مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
جبر و اختیار
منبع:
تأملات فلسفی سال دوازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۸
137 - 160
حوزههای تخصصی:
اعیان ثابته در مباحث هستی شناسی عرفانی، کلید فهم بسیاری از مباحث قضا و قدر، جبر و اختیار، علم پیشین خدا و امثال آن است. صدرالمتألهین در حلّ برخی مسائل فلسفی خود اعیان ثابته را به کار گرفته است. پذیرش نظریه اعیان ثابته به عنوان الگوهای از پیش تعیین شده تغییرناپذیر موجودات در عالم علم الهی، ناسازگاری عمیقی با نظریه مختار بودن و فاعل حقیقی دانستن انسان در نظام صدرایی را متبادر به ذهن می سازد. در نوشتار حاضر، پس از بررسی و تحلیل ویژگی های اعیان ثابته به ویژه روابط حاکم میان این حقایق کلی و جزئی با افراد عینی و خارجی آن ها، این نتیجه به دست می آید که در نگرش عرفانی ملاصدرا، اگرچه تمامی اعمال و افعال هر فرد در هر شرایطی تحت هدایت و ربوبیت اسمی و تابع مقتضیات عین ثابت اوست اما با توجه به حاکمیت فرمول «اندیشه تا عمل» بر افعال انسانی هرگز نافی مختارانه عمل کردن و فاعل حقیقی بودن انسان نیست بلکه ویژگی های نهادینه شده در عین ثابته افراد عبارت خواهد بود از بروز آثار و احکام حرکت های موّاج گوناگون و مختلفی که هر فرد با انتخاب خودش بالإجبار، تحت ربوبیت و هدایت تکوینی و ذاتی اسمی از اسماء الله قرار می گیرد و مقتضیات لوازم آن اسم را برحسب استعداد و قابلیتی که در سیر استکمالی و حرکت صعودی، در خود، فراهم نموده است به منصه ظهور می رساند.
کانون کنترل انسان در قرآن با تاکید بر مفهوم جبر و اختیار
حوزههای تخصصی:
سلامت انسان در تمام حیطه ها به شدت متاثر از سبک زندگی اوست. و از طرفی سبک زندگی و اعمال و رفتار از فرآیندهای ذهنی، روانی و سبک اندیشه انسان نشأت می گیرد و کانون کنترل شخصیت انسان کیی از مواردی است که تأثیر مهمی بر شیوه تفکر و رفتار افراد می گذارد. شواهد پژوهشی نشان می دهد بسیاری از مسائل و مشکلات انسا نها ناشی از اعتقاد به احاطه کنترل بیرونی بر افراد است لیکن تاثیر مثبت کنترل درونی بر افراد به چه میزان است؟ و آیا کنترل بیرونی نقش مثبتی در این زمینه ندارد؟ بررسی مفاهیم قرآنی و به خصوص مفاهیم مرتبط با جبر و اختیار نشان می دهد که گفتمان قرآنی بر نفی اختیار محض و تاثیر محدودی از جبر بیرونی بر افراد است لذا نگرش به کانون کنترل از زاویه دید قرآن کریم، طریقی میان کنترل درونی و بیرونی را نشان می دهد.
نقش اراده آزاد در مقابل تقدیراز دیدگاه قرآن، روان شناسی و عصب شناسی
حوزههای تخصصی:
جبر و اختیار همواره از قدیم پردامنه ترین مبانی فلسفه و مورد بحث فلاسفه و حکما بوده است. گروهی به جبر مطلق و جمعی مانند معتزلیان به اختیار مطلق معتقدند؛ اما قول میانه «لَا جَبْرَ وَ لَا تَفْوِیضَ وَ لَکِنْ أَمْرٌ بَیْنَ أَمْرَیْن » که از ائمه هادین(ع) به ما رسیده امروز در آزمایشگاه تخصصی علم اعصاب به اثبات رسیده است. در این مقاله، مطالعات نوروفیزیولوژی در زمینه اراده آزاد، آیات قرآنی مرتبط و سایر دیدگاه های روان شناسی و عصب شناسی مربوط به صورت مروری، مورد توجه قرار گرفته است. «بنجامین لیبت» نوروفیزیولوژیستی است که طی مطالعات علمی روی مغز درک جدیدی از هوشیاری اثبات کرده است.این دانشمند می گوید: مغز پاسخ به یک تحریک خارجی را قبل از تصمیم آگاهانه شروع می کند (پاسخ قبلاً وجود دارد، آنچه تقدیر می نامیم ). مقاله شواهدی از جبر متعالی و دایره سرنوشت از آیات قرآن کریم، دیدگاه یونگ، تفاسیر مولانا و حافظ پیش رو می گذارد و سپس عصب شناسی تعالی در علم اعصاب را مورد بررسی قرار می دهد. با تأمل در آگاهی های دینی و ارتباط آن با علوم جدید می توان گستره ی افق های دید انسان نسبت به آگاهی های دینی را افزایش داد.
عدم انتساب جبر به اشاعره (با محوریت حکمت متعالیه)
مکتب اشعری در توحید افعالی همانند شیعه، تمام امور هستی را به خداوند نسبت میدهد و اراده انسان را در هر لحظه محتاج علت میداند. لذا تفسیر نظریه کسب به جبر، قابل تردید و بررسی میباشد. در پی بررسی دقیقتر انتساب جبر به اشاعره، از دو طریق موضوع بررسی شده است. تفاوت قدرت و اراده در انسان و همچنین اعتقاد به قضا وقدر و رابطه آن با اختیار انسان با محوریت نظرات صدرا و مقایسه آن با نظریه کسب اشعری و روشن شد که نمیتوان نظریه کسب را بر جبر حمل کرد. بنابراین با پاسخ به سوالاتی همچون ارتباط قضا و قدر با اختیار در شیعه و اشاعره و از طرفی مقایسه دیدگاههای آنان در جبر و اختیار انسان، همچنین از دقت در تفاوت اراده و قدرت، و از سوی دیگر توجه به اصل نیازمندی دائمی ممکنات به علت، منتج میشود که انسان همواره در هر فعلی نیازمند اعطای قدرت میباشد تا فعل ارادی انجام دهد و این به معنی جبر نیست بلکه توحید افعالی نیز بیانگر این مفهوم میباشد و در نهایت موید آن نیز نظر ملاصدرا مبنی بر اینکه خداوند علت قریب و بعید است؛ با نظریه کسب قابل تطبیق است.
کارکرد اسماء الهی بر خُلق وخو از دیدگاه حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
مسئله اسماء و صفات الهی و خلق وخوی انسانی از بنیادی ترین مباحث فلسفه و عرفان اسلامی است. صدرا به صفات پروردگار در قوس نزول و صعود پرداخته و از خلق وخو با عنوان «شاکله و فطرت ثانویه» یاد کرده است. این پژوهش به روش توصیفی – تحلیلی در صدد بررسی دیدگاه حکمت متعالیه درباره تأثیر اسماء الهی بر خلق وخوی انسان است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که از نگاه ملاصدرا، انسان ها فطرت یکسان، اما خُلق های متفاوتی دارند، که از آن به عنوان فطرت اولیه و ثانویه نیز یاد می شود. فطرت اولیه، تجلی اسم رحمت است که همه انسان ها بر آن سرشته شده اند. قلب انسان میان دو اسم «الهادی» و «المضل» است که متناسب با سرشت و استعداد و با اعمال اختیاری خود تجلیگاه یکی از آن ها می شود. اسماء الهی در خلق وخوی انسان نقش کلیدی دارند و در سعادت یا شقاوت او تأثیر بسزایی دارند و از طرفی، اشراف اسمائی خداوند بر انسان در قوس نزول، مانع اختیار انسان در به فعلیت رساندن و آینه وجودی اسماء شدن توسط او نمی شود. همچنین، قضا و قدر در این مسئله، تبیین عرفانی می یابد.
فاعلیت انسان در مدرسه کلامی حله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهایی در فلسفه و کلام سال ۵۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۰۹
151 - 166
اگرچه امامیه به پیروی از اهل بیت(علیهم السلام) به فاعلیت حقیقی و نفی جبر باورداشته اند، اما متکلمان امامیه در ادوار مختلف تاریخی قرائت ها و تبیین های متفاوتی از نحوه فاعلیت انسان ارائه داده اند. در مدرسه حله که روش کلامی و مفاهیم پایه متکلمان به فلسفه نزدیک شد، تبیین متکلمان از فاعلیت نیز تغییر کرده است. این نوشتار سعی دارد تا نشان دهد اگرچه متکلمان حله با اثبات قدرت بر فعل و ترک پیش از انجام فعل و اراده ای که مخصص قدرت است، نقش انسان در پدید آمدن افعال را تأکید کردند، اما از سوی دیگر با پذیرش الگوی علّیت فلسفی، از دیدگاه متکلمان پیش از خود فاصله گرفتند. در تبیین متکلمان حله از یک سو قدرت و اراده انسان در یک نظام طولی معلول اراده و قدرت حق تعالی است و از سوی دیگر علت تامه برای صدور فعل تلقی می شود که لازمه این دیدگاه، صدور ضروری فعل خواهد بود.
بررسی تطبیقی مفهوم بخت و کنش در اندرزهای دینکرد ششم و شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۱۹ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۷
95 - 124
حوزههای تخصصی:
بخت و کنش(تقدیر و کوشش) و جایگاه آن ها در زندگی دنیایی و مینوی انسان، مبحثی مهم در کتاب ها و اندرزنامه های پهلوی بویژه دینکرد ششم است. این پندنامه که ششمین کتاب از مجموعه نه جلدی دینکرد به شمار می آید، مفصل ترین اندرزنامه پهلوی است که احتمالا بخش هایی از آن به شکل مکتوب و بخش هایی هم به طور شفاهی در دسترس بوده و در قرن سوم هجری بازنویسی شده است. در شاهنامه فردوسی نیز که چکیده فرهنگ ایران باستان و میراث دار اندیشه ها و ذخایر اندرزی پیش از اسلام است، بخت و کنش نمود بارزی دارد، بنابراین با مقایسه این دو اثر می توان به اطلاعات ارزشمندی درباره پیشینه ادبیات اندرزی ایران، بویژه سرچشمه های شاهنامه فردوسی دست یافت. در این مقاله کوشیده ایم با شیوه تطبیقی و تحلیل محتوا، مفهوم و جایگاه بخت و کنش را دینکرد ششم و شاهنامه بررسی کنیم. نتایج پژوهش حاکی از آن است که اندرزهای این دو کتاب- در مورد بخت و کنش- همسانی های بسیاری دارند؛ این همانندی در بخش تاریخی شاهنامه که تحت تاثیر مستقیم منابع پهلوی است، به اوج خود می رسد. تفاوت های دینکرد ششم و شاهنامه -در این زمینه- نیز به ماهیت و نوع هر اثر و هدف از نگارش آن ها بستگی دارد.
نقد و بررسی دیدگاه ابوالحسن عامری پیرامون جبر و اختیار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۷۳)
71 - 98
حوزههای تخصصی:
مسئله جبر و اختیار از مباحث دراز دامن و مهمی است که از دیرباز اذهان انسان ها را به خود معطوف کرده است و اندیشمندان در ادیان و مکاتب مختلف در برابر این مسئله حیاتی مواضعی اتخاذ کرده اند. مسئله اصلی این مقاله آن است که عامری پیرامون این مسئله چه دیدگاهی اتخاذ کرده است؟ فرضیه این مقاله آن است که عامری از نظریه جبر یا اختیار مطلق دفاع نمی کند، بلکه راه بینابین آن را برمی گزیند. اهم یافته های این مقاله عبارت اند از : او برای پاسخ به این مسئله پژوهشی ابتدا تحریر محل نزاع می کند و برای تحریر محل نزاع ابتدا میان دو حیثیت شیء به اعتبار ذاتش و به اعتبار غیراش تمایز قائل می شود و بیان اقسام افعال طبیعی، قهری، فکری و شوقی فرق می نهد و بر این باور است که دو قسم فعل طبیعی و قهری با جبر ارتباط دارند و افعال فکری و شوقی با اختیار مرتبط هستند و یادآور می شود که قوه فعاله قوه ای است که فعل از آن صادر می شود و قوه منفعله قوه ای است که فعل در آن تثبیت می شود به جبر و اختیار مربوط هستند و در بحث مواد ثلاث تنها واجب بالاضافه و امکان به بحث جبر و اختیار مرتبط هستند. او از نظریه خلق افعال دفاع می کند و دلایلی برای ابطال جبر و تفویض بیان می کند و پس از ابطال این دو نظریه یادآور می شود که نظریه ای که حد وسط میان این دو نظریه صواب است، او برای اثبات راه مسئله راه میانه از حکمت الهی بهره می گیرد. البته ما تأملاتی با عنوان ارزیابی نظریه عامری در باره جبر و اختیار مطرح کردیم.
نگرشی تحلیلی به آرای مفسّران در آیه 84 سوره اسراء : «کل یعمل علی شاکلته»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۵
7 - 30
حوزههای تخصصی:
مفسّران از آغاز تاکنون، ذیل آیه 84 سوره اسراء، در بیان معنای «شاکلته» مواضع چندی داشته اند؛ برخی آیه را بی نیاز از تفسیر دانسته اند اما بیشتر مفسّران به اجمال برای «شاکله» معانی ای چون: نیت، خُلق و خوی، عادت، دین و مذهب، ذات و طبیعت را مطرح کرده اند ولی توضیح بیشتری نداده اند و فقط در تفاسیر قرن 14 به پیام های اعتقادی و ابعاد انسان شناختی «شاکله» توجّه اندکی شده است. بیشتر تفاسیر عامّه در تفسیر «شاکله» به اقوال پیشینیان اکتفا کرده و فاقد داوری و تحلیل است و اگر توضیحی داده شده ا ست، بیان آنان موهم جبر بوده است. چنان که بیشتر مفسران امامیه نیز تا اواخر قرن 14 همانند بقیه تفاسیر، به اجمال از کنار آیه گذشته اند، ولی آنان با الهام از روایات اهل بیت^ در تفسیر «شاکله» از اندیشه جبر مطلق مصون مانده اند. نخستین تفسیری که در قرن 14به اهمیت بحث شاکله توجّه کافی کرده و به تفصیل، شبهه جبر را از حریم آیه زدوده و تأثیر جدّی در اندیشه مفسّران پس از خود داشته، تفسیر المیزان است، هر چند این تحوّل به تفاسیر عامّه راه نیافته است.
مقایسه تبیین رابطه توحید افعالی و اختیار انسان و نظام علیت از نگاه ملاصدرا و فاضل مقداد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۶
7 - 24
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مهم کلامی تبیین رابطه توحید افعالی و اختیار و نظام علیت است. عدم تبیین مناسب این مسئله از طرفی موجب نگاه جبرگرایانه اشاعره و از طرف دیگر موجب تفویض گرایی معتزله شده است. نویسندگان در این تحقیق با روش توصیفی و تحلیلی، دیدگاه دو دانشمند مهم و تأثیرگذار در این خصوص را تطبیق داده و به یافته های زیر دست یافتند. هر دو اندیشمند تعارضی میان توحید افعالی از یک سو و اختیار انسان و علیت از سوی دیگر قائل نیستند و برای حل مشکل جمع اراده الهی و اراده انسان به جمع طولی روی آورده اند. فاضل مقداد اراده الهی را مشروط به اختیارانسان می داند و ملاصدرا اختیار انسان و اختیار خداوند را مانند نفس و قوای آن می داند که درعین اینکه انسان شانی از شئون الهی است اما اراده انسان با اراده خداوند یکی نیست و اختلاف بین دو دیدگاه در تفسیر نظریه امر بین الامرین، به اختلاف بینونت بین خدا و انسان بازمی گردد که فاضل مقداد به بینونت عزلی و ملاصدرا به بینونت صفتی قائل شده اند.
تقدیر الهی در قرآن کریم با رویکرد به تفسیر المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
161 - 171
حوزههای تخصصی:
مسأله قضا و قدر یکی از بغرنج ترین و پیچیده ترین مسائل الهیات می باشد و از مسلمات عقاید اسلامی است چنانچه در کتب و سنت فراوان از آن سخن گفته شده است جای انکار و اختلافی باقی نمانده است و محور اصلی آنرا اراده و اختیار تشکیل می دهد و قضای الهی با اختیار انسان منافاتی ندارد چون اگر مقصود از قضا و قدر الهی نفی اسباب و مسببات از آن جمله نیرو و اراده و اختیار انسان می باشد و چنین قضا و قدری سرنوشتی وجود ندارد زیرا اسباب و مسببات رابطه ی علی و معلولی بین حوادث غیر قابل انکار و جزء قضا و قدر الهی می باشد این مقاله اراده و اختیار انسان را در طول اراده ی الهی می کاود و قائل به بین الامرین تفکر شیعی است آنچه از سوی خدا مقدر شده قضای الهی بوقوع آن تعلق پذیرفته است آن است که فاعل مذکور با اختیار و گزینش آزاد خویش افعال خود را انجام می دهد البته بندگان بصورت مستقیم مباشر نیست بلکه این تأثیر از سیر اسباب و علل در چارچوب نظام علی علم تحقق می پذیرد و از آنجایی که اراده انسان یکی از مبادی علی افعالی اختیار اوست و ضمن پذیرش سازگاری علم پیشین الهی با اختیار انسان معتقد است معرفت خداوند به افعال اختیاری انسان ناشی از معرفت او به افعال تمام و خصوصیات آنهاست.
مفهوم قرآنی «شاکله» از پندار جبرگرایی تا حقیقت خلقت ثانویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۹
283 - 304
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم اعمال هر فرد را بر اساس «شاکله» او معرفی فرموده و همین امر خاستگاه دیدگاه ها و نتیجه گیری های متنوع شده است. اگر شاکله ریشه در آفرینش آدمی داشته باشد، گونه گونی ماهیت های بشری و نوعی جبر در صدور رفتارها، از نتایج محتمل آن خواهد بود. اما اگر شاکله پدیده ای خودساخته باشد، کشف زمینه ها و عوامل دخیل در آن اهمیت می یابد. این مقاله می کوشد به شیوه توصیفی-تحلیلی مفهوم و مقصود از شاکله و عوامل شکل گیری آن را تبیین کند. نتایج بررسی نشان می دهد شاکله آدمی شخصیت اخلاقی خودساخته و خلق وخوی ثانوی فرد است که متأثر از عواملی چون زمینه های ژنتیکی، وراثتی و شخصیتی، غرایز، گرایش های فطری، قوه عاقله، محیط اجتماعی و فرهنگ پیرامونی و عنصر اختیار و انتخاب فرد شکل می گیرد. ازاین رو ضمن منتفی شدن جبرگرایی در اعمال، نقش علم اخلاق و تربیت در ایجاد شاکله و متقابلاً نقش شاکله در بروز رفتارها، مسئله نیت و خلوص آن و مسئله خلود روشن می شود. نتیجه این پژوهش در حوزه های مختلف مطالعات اسلامی مانند جبر و اختیار، خلود، ماهیت و فلسفه علم اخلاق، علوم تربیتی و برخی مسائل دانش اخلاق مانند اخلاص، کاربرد آشکار دارد.
بررسی مکر الهی در قرآن با تاکید بر آیات 123 و 124 سوره انعام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
۲۲۷-۲۰۵
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم در آیاتی از جمله آیات 123 و 124 انعام به وجود فریبکاران اجتماعی اشاره نموده است که با غرض ورزی و کینه توزی به فکر آسیب رسانی و ضربه زدن به ساحت قرآن کریم و آموزه های آن است. بی توجهی به پاسخ درخور به این گونه افراد ذهن فرهیختگان جامعه را نسبت به معارف دینی و حقانیت قرآن کریم با تردید مواجه خواهد ساخت. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی و کتابخانه ای به دنبال تبیین مکر الهی در قرآن کریم با تاکید بر آیات فوق است. پرسش ها و ابهام های مطرح شده از سوی غربیان تازگی ندارد و در آثار و منابع تفسیری به آن پاسخ درخور داده شده است. از سوی دیگر عموم مفسران، هریک با مذاق و مشربی که دارند تلاش برای رفع این ابهام داشته اند. رایج ترین پاسخ درباره ناسازگاری این گونه آیات، وجود فریبکارانی با استفاده از اصل آزادی و اختیار و نیز عدالت الهی در این نکته است که «جعل» در آیه ناظر به فراهم بودن زمینه های خیر و شر است. البته عده ای «جعل» را به معنای آفرینش دانسته ولی اینکه چه کسی فریبکار باشد را بر اساس اصل آزادی و اختیار می دانستند. همچنین پاسخ مفسران درباره چگونگی گریبان گیر شدن فریب فریبکاران این است که مطابق سنت الهی و با توجه به عاقبت شومی که در انتظار فریبکار و عاقبت امیدوارکننده ای که در انتظار فریب خورده است، در اصل فریبکار متضرر اصلی است.
دیدگاه ابن عربی درباره نظریه کسب در مسئله جبر و اختیار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
575 - 597
حوزههای تخصصی:
مسئله جبر و اختیار یکی از قدیمی ترین مسائل در میان اندیشمندان اسلامی است که می توان آن را از مشکل ترین و پیچیده ترین مسائل معرفتی انگاشت. از دیرباز اندیشمندان مسلمان پیرامون این مسئله نظراتی عرضه کرده اند که به نظرات جبر، کسب، تفویض و امر بین الامرین خلاصه می شود. در این میان، دیدگاه محیی الدین ابن عربی به عنوان ارباب اهل معرفت امری مهم است. ما در این پژوهش به دنبال این خواهیم بود که آیا نظر ابن عربی با نظریه کسب یکسان است؟ به عبارت دیگر، آیا نظر عرفا با اشاعره در مسئله جبر و اختیار یکی است؟با روش تحلیلی توصیفی و با جمع آوری و بررسی آثار ابن عربی، به این نکته می رسیم که مبنای عرفانی وحدت شخصیه وجود ابن عربی، مسئله جبر و اختیار را سالبه به انتفاء موضوع می کند؛ با این حال می توان جبر و اختیار را در فضای عرفانی نیز میان وجود خدا و مظاهر او تبیین کرد. همچنین محیی الدین بر اساس مبنای عرفانی اعیان ثابته، معتقد است عین ثابته انسان در صقع ربوبی، اقتضای اراده و اختیار داشته و در عالم خلقی به صورت مرید و مختار بروز می کند. از این رو با آنکه شیخ اکبر، فاعل را منحصر در حضرت حق می داند، اما صدور فعل را از جریان انسانِ مرید محقق می بیند. انسان است که مختارانه فعل را انجام می دهد و خداست که فعل را ایجاد می کند.همین دو مبنای عرفانی سبب شده است که با قاطعیت بگوییم ابن عربی قائل به نظریه کسب اشاعره نیست. از سویی او برخلاف اشاعره که قائل به وجود خدا و وجود انسان و وجودهای متعدد موجوداتند، قائل است که یک وجود کران تا کران هستی را پر کرده است. از سوی دیگر، برخلاف اشاعره و قائلان نظریه کسب که اراده را از نظام انسانی حذف کرده و نسبت به فعل، انسان را کاسب می دانند، ابن عربی اراده را در متن حقیقت انسانی پیاده می کند و مریدبودن انسان را منقوش در عین ثابته اش می داند.
بررسی انتساب صفات تعدّی و ظلم به خداوند از منظر مفسّران با تکیه بر دیدگاه طبرسی و فخر رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیر تطبیقی سال ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۷
212 - 237
حوزههای تخصصی:
برخی از اوصافی که در قرآن کریم به خداوند نسبت داده شده است، زمینه انتساب ظلم و تعدّی به ساحت قدسی پروردگار را فراهم می کند که از آن جمله می توان به اِستهزاء الهی، مکر، کید، اِضلال و اِمداد در طغیان اشاره کرد. این نوع صفات اگر به معنای ظاهری آن حمل شود، منجر به وجود نقص برای خداوند می گردد. مقاله حاضر با هدف روشن نمودن مراد از آن صفات ازنظر مفسّران، با تکیه بر دیدگاه طبرسی و فخر رازی نگاشته شده است. روش مقاله، توصیفی- تحلیلی است و بر اساس یافته های تحقیق، می توان کاربرد واژه استهزاء برای خداوند را از باب مُشاکله برشمرد و مقصود از آن را کیفر و مجازات مسخره کنندگان، تحقیر جایگاه و شأن آن ها، سلب توفیق و تأیید الهی به شمار آورد. مکر و کید خداوند از باب مُزاوجت کلام به کاررفته و آن تدبیری دقیق، حساب شده و عادلانه در عقوبت دشمنان خداوند است که مکر شوندگان از آن آگاهی ندارند. همچنین این نوع مکر و کید را می توان نوعی مهلت دادن و استدراج دانست. خداوند اضلال ابتدایی ندارد؛ ازاین رو اضلال الهی، نوعی مجازات است که بعد از کفران و عصیان محقق می شود. آنگاه که فردی خودش گمراهی را بخواهد و در آن پیش رود، خداوند او را وانهاده و هدایت نمی کند و همین هدایت نکردن، خودْ نوعی گمراهی است. امداد در طغیان را نیز می توان نوعی مهلت دادن و استدراج دانست و این بدترین عذاب الهی است که در آیات متعدّد و روایات معتبر، از آن به واگذاشتن انسان تعبیر شده است.