مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
ادبیات عرفانی
در میان قرآن پژوهان غربی که به دیده انصاف به متون اسلامی وبویژه قرآن ، نگریسته اند، خانم کریستین سندز شیوه استادان مشتاق ومحتاط خود را همچنان می پیماید. او در کتاب "تفاسیرصوفیانه قرآن از سده چهارم تا نهم" نخست به بررسی پیش فرض های هرمنوتیکی صوفیه پرداخته وسپس مقایسه ای تحلیلی داشته است میان روش های عارفانِ مفسّر ذیل داستان موسی و خضر، سرگذشت مریم و آیه نور.در بررسی این کتاب، پس از نگاهی به امتیازات وجنبه های مثبت اثر، به مواردی از ضعف های محتوایی این پژوهش که متوجّه مولّف بوده، پرداخته شده است. بخش قابل توجّهی از نکات ذوقی-تفسیری در این کتاب، برپایه مطالبی است که از عبدالرزاق کاشانی و بخش های تأویلی غرایب القرآن نظام الدین اعرج نیشابوری و پس از آن، علاء الدوله سمنانی، نقل گردیده و با یکدیگر مقایسه شده اند. در حالی که سال هاست در جای خود به اثبات رسیده که عمده مباحث تأویلی در غرایب القرآن برگرفته از "تأویلات نجمیّه" است . توجه به این نکته، می توانست چینش مباحث و ارزیابی نهایی مولف را تغییر دهد. همچنین به مواردی از ضعف ترجمه اثر توجه شده که به تعقید و گرفتگی متن فارسی انجامیده است. شواهدی که از این ضعف ها ارائه شده، از موارد اختلاف سلیقه درترجمه نبوده است.
صورخیال گل در آیینه غزلیّات صائب و با تأکید بر ادب عرفانی
حوزه های تخصصی:
گل و گیاه از دیرباز دست مایه هنرنمایی های خیالی و تصویرآفرینی های شگرف بوده است. برخی شاعران نامدار ایران چون صائب با طبع وقّاد خویش زیباترین تصویرهای هنری و صورخیال را از پدیده زیبای هستی خلق کرده اند. با همه فراخی دامنه جغرافیای محیط زیست شاعران و با همه اختلافاتی که از نظر اوضاع طبیعی در هر ناحیه ای از نواحی مختلف نفوذ شعر فارسی وجود داشته، رنگ عمومی شعرهای طبیعت یکسان است. مبانی معناگرایانه و تأویلی عارفان با عنصر خیال و رویکرد زیباآفرینی می آمیزد. و همواره در آیینه ادبیّات عرفانی انعکاس می یابد. هدف از انجام پژوهش حاضر که با استفاده از روش کاربردی، استدلال ، تحلیل عقلانی و بر پایه مطالعات کتابخانه ای انجام شده، این است که با تأویل گل ها و تمثیل در اشعار صائب، مبانی بینامتنیت عرفانی را بیان کند. به زوایای تفکّر در ادبیّات عرفانی دست یابد. نگارندگان برآنند تأویل های عرفانی را در آیینه تمثیل در غزلیّات صائب با تأکید بر جلد سه و چهار و پنج و با تعمّق در آن نقش آفرینی وی را درباره گل به رشته تحریر کشند. و برای اظهار اسرار و باورهای پنهانی را که صائب در تبیین تجلّیات نزولی ظهوری و تجلّیات صعودی شهودی، از آن بهره برده را بیان کنند؛ در حقیقت صائب از گل و انواع آن، تأویل های عرفانی مختلفی به تصویر کشیده است.
بررسی معرفت شناسی عرفانی در آثار منظوم و منثور عبدالرحمن جامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عرفان اسلامی، پاره ای مباحث درباره معرفت شناسی وجود دارد. وجه ممیزه عرفان اسلامی از سایر نحله های عرفانی، جایگاه بلند و استوار معرفت در آن است. نورالدین عبدالرحمن جامی، ادیب و عارف قرن نهم هجری، نیز به مسئله معرفت و مباحث مرتبط با آن پرداخته است. سؤال اصلی این است که جامی چه مسائلی را از این علم و در چه حدّ و حدودی بیان کرده است؟ این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی در آثار او صورت گرفته و نتایج به دست آمده حاکی از آن است که معرفت، امری موهبتی از جانب خداست و مبنای سلوک و نتایج سلوک به شناخت حقّ وابسته است؛ به نحوی که واصل به معرفت حقیقی کسی است که به مرتبه فناء فی الله و بقاءبالله رسیده باشد. جامی درباره درجات معرفت و جایگاه حسّ، عقل، قلب و کشف و شهود مباحثی مهم را در این باب بیان کرده است. از منظر او، مرتبه معرفت انسان تا به آنجاست که با تجلیّات حقّ می تواند بر احوال عین ثابته خود آگاهی یابد.
تطبیق مفاهیم تمثیلی و نمادین سگ در آثار حماسی، غنایی و عرفانی (با تکیه بر شاهنامه فردوسی، خمسه نظامی و مثنوی مولوی)
حوزه های تخصصی:
نماد ، یک شگرد بیانی است که به جای اشاره مستقیم به موضوعی، آن را غیرمستقیم و به واسطه موضوعی دیگر یا به شیوه تمثیل بیان می کند. نماد در قلمرو ادبیّات هماره نقش آفرین بوده است. نمادها بخشی از فرهنگ یک ملّت هستند که برای درک اسطوره های آن ملّت باید به مفاهیم آن ها پی برد. جانوران از مصادیقی هستند که با نمادها در پیوندند. این پژوهش با روش کتابخانه ای و شیوه تحلیلی تطبیقی نوشته شده است و هدف آن بررسی مفاهیم نمادین و تمثیلی سگ در آثار حماسی، غنایی و عرفانی (با تکیه بر شاهنامه فردوسی، خمسه نظامی و مثنوی مولوی) است و می خواهد به این پرسش ها پاسخ دهد: در اوستا و متون پهلوی در مورد سگ چه نگرشی وجود دارد؟ سگ در هر یک از آثار مورد بررسی در چه مفاهیم نمادین و تمثیلی به کار رفته است؟ آیا بین مفهوم نمادین و تمثیلی سگ در آثار مورد بررسی تطابق وجود دارد؟ کدام مفهوم مایه حماسی، کدام، مایه غنایی و کدام، مایه عرفانی دارد؟
مفهوم پردازی نظری ابتسام در ادبیات عرفانی برای طراحی طنز رسانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شادی از جمله موضوعاتی است که در عرفان نظری و عملی بدان پرداخته شده و با مفاهیمی همچون فرح، سرور، تبسم، وجد، سماع و بهجت وجوه مختلف آن تعریف شده و در ادبیات تعلیمی به لحاظ هنری مصداق های کاربردی آن در قالب طنز قابل مطالعه است. ابتسام به معنای لبخند زدن یا شکرخند از کلام ابن سینا در کتاب اشارات و تنبیهات اخذ شده، که با مطالعه مفاهیم فرح، سرور و بهجت در نزد حکما و عرفای اسلامی و نیز مطالعه مصداق های کاربردی آنها در ادبیات تعلیمی عرفانی از منظر عرفان نظری، حالت بهجت نفس انسانی است، که به سبب ادراک حقیقت برای او حاصل می شود و عارف بدان جهت بسّام است که در حال ادراک حقیقت است. از منظر عرفان عملی ابتسام کارکردی اجتماعی دارد و عبارت است از بهجتی که به هنگام یقظه به انسان دست می دهد و شادی حاصل از آن، برخاسته از آگاهی به لحظه است و نه غفلت از لحظه. این پژوهش با هدف مفهوم پردازی نظری طنز بر مبنای ادبیات عرفانی و با بهره گیری از روش اسنادی و کتابخانه ای در گردآوری داده ها و شیوه قیاسی -استقرایی در منطق استدلال، به مطالعه مفاهیم نظری مرتبط با طنز در ادبیات عرفانی می پردازد. بر مبنای نظریه ابتسام، طنز رسانه ای از رهگذر آگاهی مخاطب، تبسم را موجب می شود و چنین خنده ای در درون خود، تعلیم، آموزش و آگاهی را در پی دارد.
جستارهای معرفت شناختی ویلیام چیتیک در ادب عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۳
87 - 111
حوزه های تخصصی:
بررسی معرفت شناختی گزاره های ادبیات عرفانی در نمونه ای از آثار مولوی و ابن عربی از نظر ویلیام چیتیک هدف این جستار است. «تحقیق» و «تقلید» دو راهبرد شناختی هستند که در متون متقدم و متأخر رد پای خود را بر جای گذاشته و در معرفت شناسی معاصر نیز محل بحث و نظر بوده اند. حوزه متأثر از این دو علوم عقلی و نقلی است که عرفان پژوهانی مانند ویلیام چیتیک را متوجه خود کرده و هرکدام شیوه متناسب خود را داراست. این گزارش توصیفی-تحلیلی نشان می دهد چیتیک با روشی پارادوکسیکال عقل را در تمامی معارفی که به دست می آورد مقلّد و عقلانی ترین جریان تقلید را که تبعیت از خداست موجّه می داند. او می کوشد تا از میراث ادبی و عرفانی اسلام برای احیای سنت عقلی سود برده و در مقام نقد معرفت شناسی مدرن، به نفس از دست رفته شناخت و وجود آدمی از نظر مولوی اشاره می کند که در تقلید گرفتار شده است و در آموزه های ابن عربی هم تقلید را امری ناگزیر در روند شناخت و تنها از خدا دانسته و راه تفکر و تعقل خلاق را باز می کند.هر چند که آرای چیتیک در این باره و نیز در نقد مدرنیته قابل نقد است و به پاره ای از آنها در این مقاله پرداخته شده است.
تحلیل کمّی و کیفی احادیث مورد اهتمام عارفان مسلمان در متون عرفانی
حوزه های تخصصی:
از دیدگاه مسلمانان پس از قرآن کریم، احادیث معصومین(ع) مهم ترین میراث دین مبین اسلام است. این گنجینه گران بها مورد توجه نحله های مختلف اسلامی از جمله عارفان مسلمان است. اهل عرفان در پرداختن به حدیث، مبانی خاص خود را دارند. اختلاف مبنای ایشان با علمای حدیث باعث بروز اختلافاتی شده است. گاهی اهل عرفان به جعل و تحریف احادیث منسوب شده اند. به نظر می رسد تجزیه و تحلیل احادیث مورد اهتمام اهل عرفان با روش های دقیق علمی راهگشای فهم مبانی و قواعد ایشان در مواجهه با احادیث باشد. این تحقیق به بررسی هفت حدیث مورد اهتمام عارفان مسلمان در 110 منبع عرفانی پرداخته است. تلاش شده است این احادیث با بهره گیری از روش های تحقیق نوین مورد تحلیل کمی و کیفی قرار گیرد. یافته های تحقیق نشان می دهد برخی از احادیث عرفانی بیشتر مورد توجه اهل عرفان بوده و استناد به این احادیث در منابع عرفانی به وفور دیده می شود.
چیستی و چرایی تأثیر ادبیات عرفانی بر نگارگری ایرانی (با رویکرد نشانه شناسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین مسئله: رویکرد تدریجی صوفیانه نسبت به اسلام باعث شد از قرن ششم هجری به بعد گفتمان عرفانی در ایران به یکی از گفتمان های غالب فرهنگی تبدیل شود. عرفان و تصوف پیش و بیش از هر چیزی در ادبیات فارسی تجلی یافت. ادبیات عرفانی فارسی به تدریج جهان بینی بخش عظیمی از جامعه ایرانی را شکل داد و توانست سایر هنرهای ایرانی، ازجمله نگارگری را تحت تأثیر قرار دهد و در خدمت خود نگه دارد. ادبیات عرفانی به صورت خاص در تکنیک های زیبایی شناسیِ هنر نگارگری ازجمله نشانه های دیداری و دلالت های آنها بسیار مؤثر واقع شد. مطالعه نگارگری ایرانی اسلامی به مثابه متن فرهنگی هنری می تواند مخاطب را به مجموعه ای از رمزگان نشانه ای رهنمون کند که در بستر عرفان اسلامی شکل گرفته اند. روش در این پژوهش با هدف تحلیل ارتباط ادبیات عرفانی و نگارگری ایرانی با رویکرد نشانه معناشناسانه کوشش شد تا نشان داده شود که تأثیر ادبیات عرفانی بر نظام دلالتگر نگارگری ایرانی چه کیفیتی دارد و ویژگی های آن چگونه در نشانه های دیداری نگاره ها متجلی شده است. برای این منظور مجموعه ای از نگاره ها مطالعه شد که از آن میان به شش نگاره در این مقاله استناد شده است. یافته ها و نتایج: در میان انواع نشانه ها، واکاوی شاخص ترین نشانه های دیداری مانند پرسپکتیو، چهره پردازی، رنگ، نور، قاب بندی و صورخیال در نگاره های ایرانی نشان می دهد که این نشانه های دیداری غالباً بر مضامینی عرفانی، مانند وحدت در کثرت، کیفیّت نفس و روح انسانی، معنویّت و نظام احسن حاکم بر جهان، حرکت انسان متعالی از جهان مادّی به جهان معنوی و جاودانگی دلالت می کنند. اشتراک مدلول های دو نظام متفاوت ادبیات و نگارگری برخاسته از فرهنگ غالب و مشترکی است که این دو نظام، از یکسو در بستر آن شکل گرفته اند و ازسوی دیگر در تثبیت و شکل گیری آن مؤثر بوده اند.
بررسی تمثیلات عرفانی در نهج البلاغه و تذکره الاولیاء
حوزه های تخصصی:
نهج البلاغه از منابع معتبر اسلامی است که گاه شکل تمثیلی به خود می گیرد. در تذکرهالاولیا نیز شرح حال 97 تن از عارفان ذکر شده است که ضمن بیان احوال هرکدام، عقاید عرفا پیرامون مسائل مختلف بیان می شود. با توجه به گرایش عمومی به مسائل عرفانی و عدم اطلاع از جزئیات بعضی آداب و رسوم آن و افراط و تفریط های عرفا در امور زندگی، لازم است با بررسی علمی و منطقی این آثار و آسیب شناسی آن ها، شناخت دقیق و بهتری به دست آورد. هدف از پژوهش حاضر، یافتن پاسخ به این سؤالات است که مباحث و موضوعات این دو کتاب تا چه حدی در شیوه تمثیلی به همدیگر نزدیک است؟ چه تفاوت هایی بین نهج البلاغه و تذکره الاولیا در کاربرد تمثیلات عرفانی وجود دارد؟ تفاوت های موجود در نهج البلاغه و تذکره الاولیا نتیجه چه نگرش هایی است؟ در این پژوهش پس از بررسی موردی چند تمثیل عرفانی در نهج البلاغه و تذکره الاولیا و تطبیق آن با قرآن و حدیث به روش کتابخانه ای و استناد به منابع با شیوه توصیفی تحلیلی، مهم ترین آسیب های نظری و عملی سخنان عرفا تحلیل شده است. تمثیل مار و شیر، تمثیل زندان و دوزخ، تمثیل کوچ و کشتی طوفان زده و جنگ و غیره از تمثیل های بررسی شده در نهج البلاغه و تذکره الاولیا است.
بررسی بازتاب عقل و عشق در رَباب نامۀ سلطان ولد و طلسم حیرت بیدل دهلوی بر پایۀ نظریۀ بینامتنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
رباب نامه سلطان ولد، یک متن عارفانه است که با بهره گیری از مثنوی مولانا به نظم درآمده و بسیاری از مبانی اندیشه مولوی را تبیین کرده است. در نی نامه مولانا، «ساز نی» نماد عاشق کامل و دور از معشوق است که یک زاری دارد، اما «ساز رَباب»، ناله های بسیار دارد؛ زیرا نماد عاشقانی هجران کشیده است. بیدل دهلوی از شاعران بنام در هند و سند است که در ایران و آسیای مرکزی نیز جایگاهی بلند داشته و دارد. همان گونه که مولانا در اثر ملاقات با شمس تبریزی متحوّل شد، بیدل نیز در نخستین دیدار با شاه کابلی، به نوعی جنونِ عاشقانه دچار شد. این پژوهش به روش تحلیل محتوا و بر پایه نظریه بینامتنیت، با مراجعه به اسناد و منابع کتابخانه ای، عقل و عشق را در «رباب نامه» سلطان ولد و «طلسم حیرت» بیدل دهلوی مورد بررسی قرار داده و به این نتیجه دست یافته است که در دو منظومه، عقل مانند نردبان است که سالک را پله پله برای ملاقات معشوق بالا می بَرَد؛ اما آنچه عاشق را به وصال محبوب می رساند، همانا عشق است که طبعاً از عقل برتر است
تحلیل کمی و کیفی کاربست آیات و روایات در آثار منظوم ومنثورشاه نعمت الله ولی کرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
کاربرد گسترده آیات و روایات در آثار منظوم و منثور شاه نعمت الله ولی، نشان از انس فراوان او با قرآن و حدیث است. مسئله تحقیق حاضر این است که هدف شاه ولی از کاربرد آیات و روایات چه بوده است و چه مقاصدی را دنبال می کرده است. شاه ولی به لحاظ ادبی و هم چنین برای اتقان کلام خود از آیات و روایات به کمک فنون مختلف ادبی چون اشاره، تلمیح، تضمین و تحلیل استفاده کرده است؛ به گونه ای که تسلط شگرف و هم زمان او به ادبیات و علوم قرآن و تفسیر هویدا است. اما از جنبه محتوایی گذشته از کمّیت بی نظیر آیات و روایات در آثار منظوم و منثور شاه ولی، این کمّیت در خدمت سه هدف عمده بوده است. نخست تفسیر و تأویل عرفانی آیات در قالب یک تفسیر موضوع محور؛ دوم تبیین اصطلاحات و فرهنگ و معارف عرفانی که از این طریق مقبولیت آن ها را در میان مردم بیشتر می کرده است؛ و سوم شرح و تبیین فضایل و رذایل اخلاقی و به بیان دیگر، تبیین عرفان عملی و سیر و سلوک عارفانه. در مجموع نحوه به کارگیری آیات و روایات توسط شاه ولی، الگوی تمام عیار عرفان دینی است که خود را مقیّد به نصوص دینی؛ اما با تأویل های عرفانی ویژه خود می داند.
بررسی مقایسه ای موضوعات عرفانی در نهج البلاغه و تذکرهالاولیای عطّار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۲
121 - 142
بدون شک بعد از قرآن کریم، نهج البلاغه، مهم ترین کتاب دینی شیعیان است که تجلی گاه عشق، انسانیت، حکومت، عدالت، تربیت، عبادت و... است. تذکره الاولیاء نیز سرگذشت ها، کرامت ها و اندیشه های نودوشش تن از اولیا و مشایخ با ذکر مقامات و مناقب و مکارم اخلاقی و مواعظ و سخنان حکمت آمیز آنان است و تمام بخش های آن آکنده از حکمت و معرفت و یک اثر بی نظیر عرفانی است. این دو اثر گران قدر، همواره در طول تاریخ، منابع مهمی برای دریافت و درک معانی عرفانی مسلمانان هستند و بررسی مقایسه ای این دو اثر، بی شک زوایای مهمی از تفاوت ها و شباهت ها آن ها را برای پژوهشگران روشن می سازد. در این پژوهش، ابتدا نکات مهم عرفانی، دو اثر استخراج گردید و سپس با بررسی مضامین، موارد مشترک و متفاوت آن ها مشخص شد و بعدازآن با معیار قرار دادن بعضی از آیات قرآن و احادیث نبوی به تحلیل آن ها پرداخته شد. این پژوهش به روش توصیفی و تحلیل مضمون انجام شده است و سعی شده است به پرسش اصلی پژوهش، یعنی موارد تشابه و تفاوت اندیشه های نهج البلاغه و تذکره الاولیاء پرداخته شود. نتایج پژوهش نشان می دهد که هر دو اثر از منابع قرآن و سنّت سرچشمه گرفتند؛ ولی دلیل بعضی تفاوت ها، نوع نگرش و تفسیر آن هاست. پس از بررسی و تحلیل نمونه های مستخرج، مهم ترین نتایج به دست آمده عبارت اند از: برتری جنبه ادبی تذکره بر جنبه تعلیمی آن، نگاه دینی و مذهبی و تعلیمی نهج البلاغه، دیدگاه های افراطی بعضی اقوال تذکره، استفاده از آرایه های ادبی در تذکره، تناقض در اقوال و اغراق های داستانی و... باعث تفاوت هایی در این دو اثر گشته است.
بررسی تطبیقی سلوک در آثاری از ادبیات معاصر پارسی و انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
1224 - 1246
در میان مضامین مشترک ادبیات داستانی جهان، سلوک جایگاه بسیار ویژه ای دارد. هدف از جستار حاضر بررسی تطبیقی میان مقامات سلوک قهرمان داستان در ادبیات انگلیسی با مراحل سفر قهرمان در ادبیات معاصر پارسی است. پیکره انگلیسی، رمان سیر و سلوک زائر به قلم جان بانین (1678) نگاشته شده و مشهورترین اثر ادبی-تمثیلی در باب سلوک در مسیحیت است. قهرمان این رمان «ترسا» نام دارد. پیکره فارسی، داستان ماهی سیاه کوچولو به قلم صمد بهرنگی (1347) است که در آن نویسنده با زبانی تمثیلی به سفر قهرمان داستان و مراحل گذر وی از موانع و چالش های گوناگون پرداخته است. چهارچوب نظری پژوهش، منازل هفت گانه سفر مرغان در کتاب منطق الطیر شیخ عطار شامل «طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید، حیرت، فقر و فنا» است. طبق نتایج تحقیق، اختصاص هر دو داستان به حوزه ادبیات عرفانی و برخورداری موضوع مشترکی به نام «سفر» زمینه ساز بروز شباهت های فراوان میان مراحل سلوک قهرمان در دو اثر شده است.
مقایسه تجلی سیمای پیران و مشایخ در دیوان عطار نیشابوری و مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۷
335 - 363
حوزه های تخصصی:
سیمای پیر در عرفان اسلامی دارای جایگاه ویژه ای است. کتاب های عرفانی نیز کم و بیش، به ترسیم و توصیف سیمای پیر پرداخته اند و اهمیت و لزوم آن را به روشنی برشمرده اند که در این میان «حدیقه» سنائی ، «منطق الطیر» عطار ، «مثنوی» مولوی و دیوان حافظ دارای اهمیت خاص و نقش بنیادی بوده اند. این بزرگان با آفرینش این آثار به فهم هرچه بیش تر اوضاع و احوال عرفانی شاعران بزرگ از ورای آموزه های عرفانی و تجربیات شخصی آنان کمک شایانی کرده اند. مقایسه سیمای پیر در این چهار اثر در روشن شدن هرچه بهتر برخی از زوایای اعمال و رفتار پیر و درک صحیح این متون بی تأثیر نخواهد بود. عطار و مولوی شخصیت پیر را با تعابیر متعددی نظیر شیخ، ساقی و رند و با بهره مندی از نام مقدس انبیای الهی مانند عیسی(ع) ، خضر(ع) ، و رسول اکرم(ص) به خواننده می شناساند. این نوشتار در صدد است به تبیین و تشریح سیمای پیران و مشایخ در اندیشه های صوفیانه عطار و مولوی بپردازد.
بررسی تطبیقی ارتباطات کلامی در مثنوی مولوی و حدیقه سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
275 - 295
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائلی که در تمام آثار ادبی مشهود و ملحوظ می باشد، ارتباط کلامی است که از رهگذر آن، افکار و عواطف مختلفی رد و بدل می شود. با توجه به ماهیت آثار ادبی باید گفت که این پدیده به شکل های مختلف و با کمیت های متفاوتی نمود می یابد. در پژوهش حاضر که با رهیافت توصیفی- تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای نوشته شده، تلاش بر آن است که انواع مختلف ارتباط کلامی در «مثنوی» مولوی و «حدیقه» سنایی مورد کنکاش قرار گیرد و اغراض مختلفی که در ورای این ارتباطات کلامی وجود دارد، در ترازوی نقد و بررسی قرار گیرد. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که مولوی از رهگذر این ارتباطات کلامی اغراضی همچون بیان عشق، نیایشی کردن کلام خود، ارائه مفاهیم و تعالیم عرفانی و کلامی، پیروی از اولیاء الله و داستان پردازی است را بیان کرده و هدف سنایی از کاربست این ارتباطات کلامی آن است که به تفسیر آیات و احادیث و نیز ارائه نکات ظریف اخلاقی و عرفانی بپردازد
تحلیل روابط بینامتنی ملفوظات شبه قاره و مجالس (مطالعه موردی مجالس سبعه و فواید الفؤاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
69 - 99
حوزه های تخصصی:
در قرن هفتم و هشتم هجری قمری آث ار فراوان ی در شبه قاره (هند و پاکستان با نام «ملفوظات» در حوزه ادبیات عرفانی نگاشته شد. وجود برخی اشتراکات میان این متون و مجالس، این سؤال را به ذهن متبادر می کند که آیا ملفوظات به تقلید یا تحت تأثیر مجالس نگارش یافته اند یا آثاری متفاوت هستند؟ مجالس سبعه (629-621 یا 642-637.ق) اثر مولوی و فوایدالفؤاد (722-703.ق) اثر خواجه نظام الدین اولیا نمونه های شناخته شده ای از مجالس و ملفوظات هستند که در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی آن ها و ویژگی های مشابه و متمایز هریک می پردازیم. این مقایسه با توجه به نظریه بینامتنیّت انجام می شود. فوایدالفؤاد از منظر پیرامتنیّت تنها در نحوه تقسیم بندی نشست ها و نداشتن عناوین داخلی، با مجالس سبعه مشترک است. از لحاظ سرمتنیّت، تعلّق دو اثر به گونه ادبی خاص باعث وجود برخی ویژگی های ساختاری و محتوایی مشترک در دو متن گردیده است. از حیث ارتباط بیش متنی با توجه به وجود اسناد تاریخی، برگرفتگی غیر مستقیم فوایدالفؤاد از مجالس سبعه، محتمل است و گشتارهای کمّی، انگیزه ای وکیفی در فوایدالفؤاد مشاهده شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که تأثیرپذیری فوایدالفؤاد از مجالس سبعه، جنبه تقلیدی ندارد و با توجه به مشابهت ها، این اثر و احتمالاً سایر ملفوظات، برداشتی آزاد و غیرمستقیم از مجالس سبعه و سایر مجالس هستند.
نویافته هایی از حیات و آثار نجم رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: ادعای اصلی مقاله این است که در نسخه نویافته ای از تفسیر بحرالحقایق (نسخه شماره 37 از کتابخانه حسن حُسنی پاشا) اطلاعات ارزشمندی از حیات و آثار نجم الدین رازی می توان یافت. نجم رازی در این گزارش مفصل، نخست استادان طریقت خود را به تصریح با این ترتیب معرفی می کند: 1) شیخ مجدالدین بغدادی؛ 2) نجم الدین کبری؛ 3) تاج الدین اُشنُهی؛ 4) شهاب الدین سهروردی. او به سبک عالمان رجال و حدیث، نوع و مدت مصاحبت، نوع اجازه نامه دریافتی از شیخ، تاریخ تلمّذ و حتی سبب تقدم و تاخّر آنها در ذکر را می آورد که دربردارنده اطلاعاتی تازه درباره این استادان است. آنگاه گزارشی از سفرهای طولانی خود قبل از حمله مغول و پس از آن عرضه می دارد. روش: اطلاعات مستخرج از نسخه نویافته تفسیر بحرالحقایق ، به شیوه تحلیلی با دیگر یافته های معاصران در این باب، مقایسه شده است. یافته ها و نتایج: براساس این شرح حال، معلوم می شود که نجم رازی از همان سال های نخستِ سیرِ آفاقی خود، در سال 601 ق. در خدمت سهروردی بوده؛ چندین نوبت در شهرهای مختلف از خدمتش بهره برده و چندین اجازه نامه از او دریافت کرده است. همنشینی دایه با تاج الدین اُشنهی در همدان و ردّ این پندار که او به هنگام حمله مغول از ری فرار کرده باشد و... از فروعات دیگر مقاله است. نیز طرح احتمال بازگشت نجم الدین از آناتولی به ایران (پس از استقرار مغول) و اقامت در خوزستان از دیگر یافته های این پژوهش است. به نظر می رسد این نسخه از تفسیر، با توجه به تاریخ کتابت آن، باید رونویسی از نخستین نگارش های نجم دایه در تفسیر خود باشد. نجم الدین در این مرحله از نگارش تفسیر، بسیار وابسته به الکشف و البیان ثعلبی است و از همان ابتدای مقدمه با ذکر منبع، نقل قول های بسیاری دارد.
بررسی معنای ادبی و عرفانی مدخل «الخُطْوه»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معنای کاربردی مدخل «الخُطوه»، و «خُطُوات الشیطان»، از جمله واژگان و تعابیر قرآنی و روایی است که تاکنون نظریّات مختلفی در بیان مفهوم تفسیری آن در بسیاری از روایات و تفاسیر معتبر ارائه شده است، به دلیل وجود پاره ای از آشفتگی در میان نظریات گوناگون پیرامون آن و اختلاف در آن ها، بررسی و تأمّل درباره معنای لغوی و مفهومی این مدخل حائز اهمّیّت است، به ویژه آنکه معنای اصطلاحی و مفهومی آن در زمینه ادبیات عرفانی نیز از جایگاه مهم و ارزنده ای برخوردار است. در این پژوهش تلاش شده است تا از منظر ادبیات عرفانی به بررسی و تحقیق در دورترین معنای لغوی افاده شده از مدخل «خطوه» پرداخته، و جایگاه آن را در زمینه ادبیات عرفانی مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد، لذا دو محور اساسی این پژوهش، عبارتند از:
- بررسی معنای لغوی و اصطلاحی مدخل «خطوه».- پردازش تحلیلی موضوع در پرتو ادبیّات اسلامی و عرفانی
بررسی سیر تاریخی رواج تصوف در دوران اولیه و میانی اسلام و گسترش ادبیات صوفیانه در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۲ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴۶
183 - 198
حوزه های تخصصی:
آیا پیدایش تصوف وعرفان اسلامی در ادبیات صوفیانه، یک پدیده ناگهانی بود، یا تحت تاثیر سیر تاریخی تحولات اجتماعی وسیاسی ملل مختلف دنیای باستان و جهان اسلام بوده است؟گرچه اندیشه های عرفانی و تصوف به مفهوم عام در تاریخ جوامع بشری قدمت دارد، اما جز تعداد معدودی تصویر های مبهم بر دیواره کوه ها و یا اساطیر که بعد از اختراع خط به پیشینیان نسبت داده شده، از اندیشه مردمان گذشته، چیز دیگری در دست نداریم.حتی پس از اختراع خط که اندیشه ها بر روی سنگ ها و چرم حیوانات و پوست درختان نقش بست، بخش بسیار ناچیزی از آن آثار توانست ازگزند حوادث روزگار جان سالم به در برد و به دست ما برسد. شناخت پدیده تصوف و تاثیر آن بر جوامع اسلامی و تمدن های غیراسلامی، همین محدودیت ها را دارد. تلاش نگارنده بر این است که از خلال کتاب ها و منابع به بررسی سیر تاریخی رواج صوفیگری و ادبیات مربوط به آن در دوران اولیه ومیانی اسلامی بپردازد وبه این سوال اساسی پاسخ داده شود که چه عوامل سیاسی در بستر واقعیات جامعه اسلامی منجر به گسترش صوفیگری و انزواطلبی در میان برخی از پارسایان شد.
شهود زمان لاهوتی در عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۲ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴۶
223 - 236
حوزه های تخصصی:
در دیدگاه عرفانی زمان امری قدسی و لاهوتی و نوعی ازلیت محسوب می شود که فارغ از درازی و کوتاهی و گذر زمان است. ادراک حقایق و وصول به احوال خوش معنوی در لحظه های کشف و شهود برای عرفا در ساحت بی زمانی مطلق رخ می دهد. ساحتی که در آن زمانهای گذشته و آینده در زمان حال فانی و مستهلک می شود. برای عارف لحظه های جذبه و شهود و اتصال به عالم معنا، در ورای زمان عادی و محسوس، لحظات انکشاف افق هایی از حقائق غیبی در قلمرو ابدیت است. عارف در زمان غوطه ورشدن خود در وقت خوش مستی، دریچه ای از حقائق غیبی به رویش گشوده می شود و وی را دچار چنان التذاذی می کند که مابقی عمرش را در فقدان چنان اوقاتی، بی حاصلی و بی ثمری می داند. عارف در لحظه شهود و مکاشفه بیرون از مرز زمان ایستاده و از چنبره زمان رهیده و از قید چند و چون فارغ گشته است. عرفا مسئله عهد الست و پیمان آغازین آفرینش را در آیه الست در قرآن مورد تفسیر و تاویل قرار می دهند و همواره با یادآوری این پیمان ازلی، گویی اصواتی از موسیقی لاهوتی از آسمان ازل در گوش جانشان طنین انداز می شود؛ طوری که دچار شوریدگی و شیدایی وصفناپذیری می گردند و با تمام وجود به وجد و سرور می آیند. شنیدن خطاب الست در زمان ازل برای عارفان به مثابه نوشیدن شراب از جام محبت الهی است که جانشان را پُرشور و بی قرار می کند. شور و مستی عارفان ناشی از آن است که در این خطاب خداوند آنان را مستقیما مورد خطاب خود قرار داده است.