد 83 شرکت به عنوان حجم نمونه با انتخاب گردید. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که حاکمیت شرکتی بر کیفیت حسابرسی داخلی و تصمیم گیری مدیران تاثیر معنادار و مثبتی دارد.
نقش حاکمیت شرکتی و رعایت حقوق ذی نفعان در بانکداری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حاکمیت شرکتی همسویی منافع بین مدیران و سهامداران و کاهش عدم تقارن اطلاعاتی است. بر این اساس چهاراصل شامل انصاف، شفافیت، پاسخ گویی و مسئولیت پذیری معرف حاکمیت شرکتی مبتنی بر سهامداران و حفاظت از منافع سهامداران است. اخیراً و مبتنی بر متون اسلامی هدف حاکمیت شرکتی مبتنی بر رعایت حقوق تمامی ذی نفعان و رعایت اصولی توازن بین حقوق برابر سهامداران و سایر ذی نفعان مطرح است. بر این اساس و با توجه به آنکه بانک های ایران مبتنی بر شریعت اسلامی فعالیت می کنند، سطح استقرار حاکمیت شرکتی مبتنی بر سهامداران یا ذی نفعان در مقاله حاضر موردتوجه قرار گرفت و با استفاده از پرسشنامه و آزمون مقایسه میانگین چند جامعه سطح استقرار حاکمیت شرکتی مبتنی بر سهامداران یا ذی نفعان در گروه بانک های دولتی، بانک های خصوصی و مؤسسات مالی و اعتباری موردبررسی و تحلیل قرار گرفت. پرسشنامه های بررسی شده در مقاله با مطالعه ادبیات مسأله و منطبق با اصول حاکمیت شرکتی سازمان توسعه و همکاری اقتصادی طراحی و معیارها و زیر معیارهای تشکیل مدل به دست آمد. نتایج این بررسی حاکی از آن است که بانک های خصوصی در مقایسه با بانک های دولتی و مؤسسات مالی و اعتباری وضع مطلوب تری در پیاده سازی حاکمیت شرکتی داشته و بانک های خصوصی در سطح ذی نفعان اصول حاکمیت شرکتی را پیاده نموده و این در حالی است که سطح پیاده سازی حاکمیت شرکتی در بانک های دولتی و مؤسسات مالی و اعتباری در سطح سهامداران است.
بررسی تاثیر حاکمیت شرکتی و مسئولیت اجتماعی شرکتها بر ریسک سقوط قیمت سهام شرکت ها
منبع:
پژوهش و مطالعات علوم اسلامی سال سوم تیر ۱۴۰۰ شماره ۲۴
85 - 73
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق، بررسی تاثیر حاکمیت شرکتی و مسئولیت اجتماعی شرکتها بر ریسک سقوط قیمت سهام شرکت ها است. قلمرو مکانی این تحقیق، شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و قلمرو زمانی، سال های بین 1393 تا 1397 است. به منظور گردآوری داده های مورد نیاز برای انجام این تحقیق، از روش کتابخانه ای استفاده شد. به این ترتیب که مبانی نظری تحقیق و پیشینه تحقیق، با مراجعه به کتب، مقالات و سایر منابع موجود استخراج شد. در این تحقیق، در تحلیل محتوا برای تعیین سطح مسئولیت اجتماعی شرکت ها از چک لیست افشاء برزگر (1392) و به روش صفر (0) و یک (1) عمل گردید. از بین 502 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، تعداد 113 شرکت با استفاده از روش حذف سیستماتیک به عنوان نمونه تحقیق انتخاب گردید. نتایج نشان داد اندازه هیات مدیره بر ریسک سقوط قیمت سهام تاثیر معناداری دارد. استقلال هیات مدیره بر ریسک سقوط قیمت سهام تاثیر معناداری دارد. دوگانگی وظیفه مدیرعامل بر ریسک سقوط قیمت سهام تاثیر معناداری دارد. همچنین، مسئولیت اجتماعی شرکتها بر ریسک سقوط قیمت سهام تاثیر معناداری دارد.
بررسی نقش تعدیلی حاکمیت شرکتی بر رابطه بین خوانایی گزارشگری مالی و هزینه نمایندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد مدیریت مالی سال نهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۳
223 - 201
حوزه های تخصصی:
با بزرگتر شدن شرکت ها، مالکان اداره آنها را به مدیران تفویض کرده اند و از سازوکارهای حاکمیت شرکتی به عنوان عاملی برای نظارت و کنترل در شرکت های سهامی استفاده می شود. زیرا، طبق تئوری نمایندگی، بین سهامداران و مدیر شرکت تضاد منافع وجود دارد. در این بین، افزایش خوانایی گزارش های مالی می تواند کیفیت افشای اطلاعات را افزایش و عدم تقارن اطلاعاتی را کاهش دهد و در نهایت به کاهش هزینه های نمایندگی منجر شود. بر این اساس، پژوهش حاضر با رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری به بررسی رابطه بین خوانایی گزارشگری مالی با هزینه نمایندگی شرکت با توجه به نقش تعدیل کنندگی حاکمیت شرکتی پرداخته است. بدین منظور، از سه شاخص فلش، گانینگ فوگ و طول متن برای سنجش خوانایی گزارشگری مالی استفاده شد. نمونه آماری پژوهش نیز شامل 116 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1391 تا 1396 است. در نهایت، یافته های پژوهش نشان داد خوانایی گزارشگری مالی موجب کاهش هزینه نمایندگی در شرکت می گردد. علاوه بر این، حاکمیت شرکتی رابطه منفی خوانایی گزارشگری مالی و هزینه نمایندگی را تشدید می کند.
بررسی تأثیر مکانیزم حاکمیت شرکتی بر رابطه بین معاملات با اشخاص وابسته و مدیریت سود
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش به بررسی تأثیر مکانیزم حاکمیت شرکتی بر رابطه بین معاملات با اشخاص وابسته و مدیریت سود پرداخته شد. جامعه آماری این پژوهش، شرکت های پذیرفته شده بورس اوراق بهادار تهران می باشد که نمونه ی آماری متشکل از 110 شرکت، در بازه ی زمانی 1390- 1395 با استفاده از مدل رگرسیون چند متغیره با الگوی اقتصاد پنل دیتا می باشد. نتایج پژوهش نشان داد، شرکت هایی که معاملات با اشخاص وابسته دارند نسبت به شرکت هایی معاملات با اشخاص وابسته ندارند، مدیریت سود بیشتری دارند و هرچه حجم ریالی معاملات با اشخاص وابسته افزایش یابد، مدیریت سود افزایش پیدا خواهد کرد. از طرفی ترکیب هیئت مدیره و سهامداران نهادی بر رابطه بین معاملات با اشخاص وابسته و مدیریت سود به ترتیب اثر منفی و مثبت دارد بدین معنی که هرچه ترکیب هیئت مدیره کاهش یابد، منجر به افزایش مدیریت سود می گردد و هرچقدر درصد سهامداران نهادی در شرکتی افزایش یابد، اثر مدیریت سود شرکت نیز افزایش خواهد یافت. همچنین با توجه به نتایج متغیرهای کنترلی، اهرم مالی و عمر شرکت رابطه منفی (معکوس) و متغیر اندازه شرکت رابطه مثبت و معناداری با مدیریت سود دارند اما بین فرصت های رشد با مدیریت سود رابطه ای وجود ندارد.
تأثیر سازوکار برون سازمانی حاکمیت شرکتی بر مخاطره ریزش قیمت سهام با تأکید بر کیفیت گزارشگری مالی و تخصص حسابرس در صنعت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی دوره ۲۸ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
226 - 247
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف اصلی این پژوهش، تأثیر سازوکار برون سازمانی حاکمیت شرکتی بر مخاطره ریزش قیمت سهام با تأکید بر کیفیت گزارشگری مالی و تخصص حسابرس در صنعت در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است.
روش: داده های مورد نیاز پژوهش، از گزارش های مالی افشاشده توسط شرکت های مورد مطالعه، در بازه زمانی 1387 تا 1396 جمع آوری شدند. روش آماری استفاده شده برای آزمون فرضیه ها رگرسیون چندگانه است. در راستای هدف پژوهش برای مخاطره ریزش قیمت سهام، از معیارهای دوره سقوط قیمت سهام، چولگی منفی بازده سهام، نوسان پایین به بالا و سیگمای حداکثری استفاده شد.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که تأثیر مالکیت نهادی بر مخاطره ریزش قیمت سهام (معیارهای چولگی منفی بازده سهام، نوسان پایین به بالا و سیگمای حداکثری) معکوس و معنا دار است. همچنین نقش تعدیلگری کیفیت گزارشگری مالی بر تأثیرگذاری معکوس مالکیت نهادی بر مخاطره ریزش قیمت سهام، مستقیم است.
نتیجه گیری: طی سال های اخیر حضور سرمایه گذاران نهادی در اعضای هیئت مدیره در قالب یکی از سازوکارهای برون سازمانی اثربخش بر حاکمیت شرکتی، اهمیت زیادی یافته است. اعمال کنترل و در صورت لزوم، ایجاد تغییر در عملکرد مدیران از انگیزه سهام داران نهادی است و با رسیدگی و نظارت دقیق می تواند به محدودیت در رفتارهای فرصت طلبانه مدیران منتهی شود.
استخراج عوامل مؤثر بر فرایند شکل گیری حاکمیت شرکتی در اتحادهای استراتژیک از نوع سرمایه گذاری مشترک بین المللی با استفاده از روش مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۲ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
64 - 93
حوزه های تخصصی:
هدف: راهبرد تشکیل سرمایه گذاری مشترک بین المللی، یکی از انواع اتحادهای استراتژیک اصلی است که با وجود پیچیدگی های زیاد، به واسطه مزایای متعدد، بارها از آن استفاده شده است. حاکمیت شرکتی نیز از جمله عواملی است که به موفقیت این استراتژی منجر می شود. با وجود این اهمیت، تاکنون در موضوع نحوه شکل گیری حاکمیت شرکتی در سرمایه گذاری های مشترک بین المللی، پژوهش جامعی صورت نگرفته و معمولاً فرض بر این بوده است که مؤلفه های حاکمیت شرکتی در حالت عام را می توان به مفهوم سرمایه گذاری های مشترک بین المللی تسری داد؛ اما نظر به پیچیدگی این مفهوم، تعمیم ابعاد مختلف حاکمیت شرکتی در حالت عام به سرمایه گذاری های مشترک بین المللی کار درستی نیست. به همین دلیل، این مقاله سعی دارد تا به شناسایی عوامل مؤثر بر شکل گیری حاکمیت شرکتی در تشکل های یاد شده بپردازد و مراحل متناظر آن را ارائه کند.
روش: برای دستیابی به این هدف، با استفاده از روش مرور نظام مند، در مجموع 400 پژوهش طی یک سال، استخراج و از میان آنها 60 مقاله و پژوهش به شکل عمیق بررسی شد.
یافته ها: شناسایی عوامل مؤثر بر شکل گیری حاکمیت شرکتی در سرمایه گذاری های مشترک بین المللی که متشکل از مشخصات والدین، ارتباطات میان شرکا، موضوع های کلان و انتظارها و برداشت های والدین است، همراه با 19 زیرمقوله و 75 کد (عامل) زیرمجموعه، از جمله یافته های اصلی این مقاله بودند.
نتیجه گیری: از آنجا که در پژوهش حاضر، تعداد زیادی از عوامل به شکل گیری الگوی حاکمیت شرکتی در سرمایه گذاری های مشترک بین المللی منجر شد، نگاه به این موضوع ژرف نگری خاصی را می طلبد و نمی توان آن را همانند پدیده ای ساده نگریست. به بیان دیگر، این موضوع از چندبُعدی و پیچیده بودن مفهوم شکل گیری حاکمیت شرکتی در سرمایه گذاری های مشترک بین المللی حکایت دارد و می توان از ابعاد مختلفی به این مفهوم پیچیده نگریست.
شناسایی فرآیندهای هیئت مدیره با رویکرد رفتاری به حاکمیت شرکتی بر اساس روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
88 - 113
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، مرور نظام مند مقالات حوزه حاکمیت شرکتی با رویکرد رفتاری به منظور ایجاد تصویری بزرگ جهت طراحی چارچوب مفهومی و انجام تحقیقات تجربی برای بازگشایی جعبه سیاه فرایندهای هیئت مدیره است. پرسش اصلی پژوهش این است که پژوهشگران این حوزه به مطالعه چه مفاهیمی پرداخته اند.
روش: روش این پژوهش فراترکیب است. فراترکیب، روشی کیفی برای ارائه ترکیبی از یافته های پژوهش ها با هدف ایجاد چارچوب مفهومی و خلاصه سازی مفاهیم بمنظور ایجاد دسترسی راحت تر برای بهره برداری در پژوهش های تجربی است.
یافته ها: : پس از شناسایی 140 مقاله مرتبط و کدگذاری 78 مقاله منتخب با میانگین عامل تاثیر مجله (IJF) 1722،4،34 کد محتوایی برای شناسایی مفاهیم این حوزه ثبت گردید. با انجام فرایند کدگذاری باز، 139 مفهوم شناسایی شد که در قالب 25 زیرمقوله و 9 مقوله اصلی، دسته بندی گردید. سپس با انجام کدگذاری محوری و انتخابی طبق نظریه داده بنیاد، چارچوب مفهومی «حاکمیت شرکتی با رویکرد رفتاری» ارائه شد.
نتیجه گیری : پژوهشگران باید پای را از وظایف کنترلی هیئت مدیره فراگذاشته و به وظایف خدمت رسانی، که مهم ترینِ آن مشارکت در زمینه استراتژی های سازمان است، توجه بیشتری نموده و تاثیر عوامل زمینه ای چون ساختار مالکیت شرکت ها و پیچیدگی و عدم اطمینان محیطی بر روابط قدرت را مورد مطالعه قرار دهند. همچنین در کنار عوامل جمعیت شناختی، به شایستگی های هیئت مدیره و سرمایه ای انسانی و ارتباطی و نقش آن در کیفیت تصمیمات تاکید کرده و با مطالعه فرایندهای شناختی، عاطفی و رفتاری و توجه به عواملی چون قدرت، اعتماد و احساسات در کنار یکدیگر، به توسعه مدل های اقتضایی که تبیین کامل تری از پویایی های هیئت مدیره ها دست می دهد، بپردازند.
بررسی اثر قدرت سازوکارهای حاکمیت شرکتی بر ریسک سیستمی نهادهای مالی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۲۲ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
206 - 226
حوزه های تخصصی:
هدف: ریسک سیستمی به معنای خطر بحران در بخش مالی و انتقال آن به اقتصاد است. به دلیل اهمیت خسارت های اجتماعی برآمده از بحران های مالی، توجه به ریسک سیستمی و عوامل مؤثر بر آن ضروری است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر قدرت سازوکارهای حاکمیت شرکتی بر ریسک سیستمی نهادهای مالی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. روش: به منظور بررسی موضوع پژوهش، پس از استخراج اطلاعات 42 نهاد مالی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، طی دوره زمانی 1390 تا 1394، برای آزمون فرضیه های پژوهش، از داده های ترکیبی و مدل رگرسیون چندمتغیره استفاده شد. با به کارگیری روش TOPSIS و بر اساس پنج معیار درصد سهام داران نهادی، عمده و مدیریتی، اندازه هیئت مدیره و درصد اعضای غیرموظف هیئت مدیره، به قدرت حاکمیت شرکتی نمره داده شد. همچنین، سنجش ریسک سیستمی با دو معیار کمبود مورد انتظار نهایی (MES) و کمبود سرمایه مورد انتظار (SRISK) انجام گرفت. یافته ها: تأثیر قدرت حاکمیت شرکتی بر MES و SRISK به عنوان دو شاخص ریسک سیستمی، به دلیل کسب سطح معنا داری بیش از 5درصد پذیرفته نمی شود. همچنین سطح معنا داری متغیرهای کنترلی اندازه و نسبت سرمایه، حاکی از آن است که نهادهای مالی بزرگ تر (با دارایی بیشتر) و نسبت سرمایه افزون تر، سهم بیشتری در ریسک سیستمی دارند. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان می دهد که قدرت سازوکارهای حاکمیت شرکتی بر ریسک سیستمی نهادهای مالی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران تأثیری ندارد.
تبیین نقش ساختار مالکیت بنگاه در فرایند تصمیم گیری استراتژیک هیئت مدیره: مطالعه چندموردی بانک های دولتی، شبه خصوصی و خصوصی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۲ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
550 - 583
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تبیین نقش ساختار مالکیت در فرایند تصمیم گیری استراتژیک هیئت مدیره در محیط نهادی ایران به عنوان کشوری در حال توسعه است. رویکرد این پژوهش، رویکرد رفتاری است، نه نظریه نمایندگی که تئوری غالب در پژوهش های حاکمیت شرکتی است. روش: استراتژی این پژوهش، بررسی چندموردی با رویکرد نظریه پردازی استفهامی است. پس از بررسی ساختار مالکیت بانک های ایرانی، چهار بانک با ساختارهای مالکیت متفاوت انتخاب و با مدیران عامل، اعضای هیئت مدیره، معاونان و مدیران مرتبط آنها، 34 مصاحبه نیمه ساخت یافته انجام گرفت. داده ها پس از کدگذاری نظام مند مصاحبه ها و بر اساس فرایند نظریه پردازی هشت مرحله ای آیزنهارد، شامل مراحل تحلیل درون موردی، تحلیل بین موردی و با رفت وبرگشت مکرر به ادبیات پژوهش تحلیل و در نهایت، شش گزاره پیشنهادی ارائه شد. یافته ها: نتایج نشان داد که تمرکز مالکیت با بر هم زدن توازن قدرت و اختلاط مالکیت نیز با تأثیر مخرب بر توازن اعتماد و جوّ احساسی و توازن تضاد شناختی، اثربخشی تصمیم گیری استراتژیک را کاهش می دهند. همچنین، نهادهای نظارتی می توانند رابطه منفی بین تمرکز مالکیت و توازن قدرت را تعدیل کنند. نتیجه گیری: برخلاف پژوهش های پیشین که به طور عمده مبتنی بر نظریه نمایندگی بوده و تمرکز مالکیت و وجود سهام داران عمده را عامل مثبتی در حاکمیت شرکتی بنگاه ها می دانند، در این پژوهش که با رویکرد رفتاری انجام شد، مشاهده شد که هم تمرکز و هم اختلاط مالکیت موجب کاهش اثربخشی تصمیم گیری استراتژیک هیئت مدیره ها می شوند. به دلیل اهمیت صنعت بانکداری در اقتصاد ایران و با توجه به نقش تعدیلگر نهادهای نظارتی بر این تأثیر منفی، تقویت نهادهای نظارتی، تقویت آیین نامه های کنترلی بر رفتار سهام داران عمده و جلوگیری از ورود نهادهای عمومی غیردولتی به اقتصاد پیشنهاد می شود.
تأملی بر فصل سوم «دستورالعمل حاکمیت شرکتی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و فرابورس ایران» و نحوه ی اعمال آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بورس اوراق بهادار سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۴
176 - 206
حوزه های تخصصی:
در تاریخ 27-4-1397 «دستورالعمل حاکمیت شرکتی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و فرابورس ایران» به تصویب هیأت مدیره سازمان بورس و اوراق بهادار رسیده است، و در دوازدهم آبان ماه همان سال ابلاغ شده است. مقاله ی حاضر در صدد بررسی برخی از مفاهیم به کارگرفته شده در حوزه ی حاکمیت شرکتی در مورد هیأت مدیره و مدیرعامل، و نحوه ی اعمال آن بر شرکت های موضوع دستورالعمل است، که تمامی مواد آن از تاریخ 31-6-1398 لازم الاجرا شده اند. ابتدا در مورد شیوه ی اجرای این دستورالعمل و از الزام تمام شرکت های بزرگ و کوچک به پیروی از رویه ای واحد در مدت زمان نسبتاً کم و آثار مالی ای که الزامات این دستورالعمل می تواند برای شرکت ها داشته باشد، بحث می شود. در ادامه به چرایی و نیز کارایی الزام شرکت ها به جدایی سمت رئیس هیأت مدیره و مدیر عامل پرداخته خواهد شد. همچنین میزان توجه سیاست گذار به سهامداران اقلیت و نیز موضوع تنوع در هیأت مدیره بررسی خواهد شد. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی و با مطالعه ی تطبیقی و مراجعه به تجربه ی سایر کشورها، از جمله به این نتیجه دست یافته است که اثر قطعی در مورد بسیاری از رویه های حاکمیت شرکتی خوب یا بد، اثبات نشده است و سرمایه گذاران نیز باید رویه های حاکمیت شرکتی را تنها یکی از چندین تکه از اطلاعات در مورد کیفیت شرکت ها، به شمار آورند.
تأثیر حاکمیت شرکتی بر ارتباط بین پاداش مدیران و حق الزحمه حسابرسی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به بررسی تأثیر حاکمیت شرکتی بر رابطه بین پاداش مدیران و حق الزحمه حسابرسی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می پردازد. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی بوده و از بعد روش شناسی همبستگی از نوع علّی (پس رویدادی) می باشد. جامعه آماری پژوهش، کلیه شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد و با استفاده از روش نمونه گیری حذف سیستماتیک، 111 شرکت به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شده و در دوره زمانی هفت ساله بین سال های 1392 الی 1398 مورد تحقیق و بررسی قرار گرفتند. برای آزمون فرضیه های پژوهش از نرم افزار ایویوز نسخه 9 و از رگرسیون چندگانه مبتنی بر داده های ترکیبی استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که ارتباط مثبتی بین پاداش مدیران و حق الزحمه حسابرسی برقرار است بدین معنی که با افزایش پاداش مدیران، حق الزحمه حسابرسی افزایش خواهد یافت؛ علاوه بر این، حاکمیت شرکتی بر رابطه بین پاداش مدیران و حق الزحمه حسابرسی تأثیرگذار است.
بررسی تأثیر اعتماد به نفس کاذب و توانایی مدیریتی بر حق الزحمه حسابرسی به واسطه نقش تعدیلگر حاکمیت شرکتی
حوزه های تخصصی:
پاسخگویی به عموم، لازمه عملی کردن فرآیند دموکراسی است، اما یکی از ابزارهای اصلی پاسخگویی در عرصه فعالیت های اقتصادی، حسابرسی است. آگاهی از نحوه تعیین حق الزحمه حسابرسی هم برای صاحب کار و هم برای حسابرس مهم است و تنها راه تضمین تداوم ارائه این خدمات اعتبار بخش، حصول اطمینان از منافع اقتصادی برای ارائه کنندگان خدمات حرفه ای یعنی حسابرسان است. لذا مطالعه فرآیند مربوط به عوامل مؤثر بر حق الزحمه حسابرسی جهت ارائه مدلی مناسب برای تعیین حق الزحمه حسابرسی حائز اهمیت می باشد. لذا با توجه به مطالب فوق هدف کلی این پژوهش، بررسی تأثیر اعتمادبه نفس کاذب و توانایی مدیریت بر حق الزحمه حسابرسی به واسطه نقش تعدیلگر حاکمیت شرکتی می باشد. به منظور دستیابی به این هدف، اقدام به تدوین چهار فرضیه شد. بر این اساس به منظور آزمون فرضیه های پژوهش، در بازه زمانی سال های 1392 الی 1398 از میان شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران 108 شرکت به عنوان نمونه آماری با توجه به شرایط حذف سیستماتیک انتخاب شد. جهت آزمون فرضیه پژوهش نیز از مدل رگرسیون چندمتغیره مبتنی بر داده های ترکیبی استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان دهنده آن است که اعتمادبه نفس کاذب مدیریت بر حق الزحمه حسابرسی تأثیر مثبت و معناداری دارد؛ همچنین توانایی مدیریت تأثیر منفی و معناداری بر حق الزحمه حسابرسی دارد؛ به علاوه، نقش تعدیلگری حاکمیت شرکتی بر رابطه بین اعتمادبه نفس کاذب و توانایی مدیریت بر حق الزحمه حسابرسی مورد تأیید قرار گرفت.