مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
ادبیات عرفانی
حوزه های تخصصی:
در مطالعات اخیر، عرفان را به سه حوزه تجربه عرفانی، سلوک عرفانی و نظریه عرفانی تقسیم می کنند و درباره تقدم و تأخر آن ها نسبت به یکدیگر، آرا و عقاید مختلفی وجود دارد. گاهی مبانی نظری را مقدم بر سلوک و تجربه می دانند و می گویند تا فرد از حیث معرفتی صاحب اطلاع نباشد، به سلوک عرفانی دست نمی زند تا از این طریق تجربه عرفانی را حاصل کند و گاه تجربه را بر هر دو حوزه دیگر مقدم می دارند. صرف نظر از این بحث، این مسئله که «تجربه عرفانی» در چه موقعیت و تحت چه شرایطی به سراغ شخص سالک می آید، موضوع مهمی به شمار می رود. یکی از پاسخ های احتمالی به مسئله مذکور این است که سالک هنگامی که در «موقعیت های مرزی» قرار می گیرد - یعنی در لحظات بحرانی اعم از عجز و ناتوانی وجودی، حیرانی حاصل از آگاهی نامعهود، احساس خلأ معرفتی و بی معنایی و... - با تمام وجود به سوی نیرویی مافوق بشری و طبیعی مایل می شود و در آن احوال، چیزی را درمی یابد که از آن به تجربه عرفانی تعبیر می شود. این تجربه غیر از شور و شعف و حیرانی، موجب صیرورت شخصیت سالک و تعالی معنوی او می شود. در این جستار، دو داستان تمثیلی- نمادین «پیر چنگی» و «موسی و شبان» را با محوریت تجربه عرفانی که شخصیت های اصلی آن ها در موقعیت های مرزی از سر می گذرانند، بررسی خواهیم کرد. در هر دو حکایت، شخصیت های اصلی (پیر چنگی و شبان) در موقعیتی مرزی و به واسطه شخصی دیگر، به ترتیب، عمر بن خطاب و موسی (ع)، وارد تجربه ای نامعهود می شوند و سلوک معنوی را تا عالی ترین مدارج طی می کنند. مولانا در هر دو حکایت، بر این امر تأکید می کند که شرط وصول به مقامات معنوی، چنانکه در تصوف رسمی بر آن پای می فشارند، آگاهی پیشینی (علم تصوف) و ازسرگذراندن سیروسلوک رسمی (ریاضت) نیست، بلکه خود را در معرض (موقعیت) معنا قراردادن و اغتنام فرصت های تکرارناشونده، مایه نجات معنوی انسان است.
بررسی ریشه های ایرانی و روابط بینامتنی در داستان «خلیل» اثر لئانید لئوناف نویسنده روسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۷
145 - 171
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسیروابط موروثی و بینامتنی داستان «خلیل» اثر لئانید لئوناف نویسنده سده بیست روسیه پرداخته است. این اثر تحت تأثیر آثار ادبیات عرفانی و کلاسیک ایران و با فضایی شرقی و ایرانی خلق شده است؛ بنابراین برای دستیابی به این هدف، ابتدا به توضیح بینامتنیت و چگونگی تلاقی متون در آثار خواهیم پرداخت و سپس اثر «خلیل» را به عنوان یکی از آثارمنعکس کننده این نظریه بررسی خواهیم کرد. الگوی اولیه (پروتوتیپ)، قهرمان (خلیل) از پادشاهان ایرانی دوره تیموری است و الگوی زمان ی مکانی (کرونوتوپ) داستان نیز مربوط به ایران باستان است. فضای شرقی داستان از طریق استفاده از تعداد زیادی از واژه های فارسی در متن، پرداختن به شخصیت اثر با ویژگی قهرمانان ادبی ایرانی و همچنین ساختار ظاهری و سبک زبانی مشابه آثار ایرانی به خواننده القاء می شود. این داستان با روایت های عرفانی، اسطوره ای و عامیانه از حیث مضمون و ساختار، دارای قرابت های معنایی و ساختاری است و مضامین، مفاهیم و بن مایه های آن از حکایت های گوناگون اقتباس شده است و هر یک بر قسمتی از داستان تأثیر نهاده است. در پایان به روش تحلیل ی تطبیقی نشان خواهیم داد که لئوناف تا چه میزان در آفرینش داستانی ویژه با گفتمانی چند سویه و تلفیق شده با سنت های روایی شرقی موفق بوده است.
بررسی کارآمدی یا ناکارآمدی «جهد» در برابر «عنایت» در منطق الطیر و مصیبت نامه عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
261 - 281
حوزه های تخصصی:
عنایت در اندیشه عرفانی عطار موهبت خاصی است که در «ازلُ الآزال» یا «پیشان» برای انسان رقم خورده است. با آنکه عطار آدمیان را برای رسیدن به کمال روحانی به جهدی مستمر دعوت می کند؛ اما ازنظرِ وی جهد خالی از عنایت بی ثمر است. مسئله اصلی این مقاله آن است که رابطه میان عنایت و جهد در اندیشه عرفانی عطار چگونه ترسیم شده است؟ آیا سعادت روحانی انسان از موهبت الهی حاصل می شود یا از تلاش بنده؟ عطار ازیک طرف، رسیدن به سعادت را موهبتِ آن سری دانسته است و جهد سالک را بی تأثیر و بی مقدار می خواند، اما از طرف دیگر، سالک را به جهد فراوان فرامی خواند. این دو رویکرد متناقض نما را چگونه می توان با هم جمع کرد؟ اگر عنایت آن سری و عطای محض است؛ پس تلاش بنده چه ارزشی دارد و این همه دعوت برای جهد در آثار عطار چه معنایی دارد؟ از تحلیل های صورت گرفته در این مقاله به دست آمد که در اندیشه عطار، جهد «شرط» عنایت است، اما «علت» عنایت نیست؛ بنابراین، هر عنایتی همراه با جهد است، اما هر جهدی همراه با عنایت نیست. جهد کارآمد، محصول عنایت و محفوف به دو عنایت «پیش از جهد» و «پس از جهد» است. فرض «جهد بی عنایت» در اندیشه عطار مطرح شده است، اما فرض «عنایتِ بی جهد» چندان جایگاهی ندارد. تحقق سعادت نزد عطار به سه عنصر اساسی «عنایت»، «پیر» و «جهد» بستگی دارد و برتری با عنایت است. هدف این پژوهش حل مسئله تعارض جهد و عنایت در نظام فکری عطار و بازخوانی پاسخ وی به این مسئله با روش توصیفی - تحلیلی است.
غربت عارفانه در شعر حافظ و ابن فارض(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی به واکاوی بنمایه «غم غربت» به عنوان یکی از مهمترین بنمایه های عرفانی در شعر ابن فارض و حافظ دو نماینده بزرگ شعر عرفانی ادبیات فارسی و عربی پرداخته و کوشیده است تا پاسخ درخوری به چگونگی حضور این غم و واکنش این دو شاعر به موضوع بیابد. یافته های پژوهش حاکی است که در اندیشه عارفانه دو شاعر، جدایی روح از مصدر و قرار گرفتن در کالبد خاکی جسم و هبوط انسان از بهشت به این جهان، نمودهای غریبی او است. در مقابل واکنش عارف برای فرار از غربت روح در بدن، یاد مرگ و رسیدن به فناست و برای رهایی از غربت در این جهان و دوری از معشوق حقیقی به جلوه های آن عشق که در این جهان تجلی یافته است و از آن به عشق زمینی یا مجازی تعبیر می شود، روی آورده است. عشق زمینی در شعر دو شاعر ترجمانی از عشق الهی و انعکاسی از آن عهد روز نخست است که عارفان برای مجسم کردن آن عشق الهی و کاستن آلام حسرت دوری معشوق حقیقی به آن توسل جُسته اند. خواب و رؤیا و خلوت گزینی نیز دیگر ساختار های دو شاعر به این غربت است.
نقش جنگ های صلیبی در انتقال متون ادبی، عرفانی و فلسفی اسلامی به اروپا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه تاریخ اسلام سال ششم بهار ۱۳۹۵ شماره ۲۱
139-151
حوزه های تخصصی:
جنگ های صلیبی، نقش زیادی در انتقال فرهنگ و تمدن اسلامی، به ویژه در حوزه ادبیات به اروپا داشت و تأثیرات بزرگی را نیز در آن قاره بر جای گذاشت؛ به گونه ای که ادبیات منظوم و منثور یا داستان های فلسفی، عرفانی و حماسی در قصه های مؤلفان اروپای قرون وسطا مؤثر واقع شد. ورود تعداد زیادی از لغات و اصطلاحات اسلامی و همچنین مثل های شرقی در زمینه های مختلف علوم، نشانگر نفوذ ادبیات مسلمانان به اروپاست. نوشتار پیش رو، برای نشان دادن راه های انتقال ادبیات جهان اسلام به اروپا در طول جنگ های صلیبی، با استفاده از روش تاریخی و با استناد به منابع معتبر تاریخی و ادبی، به توصیف و تحلیل این موضوع می پردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد ترجمه متون مختلف در خلال جنگ های صلیبی و سال های واپسین آن، در تکامل فکری و فرهنگی مردم اروپا در اواخر قرون وسطا و نیز عصر رنسانس، نقشی بسزا داشته است و باعث شد نویسندگان معروف آن زمان همچون دانته و در ادوار بعد حتی دکارت، از آثار مسلمین تأثیرپذیر باشند.
ظرفیت های مطلوب متون عرفانی ادبیات کلاسیک فارسی برای ساخت بازی های رایانه ای براساس سیر العباد الد المعاد سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
متن عرفانی نوعی از ادبیات مبتنی بر درون مایه های خاص و عموماً معنوی است که با توجه به غنای ارزشی و اخلاقی، ظرفیت های رسانه ای مناسبی دارد و می توان از آن در ساخت بازی های رایانه ای پرمخاطب و همسو با گرایش های فکری ایرانی بهره برد. با این رویکرد، در ادبیات عرفانیِ رواییِ کلاسیک فارسی، آثاری وجود دارد که به دلیل شیوه بیان و با تکیه بر ظرفیت های نمادین و بصری می توان از آنها برای تولید بازی های رایانه ای اقتباسی استفاده کرد. بر این اساس، در این پژوهش سعی بر این است که با روشی توصیفی تحلیلی به این پرسش اصلی پاسخ داده شود که چگونه می توان از متون عرفانی روایت مند مانند سیرالعباد سنایی و آثار مشابه، برای ساخت بازی های رایانه ای اقتباس کرد و این رویکرد در چه سبک ها و قالب هایی در این رسانه پُرنفوذ قابلیت اجرا دارد. با این توصیف به نظر می رسد با توجه به روایت های رمزی، فضاهای ناشناخته و توصیفات شگفت انگیز از ساکنان اماکن در این نوع داستان ها، امکان ساخت بازی های رایانه ای سبک ماجراجویی معمایی، به روش اقتباس آزاد و با محوریت خلق انواع چالش های ذهنی، از این متون در دسترس است؛ همچنین با تمرکز بر تعدد فضاها و وجود انواع موجودات عجیب و تنوع بصری آنها، ظرفیت خلق بازی هایی در سبک رزمی مبارزه ای با تغییر کارکرد این موجودات و قهرمانان، از صورت منفعل و صرفاً ناظر، به دشمنان فعال و جنگجویانی جذاب، وجود خواهد داشت.
بررسی مضامین مشترک بادصبا در شعر ابن عربی و حافظ
حوزه های تخصصی:
بازتاب اسطوره ای جام در ادبیات کلاسیک
حوزه های تخصصی:
جام یکی از مضامین اصلی و پرکاربرد شعر فارسی به شمار می آید. استقبال زیاد از این مضمون باعث ایجاد جریان جدیدی در حوزه ی ادبیات شد جریانی تحت عنوان خمریه سرایی که شاعران بس بنامی در شکل گیری و انسجام آن دست داشتند. استفاده از جام و ترکیبات آن تنها در همین حوزه باقی نماند بلکه مفهوم دیگر آن که همان جام جم، جام جهان نما و جام جهان بین است راه را برای ورود این مضمون در ادبیات عرفانی هموار نمود و باعث ایجاد ترکیبات بدیعی در شعر عرفانی شد. شاید بتوان داستان ها و روایات اسطوره ای و تاریخی که در باب پیشینهی جام مطرح است را عامل اصلی اقبال این مضمون در آثار ادبی به حساب آورد. روایاتی که گاه جام را متعلق به جمشید وگاهی هم متعلق به کیخسرو می داند. در تحقیق حاضر که بر پایه ی مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته سعی شده است با نگاهی به پیشینه ی جام دوگانگی آن را از نظر مفهوم وتعلق در ادبیات منظوم و منثور مورد بررسی قرار داده و نوع برخورد شاعران را در باب داستان ها و روایات مربوط به آن بررسی کنیم.
توسلات ادبیات عرفانی به هنرهای سنتی نمایشی با تکیه بر نمایش عروسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۳۰)
1 - 20
حوزه های تخصصی:
یکی از زمینه ها در پژوهش های ادبیبررسی پیوند هنر و ادبیات و دادوستدهایی است که از دیرباز میان این دو در جریان بوده است. از جلوه های آمیختگی ادبیات و هنر که به درستی توجه پژوهش های پیشین را جلب نکرده آن است که عارفان ایرانی و عرب، در تألیفات منظوم و منثور خود، توسلات شگفت انگیزی به هنر های نمایشی عروسکی داشته اند. این پژوهش با دقت نظر در رویکرد هنرمندانه عارفان به نمایش عروسکی، به ویژه نمایش سایه، و با تکیه بر روش اسنادی تحلیلی این نکته را تببین می کند که چگونه متون عرفانی عربی و فارسی، تصویر رمزی نمایش عروسکی را به مثابه ابزاری برای بیان دریافت های شهودی به کار بسته اند. سپس با بررسی کهن ترین یافته های پژوهش در زمینه کاربرد تصویر رمزی نمایش عروسکی، به ترتیب تاریخی، به بیان اسناد و آثار کاربست این هنر در متون عربی و فارسی می پردازد تا روشن شود از چه زمانی و چگونه اندیشمندان و ادیبان عارف برای بیان اندیشه های هستی شناسانه و عارفانه خود به این هنر نمایشی تمسک جسته اند. یافته های پژوهش بیانگر آن است که بهره جستن ابن حزم اندلسی (384 456ه .ق) از نمایش عروسکی، در تبیین اوضاع ناپایدار دنیا، از دیرینه ترین توسلاتِ هستی شناسانه به این هنر است. پس از وی، ابن عربی (560 640ق) و گروهی از ادیبان صوفیه در تبیین اندیشه های خود به ویژه مباحث «وحدت وجود» و «توحید افعالی» با تمسک به این هنر سنتی توانسته اند پیچیده ترین مفاهیم هستی شناسانه را به مخاطبان منتقل سازند.
صورت بندی مفهوم خوشبختی در منطق الطیر بر مبنای معناشناسی واژه دولت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۱
143-166
حوزه های تخصصی:
«دولت» در منطق الطیر واژه ای کلیدی است که عطار در مواضع متعددی ، نقش کانونی آن را برجسته نموده و از ظرفیت های معنایی این واژه برای بیان مفاهیم آرمانی و مقاصد مهم صوفیانه بهره جسته است. از آنجا که مفهوم دولت دارای ابهام و تیرگی معنایی بوده و مؤلفه های معنایی آن روشن نیست، بررسی معناشناختی این واژه، و تعیین مصادیق و کاربردهای آن در این اثر ضرورت پیدا می کند. این مقاله بر آن است با واکاوی واژگانی که در تلاقی با واژه دولت در منطق الطیر به کار رفته است، حوزه های معنایی و مؤلفه های معنایی آن را استخراج کرده و ضمن تحلیل معناشناختی، کاربردهای مختلف آن را در این اثر نشان دهد. آنچه از بررسی ها به دست آمد، این بود که عمده ترین کاربرد واژه دولت در منطق الطیر به حوزه معنایی «فیض و عنایت الهی» تعلق دارد که در سه محور «جذبه»، «رویارویی با انسان کامل» و «نجات» صورت بندی شده است. کاربرد دیگر واژه دولت متعلق به حوزه معنایی «تجارب عرفانی» شامل «فنا»، «انقطاع از ماسوی الله» و «درد طلب» است که عطار در به کارگیری این مفاهیم، مؤلفه هایی مانند «سُکر»، «استغراق در شهود حق» و «تطهیر قلب از ماسوی الله» را به مفهوم دولت افزده و دایره معنایی آن را گسترش داده است. با در نظر گرفتن این دو حوزه معنایی، دو عنصر «اصطناع و برگزیدگی» و «تغییر از درون» را می توان زیرساخت اصلی مفهوم خوشبختی در منطق الطیر دانست. هدف این مقاله تحلیل معناشناختی واژه دولت و بررسی ابعاد گوناگون آن در منطق الطیر است که با روش توصیفی و تحلیلی انجام گرفته است.
توتیایی از خاک پا (اهمیت قدمگاه های منسوب به اولیا از زاویه کلامی، عرفانی و ادبی)(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
میقات حج دوره ۲۸ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۹)
7 - 28
حوزه های تخصصی:
در سرزمین های اسلامی، آثار و ابنیه ای وجود دارد که تاریخ با عظمتی را در خود جای داده است. حفظ و حراست از این آثار و نشانه ها بسیار ضروری است. اهمیت برخی از این ابنیه و آثار، به دلیل حضور و قدم گذاشتن برخی از اولیای دین است. این پژوهش، با محور قرار دادن اهمیت قدمگاه ها و مقامات منسوب به اولیای دین، مسئله را از زاویه کلامی، عرفانی و ادبی، بررسی کرده و به این نتیجه رسیده است که در طول تاریخ اسلام و حتی قبل از اسلام، توجه به قدمگاه و مقامات اولیا در اندیشه بشری وجود داشته و آیات قرآن بر این اندیشه مُهر تأیید زده است. توجه به مقام ابراهیم7 در قرآن و دستور به نماز خواندن در آن مکان، در همین راستاست. در آموزه های روایی نیز این توجه در قالب اهمیت نماز خواندن در مقامات موجود در مسجد کوفه، به خوبی دیده می شود. اهمیت جای پایِ محبوب در ادبیات عرفانی نیز نمود وسیعی داشته و بسیاری از شعرا از تعبیر «خاک پایت را توتیای چشمم خواهم ساخت» استفاده کرده اند. طبیعی است که این نگاه می تواند پاسخی محکم به دیدگاه دُگم و متحجرانه وهابیت در موضوع تبرک به آثار و ابنیه دینی و تقدس آنها باشد.
انگیزه ها و آماج های طنز شمس تبریزی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال چهارم بهار ۱۳۹۳ شماره ۱۰
77 - 87
حوزه های تخصصی:
طنز گونه ای ادبی است که با دیگر گونه های شوخ طبعی از جمله هجو، هزل و مطایبه پیوندهای مشترک و ناگسستنی دارد. به همین دلیل طنزپژوهانی که در تعاریف خود سعی داشته اند بین طنز و واژگان پیرامون آن تفکیک و مرزبندی دقیق قائل شوند، معمولاً دچار اغتشاش و سر در گمی شده اند؛ بویژه اینکه میان طنز در معنی سنّتی آن با طنز مدرن تا حدودی تفاوت است. زبان طنزآمیز برخی از متون عرفانی، منعکس کننده اوضاع اجتماعی و فرهنگی حاکم بر روزگار آفرینش خود هستند، ابزاری ادبی برای عصیان در برابر جامعه و تبلیغ باورهای درست از طریق نقد باورهای نادرست است. سلطان الاولیا و الاقطاب تاج المعشوقین، شمس الدین والحق، محمدبن علی بن ملک تبریزی (ت582 ه.ق) است که از دریچه های مختلف می توان به اثر او نگریست، از جمله طنز را در اثر وی بررسی کرد. شمس تبریزی مفهوم را با لحن های متفاوت و بالاخص الحان طنزآمیز و مفرّح به مخاطب منتقل می کند. در این پژوهش پس از گفتاری کوتاه درباره چیستی طنز، سعی شده است که با توجه به طنز موجود در ادبیات کلاسیک، این مقوله را در مقالات شمس بررسی کنیم و به چند هدف برجسته وی نظیر طنز در نکوهش صوفیان ریایی، تعریض به عارفان، جنبه تعلیمی هزل، روحیه شاد شمس، بی رنگی در مرحله کمال، و طنز در نبرد با مفاسد اجتماعی اشاره کنیم.
نقد روشی کتاب مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه اثر عزالدین محمود کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاشان شناسی دوره ۱۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۲۱)
91 - 104
کتاب مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه از مشهورترین کتاب های عزالدین محمود کاشانی، عارف نامی قرن هشتم هجری است. نویسنده در این کتاب از شرح اعتقادات دینی آغاز کرده تا به علوم و اصطلاحات صوفیه و آداب و رسومشان رسیده است. استناد به شعر فارسی و عربی، آیات و احادیث و اصطلاحات عربی و محسنات و صنایع بدیعی از ویژگی های سبکی این کتاب است که به ادیب و شاعر بودن این عارف نیز، اشاره دارد. نویسنده در آغاز هر مطلب، پس از بیان مقدمه ای کوتاه، به شرح و توضیح مفصل آن مطلب پرداخته و برای توضیح بیشتر به آیات و احادیث نیز استناد کرده است. یکی از نکات مثبت و درخور توجه در نقد این کتاب، دقت نویسنده در حفظ ارتباط مطالب مندرج در کتاب با موضوع اصلی است و کمتر گریز از موضوع دیده می شود. با توجه به اهمیت کتاب از لحاظ ادبی، جامعه شناسی، تاریخی و عرفانی، مقاله حاضر با روش کیفی به نقد روشی کتاب پرداخته است. نقد روشی امکان بررسی روش نویسنده و نقد و تحلیل دقیق تر متن را به دست می دهد.
بررسی و تحلیل نخستین مکاتبات عارفان (مکتوبات ذوالنون مصری و جنید بغدادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۳
153 - 184
حوزه های تخصصی:
یکی از میراث های ماندگار عارفان و مشایخ تصوف، مکتوبات آنان است. مکتوبات، نامه هایی است که عارفان و صوفیان اغلب به قصد بیان تعالیم، اندرز و ارشاد و ذکر پاره ای از رموز عرفانی، حقایق حکمی و معارف الهی به معاصران خود می نوشتند. به بیان دیگر از دیرباز مکاتبات و گفتگوهای نوشتاری در بین صوفیه به مثابه وسیله تعلیم و پرسش و پاسخ معمول بوده و مشایخ طریقت برای بیان اندیشه های خود از ساختار نامه ها بهره می گرفتند. نامه های قطب العارفین، ذوالنون مصری و تاج العارفین، جنید بغدادی نخستین مکتوبات بازمانده از پیشگامان طریقت است. این نامه ها در شمار منابع دست اولی است که به زبان عربی، با نثری صوفیانه و عباراتی در شرح تعالیم عرفانی و عقاید متصوفه نگاشته شده است. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی به بررسی وجوه مختلف مکاتبات این دو عارف نامی می پردازد و هدف آن تحلیل شاخصه های ساختاری و محتوایی و واکاوی درون مایه های پنهان در نامه های آن هاست. از جمله نتایج حاصل از این پژوهش عبارت است از: گردآوری و انتشار فهرستی نظام یافته از مکاتبات پراکنده ذوالنون مصری و جنید بغدادی، به دست دادن تحلیل و تصویری از ساختار و شکل مکاتبات، شیوه نوشتاری، ارکان، انواع، چگونگی تبادل، محتوا، کارکرد، دقایق و اشارات معنایی، راویان و مخاطبان نامه ها.
ابزار شناخت و ماهیت خداوند در دستگاه فکری عطار و سهروردی
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۲ پاییز ۱۳۸۹ شماره ۵
115 - 138
حوزه های تخصصی:
شیخ شهاب الدّین یحیی سهروردی، فیلسوف ِعارف، با حکمتی آمیخته از معرفت نظری و سلوک عملی است. در دستگاه فکری او، عناصری از تفکر ایران باستان، یونان قدیم و فرهنگ اسلامی، قابل رهگیری است. هدف اصلی او، احیای تفکّر اشراقی، از طریق بهره گیری از امتیازات سه فرهنگ فوق بود. سهروردی در دو آبشخور فکری- مکتب خسروانی و اندیشه های اسلامی- با شیخ فریدالدّین عطّار نیشابوری در یک مسیر قرار می گیرد. ابزار شناخت و ماهیت خداوند برای هر دو اندیشمند، مسأله ای حیاتی است و در نظریه آنان، سایر معرفت ها تحت الشعاع معرفت بنیادین مذکور قرار می گیرد. کلید فهم حکمت اشراق سهروردی، منوط به خودشناسی و معرفت نفس است و معرفت نفس نیز در گرو معرفت حق تعالی و جهان هستی است. بر این اساس، نظام هستی شناسی خود را منوط بر شناخت «نورها» می داند. در مقام فکری او، خداوند، نور حقیقی و مطلق است. نور نزد عطّار نیز روح زندگی و چشمه ی فیاض حیات و جنبش است. امری که بی او قوامی نیست؛ و هیچ بخشی از عالم هستی، خالی از نشانه ی آن نیست. هر دو متفکر، مانند سایر اندیشمندان شرقی، ابزارهای حسی و عقلی را برای شناخت حق، ناکافی می دانند و راه وصول به معرفت حق را از طریق کشف و شهود، اصیل ترین شیوه می دانند. در این مقاله، دیدگاه سهروردی و عطار به صورت سنجشی مورد بررسی قرار گرفته است.
رمزینه های اندامیِ انسان در رباعیات عین القضات همدانی با تکیه بر ادبیات تعلیمی، غنایی، عرفانی
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۴ زمستان ۱۳۹۱ شماره ۱۴
119 - 138
حوزه های تخصصی:
با بررسی و دقت در آثار ادبی، به خصوص اشعارتعلیمی و عرفانی، می توان دریافت که ادبیات وعرفان به نوعی هم زادند وزبان ادبیات را، نسخه بدلی اززبان دین دانست که هر دو سرزمینی آسمانی دارند.
صوفیه همواره درجهت تبیین عقاید و ترویج اعتقادات خویش- چه دربُعد تعلیمی و چه در بُعد توجیدی (به وجد آوردن)- از ادبیات، به خصوص شعر و به ویژه رباعی بسیار بهره برده اند. آن ها برای تبیین تجربیات عرفانی و مفاهیم کاملاً مجرد و ماورایی و نیز حالات خویش، به زبان رمزی سخن گفته اند. در این راستا، عین القضات همدانی نیز به عنوان یک نویسنده والبته شاعرعارف، درآثار منثورش، از شعر، خصوصاً رباعیاتی بهره جسته که خود سروده است. وی به عنوان یکی ازپیش گامان عرصه رمز، با استفاده از شبکه های رمزی موجود، به ویژه رمزینه های اندامی انسان، در رباعیاتش که درواقع مکمل مباحث عرفانی اویند، زبان رمزی را درعالی ترین سطح به کاربسته است.
«آتش» در شعر عطار با محوریت «تمثیل»
حوزه های تخصصی:
تمثیل در ادبیات عرفانی نقش بسزایی دارد. تمثیل های عرفانی، تنها در گروهی از واژه ها یا ترکیبات ظاهر نمی شوند بلکه گاهی تمثیل در یک واژه به کار می رود از قبیل آب، آتش، باد، خاک، دریا، کوه و غیره. در این حالت پیوند تمثیل و نماد، ناگسستنی است. استعاره ها کارکرد تمثیلی می یابند. کنایات، مجازها و تشبیهات نیز از این آمیختگی، بیرون نیستند. ادبیات عرفانی به دلیل سر و کار داشتن با عموم مردم و به خاطر بافت غیر تخصّصی و بی تکلّف خود، به دلیل استفاده از زبانی ساده و همه کس فهم و به خاطر ساده کردن حقیقت های سخت و دشوار فهم، اغلب از «تمثیل» که سنّت رایج در فرهنگ و زبان مردم است، برای مجاب کردن مخاطب استفاده می کند. بررسی کارکرد تمثیلی «آتش»، به روش کتابخانه ای – اسنادی با رویکرد تحلیلی، و گاهی توصیفی، بر عهده این مقاله است.
نسبت سلوک و شهود در عرفان مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۴
101 - 129
حوزه های تخصصی:
اگر سلوک را مجموعه خصوصیات زیست عملی در مقابل محتوای معرفتیِ شهود که در تبیین نظام هستی و معرفت حق به کار می آید، درنظر بگیریم، آنگاه می توانیم درباره نسبت میان آن دو در عرفان عارفان بزرگی چون مولانا سخن بگوییم. در این مقاله با روش تفسیری کوشیده ایم نشان دهیم که چگونه ویژگی های سلوکی عارفی مثل مولانا در تناظر و تناسب با ویژگی هایِ معرفتیِ شهودیِ اوست، بنابراین در دو ساحتِ 1. صدق شهود و 2. کیفیت معرفتی شهود به ابعاد گوناگون این نسبت پرداخته ایم. در عرفان مولانا لزوم تصفیه نفس با اموری همچون ستایش عابدانه در قالب نماز و ذکر و تبعیت از شریعت بسیار مهم تلقی می شوند. در کنار این امور، بنا به مراتب سلوک در درجات مختلفِ آدمیان، کیفیت شهود هم درجات مختلفی دارد. این مدعا را در عرفان مولانا می توان با ذکر ویژگی های سلوک و شهود او نشان داد و این تناظر و تناسب را آشکار ساخت. برای مثال، در عرفان مولانا پاکی و خلوص سالک برای اتصال با منبع الهیِ شهود ضروری است و به صدق شهود می انجامد. درباره کیفیت معرفتی شهود مهم ترین نمونه ها، تناظر رویکرد سبب سوزیِ مولانا و مقید نبودن به آداب و رسومی ثابت و پایبند نبودن به فرمالیسم صوفیانه در سلوک، با نگاهِ شهودیِ او مبنی بر مقید نبودن عالم به اسباب ثابت و ضروری و انکار رابطه ضروری علّی و معلولی است. نمونه دیگر تناظر سلوک عاشقانه با شهود خدایی عاشق همراه با اراده ای عاشقانه در عالم است که مولانا بسیار به آن توجه داشته است. درحقیقت توصیف ویژگی های اصلی سلوک و شهود مولانا و قرار دادن آن ها در تناظر با یکدیگر، به مثابه یک کل مرتبط به هم، سنخیت میان آن ها را به تصویر می کشد.
شهود وحدت از ورای مظاهر، با تکیه بر غزلیات صائب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۴
233 - 262
حوزه های تخصصی:
هستی از مبدأ واحدی سرچشمه گرفته است و وجودی واحد منشأ همه هستی به شمار می رود. از آنجا که وجود واحد خود را در مَجالی و تعیّنات آشکار کرده است، عارف «کل نگر» با نظاره این کثرت ها به سرچشمه هستی که همان منشأ واحد است، نایل می شود و با چشم دل در همه زوایای هستی، آن مبدأ کل را مشاهده می کند. آیا این اندیشه که با ابن عربی خود را آشکار کرده است، در سبک هندی نیز مشاهده می شود؟ آیا این تفکر از صائب که یکی از ارکان سبک هندی است، دلربایی کرده است؟ داده های این تحقیق نشان می دهد که صائب به عنوان یکی از ارکان سبک هندی، وحدت وجود و سیر در مجالی و مظاهر را در دیوان خود مورد توجه قرار داده است و آن را راهی برای شناخت حقیقی و معرفت نظری معرفی می کند. این پژوهش به روش تحلیلی - توصیفی انجام گرفته است و شیوه گردآوری داده های آن از میان اطلاعات کتابخانه ای است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که صائب مانند عارفان وحدت وجودی، عالم کثرت را نماد و نمودی از یک حقیقت واحد دانسته و در پی کشف آن مبدأ واحد بوده است.
خلفای راشدین در گفتار صوفیانه و تاریخ اجتماعی ایران دوره میانه: الگوی عارفانه برای همگرایی اجتماعی در جامعه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اواخر قرن پنجم هجری در تاریخ خراسان با حضور مشایخ بزرگ صوفیه در جامعه اسلامی، شکل گیری ادبیات تمثیلی صوفیانه، طریقت های صوفیانه و برآمدن نهاد اجتماعی خانقاه گسترش یافت. در عین حال که در این دوران، منازعات فرقه ای اهل سنت و شیعی با ادبیات حدیثی و جدلی نیز درباره اصول و فروع دین و مذهب به خصوص مساله امامت و افضلیت خلفای راشدین در این ناحیه گسترده شده بود. مسئله مقاله این است که با توجه به مبانی فکری عرفان اسلامی و سبک بیان تمثیلی ادبیات صوفیانه، صوفیان فارسی نویس خراسان که عامه جامعه را مخاطب قرار می دادند چه تصویر و مضامینی درباره شخصیت خلفای راشدین در ادبیات تمثیلی صوفیانه از تاریخ مقدس ایمان اسلامی ارایه می کردند که همسازگرایی اجتماعی را در میان گروه های اخوان صوفی ورای تفاوت های محلی و عقیدتی دوام می بخشید؛ یافته های مقاله نشان می دهد با توجه به اینکه تصوف و عرفان داعیه دار وحدت، محبت، برادری و برابری بوده اند، در ادبیات صوفیانه با ارایه سبک تمثیلی به زبان فارسی از تاریخ قدسیِ ایمان اسلامی و با عنایت به کارکرد عاطفی زبان درباره معنای افکار و عملکرد خلفای اربعه در تاریخ صدر اسلام، مقام خلفای راشدین در راستای همطرازی معنوی در مقامات عرفانی به شکلی وحدت گرایانه تعریف می شد.