مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
عطارنیشابوری
حوزه های تخصصی:
متون عرفانی یکی از شاخه های پربار ادبیات فارسی است. این متون به دلیل ارتباط شفافی که با تجربه و تخیل عرفانی و بشری دارد، منشأ زایش های هنری و تجربه های زبانی بیان ناپذیری است. یکی از ویژگی های ساختاری ای که همه متون عرفانی ادبیات فارسی را به هم متصل می کند، ارتباط گفتمانی است. اگرچه اصلی ترین هنر عطار نیشابوری، شاعر و اندیشمند پایان قرن ششم هجری، شعر است امّا او با تألیف تذکر ه الاولیا سعی کرده تا همان گفتمانی را که در منطق الطیر به کار گرفته است، به شکل دیگری در نثر هم دنبال کند. اگرچه عطار بسیاری از اجزای تذکر ه الاولیا را از متون پیشین عرفانی، همچون رساله قشیریه، کشف المحجوب و طبقات صوفیه گرفته است امّا رفتار زیبایی شناختی و زبان شناختی او برای خلق جهان متن، دیگرگونه است. چنانکه تمام بخش هایی که به تذکر ه الاولیا و یادکردِ عرفا اختصاص یافته، دارای ساختار گفتمانی واحد است. اگرچه سایه کم رنگ این الگوی ساختاری را می توان در کتاب های کشف المحجوب، طبقات صوفیه و رساله قشیریه یافت اما عطار این الگو را عمق و جهت داده و به سبک ویژه ای دست یافته است. این مقاله در جستجوی پاسخ به دو مسئله پژوهشی است که به طور مستقیم با ساختارِ تذکر ه الاولیا ارتباط دارد:1- فراروایت نجات بخشی عرفان اسلامی چگونه در گفتمان عرفانی بازنمایی می شود؟2- عطار چگونه فراروایت نجات بخشی را با گفتمان همراه می کند و ساختار روایت تذکر ه الاولیا را می سازد؟ فراروایتی که تذکر ه الاولیا را پیش می برد، «اسطوره نجات بخشی» است؛ این اسطوره، گفتمان «سفرِ انسان در دنیا» را می آفریند. عطار با استعاره «سفر» به اسطوره گناه و توبه می رسد؛ بنابراین ابتدای روایت هایش با توبه آغاز می شود و انتهایش به مرگ می انجامد. در تذکر ه الاولیا انسان های برگزیده با شناسایی خود و توبه کردن از گناه آغاز می کنند؛ آنگاه به فاعل شناسا تبدیل می شوند و سپس کردار و گفتارشان بر دیگران مؤثر واقع می شود و سرانجام سفرشان به مرگ منتهی می گردد.
تأثیرپذیری احمد سویلم در مجموعة «الشوق فی مدائن العشق» از عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
احمد سویلم یکی از شاعران نسل دوم (دهة شصت) مصر است که میراث گذشتگان نقش پررنگی در اشعار او دارد. مطالعة اشعار او نشان می دهد که بخش قابل توجهی از این میراث را میراث عرفا تشکیل می دهد. در این میان، بررسی مجموعة شعری الشوق فی مدائن العشق نشان می دهد که سویلم به خوبی عطار و منطق الطیر او را می شناخته تا آنجا که به نام او صریحاً اشاره می کند و او را «قطب تصوف اسلامی» می خواند. بنابراین این مقاله در پی آن است که جنبه های این تأثیرپذیری را در قالب مکتب فرانسوی- که بر تأثیر و تأثّر میان شاعران تأکید دارد- آشکار سازد.
بررسی تطبیقی وحدت عرفانی در اندیشه های عطار نیشابوری و ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عرفان خراسان از قرن سوم تا قرن ششم ه.ق. بیشترین گستردگی را در فرهنگ و ادب پارسی داشته و از قرن ششم به بعد، خاصّه از قرن هفتم، عرفان نظری با ظهور محیی الدین بن عربی گستردگی بیشتری یافته است. آنچه موجب شکل گیری عرفان نظری و عملی شده ؛ نوع نگاه متفاوت عارفان به مقوله وحدت است. علی رغم پژوهش های بسیار درباره وحدت / توحید، به مسئله خلق در کنار حق و تفاوت سلوک در ارتباط با مقوله وحدت توجه نشده است. براین اساس، آثار منظوم عطار نیشابوری به عنوان نماینده عرفان خراسان و آرای ابن عربی در فصوص الحکم و فتوحات مکیّه مورد مداقّه قرارگرفت و ابیات و مطالبی که وحدت یا توحید، نگاه به خلق و مراتب هستی را تبیین می کرد، استخراج و با توجه به شروح، تحلیل های لازم به دست داده شد. حاصل آنکه در عرفان خراسان نگاه به خالق و توجه صرف به او در رأس حرکت سالک قرار دارد و در عرفان عراق، توجه به خلق و حق توأمان مورد نظر است. عارفان خراسان خلق را سراب و سایه می دانند و در عرفان ابن عربی، خلق عین حق است. از سوی دیگر، مسئله دستیابی به عالی ترین مرتبه وحدت در عرفان خراسان در جایگاه تجلی سیمرغ (مرتبه واحدیت در تطبیق با عرفان نظری) و در عرفان وجودی ابن عربی تعیّن احدیّت است. اساس سلوک عرفان خراسان توجه صرف به حق و نفی وجود و اساس عرفان عراق خودشناسی و پذیرش اصالت وجود است.
سیمای حضرت سلیمان (ع) در منظومه های عطار نیشابوری
حوزه های تخصصی:
واکاوی نقش دلاله در داستان «رابعه و بکتاش» براساس نقش میانجی درمددکاری فردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۹
1 - 30
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله که از نوع کیفی است، بررسی اقدامات دلاله در داستان رابعه و بکتاش در الهی نامه عطار نیشابوری، بر اساس نظریه میانجی به عنوان یکی از مؤلفه های مددکاری فردی است. داده ها ابتدا با رجوع به منابع کتابخانه ای و شیوه یادداشت برداری گردآوری شده و با تکیه بر روش تحلیل محتوا و استقرایی (جزء به کل) تجزیه و تحلیل شده اند. نتایج تحقیق نشان می دهد که دلاله با رعایت مواردی چون: «شناخت دقیق مشکلات مددجو و تسلط در برقراری ارتباط با او»، «آگاهی دقیق از موقعیت ابتدایی مددجو و انجام اقدامات لازم براساس آن» و «ارزیابی درست نیاز مددجو و اطرافیان او» در نقش یک مددکار فردی، نقشی مهم در سیر تطور معرفت شناختی رابعه داشته و در پی بردن او به قابلیت های روحی خود نقشی محوری و غیرقابل انکار، داشته است. دلاله با توان بخشی و ایجاد انگیزه در شخصیت های اصلی داستان، بسترهای مناسبی را برای ارتقاء زندگی فردی و اجتماعی آن ها فراهم آورده است. علی رغم این همسانی ها، در برخی موارد، نقش آفرینی دلاله با کارکرد میانجی تفاوت هایی داشته است. از جمله اینکه، دلاله با نگاهی جانبدارانه و عمدتاً یک سویه اقدام به حل و فصل مشکلات رابعه کرده است. همچنین، برخلاف میانجی که برای رفع اختلاف میان طرفین حضور می یابد، دلاله برای حل مشکلات شخصی رابعه وارد جریان روایت شده است.
ابزار شناخت و ماهیت خداوند در دستگاه فکری عطار و سهروردی
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۲ پاییز ۱۳۸۹ شماره ۵
115 - 138
حوزه های تخصصی:
شیخ شهاب الدّین یحیی سهروردی، فیلسوف ِعارف، با حکمتی آمیخته از معرفت نظری و سلوک عملی است. در دستگاه فکری او، عناصری از تفکر ایران باستان، یونان قدیم و فرهنگ اسلامی، قابل رهگیری است. هدف اصلی او، احیای تفکّر اشراقی، از طریق بهره گیری از امتیازات سه فرهنگ فوق بود. سهروردی در دو آبشخور فکری- مکتب خسروانی و اندیشه های اسلامی- با شیخ فریدالدّین عطّار نیشابوری در یک مسیر قرار می گیرد. ابزار شناخت و ماهیت خداوند برای هر دو اندیشمند، مسأله ای حیاتی است و در نظریه آنان، سایر معرفت ها تحت الشعاع معرفت بنیادین مذکور قرار می گیرد. کلید فهم حکمت اشراق سهروردی، منوط به خودشناسی و معرفت نفس است و معرفت نفس نیز در گرو معرفت حق تعالی و جهان هستی است. بر این اساس، نظام هستی شناسی خود را منوط بر شناخت «نورها» می داند. در مقام فکری او، خداوند، نور حقیقی و مطلق است. نور نزد عطّار نیز روح زندگی و چشمه ی فیاض حیات و جنبش است. امری که بی او قوامی نیست؛ و هیچ بخشی از عالم هستی، خالی از نشانه ی آن نیست. هر دو متفکر، مانند سایر اندیشمندان شرقی، ابزارهای حسی و عقلی را برای شناخت حق، ناکافی می دانند و راه وصول به معرفت حق را از طریق کشف و شهود، اصیل ترین شیوه می دانند. در این مقاله، دیدگاه سهروردی و عطار به صورت سنجشی مورد بررسی قرار گرفته است.
آستانه های پیوند و شکاف اجتماعی در منطق الطیر عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیشتر مسائل اجتماعی، فرهنگی و تاریخی هر ملتی را می توان در آثار ادبی آن سرزمین جستجو کرد. از آنجا که ادبیات تولیدی اجتماعی است، با مطالعه ی آن می توان ساختار اجتماعی و فرهنگی و همچنین زوایای پنهان و تاریک ویژگی های زندگی آن اجتماع را نیز شناسایی کرد. مراجعه به متون ادبی در علوم اجتماعی با استفاده از رویکرد روایتی برای نشانه شناسی یکی از راهکارهای دست یابی به این مقصود است. ظهور ویژگی های داستان گونه ی زندگی اجتماعی در روایات به تفسیر ساختار حاکم بر روایات اهمیت می -بخشد، و در این می ان، داستان های رمزی که مستلزم درک معنای مجازی عناصر داستان برای دسترسی به واقعیت پنهان متن اند، از اهمیت خاص برخوردارند. پدید آورندگان این مقاله با خوانش منطق الطیر عطار و تحقیقات مرتبط با آن به تحلیل گفتمان پرندگان و ویژگی های آن ها به منظور گره گشایی از رمزهای این اثر بر آمده اند. روش شناسی این تحقیق از نوع اسنادی در جهت معنایابی و نشانه شناسی بوده است و داده های حاصل به صورت روایتی با تکیه بر رویکرد درام اجتماعی ویکتور ترنر تحلیل شده اند.
موانع کمال و طرق مواجهه با آن ها، در منطق الطیر عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۵
77 - 106
راه وصول به حضرت حق یک مسیر طولانی و پرپیچ و خم است. برای عبور موفق از این گردنه ی صعب العبور، باید موانع راه را به خوبی شناخت. هدف این پژوهش، بررسی موانع کمال انسان و راه مواجهه با این موانع در منطق الطیر عطارنیشابوری است. نگارنده از روش توصیفی با شیوه ی تحلیل محتوا برای نگارش استفاده کرده و از شیوه ی استدلال توصیفی و عقلی، برای تجزیه و تحلیل اطلاعات بهره برده است. انجام این تحقیق از آن جهت ضروری است که عطار در منطق الطیر، ازشیوه ی خاصی برای بیان موانع کمال و نحوه ی برخورد با آن ها، استفاده کرده است که قطعاً میزان تاثیرگذاری آن، نسبت به سایرین بیشتر است. در این پژوهش، به هرگونه عاملی که از دیدگاه عطار، انسان را از نیل به تقرب خداوند، باز می دارد، «مانع» اطلاق شده است. بر اساس نتایج به دست آمده، عواملی مثل: دنیا طلبی، نفس امّاره، مقام پرستی، جهل و... مانع تقرب الهی و کمال انسان هستند و سالک الی الله، باید این موانع و طرق مواجهه با آن ها را بشناسد؛ تا بتواند به کمال حقیقی دست پیدا کند.
ظرفیت سنجی سیاست در آثار عطار بویژه در منطق الطیر
منبع:
سیاست پژوهی جهان اسلام دوره پنجم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۱۰
197 - 221
حوزه های تخصصی:
نویسنده مقاله تلاش کرده است براساس روش اسپریگنز به این سؤال پاسخ دهد که آیا اندیشه عطار و رفتارش در قالب سیاست قابل پیگیری می باشد؟ از این رو براین باور است که شیخ فرالدین عطار قبل از هرچیز از گمشده گی انسان و فضای محیطش به قتل و غارت ها به بی نظمی ها و ظلم حکام می پردازد(یعنی ابتدا از مشاهده خرابی ها و بی نظمی ها می آغازد) ولی چون مشاهدهِ صرفِ نادرستی ِوضع موجود، هیچ دردی را دوا نمی دهد به علل و ریشه نادرستی ها نیز پرداخته است او از خود می پرسد اگر اوضاع نامرتب است دلایل آن چیست؟ آیا ریشه مشکل، عام و مربوط به جامعه است یا اینکه فردی است؟ او مشکل را دو سویه می بیند و بعد از فهم مشکل بسوی جامعه مطلوب و مورد نظرش گام برمی دارد که جامعه خوشبخت و سالم کدام است؟ عطار برای رسیدن به جامعه مطلوب تلاش می کند که«درد» مردمان هم عصرش را که «بی دردی» است درمان کند آنهم با همان انسان های موجود؛ انسان هایی که در تیپ شناسی وی در قالب رمز و نماد مرغان به دوازده تیپ از انسان تقسیم می شود و این انسان ها جهت رهایی از بی دردی، بی مسؤلیتی، بی مهری، دلبستگی، وسواس افراطی، ناتوانی، عزلت نشینی، اسیر عشق ه ای ناپایدار و راحت طلبی؛ باید دردمند شوند و به خودشناسی برسند او می خواهد فرمانروا و فرمانبر از همین انسان های موجود که دارای ویژگی های مذکور در نمادها هستند شروع کنند. به همین منظور است که راه رهایی را در دردمند شدن انسان چاره اندیشی می کند. اگر چه درد عطار درد عارفانه است نه درد روشنفکرانه یعنی خود درد برای او آگاهی است آنهم برای رسیدن و یکی شدن و محو شدن در حق؛ نه انعکاس دردهای بیرونی در خودآگاهی؛ از این رو هم به حاکم و هم به مردم توصیه می کند دردمند باشند تا هدایت شوند.