مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
شفیعی کدکنی
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۲
115 - 142
حوزه های تخصصی:
تصاویر شعری از عناصر اصلی شعر و از معیارهای مهم نقد ادبی نزد متقدمین است. صور خیال که از تلفیق اشیا، کلمات و احساسات در هنگام خلق یک اثر هنری ایجاد می شود، بر جذابیت شعر افزوده، آن را نزد مخاطب و شنونده زیباتر و دل انگیزتر می سازد. تسلط شاعران بر تصویرگری هنری برخاسته از ذوق و قریحه خاص و از وجوه امتیاز و برتری آنان بر یکدیگر است. در این پژوهش، تصویرگری هنری در شعر ابتهاج و شفیعی کدکنی از منظر رمانتیسم که یکی از بهترین و عالی ترین جلوه های احساسی بشر است بررسی شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که این دو شاعر در استفاده از تصاویر هنری برای بیان اهداف خود که بعضاً مقاصد اجتماعی و سیاسی بوده، بسیار مهارت داشته و موفق بوده اند. رمانتیسم این شاعران با اجتماع پیوند غیر قابل انکاری داشته و به نوعی عشق فردی را فدای عشق اجتماعی نموده اند.
بررسی تطبیقی اندیشه های مقاومت در شعر یحیی السماوی و محمدرضا شفیعی کدکنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۶
115 - 144
حوزه های تخصصی:
یحیی سماوی ، به عنوان یکی از شاعران برجسته معاصر عراق، و محمدرضا شفیعی کدکنی ، از شاعران معاصر ایران، می کوشند تا با سلاح قلم، زبان هنر و بهره گیری از شگردهای گوناگون ادبی، در افشای ماهیت استعمار و نیروهای اشغالگر، نفش بارزی داشته باشند. پژوهش حاضر گذشته از تبیین جایگاه ادبی این دو شاعر، می کوشد، با رویکردی تطبیقی بر اساس مکتب آمریکایی، به صورت تفصیلی و استقرایی اشتراکات و افتراقات شاعران مورد نظر را در مفاهیم مقاومت مورد مطالعه قرار داده و عوامل ظهور اندیشه های پایداری و مقاومت در شعر سماوی و شفیعی بررسی نماید. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که رد پای استعمار آمریکا در هر دو کشور پیامدهای ناگواری به دنبال داشته است. بنابراین دو شاعر، با تکیه بر ارزش های والای قرآن و اسلام و به پشتوانه فرهنگ غنی و تاریخ شکوهمند سرزمینشان، ضمن بهره گیری از اساطیر ملی- مذهبی به صورت نمادین و گاه آشکار، سهم بسزایی در بیداری ملت خویش داشته و با ایجاد همبستگی در میان آن ها، گام های استواری در مسیر پایداری برداشته اند.
شرحِ سخن بیشتر است از سخن (نگاهی به دقّت علمی و نکته سنجی های استادانه محمّدرضا شفیعی کدکنی در «تعلیقاتِ» تذکره الأولیاء)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال ۲۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۰ (پیاپی ۱۱۰)
185-214
حوزه های تخصصی:
محمدرضا شفیعی کدکنی، محقّق و ادیب سخت کوش معاصر که در حوزه های متنوّع قلم فرسایی کرده و استادی خویش را به اثبات رسانده است. تصحیح آثار عرفانی، از جمله «تذکره الاولیا»یِ عطار یکی از حوزه های مورد علاقه اوست که در سه بخش: مقدّمه، متن و تعلیقات به چاپ رسیده است. از ویژگی های این تصحیح می توان به دقّت علمی استاد، اطّلاعات فراوان عرفانی و شرح حال عارفان کمتر شناخته شده، اجتهاد و سخت کوشی در تحقیق، امانت داری و صداقت، نقد بر کاتبان در ضبط نادرست کلمات و تصرّف در متن، اطّلاعات مفید سبک شناسی و واژه شناسی، ترجمه های منظوم و هنرمندانه و اِشراف کتاب شناسی اشاره کرد. این ویژگی ها، در مجموع می تواند در پاسخ به این سؤال اساسی مطرح شود که: محاسن و ویژگی های تعلیقات شفیعی کدکنی در تذکره چیست و به چه دلایلی، ارزش تعلیقات این کتاب، کمتر از متن نیست؟ نگارنده در پاسخ به این سؤال، ذیل ده عنوان، به تفصیل، محاسن تعلیقات استاد را برشمرده و معتقد است که تصحیح اگر با تعلیقاتی بجا و ضروری همراه باشد، راهگشای خواننده در خوانش و فهم بهتر متن خواهد شد. متن هنگامی به سخن در می آید و غبار گمنامی از چهره می زداید که با مقدّمه و به ویژه تعلیقاتی محقّقانه- که حاصل تأمّل در تمام مولکول های معنی دار متن است- آراسته شود.
تأملی بر فرآیند فردیت در اشعار شفیعی کدکنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۹۸
35 - 72
حوزه های تخصصی:
براساس نظریه یونگ، سیر خویشتن یابی یا فرآیند فردیت با یک نیاز روحی یا تضاد درونی در شخص آغاز می شود؛ در این فرآیند، سازماندهی در میان کهن الگوها وظیفه کهن الگوی «خود» است که اگر بتواند وحدت و یگانگی میان کهن الگوهای دیگر ایجاد کند، فرد به رشد روانی می رسد و سرانجام شناخت زوایای پنهان درون به خودآگاهی و تمامیت فردی منجر می شود. با رشد فردیت، شخص از تمامیت فردی به پیوستگی با جهان و در مرحله بعد یگانگی با کیهان می رسد و صاحب اندیشه جهانی می شود. در این پژوهش، اشعار محمدرضا شفیعی کدکنی از نظرگاه مراحل خویشتن یابی طبق نظریه یونگ بررسی شده است. دستاورد پژوهش نشان می دهد که کهن الگوهای آنیما، سایه، پیر دانا، مرگ و تولد دوباره و قهرمان در مراحل خویشتن یابی در اندیشه او وجود دارد و با «منِ خودآگاه» هماهنگ شده است، کهن الگوی «خود» نیز با تمامی آن ها سازگار است. شفیعی کدکنی با گذر از لایه های درونی خویشتن، سیر فردیت و رشد روانی را سپری کرده، پس از خودآگاهی و پیوستگی با جهان به یگانگی با کیهان رسیده است.
بررسی عرفان اجتماعی در اندیشه های هنری شفیعی کدکنی و جورج لوکاچ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷۱
279 - 296
حوزه های تخصصی:
عرفان اجتماعی، عرفانی است که به جامعه با سه عنصر هدایت، تربیت و ولایت می نگرد و دارای مراتب مختلفی است که عبارتند از: 1- عقلانیت 2- معنویت 3- حرّیت 4- عدالت. عارف براساس عناصر سه گانه هدایت، تربیت و ولایت باید جامعه را به سوی عاقل شدن، معنوی گشتن (آزادگی یا آزادی درونی)، آزادی بیرونی (آزادی اجتماعی) و آنگاه عدالت اجتماعی در ابعاد مختلف حرکت دهد و این امر در مرتبه حدّاقلی رشد عقلی و معنوی جامعه امکان پذیر خواهدبود. براساس اندیشه های لوکاچ انسان با بازگشت به ارزش های اصیل و معنوی میتواند روح سرگشته و نیازمند خود را سیراب کند و لذّت و رضایت را در مفاهیم ماورایی و الهی مانند یاری کردن دیگران، مهرورزی و نوع دوستی فراهم کند. شفیعی کدکنی نیز از شاعران پیشتاز در عرصه های اجتماعی و فرهنگی است که با دغدغه های انسانی و با احساس مسئولیّت درباب وطن، مردم و جامعه عصر خویش، در اشعار خود چهره ای بارز دارد. وی آرمان های خود را با بهره گیری از عناصر طبیعی و استفاده از زبانی نمادین مطرح می کند و از عشق و انسانیت و آزادگی و معرفت سخن می گوید جورج لوکاچ هم خودآگاهی اخلاقی را چیزی جز فداکاری نمی داند و برای رسیدن به هدف های اجتماعی، به تشریح راه ها و نظریه هایی می پردازد که سرانجام آن به ایجاد نظم تعیین شده در جامعه منجرشود ، نظمی که در آن، عصر وابستگی اقتصادی، که سبب تنزّل کرامت انسانی می شود به پایان می رسد. این مقاله با این هدف ، اندیشه و گفته های هنری آنان را بررسی کرده است.
خوانش نشانه شناسانه نمادهای آب و آتش در شعر شفیعی کدکنی و آدونیس بر اساس الگوی «چارلز پیرس»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
105 - 130
حوزه های تخصصی:
برای درک شعر نو که سرشار از نشانه هاست، پیروی از یک الگوی خاص نشانه شناسی ضروری می نماید. از جمله این الگوها، الگوی چارلز پیرس است. پیرس یکی از بنیان گذاران و صاحب نظران مشهور نشانه شناسی است که با ارائه یک الگوی سه وجهی شامل بازنمون، موضوع و تفسیر، بن مایه های معنایی نشانه ها را مشخص می سازد. درواقع با ارتباط این سه وجه است که معنای اصلی نشانه ها به دست می آید. شفیعی کدکنی و آدونیس، دو شاعر نوپرداز شعر فارسی و عربی هستند که از نشانه های طبیعی به خصوص آب و آتش به وفور در شعر خود استفاده کرده اند و آن را دستاویز محکمی برای القای معانی مورد نظر خود قرارداده اند. پژوهش حاضر می کوشد، تا به شیوه توصیفی-تحلیلی و با استفاده از الگوی نشانه شناسی پیرس به کشف لایه های معنایی و کارکرد نمادهای آب و آتش در اشعار این دو شاعر بپردازد. از نتایج این پژوهش و معناهایی که از واژه های آب و آتش در اشعار این دو شاعر به دست می آید، می توان به جریان داشتن، تزکیه گری و پاک کنندگی، دگردیسی، نابودگری، زندگی، تجدّد، عظمت و شکوه گذشته، جنگ، زایشی نو و عشق و احساسات اشاره کرد.
شیوه های ساخت و کارکرد نوواژه های ترکیبی در شعر شفیعی کدکنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۳
493 - 547
شاعران صاحب سبک در هر دوره با نوآوری، به سخن خود نوعی تشخّص بخشیده اند. یک مورد از این نوآوری ها ساخت ترکیبات تازه است. شفیعی کدکنی از جمله شاعرانی است که بهره گیری از واژه های ترکیبی در شعر او بسامدی چشمگیر دارد. پاره ای از این واژه ها، برساخته شاعر هستند و پاره ای دیگر کمابیش در شعرکهن یا شعر معاصر فارسی سابقه کاربرد دارند. در این مقاله، توجّه و تأکید بر نوواژه های مشتق و مرکّبی است که شاعر متناسب با زبان شعر خود، ساخته و به کارگرفته است. با توجّه به اهمیّت واژه سازی در شعر، ضروری می نماید که این ویژگی در شعر شاعران شاخص زبان فارسی کاویده شود. شفیعی کدکنی یکی از شاعران برگزیده شعر معاصر است که سروده هایش مجال چنین کاوشی را می دهد. دستمایه پژوهش پیش رو، شیوه های ترکیب سازی در دو مقوله اسم و صفت و تأثیر آن در بهسازی سروده های این شاعر است. این پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی انجام شده است. محدوده مورد بررسی، هفده دفتر شعر شفیعی کدکنی است که سرانجام در سه مجموعه، تجمیع شده اند. ساخت اسم و صفت مرکّب و مشتق در شعر شفیعی کدکنی به یکی از این چند روش انجام گرفته است: اسم یا صفت مشتق حاصل از افزودن وند اشتقاقی به تکواژ پایه؛ دو اسم در کنار هم (اضافه مقلوب)؛ یک اسم و یک صفت (ترکیب وصفی مقلوب)؛ دو اسم در کنار هم با رابطه تشبیه (اضافه تشبیهی) و ... . بسامد و گوناگونی اسامی و صفات مرکّب و مشتق به کار رفته در شعر شفیعی کدکنی، شامل 85 مورد اسم، و 93 مورد صفت است.
تحلیل تنهایی در سه مجموعه شعر «محمدرضا شفیعی کدکنی» (آیینه ای برای صداها، هزاره دوم آهوی کوهی و طفلی به نام شادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۰
23 - 51
حوزه های تخصصی:
آیا تنهایی فقط به معنی دوری خواسته یا ناخواسته از جمع است یا شکل های دیگری از آن نیز وجود دارد؟ از دیرباز برخی از فیلسوفان و روان شناسان به تعریف تنهایی و انواع آن پرداخته اند. هرچند به دشواری می توان مرز قاطعی میان انواع تنهایی تعیین کرد، گاه می توان برخی از این انواع را که برشمرده اند درهم ادغام کرد و گاه نیز آنچه گفته اند، عوامل ایجاد و یا شکل های بروز تنهایی و نه نوعی از آن است. این تحقیق نظری می کوشد به روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از ابزار کتابخانه و اسناد علمی به بررسی انواع تنهایی، عوامل و شکل های بروز آن در اشعار «شفیعی کدکنی» بپردازد. برای دستیابی به این هدف، نظریه «یالوم» مبنای تقسیم بندی انواع تنهایی به دو گونه برون فردی و درون فردی قرار گرفت؛ اما چون وی درباره عوامل و شکل های بروز تنهایی که از اهداف دیگر این تحقیق است چیزی نگفته، بناچار از تعاریف صاحب نظران دیگر و به ویژه «اسونسن» استفاده کردیم. بر اساس یافته های پژوهش در بین عوامل تنهایی بین فردی در اشعار شفیعی کدکنی می توان به فراق اشاره کرد که حاصل اشعار نخستین اوست. از این دیدگاه، وی شاعری رمانتیک است که عمدتاً مضامین و تصاویر شاعران معروف به سبک هندی را تکرار می کند. در بحث تنهایی درون فردی، به تمایل شاعر به انزوا برمی خوریم که حاصل سرخوردگیِ ناشی از حوادث سیاسی و اجتماعی و عدم هم آهنگی با جماعتی است که میان خود و ایشان سنخیتی نمی یابد؛ اما نشانی از تنهایی وجودی (زیرمجموعه تنهایی درون فردی) در اشعار وی وجود ندارد.
تأثیر تجربه های تلخ زیسته بر درون مایه، لطافت زبان و تصویر های شعری با تأملی درکابوس نمایی های موجود در شعر شفیعی کدکنی و امل دنقل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبیات تطبیقی دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۰)
103 - 128
حوزه های تخصصی:
اهی رخدادهای تلخ زندگی، روح انسان و به ویژه روح لطیف شاعران را که عاطفهای به شدت شکننده دارند، به اندازهای مکدر میکند که پدیدهها و اشیای زیبای طبیعت، در چشم و دل آنها به کلی، رنگ می- بازد و شکلی کابوسگونه به خود میگیرد. این پژوهش با روش توصیفی - تحلیلی مبتنی بر مقایسه، این رویکرد را در نمونه اشعاری، از دو شاعر برجسته معاصر، شفیعی کدکنی و امل دنقل بررسی نموده و کوشیده به این پرسش، پاسخ گوید که کابوسگونگی در شعر این دو شاعر، چگونه نمود پیدا کرده و چه تأثیری بر زبان و تصویرهای شعری آنها گذاشته است. یافتههای پژوهش نشان میدهدکه در شعر این دو شاعر دغدغهمند معاصر، کابوسهای شعری ترسناک بسیاری یافت میشود و در بسیاری از اوقات، رخدادهای ناگوار زندگی، شاعر را مجبور به انتخاب درونمایهای خشن و زمخت و به تبع آن، نواختن نغمه- هایی ناهمسو با لطافت ذاتی شعر سوق داده است در این نمونه اشعار، بیرحمی و تلخی حوادث، احساس شاعر را به گونهای ناگوار ساخته که وصف دلپذیر پدیدههای زیبای طبیعت و لطافت زندگی که ویژگی اتی شعر است، جای خود را به توصیف رخدادهای دلخراش داده و در پی آن، لطافت زبان و خیال شاعرانه، دستخوش یک نوع دگردیسی بنیانی شده است.