مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
جبر و اختیار
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال پانزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۴
163 - 190
حوزههای تخصصی:
در این مقاله آراء معرفت شناختی هجویری در باب جبر و اختیار بررسی می شود و در خلال آن برخی مسائل دیگر که به نحوی با آن در ارتباط هستند، مورد تحلیل قرار می گیرند. از آنجایی که برخی از متصوفه نظیر هجویری به این نتیجه رسیده اند که برای بر کنار داشتن آثارشان از انحرافات فکری و اجتماعی، تبیین معرفتی آن ها ضروری است لذا، تحلیل آرای آشکار و پنهان معرفتی صاحبان چنین آثاری در شناخت موضع معرفتی و مذهب آن ها بسی راهگشاست و ضروری به نظر می رسد. در بررسی دیدگاه های هجویری چنین به نظر می رسد که جز مسئله قبض و بسط که بیشتر ناظر بر حالات درونی و نفسانی انسان است، آن دسته از آرای او که به نحوی مربوط به اعمال و حوزه اختیارات و مسئولیت های انسانی است، غالباً متأثر از آراء ماتریدیه باشد.
پیوند مسأله تفسیری تکلیف در حد وسع و مسأله کلامی جبر و اختیار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق مسأله پیوند معرفتی «تکلیف در حد وسع» و «جبر و اختیار» و ابعاد آن در میراث علمی تفسیر و کلام را با رهیافت تاریخی-تطبیقی و با روش تحلیلی-انتقادی بررسی می کند. از آنجا که بحث از این پیوند، در منابع تفسیری کلام گرا به میان آمده است، این تحلیل برپایه دیدگاه ده مفسر مؤثر انجام می شود. تحلیل تاریخی – تطبیقی مفسران برپایه مبانی کلامی در جبر و اختیار به تفسیر آیات پنج گانه وسع می پردازد. معتزله این آیات را دال بر نفی جبر و اثبات تفویض می دانند. اشاعره متقدم به مفهوم سازی جدید از وسع می پردازند تا آیات را با دیدگاه جبرگرایانه سازگار کنند. اشاعره متأخر به نظریه های جبرگرایی معتدل روی می آورند. مفسران شیعه این آیات را دال بر نفی جبر و تفویض می دانند. رهاورد این پژوهش دستیابی به تمایز سه گونه پیوند تصوری، تصدیقی و تأویلی است. با این تمایز می توان چالش های تاریخی کلام بنیان در تفسیر آیات وسع را بین دو مسأله تکلیف درحد وسع و جبر و اختیار تبیین کرد.
چالش تبیین های کلامی در مشکله توحید افعالی خداوند و فعل اختیاری انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل دشوار مبحث جبر و اختیار، چگونگی تفسیر نظریه «امرٌبینَ الامرین» و جمع فاعلیت مطلقه الهی در صحنه نظام عالم با فاعلیت مختارانه انسان در افعال خویش است. ادله عقلی و وجدانی و نیز آیات قرآنی بر تاثیر هر دو یعنی خداوند و انسان در فعل اختیاری انسان گواهی می دهند. اما چگونگی تأثیر دو فاعل مختار در فعل واحد، و پیچیدگی های فراوان مسئله، بسیاری از تقریرها و تمثیل های بسیط کلامی أمربین الأمرین را با مشکل ناکارآمدی و نارسایی در تبیین مواجه ساخته است؛ به طوری که این قرائت ها در مواجهه با این مسئله، غالباً به سوی تفویض کشیده می شوند و از عهده تعیین و تبیین نقش حق تعالی در فعل اختیاری انسان برنمی آیند. در مقاله حاضر، بعد از تحلیل آیات مربوط به مسئله و شواهد نقلی نظریه امربین الامرین، تفسیرهای متکلمان از این نظریه در هفت دسته کلی مورد تحلیل و نقد قرار گرفته و میزان کارآیی آنها در پاسخ به مسئله فوق، ضعیف ارزیابی شده است.
تبیین نسبت همزمان هدایت و اضلال به خداوند و به انسان بر اساس آموزه های قرآنی
منبع:
الاهیات قرآنی سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۲
29 - 48
حوزههای تخصصی:
در برخی آیات قرآن، هدایت و ضلالت بشر به خداوند نسبت داده شده است و از سوی دیگر، انسان دارای اراده و اختیار است و هدایت و ضلالت او به دست خودش اتفاق می افتد. هدف این مقاله، بررسی این تناقض ظاهری و امکان جمع بین این دو نسبت است. سوال اصلی این است که: نسبت دادن هدایت و ضلات هم به انسان و هم به خداوند سبحان چکونه قابل تبیین است؟ بحث هدایت و اضلال الاهی از آن جهت اهمیت دارد که شبهه معروف جبر در هدایت و ضلالت را حل می کند، چرا که ظاهر اضلال و هدایت الاهی این است که انسان اختیاری در گمراه شدن خود نداشته و خداوند افراد را مجبور به پیمودن راه درست یا نادرست می نماید. این پژوهش از نوع تحلیل محتواست و با بررسی آیات و روایات مرتبط و مراجعه به منابع موجود و تفاسیر قرآن انجام شده است. یافته ها نشان می دهد که هدایت و اضلال الاهی دو نوع است: ابتدایی و جزایی؛ و هیچ یک از این دو نوع منافاتی با اختیار انسان ندارد چرا که یا قابل استناد به خداوند نیست و یا اگر هست، اختیار انسان را سلب نمی کند. هم چنین هدایت ابتدایی (به معنای نشان دادن راه کمال و سعادت به انسان) و هدایت جزایی ( به عنوان نتیجه بهره گیری اختیاری انسان از اسباب هدایت ابتدایی خداوند) و نیز اضلال جزایی ( به عنوان نتیجه سوء اختیار خود انسان)، در عین این که این سه قسم قابل استناد به خداوند است منافاتی هم با اختیار انسان ندارند. اما اضلال ابتدایی قابل استناد به خداوند نیست.
نقد و بررسی دلالت های آیه حیلولت با تاکید بر آراء علامه طباطبایی
منبع:
الاهیات قرآنی سال چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۶
75 - 87
حوزههای تخصصی:
آیه بیست و چهارم سوره انفال به عنوان یکی از آیات متشابه قرآن کریم بوده و از لحاظ محتوایی همواره معرکه ارائه مفسران بوده است، برخی از فرقه های اسلامی از بخش میانی آن یعنی «أَنَّ اللَّهَ یحُولُ بَینَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ» معنای جبری بودن افعال و اعمال انسان را برداشت کرده اند. این پژوهش با تاکید بر آراء تفسیری علامه طباطبایی به نقد و بررسی سایر دیدگاه های رقیب پرداخته است. در این بررسی ثابت شد اولا آیه مورد بحث ارتباطی با مساله جبر و اختیبار ندارد و ثانیا از نظر علامه طباطبایی از آنجا که خدای متعال مالک حقیقى تمامى موجودات و از آن جمله انسان است، پس او از خود انسان و از قوایى که انسان مالک آن هاست به خود انسان نزدیک تر است. زیرا هر چه را که انسان دارد خداى متعال به او تملیک کرده، پس او میان وى و میان ما یملکش حائل و رابط است.
مسئله جبر و اختیار و راه حل ابتکاری ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله قضا و قدر الهی و رابطه آن با افعال انسان، از دیرباز ذهن اندیشمندان مسلمان را بخود مشغول داشته است. عمومیت انکار ناپذیر قضا و قدر خداوند و سازگاری یا ناسازگاری آن با اختیار انسان، سبب پیدایش مسئله جبر و اختیار و بروز سه دیدگاه عمده کلامی و اعتقادی جبر، تفویض و امر بین الامرین شده است. این نوشتار با تبیین مسئله جبر و اختیار و ردّ دیدگاه جبریون و مفوضه، بر اساس آموزه های مکتب تشیع و حقانیت نظریه حد وسط امر بین الامرین، در پی اثبات سازگاری قضا و قدر الهی با اختیار انسان و تفسیر بدیع ملاصدرا درباره آن است.
خَبط و اختلال در ویراست رساله جبر و اختیار
حوزههای تخصصی:
رساله «جبر و قدر» یا «جبر و اختیار» نگاشته خواجه نصیرالدّین طوسی (د: 672 ه .ق.) جُستاری است با رویکردی خردگرایانه به مسأله مختار بودن یا نبودن انسانها که از مآثِر و مَواریث ارزشمند فلسفی _ کلامی شیعه قلمداد می شود. این رساله مختصر تاکنون چند مرتبه در قالب های گوناگون به طبع رسیده است که در نوشتار حاضر به معرّفی آنها پرداخته می شود. آخرین ویراست عرضه شده از این رساله که بر بنیاد چاپ سنگی آن و تصحیح مرحوم مدرّس رضوی فراهم آمده است به تازگی از سوی نشر مجمع ذخائر اسلامی انتشار یافته. معرّفی و بررسی و نقد این ویراست موضوع اصلی مقاله پیش رو قرار گرفته است. در یک ارزیابی کلّی، این ویراست، تصحیحی نااستوار و نامنقّح از متن اثر و طبعی نامطبوع و نامقبول از آن است که بر اشکالات چندگانه و چندگونه ای مشتمل است.
نگرشی بر نگارش های کلامی (10): استِقصَاءُ النَّظَر فی البَحثِ عنِ القَضاءِ والقَدَر
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۱ مرداد و شهریور ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۱۸۳)
171 - 209
حوزههای تخصصی:
رساله مختصر امّا پرثمرِ استِقصَاءُ النَّظَر فی البَحثِ عنِ القَضاءِ والقَدَر در زمره تک نگاشت های متکلّم آوازه مند امامی، حسن بن یوسف بن علی بن مُطهّر حِلّی (د: ۶۴۸ _ 726 ھ.ق.) ملقَّب به علّامه حلّی قرار دارد که به بحث از موضوع بحث برانگیز و مناقشه آمیز جبر و اختیار اختصاص یافته است. او در این اثر کوشیده است دیدگاه ها و ادلّه باورمندان به دو عقیده جبر یا اختیار انسان در صدور افعال را شرح دهد و آنگاه بر اساس دلایل عقلی و نقلی ایستار درست را در این مسئله تبیین نماید. در مقاله حاضر، نخست به مهم ترین نگاشته های متکلّمانِ پیش از علّامه حلّی در موضوع قضاء و قدر اشاره می شود. پس از آن، ساختار و محتوای رساله استِقصَاءُ النَّظَر ، تاریخ نگارش آن، ویراست های مختلف به چاپ رسیده از این اثر، شروح نگاشته شده بر آن و نیز دست نویس کهنِ ارزشمندی از رساله مزبور معرّفی و بررسی می شود.
بررسی میزان تأثیر قدرت انسان در افعال با تأکید بر آیه 125 انعام از منظر فخررازی و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۶
43-58
حوزههای تخصصی:
جبر و اختیار ازجمله موضوعات مورد بحث میان مفسران است. این نوشتار با توجه به تعریف و نقشی که قدرت انسان در تعیین جبری یا اختیاری بودن افعال دارد، با استفاده از روش عرضه تفسیر قرآن بر مبانی کلامی متقن دینی برگرفته از آیات و روایات، به نقش قدرت انسان در افعال از منظر فخررازی و علامه طباطبایی با اهتمام به آیه 125 انعام پرداخته است. از نظر فخررازی، افزون بر اراده، قدرت انسان به هنگام صدور و همراه فعل از سوی خدا ایجاد می شود پس تأثیری در حصول فعل نداشته، شرح صدر و ضیق صدر، همان داعی بوده که اعطایی خداست. از منظر علامه طباطبایی آثار وجود قدرت و اراده از انسان بوده و در حصول فعل مؤثرند، اما چون وجود انسان در ذات و عمل وابسته به خداست، این تأثیر مستند تام به خدا نیز می باشد. آیه 125 انعام با مدعای فخررازی کاملاً بیگانه است. نتیجه نظر فخررازی جبر و نظر علامه طباطبایی امر بین الامرین است .
بررسی مسأله جبر و اختیار در آثار تعلیمی مولوی کرد
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۴ تابستان ۱۳۹۱ شماره ۱۲
137 - 158
حوزههای تخصصی:
سید عبدالرحیم مولوی(1882- 1806 م) یکی از بزرگ ترین عالمان و عارفان کرد در سده نوزدهم میلادی است. او نه فقط عالم و عارف، بلکه شاعری چیره دست و توانا است که به زبآن های فارسی، عربی، کردی سورانی و اورامی شعر می سرود. آثاری که از او به جای مانده گویای آن است که مولوی کرد نه تنها در تفسیر و حدیث و شعر و کتابت از مقام والایی برخوردار است، بلکه به حق می توان او را یکی از متکلمان برجسته به شمار آورد. سه اثرِ تعلیمیِ: فوائح (= به فارسی)، الفضیله(= به عربی) و عقیده مرضیه(= به کردی سورانی) در قالب نظم، دقیق ترین و لطیف ترین مباحث کلامی را تشریح و تبیین کرده است.
نگارنده در این مقاله، قصد دارد به یکی از جنجالی ترین مبحث از مباحث علم کلام، از منظر مولوی بپردازد. در باره جبر و اختیار پژوهش های فراوانی شده است و از دیدگاه های گوناگون به آن نظر شده است؛ اما به نظر می رسد نگاه مولوی با نگاه دیگران تفاوت هایی داشته باشد. از این رو نتیجه ای که از این پژوهش که به روش تحلیلی انجام شده، گرفته می شود این است که با توجه به تعریف قضا و قدر از نظر مولوی و پرداختی که به مسأله داده است، انسان در انجام افعالی که منجر به ثواب و عقاب باشد کاملاً مختار است.
تحلیل احادیث طینت و رابطه آن با اختیار انسان
منبع:
مطالعات حدیث پژوهی سال سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۶
15 - 49
حوزههای تخصصی:
موضوع سرشت، طینت و خمیرمایه اولیه ساخت انسان ازجمله مطالبی است که در منابع روایی به آن پرداخته شده است. شیعه و عدلیه از یک سو قائل به حسن و قبح عقلی هستند و بر اراده و اختیار انسان پافشاری می کنند و از سوی دیگر با یک سلسله احادیث و روایاتی مواجه می باشند که حکایت از جبر و محدودیت انسان ها دارد. ظاهر این احادیث بیانگر این موضوع است که خداوند طینت انسان ها را متفاوت آفرید و از همان ابتدا طبیعت برخی را بهشتی و طبیعت برخی دیگر را جهنمی دانست. به همین سبب علما و بزرگان راه حل های مختلفی را جهت حل این موضوع ارائه نموده اند؛ تحقیق حاضر این راه حل ها را گزارش، نقد و بررسی کرده و به این نتیجه رسیده است که در بررسی این اخبار معلوم می شود که اختلاف انسان ها در طینتشان امری طبیعی، موجه و لازمه اجتناب ناپذیر نظام خلقت است؛ و اختلافات ناشی از طینت که در اخبار طینت بیان شده است به نحوی نیست که اختیار را از انسان سلب کند؛ بلکه نقش ماده اولیه خلقت و طینت انسان ها در حد اقتضاست نه بیش از آن. از بین ادله و وجوهی که در جمع بین اخبار طینت و اختیار انسان ذکرشده است، به نظر می رسد بهترین وجه جمع بیان شده نظریه علامه طباطبایی(ره) باشد که قائل است اخبار طینت مربوط به عالم مثال است که با این وجه جمع، مضمون این اخبار مستلزم جبر و سلب اختیار از انسان نمی گردد.
اراده آزاد و دشواره جبر در نظریه سلطنت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیست و ششم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۳)
60 - 87
حوزههای تخصصی:
تقابل ضرورت علّی با اراده آزاد و اختیار آدمی یکی از مسائل مهم و چالش برانگیز در تاریخ فلسفه و کلام اسلامی بوده است. بسیاری از متفکران سعی بر حل این دشواره داشته اند. شهید صدر از اندیشمندان ناسازگارگرای معاصر است که با وام گیری از «نظریه طلب» محقق نائینی و جرح وتعدیل و تکمیل آن، طرحی نو در این مسئله درانداخته است. با این بیان که «فعل انسان به عنوان یکی از مصادیق قاعده ضرورت علّی تا وجوب پیدا نکند، وجود نمی یابد و وجوب (ضرورت) تنافی با اختیار دارد؛ پس انسان در افعالش مجبور است» طرح اشکال کرده است و با تخصیص قاعده فلسفی «ضرورت بالغیر» که از وجوه و صُور ضرورت علّی است، جریان این قاعده در فاعل های مختار را انکار کرده و با افزودن ماده سلطنت به مواد سه گانه فلسفی (وجوب، امکان، امتناع) صورت قاعده را از «الشَئُ مَا لَم یَجِب لَم یُوجَد» به «الشَیءُ لایُوجَدُ اِلّا بِالوُجُوبِ أو السَلطَنَه» تغییر داده است. در پژوهش حاضر، برآنیم که به شیوه ای تحلیلی «نظریه سلطنت» را تبیین کنیم و با رفع اشکالات، اتقان و صحت آن را به اثبات برسانیم تا اراده آزاد و شبهه جبر را بر محملی صحیح بنشانیم.
تحلیل احادیث طینت و رابطه آن با اختیار انسان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
موضوع، طینت و خمیرمایه اولیه آفرینش انسان از جمله مطالبی است که در منابع روایی به آن پرداخته شده است. شیعه و عدلیه از یک سو قائل به حسن و قبح عقلی هستند و بر اراده و اختیار انسان پافشاری می کنند و از سوی دیگر با یک سلسله احادیث و روایاتی مواجه می باشند که حکایت از جبر و محدودیت انسان ها دارد. ظاهر این احادیث بیانگر این موضوع است که خداوند طینت انسان ها را متفاوت آفرید و از همان ابتدا طبیعت برخی را بهشتی و طبیعت برخی دیگر را جهنمی دانست. به همین سبب، علما و بزرگان راه حل های مختلفی را جهت حل این مسئله ارائه نموده اند. پژوهش حاضر این راه حل ها را بررسی کرده و به این نتیجه رسیده است که بر اساس روایات اختلاف انسان ها در طینتشان امری طبیعی و اجتناب ناپذیر نظام خلقت بوده و اختلافات ناشی از طینت که در اخبار طینت بیان شده به نحوی نیست که اختیار را از انسان سلب کند بلکه نقش ماده اولیه خلقت و طینت انسان ها در حد اقتضاست نه بیش از آن.
بازشناسی هویّت یک رساله کلامی: إنقاذُ البَشَر مِنَ الجَبرِ و القَدَر
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۲ مهر و آبان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۱۹۰)
177 - 214
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی رساله ای کلامی می پردازد که به غلط به شَریف مرتضی (د: 436 ه .ق/ 1044 م) دانشمند امامی، نسبت داده شده است. رساله مزبور پرسش از فاعلیّت انسان را در نسبت با تقدیر الهی و جبر به بحث می گذارد و از دیدگاههایی دفاع می کند که تا اندازه زیادی مشابه نظرگاههای شناخته شده سیّد مرتضی است. با این وصف، رساله، خصائصی نیز دارد
که با کُلّیّت دستگاه کلامی شریف مرتضی ناسازگار است. افزون بر این، پرسشها و ملاحظاتی سبک شناختی و کتاب شناختی نیز در باب این رساله قابل طرح است که در مجموع، دلیل موجّهی بر ضدّ اَصالت و صحّت انتساب اثر به شریف مرتضی بشمار می آید. با این همه، و با وجود اینکه رساله یادشده بارها در جهان اسلام به چاپ رسیده است، هیچ کس متذکّر این انتساب غلط نشده است. این رساله، به معنای دقیق کلمه، تصویر غلطی از بسیاری از دیدگاههای شریف مرتضی ارائه می کند و گاه، ارکان اصلی نظام کلامی او را متزلزل می نماید. نویسنده رساله، مفاهیم اخلاقی را، پیش از استدلالهای عقلی، بر بنیاد احکام و نصوص دینی بنا می نهد، همو بر اَخبار آحاد اعتماد می کند، مرجعیّت اصحاب پیامبر [ص] را می پذیرد، و اسماء و صفات خداوند را از وحی برمی گیرد. چُنین دیدگاههایی، که آشکارا برخِلاف نظرگاههای سیّد مرتضی است، روی هم رفته، تا حدّ زیادی به نظریّات غیر امامیان نزدیک تر است و به آسانی می تواند متعلّق به نویسنده ای معتزلی باشد.
بازتاب جبر و اختیار در کلیله و دمنه بهرام شاهی
حوزههای تخصصی:
تبادلات ادبی و فرهنگی میان ملّت ها، از دیر باز امری رایج و مرسوم بوده است، به گونه ای که بازتاب بسیاری از گفتارها و اندیشه های فلاسفه، شعرا و نویسندگان یک جامعه را می توان در جوامع دیگر مشاهده کرد. در این میان تعامل فرهنگی و ادبی دو ملّت ایران و هند، به دلیل داشتن ریشه تمدنی مشترک از قدمت دیرینه ای برخوردار بوده است. تأثیر پذیری این دو فرهنگ را می توان در بررسی برخی از آثار ادبی از جمله کتاب کلیله و دمنه یافت. در این کتاب حیوانات دارای شخصیّت بوده و در عالمی همانند عالم انسانی زندگی می کنند. با تأمّل در کتاب مذکور می توان دریافت که اعتقاد به مشرب فلسفی جبر در مذهب هندو از یک سو و رواج اندیشه های جبر گرایانه اشاعره در جامعه ایران قرن ششم از سوی دیگر، سبب شده است تا مضمون جبر به عنوان یکی از مفاهیم کلیدی و کاربردی این کتاب شناخته شود؛ با این وجود در بررسی کتاب کلیله و دمنه با برخی از حکایات و امثال مواجه می شویم که هاله ای از اختیار بر آن سایه افکنده و بیانگر اندیشه های اختیار گرایانه نویسنده می باشد. این نوشتار سعی در بررسی این موضوع داشته و به تبیین نگرش نویسنده و تفکّرات جبر گرایانه وی که در خلال حکایات انعکاس یافته است، می پردازد.
بررسی دلایل مولانا در دفاع از اختیارِ انسان
منبع:
حکمت نامه مفاخر سال سوم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴
109-142
جبر و اختیار یکی از مهم ترین مسایل کلامی و فلسفی است که ذهن هر انسانِ ژرف اندیشی را به خود مشغول می دارد. مسئلکه جبر و اختیار بحثی صرفاً نظری نیست و هر موضعی که انسان در برابر آن برگزیند، خواه ناخواه بر همکه شئون زندگیِ او تأثیر می گذارد. مطالعکه تاریخ جوامع اسلامی ، به ویژه سرزمین عزیز ما ایران، به خوبی نشان می دهد که جبرگرایی باعث ظلم پذیری، استبدادزدگی، اندوهناکی و بی اعتنایی به فرهنگ کسب و کار شده است. این ملاحظات باعث می شوند هر کسی که دل در گروِ رشدِ شخصیِ خویش دارد و به آبادانی و پیشرفت ایران زمین علاقه مند است، نسبت به مسئلکه جبر و اختیار حساسیت بورزد و تقریری از آن به دست بدهد که آسیب های کمتر و منافع بیشتری داشته باشد و روحیکه مسئولیت پذیری، وظیفه شناسی و کوشش را در مردم سرزمین مان تقویت کند. نگارنده با چنین نگاهی، به سراغ مولانا رفته است؛ زیراکه او را یکی از جدی ترین طرفداران اختیار و آزادی انسان می داند و گمان دارد که سخنان او می تواند برای رهایی از آسیب های ناشی از جبرگرایی بسیار سودمند باشد. مقالکه پیش رو راجع به چهار موضوع اصلی سخن می گوید؛ نخست این نکته را تبیین می کند که مسایلی از قبیل جبر و اختیار هیچ گاه پاسخ قطعی نمی یابند و بحث و جدال دربارکه آنها همیشه وجود خواهد داشت. پس از آن دربارکه دشواری های بحث جبر و اختیار در مثنوی بحث می کند و در این زمینه چهار نکته را با خوانندکه گرامی در میان می گذارد. سومین موضوعی که مورد توجه قرار می گیرد، مسئلکه علل گرایش انسان ها به جبرگرایی است. از میان علل فردی و اجتماعی این مسئله، بیشتر بر روی دو علت که مورد توجکه مولانا بوده اند، انگشت می گذارد. این دو علت عبارتند از: هولناکی و دشواری اختیار و فرافکنی. چهارمین موضوعی که مورد بررسی قرار می گیرد، بحث دلایل مولانا در دفاع از اختیار است. در این بخش هشت دلیل که مولانا برای اختیار اقامه کرده است، بررسی می شود.
بررسی تفسیری آیات نسبت ضلالت به خدا و تنافی آن با اختیار انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
۲۶-۷
حوزههای تخصصی:
هدایت و اضلال الهی دارای دو نوع ابتدایی و جزایی است؛ هیچ یک از این دو نوع منافاتی با اختیار انسان ندارد؛ چراکه یا قابل استناد به خداوند نیست و یا اگر هست، اختیار انسان را سلب نمی کند. اما هدایت ابتدایی که به معنای نشان دادن راه کمال و سعادت به انسان است و هدایت جزایی که نتیجه بهره گرفتن اختیاری انسان از اسباب هدایت ابتدایی خداوند است و نیز اضلال جزایی که نتیجه سوءاختیار خود انسان است، با وجود قابل استناد بودن این سه قسم، به خداوند اما منافاتی با اختیار انسان ندارد، اما اضلال ابتدایی قابل استناد به خداوند نیست. بحث هدایت و اضلال الهی از آن جهت دارای اهمیت است که شبهه معروف جبر در هدایت و ضلالت را پاسخی درخور می دهد؛ چرا که ظاهر اضلال و هدایت الهی این است که انسان اختیاری در گمراه شدن نداشته و خداوند افراد را وادار به راه درست یا نادرست می نماید. این پژوهش ثابت می کند که هدایت و ضلالت انسان به اختیار خود اوست.
نقد دیدگاه شیخ مفید و خواجه طوسی در تبیین اندیشه امرٌ بین الأمرین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال چهارم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۷
93 - 111
حوزههای تخصصی:
بررسی مسئله اختیار انسان و کیفیت فاعلیت واجب تعالی در حوزه افعال اختیاری او، از مسائل مهم هستی شناسی و مورد بحث در علوم عقلی است. با بررسی تقریرات کلامی صورت گرفته در تبیین این اندیشه، خصوصاً اگر این تقریرات با مبانی حکما و عرفا در نظر گرفته شود، نقدهایی بر آنها یافت می شود. از این جمله، تقریراتی نظیر اعطای قدرت از سوی خداوند به انسان و تعیین حدود برای وی(دیدگاه شیخ مفید) و یا فاعلیّت طولی در انجام فعل(دیدگاه خواجه طوسی) است که در مواردی مبین تفویض و یا جبر هستند. اگر چه افعال هم به واجب تعالی مستند است و هم به صاحبان آن افعال، ولی با عنایت به صرف الوجود بودن واجب و نفی هر گونه توهم ترکیب، نیکی های افعال ذاتاً از آن واجب تعالی و به گونه عرضی به ممکنات منسوب است و نقص ها و بدی های افعال نیز ذاتاً از آن ممکنات و به نحو عرضی به واجب منتسب است؛ با وجود این، باز هم در حقیقت امر «کلٌ من عند الله» است، چرا که اگر افاضه و ایجاد نیکی افعال نبود، ممکن از وجود و حد وجودی بی بهره بود و این تقریر معنای امر بین الامرین است.
بررسی سندی و دلالی حدیث «قلب المؤمن بین الاصبعین...»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حدیث پژوهی سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۷
53 - 70
حوزههای تخصصی:
در میان روایات فریقین عبارات خاصی وجود دارد که در بیشتر آن ها بی آنکه سندی برای آن ها ذکر شود به عنوان یک قاعده و اصل پذیرفته شده و همچون ضرب المثلی رایج مورد استناد قرار گرفته است. از این دست روایات، حدیث «قَلْبُ الْمُؤْمِنِ بَینَ الْإِصْبَعَینِ مِنْ أَصَابِعِ الرَّحْمَنِ یقَلِّبُهُ کَیفَ یَشَاءُ» منسوب به پیامبر 2 است. این سخن در کتب روایی، اخلاقی، تفسیری، کلامی، فلسفی و عرفانی به صورت مرسل و مسند، به شکل های مختلف با الفاظی همسان و غیرهمسان، مورد استناد بسیاری از بزرگان این علوم قرار گرفته است؛ چنان که برخی از متکلمان از این سخن برداشت جبر نموده اند، برخی با برچسب ضعف سندی، آن را نفی کرده اند، کسانی با پذیرش ضمنی حدیث در پاسخ به شبهه جبر درصدد تأویل آن برآمده اند و گروهی دیگر ضمن حقیقت دانستن الفاظ آن، با اصول خاص فلسفی و عرفانی، محتوای حدیث را بر معنای واقعی حمل نموده و به شرح آن پرداخته اند. این مقال به روش توصیفی تحلیلی روشن خواهد کرد که حدیث اصابع، از احادیث معتبر است و به عنوان اصلی مسلم و قطعی مورد استناد ائمه معصومین k و عالمان فریقین قرار گرفته و همچنان که همه چیز تحت سلطه و تصرف حق تعالی است، قلوب افراد بشر نیز با تصرف او، هر لحظه بین شادی و غم، متغیر است.