مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
خیام
حوزه های تخصصی:
از آنجایی که اشعار خیام بسیار بحث برانگیز بوده است، مستشرقین و پژوهشگران متعددی به بررسی و گاه ترجمه اشعار او پرداخته اند. در این میان فیتز جرالد درست یا غلط به عنوان قهرمان اصلی این عرصه شهرت یافته است. جرالد خیام را فردی لاابالی و میخواره به جهانیان معرفی کرده است و بدین سبب رابرت گریوز بدان تاخته است. نگارنده در این مقاله به تأثیر خیام بر شعر و اندیشه رابرت گریوز می پردازد و انگیزه وی را از ترجمه اشعار خیام بررسی و تحلیل می کند. در این مقاله همچنین به نقد برخی از آرای رابرت گریوز و فیتز جرالد و پژوهشگران معاصر ایرانی درباره رباعیات و اندیشه های خیام پرداخته شده است.
نوستالژی در رباعیات خیام(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال ششم بهار ۱۳۹۵ شماره ۱۸
63 - 72
حوزه های تخصصی:
نوستالژی یا غم غربت، همان حس دل تنگی و اندوه انسان ها نسبت به گذشته و آن چیزهایی است که در زمان حاضر آنها را در دسترس خود نمی بینند. تغییر و تحوّل اوضاع و احوال سیاسی، اجتماعی و عاطفی این حس غریب غربت را در انسان ها بر می انگیزد. نگرش بدبینانه و پوچ انگارانه به جهان هستی و به طور کلّی اندوه مرگ و فناپذیری انسان یکی از انواع نوستالژی است که از آن به نوستالژی فلسفی تعبیر می شود. با این حس نوستالژی فلسفی، انسان از گردش دنیا دل خوشی نداشته و حیات را پوچ و بی اساس می بیند و پیوسته مرگ در نظرش نوعی تباهی به حساب می آید. این نوع نگرش تقریباً در اشعار برخی از شعرای فارسی به خصوص در رباعیّات خیام بیشتر دیده می شود. اندوه بودن یا نبودن؛ مرگ و زوال و پوچ انگاشتن جهان هستی از مؤلّفه های نوستالژیک فلسفی در شعر خیام به شمار می رود. در این مقاله با پژوهش در رباعیات خیام، غم مرگ و فناپذیری و نگرش بدبینانه به هستی در رباعیات او واکاوی شده است.
بررسی کارکردهای «فلسفه انقلاب عالم» در رباعیات خیامی و محمدحسین کبریایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۲
33 - 44
حوزه های تخصصی:
رباعیات خیامی به عنوان نماینده یک سنت فکری، در طول سال ها و سده ها در گستره ادب فارسی نمود و ظهور یافته است. شاعران بسیاری در این سنت حکیمانه که در تقابل با نظام اندیشگانی جبرگرا شکل گرفته بود، نقش داشتند و رباعیات بسیاری سرودند، اما در نهایت، امروزه مجموعه این تراوش های ذهنی به نام حکیم خیام نیشابوری شناخته می شود. نوع اندیشه ای که در قالب رباعیات خیامی طرح و شرح شده، پیوسته مورد تقلید و پیروی شاعران بسیاری از جمله محمدحسین کبریایی، شاعر برجسته نهبندانی بوده است. او با تدقیق در رباعیات خیامی (به عنوان متن متأخر)، به مسائل حکیمانه متنوعی از جمله «فلسفه انقلاب عالم» اشاره کرده است. در مقاله حاضر، با روش توصیفی تحلیلی، نمودهای این تأثیرپذیری و نوآوری های احتمالی شاعر نهبندانی بررسی شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد کلیت آنچه که در رباعیات خیامی و کبریایی تبیین و بازنمایی شده، یکسان است و تداوم همان سنت اندیشگانی در شعر کبریایی به وضوح دیده می شود، اما آنچه به رباعیات شاعر نهبندانی جلوه بیشتری می بخشد، استفاده از اصطلاحات بومی منطقه نهبندان است که به نیت ساده کردن فرایند درک مخاطبان نسبت به جزئیات مربوط به «فلسفه انقلاب عالم» مورد استفاده قرار گرفته است. در این رباعیات، با بهره گیری از ابزار طنز و کاربست مؤلفه های زبانیِ عاری از تعقید و پیچیدگی، مسائل عاشقانه، تعلیمی، دینی و عرفانی منعکس شده است.
نیست انگاری در آثار نیچه و خیام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی ازمفاهیم و رویکردهای عمده در تمامی تاریخ اندیشه ، نیست انگاری بوده است. اما به طور تاریخی و خاص ، نیچه را فیلسوفی می دانند که بوجوه ایجابی و سلبی این رویکرد را مورد ملاحظه قرار داده است. در سنت ما نیز، رویکرد نیست انگاری بی سابقه نبوده، به گونه ای که می توان مدعی شد مفاهیم آن در رباعیات خیام بطورقابل تامل و منسجمی صورت بندی شده است. هم در رباعیات خیام و هم در آثار نیچه حوزه های نیست انگاری در ساحات هستی شناختی ، جهان شناختی، معرفت شناختی ، اخلاقی و اگزیستانسیالیستی ظهور پیدا کرده اند. این مقاله بر آنست تا قرابت اندیشه های این دو فیلسوف را در حوزه های یاد شده مورد بررسی قرار دهدو ناکید کند که خیام از این حیث حتی بر نیچه فضل تقدم داشته است.
گفتمان های متفاوت در نوروزنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۹۰
213 - 233
حوزه های تخصصی:
نگرش انسان نسبت به جهان، متأثر از نظام گفتمان هاست. تحلیل متن بهتر از هر روش دیگری، می تواند فرایندهای اجتماعی- فرهنگی را به هر شکلی که پدیدار شوند، با همه سرشتشان نشان دهد. در این میان می توان از گفتمان لاکلا و موف که از جنبه هایی به فوکو نزدیک تر است؛ استفاده کرد. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و با رویکرد تحلیل گفتمان، صورت بندی های گفتمانی را که خیام در نوروزنامه به کار گرفته است، تحلیل و تبیین می کند. این بررسی با سازوکارهای مفصل بندی گفتمانی، نشان می دهد که گفتمان مورد التزام خیام، گفتمانی مادی و فرهنگی است که در بازتولید گفتمان نوروز، نقش اساسی ایفا می کند. جشن نوروز دال مرکزی گفتمان است که گفتمان هایی چون طب، نجوم و عقاید خرافی، حول آن انتظام می یابند. در بین عناصر گفتمانی نوروزنامه، عنصر شراب که کاملاً مستی آوراست، جلوه ی برجسته ای دارد.
خیام در مقام اعتراض به سیاست های خردستیز عصر سلجوقی
منبع:
پژوهش های نثر و نظم فارسی سال دوم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۵
127 - 144
حوزه های تخصصی:
تاکنون بیشتر پژوهش هایی که پیرامون جهان بینی حکیم عمر خیام نیشابوری صورت گرفته است، بر بی تفاوتی اش نسبت به جهان هستی و جهان آخرت، اهمیت دم غنیمت شماری و مانند آن ها تأکید کرده اند و این سبب شده تنها یک قرائت از افکار او براین نوشته ها حاکم باشد. در این مقاله سعی گردیده از نگاهی دیگر به اندیشه ی خیام نگریسته شود و تلاش شده با توجه به فضای برخورد دولت سلجوقی با اندیشمندان، به ویژه با دگراندیشانی که با سیاست های حاکم بر نظامیه ها هماهنگ نبوده اند این سؤال را مطرح کند که آیا منظور خیام از به کار بردن واژه ایی مانند کوزه، لاله رخ ، نازنین، سبزه و مانند آن ها نمی تواند معنای استعاره ای و در واقع اشاره به دانشمندانی باشد که در این فضای سخت مورد بی مهری و آزار و احیاناً کشتار قرار گرفته اند. با بررسی اشعار خیام در بستر زمانی اش این پژوهش بر آن است که اشعار خیام در اعتراض نسبت به عملکرد دولت مردان سلجوقی و سرکوب هرگونه خردورزی و تفکر فلسفی و مبارزه آنان با دانشمندان علوم عقلی باشد. این مقاله تأکید دارد که اشعار خیام گویا به چنین قصدی سروده شده باشد و او کوشیده است از دانشمندانی که در گمنامی به سر برده اند با این تعابیر یاد کند و امیدوار به روزی باشد که جامعه ی ایرانی پی به ارزش آنان برده واز آنان قدر شناسی نماید.
بررسی و نقد انتساب رباعیات مشترک خیام و مجدهمگر با استناد به نسخه 697 ق موزه بریتانیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه میراث دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۳۹۴ شماره ۱ (پیاپی ۵۶)
231 - 263
بسیاری از رباعیات منسوب به خیام در جای جای متون نظم فارسی به نام شاعران دیگر نیز ضبط شده ﺍست و این موضوع سبب شده که پژوهشگران با تردید در انتساب این رباعیات به شاعری خاص، در مورد خیام و رباعیات وی نیز دستخوش خطا شوند. بیش از یک سده است که پژوهشگران ایرانی و خارجی درباره صحت انتساب این قبیل رباعیات تحقیق کردهﺍند اما ضرورت پژوهشهای بیشتر در این زمینه همچنان به قوت خود باقی است. این مقاله با مطالعه رباعیات مشترک میان خیام و مجد همگر در صدد بررسی و نقد صحت انتساب این رباعیات به دو شاعر مورد بحث است. در این پژوهش پس از ذکر هر یک از رباعیها، محل و تاریخ انتساب آنها را به هر یک از دو شاعر تعیین کرده، سپس با ذکر نسخه بدلهای مهم، به سبک شناسی زبانی و سابقه تاریخی رباعیات پرداختهﺍیم. مضمون رباعیهای مورد مطالعه را با مضامین رباعیات اصیل خیام سنجیده و در نهایت نظر تحلیلی خود را در مورد انتساب این رباعیها به هر یک از دو شاعر و یا شاعر دیگر بیان کردهﺍیم.
مسائل بنیادین انسان و هستی در پرسش های خیام و پاسخ های نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۵ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
134 - 113
حوزه های تخصصی:
خیام در رباعیات در باب مسائل بنیادین انسان و هستی موضوعات یا پرسش هایی را مطرح کرده و از همان روزگار واکنش هایی را برانگیخته است. کسانی چون نجم رازی در عوض نقد اندیشه، شخص او را نقد و هجو کرده اند. از دیگرسو در مخزن الاسرار نظامی مفاهیم، نمادها و تصاویری را می توان دید که عیناً یا با تفاوت های جزئی در رباعیات خیام به کار رفته است و به نظر می رسد پاسخی به آن اشعار باشد. پس از تحلیل و طبقه بندی این مفاهیم و تصاویر در سطح مسائل بنیادین انسان و هستی این نتیجه به دست آمد که نظامی با برگرفتن مفاهیم و تصاویر خیام و موضوعات و مسائلی که او مطرح کرده بود از منظری عرفانی به آن پاسخ داده و برون شدی از آن حیرانی فلسفی ارائه کرده است.
حکمت خاک در عرفان هنری خیام نیشابوری
منبع:
رهپویه حکمت هنر دوره اول پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱
81 - 89
حوزه های تخصصی:
در عرفان هنریِ حکیم خیام نیشابوری-که تجربه های هنرمندانه او در فروغ آموزه های عرفانی است- گاه با واژگانی روبرو می شویم که وی به دفعات دراشعار خود تکرار کرده است؛ تکراری که شاید گونه ای تذکارباشد. از جمله این واژگان خاک، گِل، کوزه، کوزه گری ومواردی از این دست است که تبیین آن می تواند به وسعتِ فهم ما از بُن مایه هایِ ارزشی هنر ایرانی اسلامی منجر شود. خیام؛ پیش و بیش از همه اهل حکمت است و شاعری او در ذیلِ اتصاف او به حکمت معنی می یابد. لذا به نظر می رسد که او شعر را - بیانی مخیل و تبیینی می داند- ومَرکبی برای مقصدی خاص برمی شمارد. اما آنچه او انجام می دهد محصول اراده ای هنرمندانه در قالب رباعی-به عنوان ظرفیتی برای بیان موجز، مستحکم و کامل است. او از ظرفیت های نمادین خاک و کوزه برای نهادینه سازی مقصد حِکمی خود نهایت استفاده را می کند. این مقاله بانگاهی پساساختارگرایانه ، به روش مطالعات توصیفی تحلیلی و با هدف تبیینِ عرفانی نمادهایی چون خاک و کوزه دراشعار وی به رشته تحریر درآمده و نگارنده کوشیده تا با رویکردی کیفی به گردآوری شواهد مکتوب آن بپردازد و بکوشد تا از منظر اندیشه ورزی حکمی به تبیین عنصر خاک در رباعیات خیام نیشابوری بپردازد.
معمای خیام (دلایلی تازه برای اثبات یکی بودن خیام فیلسوف و دانشمند با شاعر رباعیات)(مقاله علمی وزارت علوم)
یکی از اصلی ترین ابهام ها در کارنامه خیام پژوهی، انتساب یا عدم انتساب رباعیات به این فیلسوف نیشابوری ست. از نظر مخالفانِ انتساب رباعیات به خیام، یکی دانستن سراینده آنها با خیام فیلسوفِ متدیّن، اجتماع نقیضین و محال است. نتیجه چنین باوری ادعای وجود دو خیام و ایجاد تقابل (فیلسوفی عقلانی و شاعری عشرت طلب) میان آنهاست؛ در یک طرف فیلسوفی فرزانه قرار دارد که تمام عمر در مفاهیم فلسفی مستغرق است و در طرف دیگر شاعری که جز عیاشی سودایی ندارد.اما این تقابل در برخورد با آثار خیام و گزارش های به جای مانده درباره خیام تاب مقاومت ندارد، زیرا نه تنها در آثار خیام و گزارش هم روزگارانش نکته هایی چون بودن در میان مجلسِ عشرت و اشاره به بی غرض بودن آفرینش دیده می شود که تصویر ایده آل فیلسوفِ متدینِ خردگرا را آلوده می سازد، بلکه در محتوا و ساختار رباعیات نیز عقلانیتی حضور دارد که انتساب آنها را به یک شاعر عشرت طلب ناممکن می سازد. وجود این تناقض ها در دو سوی تقابل مذکور تقابل ساخته شده را از درون فرو می ریزد و با نفی شاعران مجعول، احتمال انتساب رباعیات به خیام را افزایش می دهد.
تحلیل رباعیات خیام بر مبنای نظریه هیجانی پلاچیک(مقاله علمی وزارت علوم)
در ده ه های اخی ر، ورود مطالع ات می ان رشت ه ای به تحقیق ات ادبی، سبب تازگی و جذابیت پژوهش های ادبی شده است. با توجه به ظرفیت رباعی به عنوان یکی از قالب های شعر فارسی و عاطفه که یکی از اجزای اصلی شعر است، در این پژوهش، رباعیات خیام از منظر روان شناسی بررسی و تحلیل شده است. چهارچوب نظری این مقاله را نظریه پلاچیک تشکیل می دهد. بر اساس این نظریه، هشت هیجان یا عاطفه میان تمام موجودات زنده مشترک است. این عواطف هشتگانه عبارت اند از: تخریب، شادی، جذب، جهت یابی، دفاع، محرومیت، دفع و اکتشاف. تمام هیجان های مورد نظر پلاچیک، در رباعیات خیام قابل استنباط است. هیجان های تخریب 37 مورد، شادی 90 مورد، جذب 107 مورد، جهت یابی 61 مورد، دفاع 32 مورد، محرومیت 130 مورد، دفع 43 مورد و اکتشاف 103 مورد هستند. اگرچه تصور غالب بر این است که هسته مرکزی منظومه فکری خیام بر خوش باشی و عشرت تمرکز دارد؛ اما این بررسی روان شناختی روشن کرد که در این رباعیات، غم و اندوه بر شادی و لذت سیطره دارد. نتایج حاصل از این پژوهش گوشه ای از ابعاد شخصیت عاطفی خیام را آشکار می کند.
خیّام از نیشابور تا روم (جایگاه خیام در ادبیات دیوانی ترک و ترجمه های ترکی رباعیات)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۱۹
77 - 100
شهرت حکیم عمر خیام نیشابوری (440- 517ق) در منابع کهن بیشتر در مقام فیلسوف، حکیم، طبیب، عالم جبر و هندسه، ریاضی دان و منجمی پُرآوازه مطرح بود. اگرچه در برخی منابع سده ششم تا هشتم هجری رباعیاتی از خیام به عربی و فارسی نقل شده، اما آوازه او در مقام شاعری رباعی گوی از اوایل سده 19م/ 13ق با ترجمه فیتزجرالد انگلیسی آغاز می شود و به دنبال آن موجی از ستایش و استقبال از شعر و اندیشه خیام در ایران و جهان غرب به راه می افتد. سرزمین آناطولی (ترکیه امروزی) نیز از این موج بی نصیب نمی ماند.بیشتر شاعران ترک زبانی که از دوره سلجوقی و به-ویژه عثمانی شیفته زبان و ادب فارسی بودند و نیز شماری از ادیبان و شاعران نوگرای عصر جمهوری، متأثر از رباعیات و اندیشه خیام، افزون بر ستایش او، به شیوه خیام رباعی سرودند و یا رباعیات او را ترجمه کردند و بر آن شرح نوشتند. در این جستار حضور خیام و تأثیر رباعیات او در حوزه آناطولی در سه بخش بررسی می شود: خیام و شاعران عثمانی؛ ترجمه رباعیات خیام به زبان ترکی از آغاز تا کنون با تکیه بر ترجمه حسین دانش و رضا توفیق؛ خیام از نگاه برخی منتقدان ترک.
ارائۀ شیء خیّامی در باز- پیکربندی های ماتریالیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۷۲)
219 - 244
تأمل در هستی به مثابه کرداری زبانی، همواره یکی از کارویژه های متعالی ادبیات بوده است. این مسئله در خیّام نمود قابل توجهی داشته، به نحوی که کار خیّام را می توان پیش از هر چیز نوعی پروژه پروبلماتیک پرسش از هستی قلمداد نمود. در پژوهش حاضر سعی گردید با رویکردی ماتریالیستی و از منظری پساساختارگرا، به ادراکات هستی شناختی تازه ای از شیء خیامی دست یافت. در اینجا، شناسایی یک سری همگرا از اشیاء از یک سو و طرح ایده تبدیل و انتقال به مثابه مکانیسم زیربنایی در خیّام از سوی دیگر، امکانات تحلیلی نیرومندی برای صورت بندی های هستی شناختی تازه ای از شیء خیّامی، در اختیار نهاد. طرح ایده تبدیل و انتقال نشان داد که سری هم گرای اشیاء به طور بی وقفه ای در اتصال با یکدیگر قرار گرفته و با تولید نسبت هایی تازه، روندی از قلمرو گستری فیزیکی را به نمایش می گذارد. درنهایت و با تحلیل نظری این روابط توسیعی و گسترش یابنده شیء، چهار ایده هستی شناختیِ پایان ناپذیری هستی، حافظه مندی شیء، درون گستری میل (اقتصاد اُدیپی میل) و فتیشیسم، به مثابه دستاورد مواجهه ای سمپتوماتیک با خیام ارائه گردید.
سبک شناسی رباعیّات خاقانی با نگاه به تأثیر پذیری از خیّام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی تأثیر رباعیّات خیّام بر رباعیّات خاقانی می پردازد و نشان می دهد که خاقانی در جنبه های مختلف زبانی، سبک شاعری، شیوه بیان و اندیشه های فلسفی از این تأثیرپذیری برکنار نمانده است. آنچه در این پژوهش با شیوه تحلیلی- توصیفی به آن پرداخته شده، پاسخ به این پرسش است که این تأثیرپذیری ها از چه رویکردها و تا چه حدود است؟ نتایج به دست آمده نشان می دهد که خاقانی در رباعی سرایی، در بسیاری از موارد، در حدِّ لفّاظی مانده است. امّا در مواردی بسیار، تمایل داشته تا از نظر زبانی به خیّام نزدیک شود و در این راه به موفّقیّت هایی نیز دست یافته است. دیگر آن که در اندیشه های فلسفی و فکری نیز بین خیّام و خاقانی -در رباعیّاتشان- شباهت هایی وجود دارد. هر چند در این زمینه تفاوت هایی نیز دیده می شود؛ مثلاً محور تفکّرات خیّام، فلسفه است. امّا خاقانی از اندیشه های فلسفی به دور است و حتّی مخالفِ آن به شمار می رود. هدف دیگرِ این تحقیق، توجّه بیشتر پژوهشگران به رباعیّات خاقانی و شناخت این بخش از اشعار اوست که در سایه قصایدش پنهان مانده است.
قناع الخیام و دلالاته عند عبدالوهاب البیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال یازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴۳
93 - 112
حوزه های تخصصی:
تقنیه القناع أحد أشکال الرمز ووسیله للتعبیر عن تجارب الشاعر وما فی نفسه من المکنونات بطریقه غیر مباشره، ولعل عبدالوهاب البیاتی وهو من رواد الشعر العربی الحدیث شاعر عبقری فی هذا المجال. هو قام بإبداع تصاویر ملیئه بالعواطف الإنسانیه والقیم السامیه فی شعره مع استلهامه من التراث القدیم والأساطیر العربیه والشخصیات المعاصره والإیرانیه ومن هذه الشخصیات شخصیه خیام . فیدرس هذا المقال توظیف القناع عند البیاتی مرکزا علی شخصیه خیام بالاعتماد علی المنهج الوصفی التحلیلی. فتوصل البحث إلی أن البیاتی یحاول فی استخدام القناع أن یضخم الزمان والمکان ویتجرد عن ذاته لیؤکد من خلال الشخصیات علی عدم ضروره تطابق القناع مع الشخصیه. وإن قناع الخیام عنده یحمل معان إنسانیه أی یکون رمزا لقضایا إنسانیه معاصره ویعبر من خلاله تعبیرا غیر مباشر عن أفکاره السیاسیه والاجتماعیه. فالخیام نفس الشاعر الذی یرید أن یقوم بإصلاح المجتمع الذی قد ساد علیه الجهل والظلمه.
نخستین شاعران تأثیرگذار در غرب(سعدی، خیام، فردوسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هشتم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۳۰
63 - 79
حوزه های تخصصی:
فرهنگ ایران از قرن یازدهم و دوازدهم میلادی توسط کشیشانی که برای ترویج مذهب به ایران آمده بودند به اروپا منتقل شد. از آن زمان ترجمه آثار فارسی به زبان های اروپایی آغاز شد. معمولاً سه گروه به شرق سفر می کردند: اعضای هیأت های سیاسی، مستشرقین و گردشگران که پس از بازگشت با نوشتن سفرنامه ها به معرفی ایران و فرهنگ آن همت می گماردند.. اولین شاعر فارسی زبان که مورد توجه اروپا قرار گرفت سعدی است. شاعرانی چون لافونتن ، دوسنسه ، ولتر ، لوبایی و ... از او الهام پذیرفتند. خیام توسط ترجمه فیتز جرالد و نیکلا به اروپا معرفی شد. بوشور ، ژان لاهور ، و گوتیه متأثر از خیام آثار ادبی خود را خلق کردند. فردوسی با ترجمه های چمپیون ، آتکینسون و ژول مول به اروپا شناسانده شد و شخصیتی چون ماتیو آرنولد با الهام از «شاهنامه» داستان «سهراب و رستم» را خلق نمود. بنابراین سه شاعر یادشده نخستین شاعرانی بودند که راه زبان و ادبیات فارسی را به اروپا باز کردند.
تأثیر فلسفۀ خیامی بر تکوین شخصیت زوربای یونانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
99 - 116
حوزه های تخصصی:
خیام نیشابوری یکی از پرآوازه ترین شاعران حوزۀ زبان فارسی است که به شهرتی عالمگیر دست یافت و رباعیاتش به زبان های مختلف ترجمه شد. شمارگان بالای انتشار این اثر، باعث شد که شاعران و نویسندگان بسیاری در اقصی نقاط جهان، از فلسفۀ لذت گرایانه و اخلاقیات خاص او تأثیرپذیر شوند. یکی از این نویسندگان که تحت تأثیر فلسفۀ خیامی قرار گرفته، نیکوس کازانتزاکیس یونانی است. کازانتزاکیس در پروردن شخصیت رمان خود؛ یعنی زوربای یونانی ، به اندازه ای از فلسفه و اخلاقیات خیام تأثیر پذیرفته که گویی قهرمان رمان او، همان خیام نیشابوری است که در شمایل پیری جهاندیده و لذت گرا ظهور یافته است. پس از تطبیق اخلاقیات و تفکرات خیام و زوربای یونانی بر مبنای نقد تطبیقی آمریکایی، این نتیجه حاصل شد که مهم ترین اشتراکات فلسفی و شخصیتی آن دو از این قرار است: مرگ اندیشی، غنیمت شمردن دَم، سفارش به تساهل و خوش باشی، ستایش رقص و شراب و معشوق، ستیز با زهدفروشان ریاکار، حیرت و شکاکیّت، چند و چون در کار خالق هستی، مادّه گرایی، نفرت از نوع بشر و... .
بازنمایی عناصر معنوی ایران باستان در اشعار حکیم عمر خیّام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۳
63 - 98
یکی از مهمترین ابزارهای انتقال میراث فرهنگی و حفظ آثار گذشتگان، ادبیات است و بایدگفت بخشی از عناصر فرهنگی ایرانِ دوران اسلامی تحت تأثیر ایران باستان قرار داشته که ردِّ پای آن را می توان در متون ادبی این دوران مشاهده نمود. در این پژوهش تلاش شده تا عناصر معنوی ایران باستان که شامل، فلسفه و مذهب، مناسک، اساطیر و تمامی پدیدارهای ناملموس که به نحوی یادآور آن دوران بوده و در شعر خیّام بازتاب داشته است، بررسی نماید. این عناصر معنوی به طور خاص مباحثی چون اندیشه های زُروانی و تأثیر فردوسی، نمود عقاید باستانی اسماعیلیان و خرّمدینان در شعر خیّام، موسیقی، مراسم شراب و همچنین تجلّی اساطیر ایران باستان در شعر خیّام را در برمی گیرد. شعر خیّام آمیخته ای از پرسش های عمیق فلسفی در قالب رباعی است که این قالب شعری خود محملی ایرانی برای سرودن است. شاعرتحت تأثیر حماسه های سبک خراسان و همچنین نزدیکی تاریخی به دوران احیای تمدن ایرانی در زمان سامانیان و بالاگرفتن کار اسماعیلیان در دوران حیات شاعر که ایشان خود تحت تأثیر ایران باستان بوده اند، به سرودن این رباعیات پرداخته است. این اشعار بازتاب مضامینی اسطوره ای و باستانی است که در قالب ادبیات و طی یک رشته تداوم فرهنگی به عصر شاعر رسیده است.
رباعیات فارسی در پنج دستنویس کهن
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۴ مهر و آبان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۲۰۲)
25 - 48
حوزه های تخصصی:
یکی از منابع ارزشمند اشعار کهن پارسی، یادداشت هایی است که دارندگان نسخه های خطی در اوراق سفید اول و آخر دستنویس ها، فواصل رسالات، و هامش اوراق کتابت کرده اند. هرچه تاریخ نسخه ها و به طریق اولی تاریخ کتابت این یادداشت ها قدیمی تر باشد، بر ارزشمندی آن ها افزوده می شود. در مقاله پیش رو، 57 رباعی از پنج دستنویس کهن استخراج و با توضیحات لازم عرضه شده است. این رباعیات به نام خیام، مهستی گنجوی، اوحد الدین کرمانی، کمال اسماعیل اصفهانی و دیگران ثبت شده و برخی از رباعیات نیز فاقد نام گوینده است. دو رباعی در این منابع، ترجمه اشعار عربی ویا بالعکس است و از منظر ادبیات تطبیقی در خور اهمیت و استناد است.