مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
سنایی
حوزه های تخصصی:
سنایی غزنوی از شاعران بزرگ و برجسته قرن پنجم و ششم هجری است. وی در زمانه ای می زیست که فرهنگ و ادبیات عرب بر همه مناطق تحت تصرف مسلمانان، حاکمیت داشته است. به نظر می رسد دو عامل اساسی، علّت تأثیر فرهنگ و شعر عربی بر شعر شاعران قرن پنجم بوده است: الف) آمیزش روزافزون زبان فارسی با واژه ها و ترکیب های عربی؛ ب) اشتیاق و گرایش درونی شاعران به فرهنگ عربی. سنایی در بیشتر قصیده های خود از واژه ها، ترکیب ها، عبارت ها، ضرب المثل ها و نمادهای فرهنگ عربی بهره برده است. این پژوهش بر آن است تا با روش توصیفی تحلیلی و با تمرکز بر مکتب فرانسوی ادبیات تطبیقی، تأثیر فرهنگ عربی دوره های اموی و عباسی و اندلس را بر شعر سنایی بررسی و تحلیل کند. برای رسیدن به این هدف، ابتدا نکاتی درباره تأثیرپذیری سنایی از فرهنگ و شعر عربی در مقدمه بیان شد؛ سپس بازتاب فرهنگ و ادب عربی در دیوان شاعر بررسی و تحلیل گردید. برپایة این پژوهش می توان دریافت که سنایی ضمن تأثیرپذیری آشکار و پنهان از ادبیات عربی، با هنرمندی تمام، بر این الفاظ و معانی رنگ و لباس تازه ای پوشانده است. شاعر بیشترین تأثیر را از دوره عباسی و به ویژه ابونواس و متنبی گرفته است.
«بررسی میزان هماهنگی وزن و محتوا در اشعار حکیم سنایی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وزن شعر یکی از عوامل جدایی ناپذیر آن است که باید متناسب با مضمون و دیگر عناصر شعر انتخاب شود. حکیم سنایی، شاعر بزرگ اوایل قرن ششم، اشعار بسیاری از جمله قصیده، غزل، مثنوی و رباعی از خود به یادگار گذشته است. اشعار سنایی مصداق شایان توجهی از هماهنگی میان وزن و محتوا هستند. در این جستار، پس از بررسی گزیده ای از اشعار این شاعر نامدار (330 غزل و قصیده)، به کیفیت و کمیت انواع وزن در آن و همین طور میزان هماهنگی وزن و محتوای آنها پرداخته می شود. در این تحقیق که به روش کتابخانه ای انجام شده است، اشعار سنایی با توجه به مضمون آنها به چهار گروه وعظ- حکمت، عاشقانه ها، عارفانه ها - قلندریات و مدحیات تقسیم شده است. در اشعار بررسی شده، 26 بحر از بحور عروضی به کار گرفته شده است که در میان آنها بحرهای «رمل مثمن محذوف» و «هزج» بسامد بالایی دارد. اشعار گروه اول و چهارم بیشتر در وزن های روان و جویباری و اشعار با مضامین عاشقانه و قلندرانه با وزن هایی با تنوع چشمگیرتر و بیشتر در قالب بحر مسدس سروده شده است که کوتاهی آن گاهی هیجان بیشتری به کلام القا می کند.
بررسی انتساب شش غزل از دیوان کبیر به مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از بنیادی ترین زمینه های پژوهش، تصحیح متون ادبی است. با وجود آثار دست اول و درخور اعتماد از یک متن، پژوهش های دیگر نیز پایة استواری خواهند داشت. یکی از متون ارزشمند ادبیات فارسی دیوان کبیرمولوی است که استاد فروزانفر حدود 50 سال پیش آن را تصحیح کرد و پس از آن هیچ تصحیح علمی انتقادی و درخور اعتمادی از این اثر ارائه نشد؛ البته پژوهشگران همواره این تصحیح را نقد کرده اند و می کنند. باتوجه به حجم دیوان کبیرو شیوة سرایش مولوی، اشعار بسیاری به دیواناو وارد شده است. در این پژوهش باتوجه به مسائل نسخه شناسی و معرفی نسخه های استفاده شدة استاد فروزانفر، همچنین با بررسی سبک و زبان اشعار مولوی، شش غزل از دیوان کبیرنقد و بررسی می شود که در دیوان شاعران دیگر نیز وجود دارد. از این شش غزل، سه غزل در دیوانعطار یافت شد و غزل های دیگر به سنایی و بوعلی سینا و رودکی نسبت داده شده است. در این مقاله درستی انتساب این اشعار به گویندگانشان ارزیابی می شود.
بررسی تطبیقی مضامین مدح علوی در اشعار «سنایی غزنوی» و «حیص بیص»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«سنایی» و «حیص بیص»، از جمله شاعران مدح علوی در ادبیّات فارسی و عربی قرن ششم هجری هستند؛ در مدایح علوی این دو شاعر، همسان اندیشی ها و درون مایه های یکسانی دیده می شود که با توجّه به ارتباط تاریخی بین دو شاعر، دلیلی بر تعاملات و مبادلات ادبی آن هاست. پژوهش حاضر بر اساس تجربة ادبیّات تطبیقی اسلامی و با دو روش تاریخی و توصیفی - تحلیلی، به بررسی تطبیقی مضامین مدح علوی در دیوان دو شاعر می پردازد. مهم ترین یافته های این مقاله نشان می دهد که مضامینی مانند امامت علی (ع)، شجاعت، علم، سخاوت و بخشندگی، عدالت، تقوا، شهادت طلبی، کرامات حضرت و مقام و منزلت والای ایشان، از جمله مضامین مشترک مدایح علوی در دیوان دو شاعر است. حیص بیص در ترسیم این فضایل و بیان این مضامین، تحت تأثیر سنایی بوده و همان مضامین را به صورت مستقیم در اشعار مدحی خود منعکس کرده است. شاعر عرب، با تأثیرپذیری از سبک بیان سنایی، همانند او با استفاده از آیات و احادیث و پرهیز از اغراق و آرایش های لفظی، به ترسیم فضایل علی (ع) پرداخته است. البتّه ابیات مدحی سنایی بیشتر و گسترده تر بوده و آگاهی وی از احادیث مرتبط با مناقب حضرت، بیشتر است؛ زیرا سنایی در برخی موارد مانند اشاره به احادیث مرتبط با پیوند امام علی (ع) و حضرت محمّد (ص)، به ذکر جزئیات بیشتری می پردازد. همچنین علی (ع) در شعر هر دو شاعر، به عنوان نماد علم و شجاعت و عدالت معرّفی شده است.
بررسی و تحلیل نقش سنایی و آثار او در اندیشه های شمس تبریزی در مقالات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مولانا یکی از درخشان ترین چهره هایی ست که همه ی پژوهش گران عرفان ایرانی، به اثرپذیری او از سنایی، اشاره کرده اند. با توجه به این که هیچ شخصیتی، به اندازه ی شمس تبریزی در زندگی روحی و روانی مولانا نقش نداشته، روشن شدن پیوندهای معنوی میان شمس و سنایی، به مطالعات شمس شناسی و مولاناشناسی، یاری می رساند. پرسش اصلی نویسنده در این گفتار، این است که حکیم سنایی چه اثری بر اندیشه های شمس داشته و نظر شمس در باره ی او چه بوده است؟ ما در این مقاله، در سه بخش، به رابطه ی شمس و سنایی پرداخته ایم. یکی آن جا که شمس به طور مستقیم از سنایی یاد کرده است؛ دیگر آن جا که شمس از سنایی نامی نبرده؛ اما به شعر و گفتار او استناد جسته و سوم، بررسی برخی از اختلاف نظرهای آن دو تن است به گونه ای که نه نامی از سنایی در میان است و نه سروده یا نقل قولی از او. روش تحقیق در این پژوهش مبتنی بر تحلیل محتوا و داده هایی ست که در آثار مربوط به سنایی، شمس و دیگر آثار، وجود دارد.
مآخذ استشهادات شعری فارسی مکتوبات مولانا و تکملة آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در هر نوشته ای آثار ذوق و اندیشه دیگران را می توان دید. مولانا هم از طریق مصاحبت با بزرگانی همانند بهاء ولد، محقّق ترمذی و شمس تبریزی و هم با مطالعة منابع عمدة فرهنگ اسلامی و آثار و اشعار نویسندگان و شاعران فارسی زبان و تازی گوی از آنان تأثیر پذیرفته است. یکی از راه های آشنایی با منابع فکری و ذوقی مولوی، جست و جوی مآخذ اقوال و افکار اوست. پیداکردن مآخذ استشهادات شعری آثار منثور، کمک می کند تا تنوّع حوزة مطالعاتی او را بشناسیم. مکتوبات مولوی را در ترکیه فریدون نافذ و در ایران توفیق سبحانی تصحیح و چاپ کرده اند. گولپینارلی نیز آن را با مقدمه و تعلیقات مفیدی به ترکی ترجمه کرده است. هر سه استاد در حواشی تصحیح و ترجمة خود، سعی کرده اند گویندگان اشعار را معرّفی کنند. توفیق سبحانی که تعلیقات آن دو را در دست داشته، یافته های خود را نیز بر آن ها افزوده و در مجموع، مأخذ 75 مورد از 153 استشهاد شعری را معرفی کرده است. حدّاد عادل نیز در «احوال دل گداخته»، مأخذ تعداد دیگری از اشعار را روشن کرده است. در این مقاله، ضمن بحثی کلّی دربارة استشهادات شعری مکتوبات و چند و چون آن، مأخذ تعداد دیگری از اشعار برای اولین بار معرّفی می شود.
زبان اخلاق از سنایی تا حافظ
حوزه های تخصصی:
مقاله ی پیش رو می کوشد نگاهی دیگرگون به زبان اخلاق در غزل پارسی به ویژه از سنایی تا حافظ داشته باشد و بیان کند دلیل اختیار نمادها و مضامین ملامی و بهره گیری از مسلک ها و آیین هایی که انتساب آن ها به خودْ موجب تلقّی منفی و جلب ملامت در جامعه ای اسلامی می شد، چه بوده است. پیش از سنایی، زبان اخلاق، اندرز، عقیده ی دینی یا مذهبی و امثال این معانی، بیشتر خشک، صریح، یک رویه، بیش از حد خطابی، تحکّمی و در مجموع کمتر برخوردار از روح شعری و هنری بود. سنایی به غزلْ حیاتی تازه و به اخلاقْ رنگ و زبانی بی سابقه می بخشد و چونان ارمغانی پایا و پویا به آیندگان از جمله حافظ می سپارد تا در تکاملش بکوشند. با کوشش سنایی منبع ذخّار مضامین به مهم ترین و رایج ترین طریق و طریقه ی بیان اخلاق، منش، روش سلوک، معرفت و عرفان (از نوع عاشقانه) و در تقابل با زهد خشک و متعبّدانه یا دعوی، ریا، رعونت، خودپسندی، تخطئه و تحقیر فِرَق و اقشار دیگر بدل شد.
رد یک اشکال از حدیقه برپایه نمادشناسی سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدرس رضوی در تعلیقات حدیقه ذیل حکایت «شتر مست در بیابان» درباره واژه «شتر» اظهاراتی داشته است که از منظر وی حاکی از سوءترجمه یا سوءبرداشت سنایی از منبع اصلی این حکایت، یعنی کلیله ودمنه ابن مقفع است. در اصل حکایت مهابهاراتا و کلیله، «افیل» ضبط شده است و سنایی احتمالاً به دلیل یک اشتباه، افیل را به «شتر جوان» ترجمه کرده است، اما آنچه از نمادشناسی جانوری در آرای سنایی برمی آید، او نماد «شتر» را عامدانه و آگاهانه برگزیده است. بر همین مبنا در این یادداشت، چهار دلیل مستند برای فرضیه «گزینش عامدانه سنایی» طرح می شود: 1. توجه به خواب گزاری سنایی در حدیقه، 2. توجه به سنت نمادین ملی در داستان لشکرکشی اسفندیار به زابلستان، 3. توجه به شواهد اقلیمی و جغرافیایی در حکایات حدیقه، و 4. توجه به حکایت تمثیلی «احوال فیل» در متن حدیقه سنایی.
بررسی تطبیقی جایگاه انسان در عرفان اسلامی و اگزیستانسیالیسم (بر مبنای مثنوی حدیقه سنایی و رمان تهوع سارتر )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عرفان اسلامی به عنوان نمود دینی معرفت باطنی (Esotericism)، ساحت حیات مادی، جایگاه انسان در هستی و درنهایت، حیات آن جهانی او را موردتوجه قرار داده است. وجودمداری یا اگزیستانسیالیسم (Existentialism) نیز با این دو ویژگی که وجود را بر ماهیت مقدم می داند و دیگر آنکه موضوع اندیشه را انسان می داند و نه موضوعات فلسفی صرف، تحقق امکان های موجود انسانی را موردتوجه قرار داده است و از همین رو بیشتر شاخصه های اصلی این مکتب فکری ازجمله توجه به فردیت، وضعیت وجودی، آزادی، اخلاق و مسیولیت ناشی از آن ها در این مکتب بر محور یگانگی انسان می گردد. این پژوهش جایگاه انسان در دو جهان بینی مزبور را بر اساس حدیقه و تهوع بررسی کرده و به یافته هایی از این دست نایل آمده است که با وجود تفاوت های بنیادین فکری، انسان همچون یگانه هستی، در هر دو مکتب فکری جایگاه والایی دارد. هر دو مکتب فکری در جهت دستیابی انسان به مراتب متعالی وجود، او را به پشت پازدن به حیات مادی صرف فرا می خوانند. سنایی، نیل به این هدف را درگرو سلوک عرفانی و پیروی از شریعت و سارتر در رمان تهوع ، آن را در گرو پرداختن به امور متعالی ازجمله آفرینش هنری یا شرکت در فرایند نوشتن می داند.
شیوه های متناقض نمایی در غزل های سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
متناقض نمایی یکی از برجسته ترین روش های تشخص بخشیدن به زبان است که در ادب فارسی بیش تر ریشه در آرای صوفیه و شطحیات آنان دارد. متناقض نمایی در زبان فارسی برابر اصطلاح انگلیسی پارادوکس است. این عنصر بلاغی، اگرچه از نگاه نویسندگان کتب بلاغی کهن ما به دور مانده، اما نویسندگان و شاعران کلاسیک ما از دیرباز با آن آشنا بوده و در آثار خود از آن بهره ی کافی برده اند. متناقض نمایی در واقع در روساخت کلام اتفاق می افتد و گاهی کلام را به ظاهر بی معنا و پوچ می سازد اما در ژرف ساخت، معنا و یا دست کم پیامی دارد. این جستار، با روش توصیفی تحلیلی با استفاده از ابزار کتابخانه ای، در پی پاسخ گویی به این پرسش است که کار برد و کارکرد این عنصر بلاغی در غزل سنایی چگونه است و شاعر با چه ترفندهایی آن را ایجاد می کند؟ بررسی ها حاکی از این است که شاعر به شکل گسترده ای از متناقض نمایی در غزل های خود بهره گرفته و تمامی آن ها، کارکرد هنری و زیبایی شناسانه دارد و باعث آشنایی زدایی می شوند و شاعر با درهم آمیختن عناصر ناساز در حوزه های عقلی، علمی، باورها، عادت ها، امور خلاف شریعت و امور سلبی و ایجابی، آن ها را پدید می آورد
شرح و تصحیح چند بیت از حدیقه سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حدیقه الحقیقه و شریعه الطریقه از سنایی غزنوی، یکی از مهم ترین و تأثیرگذارترین منظومه های صوفیانه در ادب فارسی است که تا امروز چند بار تصحیح و شرح شده است؛ اما هیچ کدام از شرح ها و تصحیحات این اثر جامع و به دور از لغزش نیست. مسئله تحقیق در این جستار آن است که چه ابیاتی در حدیقه به آیات و احادیث اشاره دارد و شارحان در شرح های نوشته شده توجهی به آن نداشته اند؛ همچنین کدام ابیات به تصحیح نیاز دارد. در این پژوهش، نسخه تصحیح شده محمدتقی مدرس رضوی اساس قرار گرفت. سپس با توجه به محور افقی و عمودی ابیات و دقت در ابیات همگون یا تحریرهای متفاوت از یک بیت و نسخه بدل ها، برای بعضی واژه ها که نادرست می نماید، صورت های مرجحی پیشنهاد شد؛ همچنین برخی از ابیاتی شرح شد که به آیه یا حدیثی اشاره دارد.
اقناع مخاطب در حدیقه سنایی با احتجاج به آیات و احادیث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عرفا برای اقناع و متقاعدسازی مخاطبان خود و همچنین برای انتقال و تشریح مفاهیم عرفانی، از شیوه های مختلف و امکانات زبانی و ادبی متعددی بهره برده اند. یکی از شیوه هایی که در اقناع مخاطب و هم سو کردن او با عقاید مطرح شده تأثیر شگرفی دارد، استفاده از اعتقادات مخاطب و توسل به عقاید خود ایشان است که به عنوان مهم ترین اصل از اصول ارتباطات اقناعی نیز مطرح شده است. لذا با توجه به این که مخاطبان عرفا مسلمانان بوده اند و آیات قرآنی و سخنان بزرگان دین جزء اعتقادات عمیق آنها محسوب می شده، طبیعی است که عرفا برای متقاعد ساختن مخاطبان خود، از حجّیت قرآن برای حجّیت بخشی به کلام خود بهره برده باشند. سنایی به عنوان نخستین کسی که به طور رسمی عرفان را وارد حوزه ادبیات کرد، با اشراف کامل به مقبولیّت قرآن و حدیث نزد مسلمانان، هر جا که لازم می بیند، در موضوعات مختلف دینی و اخلاقی از جمله: توحید حق تعالی، تنزیه، ستایش جایگاه حضرت علی(ع)، نکوهش دنیاپرستی و ... برای اثبات صحّت گفتار خود و جلب تأیید مخاطب، به آیات و احادیث متوسل می شود و از این طریق به راحتی کلام خود را برای مخاطب قابل پذیرش می سازد.
بررسی و تحلیل اقتباس از آیات و احادیث در مکاتیب سنایی از جهت لفظی (دستوری و بلاغی) و معنوی
منبع:
علوم ادبی سال هشتم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۴
49 - 70
حوزه های تخصصی:
اقتباس و استفاده از آیات وحی و احادیث نبوی در متون نثر فارسی و عربی بعد از اسلام امری رایج بود که به اقتضای معنی یا برای آرایش و زینت کلام به روش های مختلف به کار می رفت. این کاربرد در انواع متون نثر فارسی اعم از عرفانی، مکاتیب، قصص و تواریخ و... کم و بیش رایج بود. مکاتیب سنایی از جمله متون نثر فنی در قرن ششم است که در آن، آیات و احادیث، به وفور و برای اغراض مختلف و به شیوه های متعدد با رعایت پیوستگی لفظی و معنایی با متن فارسی آن به کار رفته است. در پژوهش حاضر سعی بر آن است تا جنبه های مختلف ارتباط لفظی و معنوی عبارات قرآنی و حدیثی با متن فارسی آن بررسی شود. نتایج پژوهش حاکی از آن است که در «مکاتیب» سنایی از جهت لفظی، آیات و روایات به عنوان جزئی از نثر فارسی دارای نقش های مختلف دستوری هستند و از نظر بلاغت هم در بعضی عناصر بلاغی به کار می روند. اقتباس های قرآنی و حدیثی از نظر معنوی نیز با متن فارسی پیوستگی دارند و برای تتمیم و تکمیل کلام و تأیید و تأکید آن استعمال شده اند.
شیوه های معرفتی درحدیقه ی سنایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
معرفت شناسی یا نظریه شناخت،اساساً یکی از مباحث مهم در حوزه های فکری است که توسط فلاسفه و علمای تعلیم و تربیت مورد بررسی و مطالعه قرار می گیردوازمباحث مهم درفرهنگ اسلامی هم بوده ودرآثاربزرگان ادب وعرفان بازتاب گوناگونی داشته است. سنایی، که ازشاعران عارف درقرن پنجم وششم است درحدیقه به زیبایی ازآن بهره گیری کرده است. این مقاله با هدف بررسی وتحلیل جایگاه معرفت درحدیقه سنایی باروش پژوهشی در این توصیفی تحلیلی نگارش شده است.یافته های مقاله نشان می دهدکه سنایی آشکار ونهان دیدگاه های معرفتی خود را ارایه داده است و مشاهده می شود که ابزارشناخت ومعرفت، حسی، عقلی وشهودی است و بیشتراندیشه های سنایی درمعرفت عقلی وشهودی جمع است ضمن اینکه عقل را هم تازمانی راهگشای معرفتی می داندکه لطف حق راهنمایش باشد,معرفتی که موردپذیرش وکاربردمتصوفه است مبتنی برشهودووحال ومبانی روحانی است وآنچه اززبان متصوفه در این وادی جاری است بیشترجنبه نمادین ورمزآلود داردوبازبان قال به تصویردرآمده است .
«خوانش واسوخت گرایانه غزلیات سنایی همراه با مقایسه آنها با غزلیات طرز واسوخت»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۸۳
101-125
حوزه های تخصصی:
واسوخت سرایی در اصطلاح به اشعاری ساده و فارغ از پیچیدگی های حاصل از آرایه های ادبی معنوی اطلاق می شود که روی گردانی از معشوق درونمایه اصلی آنها را تشکیل می دهد. مقاله حاضر با بررسی توصیفی- تحلیلی غزلیات سنایی با پاسخ دادن به این سؤالات که آیا سنایی در غزلیات خویش به واسوخت سرایی گرایش داشته یا نه و در صورت اثبات این موضوع، واسوخت های او چقدر با موازین طرز مشهور واسوخت مطابقت دارد؟ تبیین می کند سنایی در قرن ششم بدون به کارگیری اصطلاح واسوخت در بسیاری از ابیات خود به طورضمنی و آشکارواسوخت سرایی کرده است؛ در این راستا نگارنده با ذکر شواهد متعددی از غزلیات وی ثابت می کند سنایی از یک سو به دلیل سرخوردگی از معشوق زمینی و از سوی دیگر به سبب دستیابی به عشق متعالی و ابداع قلندرانه سرایی به اعراض از معشوق و سرودن «واسوخت های تمام عیار» که از نظر ساختار و محتوا کاملاً با موازین طرز واسوخت مطابقت دارند، روی آورده است.
کارکرد های شناختی استعاره در سیرالعبادالی المعاد سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۲۷)
113 - 128
حوزه های تخصصی:
در رویکرد زبان شناسی شناختی، استعاره ابزاری فرازبانی است که بر پیوند زبان و اندیشه تأکید دارد و جزء لاینفک زبان محسوب می شود. اهمیّت استعاره مفهومی که تجربه امور انتزاعی و توصیف ناپذیر در قالب امور محسوس و توصیف پذیر است، در شناخت نظام فکری و درک مهم ترین مفاهیم ذهنی مسلّط بر هر اثر است. سیرالعباد سنایی، منظومه ای استعاری است که شاعر در آن، تفکرات و تجارب عرفانی توصیف ناپذیر را با زبانی رمزی و به صورت نگاشت های استعاری بیان می کند. این جستار به منظور درک بسیاری از نکات پنهان متن و یافتن برجسته ترین مفاهیم فکری شاعر به تحلیل و بررسی استعاره های مفهومی سیرالعباد پرداخته و مهم ترین مفاهیم استعاری و کارکرد شناختی آنها را تحلیل و بارزترین نمودهای این مفاهیم و برجسته ترین استعاره های شناختی را شناسایی کرده است. بر پایه یافته های پژوهش، پربسامدترین مفاهیم و پدیده های استعاری، اغلب پدیده هایی ناآشنا و متافیزیکی چون رذایل اخلاقی، عقل، عناصر اربعه، دنیا، نفس امّاره و ... هستند که برای در دسترس بودن مخاطب، نیاز به تحلیل استعاری دارند. برجسته ترین کارکرد شناختی مربوط به استعاره های ساختاری و در این میان حوزه مفهومی حیوانات است؛ پربسامدترین قلمرو استعاره های هستی شناسی، حوزه انسان انگاری و در استعاره جهتی بیشترین نمود از آنِ «جهت بالا»ست.
تطوّر استعاره عقل در غزلیات سنایی، عطار، مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در منظومه عرفان و تصوف، عارفان بسیاری درباره بن مایه عقل سخن گفته و با توجه به ویژگی های زیستی و محیطی و همچنین عوامل برونی و محیطی، دیدگاه های سه گانه ای در این باره بیان کرده اند. گروهی عقل را ستوده و با القابی مانند «نور» و «ملازم جان» از آن یاد کرده اند؛ برخی دیگر، برخلاف دیدگاه نامبرده، عقل را عاجزی می دانند که تنها اهل گزافه گویی و دعوی است و عده ای نیز گاهی آن را نردبان بام حق و گاهی بند و سلسله ای بر پای جان انگاشته اند. در این مقاله تلاش می شود در سیزده گروه استعاره مفهومی، دیدگاه سنایی و عطار و مولانا، در جایگاه سه شخصیت اصلی در تاریخ شعر عرفانی، نسبت به مفهوم کلیدی عقل بررسی شود. این سه شاعر درمجموع در 74 کلان استعاره از عقل، به سه نوع استعاره مثبت و منفی و دووجهی در غزلیات خود اشاره کرده اند. استعاره هایی مثل هدایت گری، کاردانی، نردبانیِ بام حق، چشم، بیداری و آگاهی بخشی، در قلمرو استعاره های مثبت؛ بند، سلسله، خواری، عجز و زبونی، ذرّه صفتی، بوالفضولی، شغل افزایی و سرکشی در قلمرو استعاره های منفی و استعاره پیر در قلمرو استعاره دووجهی قرار دارد. براساس این سه نوع استعاره می توان گفت حرکت تاریخی استعاره هایی با بار معنایی منفی از سنایی به عطار، سیر صعودی و از عطار به مولوی، سیر نزولی داشته است. مبنای نظری پژوهش نظریه استعاره های شناختی است که برخلاف دیدگاه سنتیِ استعاره معتقد است افزون بر زبان، نظام مفهومی و ذهن و ضمیر هر روزه ما اساساً ماهیتی استعاری دارد.
بازتاب اجتماعیات در شعر غنایی قرن ششم (برپایه اشعار سنایی، انوری، خاقانی و نظامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۴۰)
207 - 228
حوزه های تخصصی:
در قلمرو شعر، نوع غنایی، کهن ترین شکلی است که شاعر در آن خویشتن خویش را به تصویر می کشد و ضمن آن به بیان عواطف شخصی خود از زندگی و جهان می پردازد و شاعر ساختار ذهنش را در قالب یک اثر ادبی به جامعه عرضه می دارد. واقعیت های اجتماعی و فرهنگی متن جامعه به صورت بازتاب های عینی اما جزئی و پراکنده کمابیش در آثار ادبی یافت می شود. خوانش اجتماعیات در شعر بازخوانی شعر یک دوره یا اشعار یک شاعر، در جهت تحلیل دغدغه های اجتماعی آن دوره است. از آن جا که قرن ششم جریان های مختلف سیاسی، اجتماعی جامعه و ازجمله شاعر را تحت تأثیر قرار می دهد، شعر بستر مناسبی برای ترسیم این دگرگونی ها می شود. نگارنده بر آن است تا با نگاهی مقایسه ای و به شیوه ی توصیفی-تحلیلی به بررسی مسائل اجتماعی این قرن در اشعار سنایی، انوری، خاقانی و نظامی بپردازد تا با شناخت طبقات، ارزش ها و جریان های این عهد به تصویری روشن از واقعیت ها و بینش های حاکم بر ذهن جامعه و شاعر دست یابد. نتیجه ی پژوهش بیانگر آن است که مشکلات سیاسی و اجتماعی غالباً بنیاد اندیشه و جهت فکری و رفتاری مردم و شاعران را دستخوش تغییراتی کرده که مانع تکوین یک جهان بینی مستحکم درآنان شده است.
روایت شناسی چند تمثیل مشترک در آثار سنایی و عطار و مولانا برپایه نظریه ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روایت شناسی یا دستور زبان روایتْ رویکردی قاعده مند و منسجم در بررسی ساختار روایت است. این رویکرد با بررسی لایه های مختلف یک اثر ادبی می کوشد به معانی پنهان یا فراتر از متن دست یابد و قدرت فهم متن را بالا برد. نویسندگان این پژوهش تمثیل را در جایگاه گونه ای از انواع روایت، برپایه منسجم ترین قواعد و قوانین روایت شناسی بررسی کرده اند که با نظریه های ژرار ژنت در پنج اصل کلی (نظم و ترتیب، تداوم، بسامد یا تکرار، وجه یا حالت و آوا یا لحن) استحکام یافته است؛ همچنین برای نمونه چند تمثیل مشترک سنایی و عطار و مولانا ازنظر قواعد روایت شناسی ژرار ژنت بررسی شده است. برپایه این پژوهش مشخص می شود افزون بر ابهام آفرینیِ تمثیل، عوامل دیگری نیز در ماندگارکردن تمثیل به عنوان نوع ادبی محبوب عارفان بسیار سهم داشته است؛ این عوامل عبارت است از: زمان پریشی و سرعت و شتاب تمثیل در انتقال مفاهیم عرفانی و قدرت بسامد و تکرار آن در اقناع مخاطب. همچنین در ضمن این بررسی، سیر پختگی و تکامل تمثیل در اشعار این سه عارف نیز آشکار شده است.
نقشِ شاهدهای شعریِ فرهنگ ها در تصحیحِ بیت هایی از سنایی و مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان فارسی و گویش های ایرانی سال چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱ (شماره ۷)
10.22124/plid.2019.11405.1312
حوزه های تخصصی:
آوردنِ شاهدهای شعری، از سنّت های ویژه در فرهنگ نویسی فارسی به شمار می رود. این شاهدها با همه معایب؛ از بدخوانی و احتمال تصحیف تا واژه سازی های ناروای فرهنگ نویسان، می توانند گه گاه مصححان را در تصحیح برخی متون یاری رسانند. البته چون ضبط بسیاری از این شاهدها خطاست، مصححان نیز در اکثر موارد چندان به آنها اهمیت نداده اند، اما با توجه به اینکه فرهنگ نویسان قدیم، احتمالاً نسخه هایی نزدیک تر به روزگارِ تألیفِ آثارِ کهن در اختیار داشته اند، از شاهدهای شعری این فرهنگ های لغت، همانند نسخه بدل می توان استفاده کرد و در تصحیح متون از آنها بهره جُست. در این جُستار بر پایه برخی شاهدهای شعری سنایی و مولوی در فرهنگ های لغت و عموماً فرهنگ جهانگیری، پیشنهادهایی برای تصحیح این بیت ها مطرح شده است.