مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
امویان
حوزه های تخصصی:
ساختار دولت اموی متأثر از چهار فرهنگ، وحیانی، قبیله ای، ایرانشهری و رومی، بوده است. درباره میزان تأثیر هریک از این گونه های فرهنگی، اتفاق نظر وجود ندارد. این مقاله، ضمن درنظر گرفتن دیگر عناصر فرهنگی، تأکیدی ویژه بر تأثیر فرهنگ ایرانشهری در ساختار دولت اموی دارد. برای سهولت بررسی، مقاله به دو بخش ساختار سیاسی و اداری دولت اموی تقسیم می شود. در بخش نخست، ضمن بررسی مؤلفه هایی چون استقرار، مشروعیت، اِعمال و انتقال قدرت، به میزان تأثیر فرهنگ ایرانی در هریک از مراحل مذکور پرداخته می شود و در بخش دوم، با برشماری نهادهای اداری مرتبط با دولت، سهم عنصر ایرانی در پیدایش یا تداوم این نهادها تحلیل می شود
نقش زیاد بن عبید در تکمیل تشکیلات اداری امویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زیاد بن عبید به عنوان یکی از چهار داهی عرب نقش بسیار مؤثری در تحکیم پایه های خلافت اموی داشت. او که فرزند عبید، غلام رومی حارث بن کلدة ثقفی و سمیه، کنیز بدنام او بود، پس از استلحاقش به ابوسفیان در سال 44ق در خدمت معاویه قرار گرفت و یک سال بعد به امارت بصره منصوب شد. روش مدیریت زیاد و ویژگی های شخصیتی او موجب شد تا در سال 51ق امارت کوفه نیز از سوی معاویه به او واگذار شود. زیاد که سه دهه در دستگاه والیان بصره و سپس در مسند ولایت فارس تجربه های بسیاری اندوخته بود، این بار به عنوان نخستین حاکم همه عراق به اقداماتی دست زد که در تکمیل تشکیلات اداری امویان قابل توجه است. اصلاح دیوان عطاء بصره و کوفه، تنظیم امور مالی و مالیاتی، تشکیل و تکمیل دیوان های استیفا و خاتم، سازمان دهی دیدارهای خلیفه با مردم، کوچاندن عرب ها به خراسان و تنظیمات اداری در این ولایت از جملة آن هاست.
اوضـاع سیاسی خراسان از ورود اسلام تا پایان خلافت امویان
حوزه های تخصصی:
اعراب که ابتدا به دنبال فتوحات به ایران حمله کردند، خیلی زود به دنبال منافع اقتصادی برآمدند و با کشاندن اختلافات قبیله ای خود به خراسان، به قدرت دست یافتند. اما حرکت و قیام استقلال طلبانه علیه سلطه حاکمیت اموی و سپس علیه حاکمان عباسی، از سوی مردم مسلمان خراسان در مقاطع مختلف زمانی، به وقوع پیوست. شرایط و اوضاع و احوال اجتماعی سرزمین های حاکمیت امویان به سمتی پیش رفته بود که یک تغییر بنیانی را اقتضا می کرد. شاید بتوان مهم ترین دلیل سرعت واژگونی بنی امیه را در خراسان، آشفتگی اوضاع اداری خراسان دانست. سقوط خراسان در نتیجه تغییراتی بود که در جامعه عربی خراسان به وجود آمده بود که بنیان اجتماعی خراسان را دگرگون ساخته بود. خراسان جدای از آن که از مرکز خلافت به دور بود، به عنوان منطقه بسیار مهمی در شرق، دچار آشفتگی های قبیله ای بود و در کنار آن بی توجهی و سرسری گرفتن تعلیمات احکام اسلامی موجب منفور شدن و در پی آن پیروزی عباسیان گردید.
ایدئولوژی حاکم بر حکومت اموی
حوزه های تخصصی:
دوران پر آشوب پس از قتل خلیفه سوم تا شهادت امام علی (ع) جامعه مسلمین را به سه گروه سیاسی طرفداران خلیفه سوم، شیعیان علوی و غالب جامعه اسلامی که به سواد اعظم معروف بودند تقسیم کرد. گروه اخیر که معتقد بودند شهادت درباره حق و باطل بودن عثمان و امام علی (ع) را به تاخیر اندازند تا خدا در روز قیامت حکم کند، بعدها به تبیین مبانی نظری و دینی خود پرداختند و تبدیل به فرقه ای به نام مرجئه شدند. این ها در زمان خلافت اموی به تدریج به عنوان پایگاه دینی و بازوی ایدئولوژیک بنی امیه عمل کردند و به وسیله نظرات دینی خود در جهت حق و الهی بودن خلافت به توجیه اعمال آن ها پرداختند. این فرقه در طول حیات و سیر تطور فکری خود به ده ها فرقه ی دیگر از جمله مرجئه ی قدریه و مرجئه ی جبریه انشعاب یافت، به طوری که حتی برخی از بزرگان و اندیشمندان آن در جهت مخالفت با بنی امیه برآمدند و به شورش های مخالفان آن ها پیوستند. مرجئه و انشعابات آن تاثیرات فراوانی در مذاهب و فرق اسلامی داشتند و تاثیرات آنان تاکنون در گروه های فکری و مذاهب اسلامی پا برجاست.
بررسی نقش زنان نظامی خوارج در قرن اول هجری (با تکیه بر عراق)
حوزه های تخصصی:
موقعیت زنان در نهضت خوارج وقتی بهتر درک می شود که به مقام و منزلت زن در جامعه عصر اموی واقف شویم. زن در آن عصر تنها وسیله شهوترانی و تولید مثل بود. حضور زنان در اردوگاه خوارج موجب تمسخر و استهزاء مخالفین آنان قرار می گرفت. خوارج برای اعاده اسلام این وظیفه را محدود به دایره مردان نمی دیدند؛ بلکه زنان را نیز برای این امر خطیر لازم و ملزوم در کنار خود می دانستند و این اندیشه را ترویج داده بودند که کشته شدن در راه عقیده ی خود، آن ها را به بهشت رهسپار می کند؛ و در این راه مرد یا زن برای آن ها تفاوت نمی کرد. تحریک و تشویق مردان در عرصه نبرد از علل دیگر حضور زنان در نهضت خوارج بود. بررسی علل و نحوه تاثیر گذاری حضور زنان خوارج در جنگ ها هدف اصلی این مقاله است
زمینه ها و عوامل فراز و فرود گرایش مردم مدینه به اهل بیت: در دوره امویان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
اهل بیت: حدود دو قرن و نیم در مدینه حضور داشتند. این زمان را می توان به چهار دوره نبوی، چهار خلیفة نخست، امویان و عصر اول عباسی تقسیم کرد. مدینه وطن ائمه اهل بیت: بود و مردمانش شاهد فضل و کمال ایشان بودند و سفارش های پیامبر6 درباره ایشان را به یاد داشتند. از این رو انتظار می رود گرایش مردم مدینه به اهل بیت: در مقایسه با دیگر شهرها بیشتر باشد. اما این گرایش یکنواخت نیست و در دوران مختلف، فراز و فرود دارد. این مقاله بر آن است که با استفاده از گزارش های تاریخی به بررسی گرایش مدنیان به اهل بیت: در دوره اموی بپردازد و نشان دهد در دوران اموی به دلایل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی این گرایش رو به افول بوده است.
تحلیل جامعه شناختی نهادی شدن جنبش زیدبن علی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جنبش های شیعی در دوره ی امویان و عباسیان در تحول فضای سیاسی، مذهبی و فکری جهان اسلام نقش بارزی داشتند. این جنبش ها با نقش محوری گروه های اجتماعی پدید آمده بودند و ثبات و بی ثباتی مردم نیز در پیروزی و شکست آن ها تأثیر زیادی داشته است؛ بنابراین بررسی این جنبش ها و قیام ها از دیدگاه جامعه شناختی به تحلیل چرایی و چیستی همراهی و عدم همراهی مردم با آن ها کمک شایانی می کند.
جنبش زید (79-122ق/ 698-740م) ضد امویان را می توانیم جنبشی اجتماعی- انقلابی به شمار آوریم که خواستار سرنگونی هرچه سریع تر نظام حاکم اموی بود. اگرچه این قیام براساس ایدئولوژی و اهداف ویژه طراحی شد، پس از چندی به طور ناگهانی شکست خورد. جامعه شناسان برای تحلیل جنبش های اجتماعی و انقلابی، الگوها و مراحلی را درنظر گرفته اند. ئی.گتیز، جامعه شناس مشهور، بر این باور است که بیشتر جنبش های اجتماعی چهار مرحله داشته اند؛ ازاین رو در این نوشتار با روش توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از دیدگاه جامعه شناسی او درمورد جنبش های اجتماعی و نیز با استناد به منابع شیعی و سنی، درپی پاسخ گویی به این پرسش هستیم که علت شکست جنبش زید و نهادی نشدن آن چه بوده است.
دستاورد پژوهش حاضر این است که جنبش انقلابی زیدبن علی به دلیل اقدامات سریع حاکمیت برای ازبین بردن بحران های سیاسی حکومت در «مرحله ی برانگیختگی» و به دنبال آن، طرح دیدگاه های شتاب زده درمورد مسئله ی امامت ازسوی زید بدون درنظر گرفتن فضای عمومی جامعه، در جذب حامیان (مرحله ی قالب ریزی) پیروز نبود و به همین دلیل با شکست روبه رو شد و به مرحله ی نهادی شدن نرسید.
بررسی جامعه شناختی فرایندِ تغییراتِ ارزشیِ جامعه اسلامی در عصر معاویه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
جامعه اسلامی پس از رحلت پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم شاهد تغییرات اجتماعی گسترده ای به ویژه در زمینة ارزشها بود که در عصر معاویه (41 60 ق.) به نقطه اوج خود رسید. این رویداد را از منظرهای مختلفی می توان مورد بررسی قرار داد. نوشتار حاضر کوشیده است از منظر جامعه شناختی و مستند به داده های تاریخی که با روش اسنادی کتابخانه ای گردآوری شده است به بررسی این موضوع بپردازد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که معاویه به عنوان نخستین حاکم اموی با بهره گیری از غفلت توده مردم از یک سو و استفاده از استراتژی زور وتزویر از دیگر سو توانست ابتدا قداست ارزشهای الهی را خدشه دار نماید و سپس از طریق باورهای ابداعی فرقه هایی مانند مرجئه و جبریّه، ارزشهای جاهلی و نژادپرستانه پیش از اسلام را زنده و مسیر حاکمیت دو باره آنها را هموار سازد. مقاله با حفظ نگاه تاریخی و رویکرد جامعه شناختی خود با این جمع بندی به پایان می رسد که حادثة جانسوز عاشورای سال 61 ق. مهمترین پیامد این تغییرات اجتماعی بود.
درآمدی بر سنت سازی امویان؛ مطالعه روندی- فرایندی روزه عاشورا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
سنت های اسلامی به مثابه ی سفارشی الاهی نخستین بار بوسیله رسول خدا در جامعه ی مسلمانان مطرح شد، این در حالی بود که هنوز ساختار اجتماعی سرزمینهای اسلامی، شاکله ای بیشتر عربی بود تا اسلامی. همین دیدگاه سبب شد تا خلفای سه گانه و در ادامه ی آنها، امویان، با شخصی شماری سنن نبوی بکوشند تا سنتهای جدیدی را به نام خود ثبت نمایند. فضای فکری شام و فرمانروایی طولانی مدت امویان در این سامان از یک سو و شیوه عربی رومی آن هم بر همان مبناهای پذیرفته شده در مکه از سوی دیگر به یاری جایگاه قریشی بودنشان زمینه و مقدمات لازم برای سنت سازی امویان را فراهم کرد. چشم انداز قریشی عربی و انتساب جعلی به پیامبر و بعدها بهره گیری از صحابه ی حدیث ساز، شیوه ی نویی را در سنت سازی بر مبنای حذف دوامدار فضایل اهل بیت و شخصیت بخشی به امویان در تاریخ اسلام ثبت کرد. این نوشتار یکی از نمونه های جعل سنن، یعنی روزه داری در عاشورا را در یک بررسی روندی-فرایندی، بر مبنای «نظریه ی پخش» در منابع تاریخی به جستجو نشسته تا ساختگی بودن جریان روزه عاشورا را مستند نماید.
بررسی انتقادی نگرش های اسلام پژوهان درباره چرایی برافتادن دولت اموی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
تاریخ دودمان اموی یکی از مهم ترین برهه های تاریخی در جهان اسلام است که تاریخ پژوهان پرشماری به بررسی آن پرداخته اند. کاوش در چگونگی برآمدن تا برافتادن این دودمان، شاخصه اصلی این پژوهش ها بوده است. اما فراکاوی و کالبدشکافی چرایی برآمدن و برافتادن امویان امری است که تاکنون چندان مورد توجه قرار نگرفته است. این در حالی است که در دهه های اخیر رهیافت های میان رشته ای و به دنبال آن بررسی چرایی برافتادن دودمان های تاریخی با بهره گیری از نظریات جامعه شناسی تاریخی، در تاریخ نگاری رواج چشم گیری داشته است. این نوشتار پژوهش های گوناگون صورت گرفته پیرامون امویان را در سه حوزه تاریخ نگاری غربی، عربی و ایرانی در دو قرن اخیر، با در نظر گرفتن توالی زمانی پژوهش ها و مکتبی که پژوهش بدان تعلق دارد مورد بررسی قرار داده و کوشیده است کاستی ها و نارسایی های هر یک از آن ها را نمایان سازد و سرانجام درباره بایسته های اموی پژوهی در آینده، چند نکته را یادآور شده است.
بررسی اقدامات و اصلاحات مذهبی عمر بن عبدالعزیز از نگاه مورخان اسلامی
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی اصلاحات و اقدامات اداری و مذهبی عمر بن عبدالعزیز خلیفه اموی از دیدگاه مورخین اسلامی می باشد. بر این اساس یافته های پژوهش حاکی از آن است که مورخین اسلامی در ارزیابی اقدامات مذهبی و اداری عمر بن عبدالعزیز به دو گروه تقسیم شده اند؛ اکثر آن ها از او چهره ای مثبت و خلیفه ای عادل، زاهد و راشد را ترسیم می کنند و با تکیه بر اعمال مثبت او از نکات منفی زندگی اش چشم پوشی کرده و درصدد توجیه سؤالات اساسی در خصوص مشروعیت خلافت او برآمده اند. اما گروهی دیگر نگرشی مثبت به او ندارند و مدارک تاریخی موجود هم تا حدی این دیدگاه را تأیید می کند. بنابراین مطالعه ای همه جانبه در مورد اقدامات و اصلاحات مذهبی و اداری عمر بن عبدالعزیز حاکی از آن است که وی بعد از به خلافت رسیدن با استفاده از شیوه عدالت محورانه دست به اصلاحات مذهبی و اداری زد. که این اقدامات از نگاه اکثر مورخان مورد تمجید قرار گرفته است؛ به طوری که عده ای از آنان در آثار خود سعی در جدا نمودن وی از سایر خلفای بنی امیه برآمده، حتی تغییر مشی سیاسی او را ناشی از تربیت وی در مدینه دانسته اند. اما مورخان دیگر با برشمردن دلایلی چون نارضایتی عموم مردم و از جمله شیعیان از دولت اموی، وجود حکام ظالم و فعالیت داعیان عباسی در این دوره اصلاحات مذهبی و اداری عمر بن عبدالعزیز را از روی سیاست و شرایط زمانه برشمرده اند.
شروط احراز ولایت عهدی در قرون اولیه اسلامی
حوزه های تخصصی:
از نظر بسیاری از نظریه پردازان مسلمان، ولیعهد باید شروطی خاص در احراز منصب ولیعهدی داشته باشد. در این پژوهش تلاش شده است تا با استقصای منابع و بررسی نمونه ها و شواهد، ضمن روشن شدن شروط ولایتعهدی، میزان پایبندی عملی دستگاه خلافت اموی و دوره اول عباسی به این شروط بررسی شود. بررسی وقایع سیاسی این دوره نشان می دهد که به رغم ادعای لزوم برخی شایستگی ها برای احراز ولایتعهدی، این شروط یا الزامات عملاً نادیده گرفته می شده و شاخص اصلی در تعیین و انتخاب ولیعهدان و خلفای این دوره، صرفاً تأمین مصالح و منافع سیاسی فردی یا خاندانی بوده است.
حمودیان و تشیع در اندلس
حوزه های تخصصی:
خلافت حمودیان را علی بن حمود به سال 407 ه.ق در بخشی از اندلس بنیاد نهاد. وی که نسب به ادریسیان مغرب می برد، با استفاده از اوضاع آشفته دستگاه خلافت اموی که ناشی از فساد اداری و نابسامانی سیاسی حاکم بر آن بود، سلیمان بن حکم را در بند کرد و به قتل رساند و خود را خلیفه خواند. از آن پس او و شماری از برادران، فرزندان و برادرزادگانش با فراز و فرود تا سال 449 ه.ق بر بخشهایی از اندلس فرمان راندند.
مسأله اصلی در این پژوهش آن است که چرا و چگونه خلافت امویان پس از سقوط به حمودیان انتقال یافت، و این خاندان چه نقشی در گسترش و انتشار تشیع در اندلس داشتند. بر اساس آنچه از منابع و مأخذ و مطالعات این پژوهش برمی آید، حمودیان خود بر مذهب تشیع بودند و با آن که از تفکرات کلامی مدون، فلسفه ای نظام یافته و مبانی فقهی استواری برخوردار نبودند، اما ساختار مذهبی موجود در اندلس آن روز که مبتنی بر حمایت بی چون و چرا از اهل سنت مالکی بود را درهم ریخته و مجالی برای صاحبان مذاهب دیگر، به ویژه شیعه، فراهم ساختند و زمینه بروز و ظهور حداقلی تشیع را در آن سرزمین ایجاد نمودند.
این پژوهش بر اساس روش تاریخی سامان یافته و پس از استخراج داده ها و مواد تاریخی، نخست زمینه های ظهور حمودیان را تعیین نموده ، آن گاه نقش آن خاندان را در گسترش تشیع و حمایت از اندیشه های شیعی تحلیل کرده است.
مغیره بن سعید و ظهور اندیشه ی حروفی گری در عصرامویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عراق در عصر امویان محل ظهور و بروز اندیشه ها و آراء مختلف سیاسی و فکری متنوعی بود. پیشینه تاریخی، ترکیب اجتماعی، مرکزیت سیاسی و اقتصادی، آن را به عنوان کانون مهم بروز این گونه افکار و اندیشه ها درآورده بود. یکی از مهم ترین این آراء و اندیشه ها، غلو و حروفیگری بود.
این نوشتار، چگونگی ظهور آراء و نمادهای رمزی و حروفی و سرچشمه ی حلول این افکار را در اندیشه ی مغیره بن سعید و نیز شکل گیری جریان مغیریه را بررسی نموده، با بهره گیری از روش های تحلیل تاریخی و فرقه شناسی به تبار شناسی اندیشه ها و واکاوی آراء این جریان سیاسی- مذهبی پرداخته است و پیوند میان این گونه اندیشه ها را با آراءگِنوسی ایرانیان و تمدن های بین النهرین و نظریات رمزی، حروفی و عددی نو افلاطونیان و فیثاغورثیان آشکار ساخته و نشان داده که مغیره بن سعید نخستین کسی است که افکار رازورانه و باطنی متأثر از افکار گنوسی بین النهرین را با آراء، اندیشه ها و برداشت های عددی، حروفی و رمزی پیوند داده، با این اقدام اولین جریان و مکتب حروفی را در عهد امویان به وجود آورده است.
حجاج و نقش وی در تحکیم و تثبیت خلافت اموی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با مرگ معاویة بن یزید (64 ه .ق) خلافت اموی دچار چالشی جدی شد که آن را تا آستانة انقراض پیش برد. در هر گوشه از قلمرو خلافت، مدعیانی قدرتمند همچون شیعیان، زبیریان و خوارج سر بر آوردند، اما با قدرت گیری مروانیان و ظهور عبدالملک بن مروان در عرصه سیاسی و به کارگیری امرایی قدرتمند همچون حجاج بن یوسف ثقفی، امویان توانستند بار دیگر قدرت از دست رفته را احیاء نمایند.
حجاج با اعمال سیاست های خشن، تمام همّ خویش را مصروف سرکوب مخالفان نمود و حجاز و عراق را که کانون اعتراضات بود، آرام کرد و با گسترش فتوحات در شرق جهان اسلام، درآمد لازم را برای حکومت امویان فراهم نمود. در مقالة حاضر با تدقیق در زندگی و حیات سیاسی حجاج، نقش وی را در تثبیت و تحکیم دوباره خلافت اموی بررسی می کنیم.
جنبش وُصفا (بررسی جنبش غُلاّت شیعی عراق در عهد خلافت هشام بن عبدالملک و امارت خالدبن عبدالله القسری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جنبش غلات عراق در عهد خلافت هشام بن عبدالملک یکی از جنبش های سیاسی و فکری است که آثار فراوانی در تاریخ سیاسی و اندیشه های مذهبی غلات بر جای نهاده است. این حرکت به رهبری هفت تن از شیوخ غالی کوفه در سال (119ق) صورت گرفت. از این جنبش در برخی منابع به عنوان «وُصَفا» یاد شده. این جنبش یکی ازمستقل ترین حرکت های تاریخی غلات شیعی است که تقریباً هم زمان با جنبش های پایانی خلافت امویان و قبل از همة آن ها در کوفه آشکار گردید. اما از آن جا که در فضای پر التهاب جریان های آشکار و پنهانی که منجر به سقوط امویان شد صورت گرفت آن چنان مورد توجه قرار نگرفت، به ویژه آن که این حرکت، ماهیتی بدعت آمیز داشت و در بستری از افکار و آراء رازآمیز، سرّی و غالی صورت گرفت. اطلاعات تاریخی و فکری در باب آن روایت ها و اتهام های عقیدتی کفرآمیز به ندرت ثبت شده است. این پژوهش به دنبال آن است که ضمن بررسی چگونگی و چرایی وقوع این حرکت، پیشینة فکری، زمینه های سیاسی ماهیت و خاستگاه اجتماعی این حرکت غالیانه را بررسی نموده و تأثیر اهمّیت آن را در رشد و رواج اندیشه ها ی غلو آمیز نشان دهد.
خلیفه و خلافت در اندیشه اهل سنت و زیر ساخت های تحول امامت و خلافت به سلطنت آسمانى و خلیفة اللهى
حوزه های تخصصی:
در تاریخ اسلام میان اصطلاح های خلافت، امامت و سلطنت هیچ وحدتی وجود ندارد و این خلط معنایی صرفا لفظی و لغوی نبوده، بلکه حاصل تحولاتی تاثیرگذار در تاریخ اندیشه اسلامی بوده است. اصطلاح «خلیفه»، به تفاوت، عنوانى برای تمام زمامداران یا خلافت نبوى در زعامت سیاسى مسلمانان و جانشینى خلیفه رسول الله، یا منصبى شرعى و نه عرفى به تمام خلفاى راشدین، امویان و عباسیان نیز به کار برده می شد. درباره «امامت» باید گفت متکلمان اهل سنت که به وضوح شاهد فساد دستگاه خلافت بودند و میان خلفاى راشدین با خلفاى اموی و عباسی تفاوتى ماهوى مى یافتند، به دلیل تداعى فساد خلفاى وقت، مایل نبودند اصطلاح امامت را که بر خلفاى زمانه آنان نیز اطلاق مى شد، مورد استفاده قرار دهند. همچنین در این نوشتار نشان داده می شود که تلاش براى آسمانى کردن سلطنت اسلامى و کوشش براى استحاله امامت و خلافت نبوى از سوى عوامل اموى و راویان آن دوره، در ادوار بعدى نیز ادامه یافت و در دوره عباسیان، فرمانروایان این خاندان نیز خود را خلیفه خداوند و حاکم الهى در روى زمین توصیف کردند. در واقع، با ابهام و خلل در اصول سیاست نبوى و سیاست خلفاى اولیه با نظام استیلایى و فرمانروایى سلطنتى، سنت هاى نبوى و اصول سیاست قرآنی مغفول ماند و سلطنت از این وضعیت بهره را کافى برد. با تبدیل خلافت به سلطنت، مصادیق نظریه امامت، به خلفاى اولیه محدود شد.
نقش موسی بن نصیر در فتوحات سلسله ی اموی
حوزه های تخصصی:
از جمله سیاست های خارجی دولت اموی مسئله کشورگشایی و توسعه طلبی بود. دولت اموی نفوذ عرب مسلمان را در بسیاری از سرزمین های جدید گستراند و بر, وسعت حکومت اسلامی افزود، و آن را از میانه ی شرق آسیا تا اقیانوس اطلس در غرب گسترش داد. این سیاست که از زمان بنیان گذار این سلسله معاویه بن ابی۴١-۶٠) ه . ق آغاز گردیده بود، در زمان جانشینان وی نیز دنبال گردید و به روزگار ششمین خلیفه ی اموی ولید بن عبدالملک (۸۶-۹۶) ه . ق به اوج خود رسید. ولید علاقه ی زیادی به آبادانی و توسعه طلبی داشت و با توجه به شرایط مناسب داخلی به سیاست خارجی نیز توجه زیادی نشان داد، و دستاورد این توجه کامل شدن فتح شمال آفریقا وباز شدن دروازه های ورود به آندلس به دست فرمانده شایسته و لایق وی موسی بن نصیر بود. موسی با استفاده از توان نظامی خود موفق گردید علاوه بر فتح سرزمین های جدید غیمت های بسیاری نیز به دست آورد و با رسیدن به پشت دروازه های اروپا لرزه بر اندام مسیحیان ساکن این ناحیه بیاندازد. اما در اوج پیروزی ها به دستور خلیفه به دمشق بازگشت و رویای وی برای فتح سرزمین های اروپایی برای همیشه به دست فراموشی سپرده شد. در این پژوهش سعی برآن بوده تا با استفاده ازمتن های معتبر تاریخی، نقش وجایگاه این فرمانده اموی در مسیر فتوحات این سلسله مورد بررسی قرار گیرد ودلایل برکناری وعزل وی بیان گردد. در ارائه ی این داده ها از شیوه ی توصیفی-تحلیلی استفاده شده است و در صورت لزوم نیز کوشش شده، تا مطالب متناقض موجود در منابع نیز مورد تحلیل قرار گیرد.
بررسی اقدامات و اصلاحات اقتصادی و اجتماعی عمر بن عبدالعزیز از نگاه مورخان اسلامی
حوزه های تخصصی:
این پژوهش درصدد بررسی اصلاحات و اقدامات اقتصادی و اجتماعی عمربن عبدالعزیز خلیفه اموی از دیدگاه مورخین اسلامی می باشد. بر این اساس یافته-های پژوهش حاکی از آن است که مورخین اسلامی در ارزیابی اقدامات اقتصادی و اجتماعی عمر بن عبدالعزیز به دو گروه تقسیم شده اند؛ اکثر آنها از او چهره ای مثبت و خلیفه ای عادل، زاهد و راشد را ترسیم می کنند و با تکیه بر اعمال مثبت او از نکات منفی زندگی اش چشم پوشی کرده و درصدد توجیه سؤالات اساسی در خصوص مشروعیت خلافت او برآمده اند. اما گروهی دیگر نگرشی مثبت به او ندارند و مدارک تاریخی موجود هم تا حدی این دیدگاه را تأیید می کند. بنابراین مطالعه ای همه جانبه در مورد اقدامات و اصلاحات اقتصادی و اجتماعی عمر بن عبدالعزیز حاکی از آن است که وی بعد از به خلافت رسیدن با استفاده از شیوه عدالت محورانه دست به اصلاحات اجتماعی، اقتصادی در دولت زد. که این اقدامات از نگاه اکثر مورخان مورد تمجید قرار گرفته است؛ به طوری که عده ای از آنان در آثار خود سعی در جدا نمودن وی از سایر خلفای بنی امیه برآمده، حتی تغییر مشی سیاسی او را ناشی از تربیت وی در مدینه دانسته اند. اما مورخان دیگر با برشمردن دلایلی چون نارضایتی عموم مردم و از جمله شیعیان از دولت اموی و فعالیت داعیان عباسی در این دوره، اصلاحات عمر بن عبدالعزیز را از روی سیاست و شرایط زمانه برشمرده اند.
قیام زید بن علی و یحیی بن زید و اسباب شکست و تأثیرات آن در مبارزات ضد اموی
حوزه های تخصصی:
این پژوهش درصدد بررسی انگیزه های قیام زید بن علی و یحیی بن زید و بررسی اسباب شکست و تأثیرات آن در مبارزات ضد اموی می باشد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که قیام زید بن علی و فرزندش یحیی که در واپسین سال های حکومت امویان شکل گرفت و رهبری قیام توسط زید فرزند امام سجاد (ع) که از علویان سرشناس و عالمان نامور این دوره محسوب می شد، با انگیزه ی دعوت به کتاب خدا و سنت پیامبر (ص)، امر به معروف و نهی از منکر، خون خواهی امام حسین (ع)، یاری اهل بیت (ع) و تشکیل حکومت آغاز شد. پس از زید یحیی هم با انگیزه تبعیت از پدر قیام کرد. این دو قیام علی رغم تلاش های گسترده ی زید و یحیی در اثر جدایی بخش زیادی از شیعیان و افرادی که وعده همکاری داده بودند، کثرت نیروهای اموی، اشراف اطلاعاتی امویان بر امور هر دو قیام، با شکست مواجه شدند. هر چند تمام اهداف این قیام ها محقق نشد ولی به تقویت حس محبت نسبت به اهل بیت (ع)، تضعیف جایگاه امویان نزد عموم مردم و نخبگان جامعه و گسترش دامنه قیام های شیعی به خراسان انجامید.